بازی سنتر اولین و تنها رسانه ایرانی در متاکریتیک

تبریک.جامعه ما گیمرا کوچیکه و برای ما افتخار بزرگی هست که یک سایت ایرانی رسمی و دارای اعتبار جهانی شد.
از مدیر ها و بچه های زحمت کشی که در بخش تحریریه هستند و زمان بسیار صرف میکنن که بتونن مقام و افتخاری کسب کنن تشکر میکنم همچنین از اعضای سایت که فعال هستند که سوخت سایت برای حرکت به جلو هستن هم تشکر میکنم.دم همتون گرم.
یه پیشنهاد هم میدم به تحریریه سایت که بالا هم بچه ها اشاره کردن بهش،حالا که دیگه داره مهم میشه نقدتون در سطح جهانی همچین دلم میخواد گردن کلفتانه نقد بنویسید ،بدون سوگیری و ترس از طرفدارهای بازی.طرفدار اسمش روشه طرفداری میکنه حالا بازی بدم باشه بازم دوستش داره.شما دیگه الان باید صاحب سبک بشین و همه منتظر نقد جسورانتون باشن.مثل یه سری سایتا که به بازی بد نمره بدن الان کسی جرات نمیکنه چیزی بگه .بدون تعارف ایرادی باشه سریع میکوبن.شما هم باید به یه سبک متعادل و زیبا برسید که همه منتظر خوندن نقدهای شما عزیزان باشن.
آرزوی موفقیت دارم حرکت به سمت بالا
 
تعداد نقدهای ثبت شده بازی سنتر در متاکریتیک به عدد 200 رسید.

h2x2_65.jpg


لازم به ذکره که در سال 2018 و تا این لحظه 103 نقد ثبت شده و برای اولین بار در تاریخ بازی سنتر موفق شدیم در یک سال میلادی بیشتر از 100 بازی نقد کنیم. هم چنین باید اشاره کنم که از این 103 نقد، ما موفق شدیم برای 98 بازی کد نقد دریافت کنیم که موفقیت قابل توجهی برای یک وب سایت ایرانی به حساب میاد. جا داره از زحمات تمام اعضای تحریریه و همین طور مدیریت سایت تشکر کنم.
 
موفقیت‌های بازیسنتر رو تبریک میگم، ققط کاش نویسنده های بازیسنتر کمی روی زبان فارسیشون هم کار کنن. زبانِ نوشته‌ها بسیار الکنه و به نظر می‌رسه که نویسنده به جای نوشتن متن از خود، یک متن انگلیسی رو در ذهن داره و به همین دلیل بسیاری از متون به سبک ترجمه های ضعیف، از زبانی ثقیل رنج می‌برن.

منظور بنده این نیست که نقدها در واقع ترجمه هستن، منظورم اینه که چشم نویسنده به کاسه‌ی همسایه‌ست. به این معنی که به جای در ذهن داشتن زبان فارسی، گویا نویسنده‌های بازی سنتر زبان انگلیسی رو در ذهن دارن و سعی در «شبیه به انگلیسی» نوشتن دارن. این میشه که ما با متونی طرف می‌شیم که ساختار انگلیسی اما کلمات فارسی دارن.
 
آخرین ویرایش:
موفقیت‌های بازیسنتر رو تبریک میگم، ققط کاش نویسنده های بازیسنتر کمی روی زبان فارسیشون هم کار کنن. زبانِ نوشته‌ها بسیار الکنه و به نظر می‌رسه که نویسنده به جای نوشتن متن از خود، یک متن انگلیسی رو در ذهن داره و به همین دلیل بسیاری از متون به سبک ترجمه های ضعیف، از زبانی ثقیل رنج می‌برن.

منظور بنده این نیست که نقدها در واقع ترجمه هستن، منظورم اینه که چشم نویسنده به کاسه‌ی همسایه‌ست. به این معنی که به جای در ذهن داشتن زبان فارسی، گویا نویسنده‌های بازی سنتر زبان انگلیسی رو در ذهن دارن و سعی در «شبیه به انگلیسی» نوشتن دارن. این میشه که ما با متونی طرف می‌شیم که ساختار انگلیسی اما کلمات فارسی دارن.
یکی از چیزایی که باعث میشه اینطور به نظر بیاد اتفاقا به خاطر ساختار زبان فارسیه، الان احتمالا خودتون بدونید که بین زبان عامه و رسمی چه قدر فاصله است و ممکنه وقتی از یه سری اصطلاحات استفاده می‌کنیم(حالا چه خیلی عامیانه یا رسمی) دیگه اون لپ مطلب درباره بازی رو نرسونه در حالیکه تو زبان انگلیسی این فاصله خیلی کمه و مخصوصا توی ژورنالیسم ویدیو گیم میشه حالت عامیانه بیشتری به خود بگیره که زیاد هم سخیف نباشه
 
یکی از چیزایی که باعث میشه اینطور به نظر بیاد اتفاقا به خاطر ساختار زبان فارسیه، الان احتمالا خودتون بدونید که بین زبان عامه و رسمی چه قدر فاصله است و ممکنه وقتی از یه سری اصطلاحات استفاده می‌کنیم(حالا چه خیلی عامیانه یا رسمی) دیگه اون لپ مطلب درباره بازی رو نرسونه در حالیکه تو زبان انگلیسی این فاصله خیلی کمه و مخصوصا توی ژورنالیسم ویدیو گیم میشه حالت عامیانه بیشتری به خود بگیره که زیاد هم سخیف نباشه

احسان حرفت در مورد اینکه زبان رسمی و عامیانه‌ی فارسی فاصله‌ی زیادی با هم دارن رو کاملاً قبول دارم. اما همین زبان رسمی رو هم میشه با سلیقه و خلاقیت جذاب و سلیس کرد. برای مثال این نقد تکنیکی از دیجیکالا رو ببین لپ تاپ 17 اینچی ام اس آی مدل GT73VR 6RF Titan Pro - A

منظورم نقد اصلیه، نه پاراگراف اول. نقدی که از کلمه «بازی‌کننده‌هایی» شروع میشه.

جدا از بحث روان نویسی و یا عامیانه یا رسمی بودن نوشته، مشکل اصلی اکثر نقدهای اینجا رعایت نکردن قواعده. برای مثال نقد بازی Gris که به گمانم خودت نوشتی رو ببین. از همون خط اول خواننده با عبارت «برای وجود داشتن هنری» برخورد می‌کنه و گیر می‌کنه. قبل از هر چیز بگم که متوجه‌م که اصل این جمله مال تو نیست، اما خب نسخه‌ی فارسی این جمله مال توئه. حرف «ی» می‌تونه معنای «یک» داشته باشه اما نه همیشه. مثلا جمله‌ی «کتابی بیار تا بخوانیم» درسته. اما جمله‌ی «برای نوشتن کتابی، باید بسیار زحمت کشید» اشتباهه. اینجور مواقع منظور از «یک» رو باید با خود کلمه «یک» رسوند. مثلاً «برای نوشتن یک کتاب، باید بسیار زحمت کشید».
یا مثلاً جمله‌ی «برای وجود داشتن یک هنر، ...». البته می تونم حدس بزنم که به دلیل انتزاعی بودن مبحث هنر بوده که از «یک هنر» استفاده نکردی، و این کارت درست بوده. اما این کار جمله رو اشتباه کرده و به قیمت متوقف شدن لحظه‎ایِ جمله تموم شده. می‌تونستی جمله رو اینجوری بنویسی «برای وجود داشتن هنر، برای وجود داشتن هر گونه فعالیت زیباشناسانه، پیش شرطی قطعی و روانشناسانه لازم است: وجود شور و اشتیاق.»

یا مثلا جمله‌ی بعدی که حقیقتاً یکی از ضعیف‌ترین جملاتی بود که در مدت اخیر خوندم. جمله‌ی «می‌خواهد در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن یا خواهی در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا.» در قسمت «می‌خواهد در عالم سینما باشد از کارهای» اصلا مشخص نیست منظور از «از» چیه. منظور «مانندِ» بوده؟ یا «از کارهای ... گرفته»؟ (این رو بگم که من مشکلی با دریافت منظور نویسنده ندارم، مشکل اصلی اینه که درست ننوشتن، خوندن رو برای خواننده مشکل می‌کنه، یا حتی بدتر، به اون هم اشتباه نوشتن رو یاد میده.)
مشکل بعدی استفاده‌ت از کلمه‌ی «می‌خواهد» بوده. این کلمه از کلماتیه که قرینه سازی می‌کنه. به این معنی که در قسمت بعدیِ جمله می تونه حذف به قرینه بشه. مثلاً «می‌خواهد در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن، یا در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا». وقتی که کلمه‌ای رو میشه به قرینه حذف کرد، دیگه نمیشه کلمه‌ای شبیهش جاش گذاشت. نمیشه اول جمله نوشته «می‌خواهد» اما در قسمت بعدی نوشت «خواهی». یا باید توی قسمت دوم هم بنویسی «می‌خواهد»، یا هم مثل مثالی که من زدم حذفش کنی. یا اینکه هر دو دفعه رو از «خواهی» استفاده کنی. مثلاً «خواهی در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی، یا اینگمار برگمن یا در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا» یا « خواهی در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن، خواهی در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا».

برای مثال آخر، جمله‌ی بعدی رو هم ببینیم. گفتی «چیزی که مشخص و مبرهن است ایجاد تحولی درونی هم در پدیدآوردنده‌ی اثر و هم در کسی است که هنر را دریافت می‌کند». خب فعل اصلی این جمله کجاست؟ اصلاً جمله تموم نمیشه. بخوام تصحیحش کنم میشه این «چیزی که مشخص و مبرهن است ایجاد تحولیست درونی، هم در پدیدآوردنده‌ی اثر و هم در کسی است که هنر را دریافت می‌کند». وقتی می‌نویسی «چیزی که مشخص و مبرهن است» بعدش باید فعل «است» رو (حالا به هر شکلی) داشته باشی. برای مثال جمله‌ی «چیزی که مشخص و مبرهن است، پیدایش حس خوبی در بیننده‌ی فیلم». خب به نظر تو این جمله ناقص نیست؟ جمله‌ی تو هم دقیقاً چیزی شبیه همینه فقط کمی طولانی تر. یک جور دیگه که می‌تونم جمله‌ت رو درست کنم اینه: چیزی که مشخص و مبرهن است، این است که تحولی درونی هم در پدیدآوردنده‌ی اثر و هم در کسی که هنر را دریافت می‌کند، ایجاد کند».

در ضمن وقتی جمله‌ای از کسی نقل می‌کنی یا باید از نقل قول استفاده کنی یا گیومه. نمیشه از هر دو استفاده کرد. متوجه هستم که برای این از گیومه استفاده کردی که مشخص کنی جمله‌ی نیچه کِی تموم میشه. پس نقل قول دیگه زیادیه اینجا. سعی کن نقل قول رو زمانی استفاده کنی که بعد از جمله‌ی نقل شده، پاراگراف تموم میشه. کلاً نقل قول علامت مشکل داریه توی متن، و بیشتر به درد دیالوگ می‌خوره.

بگذریم. پرحرفیم رو ببخشید. فقط خواستم چند نمونه از دلایلی که خوندن این متون رو نسبتاً مشکل می‌کنه مثال بزنم.
 
آخرین ویرایش:
احسان حرفت در مورد اینکه زبان رسمی و عامیانه‌ی فارسی فاصله‌ی زیادی با هم دارن رو کاملاً قبول دارم. اما همین زبان رسمی رو هم میشه با سلیقه و خلاقیت جذاب و سلیس کرد. برای مثال این نقد تکنیکی از دیجیکالا رو ببین لپ تاپ 17 اینچی ام اس آی مدل GT73VR 6RF Titan Pro - A

منظورم نقد اصلیه، نه پاراگراف اول. نقدی که از کلمه «بازی‌کننده‌هایی» شروع میشه.

جدا از بحث روان نویسی و یا عامیانه یا رسمی بودن نوشته، مشکل اصلی اکثر نقدهای اینجا رعایت نکردن قواعده. برای مثال نقد بازی Gris که به گمانم خودت نوشتی رو ببین. از همون خط اول خواننده با عبارت «برای وجود داشتن هنری» برخورد می‌کنه و گیر می‌کنه. قبل از هر چیز بگم که متوجه‌م که اصل این جمله مال تو نیست، اما خب نسخه‌ی فارسی این جمله مال توئه. حرف «ی» می‌تونه معنای «یک» داشته باشه اما نه همیشه. مثلا جمله‌ی «کتابی بیار تا بخوانیم» درسته. اما جمله‌ی «برای نوشتن کتابی، باید بسیار زحمت کشید» اشتباهه. اینجور مواقع منظور از «یک» رو باید با خود کلمه «یک» رسوند. مثلاً «برای نوشتن یک کتاب، باید بسیار زحمت کشید».
یا مثلاً جمله‌ی «برای وجود داشتن یک هنر، ...». البته می تونم حدس بزنم که به دلیل انتزاعی بودن مبحث هنر بوده که از «یک هنر» استفاده نکردی، و این کارت درست بوده. اما این کار جمله رو اشتباه کرده و به قیمت متوقف شدن لحظه‎ایِ جمله تموم شده. می‌تونستی جمله رو اینجوری بنویسی «برای وجود داشتن هنر، برای وجود داشتن هر گونه فعالیت زیباشناسانه، پیش شرطی قطعی و روانشناسانه لازم است: وجود شور و اشتیاق.»

یا مثلا جمله‌ی بعدی که حقیقتاً یکی از ضعیف‌ترین جملاتی بود که در مدت اخیر خوندم. جمله‌ی «می‌خواهد در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن یا خواهی در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا.» در قسمت «می‌خواهد در عالم سینما باشد از کارهای» اصلا مشخص نیست منظور از «از» چیه. منظور «مانندِ» بوده؟ یا «از کارهای ... گرفته»؟ (این رو بگم که من مشکلی با دریافت منظور نویسنده ندارم، مشکل اصلی اینه که درست ننوشتن، خوندن رو برای خواننده مشکل می‌کنه، یا حتی بدتر، به اون هم اشتباه نوشتن رو یاد میده.)
مشکل بعدی استفاده‌ت از کلمه‌ی «می‌خواهد» بوده. این کلمه از کلماتیه که قرینه سازی می‌کنه. به این معنی که در قسمت بعدیِ جمله می تونه حذف به قرینه بشه. مثلاً «می‌خواهد در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن، یا در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا». وقتی که کلمه‌ای رو میشه به قرینه حذف کرد، دیگه نمیشه کلمه‌ای شبیهش جاش گذاشت. نمیشه اول جمله نوشته «می‌خواهد» اما در قسمت بعدی نوشت «خواهی». یا باید توی قسمت دوم هم بنویسی «می‌خواهد»، یا هم مثل مثالی که من زدم حذفش کنی. یا اینکه هر دو دفعه رو از «خواهی» استفاده کنی. مثلاً «خواهی در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی، یا اینگمار برگمن یا در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا» یا « خواهی در عالم سینما باشد از کارهای کارگردانانی مثل آندری تارکوفسکی یا اینگمار برگمن، خواهی در عالم نقاشی مانند شاهکار های پیکاسو یا فرانسیس گویا».

