ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
شیاطین هرگز نمی گریند | پیش نمایش DmC: Devil may Cry
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Nevan" data-source="post: 2370651" data-attributes="member: 57877"><p>در دنیای بازی های رایانه ای، بازی های کمی پیدا می شوند که سبک جدیدی را برای بازی کنندگان به ارمغان آورده باشند. بازی هایی مانند DOOM و Wolfenstien (که سبک اول شخص را به آن ها مدیونیم) یا سری بازی های Final Fantasy (که سبک نقش آفرینی ژاپنی را با آن می شناسیم) جزو این دسته از بازی ها هستند. سری بازی های Devil May Cry هم جزو بازی های صاحب سبک دنیای بازی ها به حساب می آیند. بازی ای که سبک محبوب Hack n Slash را به بازی کنندگان معرفی کرد. سبکی پر از مبارزات سریع و پر هیجان که به شدت تکیه بر گیم پلی اش دارد. سبکی که در عین پیچیدگی، آنقدر منعطف و ساده است که توانسته طرفداران زیادی برای خود دست و پا کند. سری بازی های DMC از ابتدا تا کنون فراز و نشیب های زیادی را به خود دیده و در نهایت به نقطه ای رسیده است که هم اکنون شاهد اش هستیم. کپکام بعد از تجربه موفق DMC4، تصمیم به واگذاری بازی بعدی این سری به یک استودیو غربی گرفته است، تصمیمی که درستی یا نادرستی اش، تنها تا دو ماه دیگر مشخص خواهد شد. اما آیا کپکام تصمیم درستی گرفته است؟ آیا سپردن یک بازی کاملا شرقی به دستان یک استودیوی غربی کار درستی بوده است؟ قبل از پرداختن به بازی، ابتدا باید دلایل کپکام را بدانیم.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://img.online-dl.com/images/718534878156362526.png" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>صنعت بازی سازی ژاپن از نظر فروش و مسائل مالی، حال و روز خوبی ندارد. فروش کم بازی ای ژاپنی در خارج از سرزمین خورشید تابان از یک سو، و رسیدن بازی های غربی به کیفیت قابل توجه و فروش بالای آنها در سراسر دنیا از سوی دیگر، شرکت های بازی سازی ژاپنی را به فکر همکار با همتایان غربی خود انداخته است. بعضی از این شرکت ها همانند Square Enix تصمیم به حفظ IP های خود و خرید IP های غربی گرفته اند و برخی همانند Capcom، سعی در غربی کردن بازی های خود دارند. در این میان شاید DmC تنها بازی ای باشد که از ابتدا هدف اش جذب مخاطبان غربی به سمت این سری بوده است. کپکام دلایل جالبی برای ایجاد یک دنیای موازی در داستان این سری، Reboot کردن و سپردن آن به استودیو خوش سابقه و غربی Ninja Theory دارد. </p><p>بنا بر گفته های کپکام، آنها نمی خواستند منتظر سقوط سری و ریبوت کردن آن در آن زمان باشند، بلکه هدف به چالش کشیدن خود و ریبوت کردن در زمانی بود که سری در دوران اوج خودش به سر می برد. در کنار ریبوت این سری، کپکام هدف بعدی را جذب مخاطبان غربی می داند و به نظر آنها استودیو ای بهتر از Ninja Theory برای این کار وجود نداشت. روایت سینمایی، بهره مند بودن از تکنولوژی های پیشرفته و داستان قوی بازی های آنها عناصری بود که کپکام را به سمت شان جذب کرده بود. با این حال کپکام همیشه در تلاش بود تا در کنار گسترش دادن گیم پلی بازی، هسته ی اصلی و ریشه های این سری در DmC حفظ شود. برای همین آقای Hideaki Itsuno، کارگردان DMC3 و DMC2 در تمام لحظات طراحی و ساخت بازی همراه Ninja Theory بود. اما آیا واقعا نینجا تئوری انتخاب مناسبی برای این کار بوده است؟ با نگاه کردن به کارنامه ی این استودیو، باید گفت که پاسخ مثبت است. علاوه بر موفق بودن نینجا تئوری در اراده دادن یک گیم پلی خوب و لذت بخش در بازی های پیشین اش، توانسته در نمایش های اخیر بازی هم موفق عمل کند. تمام خواسته های کپکام (غربی شدن، پیشرفت گیم پلی و ....) از عهده ی نینجا تئوری بر می آید و باید گفت کپکام برای تامین اهدافش، استودیوی خوبی را برگزیده است.</p><p style="text-align: center"> <img src="http://upcity.ir/images/00723736838514225779.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>بازی های سبک HnS نیازی به داستان خوب یا عظیم ندارند. داستان در این سبک فقط بهانه ای برای پرتاب کردن بازیکن در دنیای چند ضرب های متنوع و دیوانه وار است. سری بازی های DMC هم از این قاعده مستثنا نیستند. با اینکه این سری هیچ وقت داستان بزرگ و بی نظیری نداشته، اما توسط یک داستان معمولی توانسته دل بسیاری از بازی کنندگان را برباید. دلیل این امر فقط و فقط شخصیت پردازی بی نظیر کارکتر های بازی است. دانته، برادرش ورجیل و شخصیت های جانبی ای همانند Lady و Trish هر کدام دارای شخصیت پردازی منحصر به فرد و زیبایی هستند که باعث می شوند که در سری کمبودی از نظر داستانی حس نشود. با تغییر استودیوی سازنده، داستان DmC نیز مسیر جدیدی را پیش گرفته است. بعضی از اصول بنیادین داستانی سری DMC (مانند نیمه انسان – شیطان بودن دانته و انسان بودن مادر دانته) تغییر کرده اند که شاید به مذاق بعضی از طرفداران خوش نیاید. اما این تغییرات دلیل بر بد بودن داستان DmC نمی شوند، فراموش نکنیم که بازی توسط Ninja Theory ساخته می شود! وقایع DmC ، در یک دنیای موازی نسبت به سایر قسمتهای این عنوان اتفاق می افتد. داستان در شهر لیمبو رخ می دهد، یک جامعه امروزی که سایه هایی از شیاطین قدرتمند، مخفیانه آن را کنترل می کنند و از طریق شستشوی مغزی شهروندان به حکومت و حکم رانی خود ادامه می دهند. در این شهر جوانی با نام دانته، کسی که دارای قدرتهای خاص شیطانی ست، به طور مکرر توسط مأموران حکومتی تحت تعقیب است، از زمانی که به یاد دارد درون جهنمی نافرجام، زندگی را می گذراند.</p><p>داستان بازی در یک صبح تابستانی شروع می شود. زمانیکه دانته بعد از گذراندن مستی و منگی یک خوشگذرانی شبانه از خواب می برمی خیزد و در همین موقع یک شیطان قصد حمله به او را دارد. اندکی بعد دانته متوجه می شود که لیمبو، شهری که ابتدا ساکت و آرام به نظر می رسد، می تواند تبدیل به جهنمی پیچیده و غرق در آتش و شیاطین عجیب و غریبی شود که هر بار او را می بینند، سعی در کشتنش دارند. بعد از مبارزه ای که بین دانته و یکی از شیاطین شهر رخ می دهد، وی با دختری به نام کت اشنا می شود. کت توسط گروهی با نام "The Order"، که توسط برادر دو قلوی گمشده ی دانته، ورجیل، رهبری می شود، برای کمک به دانته فرستاده شده است. این گروه در تلاش است تا شهر را از چنگ شیاطین حاضر (که توسط شخصی به نام Mundus کنترل می شوند) در آن آزاد کرده و آنها را نابود کند. با این حال، دلیل اصلی The order برای استخدام دانته وجود ژنوم خاصی در بدنش است که به وی قدرت های خارق العاده می دهند. همانطور که دانته برای The Order و در جهت اهداف آنان می جنگد، در مورد گذشته و خانواده ش حقایقی را می فهمد که هرگز نمی دانسته و در همین حین کم کم قدرتهای خارق العاده ای پدرش، Sparda ، در وجودش تجلی می یابد. در طول داستان دانته در می یابد که یک Nephilim است، یک نیمه شیطان- نیمه فرشته. در این بین، فرمانروای جهنم و دشمن اصلی اسپاردا، Mundus هم به دنبال کشتن دانته و فرمانروایی بر دنیای انسان هاست. تقابل دانته و برادرش و مواجه شدن آن ها با دشمن اصلی پدرشان، باعث به وجود آمدن فضایی شده است که هم برای طرفدارن قدیمی سری و هم برای تازه واردان جذاب به نظر می رسد. با توجه به اینکه نینجا تئوری همیشه در زمینه داستان گویی برای بازی هایش موفق عمل کرده است و همچنین حضور Alex Garland، نویسنده ی داستان بازی Enslaved در تیم داسنتان نویسی بازی، به نظر می رسد نگرانی برای داستان DmC بی مورد باشد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://img.online-dl.com/images/6867275919446646752.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center">تاکید نینجا تئوری بر چند ضرب های هوایی</p><p></p><p>همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، مهمترین بخش یک بازی HnS، گیم پلی آن است. بازی های این سبک معمولا با توجه به کیفیت گیم پلی شان مورد نقد و بررسی قرار می گیرند. مطمئنا در مورد DmC نیز این قانون برقرار است. گیم پلی بازی همیشه بزرگترین نگرانی طرفداران بوده است. از آنجایی که گیم پلی سری DMC همیشه خاص بوده است، مطمئنا هر استودیو ای توانایی گسترش اش را ندارد. با اینکه گیم پلی دو بازی قبلی نینجا تئوری در سطح خوبی قرار داشتند، اما هیچ کدام شباهت چندانی با گیم پلی سری DMC نداشتند. اما در مورد DmC موضوع کمی متفاوت است. مبارزات DmC را می توان به یک نوع مبارزه خیابانی همراه با استایلی خاص و ضربات عجیب غریب که ما را اندکی به یاد Bayonetta می اندازد تشبیه کرد.</p><p>هسته ی اصلی مبارزات سری، یعنی استفاده همزمان از سلاح گرم و سرد، هنوز هم حفظ شده است.سیستم امتیاز دهی (Ranking) شماره های قبلی نیز هنوز هم در این شماره وجود دارد و در طول مبارزات شما را به چالش می کشد. </p><p>یکی از اولین قابلیت هایی که در بازی بدست خواهید آورد، امکان به هوا فرستادن دشمن ها با استفاده از یک حرکت "پرتاب کننده" است. قابلیتی که می توانید آن را با کلت های دانته ترکیب کنید و دشمن را در هوا نگه دارید، یا از شمشیرش استفاده کنید که باعث می شود دشمن را برای مدت بیشتری میان آسمان و زمین نگه داشته و چند ضرب های متنوعی بسازید. نکته ی دیگر در مورد پیشرفت گیم پلی بازی، تاکید زیاد سازندگان بر اجرای چند ضرب های هوایی است. که به نظر می رسد حتی از قسمت چهارم هم بیشتر باشند.</p><p>علاوه بر این شما می توانید شمشیر دانته را به دو حالت فرشته ایی و شیطانی در آورده و سریعا بین این دو حالت Switch کنید.</p><p></p><p>داس فرشته ایی به شما این اجازه را می دهد تا موقع حمله فضای زیادی رو پوشش بدهید و تعداد زیادی از دشمن ها را با هم از بین ببرید. در حالی که تبر شیطانی قابلیت حملات آهسته ولی قویتر را به شما می دهد و ضرباتش نیز برد کمتری دارند.</p><p>حالا به این ترکیب سلاح ها دشمن هایی را اضافه کنید که فقط با استفاده از سلاحی خاص آسیب می بینند تا کم کم به عمق سیستم مبارزات بازی پی ببرید.</p><p></p><p>علاوه بر قابلیت های قبلی سیستمی برای گرفتن دشمن ها هم در بازی وجود دارد که می توانید با استفاده از آن دشمن ها را به سمت خود بکشید یا خود را به طرف دشمنان ببرید. ترکیب این قابلیت با دشمن هایی که پرواز می کنند و یا آنهایی که در هوا معلق هستند باعث متنوع تر شدن سیستم مبارزات بازی می شود .شما می توانید دشمنی را به هوا فرستاده و بعد هم آن را گرفته و به طرفش بروید ، در حالی که در هوا معلق است بزنیدش و دوباره او را به هوا بفرستید و .... ، که واقعا نوید بخش یک راه مناسب برای ایجاد زنجیره ای از چند ضرب های متنوع است.</p><p>به دلیل کم شدن فریم بازی از 60 به 30 اعتراضات زیادی در مورد سرعت کمتر DmC نسبت به DMC4 شنیده می شود. بهای خوبی برای کم شدن سرعت بازی پرداخته شده است: محیط داینامیک و پویای بازی. </p><p>در بازی نشانه هایی برای اجرای بهتر چند ضرب ها وجود دارند. برای مثال، وقتی موقعیتی برای اجرای چندضرب ای متفاوت پیش بیاید، سلاح ها برای لحظه ای می درخشند. بعد از زدن دو ضربه با هر سلاحی اگر کمی صبر کنید سلاح می درخشد و با لرزش دسته، بازی به شما اطلاع می دهد که اگر یک ضربه دیگر بزنید چند ضرب شما به نوع دوم اش تغییر می کند. شما می توانید چند ضرب های سلاح های مختلف را با یکدیگر ترکیب کنید ، مثلا می توانید با چندضرب نوع اول شمشیر حمله را شروع کنید و بعد سلاح را به داس یا تبر تغییر داده و چندضرب تان را با نوع دوم حملات سلاح جدید به پایان برسانید. علاوه بر این دشمن هایی که خارج از تصویر هستند و شما نمی توانید ببینیدشان، قبل از حمله صدایی از خود منعکس می کنند تا شما حس نکید که بازی در حال سوء استفاده از زاویه ی دیدتان است.</p><p></p><p>قابلیت ترکیب حملات عادی با کلت ها ، سلاح های فرشته ایی و شیطانی ، حملات نگه دارنده و سلاح های جدیدی که بعدها باز خواهند شد باعث می شوند تا چند ضرب ها و روش های مبارزه بسیار زیادی در بازی قابل استفاده باشد. در کل گیم پلی بازی، لذت بخش و سرگرم کننده به نظر می آید و به نظر می رسد نینجا تئوری موفق بوده تا بر خواسته های کپکام جامه عمل بپوشاند. البته هنوز برای قضاوت زود است و تا عرضه ی نسخه ی نهایی نمی توان در این مورد نظر قطعی داد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://img.online-dl.com/images/898543927834763784.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center">طراحی محیط بازی بی نظیر است. دقیقا همان گونه که از نینجا تئوری انتظار می رود!</p><p></p><p>DmC از نظر بصری همانند دیگر بازی های نینجا تئوری پر از ایده های نو و زیباست. اولین چیزی که در مورد گرافیک بازی نظرتان را جلب خواهد کرد، رنگ بندی شاد و گوناگون بازی است که شاید با اتمسفر تقریبا تاریک و گوتیک بازی های قبلی سری تفاوت هایی داشته باشد، اما مطمئنا زیبایی های خاص خودش را دارد. اما مهمترین قسمت گرافیک و طراحی محیط، که روی گیم پلی هم تاثیر خواهد گذاشت، شهر لیمبو است. لیمبو یک شهر زنده است که از هر راهی قصد گرفتن جان دانته را دارد. بنا بر گفته های نینجا تئوری انها می خواستند شهری را ترسیم کنند که نفس بکشد و زنده باشد تا به عنوان یک دشمن زنده برای دانته به حساب بیاید. لیمبو با هر قدم دانته تغییر می کند، فرو می ریزد و قطعاتش دوباره به هم می پیوندد. این موضوع جلوه و پویایی خاصی به بازی داده است. از نظر تکنیکی هم بازی در سطح قابل قبولی قرا دارد. با اینکه فریم بازی از 60 به 30 کاهش پیدا کرده است، اما به مدد حقه های گرافیکی این تغییر زیاد حس نمی شود. تاثیر گذاری دانته روی محیط اطراف (مثل خرد شدن تابلو ها و ...) هم به زیبایی هرچه تمام تر در بازی پیاده شده اند که حتی دیدن شان هم لذت بخش است. همچنین از بهترین تکنولوژی های Motion Capture در بازی استفاده شده و حرکات شخصیت ها و Facial Expression های آنها (همانند Enslaved) را به بهترین نحو در بازی پیاده کرده است. موسیقی بازی هم همچنان تم متال –الکترونیک (تم آشنای سری) را دارد و توسط دو گروه Combichrist و Noisia ساخته خواهد شد. از نظر موسیقیایی هیچ گونه نگرانی بر بازی وارد نیست چون دو گروه از بهترین گروه های این سبک در حال کار کردن بر روی آن هستند.</p><p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>با تمام این تفاسیر، DmC در حال راه رفتن بر روی لبه ی تیغ است. به دلیل گیم پلی خاص، طراحری مرحله ی پیچیده و طرفداران سرسخت این سری، یک اشتباه کوچک می تواند تمام زحمات نینجا تئوری را بر باد دهد. تمام نمایش های بازی با بازخورد های خوب مواجه شده اند و حتی بازی کنندگان حرفه ای این سری نیز از بازی راضی هستند. با این حال باز هم نمی توان تا زمان عرضه ی بازی در موردش قضاوت کرد. با اینکه نینجا تئوری پیشتر دو بار و با ساخت بازی های موفق و منحصر به فرد، لیاقت اش را ثابت کرده است، اما همه چیز می تواند در پایان روی دیگری بر خود بگیرد.</p><p></p><p></p><p>نویسندگان:</p><p></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><a href="http://forum.bazicenter.com/members/28047/"><span style="color: #0000ff">Dante Never Cry</span></a></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><a href="http://forum.bazicenter.com/members/84811/">Devil-Girl</a></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><a href="http://forum.bazicenter.com/members/82023/">K o j i m a</a></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><a href="http://forum.bazicenter.com/members/67643/"><span style="color: #7d8c00">Safety & Peace</span></a></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><strong><span style="font-size: 10px"><a href="http://forum.bazicenter.com/members/57877/"><span style="color: #7D8C00">Nevan</span></a></span></strong></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"></span></strong><span style="font-size: 22px"><span style="color: #0051F5"></span></span></p><p><span style="font-size: 22px"><span style="color: #0051F5"></span></span> همونطور که می دونین، دموی بازی حدود دو هفته پیش منتشر شد، مطالبی که در ادامه می خونید، نظرات چند نفر از طرفدارای این سری در مورد این دمو و موارد مثبت و منفیش ـه. </p><p></p><p>[SPOILER]</p><p></p><p>احسان (<a href="http://forum.bazicenter.com/members/35273/">Chuji</a>) :</p><p></p><p></p><p></p><p>علی (<a href="http://forum.bazicenter.com/members/28047/"><span style="color: #0000ff">Dante Never Cry</span></a>):</p><p></p><p></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><strong><span style="font-size: 10px"><span style="color: #7D8C00"></span></span></strong></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><strong><span style="font-size: 10px"><span style="color: #7D8C00"></span></span></strong></span></strong><strong><span style="font-size: 10px"><strong><span style="font-size: 10px"><span style="color: #7D8C00"><strong><span style="font-size: 10px"><strong><span style="font-size: 10px"><a href="http://forum.bazicenter.com/members/57877/"><span style="color: #7D8C00">Nevan</span></a></span></strong></span></strong>:</span></span></strong></span></strong></p><p><strong><span style="font-size: 10px"><strong><span style="font-size: 10px"><span style="color: #7D8C00"></span></span></strong></span></strong></p><p>[/SPOILER]</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Nevan, post: 2370651, member: 57877"] در دنیای بازی های رایانه ای، بازی های کمی پیدا می شوند که سبک جدیدی را برای بازی کنندگان به ارمغان آورده باشند. بازی هایی مانند DOOM و Wolfenstien (که سبک اول شخص را به آن ها مدیونیم) یا سری بازی های Final Fantasy (که سبک نقش آفرینی ژاپنی را با آن می شناسیم) جزو این دسته از بازی ها هستند. سری بازی های Devil May Cry هم جزو بازی های صاحب سبک دنیای بازی ها به حساب می آیند. بازی ای که سبک محبوب Hack n Slash را به بازی کنندگان معرفی کرد. سبکی پر از مبارزات سریع و پر هیجان که به شدت تکیه بر گیم پلی اش دارد. سبکی که در عین پیچیدگی، آنقدر منعطف و ساده است که توانسته طرفداران زیادی برای خود دست و پا کند. سری بازی های DMC از ابتدا تا کنون فراز و نشیب های زیادی را به خود دیده و در نهایت به نقطه ای رسیده است که هم اکنون شاهد اش هستیم. کپکام بعد از تجربه موفق DMC4، تصمیم به واگذاری بازی بعدی این سری به یک استودیو غربی گرفته است، تصمیمی که درستی یا نادرستی اش، تنها تا دو ماه دیگر مشخص خواهد شد. اما آیا کپکام تصمیم درستی گرفته است؟ آیا سپردن یک بازی کاملا شرقی به دستان یک استودیوی غربی کار درستی بوده است؟ قبل از پرداختن به بازی، ابتدا باید دلایل کپکام را بدانیم. [CENTER] [IMG]http://img.online-dl.com/images/718534878156362526.png[/IMG] [/CENTER] صنعت بازی سازی ژاپن از نظر فروش و مسائل مالی، حال و روز خوبی ندارد. فروش کم بازی ای ژاپنی در خارج از سرزمین خورشید تابان از یک سو، و رسیدن بازی های غربی به کیفیت قابل توجه و فروش بالای آنها در سراسر دنیا از سوی دیگر، شرکت های بازی سازی ژاپنی را به فکر همکار با همتایان غربی خود انداخته است. بعضی از این شرکت ها همانند Square Enix تصمیم به حفظ IP های خود و خرید IP های غربی گرفته اند و برخی همانند Capcom، سعی در غربی کردن بازی های خود دارند. در این میان شاید DmC تنها بازی ای باشد که از ابتدا هدف اش جذب مخاطبان غربی به سمت این سری بوده است. کپکام دلایل جالبی برای ایجاد یک دنیای موازی در داستان این سری، Reboot کردن و سپردن آن به استودیو خوش سابقه و غربی Ninja Theory دارد. بنا بر گفته های کپکام، آنها نمی خواستند منتظر سقوط سری و ریبوت کردن آن در آن زمان باشند، بلکه هدف به چالش کشیدن خود و ریبوت کردن در زمانی بود که سری در دوران اوج خودش به سر می برد. در کنار ریبوت این سری، کپکام هدف بعدی را جذب مخاطبان غربی می داند و به نظر آنها استودیو ای بهتر از Ninja Theory برای این کار وجود نداشت. روایت سینمایی، بهره مند بودن از تکنولوژی های پیشرفته و داستان قوی بازی های آنها عناصری بود که کپکام را به سمت شان جذب کرده بود. با این حال کپکام همیشه در تلاش بود تا در کنار گسترش دادن گیم پلی بازی، هسته ی اصلی و ریشه های این سری در DmC حفظ شود. برای همین آقای Hideaki Itsuno، کارگردان DMC3 و DMC2 در تمام لحظات طراحی و ساخت بازی همراه Ninja Theory بود. اما آیا واقعا نینجا تئوری انتخاب مناسبی برای این کار بوده است؟ با نگاه کردن به کارنامه ی این استودیو، باید گفت که پاسخ مثبت است. علاوه بر موفق بودن نینجا تئوری در اراده دادن یک گیم پلی خوب و لذت بخش در بازی های پیشین اش، توانسته در نمایش های اخیر بازی هم موفق عمل کند. تمام خواسته های کپکام (غربی شدن، پیشرفت گیم پلی و ....) از عهده ی نینجا تئوری بر می آید و باید گفت کپکام برای تامین اهدافش، استودیوی خوبی را برگزیده است. [CENTER] [IMG]http://upcity.ir/images/00723736838514225779.jpg[/IMG] [/CENTER] بازی های سبک HnS نیازی به داستان خوب یا عظیم ندارند. داستان در این سبک فقط بهانه ای برای پرتاب کردن بازیکن در دنیای چند ضرب های متنوع و دیوانه وار است. سری بازی های DMC هم از این قاعده مستثنا نیستند. با اینکه این سری هیچ وقت داستان بزرگ و بی نظیری نداشته، اما توسط یک داستان معمولی توانسته دل بسیاری از بازی کنندگان را برباید. دلیل این امر فقط و فقط شخصیت پردازی بی نظیر کارکتر های بازی است. دانته، برادرش ورجیل و شخصیت های جانبی ای همانند Lady و Trish هر کدام دارای شخصیت پردازی منحصر به فرد و زیبایی هستند که باعث می شوند که در سری کمبودی از نظر داستانی حس نشود. با تغییر استودیوی سازنده، داستان DmC نیز مسیر جدیدی را پیش گرفته است. بعضی از اصول بنیادین داستانی سری DMC (مانند نیمه انسان – شیطان بودن دانته و انسان بودن مادر دانته) تغییر کرده اند که شاید به مذاق بعضی از طرفداران خوش نیاید. اما این تغییرات دلیل بر بد بودن داستان DmC نمی شوند، فراموش نکنیم که بازی توسط Ninja Theory ساخته می شود! وقایع DmC ، در یک دنیای موازی نسبت به سایر قسمتهای این عنوان اتفاق می افتد. داستان در شهر لیمبو رخ می دهد، یک جامعه امروزی که سایه هایی از شیاطین قدرتمند، مخفیانه آن را کنترل می کنند و از طریق شستشوی مغزی شهروندان به حکومت و حکم رانی خود ادامه می دهند. در این شهر جوانی با نام دانته، کسی که دارای قدرتهای خاص شیطانی ست، به طور مکرر توسط مأموران حکومتی تحت تعقیب است، از زمانی که به یاد دارد درون جهنمی نافرجام، زندگی را می گذراند. داستان بازی در یک صبح تابستانی شروع می شود. زمانیکه دانته بعد از گذراندن مستی و منگی یک خوشگذرانی شبانه از خواب می برمی خیزد و در همین موقع یک شیطان قصد حمله به او را دارد. اندکی بعد دانته متوجه می شود که لیمبو، شهری که ابتدا ساکت و آرام به نظر می رسد، می تواند تبدیل به جهنمی پیچیده و غرق در آتش و شیاطین عجیب و غریبی شود که هر بار او را می بینند، سعی در کشتنش دارند. بعد از مبارزه ای که بین دانته و یکی از شیاطین شهر رخ می دهد، وی با دختری به نام کت اشنا می شود. کت توسط گروهی با نام "The Order"، که توسط برادر دو قلوی گمشده ی دانته، ورجیل، رهبری می شود، برای کمک به دانته فرستاده شده است. این گروه در تلاش است تا شهر را از چنگ شیاطین حاضر (که توسط شخصی به نام Mundus کنترل می شوند) در آن آزاد کرده و آنها را نابود کند. با این حال، دلیل اصلی The order برای استخدام دانته وجود ژنوم خاصی در بدنش است که به وی قدرت های خارق العاده می دهند. همانطور که دانته برای The Order و در جهت اهداف آنان می جنگد، در مورد گذشته و خانواده ش حقایقی را می فهمد که هرگز نمی دانسته و در همین حین کم کم قدرتهای خارق العاده ای پدرش، Sparda ، در وجودش تجلی می یابد. در طول داستان دانته در می یابد که یک Nephilim است، یک نیمه شیطان- نیمه فرشته. در این بین، فرمانروای جهنم و دشمن اصلی اسپاردا، Mundus هم به دنبال کشتن دانته و فرمانروایی بر دنیای انسان هاست. تقابل دانته و برادرش و مواجه شدن آن ها با دشمن اصلی پدرشان، باعث به وجود آمدن فضایی شده است که هم برای طرفدارن قدیمی سری و هم برای تازه واردان جذاب به نظر می رسد. با توجه به اینکه نینجا تئوری همیشه در زمینه داستان گویی برای بازی هایش موفق عمل کرده است و همچنین حضور Alex Garland، نویسنده ی داستان بازی Enslaved در تیم داسنتان نویسی بازی، به نظر می رسد نگرانی برای داستان DmC بی مورد باشد. [CENTER][IMG]http://img.online-dl.com/images/6867275919446646752.jpg[/IMG] تاکید نینجا تئوری بر چند ضرب های هوایی[/CENTER] همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، مهمترین بخش یک بازی HnS، گیم پلی آن است. بازی های این سبک معمولا با توجه به کیفیت گیم پلی شان مورد نقد و بررسی قرار می گیرند. مطمئنا در مورد DmC نیز این قانون برقرار است. گیم پلی بازی همیشه بزرگترین نگرانی طرفداران بوده است. از آنجایی که گیم پلی سری DMC همیشه خاص بوده است، مطمئنا هر استودیو ای توانایی گسترش اش را ندارد. با اینکه گیم پلی دو بازی قبلی نینجا تئوری در سطح خوبی قرار داشتند، اما هیچ کدام شباهت چندانی با گیم پلی سری DMC نداشتند. اما در مورد DmC موضوع کمی متفاوت است. مبارزات DmC را می توان به یک نوع مبارزه خیابانی همراه با استایلی خاص و ضربات عجیب غریب که ما را اندکی به یاد Bayonetta می اندازد تشبیه کرد. هسته ی اصلی مبارزات سری، یعنی استفاده همزمان از سلاح گرم و سرد، هنوز هم حفظ شده است.سیستم امتیاز دهی (Ranking) شماره های قبلی نیز هنوز هم در این شماره وجود دارد و در طول مبارزات شما را به چالش می کشد. یکی از اولین قابلیت هایی که در بازی بدست خواهید آورد، امکان به هوا فرستادن دشمن ها با استفاده از یک حرکت "پرتاب کننده" است. قابلیتی که می توانید آن را با کلت های دانته ترکیب کنید و دشمن را در هوا نگه دارید، یا از شمشیرش استفاده کنید که باعث می شود دشمن را برای مدت بیشتری میان آسمان و زمین نگه داشته و چند ضرب های متنوعی بسازید. نکته ی دیگر در مورد پیشرفت گیم پلی بازی، تاکید زیاد سازندگان بر اجرای چند ضرب های هوایی است. که به نظر می رسد حتی از قسمت چهارم هم بیشتر باشند. علاوه بر این شما می توانید شمشیر دانته را به دو حالت فرشته ایی و شیطانی در آورده و سریعا بین این دو حالت Switch کنید. داس فرشته ایی به شما این اجازه را می دهد تا موقع حمله فضای زیادی رو پوشش بدهید و تعداد زیادی از دشمن ها را با هم از بین ببرید. در حالی که تبر شیطانی قابلیت حملات آهسته ولی قویتر را به شما می دهد و ضرباتش نیز برد کمتری دارند. حالا به این ترکیب سلاح ها دشمن هایی را اضافه کنید که فقط با استفاده از سلاحی خاص آسیب می بینند تا کم کم به عمق سیستم مبارزات بازی پی ببرید. علاوه بر قابلیت های قبلی سیستمی برای گرفتن دشمن ها هم در بازی وجود دارد که می توانید با استفاده از آن دشمن ها را به سمت خود بکشید یا خود را به طرف دشمنان ببرید. ترکیب این قابلیت با دشمن هایی که پرواز می کنند و یا آنهایی که در هوا معلق هستند باعث متنوع تر شدن سیستم مبارزات بازی می شود .شما می توانید دشمنی را به هوا فرستاده و بعد هم آن را گرفته و به طرفش بروید ، در حالی که در هوا معلق است بزنیدش و دوباره او را به هوا بفرستید و .... ، که واقعا نوید بخش یک راه مناسب برای ایجاد زنجیره ای از چند ضرب های متنوع است. به دلیل کم شدن فریم بازی از 60 به 30 اعتراضات زیادی در مورد سرعت کمتر DmC نسبت به DMC4 شنیده می شود. بهای خوبی برای کم شدن سرعت بازی پرداخته شده است: محیط داینامیک و پویای بازی. در بازی نشانه هایی برای اجرای بهتر چند ضرب ها وجود دارند. برای مثال، وقتی موقعیتی برای اجرای چندضرب ای متفاوت پیش بیاید، سلاح ها برای لحظه ای می درخشند. بعد از زدن دو ضربه با هر سلاحی اگر کمی صبر کنید سلاح می درخشد و با لرزش دسته، بازی به شما اطلاع می دهد که اگر یک ضربه دیگر بزنید چند ضرب شما به نوع دوم اش تغییر می کند. شما می توانید چند ضرب های سلاح های مختلف را با یکدیگر ترکیب کنید ، مثلا می توانید با چندضرب نوع اول شمشیر حمله را شروع کنید و بعد سلاح را به داس یا تبر تغییر داده و چندضرب تان را با نوع دوم حملات سلاح جدید به پایان برسانید. علاوه بر این دشمن هایی که خارج از تصویر هستند و شما نمی توانید ببینیدشان، قبل از حمله صدایی از خود منعکس می کنند تا شما حس نکید که بازی در حال سوء استفاده از زاویه ی دیدتان است. قابلیت ترکیب حملات عادی با کلت ها ، سلاح های فرشته ایی و شیطانی ، حملات نگه دارنده و سلاح های جدیدی که بعدها باز خواهند شد باعث می شوند تا چند ضرب ها و روش های مبارزه بسیار زیادی در بازی قابل استفاده باشد. در کل گیم پلی بازی، لذت بخش و سرگرم کننده به نظر می آید و به نظر می رسد نینجا تئوری موفق بوده تا بر خواسته های کپکام جامه عمل بپوشاند. البته هنوز برای قضاوت زود است و تا عرضه ی نسخه ی نهایی نمی توان در این مورد نظر قطعی داد. [CENTER][IMG]http://img.online-dl.com/images/898543927834763784.jpg[/IMG] طراحی محیط بازی بی نظیر است. دقیقا همان گونه که از نینجا تئوری انتظار می رود![/CENTER] DmC از نظر بصری همانند دیگر بازی های نینجا تئوری پر از ایده های نو و زیباست. اولین چیزی که در مورد گرافیک بازی نظرتان را جلب خواهد کرد، رنگ بندی شاد و گوناگون بازی است که شاید با اتمسفر تقریبا تاریک و گوتیک بازی های قبلی سری تفاوت هایی داشته باشد، اما مطمئنا زیبایی های خاص خودش را دارد. اما مهمترین قسمت گرافیک و طراحی محیط، که روی گیم پلی هم تاثیر خواهد گذاشت، شهر لیمبو است. لیمبو یک شهر زنده است که از هر راهی قصد گرفتن جان دانته را دارد. بنا بر گفته های نینجا تئوری انها می خواستند شهری را ترسیم کنند که نفس بکشد و زنده باشد تا به عنوان یک دشمن زنده برای دانته به حساب بیاید. لیمبو با هر قدم دانته تغییر می کند، فرو می ریزد و قطعاتش دوباره به هم می پیوندد. این موضوع جلوه و پویایی خاصی به بازی داده است. از نظر تکنیکی هم بازی در سطح قابل قبولی قرا دارد. با اینکه فریم بازی از 60 به 30 کاهش پیدا کرده است، اما به مدد حقه های گرافیکی این تغییر زیاد حس نمی شود. تاثیر گذاری دانته روی محیط اطراف (مثل خرد شدن تابلو ها و ...) هم به زیبایی هرچه تمام تر در بازی پیاده شده اند که حتی دیدن شان هم لذت بخش است. همچنین از بهترین تکنولوژی های Motion Capture در بازی استفاده شده و حرکات شخصیت ها و Facial Expression های آنها (همانند Enslaved) را به بهترین نحو در بازی پیاده کرده است. موسیقی بازی هم همچنان تم متال –الکترونیک (تم آشنای سری) را دارد و توسط دو گروه Combichrist و Noisia ساخته خواهد شد. از نظر موسیقیایی هیچ گونه نگرانی بر بازی وارد نیست چون دو گروه از بهترین گروه های این سبک در حال کار کردن بر روی آن هستند. [CENTER] [/CENTER] با تمام این تفاسیر، DmC در حال راه رفتن بر روی لبه ی تیغ است. به دلیل گیم پلی خاص، طراحری مرحله ی پیچیده و طرفداران سرسخت این سری، یک اشتباه کوچک می تواند تمام زحمات نینجا تئوری را بر باد دهد. تمام نمایش های بازی با بازخورد های خوب مواجه شده اند و حتی بازی کنندگان حرفه ای این سری نیز از بازی راضی هستند. با این حال باز هم نمی توان تا زمان عرضه ی بازی در موردش قضاوت کرد. با اینکه نینجا تئوری پیشتر دو بار و با ساخت بازی های موفق و منحصر به فرد، لیاقت اش را ثابت کرده است، اما همه چیز می تواند در پایان روی دیگری بر خود بگیرد. نویسندگان: [B][SIZE=2][URL="http://forum.bazicenter.com/members/28047/"][COLOR=#0000ff]Dante Never Cry[/COLOR][/URL] [URL="http://forum.bazicenter.com/members/84811/"]Devil-Girl[/URL] [URL="http://forum.bazicenter.com/members/82023/"]K o j i m a[/URL] [URL="http://forum.bazicenter.com/members/67643/"][COLOR=#7d8c00]Safety & Peace[/COLOR][/URL] [B][SIZE=2][URL="http://forum.bazicenter.com/members/57877/"][COLOR=#7D8C00]Nevan[/COLOR][/URL][/SIZE][/B] [/SIZE][/B][SIZE=6][COLOR=#0051F5] [/COLOR][/SIZE] همونطور که می دونین، دموی بازی حدود دو هفته پیش منتشر شد، مطالبی که در ادامه می خونید، نظرات چند نفر از طرفدارای این سری در مورد این دمو و موارد مثبت و منفیش ـه. [SPOILER] احسان ([URL="http://forum.bazicenter.com/members/35273/"]Chuji[/URL]) : علی ([URL="http://forum.bazicenter.com/members/28047/"][COLOR=#0000ff]Dante Never Cry[/COLOR][/URL]): [B][SIZE=2][B][SIZE=2][COLOR=#7D8C00] [/COLOR][/SIZE][/B][/SIZE][/B][B][SIZE=2][B][SIZE=2][COLOR=#7D8C00][B][SIZE=2][B][SIZE=2][URL="http://forum.bazicenter.com/members/57877/"][COLOR=#7D8C00]Nevan[/COLOR][/URL][/SIZE][/B][/SIZE][/B]: [/COLOR][/SIZE][/B][/SIZE][/B] [/SPOILER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
شیاطین هرگز نمی گریند | پیش نمایش DmC: Devil may Cry
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft