Developer: Sandfall Interactive Publisher: Kepler Interactive Genre: Turn-based RPG ReleaseDate: 24 April 2025 Platforms: Playstation 5،XBOX
Series،PC
سازنده بازی استودیوی فرانسوی Sandfall Interactive هست. بیشتر اعضای اصلی استودیو از سازنده های باتجربه و سابق اوبیسافت و همینطور از طرفداران بازی های jrpg قدیمی مثل Persona، Final Fantasy و Kingdom Hearts هستند.
داستان و ستینگ بازی برگرفته شده از دوران Belle Époque در فرانسه جریان دارد. هر سال زنی بیدار میشود و عددی نفرین شده را بر روی مقبره تی نقاشی میکند و تمام افراد با سن اون عدد ناپدید و به خاکستر تبدیل میشوند. هر سال این عدد کوچکتر میشه. در بازی شما به عنوان "Expedition 33"وظیفه دارید قبل از اینکه زن نقاش بیدار بشه و عدد 33 رو نقاشی کنه اون رو نابود کنید و برای همیشه این چرخه مرگ و نفرین رو بشکنید.
سبک بازی به گفته سازنده ها "Reactive turn-based RPG" که با ترکیب المان های مبارزات اکشن و ریل تایم با سیستم نوبتی قدیمی یجورایی نسخه تحول یافته بازی های jrpg قدیمی هست. در بازی میشه ضربات دشمن ها رو بصورت ریل تایم dodge، parry و یا counter کرد و همینطور با نگه داشتن ریتم ضربات کمبو ایجاد کرد و نقاط ضعف دشمن ها بصورت آزاد مورد هدف قرار داد.
پارتی بازی از شش نفر تشکیل شده. تجهیزات، مهارت ها و قابلیت های تمام اعضای پارتی قابل ارتقا هست. کرکترهای که در تریلر معرفی بازی دیدیم Gustave که یک معمار، Sciel یک جنگجو، Lune یک محقق و جادوگر و Maelle که با 16 سال سن جوانترین عضو گروه هست.
در وصف بازی باید واقعن نمیدونم چه کلمه ای و باید به کار برد ولی به زبان فارسی سخت اگه بخواییم بگیم بازی به شدت خفنه! کیفیت و عشق و علاقه از سر و روش میباره!
من احتمالاً اواخر بازی باشم. ولی دلم نمیاد تمومش کنم و فعلاً دارم بخشهای جانبی رو میرم که چقدر هم متنوع و جذاب هستن! یعنی شاید بشه گفت ۷۰٪ بازی رو همین چیزهای جانبی و اختیاری تشکیل میدن و کلی محیط تماشایی و دشمنهای جالب و اتفاقات خاص توشون وجود داره که پتانسیلش رو داشتن که توی بخش اصلی باشن. واقعاً دمشون گرم!
تنها بدبختی برای پیرمردهای آلزایمری مثل من اینه که خبری از ژورنال و سیستمی که مأموریتهای مختلف رو نشون بده نیست. احتمالاً یه عده با این قضیه حال میکنن و میگن همه بازیها باید این مدلی باشن و انقدر مأموریتها رو سادهسازی و توی چشم آدم نکنن، ولی برای کسی مثل من که حافظهش فلجه، همچین چیزی خیلی سخته!
به خاطر همین برای اولین بار در عمرم مجبور شدم یه سری موارد رو یادداشت کنم که حداقل تا حدودی یادم بمونه چی کجا هست و باید در آینده به کدوم بخش سر بزنم و... حیف که انقدر حافظه داغونه که بعضی وقتها یادم میره که بعد از خروج از یه محیط یادداشت کنم که چه خبر بوده و الآن یه سری بخشها توی نقشه هست که بهشون سر زدم ولی نمیدونم ۱۰۰٪ـشون کردم یا نه!
این هم تصویری از یادداشتهای بنده:
اون finها یعنی جاهایی که تموم شدن. یه سری از بخشهای سخت و فجیع رو هم الآن احتمالاً بتونم راحت رد کنم و بعضیهاشون مربوط میشن به مدتها قبل که لِوِل پایینتری داشتم.
دیروز هم اون موجود اژدهامانند که توی نقشه داره برای خودش پرواز میکنه رو ترکوندم و لامصب چقدر طول کشید! بیشرف هی به خودش سپر تزریق میکرد و از اون طرف APهای من رو نابود میکرد و با اینکه از نظر پری سخت نبود، ولی پیر شدم! احتمالاً بتونم با راهنماهای اینترنتی یه جوری تیم رو ببندم که خیلی راحتتر بشه، ولی حیفم میاد که سراغ این کارها برم و ترجیح میدم خودم با آزمون و خطا جلو برم.
من احتمالاً اواخر بازی باشم. ولی دلم نمیاد تمومش کنم و فعلاً دارم بخشهای جانبی رو میرم که چقدر هم متنوع و جذاب هستن! یعنی شاید بشه گفت ۷۰٪ بازی رو همین چیزهای جانبی و اختیاری تشکیل میدن و کلی محیط تماشایی و دشمنهای جالب و اتفاقات خاص توشون وجود داره که پتانسیلش رو داشتن که توی بخش اصلی باشن. واقعاً دمشون گرم!
تنها بدبختی برای پیرمردهای آلزایمری مثل من اینه که خبری از ژورنال و سیستمی که مأموریتهای مختلف رو نشون بده نیست. احتمالاً یه عده با این قضیه حال میکنن و میگن همه بازیها باید این مدلی باشن و انقدر مأموریتها رو سادهسازی و توی چشم آدم نکنن، ولی برای کسی مثل من که حافظهش فلجه، همچین چیزی خیلی سخته!
به خاطر همین برای اولین بار در عمرم مجبور شدم یه سری موارد رو یادداشت کنم که حداقل تا حدودی یادم بمونه چی کجا هست و باید در آینده به کدوم بخش سر بزنم و... حیف که انقدر حافظه داغونه که بعضی وقتها یادم میره که بعد از خروج از یه محیط یادداشت کنم که چه خبر بوده و الآن یه سری بخشها توی نقشه هست که بهشون سر زدم ولی نمیدونم ۱۰۰٪ـشون کردم یا نه!
این هم تصویری از یادداشتهای بنده:
اون finها یعنی جاهایی که تموم شدن. یه سری از بخشهای سخت و فجیع رو هم الآن احتمالاً بتونم راحت رد کنم و بعضیهاشون مربوط میشن به مدتها قبل که لِوِل پایینتری داشتم.
دیروز هم اون موجود اژدهامانند که توی نقشه داره برای خودش پرواز میکنه رو ترکوندم و لامصب چقدر طول کشید! بیشرف هی به خودش سپر تزریق میکرد و از اون طرف APهای من رو نابود میکرد و با اینکه از نظر پری سخت نبود، ولی پیر شدم! احتمالاً بتونم با راهنماهای اینترنتی یه جوری تیم رو ببندم که خیلی راحتتر بشه، ولی حیفم میاد که سراغ این کارها برم و ترجیح میدم خودم با آزمون و خطا جلو برم.
وارد مونولیث شدی؟
من اکیدا پیشنهاد میکنم این جانبی ها رو بزار بعد تموم شدن بازی.
نیاز نیست نیوگیم پلاس بری ، همون بازی رو میتونی 100 درصد کنی.
من با اینکه خودم به همه میگفتم جانبی ها رو نرین که خیلی op نشید ولی چون اون اوایل چندتا سایدکوئست انجام دادم و حس اکسپلور کردنم زیادتر بود تقریبا یه 6-5 لولی بالاتر از نرمال بودم.
با اینکه خیلی قبل از ورود به مونولیث به خودم گفتم حواست باشه که اورلول نشی ولی عملا شدم و خب به اونجا هم که رسیدم عملا سطحم بالاتر از خود مونولیث بود.
چونکه قبلش جاهایی رفتم که نباید میرفتم و Pictosهایی رو آنلاک کردم یا پیدا کردم که نباید ، این خیلی بیشتر از لولها تو OP شدنم تاثیر داشت.
و خب یه بدی که داشت اینکه تو اکت سوم عملا تو مبارزات داشتم یا Basic attack یا Shot میزدم ، چی بشه که از اسپلها استفاده کنم.
تازه روی سختی آخر.
از اون به بعد ماموریت جانبیهای شخصیت ها رو به کل نرفتم و گذاشتم برای بعد از پایان بازی که واقعا تصمیم خیلی درستی بود.
وگرنه بازی به کل جذابیتش رو برام از دست میداد.
تقریبا روی 50 و چند درصد بازی رو تموم کردم و الان دارم اکسپلور میکنم و ماموریتها و کارهایی که نکردم رو انجام میدم که انصافا محتوای داستانی بازی یه طرف و این جانبی ها ، اکسپلور و... یه طرف.
اگه بگم به همون اندازه محتوا داره دروغ نگفتم.
برای همین این دوستانی که روی 30 ساعت بازی رو تموم کردن و گذاشتن کنار برام خیلی عجیبه.
مطمئنا خیلی از بازی رو ندیدن.
===========
یه مورد دیگه اینکه این اولین بازییه که واقعا دلم میخواد پلتش کنم و کل اچیومنتهاش رو بگیرم.
تو هیچ سولزلایک/بورنی این کار رو انجام ندادم (چونکه برام جذابترین و نزدیک ترین سبک برام بودن که بخوام برم سراغ اچیومنتها ولی نرفتم).
این به احتمال خیلی زیاد اولین بازیمه که میخوام این کار رو انجام بدم.
(نمیدونم تو نسلهای قبل ، دوران NES ، سگا و... اون تعداد ساعات بالایی که پای بازیها میزاشتم یا بعدها روی PC کرکی و یا کنسول هک شده بازی میکردم برابر با پلت کردن تروفیها بود یا نه ، هیچ آماری ازشون ندارم).
روی این اکانت استیمم که از 2007 دارمش قطعا هیچ بازیی رو فول اچیومنت نگرفتم ، به جز RE5 که اونهم با این برنامه ها همش رو آنلاک کردم چون میخواستم تست کنم ببینم طرز کارش چطوره.
ولی الان جایی به غیر از Steam دارم این کار رو میکنم ! (روی گیم پس بازی میکنم)
چیزی که تا قبل این عملا فکرش رو هم نمیکردم.
این بازی عملا اکانت مایکروسافت و گیم پسی رو هم که دارم برام خیلی باارزشتر کرد ، حتی خیلی بیشتر از اکانت بتل نت یا GOG.
من حس میکنم این استاترهای ue5 جلوی parry کردن پرفکت رو میگیره. خیلی میکرو استاترهای بدی داره بازی. البته ۹۰ درصد اوقات اوکیه. واقعا تایمینگ ام رو بهم زده. اکثرا برای پری کردن تو بازی شما بجز فیدبک از چشمتون که باید نگاه کنید به انیمیشن های دشمن، باید حواستون به صدای افکت های صوتی و حتی صدا و داد و فریادهای دشمنتون باشه تا بتونین پرفکت parry کنین. بخصوص انیمیشن های خیلی از دشمنا واقعا سرکاریه و از قصد برای اذیت کردن پلیر طراحی شده و این وسط هم توی صداها هم توی انیمیشن های دشمنا قشنگ میکرو استاتر هست و واقعا خاک بر سر این انجین که روی سر این صنعت سوار شد. فاتحه ویچر ۴ رو خونده شده بدونید. شک نکنید دم لانچش قابل بازی نباشه.
این که دشمنا با هزار ناز و ادا ببین ضرباتشون سرکارت میزارن واقعا جذابه. با خودت میگی الان میزنه بعد یهو نمیزنه. یا وقتی انتظار نداری میزنه. همچین چیزی توی بازی های ریل تایم مثل الدن رینگ هم قفله
وارد مونولیث شدی؟
من اکیدا پیشنهاد میکنم این جانبی ها رو بزار بعد تموم شدن بازی.
نیاز نیست نیوگیم پلاس بری ، همون بازی رو میتونی 100 درصد کنی.
من با اینکه خودم به همه میگفتم جانبی ها رو نرین که خیلی op نشید ولی چون اون اوایل چندتا سایدکوئست انجام دادم و حس اکسپلور کردنم زیادتر بود تقریبا یه 6-5 لولی بالاتر از نرمال بودم.
با اینکه خیلی قبل از ورود به مونولیث به خودم گفتم حواست باشه که اورلول نشی ولی عملا شدم و خب به اونجا هم که رسیدم عملا سطحم بالاتر از خود مونولیث بود.
چونکه قبلش جاهایی رفتم که نباید میرفتم و Pictosهایی رو آنلاک کردم یا پیدا کردم که نباید ، این خیلی بیشتر از لولها تو OP شدنم تاثیر داشت.
و خب یه بدی که داشت اینکه تو اکت سوم عملا تو مبارزات داشتم یا Basic attack یا Shot میزدم ، چی بشه که از اسپلها استفاده کنم.
تازه روی سختی آخر.
از اون به بعد ماموریت جانبیهای شخصیت ها رو به کل نرفتم و گذاشتم برای بعد از پایان بازی که واقعا تصمیم خیلی درستی بود.
وگرنه بازی به کل جذابیتش رو برام از دست میداد.
تقریبا روی 50 و چند درصد بازی رو تموم کردم و الان دارم اکسپلور میکنم و ماموریتها و کارهایی که نکردم رو انجام میدم که انصافا محتوای داستانی بازی یه طرف و این جانبی ها ، اکسپلور و... یه طرف.
اگه بگم به همون اندازه محتوا داره دروغ نگفتم.
برای همین این دوستانی که روی 30 ساعت بازی رو تموم کردن و گذاشتن کنار برام خیلی عجیبه.
مطمئنا خیلی از بازی رو ندیدن.
آره، اونجا رو رد کردم و الآن توی نقشه باید برم به سمت پایین و اگه اشتباه نکنم برج ایفل.
کلاً تا قبل از اکت سوم خیلی از بخشهای جانبی مونده بود ولی بعد از اینکه موهای Maelle سفید شد، شروع کردم به پاکسازی نقشه و الآن حدود ۴۰ ساعت شده. البته هنوز خیلی از محیطهای قبلی ناقص هستن و دو تا از مأموریتهای شخصیتها هم مونده.
فکر کنم لِوِل کاراکترها هم توی محدوده ۷۵ اینا باشه، چون یه مدت قبل اچیومنت لول ۶۶ باز شد.
پس دیگه میرم سراغ بخش اصلی و بعدش گشت و گذار توی محیطها و انجام مأموریتهای جانبی.
این که دشمنا با هزار ناز و ادا ببین ضرباتشون سرکارت میزارن واقعا جذابه. با خودت میگی الان میزنه بعد یهو نمیزنه. یا وقتی انتظار نداری میزنه. همچین چیزی توی بازی های ریل تایم مثل الدن رینگ هم قفله
آره بعضیهاشون خیلی عوضی هستن! طرف دستش رو میبره بالا و ریتمش یه جوریه که مطمئنی الآن میکوبه تو سرت، ولی یه لحظه ناز میکنه و بعدش یه دفعه سیلی رو میخوابونه!
آره بعضیهاشون خیلی عوضی هستن! طرف دستش رو میبره بالا و ریتمش یه جوریه که مطمئنی الآن میکوبه تو سرت، ولی یه لحظه ناز میکنه و بعدش یه دفعه سیلی رو میخوابونه!
من حس میکنم این استاترهای ue5 جلوی parry کردن پرفکت رو میگیره. خیلی میکرو استاترهای بدی داره بازی. البته ۹۰ درصد اوقات اوکیه. واقعا تایمینگ ام رو بهم زده. اکثرا برای پری کردن تو بازی شما بجز فیدبک از چشمتون که باید نگاه کنید به انیمیشن های دشمن، باید حواستون به صدای افکت های صوتی و حتی صدا و داد و فریادهای دشمنتون باشه تا بتونین پرفکت parry کنین. بخصوص انیمیشن های خیلی از دشمنا واقعا سرکاریه و از قصد برای اذیت کردن پلیر طراحی شده و این وسط هم توی صداها هم توی انیمیشن های دشمنا قشنگ میکرو استاتر هست و واقعا خاک بر سر این انجین که روی سر این صنعت سوار شد. فاتحه ویچر ۴ رو خونده شده بدونید. شک نکنید دم لانچش قابل بازی نباشه.
این که دشمنا با هزار ناز و ادا ببین ضرباتشون سرکارت میزارن واقعا جذابه. با خودت میگی الان میزنه بعد یهو نمیزنه. یا وقتی انتظار نداری میزنه. همچین چیزی توی بازی های ریل تایم مثل الدن رینگ هم قفله
آره، اونجا رو رد کردم و الآن توی نقشه باید برم به سمت پایین و اگه اشتباه نکنم برج ایفل.
کلاً تا قبل از اکت سوم خیلی از بخشهای جانبی مونده بود ولی بعد از اینکه موهای Maelle سفید شد، شروع کردم به پاکسازی نقشه و الآن حدود ۴۰ ساعت شده. البته هنوز خیلی از محیطهای قبلی ناقص هستن و دو تا از مأموریتهای شخصیتها هم مونده.
فکر کنم لِوِل کاراکترها هم توی محدوده ۷۵ اینا باشه، چون یه مدت قبل اچیومنت لول ۶۶ باز شد.
پس دیگه میرم سراغ بخش اصلی و بعدش گشت و گذار توی محیطها و انجام مأموریتهای جانبی.
آره بعضیهاشون خیلی عوضی هستن! طرف دستش رو میبره بالا و ریتمش یه جوریه که مطمئنی الآن میکوبه تو سرت، ولی یه لحظه ناز میکنه و بعدش یه دفعه سیلی رو میخوابونه!
من اخه اون مشکل هم دارم گاهی. چیزی که میگم کاملا فیدبکیه که از خود بازی میگیرم. من خودم دیر میزنم. مثلا اینطور نیست بزنم جواب نده. بلکه میزنم ولی دیرتر.
من اخه اون مشکل هم دارم گاهی. چیزی که میگم کاملا فیدبکیه که از خود بازی میگیرم. من خودم دیر میزنم. مثلا اینطور نیست بزنم جواب نده. بلکه میزنم ولی دیرتر.
من خودم به فرمولی که سر این بازی رسیدم این بود که دوربین حین مبارزات وقتی میره بالا من یه نگاه به ضربه ای که طرف میخواد بزنه میکنم و بعد چشمم فقط نیمه پایینی و شخصیتهای خودم رو میبینه.
حتی قبل از اون نوع اتک دشمن رو هم بزرگ اون بالا مینویسه که خودش کمک خیلی بزرگیه.
خیلی کاری به اون دشمن و باس و اندیمشنهاش ندارم که چطوره.
اینطوری خیلی بهتر لحظه برخورد ضربه رو با تیم دنبال میکنم و خب بازخورد صدای شروع اون ضربه ها هم که همیشه تو زمانبندی کمک میکنه.
=======
جدای از همه اینها UE5 که کلا بدون استاتر نمیشه ، بقولی اگه نباشه انگار چیزی از بازی کمه.
بس که همه بازیها امروزه از UE دارن استفاده میکنن.
من خودم برای این بازی تنظیمات رو با اینکه به راحتی میتونستم بالتر ببرم ولی آوردم پایینتر که فریم بیشتر و بعضا استاتر کمتری رو داشته باشم.
با توجه به اینکه قطعاتم هم دیگه پا به سن افتادن... جای خای و منابع کافی برای مواقع حساس داشته باشه.
وارد مونولیث شدی؟
من اکیدا پیشنهاد میکنم این جانبی ها رو بزار بعد تموم شدن بازی.
نیاز نیست نیوگیم پلاس بری ، همون بازی رو میتونی 100 درصد کنی.
من با اینکه خودم به همه میگفتم جانبی ها رو نرین که خیلی op نشید ولی چون اون اوایل چندتا سایدکوئست انجام دادم و حس اکسپلور کردنم زیادتر بود تقریبا یه 6-5 لولی بالاتر از نرمال بودم.
با اینکه خیلی قبل از ورود به مونولیث به خودم گفتم حواست باشه که اورلول نشی ولی عملا شدم و خب به اونجا هم که رسیدم عملا سطحم بالاتر از خود مونولیث بود.
چونکه قبلش جاهایی رفتم که نباید میرفتم و Pictosهایی رو آنلاک کردم یا پیدا کردم که نباید ، این خیلی بیشتر از لولها تو OP شدنم تاثیر داشت.
و خب یه بدی که داشت اینکه تو اکت سوم عملا تو مبارزات داشتم یا Basic attack یا Shot میزدم ، چی بشه که از اسپلها استفاده کنم.
تازه روی سختی آخر.
از اون به بعد ماموریت جانبیهای شخصیت ها رو به کل نرفتم و گذاشتم برای بعد از پایان بازی که واقعا تصمیم خیلی درستی بود.
وگرنه بازی به کل جذابیتش رو برام از دست میداد.
تقریبا روی 50 و چند درصد بازی رو تموم کردم و الان دارم اکسپلور میکنم و ماموریتها و کارهایی که نکردم رو انجام میدم که انصافا محتوای داستانی بازی یه طرف و این جانبی ها ، اکسپلور و... یه طرف.
اگه بگم به همون اندازه محتوا داره دروغ نگفتم.
برای همین این دوستانی که روی 30 ساعت بازی رو تموم کردن و گذاشتن کنار برام خیلی عجیبه.
مطمئنا خیلی از بازی رو ندیدن.
===========
یه مورد دیگه اینکه این اولین بازییه که واقعا دلم میخواد پلتش کنم و کل اچیومنتهاش رو بگیرم.
تو هیچ سولزلایک/بورنی این کار رو انجام ندادم (چونکه برام جذابترین و نزدیک ترین سبک برام بودن که بخوام برم سراغ اچیومنتها ولی نرفتم).
این به احتمال خیلی زیاد اولین بازیمه که میخوام این کار رو انجام بدم.
(نمیدونم تو نسلهای قبل ، دوران NES ، سگا و... اون تعداد ساعات بالایی که پای بازیها میزاشتم یا بعدها روی PC کرکی و یا کنسول هک شده بازی میکردم برابر با پلت کردن تروفیها بود یا نه ، هیچ آماری ازشون ندارم).
روی این اکانت استیمم که از 2007 دارمش قطعا هیچ بازیی رو فول اچیومنت نگرفتم ، به جز RE5 که اونهم با این برنامه ها همش رو آنلاک کردم چون میخواستم تست کنم ببینم طرز کارش چطوره.
ولی الان جایی به غیر از Steam دارم این کار رو میکنم ! (روی گیم پس بازی میکنم)
چیزی که تا قبل این عملا فکرش رو هم نمیکردم.
این بازی عملا اکانت مایکروسافت و گیم پسی رو هم که دارم برام خیلی باارزشتر کرد ، حتی خیلی بیشتر از اکانت بتل نت یا GOG.
جالبه که راجب موضوع پلات کردن منم دقیقا مثل خودت همین حسو توی این بازی پیدا کردم! معمولا اهل پلات نیستم ..
من سعی کردم همه کارا رو توی همین ران اول انجام بدم که کلا ۷۳ ساعت شد و لولم شد ۹۴
و دیدم که اچیو هم بدون اینکه تمرکز کنم روش 84% شده !
بعد خاستم دیگه برم کاملش کنم که متاسفانه یکی از اچیو ها خیلی missable بود .. و منم حواسم نبود . و اگه بخوام اونو بگیرم دیگه باید نیو گیم پلاسو برم..
اون اچیوی رو میگم که باید همه ژورنال های اکسپدیشن های قبلیو پیدا کنی که همرو پیدا کردم ولی یکیش هست به اسم survive که یه کلیدی میخواد درشو باز کنی بتونی برداریش که همون اولای بازی باید یکاری کنی ... هعی... خیلی حالم گرفته شد سر این
اون اچیوی رو میگم که باید همه ژورنال های اکسپدیشن های قبلیو پیدا کنی که همرو پیدا کردم ولی یکیش هست به اسم survive که یه کلیدی میخواد درشو باز کنی بتونی برداریش که همون اولای بازی باید یکاری کنی ... هعی... خیلی حالم گرفته شد سر این
عه نمیدونستم نمیشه بدون کلید بهش رسید. اینجا پیش زمینه سولزپلیر بودن به دادم رسید. میدونستم این کلید بعدا به دردم میخوره
حالا بعدا دوباره شاید خواستی بازیش کنی.
خوبیش اینه که اگه خواستی +ng رو بری کل تیمت رو از اول با خودت داری.
کاتسینها رو که هم رد میکنی بره.
دشمنها رو هم که وان شات میکنی و خیلی جاها رو نیاز نیست بری و خیلی از کارها رو همینطور سر میپری.
خیلی زود میتونی دوباره تمومش کنی.
من دیدم دو یا سه ساعته بچه ها +ng رو تموم کردن.
خطاب به اون دسته از عزیزانی که clair obscur: expedition 33 رو بازی کردن و خیلی هم خوششون اومده، و به بهانهی turn-base بودن هنوز سری persona و بخصوص persona 5 رو تجربه نکردن، شدیداً توصیه می کنم در اولین فرصت برن یه گوشه بشینن و به کارهای بدشون فکر کنن! و بعدشم persona 5 رو بازی کنن