سلام
خدا وکیلی گفتیا من یادمه کلاس اول و دوم ابتدایی بودم که بابام بران آتاری خرید ولی وقتی این بازی رو خودش دید دیگه نمی ذاشت من بازی کنم و با مادرم میشستن دو نفری هواپیما بازی میکردن . و با هم کرکری می خوندن . من بد بخت می گفتم بابا این آتار منه بذارین یکم هم من باری کنم می گفتن نه پسر جون تو چشات ضعیف میشه . فکر کنم 15 یا 16 سال پیش بود خلاصه یادش بخیر.
یا علی مدد