فکر میکنم در مورد اندرو رایان اشتباه میکنی.اندرو رایان به هیچ وجه یک آدم روانی با ذهنی پریشان و عقاید تروریستی نبوده!در واقع رایان یک دانشمند بزرگ بوده که از محدودیت هایی که در دنیای واقعی و کشوری همچون آمریکا وجود داشته ناراضی بوده و به همراه چندتن دانشمند دیگه که سوفیا لمب و فونتاین هم جزوشون بودن تصمیم میگرن که شهر رپچر رو بنا کنن.شهری که هیچ محدودیتی در هیچ زمینه ای برای هیچ کس وجود نداشته باشه.
بعد از مدتی سوفیا لمب موفق به کشف ماده ای به نام آدام(که از بدن نوعی حلزون دریایی در اطراف شهر رپچر و اقیانوس اطلس بدست آورده بوده) میشه که میتونه زندگی بشریت رو دگرگون کنه و قدرتهای خارق العاده ای به اونا بده که در جهت پیشرفت علم ازش استفاده بشه.
اما آدام به جای اینکه باعث پیشرفت علم بشه برعکس وسیله ای میشه جهت سودجویی یک سری افراد که در راس اونا فونتاین قرار داره!اندرو رایان با اینکه آدام به دست فونتاین بیفته مخالفه و از همین رو این دونفر با هم دشمن میشن و رپچر به دو قسمت تقسیم میشه و به وضعی که تو بازی دیدیم دچار میشه.وگرنه رپچر شهر زیبایی بوده و همه تو اون خوشحال و خندان بودن!
این وسط جک که اومدنش به شهر رپچر اتفاقی نبوده از طرف اطلس(فونتاین) مامور میشه برای کشتن اندرو رایان!حالا چرا جک باید بخواد اندرو رایان رو بکشه؟در واقع اون مجبوره که اینکارو بکنه و حق انتخابی نداره.جک که بچگی تحت تاثیر آدام قرار گرفته بوده با گفتن یک جمله هرکاری رو که بهش بگن انجام میده و اون جمله اینه که تصمیم با خودت هست!و از این طریق فونتاین با گفتن این جمله جک رو به هرکاری که خودش میخواد وادار میکنه و در نهایت اون رو به کشتن رایان ترغیب میکنه و جک هم اینکارو انجام میده.
در طول ملاقات رایان با جک،رایان یکسری حقایقی رو برای جک روشن میکنه مثل اینکه تو برده ی فونتاین بودی و اون از تو سوء استفاده کرد و ... و همین باعث میشه تا جک با کمک یکسری افراد دیگه فونتاین رو بکشه و ادامه ماجرا...
Google