ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Celebrimbor" data-source="post: 3228598" data-attributes="member: 50544"><p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/j0e6j6.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/15x7sxz.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>15 سال از زمانی که Christopher Belmont ارباب تاریکی را شکست داد، گذشته است و تا قبل از فرا رسیدن این روز، او نسبتا در آرامش زندگی میکرد: وقت آن فرا رسیده بود که او شلاق ،Vampire Killer sub-weaponهای اسرارآمیز و لقب Vampire Hunter را با بلوغ پسرش، Soleiyu Belmont و آماده شدن وی برای پیوستن به جمع شکارچیان خون آشام، به او واگذار کند. نه تنها Christopher، بلکه کل شهر در حال آماده شدن برای این رویداد بزرگ و فرخنده بودند. با قدرت ترکیب شده Solieyu و Christopher مردمان Transylvania اطمینان خاطر پیدا میکردند که صلح و آرامش تا مدتهای طولانی برقرار خواهد بود. اما شب قبل از جشن و سرور، Dracula از موقعیت موجود، کمال استفاده را برده و ضربهای مهلک وارد میکند. او بالاخره مقداری از نیروهایش را بازیابی میکند، به اندازهای که بتواند قدرت مالکیت (نیرویی شبیه به کنترل ذهن برای به دست گرفتن کنترل شخص مورد نظر) خود را بازیابی کند. اینکه او چگونه توانسته بود در طول 15 سال گذشته، بخشی از نیروهایش را بازیابی کند، بر همگان پوشیده و در هالهای از ابهام قرار داشت. Dracula خود را به حالت مه در آورده و به سرعت وارد اتاقی میشود که Soleiyu Belmont در آن خوابیده بود، ذهن این جوان را تصاحب کرده، سپس او را وادار به ملحق شدن به نیروهای شیطانی میکند.</p><p></p><p>اگرچه قدرتهایش به کندی در حال بازیابی بودند، Dracula نه در شرایطی بود که بتواند در جنگ شرکت کند و نه حتی لشکر خود را برای حکمرانی بر دنیا فرماندهی کند. بنابراین، او در نظر داشت از پوشش جدید خود، Soleiyu-Demon استفاده کند. به عنوان منبع نیرویی موقت تا زمانی که آماده دستیابی به حالت حقیقتی خود شود. با استفاده از بدن میزان جدیدش که از اصل و نسبی قدرتمند بود، Dracula میتوانست قلعه هراس انگیزش را از اعماق تاریکی، دوباره پدیدار کند. اما نخست، انگشتر خود را در هوا گرفته و چهار قلعه مجزا احضار میکند. قلعه گیاهی، قلعه ابری، قلعه سنگی و قلعه کریستالی. سپس در هر یک از قلعهها نگهبانی برای حفاظت و نظارت منصوب میکند. تا اگر Christopher برای گشتن به دنبال پسرش میآمد، Count ابزار موثری جهت به تاخیر انداختن و سد کردن راهش داشته باشد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/2daerua.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p>با طلوع خورشید و فرا رسیدن صبحگاه، Christopher از خبر ناپدید شدن مرموز پسرش و پدیدار شدن چهار قلعه از وسط ناکجاآباد اطلاع مییابد. Christopher سالخورده که چاره دیگری نداشت، دست به دامان قدرت اسلحه مقدس خانوادگیاش میشود. او که به دلیل این توطئه، خشمگین شده بود، به نحوی که انگار <em>خودش</em> تحت تسلط Dracula قرار گرفته، با ورود به تکتک قلعهها، با شجاعت تمام و در حالی که کسی جلودارش نبود، تمامی خطرات را پشت سر گذاشته و چهار Boss مذکور را نابود میکند. با این حال، Christopher تنها توانسته بود نقشه مقدماتی Dracula را نقش بر آب کند: به این خاطر که Dracula (حتی با اینکه کنترل Soleiyu را در دست داشت)هنوز به قدری توان نداشت که قلعه اصلی خود را احضار کند، وی در عوض این کار را با استفاده از انرژی حاصل از روح چهار نگهبان سقوط کرده، به اتمام میرساند. Christopher که سهوا باعث کمک به نقشه Dracula شده بود، بدون راه دادن هیچگونه هراسی در خود، به قلعه تازه برافراشته شده Dracula نفوذ میکند.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/2zi3asl.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>Christopher با تمام قوا مسیر خونین پیش رو را پشت سر گذاشته و به بالاترین نقطه قلعه میرسد، جایی که با پیدا کردن Soleiyu در حالی که در اتاقی پر از شمعدانی منتظرش بود، دلگرم شده و غمو اندوهی که داشت تسکین مییابد. اما آسودگی خاطرش، با استقبال سرد پسرش و دعوت به یک دوئل تا سر حد مرگ، تبدیل به تعجب و حیرت میشود. بدیناترتیب مبارزهای سهمگین بین پدر و پسر تا بیکران طنینانداز میشود. در نهایت، با ضربههای سرعتی Christopher و درخشش اراده وی برای صلح، عصاره باقیمانده جادوی Dracula از Soleiyu بیرون رفته و او کمی بعد، کنترل خود را به دست میآورد. Christopher با نجات یافتن و در امان بودن پسرش، وارد آخرین بخش قلعه شده و خود را برای مبارزهای دیگر با Count آماده میکند.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/1tsdbk.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /> </p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>این مبارزه، قرار نبود مبارزه آسانی باشد، چرا که حال، ارباب تاریکی به قدری نیرو داشت که به شکل حقیقی خود درآید و او حتی آمادهتر از آماده برای یک دور دیگر زورآزمایی با Belmont جنگجو بود. با این وجود، به خاطر تمامی انسانها هم که شده، Christopher با ارادهای فولادین باری دیگر شاهزاده تاریکی را نابود میسازد. در آخر نیز طبق روال عادی، Christopher و پسرش (که توانسته بود بر نفرینی که گرفتارش شده بود غلبه کند)، هر دو نظارهگر سقوط Castlevania بودند. <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/zlvg3o.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>[SPOILER="Looks like Drac's back in town"]</p><p></p><p><img src="http://oi62.tinypic.com/fejpjm.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>[/SPOILER]</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Celebrimbor, post: 3228598, member: 50544"] [CENTER][IMG]http://oi59.tinypic.com/j0e6j6.jpg[/IMG] [IMG]http://oi59.tinypic.com/15x7sxz.jpg[/IMG] [/CENTER] 15 سال از زمانی که Christopher Belmont ارباب تاریکی را شکست داد، گذشته است و تا قبل از فرا رسیدن این روز، او نسبتا در آرامش زندگی میکرد: وقت آن فرا رسیده بود که او شلاق ،Vampire Killer sub-weaponهای اسرارآمیز و لقب Vampire Hunter را با بلوغ پسرش، Soleiyu Belmont و آماده شدن وی برای پیوستن به جمع شکارچیان خون آشام، به او واگذار کند. نه تنها Christopher، بلکه کل شهر در حال آماده شدن برای این رویداد بزرگ و فرخنده بودند. با قدرت ترکیب شده Solieyu و Christopher مردمان Transylvania اطمینان خاطر پیدا میکردند که صلح و آرامش تا مدتهای طولانی برقرار خواهد بود. اما شب قبل از جشن و سرور، Dracula از موقعیت موجود، کمال استفاده را برده و ضربهای مهلک وارد میکند. او بالاخره مقداری از نیروهایش را بازیابی میکند، به اندازهای که بتواند قدرت مالکیت (نیرویی شبیه به کنترل ذهن برای به دست گرفتن کنترل شخص مورد نظر) خود را بازیابی کند. اینکه او چگونه توانسته بود در طول 15 سال گذشته، بخشی از نیروهایش را بازیابی کند، بر همگان پوشیده و در هالهای از ابهام قرار داشت. Dracula خود را به حالت مه در آورده و به سرعت وارد اتاقی میشود که Soleiyu Belmont در آن خوابیده بود، ذهن این جوان را تصاحب کرده، سپس او را وادار به ملحق شدن به نیروهای شیطانی میکند. اگرچه قدرتهایش به کندی در حال بازیابی بودند، Dracula نه در شرایطی بود که بتواند در جنگ شرکت کند و نه حتی لشکر خود را برای حکمرانی بر دنیا فرماندهی کند. بنابراین، او در نظر داشت از پوشش جدید خود، Soleiyu-Demon استفاده کند. به عنوان منبع نیرویی موقت تا زمانی که آماده دستیابی به حالت حقیقتی خود شود. با استفاده از بدن میزان جدیدش که از اصل و نسبی قدرتمند بود، Dracula میتوانست قلعه هراس انگیزش را از اعماق تاریکی، دوباره پدیدار کند. اما نخست، انگشتر خود را در هوا گرفته و چهار قلعه مجزا احضار میکند. قلعه گیاهی، قلعه ابری، قلعه سنگی و قلعه کریستالی. سپس در هر یک از قلعهها نگهبانی برای حفاظت و نظارت منصوب میکند. تا اگر Christopher برای گشتن به دنبال پسرش میآمد، Count ابزار موثری جهت به تاخیر انداختن و سد کردن راهش داشته باشد. [CENTER][IMG]http://oi61.tinypic.com/2daerua.jpg[/IMG] [/CENTER] با طلوع خورشید و فرا رسیدن صبحگاه، Christopher از خبر ناپدید شدن مرموز پسرش و پدیدار شدن چهار قلعه از وسط ناکجاآباد اطلاع مییابد. Christopher سالخورده که چاره دیگری نداشت، دست به دامان قدرت اسلحه مقدس خانوادگیاش میشود. او که به دلیل این توطئه، خشمگین شده بود، به نحوی که انگار [I]خودش[/I] تحت تسلط Dracula قرار گرفته، با ورود به تکتک قلعهها، با شجاعت تمام و در حالی که کسی جلودارش نبود، تمامی خطرات را پشت سر گذاشته و چهار Boss مذکور را نابود میکند. با این حال، Christopher تنها توانسته بود نقشه مقدماتی Dracula را نقش بر آب کند: به این خاطر که Dracula (حتی با اینکه کنترل Soleiyu را در دست داشت)هنوز به قدری توان نداشت که قلعه اصلی خود را احضار کند، وی در عوض این کار را با استفاده از انرژی حاصل از روح چهار نگهبان سقوط کرده، به اتمام میرساند. Christopher که سهوا باعث کمک به نقشه Dracula شده بود، بدون راه دادن هیچگونه هراسی در خود، به قلعه تازه برافراشته شده Dracula نفوذ میکند. [CENTER] [IMG]http://oi57.tinypic.com/2zi3asl.jpg[/IMG] [/CENTER] Christopher با تمام قوا مسیر خونین پیش رو را پشت سر گذاشته و به بالاترین نقطه قلعه میرسد، جایی که با پیدا کردن Soleiyu در حالی که در اتاقی پر از شمعدانی منتظرش بود، دلگرم شده و غمو اندوهی که داشت تسکین مییابد. اما آسودگی خاطرش، با استقبال سرد پسرش و دعوت به یک دوئل تا سر حد مرگ، تبدیل به تعجب و حیرت میشود. بدیناترتیب مبارزهای سهمگین بین پدر و پسر تا بیکران طنینانداز میشود. در نهایت، با ضربههای سرعتی Christopher و درخشش اراده وی برای صلح، عصاره باقیمانده جادوی Dracula از Soleiyu بیرون رفته و او کمی بعد، کنترل خود را به دست میآورد. Christopher با نجات یافتن و در امان بودن پسرش، وارد آخرین بخش قلعه شده و خود را برای مبارزهای دیگر با Count آماده میکند. [CENTER][IMG]http://oi59.tinypic.com/1tsdbk.jpg[/IMG] [/CENTER] این مبارزه، قرار نبود مبارزه آسانی باشد، چرا که حال، ارباب تاریکی به قدری نیرو داشت که به شکل حقیقی خود درآید و او حتی آمادهتر از آماده برای یک دور دیگر زورآزمایی با Belmont جنگجو بود. با این وجود، به خاطر تمامی انسانها هم که شده، Christopher با ارادهای فولادین باری دیگر شاهزاده تاریکی را نابود میسازد. در آخر نیز طبق روال عادی، Christopher و پسرش (که توانسته بود بر نفرینی که گرفتارش شده بود غلبه کند)، هر دو نظارهگر سقوط Castlevania بودند. [CENTER] [IMG]http://oi61.tinypic.com/zlvg3o.jpg[/IMG] [/CENTER] [SPOILER="Looks like Drac's back in town"] [IMG]http://oi62.tinypic.com/fejpjm.jpg[/IMG] [/SPOILER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft