Comic Book Center - خطر اسپویلر

بهترین کمیک جدید/دنباله دار سال 2015


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42
دوستان میشه چندتا از بهترین بهترینهای کمیک ها رو معرفی کنین واسه خوندن....
این طوری بگم چیزی باشن که ارزش وقت گذاشتن داشته باشن
اینطوری لیست دادن یه مقدار سخته اما من یه تعدادی نویسنده معرفی میکنم که تقریباً کار بد تا حالا نداشتن
Neil Gaiman (خیلی پر کار نبوده)
Garth Ennis (خشونت افسار گسیخته‎ای داره کاراش)
Ed Brubaker (کارای جناییش تقریباً بینظیرن اما بهترین کارش Sleeper/Point Blank هست*
Brian Michael Bendis (خصوصاً کارهای مستقلش)
Alan Moore (تا Black Dossier البته)
Mark Millar (تا قبل از Kick-***)
Frank Miller (تا قبل از سال 2000)
Mark Waid (به اعتقاد من هیچ کس در دوران مدرن ژانر سوپرهیرویی رو به خوبی وید نشناخته)
Warren Ellis (یه مقدار سلیقه‌ای هست کاراش)
Brian Wood
Brian Azzarello
 
سینا چرا تو لیستت Scott Snyder و Geoff Johns و John Wagner و Brian K.Vaughan رو نمی بینم ؟
:-/
بخصوص GJ و BKV !!!!
:|:d
چرا خب ؟
سینا دوبل میشه منم میخواستم بگم این جوری نمیشه لیست داد.
Mike Mignola هم هستKurt Busiek وChris Claremont وGrant Morrison و خیلی های دیگه:biggrin1:
اون لیست بیشتر نظر شخصی خودم بود و برای اینکه هر کدوم از این افرادی که اسم بردین تو لیستم نیستن دلایل خودم رو دارم.
BVK که جا افتاده اسمش.
جانز فقط دو تا کار خوب کرده از دید من یکی GL بوده (که البته نقش پیتر تومازی تو احیای دنیای GL خیلی نادیده گرفته میشه) و دیگری Aquaman. بقیه‌ کاراش یا کلاً خوشم نیومده یا فقط شروع خوبی داشتن و بعد از یه مدت تو جاده خاکی بودن.
اسنایدر از بین کاراش فقط اون اوایل بتمنش رو پسندیدم.
واگنر هم کاری که بگم از نظرم شاهکار بوده ازش نخوندم.
کلارمونت عمدۀ شهرتش از دورۀ X-Men ش ولی من داستانهای X-Men خیلی بهتری خوندم. سلیقه‌ست دیگه من Daredevil چیچستر رو به میلر ترجیح میدم مثلاً.
مینولا هم عالیه اما واقعیت اینه که فقط یه عنوان نوشته و قرار دادن اسمش در کنار بقیه به نظرم درست نیست.
بوسیک هم نه نویسندۀ خوبی بوده واسه من و نه کار بزرگی کرده به طور کلی.
موریسون هم یه مشکل بزرگ داره یه داستان مینویسه-حالا هر چند سال که طول بکشه- فقط تو سال آخر معلوم میشه هدف چی بوده. شلخته نویسیش اصلاً واسم جالب نیست.
در آخر بگم هر کدوم از اینا نویسنده هایی هستن از نظر عده‌ای بهتر از افرادی که من معرفی کردم هستن اما تو لیست من جا ندارن به دلایل سلایق خاص خودم.
 
حالا باز خوبه BVK رو گفتی یادم رفته :|:d یعنی فقط منتظر بودن یه بهونه برای این بیاری :d

جانز فقط دو تا کار خوب کرده از دید من یکی GL بوده (که البته نقش پیتر تومازی تو احیای دنیای GL خیلی نادیده گرفته میشه) و دیگری Aquaman. بقیه‌ کاراش یا کلاً خوشم نیومده یا فقط شروع خوبی داشتن و بعد از یه مدت تو جاده خاکی بودن.

سینا ترو بخدا اذیتم نکن :|:d نصف گند کاری ها رو جمع کرده و شروع های خوب DC رو این بشر کلید زده ! خدا میدونه Justice League و Aquaman و GL بدون جف جانز تا حالا به کجا ها کشیده شده بود و یا اصلا چی میشدن ! .

اسنایدر هم که یه Death Of The Family برای کل رزومه یهی ادم بسه ! البته اعتراف میکنم از شماره های اخیر بتمنش اصلا و ابدا خوشم نمیاد !

سینا !!!!!:-o وجدانا اشتباه نمیکنی در مورد واگنر ؟ باو من مطمئنم تو History Of Violence رو تو خوندی !! Judge Dredd هم با اینکه خوشم نمیاد ولی داشته ارک های خوب !
 
سینا ترو بخدا اذیتم نکن. نصف گند کاری ها رو جمع کرده و شروع های خوب DC رو این بشر کلید زده ! خدا میدونه Justice League و Aquaman و GL بدون جف جانز تا حالا به کجا ها کشیده شده بود و یا اصلا چی میشدن ! .

اسنایدر هم که یه Death Of The Family برای کل رزومه یهی ادم بسه ! البته اعتراف میکنم از شماره های اخیر بتمنش اصلا و ابدا خوشم نمیاد !

سینا !!!!!:-o وجدانا اشتباه نمیکنی در مورد واگنر ؟ باو من مطمئنم تو History Of Violence رو تو خوندی !! Judge Dredd هم با اینکه خوشم نمیاد ولی داشته ارک های خوب !
در مورد جانز با JLش موافق نیستم الان واقعاً داره راه خوبی رو میره؟ در مورد GL هم که گفتم. New 52 هم اینجوری نبوده که تمام تصمیم ها رو جانز گرفته باشه بلکه یه گروه از طراحان و نویسنده ها نشستن با هم تصمیم گرفتن. تو کارنامه جانز در کنار کارهای خوبش Earth One ها و قسمت هایی که واسه Smallville نوشته و تعریف کردن از فیلم GL هم هست که به راحتی دستاوردهای فردیش رو خنثی میکنه. نویسندۀ خوبیه اما نویسندۀ بزرگی نیست.
Death of the Family رو دوست نداشتم.
در مورد واگنر هم گفتم "کاری که بگم از نظرم شاهکار بوده ازش نخوندم" این یعنی از نظر من History of Violence رمان خوبی نیست دقیقاً به خاطر اون پایان آبگوشتیش. آدم دویست صفحه رمان نمیخونه که بعد با اون پایان روبرو بشه. فیلمش خوب بود اونم بیشتر تو برهوت سینمایی 2005. Dredd هم چندین بار سعی کردم خوشم بیاد ولی نشد. Button Man بهترین کارشه.
 
خوب پس اینجوری بگم که تو لیست دادن دست باز تر باشین...من از سبک خیلی خشن و خون و خونریزی با فضای سنگین خوشم میاد
اگه با .berserk اشنایی داشته باشین منظورمو میفهمین
 
معلومه که garth ennis. یعنی همین اول کاری preacher رو بگیر بخون ببین از سبک کارش خوشت میاد. فقط یه نکته داره که اونم اینه لهجه حرف زدن شخصیت هاش تگزاسی و غلیظ هستش:دی
 
دوستان از اونجایی که گفتم یه حرکتی بزنیم:دی بیایم یه کاری کنیم. یه نظرسنجی بزاریم هر ماه از توش یه کمیک دربیاد بریم بخونیم بعد اینجا بیایم بحث کنیم در بارش:دی

فقط اگه عملی شد لطفا وان-شات یا چند قسمتی کوتاه باشه که همه بتونن دانلود کنن و بخوننش:دی
 
درود

تو کامیک های اولیه بتمن ، خود بتمن Mentor خاصی داره ؟! تو یکی از Issue ها خود بروس میگه 6 نفر هستن که من پیش اون ها تعلیم دیدم ، ولی تو Batman Begins ما ریش ال گول رو به عنوان Mentor بتمن میبینیم که تو اینترنت هم بحث در این مورد زیاد شده و بعید میدونم همینجوری به عنوان Reboot زده باشن در این حد همه چیزو زیر و رو کرده باشن ! :دی
 
این امر تو نیو۵۲ هستش که هنوز هم تا جایی که یادمه مشخص نکردن کیان همشون:دی. فقط تو قبل ۵۲ این جمله رو یادت میاد؟

All four were experts in their fields: a race car driver, a demolitionist, a chemist, and a body builder. A fifth turned up, a gymnast.

توBatman and Robin #4 بتمن میگه یکی از ون هاHenri Ducard هست. بعدا معلوم میشه کهChu Chin Li و Tsunetomo هم بودن. توDetective Comics هم دیدیم که بروس داره با Shihan Matsuda تمرین میکنه.



قبل نیو ۵۲ هم اینا بودن طبق تحقیقات من:دی
David Cain و Kirigi وHarvey Harris وGiovanni "John" Zatara و Ted Grant و Willie Doggett والبته تو افریقا هم یه تعلیماتی دیده

برای خودمم جالب بود.
 
آخرین ویرایش:
دوستان این بار چون دیدم خیلی ها میخوان کمیکی رو شروع کنن اما میگن چون نمیدونم قضیه کمیک چیه نمیتونم شروع کنم:دی برای همین تصمیم گرفتم تاریخچه گروه ایکس-من رو بنویسم. فقط مقاله چون یه خورده طولانیه قسمت قسمت میزارم اینجا که همه بخونن و بحث کنن



در سال ۱۹۶۱ ، نویسنده ای به نام استن لی به کمک طراح جک کربی و برخی دیگر تعداد زیادی از شخصیت ها و گروه های کمیکی رو خلق کردند که علاوه بر ماجراجویی و اکشن به شخصیت پردازی کاراکتر ها هم میپرداختند. مردان ایکس هم یکی دیگه از این گروه ها بود که در دورانی که به رونسانس دوران نقره ای معروفه به وجود اومد.


در دنیای کمیک- مردان ایکس توسط یک تلپات به نام Charles Xavier که با نامProfessorXهم شناخته میشود تشکیل شده. او این گروه تحت پوشش مدرسه ای به نام "School for Gifted Youngsters"(مدرسه ای برای استعدادهای جوان) راه اندازی کرد. محل این مدرسه عمارت بزرگی در 1407 Graymalkin Lane در شهرSalem Center در نیویورک قرار داشت.

کمیک که با عنوان "the strangest heroes of all" (عجیب ترین قهرمانان تمام دوران) منتشر میشد. ماجرای پنج نوجوان بود که هنوز با کنترل کردن قدرت هایشان مشکل داشتند:

(Cyclops(Scott Summers:کسی که چشم هایش به طرز پیوسته اشعه های مخرب ولی بدون گرما از خود ساطع میکرد و فقط به وسیله عینکی از جنس یاقوت سرخ کنترل میشد. او تبدیل به رهبر گروه در عملیات های میدانی شد.

Marvel Girl(جین گری-بعدها به نام ققنوس شناخته شد):کسی که دارای توانایی محدودی در زمینه تلکینتیک(جابه جایی اجسام با ذهن) بود. او همچنین اولین شاگرد مونث پروفسور ایکس هم بود.

(Angel(Warren Worthington III-که بعدها به نامArchangel شناخته شد: او این اسم رو به خاطر بال های پر دار و مانند بال های فرشتگان که از پشتش بیرون زده بود و به او اجازه پرواز میداد انتخاب کرده بود.


(Beast(Hank McCoy: یک نابغه که دارای قدرت بدنی زیادی هم بود. دستان و پاهای بزرگ به او قدرت و چابکی بخشیده بود.

(Iceman(Bobby Drake: که میتونست بدن خودش رو با کمک جذب کردن رطوبت هوا به یخ تبدیل کنه و همچنین سلاح و سپرهای یخی تولید کنه.

ایده اصلی ایجاد یک مدرسه برای جهش یافته جوان و ترسو از رمانی در سال ۱۹۵۳ به نام Children of the Atom نوشته Wilmar H. Shiras گرفته شده که البته با این که اسمش ذکر شد اما هیچ گاه تایید نشد که این ایده رو از این کتاب اقتباس کردند. شخصیت های کتاب هم میوتانت بودند که به خاطر اتفاقی ناخواسته در یک آزمایش به این شکل دراومده بودند. عنوان "Children of the Atom" هم چندین بار در عناوین مختلف این گروه در بازی های کامپیوتری و یا محصولات دیگر استفاده شده.

با وجود مضامین فیلسوفانه ای که در این عنوان به کار رفته، استن لی بعدها عنوان کرد که ایده جهش یافته ژنتیکی رو برای این ایجاد کرده که بتونه تعداد زیادی از قهرمانان دارای قدرت های مافوق بشری رو بدون این که نیاز داشته باشه برای هر کدوم یه پیش زمینه قوی و مجزا تهیه کنه خلق کنه.

X-Men #1 همچنین دشمن اصلی گروه رو هم معرفی کرد.Magneto که توانایی کنترل مغناطیس رو داشت و فکر میکرد که میوتانت ها باید تمامی انسان های عادی رو بکشن یا دنیا رو تحت کنترل بگیرن.شخصیت مگنتو با گذشت زمان آشکار شد و معلوم شد که او در اصل دوست پروفسور ایکس بوده.و این تفکر که میوتانت ها یا باید همه دنیا رو کنترل کنن یا به بردگی گرفته بشن به خاطر وقایعی بوده که در جریان هولوکاست به سرش اومده. X-Men #4 گروه جدیدی رو معرفی کرد که همان گروه مگنتو به نام the Brotherhood of Mutants بود که شامل Mastermind, the Toad, Quicksilver ، the Scarlet Witch بود.سایر شرورهایی که خلق میشدند نیز به این گروه میپیوستند. Unus the Untouchable, the Vanisher و The Blob که این آخری همکاری طولانی مدتی با گروه داشت و در بسیاری از عملیات های شرورانه همراه تیم بود.

درحالی که تعداد دیگری از شرورهای مهم در دوران ۱۹۶۰ اضافه میشدند-مثل برادر ناتنی قوی هیکل پروفسور ایکس به نام جاگرنات و روبات های میوتانت کش:دی
Sentinels. گروه به سادگی با شرورهای فراموش شده- موجودات فضایی و روبات ها مبارزه میکرد.به همین خاطر این دوران به یک دوران عادی تبدیل شده بود و عنوان گروه ایکس هم یکی از عناوین کم فروش کمپانی به شمار میرفت.در این دوران فقط یک نفر به گروه ایکس اضافه شد:


(Mimic(Calvin Rankin: که از قدرت سایر میوتانت ها استفاده میکرد(که شامل خود افراد گروه هم میشد) او نه تنها به خاطر تحمیل کردن خودش به گروه معروف شد همچنین به خاطر این که تنها عضو گروه هست که توسط پروفسور ایکس اخراج شده هم معروف شده.سر این موضوع که او یک جهش یافته واقعی بود یا نه هم بحث های بسیاری شکل گرفته

لی و کربی در سال ۱۹۶۶ عنوان رو رها کردند و کار به دستان Roy Thomas و Werner Roth افتاد. روث طراحی رو در ۱۹۶۷ رها کرد و توماس هم داستان نویسی رو ۱۹۶۸ زمین گذاشت.این عنوان برای حدود یک سال بدون داشتن گروه طراح بلند مدت به کارش ادامه داد اما چندین طراح نابغه هم درون خودش دید. Jim Steranko چندین شماره رو طراجی کرد که در اون ها شروری به نام Mesmero اضافه شد و Barry Windsor-Smith هم سه شماره رو طراجی کرد.در ۱۹۶۹ توماس به همراه نویسنده محبوب طرفداران Neal Adams برگشت تا بتونه این عنوان رو از فروش پایینی که داشت نجات بده. این عناوین ویلین هایی همچون Sauron و Living Monolith رو اضافه کردند ضمن این که دو ایکس من جدید هم اضافه شدند:

(Polaris(Lorna Dane:جهش یافته ای با موهای سبز رنگ که قدرت هایی شبیه مگنتو داشت.

(Havok(Alex Summers: برادر سرکش سایکلوپس که توانایی جذب انرژی کیهانی و نابودی اشیا یا ایجاد انرژی های مخرب رو داشت. او هم مثل برادرش در کنترل توانایی هاش با مشکل روبرو بود.

با این که با طراحی های آدامز فروش بالا رفت اما خیلی کم و خیلی دیر بودو کمپانی چاپ سری جدید کمیک رو در سال ۱۹۷۰ و بعد از شماره ۶۶ متوقف کرد.و سری با چاپ مجدد عناوین قبلی و حضور گروه در کمیک های دیگر همچون Marvel Team-Up, The Avengers, The Incredible Hulk و Captain America ادامه یافت اما خود گروه به فراموشی سپرده شد.

Xavxmen.PNG
 
اینم یه داستان دیگه برای داستان واقعا سطح پایینی که تا مدت ها دنیا رو مجذوب خودش کرده بود:

spacer.gif
Superman-Vol.-2-75-1993-Cover.jpg


کاملا معلوم بود که نویسندگان عناوین سوپرمن تحت فشار بودند. در ۱۹۹۲،چهار عنوان وجود داشت که همشون حول محور سوپرمن میچرخیدند:Action Comics, Superman: The Man of Steel, Superman, Adventures of Superman
و تمامشون هم به شدت به هم از نظر داستانی متصل بودند. همه این عناوین توسط گروه ویراستاری سوپرمن یعنیMike Carlin بررسی میشد. گروه تصمیم گرفت که وقتشه کلارک و لوییس با هم ازدواج کنند. چون رابطه این دو تا بعد از ریبوتی که از سال ۱۹۸۶ شده بود به خوبی شکل گرفته بود پس ازدواج حرکت درستی به نظر میرسید.هر چند دستوری از طرف رهبران برادران وارنر رسید که اون ها میخوان ازدواج این دوتا رو در یه سریال دارم تلویزیونی در دست ساخت به اسمLois and Clark: The New Adventures of Superman به تصویر بکشن و باید همزمان با کمیک باشه. پس این ایده رفت کنار و گروه به شدت برای ایده جدید دست و پا میزد تا این خلا رو تا زمان آماده شدن سریال پر کنه. بالاخره اون ها ایده ای که تا سال ها به عنوان جوک نقل میشد رو انتخاب کردند: تصمیم گرفتند سوپرمن کشته بشه!


داستان مرگ سوپرمن به آرامی شروع شد.وقتی سوپرمن داشت با یه خطر تو متروپلیس مقابله میکرد،یه موجود زندانی که تو یه تانکر در اعماق زمین مدفون شده بود خودشو نجات داد. وقتی به سطح زمین رسید هیکل عظیمش به سرعت طبیعت خشنش رو نشون داد.


