داستان بازی The Evil Within

[AMIN-1399F]

با اینکه بازی و خریدم هنوز شروع نکردمش.
ممنون در کل.
احساسم به بازی خوبه و چون تو این سبک فغلن رقیبی وجود نداره که بخام با اون بعدش مقایسش کنم فکر کنم بعدشم باحاش حال کنم

 

[ALBERT WESK3R]

با اینکه بازی و خریدم هنوز شروع نکردمش.
ممنون در کل.
احساسم به بازی خوبه و چون تو این سبک فغلن رقیبی وجود نداره که بخام با اون بعدش مقایسش کنم فکر کنم بعدشم باحاش حال کنم

امیدارم. راضی شدن تو برای من مهم هست

 

[CriRo7]

داستان بازی فوقالعاده بود بشدت منتظر نسخه دوم هستم
دستت درد نکنه بابت زحمتی که کشیدی

 

[Persona.Q]

ممنون خوب بود.

 

[leonpro]

کلا داستان خیلی زوایای پنهان داشت که هرچی بیشتر بهش فکر کنی بیشتر برات سوال پیش میاد.
مثلا جالبه طبق شواهد همون ابتدای کار حتی قبل از این که به اون تیمارستان برن توی دنیای واقعی نیستن یا در آخر این سوال پیش میاد که آیا سباستین به دنیای واقعی برگشته؟
رابطه سباستین و روویک چیه؟ یا طبق برخی گفته ها آیا تاریخچه ای باهم داشتن؟

کلا داستان خیلی پیچیده تر از چیزیه که بنظر میاد.

 

[BROTHER LOUIE]

کلا داستان خیلی زوایای پنهان داشت که هرچی بیشتر بهش فکر کنی بیشتر برات سوال پیش میاد.
مثلا جالبه طبق شواهد همون ابتدای کار حتی قبل از این که به اون تیمارستان برن توی دنیای واقعی نیستن یا در آخر این سوال پیش میاد که آیا سباستین به دنیای واقعی برگشته؟
رابطه سباستین و روویک چیه؟ یا طبق برخی گفته ها آیا تاریخچه ای باهم داشتن؟

کلا داستان خیلی پیچیده تر از چیزیه که بنظر میاد.

تا زمانی که شماره دو نیاد مشخص نمیشه. علت پایان بحث برانگیز و باز بازی هم همین هست.

میکامی قصدش از داستان و نوع پایانش و برخی سوالات بی جواب این بود که بازی را تبدیل به یک سه گانه کنه

کلا هر چی میخونی باز هم کمه!

 

[love usa]

خوب بید، راضیم ازت.

 

[BROTHER LOUIE]

خوب بید، راضیم ازت.

خواهش میکنم.قابلی نداشت

 

[THE BEST BOY]

عالي بود بهزاد جان. خيلي خوب داستانو شرح دادي.

مثلا خود من با اين كه دو بار بازيش كردم، ولي تازه با خوندن اين مقاله فهميدم كه زن و بچه سباستين قرباني Stem شدن. ( البته اگه اشتباه نكنم تو dlc بازي زن سباستين هم مشخص ميشه ظاهرا براي STEM كار ميكنه. )

فقط يه سوال بهزاد جان، ميگم اين افراد همشون تو ذهن روويك هستن درسته؟ پس دليل اين كه ظاهرا هر كدومشون ديد متفاوتي نسبت به دنيا و افراد روبروشون دارن براي چي هستش؟ چون مثلا تو چپتر 6 كيدمن را مي بينيم كه تو يه محفظه شيشه اي كه داره پر از آب ميشه گير افتاده و بايد نجاتش بديم در حالي كه تو DLC بازي دقيقا تو همون مرحله مي بينيم كه كيدمن اصلا تو هيچ محفظه اي نيست و تازه سباستين را هم در حال كار ديگه اي ( بر خلاف بازي اصلي كه ميخواست نجاتش بده )ميبينه.

 

[BROTHER LOUIE]

عالي بود بهزاد جان. خيلي خوب داستانو شرح دادي.

مثلا خود من با اين كه دو بار بازيش كردم، ولي تازه با خوندن اين مقاله فهميدم كه زن و بچه سباستين قرباني Stem شدن. ( البته اگه اشتباه نكنم تو dlc بازي زن سباستين هم مشخص ميشه ظاهرا براي STEM كار ميكنه. )

فقط يه سوال بهزاد جان، ميگم اين افراد همشون تو ذهن روويك هستن درسته؟ پس دليل اين كه ظاهرا هر كدومشون ديد متفاوتي نسبت به دنيا و افراد روبروشون دارن براي چي هستش؟ چون مثلا تو چپتر 6 كيدمن را مي بينيم كه تو يه محفظه شيشه اي كه داره پر از آب ميشه گير افتاده و بايد نجاتش بديم در حالي كه تو DLC بازي دقيقا تو همون مرحله مي بينيم كه كيدمن اصلا تو هيچ محفظه اي نيست و تازه سباستين را هم در حال كار ديگه اي ( بر خلاف بازي اصلي كه ميخواست نجاتش بده )ميبينه.

خواهش میکنم.

چرا همه در ذهن روویک گرفتار هستند

نمیدونم چرا دید متفاوتی دارن.به این مسئله دقت نکرده بودم

 

[ehsanservat]

روایت بازی خیلی سنگینه , موخم تعطیل شد
خیلی از حدسام اشتباه درامد

 

[ALBERT W3SKER]

روایت بازی خیلی سنگینه , موخم تعطیل شد
خیلی از حدسام اشتباه درامد

اره. به شدت منتظر شماره دوم هستم

 

[m2relax]

داستان بازی پیچیدگی های خاصی داشت و من که بازی رو تموم کردم تا حدودی متوجه اش شدم ولی نکات مبهم هم زیاد داشت

 

[jetalpha]

من همین دیشب بازی رو تموم کردم و باید بگم آقا ما خاک پای استاد میکامی هستیم.

نظر من در مورد داستان اینه که تنها جایی که دنیای واقعی رو میبینیم همون چند ثانیه ای هست که سپاستین از خواب بیدار میشه و می بینه تو یه جای روشنی با پنجره های شیشه ای هست (مثل طبقه آخر یه برجی) و افراد نظامی یونیفورم پوش جلوش در حال حرکتن که صد در صد این مکان متعلق به شرکت موبیوس هست. بعد که جولی متوجه میشه سپاستین بیدار شده بهش میگه ساکت باشه تا کسی متوجه نشه، اونوقت جولی به یک زن دیگه ای که از راه میرسه میگه که با این (سپاستین) و اون چندتای دیگه که کنار سپاستین هستن (دکتر خیمنز و ...)، کاری نداشته باشید. حالا نمیدونم که میخواستن با اینا چیکار کنن که گفت کاری نداشته باشید. بعدشم که سپاستین دوباره به خواب میره.

در مورد روویک هم بنظرم تو یک دنیای چند لایه گیر انداخته بودنش (مثل خواب در خواب اینسپشن) و آخر متوجه می شیم که روویک یک لایه از خواب قبلی بالا اومده یا به عبارتی به دنیای واقعی خیلی نزدیک تر شده اما کامل بهش نرسیده شاید تو شماره دوم روویک تلاش کنه برای رسیدن به دنیای واقعی و اصلی. بعلاوه تو داستان شماره دوم باید مشخص بشه که سر زن و بچه سپاستین چه بلایی اومده و چرا زنش بهش میگه که امیدوارم هیچوقت دستت به حقایق وحشتناکی که من رازگشایی کردم نرسه.