ویدیو یوتیوب داستان
Abaddon, the Lord of Avernus
ابدن، ارباب خاندان اورنوس
"The fog of war is no match for the mist of fate."
"مه جنگ حریف غبار سرنوشت نمیشه."
هر جا كه نام Avernus مياد به منبع قدرت اين خانواده اشاره ميشود .
شكافتي در سنگ ها كه بخارات قدرت هاي نبوي از آن صادر ميشود و با میعان این بخار یک چشمه از آبی سیاه و غبار آلود به وجود میاد.
هر كدام از فرزندان كارونوس اورنوس در آب این چشمه غسل تمعيد ميشوند تا با قدرت رازآلود آن آشنا شوند
و {آنها} رشد خواهد كرد تا عظمت اين خوانواده را به رخ جهان بكشند .
آنها از جوانی آماده میشدند تا از آداب و رسوم خود محافظت کنند
اما ....
آنچه كه واقعا برایش تعلیم میدیدند مراقبت از این چشمه بود چراکه قدرت های رازآلودش هنوز برای آنها یک معما بود .
روزی که Abaddon به دنیا آمد بدن تازه متولد شده او را مانند مابقی نوزادان این خاندان در غبار چشمه غسل دادند
اما بر خلاف بقیه نوزادان چهره ای رو به زوال* با چشمانی نورانی دیدند که درخشش آن برای همه ی حضار واضح بود و آنها را مشغول زمزمه کردن با یکدیگر کرد
( به صورت ساده وقتي يه چيزي از روشنايي به سمت تاريكي ميره ميگن رو به زوال مثلا به هنگام خورشيد گرفتگي اصطلاحا ميگن خورشيد رو به زواله و درواقع منظورشون در حال مردن بود)
با این حال Abaddon همانند نیاکانش با انتظارات زیاد آموزش هاي جنگي ميديد تا در زمان هاي لازم لشكر Avernus را در دفاع از سرزمين هاي پدری خود هدايت كند . اما او با فرق داشت .
در حالی كه ديگران با سلاح تمرين ميكردند او در کنار چشمه وقتش رو صرف تمركز روحي ميكرد (مديتيشن يا يوگا ) تا روزي بتونه قدرت هاي غبار رو بكار ببره .
سر انجام یک روز او از عمق آب هاي سیاه چشمه نوشيد و تبديل به موجودی از جنس غبار شد.
با خبر دار شدن از این موضوع بزرگان و جوانان خاندان او را به دليل نوشيدن آب چشمه که بسیار برایشان مقدس بود متهم به خيانت کردند .
ولی طولی نکشید که با نظاره کردن قدرت های Abaddon در نبرد اتهامات خود را پس بگیرند
و آنها فهميدند كه چگونه قدرت غبار به او اجازه داد تا بر زندگي و مرگ فراتر از آنچه كه بزرگان تسور ميكردند تسلط يابد .
قسمت بعدی Ancient Apperition
منبع :
Fandom
Attachments
آخرین ویرایش: