بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

همونطور که نیما هم گفت وسکر تو زیرو و ریمیک هم عینک مزد ولی این واقعا مسخره هست که کسی که خودشو بین مردم کاپیتان نیروهای ویژه پلیس جا زده بیاد عینک دودی واسه خوشتبپ شدن بزنه.حد اقل اون عینک رو اگه بعد اینکه ویروس تو بدنش فعال میشد میزد باز مسخره نبود
بازی اصلا رئال نیست که بخواد رئال بازی در بیاره. با این منطقی که داری پیش میری آخر سر باید کل بازی رو ببریم زیر سوال.
گرچه همین الانش هم نگاه کنی این آمریکاییا توی شب تاریک هم عینک دودی میزنن. دیگه خودت تا تهش برو.
اشتباه فکر نکن من از هانک خوشم میاد چون شخصیت ظبیعی داره از کریس خوشم میاد چون طیبعیه (بجز بازوهاش:d)جوانمردانه وارد ماجرا میشه اما از وسکر خوشم نمیادچراشم که قبلا گفتم.اکلا تنها سوتی کپکام از نظر من همین وسکر جونته.
منم از هانک خوشم میاد چون طبیعی ترینه ولی اگر قراره وسکر رو غیر طبیعی بگی و کریس رو طبیعی نشون بدی که سخت در اشتباهی! چون هیچکس با همچین بازوهایی!!! نمیتونه مشت به کوه بزنه و چپش کنه توی مواد مذاب ولی یه در زپرتی و قراضه رو باید 2نفری بهش لگد بزنن تا بازش کنن:))
کلا شما تو اکثر پستات فکتهایی رو صادر کردی و هیچ دلیلی هم واسه اثبات حرفات نیوردی اینم روش. ولی خدمتتون عرض کنم که کریس باید از وسکر کتک میخورد حالا منم بیام عین یه بچه 10-15 ساله که رزیدنت 5 رو بازی میکنه از وسکر متنفر بشم که چرا وسکر کریس منو کتک میزنه؟نخیر عزیز کریس اگه دو برابر اینم هیکل داشت بازم از این وسکر کتک میخوردچون وسکر شما ابر انسانه.ولی کریس هرچی قدرت داره از تمریناتی هست که عمرشو صرف اون کرده.جوانمردانه میجنگه.با اینکه میدونههمش از وسکر میخوره و کشته هم بشه بازم اونقدر شجاعت داره که به مصاف وسکر بره.همین خصوصیتش هست که من ازش خوشم میاد.کد ورونیکا رو یادته؟اونجا که وسکر و کریس و الکسیا با هم بودن؟وسکر از الکسیا میخواد باهاش همکاری کنه البته نه همکاری ویروس ورونیکا رو در اصل ازش بگیره.ولی السیا اونو لایق قدرت نمیدونه.و به وسکر حمله میکنه وسکر هم اول از قدرت ماورایی که بعد نابودی راکون بدست اورده با الکسیا در گیر میشه اما میبینه غلبه به الکسیا اسون نیست سریع میدون رو به کریس میده و فرار میکنه.اونوقت کریس که اونجا 25 سالم بیشتر نداشته.قدرتشم در برابر وسکر قابل مقایسه نیست یه تنه مجبور میشه خودش گند وسکر رو پاک کنه.اگرچه هنوزم الکسیا نمیمیره ولی حد اقل کریس که بیشتر سزاوار فراره ولی فرار نمیکنه..تو اون صحنه واقعا فرار وسکر خنده دار بود.
چی میگی؟ اونجا وسکر کتکه رو به الکسیا زد. بشین 10بار دیگه نگاه کن اصن. ولی ویژگی وسکر که توی همه شماره ها بوده اینه که زمان براش مهمه و نمیخواد اون رو به کار بیهوده ای مثل کشتن الکسیا هدر بده. به خاطر همین کریس رو میفرسته جلو و میگه تو بزنش و منم بعدا به حسابت میرسم. یعنی به نظر خودت وسکر نمیتونست الکسیا رو بزنه ولی کریس میتونه؟:)) وسکر خودش وارد عمل بشه نتیجه-ش میشه اون کتکایی که شوا و کریس توی شماره 5 میخوردن. آخر سر هم رفت جنازه استیو رو برداشت که خیلی راحت تر و بدون دردسر بود.

در مورد قسمت آخر حرفت،

ببین این بازی کلا علمی - تخیلیه. حالا به قول خودت شاید اوایل یه خورده مثلا بار علمیش بیشتر شد ولی اگر بخوای بار تخیلی شدن زیادشو به شماره 5 نسبت بدی که خب در اشتباهی. قبلش باید به ورونیکا گیر بدی که همه نوع موجود تخیلی من جمله خود الکسیا (حشره ملکه؟ حضرت عباسی؟) و بعدش هم به شماره 4 و اون گانادوها (با یه عصا بقیه رو کنترل میکنن؟ اون حشره دیگه از کجاشون میزد بیرون؟). کما اینکه توی هر2تاشون کلی ابر انسان هم بودن. پس از این لحاظ ایرادی به شماره 5 وارد نیست.

نکته بعد داستانش،
اتفاقا داستانش جز بهترین و کامل کننده ترین داستان ها بود. در واقع به اصل ماجرا میرفتی. به جایی که گیاه مادر پیدا شد. به قلب آفریقا. به دنبال آخرین فرد قدرتمند سلسله آمبرلا و نابودی اون که باعث میشه در نهایت پرونده کل سری بسته بشه چون باقی شخصیت ها اینقدر کشش ندارن که بخوان ادامه داشته باشن (افتضاح شماره 6 که یادتون هست).

من اگر قیافه برام مهم بود میرفتم عاشق طلایی میشدم (:-&). ولی مهم طرز تفکر وسکره که توی تمام شماره ها نشون داد هیچکس قدمی برای صلح جهانی بر نمیداره و مردم اگر زمانش برسه، همدیگه رو هم میخورن (همین الانش هم این موضوع قابل مشاهده هست). بنابراین وقتی یه قدرتی بالای دست همه قدرت ها وجود داشته باشه باعث میشه همه همسو و یک جهت فکر و زندگی کنن. به تمام دیالوگ های فلسفی وسکر گوش کنی، همین موضوع رو داره میگه. میگه من انسانیت رو نابود نمیکنم، نجاتش میدم. حالا شاید راه رسیدن به اون هدفش اشتباه بود. اگر کشتن مردم براش مهم بود، چرا اصن رفت سراغ سرگی ولادیمیر و کشتش؟ چرا رفت آمبرلا رو نابود کرد؟
همون کریس که اینقدر میگی خوبه و اینا اصلا قدمی در این راه بر نمیداره. فقط کافیه یه اتفاق بیوفته و کریس بره خنثی کنه. شماره 1 و 2 و ورونیکا و 5 بهترین داستان ها رو دارن = فکت
 
بازی اصلا رئال نیست که بخواد رئال بازی در بیاره. با این منطقی که داری پیش میری آخر سر باید کل بازی رو ببریم زیر سوال.
گرچه همین الانش هم نگاه کنی این آمریکاییا توی شب تاریک هم عینک دودی میزنن. دیگه خودت تا تهش برو.
بازی نمیتونه رئال باشه.رئال یعنی چی؟یعنی دقیقا مثل واقعیت.ولی نمیتونه هم کاملا غیر منطقی باشه.غیر منطقی و غیر رئال باید با هم فرق داشته باشن.رزیدنت اویل علمی بود ولی الان دیگه نیست.اما در مورد عینک باید بگم که هر کسی میتونه هر وقت که دلش خواست عینک بزنه حتی شب.اگه وسکر به خاطر چشای قرمزش عینک میزنه که خودتم میدونی قبل اینکه چشاش قرمز باشن هم عینک میزد.اگه به خاطر اینکه به عینک علاقه داشت که خب این تهی مغزی سازنده رو میرسونه که واسه جذابیت ظاهری وسکر اومده واسه یه افسر استارز عینک گذاشته.وسکر لباسش با شغلش همخوانی داره و کسی نمیتونس از لباسش بفهمه که اون داره از طرف امبرلا جاسوسی میکنه.اما من به هیچ عنوان قبول نمیکنم عینکدودیش هم با شغلش تناسب داره و جالبه وسکر هم عمدی اومده جاسوسی اونوقت ندونسته عینکشو شب و روز استفاده میکنه.حد اقل تون محیط کار این عیک و مزاشت جایی که کسی بهش شک نکنه یا نخنده بهش

