بانوی مرموز قرمز پوش : نگاهی به شخصیت Ada Wong

[ARTHUR WESKER]

​

وقتی نام سری محبوب و جریان ساز Resident Evil آورده می شود ، بدون شک در ذهن همه ی ما یک بازی ترسناک بقای شاهکار ( به استثناء چند نسخه!) با شخصیت هایی دوست داشتنی و داستان هایی محکم و درگیرکننده تداعی می شود. هنگامی که بحث یک شخصیت مرموز در سری محبوب و معروف رزیدنت ایول می شود ، بدون شک با شخصیت Ada Wong روبرو خواهیم شد.

شخصیتی که علاوه بر مرموز ، بی روح و بی احساس بودن ، فلسفه و روش خاص خودش را برای رسیدن به اهداف ماموریت هایش دارد. دقیقا همچون پروانه ای که همیشه بعنوان سمبل خاص خودش ، آزاد و رها ، بدون دستور گرفتن و تقلید کردن از شخص خاصی راه خودش رو برای رسیدن به هدف نهاییش دنبال می کند. این شخصیت محبوب اما زیرک! توسط نوبورو سوگیمورا خلق شد و با شینجی میکامی افسانه ای در قسمت چهارم سری به اوج شخصیت پردازی رسید.

ایدا در سال 1974 از پدری چینی و مادری آمریکا متولد شد و توسط یک سندیکای جنایی که به صورت زیر زمینی در زمینه ی تجارت اسلحه کار میکرد ، آموزش دید. در سال 1998 ایدا موفق به نفوذ به یکی از ارگان های مهم شرکت آمبرلا شده و برای نفوذ بیشتر ، موفق به جلب اعتماد یکی از کارکنان مهم آمبرلا می شود. در همین راستا ایدا با فردی به نام جان کلمنس آشنا می شود.

جان کلمنس به ایدا به قدری علاقه مند می شود که رمز کامپیوتر خودش را به اسم ایدا تغییر میدهد. بعد از چند ماه با گسترش ویروس T در عمارت اسپنسر ، ایدا سریع آنجا را به مقصد شهر راکون ( که نزدیک ترین شهر به عمارت اسپنسر ، در کوه های آرکلی بوده است ) ترک می کند و بعد ها جان کلمنس در تاریخ هشتم ژوئن 1998 قربانی ویروس T می شود. حتی برای ایدا نامه ای هم می نویسد ، اما به دلیل نابودی عمارت اسپنسر ، هیچوقت این نامه توسط ایدا خوانده نمی شود.

​

بعد از گذشت دو ماه از حوادث عمارت اسپنسر ، ایدا این بار برای به دست آوردن نمونه ویروس G از ویلیام برکین ، توسط آلبرت وسکر مامور می شود. در بین راه ایدا با پلیسی تازه کار به نام لیان به صورت اتفاقی در پارکینگ ساختمان پلیس R.P.D ملاقات می کند و ایدا به لیان به دروغ می گوید که برای پیدا کردن فردی به نام جان کلمنس به شهر آمده است و علت حضورش در ساختمان R.P.D برای پیدا کردن فردی به نام بن برتولوسی است که از مکان جان کلمنس اطلاع دارد.

با کشته شدن بن و ملاقات لیان با آنت برکین ( همسر ویلیام برکین ) لیان متوجه می شود که در اصل ایدا جاسوس سازمان مخفی است. بعد از رو در رو شدن ایدا با لیان ، ایدا با اسلحه لیان رو تهدید می کند که نمونه ویروس G رو که آنت برکین به او داده بود را به ایدا تحویل بدهد. با امتناع لیان ، ایدا توسط آنت برکین از پشت مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و از لابراتور سقوط می کند.

با سقوط ایدا از لابراتور آمبرلا ، به کلیر در کشتن تایرانت T-002 با انداختن راکت لانچر کمک می کند اما آنجا کلیر ، ایدا را نمی شناسد و نمی داند چه کسی بوده که کمکش کرده است. بعد از کمک به کلیر , ایدا موفق به بدست آوردن نمونه ویروس G می شود . آلبرت وسکر در لایو به ایدا خبر عبور هلیکوپتر سرگی ولادیمیر رو می دهد. با استفاده از Hockshot که توسط وسکر بهش داده شده و به کمک هلیکوپتر از شهر راکون خارج می شود ( البته هنوز مشخص نیست که ایدا بعد سقوط از لابراتور آمبرلا به چه شکل زنده باقی می ماند ، چون Hockshot را بعد از لایو با آلبرت وسکر ، سلاح در چمدانی به ایدا داده می شود و سقوطش قبل از به دست آوردن Hockshot رخ می دهد. )

​

ایدا شش سال بعد از وقایع شهر راکون سیتی بار دیگر از سوی وسکر ماموریت نفوذ به داخل یک گروه مذهبی به نام لوس ایلومینادوس (به ریاست اسموند سدلر) برای به دست آوردن نمونه انگل لاس پلاگاس که به کمک آن سدلر افراد داخل دهکده رو کنترل می کند را بر عهده می گیرد. ایدا در اینجا هم با لیان مواجه می شود ، اما در ابتدا خودش رو از معرض دید لیان برای زیر نظر گرفتنش مخفی نگه میدارد .

با زیر نظر گرفتن لیان ، ایدا متوجه می شود که لیان بهترین متحد برای بدست آوردن نمونه ی انگل لاس پلاگاس هست و به همین منظور لیان را بارها از مرگ نجات می دهد. با امدن جک کراوزور به داستان ، ایدا موفق به دریافت اطلاعاتی از ارتباط جک کراوزور با سدلر می شود و به همین منظور برخلاف میل وسکر مانع کشته شدن لیان توسط کراوزور می شود.

با کشته شدن کراوزور توسط ایدا ،او به سراغ سدلر برای بدست آوردن انگل پلاگاس می رود و در صحنه ی نبردش با لیان نقش فرد کمکی به لیان رو بر عهده می گیرد . با کشته شدن سدلر توسط لیان و البته به کمک ایدا ، لیان موفق به بدست آوردن نمونه انگل پلاگا می شود و در همین هنگام بلافاصله از طرف ایدا با اسلحه تهدید می شود که نمونه انگل رو به ایدا پس بدهد.

او با به دست آوردن نمونه انگل پلاگاس ، با هلیکوپتری که از سوی وسکر فرستاده شده است ، از جزیره خارج می شود. ایدا فقط یک نمونه از انگل تابع را به وسکر تحویل می دهد و نمونه انگل اصلی پلاگاس را پیش خودش نگه می دارد و وسکر با برگشتن به جزیره ، نمونه اصلی انگل پلاگاس را از جسد کراوزور بدست می اورد. ( حتی در آخر بخش Assigment کمپین ایدا ، وسکر به ایدا خبر از تغییر روند دنیا را در آینده می دهد. )

​

در سال 2011 با کشته شدن آلبرت وسکر به دست کریس ردفیلد ، ایدا به صورت مخفی توسط دریک سیمنز استخدام می شود. در اولین ماموریت خود برای سیمنز ، وظیفه تهیه نمونه ی سلاح های بیولوژیک در جمهوری اسلاو شرقی را برعهده میگیرد. ( جمهوری اسلاو شرقی یک جمهوری است که بعد از فروپاشی شوروی در روسیه تشکیل شده است و پایتخت آن شهر Holigrad است ) . در جای جای شهر های این کشور تظاهرات گسترده ای به رهبری شخصی به نام Alexander Kozachenko علیه حاکمیت رییس جمهور این کشور که یک زن به نام Svetlana Blikova است ، شکل می گیرد .

ایدا در بدو ورود به پایتخت این کشور یعنی Holigrad ، با Svetlana دیدار می کند و خودش را مامور B.S.A.A معرفی می کند و اطلاعات گسترده ای رو در اختیار فرماندهان نظامی این کشور از انگل لاس پلاگاس ، که در حال شیوع در سطح شهر های روسیه است ارائه می دهد. بعد از اطلاعات منتشر شده ، ایدا به وجود تعدادی از نمونه ی خاص از انگل پلاگاس در یک پارکینگ پی میبرد و با ورود به پارکینگ با لیان که مامور ایالات متحده آمریکا است درگیر می شود ، اما به محض رسیدن به جعبه ی انگل ، ایدا متوجه خالی بودن جعبه می شود.

با لو رفتن لیست افراد شاغل در B.S.A.A رییس جمهور این کشور به عدم نام ایدا در لیست پی می برد و در اولین ملاقات ایدا با Svetlana طی درگیری که بین این دو رخ می دهد ، ایدا توسط ماموران امنیتی رئیس جمهور دستگیر می شود و در زیر زمین اتاق ریاست جمهوری زندانی می شود. با به هوش آمدن ، ایدا موفق به فرار از زندان می شود و در ساختمان زیر زمینی تولید انگل ، با نمونه های انگل که در حال تکامل هستند برخورد می کند و یک نمونه از انگل لاس پلاگاس در حال تکامل را همراه خودش ، هنگام خارج شدن از روسیه حمل و برای دریک سیمنز ارسال می کند.

​

در ماه ژوئن 2013 دریک سیمنز با ایدا از طریق یک لایو تصویری در یک زیردریایی که در اعماق آب های دریای آتلانتیک شناور است ، ملاقات می کند. در آن لایو ، سمنز به ایدا ماموریت محافظت از دو نفر به نام های شری برکین ( دختر ویلیام برکین ) و جیک مولر ( پسر آلبرت وسکر ) که بدنش نسبت به ویروس C توسط یک آنتی ژن ( که توسط پدرش آلبرت وسکر به ارث برده است ) مقاوم هست را می سپارد. با غرق شدن زیر دریایی ایدا موفق به فرار از زیر دریایی می شود و دریک سمنز به ایدا خبر حمله ی بیولوژیکی به آمریکا ، چین و چند شهر مهم در جهان را توسط کمپانی تازه تاسیس نئو آمبرلا می دهد. در بیست و هشتم ژوئن با رسیدن ایدا به کلیسای Tall Oaks ( ساختمانی که برای مقرر زیر زمینی The Family است ) با وارد شدن به مقر زیر زمینی The Family و دیدن نوار ویدیویی به نام Happy Birthday Ada Wong متوجه می شود دریک سمنز از DNA خودش برای پیش برد اهدافش استفاده کرده است. ایدا تصمیم می گیرد به شهر لانشیانگ چین برود ( چون اطلاع پیدا می کند که جیک مولر و شری برکین به این شهر آمده اند ) و از دور مراقب جیک و شری است.او این دو نفر را از حمله BOW ارگانیک به نام ابیستوو که یک موجود جهش یافته و مسلح به اره برقی بود را نجات می دهد.

بعد از نجات جیک و شری ، ایدا در جاده با نوع شبیه ساز خودش یعنی Carla Radames که دریک سیمنز از DNA خود ایدا برای ساخته شدندش استفاده کرده بود , روبرو شد. کارلا توسط کریس ردفیلد و پیرز نیوانس در حال تعقیب بود و با تعقیب کارلا , ایدا وارد یک کشتی می شود و در کشتی به اسناد محرمانه ای از دریک سیمنز و کارلا دسترسی پیدا می کند و در این هنگام کارلا توسط افراد دریک سیمنز کشته می شود و به پایین عرشه کشتی پرتاب می شود . ایدا که شخصا نظاره گر این صحنه است به سمت کارلا می رود. ناگهان کارلا جهش پیدا می کند و با ایدا درگیر می شود . در حین مبارزه ایدا با کارلا یک موشک که حامل ویروس C است به سمت شهر شلیک می شود.

ایدا در نهایت موفق به نابودی کارلا شده و با هلیکوپتری از کشتی خارج می شود. ایدا از یک طرف خودش رو در شکل گیری ویروس C مقصر میبیند و از طرفی دیگر خیانت سیمنز را دیده است ، تصمیم بر نابودی دریک سیمنز می گیرد. به همین منظور با وارد شدن به برج Squad با سیمنز که آلوده به نوع ارگانیک جهش یافته ای از ویروس C هست مواجه می شود. در اینجا هم ایدا ، همانند پایان داستان قسمت چهارم ، به لیان در از بین بردن سیمنز کمک می کند.او با رفتن به آزمایشگاه مخفی سیمنز از شکل گیری دوباره یک BOW با DNA خودش ، جلوگیری و ازمایشگاه را نابود می کند. در پایان بازی هم موبایل بانوی زیبا و مرموز ما! به صدا در می اید که به نظر میرسد ماموریتی جدید است و او دیر یا زود سر و کله اش برای یک ماجراجویی جدید پیدا خواهد شد.

نویسندگان

​

 

[The End Of Ps]

مرسی از نویسندگان عزیز خیلی عالی
کاراکتر زن مورد علاقم کاریزما میریزه ازش

 

[Nameless King]

اولین کراش زندگیم

 

[mdtnt]

کراش ابدی
از 18 سال پیش که resident evil 2 رو بازی کردیم هنوز منتظریم که سرانجام داستان لیان و ایدا رو متوجه بشیم ولی کپکام یه جواب درست حسابی نمیده تو دو نسخه آخر هم که به کل لیان و ایدا رو فراموش کرده

 

[Kiami]

بهزاد جان مثل همیشه عالی . فقط اصلا فکرشو نمیکردم تو نظر سنجی ada بیشتر از جیل رای بیاره ! اعصاب مارو به هم‌نریزید سریعا رای ها رو به سمت جیل برگردونید

 

[last of amir]

یادش بخیر هنوز اون نامه‌ای که رژ لب روش بود و از لای میله‌های پنجره فرستاد داخل رو یادمه ممنون بابت مقاله

 

[Jill-Valentine]

بریم سر اصل مطلب، اصلا خوشم نیومد از این مقاله، حالا بهت می گم چرا! چون رفتی سراغ شخصیتی که همیشه یه لول از بانو تمام نسخه های سری، جیل ولنتاین کمتره.

اما جدا از شوخی، مرسی بهزاد. مقاله خوبی بود.

ولی بازهم خوشم نیومد!

هیچوقت فراموش نکن:

۱. جیل ولنتاین

۲.جیل ولنتاین

۳. ایدا وانگ

deal with it

View attachment mp4.mp4

 

[dark spartan]

مرسی از مقاله عالی.به نظر من ada با اختلاف بهترین کاراکتر مونث این فرانچایزه

 

[residen]

جیل : زیبا ، قابل اطمینان ، مهربان و زن زندگی

کلر : خانواده خوب و آبرو دار ، زیبا ، مهربان و بهترین ضد عفونی کننده برای آب خوراکی ( شوخی )

ایدا : امان از این دست زنها ! زیبا ، به شدت غیر قابل پیش بینی ، در عین مهربانی و محبت کردن بسیار خطرناک ، منتظر درخواست ازدواج از سمت لیون ( زرشک )

هلنا : زیبا ، مهربان و بهترین مادر برای فرزندان لیون ( رفتم تو لیست مرگ ایدا )

شوا : زیبا ، مهربان ، بسیار دلسوز ، یار وفادار ، بدون حس حسادت

همونطوری که میبینیم همه اشون یجورایی خوب هستن ولی خب انتخاب من برای زندگی خانم کلر ردفیلد هست .

دوستان از حالا به بعد دیگه نبینم اینجا کسی ایشون و بدون کلمه خانم خطاب کنه ( کاملا جدی )

ممنون بهزاد و مصطفی

 

[rezvideo]

هر سه عالی هستن گرچه ایدا رو بیشتر از همه می پسندم

 

[ThePS-Only]

این مقاله کمترین کاری بود که میتونستم برای عشق پانزده سالم ( عشق به ایدا ) انجام بدم : ).
بقول ایدا : Easier said than done : دی.

 

[MrElectricWizard]

اولین باری كه تو بازی ها عاشق شدم استریت اف ریج بود و Blaze عزیز
اما عشق ابدیم قطعا جیل عزیزم خواهد بود
اصن تا ابد با Jill Valentine

 

[ThePS-Only]

کراش ابدی
از 18 سال پیش که resident evil 2 رو بازی کردیم هنوز منتظریم که سرانجام داستان لیان و ایدا رو متوجه بشیم ولی کپکام یه جواب درست حسابی نمیده تو دو نسخه آخر هم که به کل لیان و ایدا رو فراموش کرده

البته ایدا به لیان علاقه ای نداره و این علاقه برعکسه و لیان به ایدا علاقه داره. ایدا نه تنها به لیان به هیچکس دیگه ای علاقه نداره , ایدا یک کاراکتری که بارها نشون داده برای رسیدن به اهدافش لیان و خیلی ها رو قربانی میکنه مثل Resident Evil 2 و حتی نسخه چهارم , نمیدونم دیدین یا نه حتی تو امبرلا کرانیکلس , وسکر به ایدا میگه تو به ما با کمک به لیان خیانت کردی , ایدا اونجا یه لبخندی میزنه و نمونه ویروس G رو روی میز میذاره و وسکر تعجب میکنه. ایدا جزو معدود بانوانیه که بخش رمانس تو روح و ذهنش شکل نگرفته : دی.

 

[residen]

با توجه با اینکه تاپیک مربوط به خانم ایدا هست کمی بیشتر راجع به ایشون مینویسم ، نظر من درباره نوع نگاه ایشون به زندگی اینه که انسانی به شدت درون گرا هستن و هدف خاصی و دنبال میکنن که البته این هدف هنوزم جزو مسائل حل نشده و مخفی کل داستان ایشون در رزیدنت اویل هست ، یعنی درست معلوم نیست چی از دنیا میخواد ! چی از جون لیون میخواد ! چرا لیون و کریس و مثل خروس جنگی میندازه به جون هم ! چرا لباسای محرک جلوی لیون میپوشی و بعدش میگی سی یو راند ! فکر میکنی لیون با این کارا بهت میگه عزیزم بیا من و کمتر عذابم بده و پیشم بمون ! لیون کلی کار داره نمیتونه مثل جونای بیست ساله که در تعطیلات تابستونی هستن هی برات گل بخره بیاد دیدنت ! بس کن خانم ، سنتون داره میره بالای پنجاه ! لیون بخواد از خودش نسلی زامبی کش به جا بذاره دیگه نمیتونه روی شما حساب کنه ها ! بسه دیگه مخفی کاری ، یکم بیا از قسمت عاطفه ات استفاده کن خب !

ببخشید یکم طولانی شد ، اما بازم برگردیم به نوع نگاه ایشون ، خانم ایدا کلا سیستم عجیبی داره ، مثلا وقتی توی رزیدنت اویل شش کنترلش میکردم گاهی وسط درگیری های شدید میدیدم میخواد حرکات نمایشی انجام بده مثل استفاده از طناب تیرکمانیش یا خنده های اشوه گونه اش ! بابا اینجا وسط جنگه اینا موجودات جهش یافته خطرناک تر از زامبی هستن ! لیون اصلا اینجا نیست که ببیندت بگه به به چقدر کارش درسته الان با موهای در دست باد میرم روبروش زانو میزنم میگم با من ازدواج میکنی ! ببخشید دوباره داغ دلمون و تازه کردم .

خلاصه کنم و نظر کلیم و بگم ، ایدا سالهاست داره سعی میکنه لیون و به دست بیاره ولی نمیاره چون لیون اسباب بازی نیست ، عشق میخواد .

 

[EVIL4baz]

یعنی لحظه لحظه سری اومد جلوی چشمام... خوشگله لعنت به تو