برای مثال آخر، جمله‌ی بعدی رو هم ببینیم. گفتی «چیزی که مشخص و مبرهن است ایجاد تحولی درونی هم در پدیدآوردنده‌ی اثر و هم در کسی است که هنر را دریافت می‌کند». خب فعل اصلی این جمله کجاست؟ اصلاً جمله تموم نمیشه. بخوام تصحیحش کنم میشه این «چیزی که مشخص و مبرهن است ایجاد تحولیست درونی، هم در پدیدآوردنده‌ی اثر و هم در کسی است که هنر را دریافت می‌کند». وقتی می‌نویسی «چیزی که مشخص و مبرهن است» بعدش باید فعل «است» رو (حالا به هر شکلی) داشته باشی. برای مثال جمله‌ی «چیزی که مشخص و مبرهن است، پیدایش حس خوبی در بیننده‌ی فیلم». خب به نظر تو این جمله ناقص نیست؟ جمله‌ی تو هم دقیقاً چیزی شبیه همینه فقط کمی طولانی تر. یک جور دیگه که می‌تونم جمله‌ت رو درست کنم اینه: چیزی که مشخص و مبرهن است، این است که تحولی درونی هم در پدیدآوردنده‌ی اثر و هم در کسی که هنر را دریافت می‌کند، ایجاد کند».

در ضمن وقتی جمله‌ای از کسی نقل می‌کنی یا باید از نقل قول استفاده کنی یا گیومه. نمیشه از هر دو استفاده کرد. متوجه هستم که برای این از گیومه استفاده کردی که مشخص کنی جمله‌ی نیچه کِی تموم میشه. پس نقل قول دیگه زیادیه اینجا. سعی کن نقل قول رو زمانی استفاده کنی که بعد از جمله‌ی نقل شده، پاراگراف تموم میشه. کلاً نقل قول علامت مشکل داریه توی متن، و بیشتر به درد دیالوگ می‌خوره.

بگذریم. پرحرفیم رو ببخشید. فقط خواستم چند نمونه از دلایلی که خوندن این متون رو نسبتاً مشکل می‌کنه مثال بزنم.
البته با این معیارها تقریباً همۀ نویسنده‌های روی زمین بد می‌نویسن.
برای نمونه این مطلب پر از جملات بریده و ناتموم و بعضاً بدون فعله ولی نویسنده‌‌ش آدم شناخته شده‌ایه که از راه همین مدل نوشتن خوب پول درمیاره.
هر نویسنده‌ای سبک خاص خودش رو داره، در مورد قواعد نوشتن هم 100 سال پیش چند نفر که خودشون رو صاحب زبون فارسی میدونستن نشستن گفتن فارسی باید اینجوری نوشته بشه و هنوز یه اصراری وجود داره که همه باید این اصول کهنه رو رعایت کنن.
هر کس هر مدلی که قلم خودش رو روونتر می‌کنه می‌نویسه و مخاطب خاص خودش رو پیدا می‌کنه.
بین اعضای تحریریه بحث چطوری نوشتن چندباری تو این مدت کوتاهی که من همراه دوستان بودم پیش اومده و خود من به طور مثال طرفدار نزدیکتر شدن به زبان محاوره هستم ولی در نهایت با یه چارچوب کلی هر کسی سبک خودش رو دنبال می‌کنه.
الان داریم وارد سال 2019 میشیم اما ساختار زبون فارسی تو سال 1919 گیر کرده.
این نوشته کرک همیلتون هم به طور غیرمستقیم در مورد تفاوتهای گیمینگ ژورنالیسم با مثلاً صفحه حوادث روزنامه، نکات خوبی داره.
 
  • Like
Reactions: MASOUD-CRASH
البته با این معیارها تقریباً همۀ نویسنده‌های روی زمین بد می‌نویسن.
برای نمونه این مطلب پر از جملات بریده و ناتموم و بعضاً بدون فعله ولی نویسنده‌‌ش آدم شناخته شده‌ایه که از راه همین مدل نوشتن خوب پول درمیاره.
هر نویسنده‌ای سبک خاص خودش رو داره، در مورد قواعد نوشتن هم 100 سال پیش چند نفر که خودشون رو صاحب زبون فارسی میدونستن نشستن گفتن فارسی باید اینجوری نوشته بشه و هنوز یه اصراری وجود داره که همه باید این اصول کهنه رو رعایت کنن.
هر کس هر مدلی که قلم خودش رو روونتر می‌کنه می‌نویسه و مخاطب خاص خودش رو پیدا می‌کنه.
بین اعضای تحریریه بحث چطوری نوشتن چندباری تو این مدت کوتاهی که من همراه دوستان بودم پیش اومده و خود من به طور مثال طرفدار نزدیکتر شدن به زبان محاوره هستم ولی در نهایت با یه چارچوب کلی هر کسی سبک خودش رو دنبال می‌کنه.
الان داریم وارد سال 2019 میشیم اما ساختار زبون فارسی تو سال 1919 گیر کرده.
این نوشته کرک همیلتون هم به طور غیرمستقیم در مورد تفاوتهای گیمینگ ژورنالیسم با مثلاً صفحه حوادث روزنامه، نکات خوبی داره.


دوست عزیز
علی رغم اینکه من هیچ ایرادی از سبک نوشتن نگرفتم، شما بارها از سبک نوشتن و قلم نویسنده دفاع کردید. لطفاً پست من رو دقیق‌تر بخونید چون اینطور که به نظر می‌رسه حرف‌های من رو به درستی متوجه نشدید. من ایرادی از سبک نگرفتم.
از اونکه بگذریم، حتی اگه ده میلیارد نفر یک کار اشتباه رو انجام بدن، اون کار همچنان اشتباهه. پس این نکته که «خیلی ها اینجورین» منطقی نیست. نوشته ای که مثال زدید هم از این قاعده مستثنی نیست. بله هر نویسنده ای سبک خودش رو داره. همونطور که تمام نویسنده های گیم اسپات و ای جی ان سبک خودشون رو دارن. اما سبک خود رو داشتن به معنای آزادی در اشتباه نوشتن نیست. توی این دو سایتی که عرض کردم بیش از ده هزار تا مقاله وجود داره. شما توی این ده هزارتا مقاله دو تا نوشته پیدا کنید که اشکالات دستوری و ساختاری داشته باشه.
متاسفانه تصویرتون از زبان کمی ساده انگارانه‌ست. اینکه چند نفر نشسته باشن و قواعدی برای زبان فارسی نوشته باشن زیادی تقلیل گرایانه ست. زبان یک مقوله ی پویاست و در هر زمان و مکانی قواعد خودش رو داره.
تصورتون از «قلم» شخصی هم اشتباهه. سبک و سیاق هر کس در نوشتن متفاوته اما تمام این تفاوت ها باید روی قواعدی سوار باشه که بین همه مشترکه. سبک و قلم به طرز استفاده از جملات، انتخاب کلمات، و چینش اونها برمی‌گرده. به دستور زبان برنمی گرده. نمیشه هر کس دستور زبان خودش رو داشته باشه.
توی پست قبلی گفتم اما گویا باید تکرار کنم: بحث بر سر رسمی یا عامیانه بودن نیست، بحث بر سر درست نوشتنه. نمیشه که من بنویسم «فیلمِ آواتار فیلمِ خوبی بوده اند» و بگم سبک من اینه.
اگر هنوز روی حرف خودتون که اشتباه نوشتن جزئی از سبک نویسنده‌ست پافشاری می کنید، برای ادامه بحث هم که شده دو تا مقاله انگلیسی از سایت گیم اسپات و ای جی ان مثال بزنید که اشکالات دستوری و ساختاری داشته باشن، عوضش هم من پنجاه تا مقاله از بازیسنتر مثال می زنم که سرتاپا ایرادات زبانی (منجمله ایرادات دستوری و ساختاری) باشن.

اضافه کنم که کاری که اعضای هیئت تحریریه اینجا انجام میدن بی‌اندازه با ارزشه. تمام وقت و زحمتی که پای نوشتن این متون گذاشته میشه قابل ستایشه و دلیل اینکه من وقتم رو می ذارم اینجا بحث می‌کنم هم اینه که کار امثال شما برام قابل احترامه.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: MASOUD-CRASH
لازم به ذکره که در سال 2018 و تا این لحظه 103 نقد ثبت شده و برای اولین بار در تاریخ بازی سنتر موفق شدیم در یک سال میلادی بیشتر از 100 بازی نقد کنیم. هم چنین باید اشاره کنم که از این 103 نقد، ما موفق شدیم برای 98 بازی کد نقد دریافت کنیم که موفقیت قابل توجهی برای یک وب سایت ایرانی به حساب میاد. جا داره از زحمات تمام اعضای تحریریه و همین طور مدیریت سایت تشکر کنم.
سایت های دره پیتی مثل بازینما و امثالهم یه روزی فکر میکردن میتونن با بازی سنتر رقابت کنن. اما زمان ثابت کرد که یک سایت ریشه دار و با اصالت هرگز در کنار یک سایت دره پیت قرار نمیگیره.

واقعا تبریک میگم.
 
آخرین ویرایش:
سایت های دره پیتی مثل بازینما و امثالهم یه روزی فکر میکردن میتونن با بازی سنتر رقابت کنن. اما زمان ثابت کرد که یک سایت ریشه دار و با اصالت هرگز در کنار یک سایت دره پیت قرار نمیگیره.

واقعا تبریک میگم.
بازینما چوب کاربرا و پارتی بازیای مدیریتی که بین خودشون جایگاه رو تقسیم میکردن خورد
بعدش هم که بنا به دلایلی فیلتر شد وقتی هم برگشت دیگه دیر بود و بعد ها هم شبکه های اجتماعی اومد هم بازینما نابود شد هم بازی رایانه
 
من بصورت کاملا اتفاقی الان فهمیدم.

یادمه از همون سال 2010 که وارد تحریریه شدم صحبتش بود و تلاش هایی هم شد. خوشحالم که به نتیجه رسید. به علی و اشکان و بقیه بچه ها و اعضای سایت تبریک میگم و واقعا باعث افتخار بود که یک بخش خیلی کوچیکی از این سایت بودم.:Rose:
 
سلام،

تا حالا از چه منتقدانی نقدهاشون تو سایت متا ثبت شده و هر کدومشون چند تا از نقدهاشون ثبت شده‌؟
اگه امکانش باشه اسم بازی‌هایی که نقد کردن رو هم بذارید.

با تشکر.
 
سلام،

تا حالا از چه منتقدانی نقدهاشون تو سایت متا ثبت شده و هر کدومشون چند تا از نقدهاشون ثبت شده‌؟
اگه امکانش باشه اسم بازی‌هایی که نقد کردن رو هم بذارید.

با تشکر.
سلام
تا به امروز ۴۰۰ نقد در متا ثبت شده.
از تاریخ ۱۰ فبریه سال ۲۰۱۷ تا به امروز تمام نقد های بازی سنتر در متا ثبت شدن.
BaziCenter Profile - Metacritic
 
سلام
تا به امروز ۴۰۰ نقد در متا ثبت شده.
از تاریخ ۱۰ فبریه سال ۲۰۱۷ تا به امروز تمام نقد های بازی سنتر در متا ثبت شدن.
BaziCenter Profile - Metacritic
مثلا چه جوری بدونیم که کاربر X چند تا نقد و یا کاربر Y چه نقدهایی ازش تو سایت متا ثبت شده؟
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or