- Jan 25, 2018
- 6,600
- نام
- Albiceleste
ما در این بحث میخواهیم به تأثیرگذارترین بازیهایی که در دهه 90 منتشر شدند، و صنعت بازی امروزی را شکل دادند نگاهی بیندازیم.به طورکلی در مقایسه با سایر رسانهها، بازیهای ویدیویی، سابقه طولانی ای ندارند. روند تکامل و ایجاد این بازی ها به عنوان یک رسانه برای بسیاری از گیمرهایی که در دهه 80 و زمانی که ویدئوهای کنسول بازی به عنوان ایده ای انقلابی ایجاد شد، فراگیر گردید. آنها می توانستند ببینند ژانرها و یا مکانیزم های مکانیکی خاص این کنسول ها از کجا آمده اند. در ظاهر ممکن است کپی برداری از دیگران غیرقانونی به نظر برسد، اما در مورد بازی های ویدیویی میتوان گفت که این امر تا حدود زیادی منجر به نوآوری و شکوفایی این صنعت شد.
به عنوان مثال، بازی مشهور سوپر ماریو (Super Mario Bros) در کنسول (NES) اولین بازی سبک پلتفرمر نبود اما بی شک میتوان گفت که این سبک را محبوبتر کرد و یکی از محبوب ترین های زمان خودش بود. بازی ها و کنسول های بسیاری در دهه 90 به شکوفایی صنعت کمک کردند که هنوز هم تا به امروز تاثیرات آنها احساس می شود. بازی هایی مثل Super Nintendo، Game Boy، N64، PC و PS1 همگی رازهایی داشتند و دارند که ارزش بازی و یادگیری دارند.
در سال 1992 سری بازی Wolfenstein 3D برای کامپیوتر منتشر شد. بازی دووم(Doom) نیز در سال 1993 به عنوان ارائه کننده بازی های تیراندازی اول شخص عرضه شد، اما سری Wolfenstein 3D جایی بود که واقعاً این سبک بازی ها از آن آغاز شد و تا قبل از آن کشتن نازیها هرگز تا آن زمان اینقدر خوب و واقعی به نمایش در نیامده بود. اما مهم نیست که کدامیک اولین بار ابداع کننده و آغازگر این سبک بوده اند، هر دوی این بازی ها نوآوری لازم را برای تبدیل شدن این ژانر به یکی از محبوب ترین ژانرهای بازی در جهان را داشتند.
بازی Half-Life (نیمه زندگی) یکی از بازی های تیراندازی اول شخص قدرتمند دوران خود بود، اما روی سایر بازیهای ویدیویی تأثیر چندانی نداشت. تا قبل از این، اکثر بازیهای ویدیویی داستانهای خود را از طریق جعبههای متنی و یا صحنههایی برش یافته روایت میکردند. این بازی در عوض داستانهای خود را از طریق سرنخهای زمینهای که در محیطهایی مانند خراشهایی که روی دیوار باقی مانده است، روایت میکرد. همچنین کات سین ها را حذف کرد و به بازیکنان اجازه داد با عناصر داستانی از طریق مکالماتی که در زمان بازی پخش می شوند، تعامل بیشتری با بازی داشته باشند.
بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time (افسانه زلدا: اوکارینای زمان) به عنوان اولین بازی سه بعدی سری Zelda در N64 بود که موفقیت بزرگی را به دست آورد. با این حال، دامنه تأثیرگذاری آن بر بازی سازی با توجه به وسعت بازی بسیار کوچک است.تاثیر این عنوان بر صنعت گیم ،سیستم قفل آن بود که بازی های اکشن را در فضای سه بعدی بازتعریف کرد.
اگر بتوان بازی دیگری را در این سطح نام برد، Mega Man Legends است. این بازی برای اولین بار در سال 1997 (درمقایسه با زمان انتشار بازی زلدا در سال1998) منتشر شد، اما از آنجایی که هر دو به طور همزمان در حال توسعه بودند، به نظر نمیآید هیچ کدام از بازی ها از دیگری کپی کرده باشند.
Super Mario 64 به عنوان یک بازی همزمان با عرضه نینتندو 64 چنان کیفیتی داشت که سایر بازیهای همزمان با عرضه این کنسول کاملاً زیر سایه آن قرار میگرفتند. این بازی نشان داد که آثار دوبعدی مثل سری ماریو هم میتوانند به خوبی وارد دنیای سهبعدی شوند.
برای برخی از توسعه دهندگان درک جادوی جذابیتی که نینتندو در این بازی ارائه کرده بود چندان آسان نبود. با وجود اینکه بازی از منظر گرافیکی در مقایسه با پلتفرمهای سه بعدی مدرن مانند Ratchet و Clank: Rift Apart، زیبا نیست ، اما همچنان گیم پلی جذاب و درخشانی دارد. . با این حال، این بازی ها و سایر بازیهای مشابه آن باید از Super Mario64 به خاطر اجزای سازندهاش تشکر کنند و تاثیر غیر قابل کتمان آن را بپذیرند.
هیچ کس بازی Street Fighter را از بازی های آرکید به یاد نمی آورد. این بازی برعکس دنبالهاش که این ژانر را دوباره تعریف میکرد، در بازیهای مبارزهای سر و صدای زیادی ایجاد نکرد. جلوههای بصری جذاب (تر و تمیز! )، لیست شخصیتهای جالب و سیستم کمبوی مناسب باعث شدند Street Fighter 2 خیلی زود به یک بازی آرکید کلاسیک تبدیل شود. بعد از آن هم پشت سر هم پورتهای زیادی از بازی برای کنسولهای مختلف مثل SNES منتشر شد و در طول سالهای بعد هم دهها بازی مشابه با الهام از آن ساخته شد.
سبک شکار هیولا ها اولین بار در پوکمون معرفی نشد. این مفهوم قبلاً در سری بازیهای RPG (نقش آفرینی) مانند Shin Megami Tensei و Dragon Quest V دیده میشد. درحالیکه آن بازیها در ابتدا فقط در ژاپن منتشر شده بودند، این Pokemon بود که توانست چنین مفهومی را به گیمرهای غربی در یک بازی گیم بوی معرفی کند. شاید به خاطر همین هم بود که موفقیت خیلی بیشتری نسبت به آن دو بازی پیدا کرد.تأثیرگذاری پوکمون در دنیای بازی ها به اندازی ای پررنگ است که قابل شمارش نیست.
تا قبل از این سبک مخفی کاری و جاسوسی قبلا در بازی های ویدیویی انجام می شد، اما نه به این صورت. دو بازی اصلی MSX نمونه های اولیه سیستم هایی هستند که هیدئو کوجیما در بازی Metal Gear Solid به دنیا معرفی می کند. از شکل رد پاهای باقی مانده در برف گرفته تا استفاده از سیگار برای روشن کردن سیم های لیزری، این بازی را به عنوان یک تریلر جاسوسی فوق العاده معرفی کرد. همچنین داستان سرایی را با کات سین های متعددش در زمان PS1 پیشرفت داد.
Resident Evil بازیای بود که نهتنها به سراغ ارائه تجربهای ترسناک رفت، بلکه آن را با شکل و شمایلی نسبتاً جدید به نمایش گذاشت؛ اثری که کپکام با کیفیت بالای آن کاری کرد که به یکی از بازیهای خاطرهانگیز پلی استیشن تبدیل شد. کمپینهای دوگانه، پازلها، هیولاها، داستان جذاب و هر چیزی که در این داستان سرایی ترسناک وجود دارد، ژانر وحشت بقا را همانطور که گیمرها امروز میشناسند، راهاندازی و توسعه می دهند. این سری به طور خاص در روند تکامل خود شاهد تغییرات زیادی بوده است، اما تکامل و تغییرات خوبی برای صنعت بازی سازی خواهند بود.
سوپر متروید (Super Metroid) به عنوان مبتکر این ژانر در نظر گرفته می شود. Super Metroid طرحی را معرفی کرد و گرافیک و مکانیزم اصلی را تا حد خوبی اصلاح کرد. سپس بازی کسلوانیا: سمفونی شب (Castlevania: Symphony of the Night) عناصر نفش آفرینی (RPG) و داستان سرایی را معرفی کرد و بدین ترتیب ژانر مترویدوانیا(Metroidvania)را در PS1 خلق کرد.
این سبکی بود که تقریباً در مدت بین این دو بازی برای چندین دهه وجود داشت. با این حال، زمانی که این مجموعه بازی ها تقریباً در دهه 2010 رها شدند، توسعهدهندگان مستقل این ژانر را با ذوق و شوق بازگرداندند و آن را توسعه دادند.
دو بازی Squaresoft از دهه 90 وجود دارد که سبک نقش آفرینی (RPG) را توسعه دادند. همانقدر که تجربه Super Mario 64 برای دارندگان نینتندو 64 واجب بوده، Final Fantasy VII هم برای علاقمندان نقشآفرینی روی پلی استیشن بدون شک جزو مهمترین انتخابها بوده است. این یک تلاش باورنکردنی برای این پلتفرم بود و به لطف تبلیغات غم انگیزش خود را به عنوان یک بازی مهم و جریان ساز که نمی توان آن را از دست داد، این سبک را به گیمرها معرفی کرد.
Chrono Trigger بازی دیگری است که باید به آن اشاره کنیم؛ این بازی از زمان خودش جلوتر بود و مکانیزمهای منحصربهفردی را در کنار داستانگویی خاص خود ارائه میداد. هنوز هم میتوان تأثیرات Chrono Trigger را روی سبک نقشآفرینی مشاهده کرد، ولی این بازی نتوانست از نظر فروش به موفقیتی در حد و اندازههای Final Fantasy VII برسد.
آخرین ویرایش: