پنج اشتباه بزرگ در نحوه روایت سری بازی‌های Assassin's Creed
5. قرار دادن حوادث تاریخی بی شمار در بازی
داستان Connor در Assassin's Creed III او را در قلب اکثر حوادث بزرگ انقلاب آمریکا جای می‌دهد. Connor نقش محوری در حزب چای بوستون (Boston tea Party)ایفا می کند.حوادث تاریخی "the Battle of Bunker Hill, the Boston Massacre, the Stamp Act, the Great Fire of New York, the French and Indian War, the Battle of Monmouth, the Buttonwood Agreement, the Battle of Yorktown signing of the Declaration of Independence". قرار دادن تمام این حوادث تاریخی مناسب حال سری فیلم های سینمایی Bill and Ted است. اما برای بازی نامعقول به نظر می رسد. من (نویسنده اصلی) مشکلی با ایفای نقش شخصیت های بازی در تعدادی حوادث تاریخی کلیدی ندارم.اما همه حوادث تاریخی بزرگ؟ نه!
4.Lucy Stillman
Lucy را به خاطر می آورید؟ او محقق حافطه ژنتیک بود و کسی بود که از Desmond مراقبت می کرد و او را از شرکت Abstergo فراری داد. Lucy به طور پنهانی برای Assassin Order کار می کرد.و نقش کلیدی در پیدا کردن Apple of Eden داشت.
وقتی Desmond با نادانی Apple را لمس کرد .من بر این باورم که Juno وارد بدن Desmond شده و سپس Lucy را کشته است.این یک پایان خوب برای Assassin’s Creed: Brotherhood بود. و رمزگشایی اتفاقاتی که در آینده می افتاد را سخت می کرد. به سرنوشت لوسی در بازی بعدی چندان پرداخته نشد. در زمانی از بازی دزموند و همراهان درباره شرکت در مراسم دفن لوسی صحبت می کنند. هم چنین در Lost Archive DLC از لوسی بعنوان یک خائن یاد می شود.محتوای چندانی در بازی درباره این اتفاق مهم برای گیمر وجود ندارد.داستان لوسی به سادگی پایان می پذیرد.و چندان به مرگ او بها داده نمی شود.
3.هر کسی می تواند بهترین اساسین باشد
در لحظات آغازین بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag , یک دزد دریایی, اساسینی را می‌کشد لباس او را می دزدد و به تن می کند و بهترین اساسین زمان خود می شود.این همانند یک جادوست!
از بعد گیم پلی Assassin’s Creed IV: Black Flag یکی از بهترین بازی های سری اساسین است.اما همین نظر را نمی توان درباره روایت داستانی بازی داد.داستان بازی به مثابه پازلی است که کسی نمی تواند تکه های ان را سر هم کند.
روند پیشرفت داستان در بازی Assassin’s Creed IV: Black Flag را به سختی می توانستم دنبال کنم و شمار شخصیت هایی که Kenway با آنها ارتباط داشت من را گیج می کرد.مهم نیست چقدر تلاش کنم.من نمی توانم یک لحظه یه یاد ماندنی را از داستان این بازی بیاد بیاورم.بغیر از تبدیل شدن Kenway به یک اساسین.
2.شما در درون بازی هستید
زمان ایفای نقش دزموند به پایان رسیده.اکنون نوبت شماست که پا جای پای او بگذارید و بعنوان یک قهرمان ساکت , بدون چهره که در صنعت بازی های ویدویی کار می کند ایغای نقش کنید.Abstergo یک شرکت بازی های ویدئی ست که از Animus برای خلق تجارب تعاملی استفاده می کند.مراقب باشید Juno در شبکه کامپیوتری استودیو سرگردان است.
1.Assassin's Creed III
اینجا لازم است که ایرادات قبلی بازی را دوباره تکرار کنم.اما این بازی (Assassin’s Creed III) محلی ست که داستان بازی واقعا شروع به ازهم پاشیدن می کند. چندین بحث در دفتر Game informer پیرامون این موضع که کدام یک از بازی های Assassin's Creed III یا Assassin's Creed IV داستان بدتری دارد؟ در گرفت.
جواب اینجاست هردو آنها داستان مفتضحی دارند به دلایل مختلف.
من طرفدار بخشی هستم که می گویند داستان Assassin's Creed III بدتر است.نمی دانم کدام بیشتر به بازی ایراد وارد کرده است: "تکیه بیش از حد به حوادث تاریخی, تمام مراحلی که در زمان حال می گذشت و ما کنترل دزموند را در دست داشتیم یا اینکه چقدر شخصیت Connor خسته کننده بود."
این بازی, نقش اصلی را در سردرگمی داستان این سری بازی ها داراست!
-----------------------------------------
منبع
آخرین ویرایش:
Google