نم از هانک خوشم میاد چون طبیعی ترینه ولی اگر قراره وسکر رو غیر طبیعی بگی و کریس رو طبیعی نشون بدی که سخت در اشتباهی! چون هیچکس با همچین بازوهایی!!! نمیتونه مشت به کوه بزنه و چپش کنه توی مواد مذاب ولی یه در زپرتی و قراضه رو باید 2نفری بهش لگد بزنن تا بازش کنن
مگه خودت نمیگی 5 بهترینه و از اونطرفم میگی کریس میاد با مشت سنگو پرت میکنه تو مذاب ولی نمیتونه یه در رو باز کنه؟خب یعنی یکی از صدها سوتی های داستانی 5 که اقرار میکنی بهترین داستان رو داره.جالبه میای میگی 5 هم مثل سری کلاسیک به واقیعت نزدیکتره و داستانشم جزو بهترینهاس ولی این چیزا رو هم میگی.من اصلا اگه از کریس خوشم میاد به خاطر 5 نیست.اگه تو همه نسخه کریس مثل 5 بود که کریس هم مثل وسکر برام منفور بود.اما تو داری وسکر رو با کریس مقایسه میکنی؟کریس حد اقل اگه سنگی رو هم با مشتاش هل میده بازوهاشم واسه این کار بزرگ کرده.اون درها رو هم که با کمک شوا وا میکنه بذار به حساب گیم پلی دو نفره.ولی در کل اگرم کریس تو 5 حالت غیرطبیعی دااشته تقصیر از خود کارگردان و نویسنده و کلا دست اندرکارانانشه که به قول خودت بهترین داستان رو واسه 5 به نمایش در اوردن.چون کریس تو هیچ کدوم از نسخه های دیگه غیر طبیعی نبوده.حتی تو نسخه 6 که اینقدر از داستان و گیم پلیش انتقاد کردیم.حد اقل بازوهاش اینقدر بیخود نیستن
:))][/QUOTE]
چی میگی؟ اونجا وسکر کتکه رو به الکسیا زد. بشین 10بار دیگه نگاه کن اصن. ولی ویژگی وسکر که توی همه شماره ها بوده اینه که زمان براش مهمه و نمیخواد اون رو به کار بیهوده ای مثل کشتن الکسیا هدر بده. به خاطر همین کریس رو میفرسته جلو و میگه تو بزنش و منم بعدا به حسابت میرسم. یعنی به نظر خودت وسکر نمیتونست الکسیا رو بزنه ولی کریس میتونه؟:)) وسکر خودش وارد عمل بشه نتیجه-ش میشه اون کتکایی که شوا و کریس توی شماره 5 میخوردن. آخر سر هم رفت جنازه استیو رو برداشت که خیلی راحت تر و بدون دردسر بود.
قدرت الکسیا بیشتر از وسکر بود اینو خود بازی نشون میده من بیست بارم بیشتر اونجا رو دیدم.وسکر هم اول قصد داشته با الکسیای که تغییر شکل داده مبارزه کنه و شکستش بده چون فکر میکرده با قدرتی که بدست اورده حتما میتونه الکسیا رو بکشه ولی وقتی وارد میدون میشه میبینه که حتی قدرت ما ورائی خودش هم واسه مبارزه کافی نیست.بنا براین از ترس اینکه مبادا از الکسیا کتک بخوره پیش کریس ضایع بشه و یا اینکه بمیره خدای ناکرده و به ارزوهاش نرسه میدون رو به کریس میده تا یا کریس بدست الکسیا کشته بشه یا الکسیا کریس رو بکشه.و بعدا خودش بیاد با یکیشون که زنده مونده دست و پنجه نرم کنه.پس قضیه وقت و اینا مطرح نبوده چون کار دیگه ای بجز گرفتن ویروس نداشته که وقتش تنگ باشه و به خاطر اون میدون رو بده کریس.استیو هم که اخرای ماجرا بدست وسکر میفته وگرنه اگه وسکر اولش میدونس استیو بدنش ویروس داره که نمیومد با الکسیا جنگ کنه.راحت میرفت سمت استیو
[QUOTEببین این بازی کلا علمی - تخیلیه. حالا به قول خودت شاید اوایل یه خورده مثلا بار علمیش بیشتر شد ولی اگر بخوای بار تخیلی شدن زیادشو به شماره 5 نسبت بدی که خب در اشتباهی. قبلش باید به ورونیکا گیر بدی که همه نوع موجود تخیلی من جمله خود الکسیا (حشره ملکه؟ حضرت عباسی؟) و بعدش هم به شماره 4 و اون گانادوها (با یه عصا بقیه رو کنترل میکنن؟ اون حشره دیگه از کجاشون میزد بیرون؟). کما اینکه توی هر2تاشون کلی ابر انسان هم بودن. پس از این لحاظ ایرادی به شماره 5 وارد نیست.
][/QUOTE]
بله اول از همه بگم که سه شماره اول رئالیست ترین داستان رو دارن به همین خاطره که اکثر گیمرهای حرفه ای داستان نسخه کلاسیک با وجود اینکه مثل سری مدرن داستان پیچیده ندارن رو ترجیح میدن.ولی وقتی میگیم علمی تخیلی منظور اینه مواردی هست که وجود ندارن ولی علتشون بوجود اومدنشو با دلایل علمی بیان میکنن نظیر زامبی .اما اگه بخوایم به باس فایتها گیر بدیم این تخیلی بودن تو کد ورنیکا بیشتر شد.ولی در هر صورت همون الکسیا هم اینکه چطور با استفاده از ویروس اتش میگیره توجیه شده.دیگه بخوایم به تغییر شکلش گیر بدیم کلا بایستی از همون نسخه اول بازی رو بیخیال شیم چون تغییر شکل رو نمیشه حذف کرد.در ضمن مگه کسی که تغییر شکل میده اولش همینطوری بوده؟یه ویروس قوی میتونه هزاران تغییرات زیستی تو بدن فرد الوده بوجود بیاره که بدنش شروع به ساختن پروتئین کنه و شاخکهایی تو بدنش ظاهر بشه حتی خود زامبیها هم به مرور زمان بدنشون تغییر میکرد نظیر نسخه ریمیک.پس نمیشه ایراد گرفت مثلا چرا ویلیام همش داره بزرگتر میشهو شاخکها و پروتئین از خودش در میاره چون خاصیت ویروس جی اینه .اما در مورد الکسیا قبول دارم که دیگه بال و پر در اوردن یکم مسخره بود.همون تغییر شکل اولش خیلی بهتر بود.شنیده بودی میکامی وقتی کد رونیکا ساخته میشد میگفت این بازی داره راه اشتباهی طی میکنه؟منظورش گیم پلی و ترسناک بودن نبود چون کد ورنیکا انصافا مثل یه رزیدنت اویل اصلی بود و تمامی المانهای کلاسیک رو حفظ کرده بود.نکته دیگه در مورد کد ورنیکا همون پروازی بود که میکرد و هیچ دلیل علمی هم واسش نیومد.نه تو فایلها نه جای دیگه البته دلیل علمی نداره .یه ویروس نهایتش میتونه قربانی رو قوی و مقاوم کنه نه اینکه مثل پرنده باعث پرواز بشه اخه این ویروس چه طور چنین خاصیتی داده؟اینا از جمله مواردیس که کد ورنیکا رو از علمی تخیلی بودن دور میکنه و به تخیل محض بودن میکشونه و در نتیجه مصداق حرف میکامی اینجا معلوم میشه.حالا هی بگید وسکر فلان و بهمان ولی همین وسکر که داستان رو تو دستش داره بازی رو از حالت علمی بودن به تخیل محض تبدیل کرده.در واقع کد رونیکا و 5 بیشترین تخیل رو دارن علتش هم همین وسکره.وسکر تو نسخه 5 هم که تخیل رو بیشتر از کد ورنیکا وارد بازی کرد پس اگه من میگم نسخه 5 بیشترین تخیلو داره واسه همینه دیگه.تو نسخه 4 هم وسکر کار ماورائی نکرد ولی اونجا هم قدرت تخیلی رو داشت.ولی در مورد عصای سدلر باید متوجه شده باشی که خود عصا هیچوقت امواج از خودش صادر نمیکنه.بلکه اون موجودی که روی عصا بود با حرکات شاخکهای خود باعث ایجاد امواج صوتی با فرکانسی میشه که قابل شنیدن نیست و وقتی این امواج به قربانی برخورد کنه اون فرد اختیار خودشو از دست میده و اونوقت به طرف کسی که این کنترل رو داره کشونده میشه و از دستوراتش پیروی میکنه.برو اون صحنه که سدلر اشلی رو از لیان جدا کرد ببین.درسته سدلر و الکسیا هم تخیل دارن اما من هیچ کدوم رو به اندازه وسکر تخیلی نمیدونم و همین باعث میشه 5 تخیلی محض باشه نه علمی تخیلی
نکته بعد داستانش،
اتفاقا داستانش جز بهترین و کامل کننده ترین داستان ها بود. در واقع به اصل ماجرا میرفتی. به جایی که گیاه مادر پیدا شد. به قلب آفریقا. به دنبال آخرین فرد قدرتمند سلسله آمبرلا و نابودی اون که باعث میشه در نهایت پرونده کل سری بسته بشه چون باقی شخصیت ها اینقدر کشش ندارن که بخوان ادامه داشته باشن (افتضاح شماره 6 که یادتون هست).
اتفاقات مهم تو همه نسخه بوده.همه نسخه به نوعی باعث بوجود امدن مواردی میشدن پس توقع داشتی تو 5 هم چیزای جدید معلوم نشن پس اگه اینا هم بخوایم از 5 حذف کنیم که 5 از نسخه های فرعی مثل سورواول 2 هم بدتر میشه.5 اومد ماجرای وسکر رو کامل کرد ولی بنا ویزگیهایی که واسه داستان 5 شمردم و خود سوتیهای وسکر داستان 5 رو نمیتونم به عنوان بهترین قبول کنم.بله منم نمیگم 5 داستان مهمی نداره ولی اتفاقات مهم تو نسخه های قبلی هم افتاده که اگه نبودن اصلا داستان شکل نمیگرفت .پس اتفاقات مهم منحصر به 5 نیست.مهمترین هم نمیتونه بهترین باشه.بهترین داستان رو 1 داره که رئالیست ترینه و کلیه اتفاقات از اون شکل میگیرن
من اگر قیافه برام مهم بود میرفتم عاشق طلایی میشدم
جون همون وسکری که عاشقشی بهش نگو طلائی چون طلائی همنوطور که گفتم همین وسکره.موهاش هم که همیشه ارایش کرده ژل زده و یه عینک دودی کت و شلوار به این میگن تیپ دیگه ملت چی میخواد.لیان موهاش بیشتر خرمایی هست فقط چون موهاش بلنده نمیشه گفت خوش تیپه.معمولا سعی میکنن همه کاراکترا رو جذاب طراحی کنن ولی وسکر خان یکم زیادی شورش کردن گرچه وقتی عینکش. بر میدار50 در صد تیپش میپره
ولی مهم طرز تفکر وسکره که توی تمام شماره ها نشون داد هیچکس قدمی برای صلح جهانی بر نمیداره و مردم اگر زمانش برسه، همدیگه رو هم میخورن (همین الانش هم این موضوع قابل مشاهده هست). بنابراین وقتی یه قدرتی بالای دست همه قدرت ها وجود داشته باشه باعث میشه همه همسو و یک جهت فکر و زندگی کنن. به تمام دیالوگ های فلسفی وسکر گوش کنی، همین موضوع رو داره میگه. میگه من انسانیت رو نابود نمیکنم، نجاتش میدم. حالا شاید راه رسیدن به اون هدفش اشتباه بود. اگر کشتن مردم براش مهم بود، چرا اصن رفت سراغ سرگی ولادیمیر و کشتش؟ چرا رفت آمبرلا رو نابود کرد؟

سعی نکن وسکر رو روشن فکر با اهداف متعالی نجات انسانیت و.. جلوه بدی.چون در اینصورت پس در کل نقش منفی واسه وسکر درست نیست
کارلا به جیک میگه البرت وسکر یه کله پوکه که میخواست کل دنیا رو نابود کنه اون پدرته
نابودیه دنیا نمیتونه با کلمه صلح تطابق داشته باشه.در کل وسکر هدفش خدا شدن بود.بتونه کل فرمانروائی دنیا رو بدست بگیره و واسه همین اوربورس رو ساخت و همین بشر هم اگه عطش قدرت نداشت هرگز قدمی در راه صلح جهانی برنمیداشت.کریس اونقدر عقل داشت که بفهمه صلح جهانی چیری نیست که با فرمانروایی حاصل بشه؟خودت تا حالا فکر کردی چرا کریس مانع اهداف وسکر شد؟کریس هم دوست داشت صلح جهانی بوجود بیاد ولی میخواست از راه درست این صلح بوجود بیاد واسه همین تحمل اینکه وسکر به بهونه صلح بخواد بر نژاد برتر فرمانروایی کنه رو نداشت.وسکر هیچوقت خیر بشریت رو نمیخواست اون به اندازه ای هوس قدرت چشاشو کور کرده که واسه اهدافش هر کاری میکنه و اونو صلح جهانی اسمشو میزاره.بعدم وسکر از کجا میدونس اوروبوس چند نفر رو زنده نگه میداره؟که میگفت جمعیت کره زمین رفته بالا؟شاید وقتی اوروبوس پخش میشد یه نفرم بجز خودش زنده نمیموند .اووقت میخواست به کی فرمانروایی کنه؟چه تضمینی وجود داشت؟این یکی از حرفای وسکره :
وسکر : .تو فقط داری امر اجتناب ناپذیر رو به تاخیر میندازی.فقط انسان های دارای DNA برتر توسط اروبوروس انتخاب میشن. فقط اونایی که برای زنده موندن مناسب هستن میتونن ژن هاشون رو به عصر جدید منتقل کنن.
کریس : و بذار حدس بزنم.تو همونی هستی که میخوای این عصر جدید رو فرمانروایی کنی.
سکر : تو واقعا فکر میکنی که دنیا ارزش نجات دادن رو داره؟
همون کریس که اینقدر میگی خوبه و اینا اصلا قدمی در این راه بر نمیداره. فقط کافیه یه اتفاق بیوفته و کریس بره خنثی کنه. شماره 1 و 2 و ورونیکا و 5 بهترین داستان ها رو دارن = فکت
کریس دوست داره همه مردم تو صلح زندگی کنن و اگه میتونس از راه درست قدمی برمیداشت.نه اینکه فرمانروایی رو بهونه کنه.کریس عمرشو در راه مبارزه با بیوترورسیم صرف کرده این بیشتر صلح طلبیه تا هدف وسکر
بله شماره 1و2 بهترینن قبول دارم کد رونیکا بدون در نظر گرفتن حماقتهای کپ کام در مورد وسکر میتونس بهترین باشه
اما 5 رو شرمندتم و در کل با توجه به دلایلی که بالا توضیح دادم 5 افتضاحترینه اگرچه یه سری موارد مهمی داشت
 
خب هادی جان،یک ذره داری بی انصافی می کنی.هیچ شکی نیست که 5 بهترین داستان رو داره و اصل داستان محسوب میشه.وقتی میگیم مهمترین،معنیش این نیست که شماره های قبلی مهم نیستن.ولی به هر حال بین چند داستان مهم هم مهم ترینی وجود داره.اینکه ماجینی ها تخیلی بودن یا سبک بازی فلان جور بود،دلیل بر بد بودن داستان نیست.اینها فقط پوششی برای گیم پلی بودند تا بازی بدون دشمن نباشه و بار اکشن بازی زیاد بشه.وگرنه اصل داستان سر ماجرای کریس،جیل و وسکر و اتفاقاتی بود که از نسخه ی 1 شروع شده بودند.شما اگه طرفدار داستان 1 هستی باید بدونی که داستان 1 بدون 5 معنی پیدا نمی کنه (و برعکس).چون داستان 1 با کد ورونیکا ادامه پیدا کرد و توی 5 تموم شد.وگرنه 4 و 6 و....داستان های فرعی بودن که در کنار خط اصلی داستان پیش میومدند.اصل این داستان هم سر همین وسکریه که اینقدر روش عیب میذاری.وسکر چه خوب چه بد،مهمترین شخصیت کل سریه.نمیگم داستان فقط روی وسکر میچرخه.میگم اصلش روی وسکر میچرخه.اینا باهم فرق دارن!
در ضمن این طرز فکر و اهداف وسکره که از اون یک شخصیت بی مثال ساخته،نه موهای طلایی و عینک و....در ضمن،اینکه میگی همه 5 رو به خاطر وسکر دوست دارن یا طرفداران 5 به خاطر وسکر طرفدارش هستند کاملا اشتباهه.من خودم جزو بزرگترین طرفداران داستان 5 هستم.ولی اصلا عاشق وسکر نیستم.بلکه 5 رو به خاطر داستان غنی و ریشه ایش دوست دارم.داستان 5 به ریشه ها برگشت.چون نه تنها داستان 1 و سرگذشت ماجرای درگیری کریس و جیل با وسکر رو تموم کرد،بلکه حقایق زیادی رو درباره ی گذشته ی آمبرلا و پروژه ی بچه های وسکر و حتی خیلی قبل تر از اون یعنی چگونگی کشف ویروس پروجنیتور مشخص کرد.جالب تر از اون اینکه نشون داد وسکر هم از این میراث شوم آمبرلا و اسپنسر استفاده می کنه و شعبه ی آفریقایی آمبرلا رو دوباره احیا می کنه و از همون گل هایی که برای ساخت اولین ویروس یعنی ویروس پروجنیتور استفاده شده بودند،برای تولید جدیدترین و مرگبارترین ویروس یعنی اوروبوروس استفاده می کنه!
علاوه بر اینکه رابطه ی شخصیت های قدیمی یعنی کریس،جیل و وسکر هم در اوج خودش بود و اون صحنه ی رویارویی کریس با وسکر و جیل هم به نظر من،حماسی ترین و تاثیرگذارترین صحنه ی کل سری بود.صحنه ای که باید درکش کرد!توی اون قسمت وسکر میخواد با احساسات کریس بازی کنه.کسی که عمری در کنار کریس و روبروی وسکر بوده،حالا در کنار وسکر و روبروی کریس ایستاده بود!جیل هم بهترین شخصیت پردازی خودش رو داشت.برام اصلا مهم نیست که توی 3 خوشگل تر بود یا نقش بیشتری داشت.اون شخصیت پردازی عمیق و احساسی که جیل توی 5 داشت،هیچوقت توی 3 نداشت.علاوه بر اینکه 3 فقط به خاطر نشون دادن نابودی راکون سیتی ساخته شد و جیل هم فقط یک روایتگر برای نشون دادن اون بود.وگرنه نه داستان درباره ی جیل بود و نه اینکه کار مهمی کرد.در حالی که در 5 به داستان اصلی رزیدنت اویل و ادامه ی واقعه ی عمارت برگشته بود و نقشش 1000 برابر مهمتر و تاثیرگذارتر از 3 بود!تازه توی ساخت اوروبوروس هم دخیل بود و به کریس هم در کشتن وسکر کمک کرد.در واقع 3 شخصیتی که خودشون داستان رو شروع کرده بود،بعد از 10 سال دوباره در کنار هم جمع شدند تا همون داستان رو تموم کنند و این یعنی یک داستان ناب و تکرار نشدنی!
در حالی که نسخه های 4 و 6 نه تنها ریشه ای نبودند و چیزی رو از گذشته مشخص نکردند،بلکه هیچ صحنه ی ماندگار و تاثیرگذاری هم نداشتند.فقط دو تا داستان گذرا و قابل حذف!
 
نیما حد اقل شما که اطلاعاتت خوبه یکم نظر منو با دقت بیشتر میخوندی تا بیشتر اون چیزی رو من میگم و اون چیزی رو که ملاک قرار میدم رو درک کنی.بخدا دیگه حوصله طومار نوشتن ندارم.اینکه داستان 5 ضعیف هست یا قوی یه نظریه طرفداری هست و.منم که نگفتم داستانش هیچ مورد مهمی نداشت یا هیچ مورد مبهمی رفع نکرد.اتفاقا قبول هم دارم که به ماجرای درگیری کریس با وسکر پایان داد ولی داستان قوی واسه این پایان نداشت.داستان 5 اگرچه بعضی ابهاماتی مربوط به گذشته رو رفع کرد ولی خودش ابهامتی داره که نمیشه نادیدشون گرفت از جمله حتی اگه LIN رو هم بازی کرده باشین معلوم نیست که تو اون سقوط به اون ارتفاع جیل چطور نجات پیدا کرده.حالا این عینکی رو بگیم ابر انسانه ولی جیل رو چی؟وسکر نجاتش داده؟چطوری؟اگه وسکر نجاتش نداده پس خودشم که بدن ضد ضربه نداشته. بر خلاف وسکر ادم عادی بوده.این یکی از ابهامات و عیبهای مهمی هست که تو سایتهای دیگه هم نقد شده.مثلا میبینم که وسکر همون لباسای سه سال پیش رو هنوز تو تنش داره!!!
و چندین مورد مبهم دیگه که نه تو فایلها بهش اشاره کردن نه تو کتابها.علاوه بر این من خودم دلایل دیگه واسه بیخود بودن داستان 5 گفتم که شما همش دارین ازش رد میشین و هیچ حرفی در موردشون نمیزنین.اصلا بحث این نیست که چون 5 واقعه کریس و وسکر رو تموم کرد و به سوالتی مربوط به گذشته پاسخ داده بهترینه.بحث اینه که داستان خوب و قوی واسه جواب دادن این سوالات و تموم کردن این مارجرا واسش نوشته نشده.داستان خودش ابهامت و سوتی هایی داره.خود وسکر بر اساس طرز تفکر کارگردان یا نویسنده محترم اویل 5 اومده واسه وسکر تفکر خدا شدن و فرمانروایی رو گذاشته و از وسکر علاوه بر شخصیتی بسایر تخیلی محض اومده یه شخصیت خبیثی ساخته که لباس شوالیه هم یکی از اون نشونه هاس.حالا اینکه داستانش اومده به ماجرا وسکر پایان داده و چیزای دیگه رو معلوم کرده که نشد دلیل کافی.اینا فقط نشون میده داستان 5 موارد مهمی داشته که خب منم اینو تو پست قبلیم گفتم و هیچ انکاری هم نداشتم داشتم؟حالا با ارفاق بگیم داستان مهمترینه اما داستان هسته جالبی نداشته این ماجرا رو پایان بده.
نیما یه بار دیگه پست خودتو بخون بعدم پست من.اصلا من کی گفتم ماجینیها تخیلی ان؟اتفاقا ماجینیها اصلا تخیلی نبودن حتی شاید از زامبیها هم به واقعیت نزدیکترن.حالا بگذریم از اون پرنده هایی که از جسدشون بیروم میمود که اینا میذاریم به حساب فانتزی کردن گیم پلی یا حالا داستان.یا مثلا من هیچ جا نگفتم چون سبک گیم پلی 5 جالب نبوده پس داستان بازی هم جالب نبوده.
من به این دلیل میگم رزیدنت 5 با وجود مهم بودن جالب نیست چون در مورد شخصیت وسکر و کمی هم جیل و کریس اغرقهای دیده میشه.وسکر اگه میخواست با ویروس قوی بشه باز قابل تحمله چون لازمه شخصیت منفی قوی شدنه.ولی اینکه بخواد کارهایی انجام بده که تخیلی محض باشن و علمی بودن بازی رو به کل زیر سوال ببره این یه عیب واسه داستان محسوب میشه.که تو5 وسکر در اوج چنین ویژگیها بود.از طرفی اهداف وسکر رو من واسه خودش میدونم نه نجات بشریت چون هدفش در اصل خدا شدنه!!من که نمیدونم این چشم بادومی ها از معنی کلمه خدا چی برداشت کردن ولی به هر حال معلومه این ایده بسیار بازی رو زیر سوال بردن چون قبل از اینکه میکامی خان تشریف ببرن اصلا وسکر هدفش خدا شدن نبود اون میخواست نژاد برتر بشه اما وقتی سر و کله رزیدنت 5 پیدا شد اسپنسر هدفشو خدا شدن تلقی کرد وسکرم که بنده خدا رو کشت گفت که از این به بعد حق خدا شدن مال منه فقط!! یعنی وسکر هدفشو از انسان برتر به هدف خدا شدن ارتقا پیدا کرد
وسکر رو اوردن تو قالب لباس حاکی از تفکرات شیطانیه.جالبه سه سال اون لباسا رو بدون تغییر استفاده کرده.خود کریس هم که تو این نسخه یکم غیر رئالیست تشریف داره همش گیر میدن به بازوهاش و کارهای مثل مشت به یه سنک چند تنی .
و اما جیل.ببین نیما من حرفات رو قبول دارم که جیل تو رزیدنت 5 مارجاهای جذابتری نسبت به 3 داشته.دلیلشم به خاطر برتر بودن داستان 5 نیست چون اصلا داستان 5 برتر نیست دلیلش به خاطر پیچیدگی بیشتر داستان 5 به 3 هست.چون خودتم میگی تو 3 جیل کار مهمی نکرد فقط در حال فرار بود.ولی تو 5 اول تحت کنترل وسکره بعد مقابل کریس و بعدم که کریس کمک کرد وسکرو بکشه .
ولی خیلیها هم عقیده دارن با وجود نقش جذابتر جیل نسبت به 3 شخصیتش خدشه دارشد.اولا که اصلا معلوم نیست تو سه سالی که جیل اسیر وسکر بوده چیکار میکرده درسته تحت کنترل وسکر بوده و داشته واسش کار میکرده ولی تو این سه همش تحت کنترل وسکر بوده.تو این سه سال اون شی رو رو سینش داشته؟یا اگرنه چطور تو این سه هیچ وقت هم از کنترل وسکر خارج نشده؟با بازی کردن و خوندن
 
آخرین ویرایش:
اگه وسکر نبود اصلا کریس هم زیاد مطرح نبود جیل همنطور.اهمیت کریس مدیون وسکره
هسته اصلی داستان رزیدنت اویل مبارزه با بیو تروریسم هست .نه این عینکی.این عینکی فقط بخشی از داستان رو پوشش میده.ولی مبارزه با بیو تروریسم همه نسخه ها رو پوشش میده منتها چون تو نسخه 6 داستان کلیشه ای ساخته شده و روش کار نشده جالب نبود ولی مثلا رولیشن خیلی جالب بود.
عمده نقش وسکر هم تو 5 بود وگرنه تو 1 که شروع داستانه عمده داستان مربوط به ویروس تی زامبی شهر راکون امبرلا و.. هست نه وسکر.تو کد رونیکا هم وسکر به اندازه الکسیا و کلا اشفوردی ها نقش نداشت.و فقط اخرای بازی با کریس و الکسیا در گیر میشه چون تو دارک سایدم اون قسنتی که مربوط به داستان کد ورنیکاس خبری از وسکر نیست ولی الکسیا و الفرد و کریس و کلر و اسیو رو نتونستن خذف کنن.این حاکی از اینه که تو کد رونیکا هم وسکر تازه داشت کاراشو شروع میکرد و بنابراین 90 درصد داستان دست وسکر نبود.فقط میمونه امبرلا کرونیکلز که وسکر نقشش پررنگتر میشه که بازم نمیشه نقش کریس و جیل و ولادمیر وهم کمتر از وسکر در نظر گرفت فقط میمونه شماره 5 که وسکر اونجا تونس یه خودی نشون بده و به گیمرها حالی کنه منم هستم!! یعنی فقط تو 5 همده داستان رو داشته ولی متاسفانه داستان 5 فقط به خاطر چند تا موارد مهمی که داره بی ارزش نیست وگرنه داستانش مناسب سبک رزیدنت اویل نیست ابهامتی هم خودش داره
این از نقش وسکر که میگید کریس به وسکر نیازمنده.کریس هیچوقت به وسکر نیازمند نبود از لحاظ داستان.تو زیرو که کریس نبود تو شماره 1 که اصلا کریس به خاطر هدف دیگه به عمارت و امبرلا وارد میشه و اخرای ماجرا میفهمه وسکر خیانت کارهو بعدشم فکر میکرده مرده.تو کد ورنیکا هم که به خاطرنجات کلر میاد راکفورد و اتفاقی با وسکر روبرو میشه .توی گمشده در کابوس هم دنبال اسپنسر بوده که بازم اونجا شانسی با وسکر روبرو میشه توی 5 هم که دنبال دستگیری ایروینگ بوده و فکر میکرده وسکر مرده.تو رولیشن که وسکر بود و نبودش یکیه.توی 6 هم که دنبال مبارزه با بیوتروریسم تو چین بوده.کلا کریس همیشه به خاطر مبارزه با هر گونه بیوتروریسم وارد ماجرا شده نه وسکر.پس نگید کریس همیشه تو نقشش محتاج وسکره.در ضمن بعد از نسخه 5 هم دو نسخه 6 و رولیشن ساخته شد که ربطی به وسکر ندارن ولی کریس تو هر دوشون هست.این یعنی اینکه رزیدنت ایول میتونه بدون وسکرم ادامه پیدا کنه و کریس هم وارد ماجرا بشه.
جیل هم محبوبیتش رو اصلا مدیون وسکر نیست.زیادم با وسکر روبرو نبوده اتفاقا تو 5 زیاد به دل طرفدارش ننشست چون شخصیتش توسط همین وسکر خدشه دار شد ولی نقشش تو 1 جالب بود توی 3 هم با وجود نبود داستان پیچیده جالب بود
 
خیلی خب بیایید موضوع بحث رو عوض کنیم من که این پستهای اخیر رو میخونم چشام از حدقه میاد بیرون واقعا چطور حوصله میکننین این پستهای طولانی رو ارسال میکنن؟
موضوع جدید رو هم بذاریم به عهده نیما
راستی زنده باد کلر که هیچ کس بهش گیر نمیده چون کارش همیشه درسته
 
شما که انقدر به داستان خوب اشراف داری پس فایل های بازی رو هم خوندی و میدونی که وسکر تو همه ی شماره ها با نقشه و طرح قبلی کار میکرده
اینکه میگی تو 1 ورود کریس به عمارت اصلا ربطی به وسکر نداشته و برای ویروس تی اومده بوده اونجا،دقیقا بخاطر اینکه وسکر نقشه کشیده بود توانایی ویروس رو در مقابل گروه خودش بسنجه اونارو میکشه عمارت!
پس دقیقا به خاطر وسکر وارد داستان شده!
عقده و کینه ی کریس هم نسبت به وسکر واسه همینه! چون میفهمه در اصل یک آیتم بوده در یک آزمایش!
بعدم که میبینه زورش به وسکر نمیرسه که دست به دامن کراتین و آمپول و اینا میشه!
ولی ازین که میگی داستان 5 لجن ترین داستان رو داشت قبول دارم چون توش مهمترین شخصیت رزیدنت اویل، یکی از بزرگترین شخصیت منفی های دوران گیم رو به لجن کشید ،خیلی مسخره داستانش رو جمع کردن!
وسکر هدفش بزرگ بود، اونم یکپارچه سازی دنیا بود!
از قدیم هم همه حکومت ها میخواستن دنیا رو توسط خودشون یکپارچه کنن!
حالا اون میخواست توسط اوروبورو اینکارو بکنه!
حکومت های دیگه توسط چیزای دیگه!
و در آخر باید بگم که : نرود میخ آهنین در سنگ!
 
آخرین ویرایش:
اینکه میگی تو 1 ورود کریس به عمارت اصلا ربطی به وسکر نداشته و برای ویروس تی اومده بوده اونجا،دقیقا بخاطر اینکه وسکر نقشه کشیده بود توانایی ویروس رو در مقابل گروه خودش بسنجه اونارو میکشه عمارت!
پس دقیقا به خاطر وسکر وارد داستان شده!
میدونم همه اینا طرح و نقشه وسکر بوده ولی کریس و جیل به خاطر اینکه از اعضای تیم براوو و اینکه بدونن ماجرا از چی قراره اونجا اومدن .هیچکدومشون هم نمیدونستن وسکر پشت ماجراس .کریس اینو اواخر بازی میفهمه که وسکر واسشون نقشه داشته
بعدم که میبینه زورش به وسکر نمیرسه که دست به دامن کراتین و آمپول و اینا میشه!
اولا اینکه دست به دامن کراتین و این چیزا بوده رو هیچ وقت کپکام تایید نکرده و گفته که کریس در اثر تمرینات زیاد بازوهاش اینطوری شده.دوما توقع داری کریس زورش به ابر انسان برسه؟وسکر اگه مرده بدون ویروس بیاد طرف کریس
وسکر هدفش بزرگ بود اونم یکپارچه سازی دنیا بود!
از قدیم هم همه حکومت ها میخواستن دنیا رو توسط خودشون یکپارچه کنن!
وسکر اینقدر قدرت چشمشو کور کرده که به عواقب کاری که میکرد فکر نمیکرد.کجای این عمل وسکر میشه یکپارچه سازی؟با خدا شدن ؟اوروبورس اگه همه انسانها رو از بین میبرد چی؟مگه تو دنیا چند نفر میتونن با اوربوس نژاد برتری پیدا کنن .این همه جمعیت به خاطر چند نفر تلف بشن؟ وسکر تشنه قدرت بود.نه تشنه صلح ثبات و یکپارچه سازی .حرفاش گویای این حقیقت هست.وسکر فقط میخواست کارهاشو توجیه نادرست کنه با جمله من دنیا رو نابود نمیکم اونو نجات میدم
ولی ازین که میگی داستان 5 لجن ترین داستان رو داشت قبول دارم چون توش مهمترین شخصیت رزیدنت اویل یکی از بزرگترین شخصیت منفی های دوران گیم رو به لجن کشید خیلی مسخره داستانش رو جمع کردن
من دوست داشتم وسکر هدفش بشر دوستانه باشه هدفش انسان قوی بودن باشه همون هدفی که قبلا امبرلا اویل تاسیسش دنبال میکرد.و اگه توسط یه شخصیت رقیب کشته میشد بهتر بود تا توسط یه مامور BSAA کشته بشه
 
وسکر اینقدر قدرت چشمشو کور کرده که به عواقب کاری که میکرد فکر نمیکرد.کجای این عمل وسکر میشه یکپارچه سازی؟با خدا شدن ؟اوروبورس اگه همه انسانها رو از بین میبرد چی؟مگه تو دنیا چند نفر میتونن با اوربوس نژاد برتری پیدا کنن .این همه جمعیت به خاطر چند نفر تلف بشن؟ وسکر تشنه قدرت بود.نه تشنه صلح ثبات و یکپارچه سازی .حرفاش گویای این حقیقت هست.وسکر فقط میخواست کارهاشو توجیه نادرست کنه با جمله من دنیا رو نابود نمیکم اونو نجات میدم

وسکر تا قبل از ملاقاتش با اسپنسر یه خلئی در وجودش بود و هدفش کاملا مشخص نبود...ولی بعد از ملاقاتش با اون هدفش رو کاملا فهمید و بدون تردید جلو رفت....حتما این جمله رو شنیدی که،" برای نابود کردن قدرت به قدرت بیشتر نیاز هست." وسکر قدرت برتر بود
همه چی داشت!
وقتی قدرت داری میتونی ازش برای رسیدن به هدفت استفاده کنی
خودتو بزار جای وسکر
وقتی قدرت داری، همه چی داری، نیروی کافی هم داری نمیخوای ازش برای رسیدن به هدفت استفاده کنی؟
وسکر تنها اشتباه بزرگش این بود که با کریس هی بازی بازی کرد...بیخودی زندش گذاشت...همینم باعث شکستش شد.
اولا که حذفش از سری رزیدنت اویل کاملا اشتباه بود!
اونم با اون پایان بیخود و مسخره توسط یک کاراکتری که هیچ گذشته و آینده ای نداشت!
دختره ی پشمک...شوا رو میگم
دوما اگه قرار به حذفش بود همونطور که گفتی وسکر شخصیت رقیب خودش رو داشت....اون همه داستان با جیل و کریس داشته...پایان کارش باید مستقیم توسط اون دوتا می بود
در کل بحث راجع به چیزایی که اتفاق افتادن بی فایدس
نه من نویسنده و کارگردان بازی ام نه شما!
این کپکام بی مغزه که روز به روز داره آبروی سری رو با داستان های گلابی طوریش میبره و فقط هرس من و شما رو در میاره!
عمرا هم رزیدنت اویل به ریشه هاش برنمیگرده مگر اینکه وسکر برگرده و البته با داستان درست...نه اینکه همینطوری خیاری برش گردونن
 
ارباب کریس جواب منو ندادین که چرا وسکر باید بره رئیس شعبه روسیه آمبرلا یعنی سرگی ولادیمیر رو بکشه و آمبرلا رو برای همیشه خاموش کنه در صورتی که طبق گفته شما آدم نفهم و مسخره و دیوونه قدرت و ... هست؟
چرا وقتی میتونه خودش آمبرلا رو بچرخونه، میزنه اون رو نابود میکنه؟
 
ارباب کریس جواب منو ندادین که چرا وسکر باید بره رئیس شعبه روسیه آمبرلا یعنی سرگی ولادیمیر رو بکشه و آمبرلا رو برای همیشه خاموش کنه در صورتی که طبق گفته شما آدم نفهم و مسخره و دیوونه قدرت و ... هست؟
چرا وقتی میتونه خودش آمبرلا رو بچرخونه، میزنه اون رو نابود میکنه؟
برا اینکه وسکر سرگی رو مانع هدفهاش میدید قبول داری سرگی میتونس رقیب باشه واسه وسکر؟قبول داری وقتی دست راست اسپنسر ممکنه واسه وسکر بد بشه.حالا اگه گیرم سرگی عددی هم نباشه بازم وسکر نمیتونه اجاز بده رقیبش زنده بمونه اون حتی به اسپنسر هم رحم نکرد .وسکر میخواست امبرلائی داشته باشه که خودش برپا کرده باشه و کسی توش رقیب نباشه.واسه همین میاد بر علیه امبرلای روسیه اقدام میکنه و اطلاعت امبرلا رو هم میدوزده و بعد دیگه چه نیازی به امبرلا داره ؟
 
آخرین ویرایش:
خب هادی جان،اینکه 5 مهمترین خط داستانی RE رو تموم کرد یک بحثه،اینکه می تونست بهتر تموم بشه یک بحث دیگه است.بله.من خودم قبول دارم که خیلی جاهاش می تونست بهتر کار بشه.ولی اینکه می تونست بهتر باشه،دلیل بر این نمیشه که الآن بده!

در ضمن،شما همش داری به جزئیات گیر میدی.اینکه وسکر توی 3 سال یک لباس رو می پوشه اصلا مهم نیست.چون به داستان ربطی نداره.اصلا مگه نمیشه آدم یک لباس رو 3 سال نگه داره؟دلیل نمیشه که وسکر توی کل این 3 سال،همش همین یک لباس رو پوشیده باشه.اگه اینجوری حساب کنیم،پس خیلی چیزا عیب محسوب میشن.مثلا گلوله ی R.P.G توی دست وسکر میترکه.ولی لباس هاش آسیبی نمی بینند.حقیقت اینه که اینا اشکال محسوب نمیشن.چون خیلی جرئی هستن و نمیشه باهاشون کل یک بازی رو زیر سوال برد.

بعدش هم کریس همیشه به خاطر وسکر مهم بوده.اینکه کریس همه جا به خاطر مبارزه با بیوتروریسم وارد داستان میشه و بعدا با وسکر روبرو میشه،فقط یک بهانه است که کریس با وسکر روبرو بشه.چون وسکر رو که نمیشه از اول داستان لو بدن و کریس هم باید با یک بهونه ای وارد داستان بشه دیگه.مثلا در ریمیک،کریس و جیل برای یافتن تیم براوو میان توی داستان.ولی در اصل،کل داستان توسط وسکر برنامه ریزی شده.درسته که کریس و جیل ظاهرا میان که تیم براوو رو نجات بدن،ولی بعدا با حقیقت خیلی بزرگتری روبرو میشن و اون هم خیانت وسکر و هویت واقعی اونه.

توی کد ورونیکا هم وسکر رو زنده کردن و کریس رو هم آوردن تا یک گره داستانی بین این دو تا ایجاد کنند (یا داستانی که توی 1 بسته شده بود رو مجددا باز کنند) و مقدمه ای بشه برای یک داستان مهم و طولانی در سری.وگرنه اونجا که دیگه اصلا مبارزه با بیوتروریسم مطرح نبود.

توی 5 هم آیروینگ فقط واسطه ای بود تا کریس به وسکر برسه.وگرنه آیروینگ همون اوایل بازی مرد و هدف اصلی کریس شد یافتن جیل و در نهایت نابود کردن وسکر.در واقع 5 در اصل برای نشون دادن ادامه ی مبارزه ی کریس و وسکر ساخته شد.توی LIN هم خود کریس میگه که ما دنبال اسپنسر بودیم تا سرنخی از وسکر بدست بیاریم.یعنی اینطور نبوده که هدف اصلیشون اسپنسر باشه و اتفاقی با وسکر روبرو شده باشن.اتفاقا این اتفاق تصادفی،اونا رو به هدف اصلیشون رسوند.چون اونا در اصل دنبال وسکر بودن نه اسپنسر!

در واقع مبارزه با بیوتروریسم همیشه بهونه ای بوده که کریس وارد ماجرا بشه و با وقایع خیلی مهمتری روبرو بشه.مطمئن باش اگه وسکر نبود،اصلا توی 5 کریسی هم در کار نبود.مگه اینکه بخوان یک داستان الکی برای مبارزه با بیوتروریسم درست کنند مثل نسخه ی 6.تازه همونجا هم مبارزه با بیوتروریسم بازم بهونه ای بود که کریس وارد داستان بشه و با کارلا روبرو بشه.در واقع اون سناریو بیشتر برای نشون دادن اقدامات کارلا بود نه کریس.برای اینکه ما فکر کنیک کارلا همون ایداست که داره مرتکب اون جنایات میشه.در واقع شخصیت های مثل کریس،کلیر،لیون همیشه نقش روایتگر رو دارن و نیاز یه یک دلیل و بهونه دارن تا با اصل داستان و اون کسی که پشت پرده ی همه چیزه روبرو بشن.کریس،کلیر،لیون و....اون اول حتی نمی دونن که در اصل چه خبره و قراره با چه کسی روبرو بشن.اون بهونه هم معمولا همون اوایل بازی تموم میشه و اصل داستان میشه مبارزه ی کریس و لیون و....با اون شخصیت منفی که پشت پرده ی داستانه.مثل وسکر،کارلا،الکسیا،سیمونز و....

اسماعیل جان،فکر کنم وقتش رسیده که درباره ی 7 بحث و پیش بینی کنیم.مثلا اینکه آیا کپکام باز دوباره گند میزنه یا اینکه اشتباهاتش رو جبران می کنه؟اگه جبران می کنه چی رو و تا چه حد؟7 در حد کدوم نسخه خواهد بود؟
 
دوستان نمیدونم خبر دارین یا نه امروز صفحه رسمی رزیدنت اویل در چیز بوک با یه تریلر Resident Evil 4 Ultimate HD رو برای PC معرفی کرد ماه دیگه هم منتشر میشه

تاریخ انتشار 28/2/2014
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or