طراح ارشد استارفیلد: بازیکنان در حال خسته شدن از بازی‌های طولانی هستند.

Farh@d

کاربر سایت

1000003001.jpg

آقای ویل شن، طراح ارشد مراحل استارفیلد که روی عناوین پرطرفداری مانند Starfield و Skyrim کار کرده است، معتقد است که بازیکنان در حال "خسته شدن" از بازی‌هایی هستند که ساعت‌ها و ساعت‌ها طول می‌کشد تا به پایان برسند.​


در مصاحبه‌ای با Kiwi Talkz (از طریق GameSpot)، از‌ وی در مورد مدت زمان بازی پرسیده شد و او اذعان کرد که هنوز هم افراد زیادی ساعت‌ها در Skyrim بازی می‌کنند. اما، آیا بازیکنان می‌خواهند همان مقدار زمان را در بازی‌های جدیدی که به بازار عرضه می‌ شوند سرمایه گذاری کنند؟ خب، شن احساس می‌کند که ما نوعی از این ایده در مورد نسخه های جدید عبور کرده‌ایم.

وی توضیح داد: "ما به نقطه ای رسیده‌‌ایم که بسیاری از گیمرها از صرف زمان طولانی (بیش از 30 یا حتی 100 ساعت) برای بازی های طولانی خسته شده‌اند. زیرا آنها قبلاً بازی‌های زیادی دارند که به طور مداوم به آنها باز می‌گردند و اضافه کردن یک بازی دیگر به این لیست، کار دشواری است."
شن گفت که اکنون شاهد بازگشت بازی‌های کوتاه تر هستیم که سریعتر و آسان تر قابل تجربه هستند. او به عنوان مثال، بازی "Mouthwashing" را معرفی کرد که در بررسی یوروگیمر با امتیاز عالی "ترسناک فوق العاده توصیف شده است. این بازی نشان می دهد که بازی‌های کوتاه نیز می توانند تجربه ای بسیار جذاب و موفق ارائه دهند.
 
ترجمه صحبح : بازیکنان در حال خسته شدن از بازی هایی که زوری با حرکات کپی پیست طولانی شدن هستن
نه حقیقتا. بهترین گیم‌پلی‌ها هم یه مدت زمان محدودی پتانسیل دارن و بعد از اون کهنه و خسته‌کننده میشن و بهترین داستانهایی هم که توی بازیهای ویدیویی روایت میشن، با حذف کردن فیلرها، میتونن مقدار قابل‌توجه‌ای کوتاه‌تر بشن. در مورد بازی‌های یوبیسافتی، که احتمالا منظور شما اونها هستن، حرف نمیزنم؛ بازی‌های فوق‌العاده‌ای مثل ویچر 3 و یا بالدرز گیت 3 و یا مثلا پرسونا 5 و … هم پلی‌تایمشون بیشتر از پتانسیلشونه و اگه کوتاه‌تر بودن، تجربه‌های لذت‌بخش‌تری میشدن.​
 
نه حقیقتا. بهترین گیم‌پلی‌ها هم یه مدت زمان محدودی پتانسیل دارن و بعد از اون کهنه و خسته‌کننده میشن و بهترین داستانهایی هم که توی بازیهای ویدیویی روایت میشن، با حذف کردن فیلرها، میتونن مقدار قابل‌توجه‌ای کوتاه‌تر بشن. در مورد بازی‌های یوبیسافتی، که احتمالا منظور شما اونها هستن، حرف نمیزنم؛ بازی‌های فوق‌العاده‌ای مثل ویچر 3 و یا بالدرز گیت 3 و یا مثلا پرسونا 5 و … هم پلی‌تایمشون بیشتر از پتانسیلشونه و اگه کوتاه‌تر بودن، تجربه‌های لذت‌بخش‌تری میشدن.​
اصلا این حرفتون رو قبول ندارم!:D
بالای 700 ساعت ویچر 3 بازی کردم، فقط رو GOG رو استیم هم بالای 180 ساعت :/
هر وقت وارد بازی میشم، ذره ذره اشک از چشمام جاری میشه، واقعا از ثانیه با ثانیه بازی خاطره دارم...
برای بلادبورن هم همین صادقه، حتی دارک سولز 1 یا کلی بازی دیگه... :/ بعضی اتمسفر ها و داستان ها هستن واقعا جادو هستن، جادو با روح و روان ادم سر و کار دارن...xD
 
اصلا این حرفتون رو قبول ندارم!:D
بالای 700 ساعت ویچر 3 بازی کردم، فقط رو GOG رو استیم هم بالای 180 ساعت :/
هر وقت وارد بازی میشم، ذره ذره اشک از چشمام جاری میشه، واقعا از ثانیه با ثانیه بازی خاطره دارم...
برای بلادبورن هم همین صادقه، حتی دارک سولز 1 یا کلی بازی دیگه... :/ بعضی اتمسفر ها و داستان ها هستن واقعا جادو هستن، جادو با روح و روان ادم سر و کار دارن...xD
در تایید حرفت خب خبر هم در مورد همینه که همه بازیها رفتن به سمت این مقدار تایم بالا و اینکه بازیهای جدیدی هم که منتشر میشن باز ملت برمیگردن به بازی قدیمی تر که ساعتها درش وقت گذروندن و باهاش ارتباط بیشتری دارن.
عملا خودت داری تایید میکنی که میگی 700 ساعت اینجا و 200 ساعت اونجا ویچر 3 بازی کردی.

با اینکه بعد از اون بازی کلی بازی تایم بالا تو سبکهای مختلف داشتیم که شاید تو همون سطح هم بودن ولی به دلیل تایم بالا پلیرها با ذکر اینکه میدونن بازی خیلی خوشساختی هستن ولی هنوز اون رو شروع نکردن.

مثال نزدیکش تاپیک BG3 هست که خیلی ها با اینکه میدونن بازی نیست و شاهکاره ولی از بزرگ بودن و پلی تایم بالاش میترسن که شروعش کنن.

===============
@The Dragonslayer
با کلیت حرفت موافقم ولی اونجا که از پرسونا/BG3 و ویچر مثال میزنی اصلا نیستم.
اتفاقا جمع و جور کردن این بازیها نشدنیه که اگه میشدن به هیچ وجه این شاهکاری که الان هستن نمیشدن.

به نظر من یکسری از سبکها بر اساس حجم و کیفیت محتوایی که دارن(که خیلی به توان استودیو مربوطه) همچنان باید تایم بالا بمونن.
مثل عناوین بزرگ RPG
اصلا تو تایم های پایینتر این سبک نمیتونه جذاب باشه و اون تاثیری رو که باید بزاره.

یا مثلا ریسینگی مثل گرن توریسمو که اصلا کمپین طولانی جزو بایدهاشه که تو نسخه هفتم وقتی اینقدر ازش کم کردن صدای همه در اومد.

حالا 100 ساعت که نه ولی من این رو در مورد بازیهای اکشن تر خیلی میپسندم که پلی تایم کمتری داشته باشن.
مثلا همین Gow Ragnarok به نظرم میتونست که چند ساعت کمتر باشه (جدای از اینکه با دوستان موافقم که اصلا باید دوتا بازی میشد).
یا Tsushima ، بازیهای یوبی ، تیم نینجا و...
اینها رو میگم چون الان به ذهنم میاد وگرنه خیلی بازی از کمپانیهای دیگه داریم که همین شرایط رو دارن که با کم کردن پلی تایم اونها به مراتب میتونن بازی جذاب تری بشن.

کلا به نظرم مثل سریال دیدن میمونه.
خیلی از سریالها اصلا باید تو فصل های بالا و طولانی ساخته و پرداخته بشن چرا که ظرفیتش رو دارن و اصلا این رو میطلبه.
ولی خیلی از محتواها شاید نهایتا یه مینی سریال براشون زیاد باشه و اتفاقا شاهکار از آب در بیاد.

الزاما همه سریالها نباید طولانی باشن و در مقابل کوتاه در حد مینی سریال.
مشکل اونجایی ایجاد میشه که مثل حالا دوزار محتوا داری ولی میخوای باهاش 10تا فصل از دلش بکشی بیرون.
این در مورد خیلی از استودیوها/ناشرهای صنعت گیم صدق میکنه و اصلا همینها گیمرها رو با بازیهای حوصله سربر و فرسایشی خسته کردن.
 
آخرین ویرایش:
بازیهای خیلی طولانی معمولن به خاطر مکانیزمهای متنوع در گیم پلیشون، طولانی میشن. و من اصلن این رو دوست ندارم.
مثلن بازیهایی که شکار کردن بخشی از گیم پلی هست، برای من به شدت خسته کننده و تهی از هرگونه جذابیتیه.
یعنی چی باید بیوفتی دنبال فلان حیوون بعد تازه با یه سلاح خاص بکشیش که پوستش آسیب نبینه تا در نهایت بتونی فلان آیتمی که اونهم در روند داستان تغییری ایجاد نمیکنه رو بسازی!
خیلی پوچه واقعن.
یکی سلاطین این حرکات پوچ به نظرم استارفیلد بود. یه حجم زیادی از پیچیدگی ها و کارها و مکانیزم های غیر ضروری که صرفن باید برای دل خودت انجام بدی.

ساخت بازی طولانی که پیسینگ مناسب داشته باشه، وقت آدم رو صرف کارهای بیهوده تلف نکنه و دارای پیچیدگی ها و جزییات اضافه نباشه، بسیار سخته.
استارفیلد ثابت کرد که اگر اسکیریم در نسل 9 عرضه میشد، هیچوقت به اون موفقیت خارق العاده نمیرسید.

من بعید میدونم دیگه بشه بازیهای طولانی مثل witcher 1 ساخت که در عین سادگی و به دور از هرگونه مکانیزم وقت تلف کن، 50 ساعت گیم پلی تایم در روند اصلی بازی صرف بشه.
ولی اگر بازیساز بتونی بازهم همچین شاهکاری رو خلق کنه، به نظرم قطعن استقبال خاهد شد.
 
  • Love
Reactions: HIGH VOLTAGE
هیچ منطقی در این نیست که بازی 2011 "اگر" امروز منتشر میشد چی میشد یا نمیشد، در واقع این یک بحث انتزاعی و غیر قابل اثبات است...

اصن قرار نیست بازی 2011 امروز متتشر شه، ماشین 1975 امروز تولید شه، و غیره... مگر موارد خاص کلکسیونی و ماد و ریمیک و فولان...

استارفیلد و اسکایریم تفاوت های زیادی دارند... خیلی زیاد، از موسیقی تا طراحی کوئست تا دنیا تا نوع جهان باز بودن بازی ها... اسکایریم یکپارچه بودنش در برابر 1000 تیکه شدن استارفیلد یک برتری بزرگ هست به نظرم...
 
آخرین ویرایش:
ساخت بازی طولانی که پیسینگ مناسب داشته باشه، وقت آدم رو صرف کارهای بیهوده تلف نکنه و دارای پیچیدگی ها و جزییات اضافه نباشه، بسیار سخته.
استارفیلد ثابت کرد که اگر اسکیریم در نسل 9 عرضه میشد، هیچوقت به اون موفقیت خارق العاده نمیرسید.

من بعید میدونم دیگه بشه بازیهای طولانی مثل witcher 1 ساخت که در عین سادگی و به دور از هرگونه مکانیزم وقت تلف کن، 50 ساعت گیم پلی تایم در روند اصلی بازی صرف بشه.
ولی اگر بازیساز بتونی بازهم همچین شاهکاری رو خلق کنه، به نظرم قطعن استقبال خاهد شد.
اسکایریم تو نسل 10 با همون مکانیکها و فقط با گرافیک/انیمیشن به روز شده منتشر شه باز هم میترکونه چون چیزی شبیه بهش نداریم.

همونطور که اشاره شد استارفیلد واقعا چندتا ضعف ساختاری داشت که اصلا تو اسکایریم نمیبینی.
منظورم باگ و گلیچ نیست.
طراحی و لوپ گیم پلی بازی عملا ناقص و منقطعه که باعث میشه بازی پیوستگی نداشته باشه.
اینه که دوستان میگن لودینگ سیمولاتور برای همینه ، حتما اغراقه ولی بیراه نمگین.

اگه همین استارفیلد با هدف ایجاد تجربه ای شبیه به اسکایریم نهایتا روی دو- سه تا سیاره پرجزئیات پیگیری میشد + تجربه سفر بین سیاره ای ، به راحتی این ظرفیت رو داشت که بهترین ساخته بتسدا بشه. (جدای از داستان و روایت)

اصلا چرا راه دور بریم ؟
همین ریمیک آبلیویون که بیاد که یک نسل از اسکایریم قدیمی تره مشخص میکنه که چقدر گیمرها تشنه این شکل از بازی هستن.
 
ویچر 3 اصلا جز بازیهای خسته کننده نیست. غیرممکن است کسی از ویچر خسته شود. ویچر در همه چی آنقدر خوب است که آدم حیرت زده می شود. من شخصا به هنگام بازی ویچر، از این در شگفت بودم چگونه است که مراحل فرعی کیفیتی در حد مراحل اصلی دارد ولو شایدم بیشتر.
تاثیر ویچر بر صنعت گیم فقط اینکه هنوز پس سالها از آن به عنوان یک متر و معیار برای سنجش و ارزیابی بازیهای اوپن ورد استفاده می شود. در نهایت چیزی که باعشق ساخته شود تاثیرش ابدی خواهد بود.
 
با کلیت حرفت موافقم ولی اونجا که از پرسونا/BG3 و ویچر مثال میزنی اصلا نیستم.
اتفاقا جمع و جور کردن این بازیها نشدنیه که اگه میشدن به هیچ وجه این شاهکاری که الان هستن نمیشدن.
فکر نمیکنم نشدنی باشه:​

به جز ویچر 3 که نسبت به شماره قبلش تغییرات ساختاری داشته —که البته من ساختار شماره دوم رو بیشتر میپسندم— بقیه مثال‌ها دقیقا همون ساختار نسخه‌های قبلی خودشون رو حفظ کردن. اعتقاد دارم که تفاوت زمان پلی‌تایم بین هر کدوم از مثال‌ها (حتی ویچر) و نسخه‌های قبلیشون به خاطر فیلرهاست و تعمدی بوده. از نظر من این بازیها میتونن با حذف فیلرها، علاوه بر رسوندن پلی‌تایم بازیها به یه اندازه مطلوب‌تر (در حد نسخه‌های قبلیشون)، وقت و سرمایه صرفه‌جویی‌شده از این طریق رو در جهت بهبود کیفیت بخش‌های باقی‌مونده مصرف کنن؛ به عنوان مثال به نظرم اگه سازندگان بالدرزگیت 3 فیلرها رو حذف میکردن و به جاش به بهبود کیفیت اکت 2 و3 میپرداختن تا بتونه از نظر کیفی با اکت 1 بازی برابر باشه، حداقل برای من، تجربه لذت‌بخش‌تری میشد.​
 
من شخصا خیلی از بازی های طولانی دیگه استقبال نمیکنم. چون وقتم کمه و ترجیح میدم به جای اینکه 100 ساعت درگیر یه بازی باشم، تو همین زمان 5 تا بازی 20 ساعته رو تموم کنم و تجربه هام متنوع تر باشن. این وسط اگه بازی هم بخواد طولانی باشه باید واقعا کیفیت خوبی داشته باشه و محتوا مناسب داشته باشه. در غیر این صورت سریع حس میکنم داره وقتم رو میدزده و میخواد الکی با وقت تلف کردن وانمود به محتوا بیشتر بکنه. این در خصوص بازی های نچندان طولانی هم حتا صدق میکنه و یه بحث کلی تره. مثلا تو Visions of Mana، کل بازی رو من فکر میکنم تو 20 ساعت تموم کردم، اما با این حال باز این حس طولانی بودن یا بهتره بگم الکی کش دادن رو داشتم، چون از تقریبا 7 8 ساعت به بعد کل محتوا بازی تموم میشه و باقی بازگشت های مکرر و خسته کننده زجرآور به محیط های قبلی و مبارزه چندین و چند باره با باس هاست.

در کل ترجیح میدم بازی ها کوتاه باشن، 20 ساعت برای اکشن ادونچرها و 40 ساعت نهایت برای RPG ها و در عوض محتواشون خیلی خوب باشه.
 
بلادبورن نمیدونم ng+ چندم هستم و همچنان دارم ادامه میدم ، دارک سولزها، ویچر3، RDR و مثالهای دیگه که در اولین دور بازی همیشه این نگرانیو دارم نکنه تموم بشه بازی!

شما بازی خوب بساز گیمر ازش خسته نمیشه
 
فکر نمیکنم نشدنی باشه:​

به جز ویچر 3 که نسبت به شماره قبلش تغییرات ساختاری داشته —که البته من ساختار شماره دوم رو بیشتر میپسندم— بقیه مثال‌ها دقیقا همون ساختار نسخه‌های قبلی خودشون رو حفظ کردن. اعتقاد دارم که تفاوت زمان پلی‌تایم بین هر کدوم از مثال‌ها (حتی ویچر) و نسخه‌های قبلیشون به خاطر فیلرهاست و تعمدی بوده. از نظر من این بازیها میتونن با حذف فیلرها، علاوه بر رسوندن پلی‌تایم بازیها به یه اندازه مطلوب‌تر (در حد نسخه‌های قبلیشون)، وقت و سرمایه صرفه‌جویی‌شده از این طریق رو در جهت بهبود کیفیت بخش‌های باقی‌مونده مصرف کنن؛ به عنوان مثال به نظرم اگه سازندگان بالدرزگیت 3 فیلرها رو حذف میکردن و به جاش به بهبود کیفیت اکت 2 و3 میپرداختن تا بتونه از نظر کیفی با اکت 1 بازی برابر باشه، حداقل برای من، تجربه لذت‌بخش‌تری میشد.​
من کاملا منظورت رو متوجه میشم که چرا میگی پلی تایم یه بازی اگه پایینتر باشه واز لحاظ کیفی بهش پر و بال بدن خیلی بیشتر استقبال میکنی ، منم همین رو میگم.
اصلا کیه که با این مخالف باشه؟

ولی بعضی از بازیها رو نمیشه.
مثال پلی تایم از بالدرزگیتهای قدیمی آوردی که انصافا قابل قیاس با حجم محتوای BG3 نیستن.
از همون اکت اول BG3 که به عنوان استاندارد کیفی اسم میبری اگه بخوای از کل محتواش لذت ببری خب خودش به تنهایی بالای 35-30 ساعت محتواست که هم شامل بخشهای کیفیه و هم فیلر!
اکتهای بعدی هم اگه میخواستن همین کیفیت همراه با فیلر رو حفظ کنن و پلیر میخواست کل محتوا رو تجربه کنه باز بالای 100 ساعت پلی تایم میشد.

با اینحال واقعا BG3 اونقدری پلی تایم بالا نمیخواد.
همونطور که خودت پلی تایمش رو گذاشتی خیلی از بچه ها چیزی بین 50 تا 70 ساعت پلی تایم تمومش کردن ، حداقل برای یک پلی ترو و باهاش خداحافظی کردن.
که به نظرم انصافا پلی تایم خیلی خوب و استانداردیه که هم درش بشه با شخصیتها زندگی کرد و هم دنیای باز رو.
که خب برای تجربه کل بازی حتما پلی تروهای بیشتری لازمه.

یا ویچر 3 در مقابل نسخه های قبلی ، کجا نسخه اول و دوم تونستن اون دنیاسازی ، شخصیتها ، کیفیت کوئست های فرعی و اصلی نسخه سوم رو داشته باشن؟
همه اینها در صورتی محقق شد که با یک پلی تایم بالا تونستن اون حجم از محتوا و داستان رو طوری در دسترس پلیر بزارن که بتونه با اون دنیا خو بگیره و همراه با گرالت اونها رو زندگی کنه.
اگه الان گرالت/ویچر و دنیاش برامون (اکثر پلیرها) جذابیت داره همش به لطف همین نسخه سومه.

آره ویچرها و بالدرزگیتهای قبلی هم بازیهای خیلی خوبی بودن ولی در مقابل ویچر 3 یا BG3 خیلی بازیهای جمع و جورتری بودن.
ولی یادمون نره که BG ها و ویچر 1 یا 2 هم خودشون فیلر داشتن که اون پلی تایم هارو ارائه میدادن.
چرا این رو فراموش میکنیم؟
خب طبیعیه که حجم محتوای داستانیِ با کیفیت که تو یه بازی بالا میره مستقیما حجم فیلر هم میره بالا ، این ارتباط مستقیم داره.

کلا منظورم اینه که همه بازیها رو نمیشه با یک ترازو سنجید و کلی حکم صادر کرد که پلی تایم رو باید کم بشه.

تو پست قبلی از سریال مثال آوردم و الان از یه کتابی مثل گیم آوترونز.
نمیشه گفت مارتین میتونست با خلاصه کردن داستان و حذف فیلر و... یکی دوتا کتاب از این مجموعه کم کنه یا حداقل تعداد صفحات اون کتابها رو کم کنه؟
چرا قطعا میشه.
ولی میشد تضمین کرد که با نپرداختن به همون حاشیه ها باز هم میتونست موفقیت فعلی رو بسازه؟
حتما میشه در موردش بحث کرد.

به نظرم نیمشه اینطور نگاه کرد.
بهترین فیلمها / داستانها و بازیها برای تعریف کردن باز هم نیاز به فیلر دارن.

به نظرم سوال درست تر اینه که بگیم حجم فیلری که تو اون اثر استفاده شده آیا به تجربه کلی بازی لطمه زده یا نه؟
که خب حتما عنوان به عنوان متفاوته و میشه در مورد این بحث کرد.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or