ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Celebrimbor" data-source="post: 3420351" data-attributes="member: 50544"><p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/2q86pnt.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/35n5u05.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>14 سال بعد، اقدامات اولیه برای برخاستن Dracula از آرامگاه وی توسط دسته سه نفری Death ،Gilles De Rais و Actrise با هدف قربانی کردن زنی از نژاد انسان برای ارواح هرج و مرج در شرف وقوع بود. در همین ایام، مردی جوان به نام Cornell، پس از تمرین طاقتفرسا و زاهدانهای که انجام داده بود، در راه بازگشت به خانه خود بود. زمانی که او به مرز دهکده میرسد، با منظرهای دلخراش مواجه میشود. دهکده توسط نیروهای شیطانی به آتش کشیده شده بود. واقعه ناگهانیتر، ربوده شدن خواهرش، Ada، به دست مهاجمی ناشناس بود. Cornell گردنبند Ada را پیدا کرده و با استفاده از نیروهای انسانی-حیوانی (man-beast) خود که او را قادر به تغییر شکل به گرگینه میساخت، آن را استشمام کرده و عازم میشود تا خواهرش را از دست کسی یا چیزی که او را ربوده و دهکده را نابود کرده بود، نجات دهد.</p><p></p><table style='width: 100%'><tr><td><img src="http://oi58.tinypic.com/2qjkbyt.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Ortega</span></span></span><br /> </p> </td><td><img src="http://oi57.tinypic.com/rkd99l.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Cornell</span></span></span><br /> </p> </td></tr></table><p></p><p>Cornell با دنبال کردن رد Ada، به عمارت بزرگی که مالک آن خانواده Oldrey است، میرسد: J.A. Oldrey یا Master Oldrey که رئیس Villa است، همسرش Mary و پسرشان Henry در این Villa اقامت دارند. Cornell با ورود به Villa مجبور به مبارزه با Master Oldrey شده و سپس با Mary مواجه میشود که خود را به عنوان همسر Master Oldrey معرفی میکند. Mary اذعان میکند که همسرش زمانی مرد بسیار خوب و نجیبی بوده است، اما مردی به نام Gilles de Rais و زنی به اسم Actrise آمادهاند و او را تبدیل به خون آشام کردهاند. Cornell، سپس به درخواست Mary، فرزندش Henry که جایی درون Villa پنهان شده بود را یافته و او را به بیرون از ویلای پیچ در پیچ میبرد.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/25p1shi.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Henry Oldrey</span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>Cornell در جریان سفرش متوجه میشود که خواهرش دزیده شده تا به عنوان قربانی و بخشی از مراسم احیای دوباره Count Dracula استفاده شود. چیزی که بیشتر برای Cornell تکاندهنده بود، این بوده که همکار و دوست صمیمیاش، Ortega که او نیز از نیروهای انسانی-حیوانی بهرهمند بود، مسبب ویرانی دهکده و ربوده شدن Ada و برده شدن وی به نزد دسته سه نفره بوده است؛ تصدیقی بر اعمال Ortega، این بود که او بارهای متعددی با Cornell در طول سفرش و بیرون قلعه، در افتاده و مزاحمتهایی برای وی ایجاد میکند. در گذشته نه چندان دور بود که Cornell توانسته بود در رقابتی «دوستانه» Ortega را شکست دهد. رقابتی که به جهت مشخص شدن برترین شخص در بین man-beastها انجام شده بود و Cornell با به نمایش گذاشتن قابلیت منحصر به فرد خود توانسته بود در این مسابقه پیروز شود: Cornell تنها عضو گروه بود که میتوانست هر موقع که میخواست بین دو حالت حیوانی و انسانی تغییر شکل دهد. Man-beastها مدتها قبل، این قدرت را به جهت زندگی با آرامش در کنار انسانها، غیرقابل استفاده کرده بودند. Ortega همیشه به توانایی که Cornell داشت حسادت میورزید و شکست خوردن وی در رقابت دوستانه تنها نقش گسترش شعله حسادت وی را بازی کرده بود. به رغم مداخله Ortega در این قضیه، Cornell با بردباری مسیر خود را ادامه داده و تمامی دشمنان را از سر راه خود برمیدارد. همینطور اشخاصی را نیز نجات میدهد (علیالخصوص Henry Oldrey که به آن اشاره شد. سرنوشت Henry این است که روزی بزرگ شده و تبدیل به شوالیهای برگزیده و لایق برای کلیسا شود.) و سرانجام، Cornell به ارتفاعات قلعه میرسد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/2cmltw7.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Chemira</span></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"></span></p><p></p><p>در نوک برج اصلی قلعه، Ortega از راه میرسد تا نقش یک چالش را برای Corenll ایفا کند. او حال با کمک جادوی سیاه Dracula، میتوانست قفل را بشکند. پس تبدیل به یک کیمرا (در اسطوره يونان آمده که کیمرا هيولايي است كه سر شير دارد، بدن بز و دم افعي، و از دهانش آتش ميبارد) شده و با تمام قوا حملهور میشود. با این حال، قدرت Ortega به قدری نبود که بتواند منبع اراده Cornell را سد کند و به همین دلیل، شکست وی نزدیک بود. Ortega بالاخره شکست میخورد، اما او به عنوان یک حریف حذف شده، نمیتوانست به خاطر کارهایی که انجام داده بود، معذرت خواهی کند؛ او تنها قادر به پذیرفتن اعمالی بود که انجام داده بود، پذیرفتن کسی که قبلا بود، و در عوض، احترام بدیع خود را نسبت به دوست سابقش ابراز میکند. Cornell اگرچه با واقعهای متاثرکننده مواجه شده بود، اما هنوز ماموریتش به اتمام نرسیده بود: او حال میدانست که هدف از این نقشه شوم چیست و تنها مقصدش، دژ اصلی قلعه بود.</p><p></p><p>او وارد اتاق پادشاهی قلعه شده و Count Dracula را در حال انتظار، مییابد. این دو در دوئلی گریزناپذیر وارد با یکدیگر درمیافتند. هنگامی که Dracula امتحان کردن محدودیتهای نیروی Cornell را تمام میکند و او را حریفی قدر مییابد، تلاش میکند تا با به کارگیری شگرد بیحرکت کردن حریف، با سخنانی طعنهآمیز، به ذهن و روان Cornell حمله کند. مخصوصا اینکه Dracula از رازی که Cornell سالیان سال بود که تلاش میکرد مخفیاش نگه دارد، خبر داشت – اینکه Ada خواهر خونیاش نبود، بلکه او هنگامی که به عنوان بازماندهای از جنگ بین انسانها و Man-beastها پیدا شده بود، به عنوان خواهر وی به فرزند خواندگی پذیرفته شده بود.</p><p></p><p>Cornell از کور شدن به وسیله نفرت و تحمل بار حقیقت نیمهدرست امتناع ورزیده و مبارزه با شکل حقیقی و قدرتمندتر Dracula که تنها راه چارهاش بود را انتخاب میکند. سرانجام نیز با تلاشی مستمر در این راه موفق میشود. پس از شکست خوردن ارباب تاریکی، Ada درون یک کریستال گرفتار شده، در حالی که Cornell هیچ چارهای به جز تماشا کردن نداشت. Dracula کریستال را با هدف کشاندن آن به همراه خود درون دنیای مردگان به وسیله جسم دوم و مخفیاش میرباید. از نظر Cornell تنها یک راه چاره وجود داشت: او با متمرکز کردن تمام قوای خود، به حالت گرگینه درمیآید. سپس حالت گرگینه Cornell از وی جدا شده تا کریستال را شکسته و خواهرش را نجات دهد. بدین منظور، حالت گرگینه به عنوان یک جایگزین، جای خواهر Cornell را گرفته و او آزاد میشود. Cornell در حالی که خواهرش را در آغوش گرفته شتابان از قلعه میگریزد و اگرچه پیروز شده بود، اما او دیگر هیچگاه Cornell سابق نخواهد شد.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi60.tinypic.com/2mcgbxi.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Ada</span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>آن شب، Cornell ،Ada و Henry Oldrey در کنار آتشی خود را گرم کرده و Cornell شروع به تفکر در مورد آزمونهای دشواری که گذرانده بود، میکند، در حالی که سخنان Count، پیوسته در ذهنش طنینانداز شده بود. Ada باید حقیقت را میدانست. اما Cornell تا میخواهد سخن بگوید، کلمات را فراموش میکند! سپس این اتفاق میافتد: با طلوع دوباره خورشید در دل تاریکی و به محض اینکه Cornell شروع به صحبت کردن میکند، Ada وسط حرفش پریده و اذعان میکند: «مهم نیست که ما نسبت خانوادگی داشته باشیم یا نه، ما با هم میتوانیم از پس هر کاری بر بیاییم!» Cornell میپرسد که: «تو از کجا میدانستی؟» اگرچه Ada هیچ توضیحی نمیدهد، اما چهرهای که به خود گرفته بود و خود حرفهایش برای Cornell کافی بودند تا در این مورد سکوت اختیار کند. </p><p></p><table style='width: 100%'><tr><td><img src="http://oi60.tinypic.com/nzwva.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Death</span></span></span><br /> </p> </td><td><img src="http://oi60.tinypic.com/258atl2.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Actrise</span></span></span><br /> </p> </td></tr></table><p></p><p>اما نکتهای بود که Cornell از آن مطلع نبود: پس از نابودی Death ،Dracula و Actrise قادر به بیرون کشیدن کریستالی که حاوی حالت گرگینه Cornell بود از دنیای مردگان شده بودند. حال با استفاده از حالت گرگینه Cornell، که قدرتی عظیمتر از آنچه که در فهم بگنجد، داشت، آنها قادر به استفاده از آن به عنوان یک قربانی راستین برای ارواح بودند. و این کار به جهت حصول اطمینان از این بود که Dracula در پیکری جدید، باری دیگر متولد خواهد شد و این بار با استعدادی سرشار در نوازندگی ویولن! خلاصه، Cornell تنها قادر به خرید چندین سال وقت برای قهرمانان آینده، قبل از احیای حقیقی و قریبالوقوع Count شده بود. او اما ندانسته تمام مدت داشت به تحقق یافتن نقشه Dracula و دسته سه نفره کمک میکرد.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Celebrimbor, post: 3420351, member: 50544"] [CENTER][IMG]http://oi61.tinypic.com/2q86pnt.jpg[/IMG] [IMG]http://oi58.tinypic.com/35n5u05.jpg[/IMG] [/CENTER] 14 سال بعد، اقدامات اولیه برای برخاستن Dracula از آرامگاه وی توسط دسته سه نفری Death ،Gilles De Rais و Actrise با هدف قربانی کردن زنی از نژاد انسان برای ارواح هرج و مرج در شرف وقوع بود. در همین ایام، مردی جوان به نام Cornell، پس از تمرین طاقتفرسا و زاهدانهای که انجام داده بود، در راه بازگشت به خانه خود بود. زمانی که او به مرز دهکده میرسد، با منظرهای دلخراش مواجه میشود. دهکده توسط نیروهای شیطانی به آتش کشیده شده بود. واقعه ناگهانیتر، ربوده شدن خواهرش، Ada، به دست مهاجمی ناشناس بود. Cornell گردنبند Ada را پیدا کرده و با استفاده از نیروهای انسانی-حیوانی (man-beast) خود که او را قادر به تغییر شکل به گرگینه میساخت، آن را استشمام کرده و عازم میشود تا خواهرش را از دست کسی یا چیزی که او را ربوده و دهکده را نابود کرده بود، نجات دهد. [TABLE="class: outer_border, width: 200, align: center"] [TR] [TD][IMG]http://oi58.tinypic.com/2qjkbyt.jpg[/IMG][CENTER][COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Ortega[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] [/TD] [TD][IMG]http://oi57.tinypic.com/rkd99l.jpg[/IMG][CENTER][COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Cornell[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] [/TD] [/TR] [/TABLE] Cornell با دنبال کردن رد Ada، به عمارت بزرگی که مالک آن خانواده Oldrey است، میرسد: J.A. Oldrey یا Master Oldrey که رئیس Villa است، همسرش Mary و پسرشان Henry در این Villa اقامت دارند. Cornell با ورود به Villa مجبور به مبارزه با Master Oldrey شده و سپس با Mary مواجه میشود که خود را به عنوان همسر Master Oldrey معرفی میکند. Mary اذعان میکند که همسرش زمانی مرد بسیار خوب و نجیبی بوده است، اما مردی به نام Gilles de Rais و زنی به اسم Actrise آمادهاند و او را تبدیل به خون آشام کردهاند. Cornell، سپس به درخواست Mary، فرزندش Henry که جایی درون Villa پنهان شده بود را یافته و او را به بیرون از ویلای پیچ در پیچ میبرد. [CENTER][IMG]http://oi58.tinypic.com/25p1shi.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Henry Oldrey[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] Cornell در جریان سفرش متوجه میشود که خواهرش دزیده شده تا به عنوان قربانی و بخشی از مراسم احیای دوباره Count Dracula استفاده شود. چیزی که بیشتر برای Cornell تکاندهنده بود، این بوده که همکار و دوست صمیمیاش، Ortega که او نیز از نیروهای انسانی-حیوانی بهرهمند بود، مسبب ویرانی دهکده و ربوده شدن Ada و برده شدن وی به نزد دسته سه نفره بوده است؛ تصدیقی بر اعمال Ortega، این بود که او بارهای متعددی با Cornell در طول سفرش و بیرون قلعه، در افتاده و مزاحمتهایی برای وی ایجاد میکند. در گذشته نه چندان دور بود که Cornell توانسته بود در رقابتی «دوستانه» Ortega را شکست دهد. رقابتی که به جهت مشخص شدن برترین شخص در بین man-beastها انجام شده بود و Cornell با به نمایش گذاشتن قابلیت منحصر به فرد خود توانسته بود در این مسابقه پیروز شود: Cornell تنها عضو گروه بود که میتوانست هر موقع که میخواست بین دو حالت حیوانی و انسانی تغییر شکل دهد. Man-beastها مدتها قبل، این قدرت را به جهت زندگی با آرامش در کنار انسانها، غیرقابل استفاده کرده بودند. Ortega همیشه به توانایی که Cornell داشت حسادت میورزید و شکست خوردن وی در رقابت دوستانه تنها نقش گسترش شعله حسادت وی را بازی کرده بود. به رغم مداخله Ortega در این قضیه، Cornell با بردباری مسیر خود را ادامه داده و تمامی دشمنان را از سر راه خود برمیدارد. همینطور اشخاصی را نیز نجات میدهد (علیالخصوص Henry Oldrey که به آن اشاره شد. سرنوشت Henry این است که روزی بزرگ شده و تبدیل به شوالیهای برگزیده و لایق برای کلیسا شود.) و سرانجام، Cornell به ارتفاعات قلعه میرسد. [CENTER][IMG]http://oi59.tinypic.com/2cmltw7.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Chemira[/FONT][/SIZE] [/COLOR][/CENTER] در نوک برج اصلی قلعه، Ortega از راه میرسد تا نقش یک چالش را برای Corenll ایفا کند. او حال با کمک جادوی سیاه Dracula، میتوانست قفل را بشکند. پس تبدیل به یک کیمرا (در اسطوره يونان آمده که کیمرا هيولايي است كه سر شير دارد، بدن بز و دم افعي، و از دهانش آتش ميبارد) شده و با تمام قوا حملهور میشود. با این حال، قدرت Ortega به قدری نبود که بتواند منبع اراده Cornell را سد کند و به همین دلیل، شکست وی نزدیک بود. Ortega بالاخره شکست میخورد، اما او به عنوان یک حریف حذف شده، نمیتوانست به خاطر کارهایی که انجام داده بود، معذرت خواهی کند؛ او تنها قادر به پذیرفتن اعمالی بود که انجام داده بود، پذیرفتن کسی که قبلا بود، و در عوض، احترام بدیع خود را نسبت به دوست سابقش ابراز میکند. Cornell اگرچه با واقعهای متاثرکننده مواجه شده بود، اما هنوز ماموریتش به اتمام نرسیده بود: او حال میدانست که هدف از این نقشه شوم چیست و تنها مقصدش، دژ اصلی قلعه بود. او وارد اتاق پادشاهی قلعه شده و Count Dracula را در حال انتظار، مییابد. این دو در دوئلی گریزناپذیر وارد با یکدیگر درمیافتند. هنگامی که Dracula امتحان کردن محدودیتهای نیروی Cornell را تمام میکند و او را حریفی قدر مییابد، تلاش میکند تا با به کارگیری شگرد بیحرکت کردن حریف، با سخنانی طعنهآمیز، به ذهن و روان Cornell حمله کند. مخصوصا اینکه Dracula از رازی که Cornell سالیان سال بود که تلاش میکرد مخفیاش نگه دارد، خبر داشت – اینکه Ada خواهر خونیاش نبود، بلکه او هنگامی که به عنوان بازماندهای از جنگ بین انسانها و Man-beastها پیدا شده بود، به عنوان خواهر وی به فرزند خواندگی پذیرفته شده بود. Cornell از کور شدن به وسیله نفرت و تحمل بار حقیقت نیمهدرست امتناع ورزیده و مبارزه با شکل حقیقی و قدرتمندتر Dracula که تنها راه چارهاش بود را انتخاب میکند. سرانجام نیز با تلاشی مستمر در این راه موفق میشود. پس از شکست خوردن ارباب تاریکی، Ada درون یک کریستال گرفتار شده، در حالی که Cornell هیچ چارهای به جز تماشا کردن نداشت. Dracula کریستال را با هدف کشاندن آن به همراه خود درون دنیای مردگان به وسیله جسم دوم و مخفیاش میرباید. از نظر Cornell تنها یک راه چاره وجود داشت: او با متمرکز کردن تمام قوای خود، به حالت گرگینه درمیآید. سپس حالت گرگینه Cornell از وی جدا شده تا کریستال را شکسته و خواهرش را نجات دهد. بدین منظور، حالت گرگینه به عنوان یک جایگزین، جای خواهر Cornell را گرفته و او آزاد میشود. Cornell در حالی که خواهرش را در آغوش گرفته شتابان از قلعه میگریزد و اگرچه پیروز شده بود، اما او دیگر هیچگاه Cornell سابق نخواهد شد. [CENTER][IMG]http://oi60.tinypic.com/2mcgbxi.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Ada[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] آن شب، Cornell ،Ada و Henry Oldrey در کنار آتشی خود را گرم کرده و Cornell شروع به تفکر در مورد آزمونهای دشواری که گذرانده بود، میکند، در حالی که سخنان Count، پیوسته در ذهنش طنینانداز شده بود. Ada باید حقیقت را میدانست. اما Cornell تا میخواهد سخن بگوید، کلمات را فراموش میکند! سپس این اتفاق میافتد: با طلوع دوباره خورشید در دل تاریکی و به محض اینکه Cornell شروع به صحبت کردن میکند، Ada وسط حرفش پریده و اذعان میکند: «مهم نیست که ما نسبت خانوادگی داشته باشیم یا نه، ما با هم میتوانیم از پس هر کاری بر بیاییم!» Cornell میپرسد که: «تو از کجا میدانستی؟» اگرچه Ada هیچ توضیحی نمیدهد، اما چهرهای که به خود گرفته بود و خود حرفهایش برای Cornell کافی بودند تا در این مورد سکوت اختیار کند. [TABLE="class: outer_border, width: 200, align: center"] [TR] [TD][IMG]http://oi60.tinypic.com/nzwva.jpg[/IMG][CENTER][COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Death[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] [/TD] [TD][IMG]http://oi60.tinypic.com/258atl2.jpg[/IMG][CENTER][COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Actrise[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] [/TD] [/TR] [/TABLE] اما نکتهای بود که Cornell از آن مطلع نبود: پس از نابودی Death ،Dracula و Actrise قادر به بیرون کشیدن کریستالی که حاوی حالت گرگینه Cornell بود از دنیای مردگان شده بودند. حال با استفاده از حالت گرگینه Cornell، که قدرتی عظیمتر از آنچه که در فهم بگنجد، داشت، آنها قادر به استفاده از آن به عنوان یک قربانی راستین برای ارواح بودند. و این کار به جهت حصول اطمینان از این بود که Dracula در پیکری جدید، باری دیگر متولد خواهد شد و این بار با استعدادی سرشار در نوازندگی ویولن! خلاصه، Cornell تنها قادر به خرید چندین سال وقت برای قهرمانان آینده، قبل از احیای حقیقی و قریبالوقوع Count شده بود. او اما ندانسته تمام مدت داشت به تحقق یافتن نقشه Dracula و دسته سه نفره کمک میکرد. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft