ماریو یک تبهکار است (به همراه اثبات)
در اینجا میخواهیم ثابت کنیم ماریو یک بدذات شروره.
مسلما شما دربرابر این حرف موضع میگرید. "نه، غیرممکنه!" اما با خواندن این مقاله که با تحقیق گردآوری شده شما هم متقاعد خواهید شد.
شما متوجه می شوید در تمام این مدت سرزمین قارچ ها برپایه ترویج رنج و وحشت بر مردم خود استوار بوده.
قبل از هر چیز باید به یک سوال اساسی پاسخ داده شود!
__________________________________________
ماریو کیست؟!
واقعا... اون دیگه از کجا پیداش شد؟!
چرا به سرزمین قارچ ها آمده؟!
فامیلی اش چیست؟!
اولین بار او به اسم Jumpman (مرد پرشی) در دانکی کونگ 1981 دیده شد. و بعدها اسم خود را به "ماریو" تغییر دارد. مردمی از سرزمین پارس هم هستند که او را Mushroom Eater صدا میزنند. و... دیگه ما چیز زیادی در مورد هویتش نمیدونیم!
__________________________________________
آیا ماریو بچه بروکلین است؟!
برخی از شایعات حاکی از آن است مادر-پدر اون هر دو سیبیل داشته اند.
اما این عکس ها دلیل محکمی برای اثبات خود ارائه نکرده اند.
یک انسان پاک از بروکلین. این چهره ای است که یک سری فیلم و شوهای تلویزیونی بی ربط میخواهند از ماریو ارائه دهند! اما ما بر همه آنها خط بطلان می کشیم.
منبع ما برای اینکار Super Mario World 2: Yoshi's Island است. در این بازی "یوشی" سعی میکنید ماریو بچه و لوئیچی بچه (برادر تنی و همدست همیشگی ماریو!) را به خانه پیش پدر و مادرشان ببرد. در پایان یک جمله نمایش داده میشود که همه چیز را پیچیده میکند:
"برادران ماریو در در سرزمین قارچ ها متولد شدند."
شاید آنها بعدا به بروکلین رفته اند یا اصلا در آنجا نبوده اند. اگر به ما باشد کاملا مسجل است که هردوی آنها در سرزمین قارچها متولد و بزرگ شده اند.
اما یک لحظه صبر کنید: چرا آنها نام های ایتالیایی دارند؟؟
خب. احتمالا پدرومادر ایتالیایی آنها به سرزمین قارچها مهاجرت کرده باشند. پاسپورت های آنها که خیلی عجیب است.
___________________________________________
وحشت
این تصوری است که همه ما از ماریو داریم. او همیشه با مشتش (در ابتدا همه فکر میکردند با کله اش) آجرها را خورد میکند.
اما با نگاه انداختن به یادداشت راهنمای Super Mario Bros ترس و وحشت آغاز میشود.
"مردم آرام و دوست داشتنی سرزمین قارچها به سنگ ها و آجرها تبدیل شدند..."
می بینید؟! می بینید تمام این سال ها موقع بازی کردن ماریو چکار داشتید میکردید؟!
پسر! مردم قارچی همشون آجرن!! ما تمام این مدت داشتیم قتل عامشون میکردیم!!
این مارو یاد چرت و پرتای Silent Hillـی میندازه. ماریو در ماموریتش داره مردم رو قتل میکنه تا نجاتشون بده!
هرچقدر در این جستچوش پیش میره مردم کمتر زنده باقی میمونن!
میدونستید تنها کسی که مایل بود میلیون ها از مردمشو به کشتن بده تا کشورشو نجات بده کی بود؟!
بر طبق یادداشت فقط پرنسس میتونه مردم رو نجات بده. و فقط وقتی که شما از دست Bowser آزادش کردید میتونه مردمو به حالت عادی برگردونه. منم یبار وقتی بچه بودم تو باغچه سهوا یه کرم خاکی رو از وسط نصف کردم. اما ماریو فرق میکنه. اون میدونسته داره چیکار میکنه. اون یه غریبه تازه رسیده از بروکلین نیست! اون تو سرزمین قارچی بزرگ شده. اون میدونه تمام این آجرها خود مردم هستند و سکه هایی که برای خودش جمع میکنه روح اوناست! اون به قتل های زنجیره ایش آگاهه.
نگاه کنید این عوضی چه لبخند ملیحی موقع ارتکاب جنایتش به لب داره!
شاید اون آجر همسایه ای بوده که زیاد پشت ماریو حرف میزده یا اون یکی مغازه داری بوده که به جای بقیه پول ماریو بهش آدامس شیک میداده. ما نمیدونیم.
ما فقط مطمئنیم ماریو یه کشنده بی همه چیزه که میخواد پرنسسی رو آزاد کنه که حتی نمیخواد مردمشو نجات بده! چطوری؟! الان میگم.
____________________________________________
ماموریت دوم
بعد از اینکه ماریو Bowser نهایی رو شکست میده -- مرگی که ما هیچوقت نمی بینیم! -- پرنسس ماریو رو می فرسته از اول همه اینا رو یبار دیگه انجام بده!!
بعدش ما چند خدمت کارو می بینیم که میان میرقصن و شادی میکنن. چرا نکنن؟! میدونن اگه از این دیکتاتور روانی اطاعت نکنن چی سرشون میاد.
پرنسس این ماشین کشتارش 'ماریو' رو بارها و بارها به سرزمینش می فرسته تا هربار ف*ت*یش نجات بیمارگونه خودشو ارضا کنه.
برای همین هربار هم چندتا گارد و مانع در سر راه می چینه و اسمشو جادوی سیاه میذاره. مسلما همه کاره یه سرزمین میتونه همچین کاری کنه. واقعا دلم برای اون برده هایی که زیر چکمه های ماریو له میشن میسوزه!
برای اثبات همدستی ماریو، لوئیجی و پرنسس با Bowser میشه به بازیها و خوشگذرونی هایی که باهم دارن یه نگاهی انداخت! تنیس، گلف، Kart-Racing. بعضی وقتا حتی باهم مشت بازی هم میکنن.
و این داستان بارها و بارها و بارها طی این 30 سال تکرار شده و میشه.
.
.
.
:d
.
در اینجا میخواهیم ثابت کنیم ماریو یک بدذات شروره.
مسلما شما دربرابر این حرف موضع میگرید. "نه، غیرممکنه!" اما با خواندن این مقاله که با تحقیق گردآوری شده شما هم متقاعد خواهید شد.
شما متوجه می شوید در تمام این مدت سرزمین قارچ ها برپایه ترویج رنج و وحشت بر مردم خود استوار بوده.
قبل از هر چیز باید به یک سوال اساسی پاسخ داده شود!
__________________________________________
ماریو کیست؟!
واقعا... اون دیگه از کجا پیداش شد؟!
چرا به سرزمین قارچ ها آمده؟!
فامیلی اش چیست؟!
اولین بار او به اسم Jumpman (مرد پرشی) در دانکی کونگ 1981 دیده شد. و بعدها اسم خود را به "ماریو" تغییر دارد. مردمی از سرزمین پارس هم هستند که او را Mushroom Eater صدا میزنند. و... دیگه ما چیز زیادی در مورد هویتش نمیدونیم!
__________________________________________
آیا ماریو بچه بروکلین است؟!
برخی از شایعات حاکی از آن است مادر-پدر اون هر دو سیبیل داشته اند.
اما این عکس ها دلیل محکمی برای اثبات خود ارائه نکرده اند.
یک انسان پاک از بروکلین. این چهره ای است که یک سری فیلم و شوهای تلویزیونی بی ربط میخواهند از ماریو ارائه دهند! اما ما بر همه آنها خط بطلان می کشیم.
منبع ما برای اینکار Super Mario World 2: Yoshi's Island است. در این بازی "یوشی" سعی میکنید ماریو بچه و لوئیچی بچه (برادر تنی و همدست همیشگی ماریو!) را به خانه پیش پدر و مادرشان ببرد. در پایان یک جمله نمایش داده میشود که همه چیز را پیچیده میکند:
"برادران ماریو در در سرزمین قارچ ها متولد شدند."
شاید آنها بعدا به بروکلین رفته اند یا اصلا در آنجا نبوده اند. اگر به ما باشد کاملا مسجل است که هردوی آنها در سرزمین قارچها متولد و بزرگ شده اند.
اما یک لحظه صبر کنید: چرا آنها نام های ایتالیایی دارند؟؟
خب. احتمالا پدرومادر ایتالیایی آنها به سرزمین قارچها مهاجرت کرده باشند. پاسپورت های آنها که خیلی عجیب است.
___________________________________________
وحشت
این تصوری است که همه ما از ماریو داریم. او همیشه با مشتش (در ابتدا همه فکر میکردند با کله اش) آجرها را خورد میکند.
اما با نگاه انداختن به یادداشت راهنمای Super Mario Bros ترس و وحشت آغاز میشود.
"مردم آرام و دوست داشتنی سرزمین قارچها به سنگ ها و آجرها تبدیل شدند..."
می بینید؟! می بینید تمام این سال ها موقع بازی کردن ماریو چکار داشتید میکردید؟!
پسر! مردم قارچی همشون آجرن!! ما تمام این مدت داشتیم قتل عامشون میکردیم!!
این مارو یاد چرت و پرتای Silent Hillـی میندازه. ماریو در ماموریتش داره مردم رو قتل میکنه تا نجاتشون بده!
هرچقدر در این جستچوش پیش میره مردم کمتر زنده باقی میمونن!
میدونستید تنها کسی که مایل بود میلیون ها از مردمشو به کشتن بده تا کشورشو نجات بده کی بود؟!
بر طبق یادداشت فقط پرنسس میتونه مردم رو نجات بده. و فقط وقتی که شما از دست Bowser آزادش کردید میتونه مردمو به حالت عادی برگردونه. منم یبار وقتی بچه بودم تو باغچه سهوا یه کرم خاکی رو از وسط نصف کردم. اما ماریو فرق میکنه. اون میدونسته داره چیکار میکنه. اون یه غریبه تازه رسیده از بروکلین نیست! اون تو سرزمین قارچی بزرگ شده. اون میدونه تمام این آجرها خود مردم هستند و سکه هایی که برای خودش جمع میکنه روح اوناست! اون به قتل های زنجیره ایش آگاهه.
نگاه کنید این عوضی چه لبخند ملیحی موقع ارتکاب جنایتش به لب داره!
شاید اون آجر همسایه ای بوده که زیاد پشت ماریو حرف میزده یا اون یکی مغازه داری بوده که به جای بقیه پول ماریو بهش آدامس شیک میداده. ما نمیدونیم.
ما فقط مطمئنیم ماریو یه کشنده بی همه چیزه که میخواد پرنسسی رو آزاد کنه که حتی نمیخواد مردمشو نجات بده! چطوری؟! الان میگم.
____________________________________________
ماموریت دوم
بعد از اینکه ماریو Bowser نهایی رو شکست میده -- مرگی که ما هیچوقت نمی بینیم! -- پرنسس ماریو رو می فرسته از اول همه اینا رو یبار دیگه انجام بده!!
بعدش ما چند خدمت کارو می بینیم که میان میرقصن و شادی میکنن. چرا نکنن؟! میدونن اگه از این دیکتاتور روانی اطاعت نکنن چی سرشون میاد.
پرنسس این ماشین کشتارش 'ماریو' رو بارها و بارها به سرزمینش می فرسته تا هربار ف*ت*یش نجات بیمارگونه خودشو ارضا کنه.
برای همین هربار هم چندتا گارد و مانع در سر راه می چینه و اسمشو جادوی سیاه میذاره. مسلما همه کاره یه سرزمین میتونه همچین کاری کنه. واقعا دلم برای اون برده هایی که زیر چکمه های ماریو له میشن میسوزه!
برای اثبات همدستی ماریو، لوئیجی و پرنسس با Bowser میشه به بازیها و خوشگذرونی هایی که باهم دارن یه نگاهی انداخت! تنیس، گلف، Kart-Racing. بعضی وقتا حتی باهم مشت بازی هم میکنن.
و این داستان بارها و بارها و بارها طی این 30 سال تکرار شده و میشه.
.
.
.
:d
.
آخرین ویرایش: