ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
خاطره سازان جاودانه : 10 گیم دیزاینر برتر تاریخ
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Silent fans" data-source="post: 4699746" data-attributes="member: 90704"><p>حضور کوجیما در لیست یه بعد عرفانی به ایجاد می کنه،به خودی خود،اشخاص ذکر شده دارای تفکر و اندیشه ی متفاوتن،ذکر اینکه که کدوم بهترن،ولو اینکه بهتری وجود ندارد چون آنها هر کدام منحصر به فرد و برتری خود دارند.انتخاب اینجا بیشتر رنگ و بوی احساسی و عاطفی داره.و از لحاظ ارزشی چیزی کم و زیاد نمی کنه.</p><p></p><p>حالا جالبیه این لیست به این ده عدد بودنشه،اینا نماد شروع و پایان یک عصرن،اگه صنعت گیمو به دو عصر کلاسیک و پسا کلاسیک تقسیم کنیم،این ده شخص نماد پیشرفت و شکوفایی یک دوران تکرار نشدنی محسوب میشن که همان دوران کلاسیک میشه در عصری که گیم پر از شگفتی بود و چشمان تیزبین و اشتیاقی ورای آنچه که هست به این صنعت خیره گشته بود در دوران بود و نبود که هر شخص در جستجوی خلا و پوچی بود که در خودش احساس می کرد.اون موقع اینا ۱۰ تن از دل همین مردم برخواستن،وقتی می خواستن شروع به کار کنند ناگهان همگی ایستادند دقیقاً در همان لحظه گویی که زمان متوقف شده باشه درست در لحظه بر داشتن اولین قدم با اینکه در زمان های گوناگون درست در یک لحظه همه به یک چیز فکر کردند و آن را درست در لحظه ی برداشتن اولین قدم زمزمه کردند: «ما می دانیم که می دانند شاید دیر آمده باشیم اما زود نخواهیم رفت ،ما با چشم هایمان خواهیم دید ولی با قلب هایمان احساس خواهیم کرد و جز حقیقت سخن نخواهیم گفت و سخنی نخواهیم گفت جز حقیقت،و جز حقیقت اگر سخنی باشد»انگاه سراشونو بالا گرفتند به آسمون خیره شدند در این حین قدم اولو برداشتن بدون اینکه ترسی به دل را بدند در تاریکی شروع به راه رفتن کردند.با اینکه مسیرو نمی دونستند اما باور داشتند که مسیر درستو میرن.</p><p>آنها همگی با صدای آرام ولی کاملا واضح شروع به خواندن یه آواز کردند:</p><p>اگر در مسیر درستی باشم هرگز سردرگم نخواهم بود و اگر تمام جاده را سایه پوشانده باشد و دریچه ای بسوی امید نباشد من باز در گمراهی نخواهم بود....</p><p>کوجیما در این گیرو دار شروع به خواندن یک آواز دیگر کرد که این باعث شد که یک خلا ایجاد بشه و دیگه نتونه اونارو ببینه (حس کنه)</p><p>من از خانه ام دور می شوم</p><p>می دانم که باز نخواهم گشت</p><p>احساس تنهایی بیهوده ای می کنم</p><p>و رویای من دیگر خانه ای ندارد</p><p>جاده و کوهستان مرا صدا می زنند</p><p>یک اسب به من بدهید.</p><p></p><p>اگه می بینید دارم زیادی حرف می زنم بخاطر اینکه فکر می کنم آدم بزرگیم یعنی حالت خود خفن پنداری در من ایجاد شده بخاطر همین اینطوری یه بند حرف می زنم یعنی فکر می کنم کسیم یکی هم نیست مثلا یه آدم بی اعصاب که بگه بابا بس دیگه دهنمونو سرویس کردی حرف نزنی هم کسی نمیگه لالی بی جنبه ی جنبه نما،خلاصه کسی نیست منم یه بند حرف می زنم...</p><p></p><p>حالا یه چیزم در مورد صنعت گیم بگم این صنعت معمولاً تا یه حدی بهت بها میده،یعنی اینکه تو بالا میای و از اون بالا یدفعه پرت میشی پایین،بعضی ها می تونن دوباره بلند شن بعضی ها نمی تونن،کپ کام و دست های پشت پرده میکامیو انداختن بیرون چون داشت بزرگتر از خودشون می شد و واقعاً میشد اگه می موند پس صلاح دیدند دکش کنند میکامی تا یه حدی خودشو بالا کشید ولی ضربه ی روحی ناشی از سقوط باعث شد که میکامی دیگه اون میکامی نباشه هرزگاهی شایعه میشه که میکامی به کپ کام بر می گرده راستش دیگه برای کپ کام خطری محسوب نمیشه میکامی سالها ست دیگه میکامی نیست و کاملاً یه مهره ی سوخته شده.و چیزی جز تکرار مکررات نیست.</p><p></p><p>برا کونامی و کوجیما که مثل زن و شوهر بودن میشه آنقدر حرف زد و گریه کرد،کونامی سر هیچ و پوچ بیرونش کرد اینکه میگن خرجش زیاد بود مزخرفه،کونامی عاشق کوجیما بود اما دور اطرفش نه ،خب فشار روحی و روانی که رو کونامی بود باعث شد بین بودن خودش و کوجیما یکیرو انتخاب کنه.کوجیما مثل بچه ای بود که یدفعه درو روش بستن،و اون یدفعه خودشو تو خیابان دید سونی که استاد گرفتن ماهی از آب گل آلوده،کوجیما آورد جمع خودش بهش آزادی عمل داد کوجیما هم متفاوت ترین بازی دهه رو ساخت خب سونی ظاهر ا خوشحاله ولی خب مشخصه که از بازی راضی نیست احتمالا فرصت دوباره ی بهش میده ولی خب آینده برای کوجیما تیره و تاره،یک اینکه آدما خیلی راحت از هم خسته میشن،در واقع آدم خوب وجود نداره.الان همه چی بستگی به شرایط و منافع داره.به این علت کوجیما زیاد تو سونی دوام نمیاره،در واقع آدم هایی مثل کوجیما با هیچکس نمی سازن،اینا چون خودشون شخصیتی رها و آزاد دارن تحت سلطه در نمیان.کوجیما در آینده اگه جدا بشه به هیچ شرکتی نمی پیونده و کاملاً مستقل خواهد بود.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Silent fans, post: 4699746, member: 90704"] حضور کوجیما در لیست یه بعد عرفانی به ایجاد می کنه،به خودی خود،اشخاص ذکر شده دارای تفکر و اندیشه ی متفاوتن،ذکر اینکه که کدوم بهترن،ولو اینکه بهتری وجود ندارد چون آنها هر کدام منحصر به فرد و برتری خود دارند.انتخاب اینجا بیشتر رنگ و بوی احساسی و عاطفی داره.و از لحاظ ارزشی چیزی کم و زیاد نمی کنه. حالا جالبیه این لیست به این ده عدد بودنشه،اینا نماد شروع و پایان یک عصرن،اگه صنعت گیمو به دو عصر کلاسیک و پسا کلاسیک تقسیم کنیم،این ده شخص نماد پیشرفت و شکوفایی یک دوران تکرار نشدنی محسوب میشن که همان دوران کلاسیک میشه در عصری که گیم پر از شگفتی بود و چشمان تیزبین و اشتیاقی ورای آنچه که هست به این صنعت خیره گشته بود در دوران بود و نبود که هر شخص در جستجوی خلا و پوچی بود که در خودش احساس می کرد.اون موقع اینا ۱۰ تن از دل همین مردم برخواستن،وقتی می خواستن شروع به کار کنند ناگهان همگی ایستادند دقیقاً در همان لحظه گویی که زمان متوقف شده باشه درست در لحظه بر داشتن اولین قدم با اینکه در زمان های گوناگون درست در یک لحظه همه به یک چیز فکر کردند و آن را درست در لحظه ی برداشتن اولین قدم زمزمه کردند: «ما می دانیم که می دانند شاید دیر آمده باشیم اما زود نخواهیم رفت ،ما با چشم هایمان خواهیم دید ولی با قلب هایمان احساس خواهیم کرد و جز حقیقت سخن نخواهیم گفت و سخنی نخواهیم گفت جز حقیقت،و جز حقیقت اگر سخنی باشد»انگاه سراشونو بالا گرفتند به آسمون خیره شدند در این حین قدم اولو برداشتن بدون اینکه ترسی به دل را بدند در تاریکی شروع به راه رفتن کردند.با اینکه مسیرو نمی دونستند اما باور داشتند که مسیر درستو میرن. آنها همگی با صدای آرام ولی کاملا واضح شروع به خواندن یه آواز کردند: اگر در مسیر درستی باشم هرگز سردرگم نخواهم بود و اگر تمام جاده را سایه پوشانده باشد و دریچه ای بسوی امید نباشد من باز در گمراهی نخواهم بود.... کوجیما در این گیرو دار شروع به خواندن یک آواز دیگر کرد که این باعث شد که یک خلا ایجاد بشه و دیگه نتونه اونارو ببینه (حس کنه) من از خانه ام دور می شوم می دانم که باز نخواهم گشت احساس تنهایی بیهوده ای می کنم و رویای من دیگر خانه ای ندارد جاده و کوهستان مرا صدا می زنند یک اسب به من بدهید. اگه می بینید دارم زیادی حرف می زنم بخاطر اینکه فکر می کنم آدم بزرگیم یعنی حالت خود خفن پنداری در من ایجاد شده بخاطر همین اینطوری یه بند حرف می زنم یعنی فکر می کنم کسیم یکی هم نیست مثلا یه آدم بی اعصاب که بگه بابا بس دیگه دهنمونو سرویس کردی حرف نزنی هم کسی نمیگه لالی بی جنبه ی جنبه نما،خلاصه کسی نیست منم یه بند حرف می زنم... حالا یه چیزم در مورد صنعت گیم بگم این صنعت معمولاً تا یه حدی بهت بها میده،یعنی اینکه تو بالا میای و از اون بالا یدفعه پرت میشی پایین،بعضی ها می تونن دوباره بلند شن بعضی ها نمی تونن،کپ کام و دست های پشت پرده میکامیو انداختن بیرون چون داشت بزرگتر از خودشون می شد و واقعاً میشد اگه می موند پس صلاح دیدند دکش کنند میکامی تا یه حدی خودشو بالا کشید ولی ضربه ی روحی ناشی از سقوط باعث شد که میکامی دیگه اون میکامی نباشه هرزگاهی شایعه میشه که میکامی به کپ کام بر می گرده راستش دیگه برای کپ کام خطری محسوب نمیشه میکامی سالها ست دیگه میکامی نیست و کاملاً یه مهره ی سوخته شده.و چیزی جز تکرار مکررات نیست. برا کونامی و کوجیما که مثل زن و شوهر بودن میشه آنقدر حرف زد و گریه کرد،کونامی سر هیچ و پوچ بیرونش کرد اینکه میگن خرجش زیاد بود مزخرفه،کونامی عاشق کوجیما بود اما دور اطرفش نه ،خب فشار روحی و روانی که رو کونامی بود باعث شد بین بودن خودش و کوجیما یکیرو انتخاب کنه.کوجیما مثل بچه ای بود که یدفعه درو روش بستن،و اون یدفعه خودشو تو خیابان دید سونی که استاد گرفتن ماهی از آب گل آلوده،کوجیما آورد جمع خودش بهش آزادی عمل داد کوجیما هم متفاوت ترین بازی دهه رو ساخت خب سونی ظاهر ا خوشحاله ولی خب مشخصه که از بازی راضی نیست احتمالا فرصت دوباره ی بهش میده ولی خب آینده برای کوجیما تیره و تاره،یک اینکه آدما خیلی راحت از هم خسته میشن،در واقع آدم خوب وجود نداره.الان همه چی بستگی به شرایط و منافع داره.به این علت کوجیما زیاد تو سونی دوام نمیاره،در واقع آدم هایی مثل کوجیما با هیچکس نمی سازن،اینا چون خودشون شخصیتی رها و آزاد دارن تحت سلطه در نمیان.کوجیما در آینده اگه جدا بشه به هیچ شرکتی نمی پیونده و کاملاً مستقل خواهد بود. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
خاطره سازان جاودانه : 10 گیم دیزاینر برتر تاریخ
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft