طی ماههای گذشته اطلاعاتی بسیار محدود که یک تریلر ضمیمه آن بود ، خبر از انتشار بازی ای با نام Heavy Rain در ماههای آینده می داد. اما جریانات در ماه "آوریل" سال 2009 میلادی شکل دیگری به خود گرفت و نکات بسیاری در مورد بازی و حتی یک قسمت کوچک قابل اجرا از آن برای خبرنگاران قابل دسترس شد. مسلما آنچه شرکت Quantic Dream ساخته است به گونه ای نخواهد بود که با انجام دادن این قسمت کوتاه از آن بتوان قضاوتی در موردش انجام داد اما دیده ها و تجربیات کسانی که موفق به انجام همان قسمت کوچک از این بازی شده اند حاکی از آن است که لغاتی مثل استثنایی و رویایی برای توصیف عنوانی کلاسیک همچون Heavy Rain واقعا کم است. دلیل این امر نیز خطی نبودن روند بازیست و در حقیقت بازی به گونه ای طراحی شده که هر فرد می تواند روند خود را دنبال کرده و متعاقب آن پایانی متفاوت را نیز تجربه کند.
وجود احتمال روندهای مختلف برای هر بازیباز ناشی از آن است که بازی دارای چهار شخصیت اصلی است که هریک از آن ها در پی یافتن قاتلی هستند که بر روی مقتولین خود نشانی مخصوص (نوع خاصی پرنده) بر جای می گذارد. شما در فصل های مختلف بازی در نقش شخصیت های متفاوتی از بین این چهار نفر قرار خواهید گرفت که تقریبا در هر فصل عوض می شود (انتظار می رود بازی بیش از 60 فصل داشته باشد) .نکته جالب اینجاست که این 4 شخصیت به جز مقاطع خاصی از بازی با یکدیگر برخوردی ندارند اما احتمال دارد که آنچه در پایان داستان خواهیم دید نتیجه ای از فعالیت های شما در قالب هر 4 نفر آن ها باشد.
شما در قالب هریک از این 4 شخصیت اتفاقات و حوادث خاص خود او را دنبال خواهید کرد و هریک از آن ها دارای دیدی متفاوت نسبت به داستان است. اما همانگونه که گفته شد بازی روندی خطی را دنبال نمی کند یا حداقل عناصر یک بازی خطی در آن دیده نمی شود.در حقیقت ممکن است مثل بازی GTA نتوانید آزادانه به همه جا بروید اما با گونه ای دیگر از آزادی مواجه هستید. . شاید بتوان برای اثبات خطی نبودن روند بازی به این موضوع استناد کرد که در صورت مرگ هریک از 4 شخصیت تحت کنترل شما، بازی به اتمام نخواهد رسید و شما می توانید روند خود را با شخصیت های باقیمانده ادامه دهید؛ در واقع تنها چیزی که با مرگ هریک از شخصیت ها از دست می دهید اتفاقاتی است که در راه او رخ می دهد ، بنابراین اگر می خواهید داستان بازی را به طور تمام و کمال تجربه کنید بهتر است خیلی خوب هوای 4شخصیت را داشته باشید.
کاراگاه Norman Jayden یکی از 4 شخصیت بازی و کسی از بین آنان است که در قسمت کوتاه ارائه شده ی پیش از عرضه بازی، روند بازی در نقش او ادامه می یافت.همانند تمام ویژگی های دیگر این بازی ، Norman Jayden نیز شخصی عادی نیست. وی با اینکه یک کاراگاه و به دنبال قاتل است و جزو شخصیت های مثبت بازی به شمار می رود،دچار اعتیاد به نوع خاصی از مواد مخدر می باشد که در حال ترک آن است و آنچه می توان از آن بعنوان احساس نیاز به مواد یاد کرد ، او را در طول بازی خواهد آزرد که این آزردگی بر روی روند بازی نیز تاثیر گذار است.
در قسمت ارائه شده از بازی پلیس آدرس شخصی را بدست آورده که قاتل مورد نظر از او خودرو گرفته است. وی شخصی به نام Mad Jacky می باشد که محل کارش گاراژی قدیمی و کثیف است. "نرمن" نیز در پی بدست آوردن سر نخ به گاراژ وی می رود.
پس از مشاهده میان پرده ای کوتاه از وارد شدن "نرمن" با خودرو به گاراژ ، برای اولین بار رویارویی با محیط بازی تجربه شد. به جای فشار دادن دکمه های بر روی دسته و این طرف و آن طرف رفتن های بیهوده ، در کنار هر شیء آیکونی قرار داده شده که شما با نزدیک شدن به آن و فشردن کلید مورد نظر به شخصیت بازی دستور می دهید تا عملی نسبت به آن شیء انجام دهد. با کردن درب ها نیز کاملا به صورت دستی خاوهد بود. این بدان معناست که شما می توان با فشردن یا حرکت دادن کلید مورد نظر تا نیمه، درب را نیز تا نیمه بار کنید که این کار می تواند در برخی قسمت های بازی بسیار موثر باشد.
پس از کمی گشت گذار در فضای گاراژ بازیباز به مردی بزرگ هیکل برخورد که در یک ماشین باربر مغناطیسی نشسته است. اندکی که با او کلنجار رفت و به صحبت پرداخت متوجه شد که وی اطلاعاتی به "نرمن" نخواهد داد بنابراین شروع به جست و جو و بررسی نقاط مختلف گاراژ کرد. در اینجا بود که حاضرین در این پیش نمایش از بازی با توانایی بسیار جالب A.R.I یا "رویارویی با واقعیات مضاف" رو به رو شدند. این قابلیت شامل یک جفت دستکش و عینک مخصوص به خود است که بوسیله دستکش و اشعه مادون قرمز متشعشع از آن می توانید اشیاء را بررسی کرده، نمونه های DNA را ارزایابی کنید و بو های موجود در محیط را بفهمید و سپس تمام این اطلاعات را به عینک مخصوص منتقل کنید. در حقیقت دیدن رد پاها و اثر انگشت ها، حس رایحه ها، مشاهده قطرات با رد های خون و غیره از خاصیت های این دستگاه استثنایی است.
با استفاده از این توانایی "نرمن" رد پاها و اثرات خونی را می بیند که پس از دنبال کردن آن ها به یک حمام اسید - که برای ذوب کردن قطعات آهن استفاده می شده_ می رسد و در آن جمجمه سر یک انسان را می بیند. در همین لحظه سردی اسلحه ای را در پشت سر خود حس می کند و اسلحه در دست کسی نیست جز "جکی" -صاحب گاراژ- که دوست ندارد کسی مخفیانه در ملک شخصی او به جست و جو بپردازد.
در اینجا حاضرین در پیش نمایش ارائه شده از بازی ، به اولین صحنه مبارزه رسیدند. اگر بازی فارنهایت را به یاد داشته باشید -یا بازی های شبیه آن- به خوبی قادر به درک این سیستم درگیری خواهید بود . بلافاصله پس از شروع صحنه درگیری آیکون هایی بر روی صفحه ظاهر می شود که به شما دستور می دهد تا کلید هایی را بفشارید و به طور کلی حرکاتی را با دسته بازی انجام دهید تا حرکت مورد نظر به طور کامل به انجام برسد. اما کوتاهی در به انجام رساندن یکی از این دستورات به معنای شکست کامل در مبارزه نیست بلکه باعث می شود تا شرایط درگیری عوض شود؛ بنابراین در طول هر درگیری شانس هایی برای پیروزی بر دشمن وجود دارد.
پس از درگیری، در صورت پیروزی شما شخصیت بازی "جکی" را به روی زمین می اندارد و سلاح او را برداشته در صدد دستبند زدن به او بر می آید اما ناگهان چشمانش سیاه تاریکی رفته و دستانش می لرزد ، در حقیقت این اثرات ترک اعتیاد است که او را می آزارد . در اینجا کافیست یک بطری از مواد مخدر مورد نظر را در اورده و مصرف کنید اما بر خلاف آنچه انتظار می رود ، اوضاع به این سادگی پیش نخواهد رفت و این مشکل نیز با فشردن کلید ها طبق دستورات روی صفحه حل می شود.
اما این پایان ماجرا نبود بلکه با خارج شدن از حالت گیجی ، بازیباز خود را در حالی یافت که دست هایش با دستبند به فرمان بسته شده و "جکی" با ماشین باربر مغناطیسی قصد دارد ماشین "نرمن" را که خودش نیز در آن است به قسمت له کردن ماشین ها بیاندازد. در اینجا بازیباز باید پیش از یافتن راهی برای فرار از خودرو، دساتهای خود را از فرمان باز می کرد که این کار با اندکی پیروی از دستورات آیکون های روی صفحه میسر شد. سپس بازهم با پیروی از دستورات آیکون های روی صفحه "نرمن" از درب ماشین به بیرون آویزان شد و خود را به جایی رساند که صحنه ای دیگر از درگیری بین وی و "جکی" شکل گرفت که در این مبارزه باید از عوامل محیطی همچون ماشین باربر مغناطیسی که کماکان در حال فعالیت بود استفاده می شد. در صورت عدم موفقیت در خروج از خودرو ، "نرمن" به مرگی خونین دچار می شد و در حقیقت یکی از شخصیت های بازی از دست می رفت.
جالب است بدانید راه دیگری برای تکمیل تحقیقات در گاراژ "جکی" وحود داشت که بدون هیچ درگیری می توانست بازیباز را به مقصود خود برساند. راه این بود که "نرمن" باید با اندکی مخفی کاری و با رعایت کامل سکوت بدون جلب توجه "جکی" خود را به قسمتی از گاراژ می رساند که در آنجا می توانست خودرو مورد نظر -خودرو قاتل- را پیدا کند و به هیچ کدام از این دشواری ها دچار نشود.
با این همه معما، نکات جالب و داستان مرموز و جذاب، به نظر می رسد Heavy Rain بتواند تجربه خارق العاده برای بازیبازان باشد که باید برای انتشار آن لحظه شماری کرد.
حمید فقیهی
وجود احتمال روندهای مختلف برای هر بازیباز ناشی از آن است که بازی دارای چهار شخصیت اصلی است که هریک از آن ها در پی یافتن قاتلی هستند که بر روی مقتولین خود نشانی مخصوص (نوع خاصی پرنده) بر جای می گذارد. شما در فصل های مختلف بازی در نقش شخصیت های متفاوتی از بین این چهار نفر قرار خواهید گرفت که تقریبا در هر فصل عوض می شود (انتظار می رود بازی بیش از 60 فصل داشته باشد) .نکته جالب اینجاست که این 4 شخصیت به جز مقاطع خاصی از بازی با یکدیگر برخوردی ندارند اما احتمال دارد که آنچه در پایان داستان خواهیم دید نتیجه ای از فعالیت های شما در قالب هر 4 نفر آن ها باشد.
شما در قالب هریک از این 4 شخصیت اتفاقات و حوادث خاص خود او را دنبال خواهید کرد و هریک از آن ها دارای دیدی متفاوت نسبت به داستان است. اما همانگونه که گفته شد بازی روندی خطی را دنبال نمی کند یا حداقل عناصر یک بازی خطی در آن دیده نمی شود.در حقیقت ممکن است مثل بازی GTA نتوانید آزادانه به همه جا بروید اما با گونه ای دیگر از آزادی مواجه هستید. . شاید بتوان برای اثبات خطی نبودن روند بازی به این موضوع استناد کرد که در صورت مرگ هریک از 4 شخصیت تحت کنترل شما، بازی به اتمام نخواهد رسید و شما می توانید روند خود را با شخصیت های باقیمانده ادامه دهید؛ در واقع تنها چیزی که با مرگ هریک از شخصیت ها از دست می دهید اتفاقاتی است که در راه او رخ می دهد ، بنابراین اگر می خواهید داستان بازی را به طور تمام و کمال تجربه کنید بهتر است خیلی خوب هوای 4شخصیت را داشته باشید.
کاراگاه Norman Jayden یکی از 4 شخصیت بازی و کسی از بین آنان است که در قسمت کوتاه ارائه شده ی پیش از عرضه بازی، روند بازی در نقش او ادامه می یافت.همانند تمام ویژگی های دیگر این بازی ، Norman Jayden نیز شخصی عادی نیست. وی با اینکه یک کاراگاه و به دنبال قاتل است و جزو شخصیت های مثبت بازی به شمار می رود،دچار اعتیاد به نوع خاصی از مواد مخدر می باشد که در حال ترک آن است و آنچه می توان از آن بعنوان احساس نیاز به مواد یاد کرد ، او را در طول بازی خواهد آزرد که این آزردگی بر روی روند بازی نیز تاثیر گذار است.
در قسمت ارائه شده از بازی پلیس آدرس شخصی را بدست آورده که قاتل مورد نظر از او خودرو گرفته است. وی شخصی به نام Mad Jacky می باشد که محل کارش گاراژی قدیمی و کثیف است. "نرمن" نیز در پی بدست آوردن سر نخ به گاراژ وی می رود.
پس از مشاهده میان پرده ای کوتاه از وارد شدن "نرمن" با خودرو به گاراژ ، برای اولین بار رویارویی با محیط بازی تجربه شد. به جای فشار دادن دکمه های بر روی دسته و این طرف و آن طرف رفتن های بیهوده ، در کنار هر شیء آیکونی قرار داده شده که شما با نزدیک شدن به آن و فشردن کلید مورد نظر به شخصیت بازی دستور می دهید تا عملی نسبت به آن شیء انجام دهد. با کردن درب ها نیز کاملا به صورت دستی خاوهد بود. این بدان معناست که شما می توان با فشردن یا حرکت دادن کلید مورد نظر تا نیمه، درب را نیز تا نیمه بار کنید که این کار می تواند در برخی قسمت های بازی بسیار موثر باشد.
پس از کمی گشت گذار در فضای گاراژ بازیباز به مردی بزرگ هیکل برخورد که در یک ماشین باربر مغناطیسی نشسته است. اندکی که با او کلنجار رفت و به صحبت پرداخت متوجه شد که وی اطلاعاتی به "نرمن" نخواهد داد بنابراین شروع به جست و جو و بررسی نقاط مختلف گاراژ کرد. در اینجا بود که حاضرین در این پیش نمایش از بازی با توانایی بسیار جالب A.R.I یا "رویارویی با واقعیات مضاف" رو به رو شدند. این قابلیت شامل یک جفت دستکش و عینک مخصوص به خود است که بوسیله دستکش و اشعه مادون قرمز متشعشع از آن می توانید اشیاء را بررسی کرده، نمونه های DNA را ارزایابی کنید و بو های موجود در محیط را بفهمید و سپس تمام این اطلاعات را به عینک مخصوص منتقل کنید. در حقیقت دیدن رد پاها و اثر انگشت ها، حس رایحه ها، مشاهده قطرات با رد های خون و غیره از خاصیت های این دستگاه استثنایی است.
با استفاده از این توانایی "نرمن" رد پاها و اثرات خونی را می بیند که پس از دنبال کردن آن ها به یک حمام اسید - که برای ذوب کردن قطعات آهن استفاده می شده_ می رسد و در آن جمجمه سر یک انسان را می بیند. در همین لحظه سردی اسلحه ای را در پشت سر خود حس می کند و اسلحه در دست کسی نیست جز "جکی" -صاحب گاراژ- که دوست ندارد کسی مخفیانه در ملک شخصی او به جست و جو بپردازد.
در اینجا حاضرین در پیش نمایش ارائه شده از بازی ، به اولین صحنه مبارزه رسیدند. اگر بازی فارنهایت را به یاد داشته باشید -یا بازی های شبیه آن- به خوبی قادر به درک این سیستم درگیری خواهید بود . بلافاصله پس از شروع صحنه درگیری آیکون هایی بر روی صفحه ظاهر می شود که به شما دستور می دهد تا کلید هایی را بفشارید و به طور کلی حرکاتی را با دسته بازی انجام دهید تا حرکت مورد نظر به طور کامل به انجام برسد. اما کوتاهی در به انجام رساندن یکی از این دستورات به معنای شکست کامل در مبارزه نیست بلکه باعث می شود تا شرایط درگیری عوض شود؛ بنابراین در طول هر درگیری شانس هایی برای پیروزی بر دشمن وجود دارد.
پس از درگیری، در صورت پیروزی شما شخصیت بازی "جکی" را به روی زمین می اندارد و سلاح او را برداشته در صدد دستبند زدن به او بر می آید اما ناگهان چشمانش سیاه تاریکی رفته و دستانش می لرزد ، در حقیقت این اثرات ترک اعتیاد است که او را می آزارد . در اینجا کافیست یک بطری از مواد مخدر مورد نظر را در اورده و مصرف کنید اما بر خلاف آنچه انتظار می رود ، اوضاع به این سادگی پیش نخواهد رفت و این مشکل نیز با فشردن کلید ها طبق دستورات روی صفحه حل می شود.
اما این پایان ماجرا نبود بلکه با خارج شدن از حالت گیجی ، بازیباز خود را در حالی یافت که دست هایش با دستبند به فرمان بسته شده و "جکی" با ماشین باربر مغناطیسی قصد دارد ماشین "نرمن" را که خودش نیز در آن است به قسمت له کردن ماشین ها بیاندازد. در اینجا بازیباز باید پیش از یافتن راهی برای فرار از خودرو، دساتهای خود را از فرمان باز می کرد که این کار با اندکی پیروی از دستورات آیکون های روی صفحه میسر شد. سپس بازهم با پیروی از دستورات آیکون های روی صفحه "نرمن" از درب ماشین به بیرون آویزان شد و خود را به جایی رساند که صحنه ای دیگر از درگیری بین وی و "جکی" شکل گرفت که در این مبارزه باید از عوامل محیطی همچون ماشین باربر مغناطیسی که کماکان در حال فعالیت بود استفاده می شد. در صورت عدم موفقیت در خروج از خودرو ، "نرمن" به مرگی خونین دچار می شد و در حقیقت یکی از شخصیت های بازی از دست می رفت.
جالب است بدانید راه دیگری برای تکمیل تحقیقات در گاراژ "جکی" وحود داشت که بدون هیچ درگیری می توانست بازیباز را به مقصود خود برساند. راه این بود که "نرمن" باید با اندکی مخفی کاری و با رعایت کامل سکوت بدون جلب توجه "جکی" خود را به قسمتی از گاراژ می رساند که در آنجا می توانست خودرو مورد نظر -خودرو قاتل- را پیدا کند و به هیچ کدام از این دشواری ها دچار نشود.
با این همه معما، نکات جالب و داستان مرموز و جذاب، به نظر می رسد Heavy Rain بتواند تجربه خارق العاده برای بازیبازان باشد که باید برای انتشار آن لحظه شماری کرد.
حمید فقیهی
Attachments
-
HR1.jpg -
HR2.jpg -
HR4.jpg
آخرین ویرایش:
چه ربطی به heavy rain داره!!!
Google