احسان حرفت در مورد اینکه زبان رسمی و عامیانهی فارسی فاصلهی زیادی با هم دارن رو کاملاً قبول دارم. اما همین زبان رسمی رو هم میشه با سلیقه و خلاقیت جذاب و سلیس کرد. برای مثال این نقد تکنیکی از دیجیکالا رو ببین
لپ تاپ 17 اینچی ام اس آی مدل GT73VR 6RF Titan Pro - A
منظورم نقد اصلیه، نه پاراگراف اول. نقدی که از کلمه «بازیکنندههایی» شروع میشه.
جدا از بحث روان نویسی و یا عامیانه یا رسمی بودن نوشته، مشکل اصلی اکثر نقدهای اینجا رعایت نکردن قواعده. برای مثال نقد بازی Gris که به گمانم خودت نوشتی رو ببین. از همون خط اول خواننده با عبارت «برای وجود داشتن هنری» برخورد میکنه و گیر میکنه. قبل از هر چیز بگم که متوجهم که اصل این جمله مال تو نیست، اما خب نسخهی فارسی این جمله مال توئه. حرف «ی» میتونه معنای «یک» داشته باشه اما نه همیشه. مثلا جملهی «کتابی بیار تا بخوانیم» درسته. اما جملهی «برای نوشتن کتابی، باید بسیار زحمت کشید» اشتباهه. اینجور مواقع منظور از «یک» رو باید با خود کلمه «یک» رسوند. مثلاً «برای نوشتن یک کتاب، باید بسیار زحمت کشید».
یا مثلاً جملهی «برای وجود داشتن یک هنر، ...». البته می تونم حدس بزنم که به دلیل انتزاعی بودن مبحث هنر بوده که از «یک هنر» استفاده نکردی، و این کارت درست بوده. اما این کار جمله رو اشتباه کرده و به قیمت متوقف شدن لحظهایِ جمله تموم شده. میتونستی جمله رو اینجوری بنویسی «برای وجود داشتن هنر، برای وجود داشتن هر گونه فعالیت زیباشناسانه، پیش شرطی قطعی و روانشناسانه لازم است: وجود شور و اشتیاق.»
یا مثلا جملهی بعدی که حقیقتاً یکی از ضعیفترین جملاتی بود که در مدت اخیر خوندم. جملهی «میخواهد در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن یا خواهی در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا.» در قسمت «میخواهد در عالم سینما باشد از کارهای» اصلا مشخص نیست منظور از «از» چیه. منظور «مانندِ» بوده؟ یا «از کارهای ... گرفته»؟ (این رو بگم که من مشکلی با دریافت منظور نویسنده ندارم، مشکل اصلی اینه که درست ننوشتن، خوندن رو برای خواننده مشکل میکنه، یا حتی بدتر، به اون هم اشتباه نوشتن رو یاد میده.)
مشکل بعدی استفادهت از کلمهی «میخواهد» بوده. این کلمه از کلماتیه که قرینه سازی میکنه. به این معنی که در قسمت بعدیِ جمله می تونه حذف به قرینه بشه. مثلاً «میخواهد در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن، یا در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا». وقتی که کلمهای رو میشه به قرینه حذف کرد، دیگه نمیشه کلمهای شبیهش جاش گذاشت. نمیشه اول جمله نوشته «میخواهد» اما در قسمت بعدی نوشت «خواهی». یا باید توی قسمت دوم هم بنویسی «میخواهد»، یا هم مثل مثالی که من زدم حذفش کنی. یا اینکه هر دو دفعه رو از «خواهی» استفاده کنی. مثلاً «خواهی در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی، یا اینگمار برگمن یا در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا» یا « خواهی در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن، خواهی در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا».
برای مثال آخر، جملهی بعدی رو هم ببینیم. گفتی «چیزی که مشخص و مبرهن است ایجاد تحولی درونی هم در پدیدآوردندهی اثر و هم در کسی است که هنر را دریافت میکند». خب فعل اصلی این جمله کجاست؟ اصلاً جمله تموم نمیشه. بخوام تصحیحش کنم میشه این «چیزی که مشخص و مبرهن است ایجاد تحولیست درونی، هم در پدیدآوردندهی اثر و هم در کسی است که هنر را دریافت میکند». وقتی مینویسی «چیزی که مشخص و مبرهن است» بعدش باید فعل «است» رو (حالا به هر شکلی) داشته باشی. برای مثال جملهی «چیزی که مشخص و مبرهن است، پیدایش حس خوبی در بینندهی فیلم». خب به نظر تو این جمله ناقص نیست؟ جملهی تو هم دقیقاً چیزی شبیه همینه فقط کمی طولانی تر. یک جور دیگه که میتونم جملهت رو درست کنم اینه: چیزی که مشخص و مبرهن است، این است که تحولی درونی هم در پدیدآوردندهی اثر و هم در کسی که هنر را دریافت میکند، ایجاد کند».
در ضمن وقتی جملهای از کسی نقل میکنی یا باید از نقل قول استفاده کنی یا گیومه. نمیشه از هر دو استفاده کرد. متوجه هستم که برای این از گیومه استفاده کردی که مشخص کنی جملهی نیچه کِی تموم میشه. پس نقل قول دیگه زیادیه اینجا. سعی کن نقل قول رو زمانی استفاده کنی که بعد از جملهی نقل شده، پاراگراف تموم میشه. کلاً نقل قول علامت مشکل داریه توی متن، و بیشتر به درد دیالوگ میخوره.
بگذریم. پرحرفیم رو ببخشید. فقط خواستم چند نمونه از دلایلی که خوندن این متون رو نسبتاً مشکل میکنه مثال بزنم.