spacer.gif
Superman-the-Man-of-Steel-18-1992.jpg


بعد از گردشی که تو چندین ایالت داشت، این موجود آسیب های زیادی رو به اموال عمومی زد و باعث مرگ عده زیادی شد. گروهJustice League America وقتی باخبر شدند به سرعت خودشون رو به محل رسوندند و سعی کردن که کنترل اوضاع رو به دست بگیرن. اما اون هیولا با این که یه دستش هم پشتش بسته شده بود( نتونسته بود هنوز دستشو آزاد کنه) تقریبا تونست کل گروه رو تار و مار کنه. Blue Beetle رو به کما فرستاد که به سختی تونست ازش بیرون بیاد، مارتین مانهانتر رو تقریبا به قتل رسوند(البته بعد ها گفته شد که اون شخصی به اسم Bloodwyndبوده)، GuyGardner رو هم یه کتک مفصل زد و چنان مشتی به Booster Gold زد که لباسش که منبع قدرتش هم بود تا سال ها کار نمیکرد.


spacer.gif
Justice-League-America-69-1992.jpg


بوستر هم بود که به این موجود اسم Doomsday رو داد. بعد از این که گروه عدالت از دور خارج شد، نوبت سوپرمن بود که وارد صحنه بشه. و مبارزه ای که چندین شماره،صفحه به صفحه ادامه پیدا میکرد. هر چی بیشتر مبارزه طول میکشید، روکشی که دومز دی رو پوشونده بود کنار میرفت. در زیر اون لباس سبز رنگ موجود حاکستری بود که با استخوان های مثل میخ پوشیده شده بود.هربار که سوپرمن به این استخوان ها مشت میزد، واقعا دردش میگرفت اما مگه مهم بود؟ اون سوپرمنه و باید این کارو میکرد. این مبارزه وقتی جدی شد که دومز دی در گردشش به دور ایالت معلوم شد که هدف واقعیش رفتن به متروپلیس هست.


spacer.gif
Superman-The-Man-of-Steel-19-1993.jpg


سرانجام در خیابان مقابل دفتر Daily Planet هر دو شخصیت آخرین مرحله مبارزه خودشون رو انجام دادنددرSuperman (Vol. 2) #75 در اثر مواحهه با نیرویی مافوق تصور که دو شخصیت به هم وارد کردند. هر دو نفر کشته شدند. کل این شماره تماما تمام صفحه طراحی شده بود که هیچ جای خالی باقی نمونده بود. مثل یه شمارش معکوس تمامی شماره های قبلی یه سری شماره پنل در هر صفحه داشتند. شماره یکی مانده به آخر در هرصفحه دو پنل داشت. شماره قبلیش سه تا و آخرین شماره هم به کمترین تعداد رسیده بود که میزان ملو درام داستان رو به عرش اعلا رسونده بود.


spacer.gif
Superman-Vol.-2-75-1993.jpg


این داستان خواننده رو دو دسته کرد.سوپرمن تو یه مسابقه ای مثل بوکس مرد؟ یعنی هیچ نقشه شرورانه ای از طرف لکس لوتر در کار نبود؟ هیچ هیولای مکانیکی از طرف Brainiac نیومده بود؟ یا حتی یه انفجار کریپتونی که باغث مرگ اون شده باشه؟ نه! سوپرمن تا حد مرگ از طرف کسی که خواننده حتی نمشناختنش و هیچ احساسی بهش نداشتن کتک خورده و مرده بود. اما برای تعدادی از خواننده ها خیلی جالب به نظر اومد.

هر چند مرگ سوپرمن هیچ نقطه قوتی از نظر شخصیت پردازی نداشت اما داستان هایی که پس از اون بیرون اومد سرشار از ویژگی ها بود. بعد از داستانی که بلافاصله بعد از مرگ سوپرمن بیرون اومد که اسمش همFuneral for a Friend (سوگواری برای یک دوست) بود تاثیر مرگ سوپرمن بر طرفداران و دیگر قهرمانان دنیای دی سی مشخص شد. برای مثال وقتی بدن سوپرمن برای قرار گرفتن در یادبودی که براش در متروپلیس ساخته بودند در حرکت بود. عده زیادی از ابرقهرمانان تابوتش رو به طرف ایستگاه آخر زندگیش بدرقه میکردند.


spacer.gif
Superman-The-Man-of-Steel-20-1993.jpg
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or