همونطور که میدونید Bastion اکشن-RPG زیبا ساخته شرکت مستقل Supergiant Games هست که ابتدا در شبکه لایو مایکروسافت بصورت آرکید و بعد از آن روی PC پورت شد. Bation با همسبکان خود تفاوت هایی دارد به طور مثال در حین گیم پلی هر لحظه امکان سقوط بازیباز از لبه ها وجود دارد. و علاوه بر سبک گرافیکی خاص و موسیقی متن جالب از روایت داستان منحصر بفردی هم برخوردار است که بازی رو از اکشن-RPG های دیگر متمایز میکند. و آن وچه تمایز زاوی داستان است که ابتدا خود را "غریبه" معرفی میکند. از ویژگی های بارز این راوی بیان جملات مناسب بنا به هر موقعیت بوجود آمده در گیم پلی و داستان می باشد.
بازی با به هوش آمدن پسربچه سفیدموی در The Ripping Walls آغاز میشود. بسربچه(The Kid) مشاهده میکند مکانی که در آن قرار گرفته بسیار ناپایدار و همه چیز در حال فروریختن است.که علت آن وقوع Calamity(فاجعه) میباشد. فاجعه شهر Caelondia(سیلُندیا--sei'londia) و بسیاری از قسمت های دنیای قدیم را به نابودی کشانده و آنها را به صورت تکه های شناور درآورده است. محیط زیست را در هم شکسته و مردم ساکن منطقه به خاکستر تبدیل شده اند. تنها موجودات زنده باقی مانده شامل وحشی ها و هیولاها و گیاهان مهاجم (بعنوان سیستم امنیتی نصب شده) به بازیباز هستند.
پسربچه پس از عبور از مناطق متروک راه خود را به سمت Bastion باز میکند و در آنجا به تنها بازمانده ای که برخورد میکند همان غریبه _ راوی _ است. مشخص میشود که نام واقعی او Rucks است و از Kid درخواست میکند Core ها را به جمع آوری و به Bastion بیاورد. Core ها ژنراتور های کریستالی مانندی هست که زمانی انرژی مورد نیاز شهر سیلندیا را تامین میکردند. آنها لرزان (ویبره) و گرم هستند و سالها طول میکشد تا سنگ های منطقه Burstone Quarry تبدیل به چنین کریستال های گرانبهایی شوند. همینطور Coreها را دارای 'حافظه' دانسته اند که میتواند 'دنیایی که بود' را به یاد آورد. پسربچه با قرار دادن Coreها در مرکز Bastion و استفاده از قدرت آنها ساختمان هایی از جمله skyway بنا میکند که با آن میتوان به مسافرت های طولانی تر رفت.
پسربچه در کنکاش مناطق مختلف با دو بازمانده دیگر یه صورت جداگانه ملاقات میکند. ابتدا Zulf که یک Ura است و در سیلندیا زندگی میکرده و در آنجا منصب سفیر صلح را داشته است. (Ura قومی هستند که قبلا با سیلها در جنگ بودند.) و سپس Zia که پس از جست و جو در یکی از مناطق وحشی اطراف سیلندیا پیدا می شود. او نیز یک Ura اما متولد و بزرگ شده Caelondia می باشد. از ابتدای این مرحله زیا در حال آواز خواندن است. (شنیدن از اینحا). پسربچه هر دو این بازمانده ها را با خود به Bastion می آورد...
(ادامه دارد)
بازی با به هوش آمدن پسربچه سفیدموی در The Ripping Walls آغاز میشود. بسربچه(The Kid) مشاهده میکند مکانی که در آن قرار گرفته بسیار ناپایدار و همه چیز در حال فروریختن است.که علت آن وقوع Calamity(فاجعه) میباشد. فاجعه شهر Caelondia(سیلُندیا--sei'londia) و بسیاری از قسمت های دنیای قدیم را به نابودی کشانده و آنها را به صورت تکه های شناور درآورده است. محیط زیست را در هم شکسته و مردم ساکن منطقه به خاکستر تبدیل شده اند. تنها موجودات زنده باقی مانده شامل وحشی ها و هیولاها و گیاهان مهاجم (بعنوان سیستم امنیتی نصب شده) به بازیباز هستند.
سپویلرها حاوی گفته های راوی در موضوع مرتبط هستند.
"Proper story's suppose to start at the beginnin'. Ain't so simple with this one.
Now here's a kid whose whole world got twisted, leavin' him stranded on a rock in the sky..."
Now here's a kid whose whole world got twisted, leavin' him stranded on a rock in the sky..."
پسربچه پس از عبور از مناطق متروک راه خود را به سمت Bastion باز میکند و در آنجا به تنها بازمانده ای که برخورد میکند همان غریبه _ راوی _ است. مشخص میشود که نام واقعی او Rucks است و از Kid درخواست میکند Core ها را به جمع آوری و به Bastion بیاورد. Core ها ژنراتور های کریستالی مانندی هست که زمانی انرژی مورد نیاز شهر سیلندیا را تامین میکردند. آنها لرزان (ویبره) و گرم هستند و سالها طول میکشد تا سنگ های منطقه Burstone Quarry تبدیل به چنین کریستال های گرانبهایی شوند. همینطور Coreها را دارای 'حافظه' دانسته اند که میتواند 'دنیایی که بود' را به یاد آورد. پسربچه با قرار دادن Coreها در مرکز Bastion و استفاده از قدرت آنها ساختمان هایی از جمله skyway بنا میکند که با آن میتوان به مسافرت های طولانی تر رفت.
Now The Kid sees somethin' stranger still; his mind races.
Did anyone else survive?
Sure enough, he finds another. He finds me." -- The Stranger
Did anyone else survive?
Sure enough, he finds another. He finds me." -- The Stranger
"Imagine everything you need to build a city like Caelondia.
It takes hard work and planning. And it also takes Burstone Quarry."
"The secret to how we built Caelondia so tall and proud lies in Burstone Quarry."
It takes hard work and planning. And it also takes Burstone Quarry."
"The secret to how we built Caelondia so tall and proud lies in Burstone Quarry."
"It feels warm to the touch and hums like a motor. What exactly does it do?
All I tell 'im is to set that core o' his on the monument, and watch."
"The Quarry came with a lifetime's supply of Windbags. Windbags smaller than the eye can see are nestin' in those rocks. Not only are those rocks a source of life... we found that the oldest ones 'remember' things. But there's even more to it than that. They're recordin' everything, all the time, takin' it all in. No wonder all those beasts were drawn to the Quarry: the rocks were callin'em." -- Rucks, Burstone Quarry
All I tell 'im is to set that core o' his on the monument, and watch."
"The Quarry came with a lifetime's supply of Windbags. Windbags smaller than the eye can see are nestin' in those rocks. Not only are those rocks a source of life... we found that the oldest ones 'remember' things. But there's even more to it than that. They're recordin' everything, all the time, takin' it all in. No wonder all those beasts were drawn to the Quarry: the rocks were callin'em." -- Rucks, Burstone Quarry
پسربچه در کنکاش مناطق مختلف با دو بازمانده دیگر یه صورت جداگانه ملاقات میکند. ابتدا Zulf که یک Ura است و در سیلندیا زندگی میکرده و در آنجا منصب سفیر صلح را داشته است. (Ura قومی هستند که قبلا با سیلها در جنگ بودند.) و سپس Zia که پس از جست و جو در یکی از مناطق وحشی اطراف سیلندیا پیدا می شود. او نیز یک Ura اما متولد و بزرگ شده Caelondia می باشد. از ابتدای این مرحله زیا در حال آواز خواندن است. (شنیدن از اینحا). پسربچه هر دو این بازمانده ها را با خود به Bastion می آورد...
(ادامه دارد)
آخرین ویرایش: