ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Celebrimbor" data-source="post: 3406548" data-attributes="member: 50544"><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p> <table style='width: 100%'><tr><td><p style="text-align: center"><span style="font-size: 18px"><span style="color: #ff0000"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Missing in Action</span></span></span><br /> </p> مقدمه:<br /> پس از شکست Dracula به دست Richter، خانواده Belmont به خواب مستندنشده و نامعلومی فرو رفتند که به موجب آن هر گونه ارتباط با Vampire Killer تا فرا رسیدن چرخه حقیقی رستاخیز بعدی Dracula که گفته میشد چرخهای 100 ساله است، برایشان ممنوع شد. این رخداد ناگهانی بدین معناست که دیگر Belmontها در صحنه و کانون توجهات قرار نخواهند داشت و قادر به رو به رو شدن با هر تهدیدی از جانب دنیای تبهکاران و یا تلاشهای آنان برای احیای زودهنگام Lord Dracula نخواهند بود. خوشبختانه برای ساکنان دنیا، هنوز روزنه امیدی وجود داشت: با گذر زمان و تجزیه شدن خاندان Belmont، خاندانها و دستههای متعددی که هر کدام نسبتی با خاندان Belmont داشتند، پدید آمده و هر کدام با نامهای مجزایی که داشتند در سرزمینهای مختلف پراکنده شده بودند. Belmontها میبایست در غیاب خود شلاق و sub-weaponها را محض احتیاط به یکی از این خاندانها واگذار کرده تا اگر کجرُوان خواستند زودتر از موعد مقرر Dracula را احضار کنند، کسانی باشند تا در مقابلشان ایستادگی کنند. بدین جهت، به دلیل ایمن نگهداشتن اسلحهها، آنها به بزرگانی از خاندانهای Baldwin و Graves سپرده شدند. اعضای این خاندانها اگرچه قدرتهای قابلمقایسهای با خاندان Belmont داشتند، اما به صورت مستقیم در زمره قهرمانان خاندان Belmont قرار نداشتند و به همین دلیل، دست زدن به Vampire Killer عواقب سهمگینی برایشان داشت که به مرور زمان آشکار میشد.<br /> <br /> بیش از یک دهه گذشته بود که بالاخره مردم عادی دریافتند که غیاب خاندان Belmont چیزی بیش از یک دوران استراحت عادی است؛ حتی آنهایی که در ارتباط نزدیک با این خاندان بودند نیز از محل دقیق آنان بیخبر بوده و به تدریج داشتند به این احتمال فکر میکردند که ممکن است سناریو غمانگیزی اتفاق افتاده باشد. صاحبمقامان، با پذیرفتن اینکه خاندان Belmont بازنخواهد گشت، بیش از این نمیتوانستند منتظر بمانند. بنابراین شروع به جستجوی راههای جدیدی در زمینه مقابله با تهدید Count Dracula کردند.<br /> </td></tr></table><p></p><p style="text-align: center"> <img src="http://oi60.tinypic.com/2zoheme.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/2qko3ur.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><strong><span style="font-size: 10px">«سازمان اکلیژیا</span></strong>»</span></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>حقیقت ناگوار این بود که حتی آگاهترین و باایمانترین افراد نیز در مقابله با تاریکی با اشکال مواجه شده و ندانسته نقشی در رخدادهای ماوراءالطبیعهای که موجب بیدار کردن Count Dracula میشد، بازی میکردند که نشانهای از آن، مجموعه احیاهایی بودند که از اعصار میانه شروع به رخ دادن کرده بودند. در حالی که تمام بشر با تلاش خالص، کوشش میکردند تا در جستجوی نیکبختی و بهروزی از تاریکی اجتناب ورزند، در اوایل قرن نوزدهم بود که حجم هراسانگیزی از توده مردم گمراه شدند. با در نظر گرفتن غیاب بدون توضیح خانواده Belmont، که همیشه جنگیده بودند تا نقشههای ارباب تاریکی و همپیمانان سیهسرشت وی را نقش بر آب کنند، صاحبمنصبان تصور میکردند بهترین راه، جستجوی راهکارهای جدیدی برای مقابله با این تهدید است.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi62.tinypic.com/2lxwo4z.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Barlowe</span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>شجاعترین مردمان و شهروندان به یکدیگر پیوسته و نهادهایی تشکیل دادند که هدف اصلیشان خنثی کردن هر گونه تلاش برای احیای Dracula، و در صورت عدم موفقیت، بهکارگیری تمامی دانش به دست آمده در زمینه نابودی Count بود. یکی از این سازمانها، Ecclesia نام داشت که سختکوشانه، تحقیقات و مطالعاتش را مدیریت میکرد، اما اغلب، همانند دیگر سازمانها به نتایج مطلوبی نمیرسید. اینها همگی پیش از آن بودند که Barlowe، موسس و رئیس اصلی Ecclesia توانست سرانجام به کشفی شگرف دست یابد که میتوانست به عنوان یک پیشگیری و راه چاره در مقابل Dracula عمل کند. اعضای محدود Ecclesia در زمینه تحقیق بر روی glyphها تعلیم داده شدند (Glyphها سَمبلهایی هنرمندانه و جادویی بوده که نشاندهنده نیروی موجود در اشیاء هستند). Barlowe قادر به شکافتن این جادوی قوی به سه قسمت و ایجاد یک glyph با نیروی بسیار زیاد به نام Diminus بود. تجسمی از ارباب تاریکی (نفرت، خشم، و عذاب) که دستکاری شده بود تا به عنوان سلاحی در برابر وی استفاده شود. با اتمام کار ساخت Barlowe ،Dominus باید یکی از شاگردانش را انتخاب میکرد تا حامل Dominus شود. مراسمی که به عنوان افتخاری بزرگ به آن نگاه میشد.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"> <table style='width: 100%'><tr><td><img src="http://oi61.tinypic.com/2rmtcvd.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Albus</span></span></span></td><td><img src="http://oi58.tinypic.com/2mjv2d.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /><br /> <span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Shanoa</span></span></span></td></tr></table></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>مسئله شخص منتخب به عنوان حامل، تا حدی روشن و واضح بود که حتی یک نادان نیز میدانست که بدون شک، Albus، سردسته پژوهشگران Ecclesia، دستیار Barlowe و شخصی با تبهر بالا در سحر و جادو انتخاب خواهد شد. خود Albus نیز در واقع تا حدی در این مورد مطمئن بود که ماموریتی که عازم آن شده بود را رها کرده تا در آن روز و به موقع در Ecclesia حضور یابد. Albus در حالی که لبریز از اعتماد به نفس بود، مراسمی را پیشبینی میکرد که در آن با افتخار تمام، وظیفه حمل Dominus را بر عهده گرفته و به عنوان شمشیری که تمامی اهریمنان و شیاطین را سرنگون میسازد، به شهرت و آوازه خواهد رسید. او در ظاهر اما این احساسش را به Shanoa، دوست و همکارش در Ecclesia نشان نمیدهد، تا اینکه Shanoa وی را مطلع میسازد که Barlowe (ظاهرا برخلاف قولی که به Albus داده بود)، Shanoa را به جایش انتخاب کرده است. شنیدن عقاید واقعی Barlowe که Albus برای حمل چنین قدرتی «فاقد صلاحیت» است، تنها باعث عصبانیت و برآشفتگی Albus جوان میشود. Shanoa پس از صحبت در مورد هدف نهایی و اصلی Ecclesia برای Albus و سرزنش کردن وی به جهت نداشتن روحیه کار به صورت تیمی، با به صدا در آمدن زنگ، با عجله از Albus خشمگین معذرتخواهی کرده و راهی محل انجام مراسم میشود. Albus در این فکر بود که او خود خواهد توانست Barlowe را وادار به نگه داشتن «قولش»، با وجود دستوراتی که داده شده بود، کند.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi62.tinypic.com/wgpzs1.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa به Barlowe در اتاق مخصوص مراسم و تشریفات Ecclesia پیوسته و خود را برای انجام مراسم آماده میکند. Barlowe متکبر، توضیح میدهد که تحت شرایط کنونی، کنترل قدرت Dominus تقریبا برای Shanoa غیرممکن خواهد بود. از این رو، انجام این مراسم برای آماده کردن بدن Shanoa به جهت برخورداری از چنین قدرتی، از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. Shaona تا خواست در مورد عواقب این عمل بپرسد و نظر خود را در مورد انجام این تشریفات بیان کند، به شدت تحت تاثیر حرفهای شیرین و وسوسهانگیز Barlowe قرار گرفته و در جایگاه مخصوص مراسم قرار میگیرد. Barlowe وردخوانی را شروع کرده و Shanoa آماده جذب Dominus میشود، اما ناگهان اتاق در تاریکی فرو رفته و مراسم توسط شخصی ناشناس قطع میشود. Shanoa نیز بیهوش میشود. این شخص ناشناس، Albus بود که ورود سرزدهاش باعث ایجاد وقفه سهمگینی در فرآیند انجام مراسم شده بود. او فریاد می زند: «تو به من دروغ گفتی» خطاب به Barlowe، کسی که تصور میکرد عدم توانایی Albus در پیروی از دستورات، باعث عدم درک این حقیقت شده است که تنها Shanoa توانایی انتقال و حمل glyphها را دارا است – که این خود عاملی ضروری به جهت رام کردن Dominus بود. Albus به جای موافقت با درخواست Barlowe بدین مضمون که هر سه با هم کار کنند تا Albus بتواند بر ضعف خود غلبه کند، اذعان میکند که دیگر دیر شده است. سپس Dominus را تصاحب کرده و ادعا میکند که قصد دارد از این نیرو برای شروع و انجام ماموریت <em>خود</em> استفاده کند. Barlowe به سرعت برای مهار کردن Albus دست به عمل زده و با افسونی از جنس الکتریسیته خواست که سد راه وی شود، اما این افسون توسط شلیک گلوله ای از هفت تیر مخصوص Albus (این هفت تیر، Agartha نام داشت که که قدرت گرفته از glyph بود). Albus قبل از گریختن از صحنه، با خشم و عصبانیت تمام، آخرین حرف هایش را به Barlowe حیرت زده در حالی که زحماتی که برای Ecclesia در طول این سالها کشیده بود را در شعلههای آتش میدید، بیان میکند: «تو دیگر استاد من نیستی». سپس از ساختمان Ecclesia میگریزد. هیچ کس نیز از نقشه هایش خبر نداشت.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/idekhj.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>هفتهها گذشت تا اینکه آنها بتوانند اوضاع را دوباره به حالت عادی بازگردانند. Shanoa به دلیل ایجاد اختلال در مراسم حافظه خود را از دست داده بود و میبایست دوباره از ابتدا آموزش ببیند. Barlowe با اعطای یک Rapier glyph شروع میکند که Shanoa میتوانست از آن علیه دشمنان احضارشده از طریق جادو استفاده کند، و همچنین باعث بازگشت تدریجی غرایز و روحیه جنگاوری وی میشد. Barlowe، او را دوباره با یکی از توانایی های منحصر به فردش به نام Glyph Union آشنا کرد که با استفاده از این قابلیت Shanoa میتوانست سه Glyph را با هم ترکیب کرده و در قالب یک Super-powered Attack استفاده کند. بالاخره نیز ماموریتی جدید به وی واگذار کرد: جستجو و شکار Albus، (کسی که حال، Shanoa هیچ خاطرهای از وی در ذهن نداشت) و همینطور بازپسگیری هر سه قسمت Shanoa .Dominus تنها تصاویر مبهمی از Albus، تنها به عنوان «شخصی که مراسم را خراب کرد»، به خاطر داشت. سپس Albus توسط Barlowe به عنوان مردی معرفی شد که زمانی همانند یک برادر، خالصانه برای Shanoa اهمیت قائل بود، اما سپس چشم طمع به قدرت وی دوخت. آنها یک برتری موقتی نسبت به Albus داشتند و آن هم این بود که اشخاص عادی، نمیتوانند از Dominus استفاده کنند، حتی Albus که تواناییهای قابل توجهی داشت؛ با این حال، شخصی به زیرکی و مهارت Albus، امکان داشت که بتواند راهی برای مهار کردن این قدرتها بیابد و این دلیلی است بر اینکه چرا پیدا کردن فوری و آوردن وی به Ecclesia (اگر بشود سالم) از اهمیت بالایی برخوردار است. کشته شدن Albus احتمالا باعث گم شدن Dominus نیز خواهد شد. Barlowe به جهت تاکید بر اهمیت و خطر این ماموریت از این توضیح استفاده میکند: «در سایه Castlevania، موجودات شیطانی و اهریمنان زیادی سکنی گزیدهاند».</p><p></p><p>Shanoa با گرفتن رد Albus به صومعهای میرسد که زیستگاه سابق راهبانی مشوش و آشفتهخاطر، و مکانی مناسب برای Albus به منظور آزمایش محدودیتهای قدرت جدیدش بود. Shanoa با پیشروی در صومعه و بهکارگیری قدرت جذب خود، توانست Magnes glyph را در اختیار گیرد که امکان صعود به ارتفاعات صومعه را برایش فراهم مینمود. او پس از شکست دادن نگهبان صومعه ((Arthroverta، در اتاق بعدی Albus را پیدا میکند. Albus اظهار میکند که «هنوز برده آن پیرمرد (Barlowe) هستیم، مگر نه؟» سپس با استناد به نداشتن مهارت کافی Shanoa در حمل و انتقال glyphها، تلاشهای Shanoa را در جهت یافتن خود کم اهمیت جلوه میدهد. او در ادامه اذعان میکند که هیچگاه به Ecclesia باز نخواهد گشت، حتی زمانی که Shanoa اشاره میکند که این دستور مستقیم خود Barlowe بوده است. «دیگر هیچگاه این اسم را به زبان نیاور!» Albus با خشم و نفرتی بسیار این جمله را گفته و سپس گلولهای از هفت تیر خود شلیک میکند. Shanoa با تمرکز و سپس جا به جایی، از اصابت گلوله جلوگیری میکند، اما Albus از صحنه گریخت بود. در حالی که نقشهای که به روستایی در نزدیکی اشاره میکرد را پشت سر خود رها کرده بود.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/ibc5g5.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa با دنبال کردن نقشه به Wygol Village میرسد. دهکدهای خالی از سکنه که Shanoa با پیشروی در آن، با مردی گرفتار درون یک glyph از جنس torpor crystal مواجه میشود. Shanoa با جذب کردن glyph توانست مرد ناشناس را آزاد کند که خود را به عنوان بنیانگذار دهکده و با نام Nikolai معرفی میکند. Nikolai در حالی که بیشتر نگران دیگر ساکنان دهکده بود، توضیح میدهد، با زندانی شدن او توسط مردی ناشناس و ربوده شدن 12 نفر دیگر که جمعیت کل دهکده بودند، این دهکده، متروکه شده است. Nikolai با این وجود که از هویت این مرد هیچ چیز به یاد نداشت، اما به خاطر داشت که مرد مرموز در صحبت هایش اشارهای به «Prison Island» داشته است. جزیرهای متروکه که زمانی، جنایتکاران را به آنجا تبعید میکردند و عدهای نیز میگویند که این جزیره نفرین شده و پر از روحهای سرگردان است. Shanoa در شگفت بود که «آیا این مرد، امکان دارد همان Albus باشد؟» حال، سرنوشت اهالی دهکده، در دستان Shanoa بود. او با گذر از Ruvas Forest و سپس Kalidus Channel خود را به Minera Prison Island رساند که توسط ارواح خبیث، احاطه شده بود. سپس با سرعت تمام خود را به مرکز جزیره رساند، جایی که دوباره توانست Albus را که این دفعه کمی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته بود، ملاقات کند؛ او حتی هدیهای نیز برای Shanoa در نظر گرفته بود که آن را رها کرده و Shanoa نیز حتی یک لحظه در جذب کردن آن که احتمالا تکهای از Dominus بود، هدر نداد. این همان تکه از Dominus بود که «نفرت» داشت. پس میتوان نتیجه گرفت که Albus فهمیده بود چگونه Dominus را خرد و به تکههای کوچکتر تقسیم کند. Shanoa، متعجب از این کار Albus، از او میپرسد که: «چه در ذهن داری؟» و علیرغم رفتار عجیب و غریب Albus، از او خواهش میکند که به Ecclesia بازگردد. Albus با اشاره به اینکه هنوز نقش خود را کامل نکرده، باری دیگر با این درخواست مخالفت میکند. مسئله ای که Shanoa را نگران میکرد این بود که Albus قادر به ایجاد و حمل glyph بود در حالی که او تصور میکرد تنها خودش قادر به انجام این عمل است؛ او سپس در بازگشت به Ecclesia اتفاقات رخ داده را با Barlowe در میان میگذارد. Barlowe خوشحال بود که حداقل یک تکه از Dominus را توانستهاند پس بگیرند، اگرچه که او نیز هیچ گونه اطلاعی از نقشهها و برنامههای Albus نداشت.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi60.tinypic.com/ojp0cy.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa در ادامه راهی فانوس دریایی زندان میشود، جایی که با نابود کردن Brachyura غولآسا و نجات دادن یکی از روستاییان، توانست از طریق زیرزمین گریخته و مسیری را از اعماق آبی Kalidus به طرف Misty Forest Road دنبال کند. سپس با پیشروی بر فراز Tymeo Mountains به درون غاری میرسد که تماما پر از بقایای اسکلتی بود. محلی که Albus را در حال آزمایش کردن بر روی یکی دیگر از روستاییها یافت. Shanoa از او میخواهد که این عمل را متوقف کند و Albus نیز تقریبا با آرامش خواسته او را میپذیرد. Shanoa میپرسد که «چرا ساکنان روستا باید درگیر این نقشه شوند، در حالی که این مسئله هیچ ربطی به آنها ندارد؟» Albus به طرز واضحی پاسخ میدهد: «ربطی به آنها ندارد؟» و سپس بیان میکند که به زودی همه این قضایا منطقی خواهند شد؛ سپس بدون هیچ اثری از تسلیم شدن، ناپدید میشود. شخص روستایی توضیح میدهد که Albus مقداری از خونش را کشیده و کلماتی زمزمه کرده است. سپس تاکید کرده که به دهکده باز خواهد گشت. Shanoa نیز به Wygol باز میگردد تا با Nikolai صحبت کند. Nikolai تایید میکند که «آن مرد» بازگشته و وسیله ای به همراه داشته که از آن برای گرفتن نمونه خون روستاییان استفاده کرده است. Nikolai نگران بود که «آیا امکان دارد او همان هیولایی باشد که زمزمهاش در افسانهها پیچیده است [Dracula]؟» اینکه چرا Albus به خون نیاز داشت، معمای جدیدی بود که اگر Shanoa به عمارت قدیمی پشت خلیج کوچک میرفت، امکان داشت حل شود. Nikolai ادعا میکند که افسانه های Dracula خیلی پیش تر از آنکه Wygol ساخته شود، وجود داشتند؛ بخش جالب تر اظهاراتش این بود که نیاکانش، کسانی بودند که زمانی بر علیه Dracula جنگیدهاند.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi62.tinypic.com/35jzfv8.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa توانست به زحمت و در سفری طولانی، خود را به Somnus Reef و سپس عمارت قدیمی برساند. حال دیگر این کاخ، The Giant's Dwelling نام داشت. به دلیل افسانهای محلی که سخن از غول عظیمالجثه و ترسناکی میگفت که پس از ترک عمارت توسط متصدیان ساختمان، در این ملک اقامت یافته است. او راه خود را از درون عمارت مندرس و اتاق های به هم ریخته اش ادامه داده، بر مالک جدید آن فائق آمده و سرانجام توانست Albus را آنجا بیابد که این بار حتی بیشتر به واسطه پشتکار و سرسختی Shanoa تحت تاثیر قرار گرفته بود. اما به جهت اینکه از وی جانبداری نکرده باشد، Shanoa اشاره میکند که با ردی که Albus به جای گذاشته بود، حتی یک شخص کور نیز می توانست او را بیابد. تقریبا مثل زمانی شده بود که آن دو در بچگی قایم موشک بازی میکردند و Albus میگذاشت که Shanoa بازی را ببرد، چرا که او شروع به گریه کردن کرده بود. Albus با طعنه بیان میکند: «چرا الان امتحانش نکنیم، و شاید این دفعه گذاشتم منو پیدا کنی» Shanoa با این درخواست مخالفت میکند، چرا که گریه کردن، چیزی بود که هرگز نمیتوانست به یاد آورد. Albus ادامه میدهد: «متاسفم Shanoa، اشکی نباشد، معاملهای هم نخواهد بود». اما با این حال، رها کردن وی با دستان خالی، گزینهای نبود که Albus بخواهد انتخاب کند. بنابراین، او دوباره یک glyph دیگر که بخشی از Dominus به نام «خشم» بود را آزاد کرد. Shanoa نیز بدون یک لحظه تعلل glyph را جذب میکند. رفتار Albus داشت به روند نابهنجار بودن خود ادامه میداد. او از Shanoa درباره ماهیت حقیقی Dominus میپرسد که Shanoa نیز آن را یک glyph پرقدرت برای نابودی Dracula تعریف میکند. Albus ادعا میکند که تنها پنجاه درصد حرف های Shanoa صحت دارند و سپس برای وی آشکار میکند که Barlowe در واقع از بقایای Dracula برای ساختن Dominus استفاده کرده است. Shanoa نمیتوانست این حرفها را باور کند، حتی با اینکه Albus به وی اصرار میورزد که به Ecclesia بازگشته و خود شخصا این موارد را از Barlowe بپرسد.</p><p></p><p>Shanoa با Barlowe رو در رو میشود، کسی که داشت حقیقتی رعبانگیز را از وی پنهان میکرد: او افسانه Belmontها و اینکه چگونه آنان از شلاقی مقدس برای خنثی کردن خطر Dracula استفاده میکردند، را شرح میدهد و در ادامه بیان میکند که این ماجرا ادامه داشت تا اینکه یک روز، آنها ناپدید شدند. به عنوان پیامدی از این قضیه، انسانها ابزار دیگری را به وجود آوردند. همانند glyphهایی که اعضای Ecclesia کنترلشان میکند. پس از آنکه Ecclesia لیاقت و توانایی خود را اثبات کرد، صاحبمنصبان، محافظت و نگهداری از شیء خاصی را به این سازمان واگذار کردند – مجرایی برای روح Dracula که با امنیت بسیار بالا در اتاقی که در آن ایستاده بودند، از آن حفاظت میشد. طبق گفتههای Barlowe، آنها تنها با هدف روزی نابود کردن آن که بزرگترین خواسته بشریت بود، وظیفه نگهداری و محافظت از این مجرا را پذیرفته بودند. ولی این وسط یک نکته فنی نیز وجود داشت: حتی قویترین نیروهای آنها در وارد کردن حتی یک خراش به مجرا با شکست مواجه شده بودند. حال اگر صاحبمنصبان از این مسئله مطلع میشدند، مسلما مجرا را پس گرفته و متعاقباً دیگر کار Ecclesia هم تمام میشد. بنابراین Barlowe به دنبال قدرتی عظیمتر رفته بود – قدرتی که به اندازهای قوی باشد تا بتواند Dracula را سرنگون سازد. جواب این مسئله بسیار واضح بود: با استفاده از آتش با آتش بجنگ. او نمونههایی از بقایای Dracula گرفته و آنها را تبدیل به Dominus کرده بود! Barlowe حتی با چنین سطحی از ژرفاندیشی، پیشبینی نکرده بود که ممکن است کسانی از میان خودشان در صدد تصاحب یک چنین قدرتی و استفاده از آن در راه تخریب و ویرانگری برآیند. در هر حال، Albus که شاید معتقد است اعمالش در جهت رسیدن به هدفی والاتر هستند، هنوز آخرین تکه Dominus را در اختیار داشت که باید از وی پس گرفته میشد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi60.tinypic.com/6p5cox.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa دوباره مسیر خود را از آخرین مکانی که سر زده بود، از سر گرفته و با گذر از Tristis Pass به Oblivion Ridge میرسد. Shanoa در مسیر خود، توانسته بود 11 نفر از روستاییان را نجات دهد و آخرین آنها را نیز در Tristis Pass نجات میدهد. سپس وارد راهرویی میشود تا بالاخره بتواند آخرین تکه Dominus که در یک glyph محصور شده بود را بیابد. ناگهان Albus با قصد توضیح اینکه چرا قسمت های دیگر Dominus را به راحتی واگذار کرده بود، در مقابلش ظاهر میشود. glyph ،Albus محصور را جذب کرده و متعاقباً انرژی اهریمنی بر او غلبه میکند. Shanoa در حالی که شوکه شده بود، ناگهان فریاد میزند: «Barlowe گفته بود که تو قادر به حمل Glyph نیستی». Albus که هنوز در تلاش برای کنترل انرژی بود، سوگند میخورد که توسط انرژی اهریمنی، بلعیده نشود. او قبل از اینکه به جایی دیگر منتقل شود، سخن از «خواستهاش» میگوید که تقریبا نزدیک به مرحله نهایی و حصول است. Shanoa به سرعت خود را به Ecclesia رسانده تا Barlowe را از اتفاقات رخ داده، با خبر سازد. مسئلهای که Barlowe از آن واهمه داشت، اتفاق افتاده بود. Albus به رغم محدودیتهایش توانسته بود راهی را برای جذب و کنترل glyphها پیدا کند که عمدتا از بررسی و تحقیق بر روی نحوه جذب glyphها توسط Shanoa محقق شده بود؛ Albus که حال قابلیت حمل glyphها را داشت، مسلما الان هدف اصلیاش بازپسگیری دو تکه از Dominus خواهد بود که آنها را واگذار کرده بود. حال دیگر این قضیه حتمی بود که Dominus ذهن او را در کام خود فرو خواهد برد. Barlowe با اندوه بسیار، دستور میدهد که Albus از شر بدبختی که دچار آن شده، خلاص شود، چرا که دیگر به هیچ وجه نمیتوانست در مقابل اراده و خواسته Dracula مقاومت کند. Barlowe جهت قبرستان را به Shanoa نشان میدهد. جایی که مسلما Albus به آنجا گریخته است.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi60.tinypic.com/vp91t1.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa با از سر راه برداشتن موانع، به Argila Swamp رسیده و وارد Mystery Manor میشود. او در اینجا با صحنهای عجیب از کشتار وحشیانه مواجه میشود. او سپس راه خود را تا بخش سرداب ادامه میدهد، جایی که Albus را در حال انتظار مییابد. حال او تنها یک هدف داشت: پس گرفتن تکه های Dominus. Shanoa در شگفت بود که Albus امیدوار است از بلعیده شدن توسط تاریکی، چه چیزی به دست آورد. Albus اما هیچ جوابی نداشت، چرا که کاملا مطیع انرژی اهریمنی شده بود؛ زمانی که او از خود به عنوان «Dracula» یاد میکند، دیگر هیچ چارهای به جز نابود کردن وی برای Shanoa باقی نمیماند. دیری نپایید که Albus ماهر و زیرک شکست خورده و آخرین تکه از Dominus را به جای میگذارد. ماموریت Shanoa به انجام رسیده بود. او آخرین بخش از Dominus را جذب کرده و حسی عجیب بر وی چیره میشود – این حس عجیب، خاطرات Albus بود که به صورت فیلمی در مقابل Shanoa به نمایش درآمده بود؛ Albus در قالب خیال و تصور، در مقابل Shanoa ظاهر میشود. رها از مصیبتهایی که دچارش شده بود و باری دیگر، همان برادر دوست داشتنی که Shanoa میشناخت. اما Albus چه نوع برادری است که نخواهد از Shanoa محافظت نکند؟ گذشته دوباره جلو چشمان Shanoa بود تا بالاخره معنای واقعی حرفهای Albus را درک کند: Albus میدانست که قبول کردن حمل Dominus باعث ایجاد اختلال در حافظه و احساسات شخص حامل خواهد شد، یعنی سرنوشتی ناخوشایند؛ بنابراین او به جای Shanoa داوطلب میشود تا حامل Dominus شود. Barlowe نیز با این مسئله موافقت کرده بود، اما تا قبل از فرستادن Albus به یک «ماموریت» (تا به اصطلاح او را از معادله حذف کرده و زیر قول خود بزند). علاوه بر این، Barlowe به Shanoa گفته بود که Albus باعث فراموشی وی شده، نه Dominus.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/rtoub5.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Albus تصویری در ذهن Shanoa نبود، بلکه از درون خود Dominus که جذب کرده بود، پدیدار شده بود. به نظر میرسد که خون بازماندگان شلاق مقدس، خیلی چیزها را ممکن ساخته است. Albus پس از اینکه توسط Barlowe مورد خیانت قرار گرفت، Dominus را برداشته و پا به فرار میگذارد تا با گرفتن جای Shanoa به عنوان حامل، او را از بلا و مصیبت به دور نگه دارد. او به تنهایی شروع به تحقیق بر روی روشهای کنترل Dominus که خود عینا نیروی Dracula است، مینماید. برای تحقق یافتن این هدف، او نیاز به خون خاندان مقدس Belmont داشت، که امیدوار بود بتواند رد بازماندگان این خاندان را بگیرد. Shanoa درست نتیجه گیری کرده بود، «روستاییان». سرنوشت، آنها را به Wygol کشانده بود – تمام 13 روستایی، از دودمان Belmont بودند. اگرچه Albus با تلاش و پشتکار تمام بر روی نمونه خون اهالی دهکده مطالعه کرده بود، با این حال، حتی قدرت خون این خاندان مقدس نیز برای مهار کردن Dominus کافی نبوده و در نتیجه Albus توسط قدرت این Glyph بلعیده شده بود. بدنش از بین رفته بود و تنها روحش مانده بود که محبوس و در واقع جذب glyph شده بود. روحش، حال به همراه نیروی Dominus، درون Shanoa اقامت داشت. </p><p></p><p>پس با این مشاهدات، Dominus باید بر Albus چیره شده باشد و قدرت ارادهاش را از وی گرفته باشد؛ با این حال، چون که قدرت اهالی دهکده درون Shanoa جریان داشت، Albus در حالتی مهار شده، در مقابل Shanoa قرار گرفته بود – که احتمالا به خاطر جذب glyphهایی که Albus از آنها برای زندانی کردن اهالی دهکده استفاده کرده بود، توسط Shanoa محقق شده بود. Shanoa هنوز نمیتوانست این قضیه را درک کند که چرا Albus میخواست جای وی را به عنوان حامل بگیرد. Albus توضیح می دهد که: «بدون احساسات و خاطرات، بعید میدانم متوجه شوی. اما بیا اینطور بگوییم که من میدانستم چه چیزی برایم حائز اهمیت است و زمانی که با شروع مراسم، دیگر هیچ راه چارهای نداشتم، این راهی بود که <em>باید</em> طی میکردم». اگر Shanoa کاملا متوجه قضیه نمیشد، باز هم جای هیچ نگرانی برایش نداشت. با این حال، او Shanoa را مجبور کرد که یک چیز را قول دهد، آن هم این بود که: «مهم نیز چه اتفاقی بیفتد، در هر حال، تو نباید از Dominus استفاده کنی». Albus که از میل باطنی Dominus در تباه کردن زندگی شخص حامل، خبر داشت، از Shanoa میخواهد که در این مورد خاص، به او اعتماد کند. Shanoa نیز طبق درخواست او، قول میدهد. Albus که دیگر وقتش به سر آمده بود، تصویرش کم کم شروع به محو شدن از مقابل چشمان Shanoa مینماید، اگرچه Shanoa هنوز سوالات بسیاری داشت که بپرسد. Shanoa در مواجهه با این حقیقت که هر چه داشت، از وی دزدیده شده بود، بیان میکند: «تو زندگیات را به خاطر من فدا کردی و اما من هیچ احساسی نسبت به آن ندارم». تنها یک نفر، جواب ها را میدانست. </p><p></p><p>Shanoa به Ecclesia بازگشته و به Barlowe گزارش میدهد که توانسته Dominus را به قیمت جان Albus پس بگیرد. Barlowe با اشاره به اینکه خواسته حقیقی Albus نیز همین بوده است، احساس میکرد که تنها یک راه برای گرامی داشتن یاد Albus وجود دارد. آن ها به سرعت، خود را به «forbidden room»، محل نگه داری مجرا میرسانند. Barlowe دستور میدهد که Shanoa سه تکه Dominus را به خود متصل کرده و افسون Glyph Union را که باعث رهایی یافتن دنیا از شر Dracula خواهد شد، اجرا کند. Shanoa که قول خود به Albus را به یا داشت، با Barlowe مخالفت میکند. او میدانست که Barlowe به وی دروغ گفته و Albus هیچ ربطی به فراموشی وی ندارد؛ بلکه این Barlowe بوده که از احساسات وی به عنوان یک قربانی برای Dominus استفاده کرده بود. همچنین Albus را دنبال نخود سیاه فرستاده بود تا مراسم را بدون حضور وی برگذار کند – علاوه بر اینکه از گفتن واقعیات و اینکه Dominus سرانجام باعث مرگ Shanoa خواهد شد، خودداری کرده بود. Barlowe تلاش میکند تا همه این قضایا را تکذیب کند، اما تن صدایش بیشتر حالت معذرت آمیز به خود میگرفت، انگار که سوء تفاهمی پیش آمده باشد. او به عنوان آخرین امید در توجیه Shanoa میگوید: «Shanoa، اگر که تا به حال، حتی یک لحظه هم که شده به من اعتماد داشتی، پس حرف هایم را بشنو: بشریت به تو نیاز دارد. به زندگی تو!» Barlowe که میبیند با این اوصاف، هیچ کاری از پیش نخواهد برد، آماده مبارزه شده و به طرز جنون واری اعلام میکند که جان Shanoa بهترین قربانی برای Count Dracula خواهد بود. حقیقت این بود که Barlowe (که به جای «من» از «ما» استفاده میکرد) دیگر هیچ نیازی به Shanoa نداشت؛ نه تنها خودش، بلکه هیچ نیازی به بدنش نیز نداشت، چرا که به قول خودش، بدن او نیز همانند Shanoa قادر به میزبانی glyphها از جمله Dominus است. Barlowe سپس در کمال جنون عهد میکند که Dominus را از جسد خونی Shanoa بیرون بکشد! Shanoa آماده مُردن نبود، چرا که هنوز جوابهای بسیاری طلبکار بود.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/2nvpkw.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa و Barlowe درون forbidden room شروع به مبارزه کرده و Barlowe سرانجام به زانو میافتد. او به چشیدن قدرتی که آرزویش را داشت، خیلی نزدیک بود. Shanoa متعجب بود که چرا Barlowe باید آرزوی چنین قدرتی را داشته باشد، در صورتی که میدانست سرانجام به قیمت جانش تمام خواهد شد؟ Barlowe توضیح میدهد که بدون Dominus هیچگاه نخواهد توانست قفل (به قول خودش، قفل جهنمی) را شکسته و Dracula را وارد این دنیا کند. و ورود Dracula به این دنیا، «تحقق ماموریت Ecclesia و تنها آرزوی کل بشریت است». Shanoa متعجب از حرفهای Barlowe، قسم میخورد که بشر هیچگاه یک چنین خواستهای نداشته است. Barlowe که حال، طرز حرف زدنش کمی به Dracula میخورد، بیان میکند که بدون شک، قدرت Dracula نشئت گرفته از تاریکی درون قلبهای انسانها بوده و حضور Dracula خواسته قلبی آنها است؛ اگر نه، چرا باید Dracula بارهای بار، دوباره و دوباره بازگردد؟ مشخص شد که اظهارات Shanoa صحیح بودند و این سخنان، حرفهای یکی دیگر از قربانیان Dominus بوده است. Barlowe که از خود بی خود شده بود، کم کم نیروی خود را به دست آورده و جذب مجرا میشود. Barlowe که آماده قربانی کردن خود برای شکستن قفل بود، با قدمهای آهسته به سمت مجرا به پیش رفته و به جهت آمادهسازی بازگشت Count، فریاد میزند: «Lord Dracula!» حال، Shanoa که ظهور نیروی جدیدی را داشت احساس میکرد، هیچ کاری به جز مشاهده کردن نمیتوانست انجام دهد، تا اینکه با پراکنده شدن دودی بنفش، مجرا منفجر شده و در جریان این فرآیند Barlowe تبدیل به بخار میشود. برخاستن ناگهانی Dracula، اثباتی بود بر موفقیت مراسم. ارباب تاریکی، بدون شک، حال آزاد بود تا در اقامتگاه خود سکنی گزیند. در چشمان Shanoa، همه چیز تباه شده و از دست رفته بود.<p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/ih8xsh.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/28tc2nc.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa، حال هر چه در زندگیاش داشت، اعم از گذشته، احساسات، برادر و هدفش را از دست داده بود. اما او تنها بازماندهای بود که میتوانست به ماجرا خاتمه دهد، پس هنوز یک ماموریت داشت که انجام دهد. بدین منظور خود را جمع و جور کرده و راهی Castlevania میشود. او به محض رسیدن به قلعه، فریاد میزند: بشنو صدایم را ای Dracula!، من خورشید صبحگاه هستم که آمدهام تا به این شب ترسناک پایان دهم! سپس با تمام قوا شروع به پیشروی در اقامتگاه عظیم Dracula نموده و سرانجام معمای سربروس (Cerberus – از موجودت افسانهای در اساطیر یونان باستان؛ سگ سه سرى كه پاسدار دروازه جهنم است.) قلعه را با استفاده از ترکیب سهگانهای از glyphهایی که در اختیار داشت، رمزگشایی میکند. متعاقباً دری که دسترسی به ارتفاعات قلعه را ممکن میساخت، گشوده میشود.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/2aj2sjp.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>او با نفوذ به دژ اصلی قلعه، خود را به اتاق پادشاهی میرساند، جایی که Dracula ـی تازه از خواب برخاسته، منتظر بود. بر خلاف میل Dracula که تصور میکرد، Shanoa یک پیرو وفادار است و از او درخواست میکند که خواستهاش را بگوید، Shanoa شفافسازی میکند که او به هیچ عنوان از وفاداران به Dracula نیست. Dracula هشدار میدهد که مصاحبت با وی، بدون هیچ قیمتی تمام نخواهد شد. Shanoa نیز متعاقباً با حالتی حقارتآمیز جواب میدهد که: «وقت نابودیات فرا رسیده؛ بمیر، ای اهریمن خبیث!».</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/2ic5irp.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Shanoa به خوبی مبارزه کرده و Dracula را به چالش میکشد، اما او نمیتوانست Dracula را شکست دهد. اینطور که ارباب تاریکی ادعا میکند، قدرت Shanoa به تنهایی برای نابود کردن وی کافی نیست و به نوعی تنها باعث سرگرم شدن Dracula شده بود. اما Shanoa با مجهز کردن خود به هر سه تکه Dominus، قویترین Glyph Union را آزاد کرده که باعث شگفتزدگی Dracula میشود. نیرویی آنچنان مخرب که شروع به بیرون راندن Dracula از این دنیا میکند. Dracula که حال به وخامت اوضاع پی برده و خود را ناتوان مییابد، بیان میکند: «اما این نیرو... نــــه! امکان ندارد...» Dracula با انفجار نوری درخشان نابود شده و Shanoa بیهوش میشود. Shanoa اگرچه پیروز شده بود، اما تنها کاری که حال میتوانست انجام دهد، این بود که از Albus در خاطر خود به دلیل عمل کردن بر خلاف قولی که به وی داده بود، معذرت خواهی کند.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>درست زمانی که Shanoa تصور میکرد دیگر هیچ چیزی برایش باقی نمانده، خاطراتی از Albus شروع به نمایان شدن از درون Dominus میکنند؛ Shanoa میتوانست گذشته Albus را ببیند و در مورد اعمال وی قضاوت کند. در آن لحظه بود که Shanoa بالاخره فهمید، چرا Albus جانش را به خاطر وی به خطر انداخته است. Shanoa ناگهان شروع به گریه کردن میکند که این برایش همانند یک رویا بود – شاید او بتواند آخرین تصویر از Albus را قبل از مرگش (که ناشی از فدا کردن جانش برای Shanoa بود)، ببیند. ناگهان Albus شروع به سخن گفتن با وی میکند: «این خواب نیست، Shanoa. اشکهایی که ریختی، اشکهای خودت هستند». به محض اینکه Albus فهمیده بود او اجازه دارد درون Dominus به حیات خود ادامه دهد، به این فکر فرو رفته بود که Dominus چه چیزهای دیگری جذب کرده است و به نظر میرسید که قربانی عزیزش (اشاره به احساسات و خاطرات از دست رفته Shanoa به عنوان قربانی Dominus) دست نخورده باقی مانده بود. Shanoa یکی دیگر از احساسات خود را به دست میآورد – احساس وجد و شعف در پی بردن به اینکه Albus نمرده است. Albus در تاریکی درون Dominus سرگردان و به دنبال یافتن موقعیت خاطرات ربوده شده Shanoa بود، و درست پس از اینکه Shanoa از Dominus برای نابودی Dracula استفاده کرد، تاریکی درون Dominus محو شده و نور کمسویی را به جای گذاشته بود؛ این در واقع رد نوری بود از قربانیهای Shanoa. حال نکته اینجاست که: از آنجایی که Dominus هیچ چیز نیاز نداشت به جز روح یک نفر، هیچ دلیلی برای مردن Shanoa وجود نداشت، چرا که Albus میتوانست علی رغم مخالفتهای Shanoa، با افتخار جایش را بگیرد.</p><p></p><p>Albus: «اگر میخواهی ادای دین کنی، پس میتوانی آخرین آرزوی مرا برآورده کنی».</p><p></p><p>Shanoa به گرمی پاسخ میدهد: «هر چیزی که باشد».</p><p></p><p>Albus درخواست میکند: «برایم لبخند بزن. همین کافی خواهد بود».</p><p></p><p>Shanoa به منظور برآورده کردن آخرین خواسته Albus، تلاش میکند تا ریزش اشکهایش را متوقف کرده و به آهستگی در حالی که صورتش میدرخشد، شروع به لبخند زدن میکند. این منظرهای زیبا برای Albus بود. آخرین نشانه از نقشی که به خوبی تکمیل شده بود. او حال میتوانست در آرامش از این دنیا برود. Shanoa در حالی که بسیار غمزده بود، سخت تلاش میکند تا از محو شدن شبح Albus جلوگیری کند، اما اتاق پادشاهی به طرز سهمگینی شروع به فرو ریختن کرده و وقتی برای ماتم گرفتن به جای نمیگذارد. Shanoa به سختی از قلعه گریخته و خود را به بیشهزار نزدیک قلعه میرساند تا شاهد فرو ریختن آن باشد. او سپس از صحنه میگریزد، در حالی که مقصد بعدیش نامعلوم بوده و باید احساس بعدی خود را به یاد میآورد. </p><p></p><p>شخصیت های درستکار توانستند باری دیگر نیروی شیطانی Dracula را منهدم سازند و این ماجرا بدون اطلاع دیگران و دنیای بیرون باقی خواهد ماند، چرا که تمامی گزارشات Ecclesia درون غبار زمان محو خواهند شد.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Celebrimbor, post: 3406548, member: 50544"] [CENTER] [/CENTER] [TABLE="class: outer_border, width: 950, align: center"] [TR] [TD][CENTER][SIZE=5][COLOR=#ff0000][FONT=Old English Text MT]Missing in Action[/FONT][/COLOR][/SIZE] [/CENTER] مقدمه: پس از شکست Dracula به دست Richter، خانواده Belmont به خواب مستندنشده و نامعلومی فرو رفتند که به موجب آن هر گونه ارتباط با Vampire Killer تا فرا رسیدن چرخه حقیقی رستاخیز بعدی Dracula که گفته میشد چرخهای 100 ساله است، برایشان ممنوع شد. این رخداد ناگهانی بدین معناست که دیگر Belmontها در صحنه و کانون توجهات قرار نخواهند داشت و قادر به رو به رو شدن با هر تهدیدی از جانب دنیای تبهکاران و یا تلاشهای آنان برای احیای زودهنگام Lord Dracula نخواهند بود. خوشبختانه برای ساکنان دنیا، هنوز روزنه امیدی وجود داشت: با گذر زمان و تجزیه شدن خاندان Belmont، خاندانها و دستههای متعددی که هر کدام نسبتی با خاندان Belmont داشتند، پدید آمده و هر کدام با نامهای مجزایی که داشتند در سرزمینهای مختلف پراکنده شده بودند. Belmontها میبایست در غیاب خود شلاق و sub-weaponها را محض احتیاط به یکی از این خاندانها واگذار کرده تا اگر کجرُوان خواستند زودتر از موعد مقرر Dracula را احضار کنند، کسانی باشند تا در مقابلشان ایستادگی کنند. بدین جهت، به دلیل ایمن نگهداشتن اسلحهها، آنها به بزرگانی از خاندانهای Baldwin و Graves سپرده شدند. اعضای این خاندانها اگرچه قدرتهای قابلمقایسهای با خاندان Belmont داشتند، اما به صورت مستقیم در زمره قهرمانان خاندان Belmont قرار نداشتند و به همین دلیل، دست زدن به Vampire Killer عواقب سهمگینی برایشان داشت که به مرور زمان آشکار میشد. بیش از یک دهه گذشته بود که بالاخره مردم عادی دریافتند که غیاب خاندان Belmont چیزی بیش از یک دوران استراحت عادی است؛ حتی آنهایی که در ارتباط نزدیک با این خاندان بودند نیز از محل دقیق آنان بیخبر بوده و به تدریج داشتند به این احتمال فکر میکردند که ممکن است سناریو غمانگیزی اتفاق افتاده باشد. صاحبمقامان، با پذیرفتن اینکه خاندان Belmont بازنخواهد گشت، بیش از این نمیتوانستند منتظر بمانند. بنابراین شروع به جستجوی راههای جدیدی در زمینه مقابله با تهدید Count Dracula کردند. [/TD] [/TR] [/TABLE] [CENTER] [IMG]http://oi60.tinypic.com/2zoheme.jpg[/IMG] [IMG]http://oi59.tinypic.com/2qko3ur.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][B][SIZE=2]«سازمان اکلیژیا[/SIZE][/B]»[/COLOR] [/CENTER] حقیقت ناگوار این بود که حتی آگاهترین و باایمانترین افراد نیز در مقابله با تاریکی با اشکال مواجه شده و ندانسته نقشی در رخدادهای ماوراءالطبیعهای که موجب بیدار کردن Count Dracula میشد، بازی میکردند که نشانهای از آن، مجموعه احیاهایی بودند که از اعصار میانه شروع به رخ دادن کرده بودند. در حالی که تمام بشر با تلاش خالص، کوشش میکردند تا در جستجوی نیکبختی و بهروزی از تاریکی اجتناب ورزند، در اوایل قرن نوزدهم بود که حجم هراسانگیزی از توده مردم گمراه شدند. با در نظر گرفتن غیاب بدون توضیح خانواده Belmont، که همیشه جنگیده بودند تا نقشههای ارباب تاریکی و همپیمانان سیهسرشت وی را نقش بر آب کنند، صاحبمنصبان تصور میکردند بهترین راه، جستجوی راهکارهای جدیدی برای مقابله با این تهدید است. [CENTER] [IMG]http://oi62.tinypic.com/2lxwo4z.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Barlowe[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] شجاعترین مردمان و شهروندان به یکدیگر پیوسته و نهادهایی تشکیل دادند که هدف اصلیشان خنثی کردن هر گونه تلاش برای احیای Dracula، و در صورت عدم موفقیت، بهکارگیری تمامی دانش به دست آمده در زمینه نابودی Count بود. یکی از این سازمانها، Ecclesia نام داشت که سختکوشانه، تحقیقات و مطالعاتش را مدیریت میکرد، اما اغلب، همانند دیگر سازمانها به نتایج مطلوبی نمیرسید. اینها همگی پیش از آن بودند که Barlowe، موسس و رئیس اصلی Ecclesia توانست سرانجام به کشفی شگرف دست یابد که میتوانست به عنوان یک پیشگیری و راه چاره در مقابل Dracula عمل کند. اعضای محدود Ecclesia در زمینه تحقیق بر روی glyphها تعلیم داده شدند (Glyphها سَمبلهایی هنرمندانه و جادویی بوده که نشاندهنده نیروی موجود در اشیاء هستند). Barlowe قادر به شکافتن این جادوی قوی به سه قسمت و ایجاد یک glyph با نیروی بسیار زیاد به نام Diminus بود. تجسمی از ارباب تاریکی (نفرت، خشم، و عذاب) که دستکاری شده بود تا به عنوان سلاحی در برابر وی استفاده شود. با اتمام کار ساخت Barlowe ،Dominus باید یکی از شاگردانش را انتخاب میکرد تا حامل Dominus شود. مراسمی که به عنوان افتخاری بزرگ به آن نگاه میشد. [CENTER] [TABLE="class: outer_border, width: 500, align: center"] [TR] [TD][IMG]http://oi61.tinypic.com/2rmtcvd.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Albus[/FONT][/SIZE][/COLOR][/TD] [TD][IMG]http://oi58.tinypic.com/2mjv2d.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Shanoa[/FONT][/SIZE][/COLOR][/TD] [/TR] [/TABLE] [/CENTER] مسئله شخص منتخب به عنوان حامل، تا حدی روشن و واضح بود که حتی یک نادان نیز میدانست که بدون شک، Albus، سردسته پژوهشگران Ecclesia، دستیار Barlowe و شخصی با تبهر بالا در سحر و جادو انتخاب خواهد شد. خود Albus نیز در واقع تا حدی در این مورد مطمئن بود که ماموریتی که عازم آن شده بود را رها کرده تا در آن روز و به موقع در Ecclesia حضور یابد. Albus در حالی که لبریز از اعتماد به نفس بود، مراسمی را پیشبینی میکرد که در آن با افتخار تمام، وظیفه حمل Dominus را بر عهده گرفته و به عنوان شمشیری که تمامی اهریمنان و شیاطین را سرنگون میسازد، به شهرت و آوازه خواهد رسید. او در ظاهر اما این احساسش را به Shanoa، دوست و همکارش در Ecclesia نشان نمیدهد، تا اینکه Shanoa وی را مطلع میسازد که Barlowe (ظاهرا برخلاف قولی که به Albus داده بود)، Shanoa را به جایش انتخاب کرده است. شنیدن عقاید واقعی Barlowe که Albus برای حمل چنین قدرتی «فاقد صلاحیت» است، تنها باعث عصبانیت و برآشفتگی Albus جوان میشود. Shanoa پس از صحبت در مورد هدف نهایی و اصلی Ecclesia برای Albus و سرزنش کردن وی به جهت نداشتن روحیه کار به صورت تیمی، با به صدا در آمدن زنگ، با عجله از Albus خشمگین معذرتخواهی کرده و راهی محل انجام مراسم میشود. Albus در این فکر بود که او خود خواهد توانست Barlowe را وادار به نگه داشتن «قولش»، با وجود دستوراتی که داده شده بود، کند. [CENTER] [IMG]http://oi62.tinypic.com/wgpzs1.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa به Barlowe در اتاق مخصوص مراسم و تشریفات Ecclesia پیوسته و خود را برای انجام مراسم آماده میکند. Barlowe متکبر، توضیح میدهد که تحت شرایط کنونی، کنترل قدرت Dominus تقریبا برای Shanoa غیرممکن خواهد بود. از این رو، انجام این مراسم برای آماده کردن بدن Shanoa به جهت برخورداری از چنین قدرتی، از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود. Shaona تا خواست در مورد عواقب این عمل بپرسد و نظر خود را در مورد انجام این تشریفات بیان کند، به شدت تحت تاثیر حرفهای شیرین و وسوسهانگیز Barlowe قرار گرفته و در جایگاه مخصوص مراسم قرار میگیرد. Barlowe وردخوانی را شروع کرده و Shanoa آماده جذب Dominus میشود، اما ناگهان اتاق در تاریکی فرو رفته و مراسم توسط شخصی ناشناس قطع میشود. Shanoa نیز بیهوش میشود. این شخص ناشناس، Albus بود که ورود سرزدهاش باعث ایجاد وقفه سهمگینی در فرآیند انجام مراسم شده بود. او فریاد می زند: «تو به من دروغ گفتی» خطاب به Barlowe، کسی که تصور میکرد عدم توانایی Albus در پیروی از دستورات، باعث عدم درک این حقیقت شده است که تنها Shanoa توانایی انتقال و حمل glyphها را دارا است – که این خود عاملی ضروری به جهت رام کردن Dominus بود. Albus به جای موافقت با درخواست Barlowe بدین مضمون که هر سه با هم کار کنند تا Albus بتواند بر ضعف خود غلبه کند، اذعان میکند که دیگر دیر شده است. سپس Dominus را تصاحب کرده و ادعا میکند که قصد دارد از این نیرو برای شروع و انجام ماموریت [I]خود[/I] استفاده کند. Barlowe به سرعت برای مهار کردن Albus دست به عمل زده و با افسونی از جنس الکتریسیته خواست که سد راه وی شود، اما این افسون توسط شلیک گلوله ای از هفت تیر مخصوص Albus (این هفت تیر، Agartha نام داشت که که قدرت گرفته از glyph بود). Albus قبل از گریختن از صحنه، با خشم و عصبانیت تمام، آخرین حرف هایش را به Barlowe حیرت زده در حالی که زحماتی که برای Ecclesia در طول این سالها کشیده بود را در شعلههای آتش میدید، بیان میکند: «تو دیگر استاد من نیستی». سپس از ساختمان Ecclesia میگریزد. هیچ کس نیز از نقشه هایش خبر نداشت. [CENTER][IMG]http://oi59.tinypic.com/idekhj.jpg[/IMG] [/CENTER] هفتهها گذشت تا اینکه آنها بتوانند اوضاع را دوباره به حالت عادی بازگردانند. Shanoa به دلیل ایجاد اختلال در مراسم حافظه خود را از دست داده بود و میبایست دوباره از ابتدا آموزش ببیند. Barlowe با اعطای یک Rapier glyph شروع میکند که Shanoa میتوانست از آن علیه دشمنان احضارشده از طریق جادو استفاده کند، و همچنین باعث بازگشت تدریجی غرایز و روحیه جنگاوری وی میشد. Barlowe، او را دوباره با یکی از توانایی های منحصر به فردش به نام Glyph Union آشنا کرد که با استفاده از این قابلیت Shanoa میتوانست سه Glyph را با هم ترکیب کرده و در قالب یک Super-powered Attack استفاده کند. بالاخره نیز ماموریتی جدید به وی واگذار کرد: جستجو و شکار Albus، (کسی که حال، Shanoa هیچ خاطرهای از وی در ذهن نداشت) و همینطور بازپسگیری هر سه قسمت Shanoa .Dominus تنها تصاویر مبهمی از Albus، تنها به عنوان «شخصی که مراسم را خراب کرد»، به خاطر داشت. سپس Albus توسط Barlowe به عنوان مردی معرفی شد که زمانی همانند یک برادر، خالصانه برای Shanoa اهمیت قائل بود، اما سپس چشم طمع به قدرت وی دوخت. آنها یک برتری موقتی نسبت به Albus داشتند و آن هم این بود که اشخاص عادی، نمیتوانند از Dominus استفاده کنند، حتی Albus که تواناییهای قابل توجهی داشت؛ با این حال، شخصی به زیرکی و مهارت Albus، امکان داشت که بتواند راهی برای مهار کردن این قدرتها بیابد و این دلیلی است بر اینکه چرا پیدا کردن فوری و آوردن وی به Ecclesia (اگر بشود سالم) از اهمیت بالایی برخوردار است. کشته شدن Albus احتمالا باعث گم شدن Dominus نیز خواهد شد. Barlowe به جهت تاکید بر اهمیت و خطر این ماموریت از این توضیح استفاده میکند: «در سایه Castlevania، موجودات شیطانی و اهریمنان زیادی سکنی گزیدهاند». Shanoa با گرفتن رد Albus به صومعهای میرسد که زیستگاه سابق راهبانی مشوش و آشفتهخاطر، و مکانی مناسب برای Albus به منظور آزمایش محدودیتهای قدرت جدیدش بود. Shanoa با پیشروی در صومعه و بهکارگیری قدرت جذب خود، توانست Magnes glyph را در اختیار گیرد که امکان صعود به ارتفاعات صومعه را برایش فراهم مینمود. او پس از شکست دادن نگهبان صومعه ((Arthroverta، در اتاق بعدی Albus را پیدا میکند. Albus اظهار میکند که «هنوز برده آن پیرمرد (Barlowe) هستیم، مگر نه؟» سپس با استناد به نداشتن مهارت کافی Shanoa در حمل و انتقال glyphها، تلاشهای Shanoa را در جهت یافتن خود کم اهمیت جلوه میدهد. او در ادامه اذعان میکند که هیچگاه به Ecclesia باز نخواهد گشت، حتی زمانی که Shanoa اشاره میکند که این دستور مستقیم خود Barlowe بوده است. «دیگر هیچگاه این اسم را به زبان نیاور!» Albus با خشم و نفرتی بسیار این جمله را گفته و سپس گلولهای از هفت تیر خود شلیک میکند. Shanoa با تمرکز و سپس جا به جایی، از اصابت گلوله جلوگیری میکند، اما Albus از صحنه گریخت بود. در حالی که نقشهای که به روستایی در نزدیکی اشاره میکرد را پشت سر خود رها کرده بود. [CENTER] [IMG]http://oi58.tinypic.com/ibc5g5.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa با دنبال کردن نقشه به Wygol Village میرسد. دهکدهای خالی از سکنه که Shanoa با پیشروی در آن، با مردی گرفتار درون یک glyph از جنس torpor crystal مواجه میشود. Shanoa با جذب کردن glyph توانست مرد ناشناس را آزاد کند که خود را به عنوان بنیانگذار دهکده و با نام Nikolai معرفی میکند. Nikolai در حالی که بیشتر نگران دیگر ساکنان دهکده بود، توضیح میدهد، با زندانی شدن او توسط مردی ناشناس و ربوده شدن 12 نفر دیگر که جمعیت کل دهکده بودند، این دهکده، متروکه شده است. Nikolai با این وجود که از هویت این مرد هیچ چیز به یاد نداشت، اما به خاطر داشت که مرد مرموز در صحبت هایش اشارهای به «Prison Island» داشته است. جزیرهای متروکه که زمانی، جنایتکاران را به آنجا تبعید میکردند و عدهای نیز میگویند که این جزیره نفرین شده و پر از روحهای سرگردان است. Shanoa در شگفت بود که «آیا این مرد، امکان دارد همان Albus باشد؟» حال، سرنوشت اهالی دهکده، در دستان Shanoa بود. او با گذر از Ruvas Forest و سپس Kalidus Channel خود را به Minera Prison Island رساند که توسط ارواح خبیث، احاطه شده بود. سپس با سرعت تمام خود را به مرکز جزیره رساند، جایی که دوباره توانست Albus را که این دفعه کمی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته بود، ملاقات کند؛ او حتی هدیهای نیز برای Shanoa در نظر گرفته بود که آن را رها کرده و Shanoa نیز حتی یک لحظه در جذب کردن آن که احتمالا تکهای از Dominus بود، هدر نداد. این همان تکه از Dominus بود که «نفرت» داشت. پس میتوان نتیجه گرفت که Albus فهمیده بود چگونه Dominus را خرد و به تکههای کوچکتر تقسیم کند. Shanoa، متعجب از این کار Albus، از او میپرسد که: «چه در ذهن داری؟» و علیرغم رفتار عجیب و غریب Albus، از او خواهش میکند که به Ecclesia بازگردد. Albus با اشاره به اینکه هنوز نقش خود را کامل نکرده، باری دیگر با این درخواست مخالفت میکند. مسئله ای که Shanoa را نگران میکرد این بود که Albus قادر به ایجاد و حمل glyph بود در حالی که او تصور میکرد تنها خودش قادر به انجام این عمل است؛ او سپس در بازگشت به Ecclesia اتفاقات رخ داده را با Barlowe در میان میگذارد. Barlowe خوشحال بود که حداقل یک تکه از Dominus را توانستهاند پس بگیرند، اگرچه که او نیز هیچ گونه اطلاعی از نقشهها و برنامههای Albus نداشت. [CENTER][IMG]http://oi60.tinypic.com/ojp0cy.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa در ادامه راهی فانوس دریایی زندان میشود، جایی که با نابود کردن Brachyura غولآسا و نجات دادن یکی از روستاییان، توانست از طریق زیرزمین گریخته و مسیری را از اعماق آبی Kalidus به طرف Misty Forest Road دنبال کند. سپس با پیشروی بر فراز Tymeo Mountains به درون غاری میرسد که تماما پر از بقایای اسکلتی بود. محلی که Albus را در حال آزمایش کردن بر روی یکی دیگر از روستاییها یافت. Shanoa از او میخواهد که این عمل را متوقف کند و Albus نیز تقریبا با آرامش خواسته او را میپذیرد. Shanoa میپرسد که «چرا ساکنان روستا باید درگیر این نقشه شوند، در حالی که این مسئله هیچ ربطی به آنها ندارد؟» Albus به طرز واضحی پاسخ میدهد: «ربطی به آنها ندارد؟» و سپس بیان میکند که به زودی همه این قضایا منطقی خواهند شد؛ سپس بدون هیچ اثری از تسلیم شدن، ناپدید میشود. شخص روستایی توضیح میدهد که Albus مقداری از خونش را کشیده و کلماتی زمزمه کرده است. سپس تاکید کرده که به دهکده باز خواهد گشت. Shanoa نیز به Wygol باز میگردد تا با Nikolai صحبت کند. Nikolai تایید میکند که «آن مرد» بازگشته و وسیله ای به همراه داشته که از آن برای گرفتن نمونه خون روستاییان استفاده کرده است. Nikolai نگران بود که «آیا امکان دارد او همان هیولایی باشد که زمزمهاش در افسانهها پیچیده است [Dracula]؟» اینکه چرا Albus به خون نیاز داشت، معمای جدیدی بود که اگر Shanoa به عمارت قدیمی پشت خلیج کوچک میرفت، امکان داشت حل شود. Nikolai ادعا میکند که افسانه های Dracula خیلی پیش تر از آنکه Wygol ساخته شود، وجود داشتند؛ بخش جالب تر اظهاراتش این بود که نیاکانش، کسانی بودند که زمانی بر علیه Dracula جنگیدهاند. [CENTER][IMG]http://oi62.tinypic.com/35jzfv8.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa توانست به زحمت و در سفری طولانی، خود را به Somnus Reef و سپس عمارت قدیمی برساند. حال دیگر این کاخ، The Giant's Dwelling نام داشت. به دلیل افسانهای محلی که سخن از غول عظیمالجثه و ترسناکی میگفت که پس از ترک عمارت توسط متصدیان ساختمان، در این ملک اقامت یافته است. او راه خود را از درون عمارت مندرس و اتاق های به هم ریخته اش ادامه داده، بر مالک جدید آن فائق آمده و سرانجام توانست Albus را آنجا بیابد که این بار حتی بیشتر به واسطه پشتکار و سرسختی Shanoa تحت تاثیر قرار گرفته بود. اما به جهت اینکه از وی جانبداری نکرده باشد، Shanoa اشاره میکند که با ردی که Albus به جای گذاشته بود، حتی یک شخص کور نیز می توانست او را بیابد. تقریبا مثل زمانی شده بود که آن دو در بچگی قایم موشک بازی میکردند و Albus میگذاشت که Shanoa بازی را ببرد، چرا که او شروع به گریه کردن کرده بود. Albus با طعنه بیان میکند: «چرا الان امتحانش نکنیم، و شاید این دفعه گذاشتم منو پیدا کنی» Shanoa با این درخواست مخالفت میکند، چرا که گریه کردن، چیزی بود که هرگز نمیتوانست به یاد آورد. Albus ادامه میدهد: «متاسفم Shanoa، اشکی نباشد، معاملهای هم نخواهد بود». اما با این حال، رها کردن وی با دستان خالی، گزینهای نبود که Albus بخواهد انتخاب کند. بنابراین، او دوباره یک glyph دیگر که بخشی از Dominus به نام «خشم» بود را آزاد کرد. Shanoa نیز بدون یک لحظه تعلل glyph را جذب میکند. رفتار Albus داشت به روند نابهنجار بودن خود ادامه میداد. او از Shanoa درباره ماهیت حقیقی Dominus میپرسد که Shanoa نیز آن را یک glyph پرقدرت برای نابودی Dracula تعریف میکند. Albus ادعا میکند که تنها پنجاه درصد حرف های Shanoa صحت دارند و سپس برای وی آشکار میکند که Barlowe در واقع از بقایای Dracula برای ساختن Dominus استفاده کرده است. Shanoa نمیتوانست این حرفها را باور کند، حتی با اینکه Albus به وی اصرار میورزد که به Ecclesia بازگشته و خود شخصا این موارد را از Barlowe بپرسد. Shanoa با Barlowe رو در رو میشود، کسی که داشت حقیقتی رعبانگیز را از وی پنهان میکرد: او افسانه Belmontها و اینکه چگونه آنان از شلاقی مقدس برای خنثی کردن خطر Dracula استفاده میکردند، را شرح میدهد و در ادامه بیان میکند که این ماجرا ادامه داشت تا اینکه یک روز، آنها ناپدید شدند. به عنوان پیامدی از این قضیه، انسانها ابزار دیگری را به وجود آوردند. همانند glyphهایی که اعضای Ecclesia کنترلشان میکند. پس از آنکه Ecclesia لیاقت و توانایی خود را اثبات کرد، صاحبمنصبان، محافظت و نگهداری از شیء خاصی را به این سازمان واگذار کردند – مجرایی برای روح Dracula که با امنیت بسیار بالا در اتاقی که در آن ایستاده بودند، از آن حفاظت میشد. طبق گفتههای Barlowe، آنها تنها با هدف روزی نابود کردن آن که بزرگترین خواسته بشریت بود، وظیفه نگهداری و محافظت از این مجرا را پذیرفته بودند. ولی این وسط یک نکته فنی نیز وجود داشت: حتی قویترین نیروهای آنها در وارد کردن حتی یک خراش به مجرا با شکست مواجه شده بودند. حال اگر صاحبمنصبان از این مسئله مطلع میشدند، مسلما مجرا را پس گرفته و متعاقباً دیگر کار Ecclesia هم تمام میشد. بنابراین Barlowe به دنبال قدرتی عظیمتر رفته بود – قدرتی که به اندازهای قوی باشد تا بتواند Dracula را سرنگون سازد. جواب این مسئله بسیار واضح بود: با استفاده از آتش با آتش بجنگ. او نمونههایی از بقایای Dracula گرفته و آنها را تبدیل به Dominus کرده بود! Barlowe حتی با چنین سطحی از ژرفاندیشی، پیشبینی نکرده بود که ممکن است کسانی از میان خودشان در صدد تصاحب یک چنین قدرتی و استفاده از آن در راه تخریب و ویرانگری برآیند. در هر حال، Albus که شاید معتقد است اعمالش در جهت رسیدن به هدفی والاتر هستند، هنوز آخرین تکه Dominus را در اختیار داشت که باید از وی پس گرفته میشد. [CENTER][IMG]http://oi60.tinypic.com/6p5cox.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa دوباره مسیر خود را از آخرین مکانی که سر زده بود، از سر گرفته و با گذر از Tristis Pass به Oblivion Ridge میرسد. Shanoa در مسیر خود، توانسته بود 11 نفر از روستاییان را نجات دهد و آخرین آنها را نیز در Tristis Pass نجات میدهد. سپس وارد راهرویی میشود تا بالاخره بتواند آخرین تکه Dominus که در یک glyph محصور شده بود را بیابد. ناگهان Albus با قصد توضیح اینکه چرا قسمت های دیگر Dominus را به راحتی واگذار کرده بود، در مقابلش ظاهر میشود. glyph ،Albus محصور را جذب کرده و متعاقباً انرژی اهریمنی بر او غلبه میکند. Shanoa در حالی که شوکه شده بود، ناگهان فریاد میزند: «Barlowe گفته بود که تو قادر به حمل Glyph نیستی». Albus که هنوز در تلاش برای کنترل انرژی بود، سوگند میخورد که توسط انرژی اهریمنی، بلعیده نشود. او قبل از اینکه به جایی دیگر منتقل شود، سخن از «خواستهاش» میگوید که تقریبا نزدیک به مرحله نهایی و حصول است. Shanoa به سرعت خود را به Ecclesia رسانده تا Barlowe را از اتفاقات رخ داده، با خبر سازد. مسئلهای که Barlowe از آن واهمه داشت، اتفاق افتاده بود. Albus به رغم محدودیتهایش توانسته بود راهی را برای جذب و کنترل glyphها پیدا کند که عمدتا از بررسی و تحقیق بر روی نحوه جذب glyphها توسط Shanoa محقق شده بود؛ Albus که حال قابلیت حمل glyphها را داشت، مسلما الان هدف اصلیاش بازپسگیری دو تکه از Dominus خواهد بود که آنها را واگذار کرده بود. حال دیگر این قضیه حتمی بود که Dominus ذهن او را در کام خود فرو خواهد برد. Barlowe با اندوه بسیار، دستور میدهد که Albus از شر بدبختی که دچار آن شده، خلاص شود، چرا که دیگر به هیچ وجه نمیتوانست در مقابل اراده و خواسته Dracula مقاومت کند. Barlowe جهت قبرستان را به Shanoa نشان میدهد. جایی که مسلما Albus به آنجا گریخته است. [CENTER] [IMG]http://oi60.tinypic.com/vp91t1.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa با از سر راه برداشتن موانع، به Argila Swamp رسیده و وارد Mystery Manor میشود. او در اینجا با صحنهای عجیب از کشتار وحشیانه مواجه میشود. او سپس راه خود را تا بخش سرداب ادامه میدهد، جایی که Albus را در حال انتظار مییابد. حال او تنها یک هدف داشت: پس گرفتن تکه های Dominus. Shanoa در شگفت بود که Albus امیدوار است از بلعیده شدن توسط تاریکی، چه چیزی به دست آورد. Albus اما هیچ جوابی نداشت، چرا که کاملا مطیع انرژی اهریمنی شده بود؛ زمانی که او از خود به عنوان «Dracula» یاد میکند، دیگر هیچ چارهای به جز نابود کردن وی برای Shanoa باقی نمیماند. دیری نپایید که Albus ماهر و زیرک شکست خورده و آخرین تکه از Dominus را به جای میگذارد. ماموریت Shanoa به انجام رسیده بود. او آخرین بخش از Dominus را جذب کرده و حسی عجیب بر وی چیره میشود – این حس عجیب، خاطرات Albus بود که به صورت فیلمی در مقابل Shanoa به نمایش درآمده بود؛ Albus در قالب خیال و تصور، در مقابل Shanoa ظاهر میشود. رها از مصیبتهایی که دچارش شده بود و باری دیگر، همان برادر دوست داشتنی که Shanoa میشناخت. اما Albus چه نوع برادری است که نخواهد از Shanoa محافظت نکند؟ گذشته دوباره جلو چشمان Shanoa بود تا بالاخره معنای واقعی حرفهای Albus را درک کند: Albus میدانست که قبول کردن حمل Dominus باعث ایجاد اختلال در حافظه و احساسات شخص حامل خواهد شد، یعنی سرنوشتی ناخوشایند؛ بنابراین او به جای Shanoa داوطلب میشود تا حامل Dominus شود. Barlowe نیز با این مسئله موافقت کرده بود، اما تا قبل از فرستادن Albus به یک «ماموریت» (تا به اصطلاح او را از معادله حذف کرده و زیر قول خود بزند). علاوه بر این، Barlowe به Shanoa گفته بود که Albus باعث فراموشی وی شده، نه Dominus. [CENTER][IMG]http://oi58.tinypic.com/rtoub5.jpg[/IMG] [/CENTER] Albus تصویری در ذهن Shanoa نبود، بلکه از درون خود Dominus که جذب کرده بود، پدیدار شده بود. به نظر میرسد که خون بازماندگان شلاق مقدس، خیلی چیزها را ممکن ساخته است. Albus پس از اینکه توسط Barlowe مورد خیانت قرار گرفت، Dominus را برداشته و پا به فرار میگذارد تا با گرفتن جای Shanoa به عنوان حامل، او را از بلا و مصیبت به دور نگه دارد. او به تنهایی شروع به تحقیق بر روی روشهای کنترل Dominus که خود عینا نیروی Dracula است، مینماید. برای تحقق یافتن این هدف، او نیاز به خون خاندان مقدس Belmont داشت، که امیدوار بود بتواند رد بازماندگان این خاندان را بگیرد. Shanoa درست نتیجه گیری کرده بود، «روستاییان». سرنوشت، آنها را به Wygol کشانده بود – تمام 13 روستایی، از دودمان Belmont بودند. اگرچه Albus با تلاش و پشتکار تمام بر روی نمونه خون اهالی دهکده مطالعه کرده بود، با این حال، حتی قدرت خون این خاندان مقدس نیز برای مهار کردن Dominus کافی نبوده و در نتیجه Albus توسط قدرت این Glyph بلعیده شده بود. بدنش از بین رفته بود و تنها روحش مانده بود که محبوس و در واقع جذب glyph شده بود. روحش، حال به همراه نیروی Dominus، درون Shanoa اقامت داشت. پس با این مشاهدات، Dominus باید بر Albus چیره شده باشد و قدرت ارادهاش را از وی گرفته باشد؛ با این حال، چون که قدرت اهالی دهکده درون Shanoa جریان داشت، Albus در حالتی مهار شده، در مقابل Shanoa قرار گرفته بود – که احتمالا به خاطر جذب glyphهایی که Albus از آنها برای زندانی کردن اهالی دهکده استفاده کرده بود، توسط Shanoa محقق شده بود. Shanoa هنوز نمیتوانست این قضیه را درک کند که چرا Albus میخواست جای وی را به عنوان حامل بگیرد. Albus توضیح می دهد که: «بدون احساسات و خاطرات، بعید میدانم متوجه شوی. اما بیا اینطور بگوییم که من میدانستم چه چیزی برایم حائز اهمیت است و زمانی که با شروع مراسم، دیگر هیچ راه چارهای نداشتم، این راهی بود که [I]باید[/I] طی میکردم». اگر Shanoa کاملا متوجه قضیه نمیشد، باز هم جای هیچ نگرانی برایش نداشت. با این حال، او Shanoa را مجبور کرد که یک چیز را قول دهد، آن هم این بود که: «مهم نیز چه اتفاقی بیفتد، در هر حال، تو نباید از Dominus استفاده کنی». Albus که از میل باطنی Dominus در تباه کردن زندگی شخص حامل، خبر داشت، از Shanoa میخواهد که در این مورد خاص، به او اعتماد کند. Shanoa نیز طبق درخواست او، قول میدهد. Albus که دیگر وقتش به سر آمده بود، تصویرش کم کم شروع به محو شدن از مقابل چشمان Shanoa مینماید، اگرچه Shanoa هنوز سوالات بسیاری داشت که بپرسد. Shanoa در مواجهه با این حقیقت که هر چه داشت، از وی دزدیده شده بود، بیان میکند: «تو زندگیات را به خاطر من فدا کردی و اما من هیچ احساسی نسبت به آن ندارم». تنها یک نفر، جواب ها را میدانست. Shanoa به Ecclesia بازگشته و به Barlowe گزارش میدهد که توانسته Dominus را به قیمت جان Albus پس بگیرد. Barlowe با اشاره به اینکه خواسته حقیقی Albus نیز همین بوده است، احساس میکرد که تنها یک راه برای گرامی داشتن یاد Albus وجود دارد. آن ها به سرعت، خود را به «forbidden room»، محل نگه داری مجرا میرسانند. Barlowe دستور میدهد که Shanoa سه تکه Dominus را به خود متصل کرده و افسون Glyph Union را که باعث رهایی یافتن دنیا از شر Dracula خواهد شد، اجرا کند. Shanoa که قول خود به Albus را به یا داشت، با Barlowe مخالفت میکند. او میدانست که Barlowe به وی دروغ گفته و Albus هیچ ربطی به فراموشی وی ندارد؛ بلکه این Barlowe بوده که از احساسات وی به عنوان یک قربانی برای Dominus استفاده کرده بود. همچنین Albus را دنبال نخود سیاه فرستاده بود تا مراسم را بدون حضور وی برگذار کند – علاوه بر اینکه از گفتن واقعیات و اینکه Dominus سرانجام باعث مرگ Shanoa خواهد شد، خودداری کرده بود. Barlowe تلاش میکند تا همه این قضایا را تکذیب کند، اما تن صدایش بیشتر حالت معذرت آمیز به خود میگرفت، انگار که سوء تفاهمی پیش آمده باشد. او به عنوان آخرین امید در توجیه Shanoa میگوید: «Shanoa، اگر که تا به حال، حتی یک لحظه هم که شده به من اعتماد داشتی، پس حرف هایم را بشنو: بشریت به تو نیاز دارد. به زندگی تو!» Barlowe که میبیند با این اوصاف، هیچ کاری از پیش نخواهد برد، آماده مبارزه شده و به طرز جنون واری اعلام میکند که جان Shanoa بهترین قربانی برای Count Dracula خواهد بود. حقیقت این بود که Barlowe (که به جای «من» از «ما» استفاده میکرد) دیگر هیچ نیازی به Shanoa نداشت؛ نه تنها خودش، بلکه هیچ نیازی به بدنش نیز نداشت، چرا که به قول خودش، بدن او نیز همانند Shanoa قادر به میزبانی glyphها از جمله Dominus است. Barlowe سپس در کمال جنون عهد میکند که Dominus را از جسد خونی Shanoa بیرون بکشد! Shanoa آماده مُردن نبود، چرا که هنوز جوابهای بسیاری طلبکار بود. [CENTER][IMG]http://oi59.tinypic.com/2nvpkw.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa و Barlowe درون forbidden room شروع به مبارزه کرده و Barlowe سرانجام به زانو میافتد. او به چشیدن قدرتی که آرزویش را داشت، خیلی نزدیک بود. Shanoa متعجب بود که چرا Barlowe باید آرزوی چنین قدرتی را داشته باشد، در صورتی که میدانست سرانجام به قیمت جانش تمام خواهد شد؟ Barlowe توضیح میدهد که بدون Dominus هیچگاه نخواهد توانست قفل (به قول خودش، قفل جهنمی) را شکسته و Dracula را وارد این دنیا کند. و ورود Dracula به این دنیا، «تحقق ماموریت Ecclesia و تنها آرزوی کل بشریت است». Shanoa متعجب از حرفهای Barlowe، قسم میخورد که بشر هیچگاه یک چنین خواستهای نداشته است. Barlowe که حال، طرز حرف زدنش کمی به Dracula میخورد، بیان میکند که بدون شک، قدرت Dracula نشئت گرفته از تاریکی درون قلبهای انسانها بوده و حضور Dracula خواسته قلبی آنها است؛ اگر نه، چرا باید Dracula بارهای بار، دوباره و دوباره بازگردد؟ مشخص شد که اظهارات Shanoa صحیح بودند و این سخنان، حرفهای یکی دیگر از قربانیان Dominus بوده است. Barlowe که از خود بی خود شده بود، کم کم نیروی خود را به دست آورده و جذب مجرا میشود. Barlowe که آماده قربانی کردن خود برای شکستن قفل بود، با قدمهای آهسته به سمت مجرا به پیش رفته و به جهت آمادهسازی بازگشت Count، فریاد میزند: «Lord Dracula!» حال، Shanoa که ظهور نیروی جدیدی را داشت احساس میکرد، هیچ کاری به جز مشاهده کردن نمیتوانست انجام دهد، تا اینکه با پراکنده شدن دودی بنفش، مجرا منفجر شده و در جریان این فرآیند Barlowe تبدیل به بخار میشود. برخاستن ناگهانی Dracula، اثباتی بود بر موفقیت مراسم. ارباب تاریکی، بدون شک، حال آزاد بود تا در اقامتگاه خود سکنی گزیند. در چشمان Shanoa، همه چیز تباه شده و از دست رفته بود.[CENTER] [IMG]http://oi58.tinypic.com/ih8xsh.jpg[/IMG] [IMG]http://oi58.tinypic.com/28tc2nc.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa، حال هر چه در زندگیاش داشت، اعم از گذشته، احساسات، برادر و هدفش را از دست داده بود. اما او تنها بازماندهای بود که میتوانست به ماجرا خاتمه دهد، پس هنوز یک ماموریت داشت که انجام دهد. بدین منظور خود را جمع و جور کرده و راهی Castlevania میشود. او به محض رسیدن به قلعه، فریاد میزند: بشنو صدایم را ای Dracula!، من خورشید صبحگاه هستم که آمدهام تا به این شب ترسناک پایان دهم! سپس با تمام قوا شروع به پیشروی در اقامتگاه عظیم Dracula نموده و سرانجام معمای سربروس (Cerberus – از موجودت افسانهای در اساطیر یونان باستان؛ سگ سه سرى كه پاسدار دروازه جهنم است.) قلعه را با استفاده از ترکیب سهگانهای از glyphهایی که در اختیار داشت، رمزگشایی میکند. متعاقباً دری که دسترسی به ارتفاعات قلعه را ممکن میساخت، گشوده میشود. [CENTER][IMG]http://oi61.tinypic.com/2aj2sjp.jpg[/IMG] [/CENTER] او با نفوذ به دژ اصلی قلعه، خود را به اتاق پادشاهی میرساند، جایی که Dracula ـی تازه از خواب برخاسته، منتظر بود. بر خلاف میل Dracula که تصور میکرد، Shanoa یک پیرو وفادار است و از او درخواست میکند که خواستهاش را بگوید، Shanoa شفافسازی میکند که او به هیچ عنوان از وفاداران به Dracula نیست. Dracula هشدار میدهد که مصاحبت با وی، بدون هیچ قیمتی تمام نخواهد شد. Shanoa نیز متعاقباً با حالتی حقارتآمیز جواب میدهد که: «وقت نابودیات فرا رسیده؛ بمیر، ای اهریمن خبیث!». [CENTER][IMG]http://oi57.tinypic.com/2ic5irp.jpg[/IMG] [/CENTER] Shanoa به خوبی مبارزه کرده و Dracula را به چالش میکشد، اما او نمیتوانست Dracula را شکست دهد. اینطور که ارباب تاریکی ادعا میکند، قدرت Shanoa به تنهایی برای نابود کردن وی کافی نیست و به نوعی تنها باعث سرگرم شدن Dracula شده بود. اما Shanoa با مجهز کردن خود به هر سه تکه Dominus، قویترین Glyph Union را آزاد کرده که باعث شگفتزدگی Dracula میشود. نیرویی آنچنان مخرب که شروع به بیرون راندن Dracula از این دنیا میکند. Dracula که حال به وخامت اوضاع پی برده و خود را ناتوان مییابد، بیان میکند: «اما این نیرو... نــــه! امکان ندارد...» Dracula با انفجار نوری درخشان نابود شده و Shanoa بیهوش میشود. Shanoa اگرچه پیروز شده بود، اما تنها کاری که حال میتوانست انجام دهد، این بود که از Albus در خاطر خود به دلیل عمل کردن بر خلاف قولی که به وی داده بود، معذرت خواهی کند. [CENTER] [/CENTER] درست زمانی که Shanoa تصور میکرد دیگر هیچ چیزی برایش باقی نمانده، خاطراتی از Albus شروع به نمایان شدن از درون Dominus میکنند؛ Shanoa میتوانست گذشته Albus را ببیند و در مورد اعمال وی قضاوت کند. در آن لحظه بود که Shanoa بالاخره فهمید، چرا Albus جانش را به خاطر وی به خطر انداخته است. Shanoa ناگهان شروع به گریه کردن میکند که این برایش همانند یک رویا بود – شاید او بتواند آخرین تصویر از Albus را قبل از مرگش (که ناشی از فدا کردن جانش برای Shanoa بود)، ببیند. ناگهان Albus شروع به سخن گفتن با وی میکند: «این خواب نیست، Shanoa. اشکهایی که ریختی، اشکهای خودت هستند». به محض اینکه Albus فهمیده بود او اجازه دارد درون Dominus به حیات خود ادامه دهد، به این فکر فرو رفته بود که Dominus چه چیزهای دیگری جذب کرده است و به نظر میرسید که قربانی عزیزش (اشاره به احساسات و خاطرات از دست رفته Shanoa به عنوان قربانی Dominus) دست نخورده باقی مانده بود. Shanoa یکی دیگر از احساسات خود را به دست میآورد – احساس وجد و شعف در پی بردن به اینکه Albus نمرده است. Albus در تاریکی درون Dominus سرگردان و به دنبال یافتن موقعیت خاطرات ربوده شده Shanoa بود، و درست پس از اینکه Shanoa از Dominus برای نابودی Dracula استفاده کرد، تاریکی درون Dominus محو شده و نور کمسویی را به جای گذاشته بود؛ این در واقع رد نوری بود از قربانیهای Shanoa. حال نکته اینجاست که: از آنجایی که Dominus هیچ چیز نیاز نداشت به جز روح یک نفر، هیچ دلیلی برای مردن Shanoa وجود نداشت، چرا که Albus میتوانست علی رغم مخالفتهای Shanoa، با افتخار جایش را بگیرد. Albus: «اگر میخواهی ادای دین کنی، پس میتوانی آخرین آرزوی مرا برآورده کنی». Shanoa به گرمی پاسخ میدهد: «هر چیزی که باشد». Albus درخواست میکند: «برایم لبخند بزن. همین کافی خواهد بود». Shanoa به منظور برآورده کردن آخرین خواسته Albus، تلاش میکند تا ریزش اشکهایش را متوقف کرده و به آهستگی در حالی که صورتش میدرخشد، شروع به لبخند زدن میکند. این منظرهای زیبا برای Albus بود. آخرین نشانه از نقشی که به خوبی تکمیل شده بود. او حال میتوانست در آرامش از این دنیا برود. Shanoa در حالی که بسیار غمزده بود، سخت تلاش میکند تا از محو شدن شبح Albus جلوگیری کند، اما اتاق پادشاهی به طرز سهمگینی شروع به فرو ریختن کرده و وقتی برای ماتم گرفتن به جای نمیگذارد. Shanoa به سختی از قلعه گریخته و خود را به بیشهزار نزدیک قلعه میرساند تا شاهد فرو ریختن آن باشد. او سپس از صحنه میگریزد، در حالی که مقصد بعدیش نامعلوم بوده و باید احساس بعدی خود را به یاد میآورد. شخصیت های درستکار توانستند باری دیگر نیروی شیطانی Dracula را منهدم سازند و این ماجرا بدون اطلاع دیگران و دنیای بیرون باقی خواهد ماند، چرا که تمامی گزارشات Ecclesia درون غبار زمان محو خواهند شد. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft