Fu*****k YEAAAAAAAAAAAAAAAAH
خب یکم توضیح بد نیست
کومی سان وا کومیوشو دسو (ترجمه فارسی: "
کومی خانم، مشکل ارتباطات اجتماعی داره"
همون کومی-سان صدا میزنیم از این به بعد) به مانگای کمدی دبیرستانی معموله این ژانره...
یادمه هفت هشت ماه پیش مانگا رو استارت زدم و بعد حدود 10 چپتر گذاشتمش کنار...یا شایدم کمتر...
در هر صورت...
مانگا در مورد یه دختر خانم خوشگل، با وقار، قد بلند و از چشم همه خفن و خوف به اسم کومی سان ـه... که خب در باطن همه ی اینا هست
به علاوه ی یه تُن بیماری تقابل با اجتماع (ترجمه فارسیشو دقیق نمیدونم...اسم انگیسیش میشه
Communication Disorder ) کومی سان بخواد هم نمیتونه با کسی حرف بزنه...احتمالاً ار ترس و افکار مهاجم سکته می کنه و این چیزا...از اون طرف یه شخصیّت اصلی پسر فوق العاده عادّی به اسم تادانو هیتوهیتو درد دختر خانم قصّه رو می فهمه و باهاش درد و دل می کنه و می فهمه این بشر ظاهراً همه چیز کامل به خاطر بیماریش هیچ دوستی نداره و آرزوی قلبیش اینه تا آخر دوره تحصیلی با یه 100 نفری (!!
!!) دوست شه...
و این جوری قصّه کمدی داستان شروع میشه و تاداتو-کـون تصمیم میگیره کومی سان رو به آرزوی قلبیش برسونه...
چرا من حالا کار رو بعد ده چپتر دراپ کردم...
چون اوّلش خیلی کسل کننده است
شبیه Love-come های درجه سه است که نه میخندونتت نه موقعیّت رومنس جالبی داره
چپتر اوّل هم تا حدّ زیادی ای کرینجی و کلیشه ایه...
تا این که یه ماه پیش بعد از مدّت های دوری، طبق معمول یه چند تا پست باحال تو اینستا و توییتر دیدیم گفتیم "بسم الله! یه فرصت دیگه"
شاید ادامه کومی سان واقعاً کار باحالی از آب در اومد
نکته: وان پیس، سری مونوگاتاری، بوکو نو هیرو آکادمیا، آکاتسوکی نو یونا و مانستر هم کارهایی بودن که اوّل دراپ کردم بعد بهشون فرصت دادم که نشون میده این فرصت دادن چیز خوبیه
نکته 2: فیری تیل هم از اون کارهایی بود که اوّل دراپ کردم و بعدش بهش کلّی فرصت دادم و الان که فکر می کنم عین سگ پشیمونم
و خب دوباره کومی سان رو شروع کردم و چند چپتر اوّل دوباره خسته کننده و متوسّط بود(به استثناء اوسانا ناجیمی که میگم حالا) و بعد از اون نقطه وسط مدام شروع بهتر شدن کرد.
یکی از بدیای شروع داستان اینه که دو تا شخصیّت اصلی کار خیلی کلیشه ای و کسل کننده اند و نمیشه بهشون عادت کرد
عوضش جلو تر داستان شروع می کنه آوردن شخصیّت فرعی های باحال یکی از یکی بهتر. هر کدوم هم به یه نحو مریض. یکی شبیه نینجا هاست...اون یکی حشریه...یکی نارسیست ـه...یکی این قدر عدم اعتماد به نفس داره که خودشو جلو کومی سان عین سگ میبینه و ... که
روی هم یه اکیپ کامل از مریض های روانی رو تشکیل میدن و در صدر همه ی این دوستای روانی کومی سان که تعدادشون رو به افزایشه،
اوسانا ناجیمی وایمیسته
اوسانا ناجیمی نفر اوّلیه که تادانو میره باهاش صحبت می کنه تا با کومی سان دوست شه! چرا!؟ چون این بشر ویژگی و قدرت مخفی اش اینه که هر کی رو که دیده یا الان دوستشه یا قطعاً در یک برهه خاصّی از زندگی از دوستای بچّگی اش بوده. چطوری همچین قدرت ماورایی ای داره معلوم نیست
جدا از این که این بشر یه آدم مثبت اندیش همیشه شاده که تو هر اکیپ رفقایی باشه میترکونه (منو یاد امیر آکیبای خودمون میندازه)
اضافه بر تمامی این کمالات یه Confusing Trap هم هست.
یه چی در سطح اوشینو اوگی تو سری مونوگاتاری. تا این نقطه از مانگا معلوم نیست چیه جنسیت اش...
مانگا که میره جلوتر جدا از بهتر و بیشتر شدن شخصیّت فرعی ها، شخصیّت اصلی داستان، کومی سان، هم از یه جا به بعد کم کم اون کلیشه ای بودن مشکل ارتباطات اجتماعی اش رفع میشه و برعکس، به خاطر Awkwardness خفن موقعیّت ها با بقیه شخصیّت ها و مخصوصاً رومنس فوق العاده باحال و زیرپوستی داستان، کامل میاد رو و قشنگ به چهره مانگا تبدیل میشه...جدا از اون به شدّت شخصیّت خوشگل و کاوایی ایه
مخصوصاً وقتی ذوق می کنه گوش گربه ای هاش در میان
تا این جای کار برا من مانگا به یه کار خیلی خوب تبدیل شد با یه کمدی عالی و جمع شخصیّت های نسبتاً جالب و باحال.
ولی چیزی که مانگا رو برام میبره به سطح بعدی و شاهکارش می کنه
Side Story های کارند که از شروع سال دوّم دبیرستان سر و کلّه شون تو مانگا به صورت رندوم هر از گاهی پیدا میشه (داستان از سال اوّل دبیرستان شروع میشه)
یکی از این ساید استوری ها مربوط به پدر مادر کومی سان ـه و این که چجوری با هم آشنا شدن و عاشق هم شدن که کوتاه و فانتزی ولی به شدّت باحاله...هیچ جاش کش نمیاد و طنز اش قشنگ On Spot و به موقعس
ولی اون یکی ساید استوری.... آخخخخخ...
این کومی سان یه داداش کوچیکتر داره(یه سال کوچیکتر) که اونم مثل کومی سان با بقیه اصلاً صحبت نمی کنه...ولی بر خاف کومی سان که مشکل روحی داره و نمیتونه صحبت کنه، داداش کومی سان، (کومی-کـون) از بس Cool و خفن و خوشتیپ و ایناست، تا لازم نشه از هر صحبتی جاخالی میده. قشنگ یه چی در حدّ ساکاموتو-دسو گای خودمون...آخرت Cool بودنه این بشر... مشکل از جایی شروع میشه که وقتی کومی سان و تادانو کون(پسر شخصیّت اصلی که خیلی آدم عادّی و سالمیه (و Virgin
)) میرن سال دوّم، داداش کومی سان میاد سال اوّل دبیرستان و
با مخوف ترین فاجعه ای که میتونه هر کس بغل دست خودش داشته باشه روبرو میشه...هیتومی سان، خواهر تادانو کون...این دختر، پدر این بشر رو در میاره
یه بلایی سرش میاره که من از صمیم قلب دلم میخواد سر همه ی شخصیّت های Cool و خفن بقیه مانگاها بیاد. تا حدّ مرگ کومی-کـون از هیتومی چان ضربه روحی (و بعضاً جسمی) میخوره و تک تک اینا تا حدّ مرگ خنده دار اند. این ساید استوری ها تا حدّی خوبن که اگه همین جوری برن جلو، واقعاً هیتومی چان به یکی از بهترین کاراکتر فرعی هایی میشه که این ژانر تو کلّ تاریخش تو این بیست سی سال به خودش دیده.
====================
صحبت کوتاه. کومی سان، مانگای واقعاً عالی ایه...کمدی ایه که هر چقدر ضعیف شروع شه ولی مدام بهتر میشه و این خیلی خوبه. نمیشه بهش گفت کمدی طلایی هر چند...هنوزم School Rumble با اختلاف تو این زمینه برای من و خیلیای دیگه حکم رانی می کنه... با این حال بازم کومی سان کمدی محشریه
شایعه های تایید شدن انیمه هم واقعاً خبر خوبیه...آرت استایل مانگا به خودی خودشون واقعاً دوست داشتنی اند(مخصوصاً ری اکشن های کومی سان) و اگه درست انیمه شن واقعاً اینترنت رو میترکونن. امیدوارم اگه این شایعه ها حقیقت داشته باشن، حدّاکثر تا تابستون سال بعد و فوقش یه سال دیگه پاییز ببینیم انیمه رو و کم کم، سال اوّل دبیرستان این مریضای موجی رو کامل پوشش بده و کلی ما رو بخندونه