استودیو Playdead تصویری از بازی جدیدشان منتشر کردند

[Jill-Valentine]

​

استودیوی Playdead سازنده بازی های Limbo و Inside، تصویری از بازی جدیدشان را منتشر کردند.در ادامه خبر با بازی سنتر همراه باشید.

طبق تصویر منتشر شده، به نظر می رسید شخصیت نشان داده شده در حال رفتن به بالای کوه ی است. یک ستاره در پس زمینه تصویر وجود دارد. و به نظر می رسد شخصیت در تصویر، کلاه ایمنی پرواز بر سرش دارد.

تصویر را در زیر مشاهده نمایید.

جو سنگین و تاریکی داخل این تصویر حکمفرماست.



لینک منبع

 

[amirone]

اونطوری که من با لیمبو منفجر شدم اونموقع و انواع اقسام گاید ها و ... رو براش نوشتم، اینساید نتونست اون حس و حال رو بهم بده. معماها خیلی کمتر از لیمبو بودن و پایان بازی هم زیاد برام جالب نبود. تو دیگر موارد مثل اتمسفر و گرافیک و انیمیشن و ... واقعا حرفی برای گفتن نذاشتن. هرچند با وجود اینا باز هم یه شاهکار تجربه کردم.

دقیقا احساس منم همین بود ، خیلی بازی لذت داشت ، سوالای زیادی رو طرح میکرد ، ولی وقتی credits اومد بالا گفتم یعنی چی ؟؟ همین ؟ شکر زد تو کل حالی که داشتم میکردم ، مثلا پایان داستانو باز گذاشتن !! . انگار بازی از ما میخواست سوالاتشو پاسخ بدیم .

اتفاقا inside کامل بود و نیازی به ساخت دنبال نیست براش

خیله خب ، شما که میفرمایید نیاز نیس لطفا تک تک سوالات منو پاسخ بدید حتما تمام جوابها رو به عنوان فکت نه نظریه دارید دیگه .

Spoiler

این پسر از کجا اومده یا فرار کرده بود ؟ چون ما که از ابتدای ماجرا بیخبریمو در پایان هم مشخص نشد .
به دستور کسی برای ماموریت فرستاده شده بود یا رندوم گرفتار این مسائل شد ؟ پایان ماجرا البته مشخص بود میدونه داره چکار میکنه ولی این باعث نمیشه سوال بالام پاسخ داده بشه .
در قسمتهای مختلف دختر قصد نابودی ما رو داشت ولی در یک قسمت میکشتمون و آپگریدمون میکنه چرا ؟ داستان رستگار شدنه
در قسمتی که باید مثل npcها رفتار میکردیم مردمانی بنظر عادی شاهد ماجرا بودن از جمله کودکان ، دلیل این شو برای مردم چیه ؟
در پایان اون موجود چی بودو چرا داشتن تغذیش میکردن به وسیله ی اون شلنگها ، آیا چیزی رو تولید میکرد براشون مثل زالوها ؟ وقتی ادغام شد چرا دکترا فرار نمیکردنو با شوروشعف به استقبالش رفتن ؟ یا سلاح بیولوژیکی هوشمند ؟
اون مزرعه و درب مخفی که دور از مکان اصلی بودو کلی راز داخلش داشت طراحی چه گروه یا انسان دیگه ایه ؟ و به چه منظور
موجوداتی که برعکس در آب بودن و سیمهایی بهشون وصل بود چه عملی رو انجام میدادن ؟ دلیل اینکار چیه ؟
پایان بازی چه پاسخی درباره ی اتفاقاتی که افتاده بود داشت ؟
در پایان دوم دستگاه خاموش میشه ، اون اتفاق چه پیامی رو غیر از واسطه بودن خودش میرسونه ؟ این عمل مثبته یا منفی ؟

از نقطه ی A شروع کردم به نقطه ی Z رسیدم . آخرش که چی ؟ فازش چی بود

و کلی سوال که نمیخوامم بپرسم چون این سبک بازیها با رازهاشون مشهورن ، ولی اینایی که گفتم مخصوصا پایان نمیتونم هضم کنمو بگم خب قشنگ منو تو خماری گذاشتو پیچوندم دمش گرم

 

[Red Dead]

دقیقا احساس منم همین بود ، خیلی بازی لذت داشت ، سوالای زیادی رو طرح میکرد ، ولی وقتی credits اومد بالا گفتم یعنی چی ؟؟ همین ؟ شکر زد تو کل حالی که داشتم میکردم ، مثلا پایان داستانو باز گذاشتن !! . انگار بازی از ما میخواست سوالاتشو پاسخ بدیم .


خیله خب ، شما که میفرمایید نیاز نیس لطفا تک تک سوالات منو پاسخ بدید حتما تمام جوابها رو به عنوان فکت نه نظریه دارید دیگه .

Spoiler

این پسر از کجا اومده یا فرار کرده بود ؟ چون ما که از ابتدای ماجرا بیخبریمو در پایان هم مشخص نشد .
به دستور کسی برای ماموریت فرستاده شده بود یا رندوم گرفتار این مسائل شد ؟ پایان ماجرا البته مشخص بود میدونه داره چکار میکنه ولی این باعث نمیشه سوال بالام پاسخ داده بشه .
در قسمتهای مختلف دختر قصد نابودی ما رو داشت ولی در یک قسمت میکشتمون و آپگریدمون میکنه چرا ؟ داستان رستگار شدنه
در قسمتی که باید مثل npcها رفتار میکردیم مردمانی بنظر عادی شاهد ماجرا بودن از جمله کودکان ، دلیل این شو برای مردم چیه ؟
در پایان اون موجود چی بودو چرا داشتن تغذیش میکردن به وسیله ی اون شلنگها ، آیا چیزی رو تولید میکرد براشون مثل زالوها ؟ وقتی ادغام شد چرا دکترا فرار نمیکردنو با شوروشعف به استقبالش رفتن ؟ یا سلاح بیولوژیکی هوشمند ؟
اون مزرعه و درب مخفی که دور از مکان اصلی بودو کلی راز داخلش داشت طراحی چه گروه یا انسان دیگه ایه ؟ و به چه منظور
موجوداتی که برعکس در آب بودن و سیمهایی بهشون وصل بود چه عملی رو انجام میدادن ؟ دلیل اینکار چیه ؟
پایان بازی چه پاسخی درباره ی اتفاقاتی که افتاده بود داشت ؟
در پایان دوم دستگاه خاموش میشه ، اون اتفاق چه پیامی رو غیر از واسطه بودن خودش میرسونه ؟ این عمل مثبته یا منفی ؟

از نقطه ی A شروع کردم به نقطه ی Z رسیدم . آخرش که چی ؟ فازش چی بود

و کلی سوال که نمیخوامم بپرسم چون این سبک بازیها با رازهاشون مشهورن ، ولی اینایی که گفتم مخصوصا پایان نمیتونم هضم کنمو بگم خب قشنگ منو تو خماری گذاشتو پیچوندم دمش گرم

تمام این سوالات که مطرح کردی در واقع هدف سازنده بوده,اینکه داستان,محیط و اتمسفری بسازد که سوالات مبهمی در ذهن مخاطب ایجاد بشه و هر مخاطبی با توجه به برداشت خودش جواب های متفاوتی برای این سوال ها داشته باشه
اگر انتظار داری که همه چیز از قبل برایت آماده باشه و مستقیم بهت تحویل داده بشه,بنابراین این سبک بازی ها(فیلم ها,کتاب ها) برایت جالب نخواهند بود
هر چند بازی چندان هم مبهم نیست,چون یک برداشت آزاد از کتاب های 1984 و مزرعه حیوانات است و اکثر مفاهیمش بارها به شکل های مختلف مطرح شده است

 

[Donger]

اگر اشتباه نکنم چند وقت پیش خبری مبنی که این استدیو تعطیل شده دیدم تو همین سایتفیک بود خبر؟؟؟
لیمبو و اینساید که فوق فوق العاده بودن و اینم صد در صد فوق العاده خواهد بود
سال 2020 منتظر بازی هستم

تعطیل نشد، بعد از اینساید Dino Christian Patti بنیان گذار و مدیر استادیو سهامش رو فروخت و رفت

 

[amirone]

تمام این سوالات که مطرح کردی در واقع هدف سازنده بوده,اینکه داستان,محیط و اتمسفری بسازد که سوالات مبهمی در ذهن مخاطب ایجاد بشه و هر مخاطبی با توجه به برداشت خودش جواب های متفاوتی برای این سوال ها داشته باشه
اگر انتظار داری که همه چیز از قبل برایت آماده باشه و مستقیم بهت تحویل داده بشه,بنابراین این سبک بازی ها(فیلم ها,کتاب ها) برایت جالب نخواهند بود
هر چند بازی چندان هم مبهم نیست,چون یک برداشت آزاد از کتاب های 1984 و مزرعه حیوانات است و اکثر مفاهیمش بارها به شکل های مختلف مطرح شده است

اتفاقا این سبک بازیها برام خیلی جالبن و خواهند بود اگر پایان رو جوری باز بزارن که بگم خب تموم شد حالا اتفاقات رو میشه کنار هم گذاشتو برداشت آزاد کرد ، الان برای این پایان نمیتونم دلیل موجهی برا خودم بیارمو کلا چیزی نداره که بخوام برداشت آزاد کنم .
الان چی شد ؟ کی بود ؟ کجا رفت ؟ برداشت آزاد من : خوددرگیری داشت ولش کن

 

[console2011]

بازم تم بازیشون دارک هست. ولی اینم یه بازی خوب میشه

 

[FaRd!N]

تمام این سوالات که مطرح کردی در واقع هدف سازنده بوده,اینکه داستان,محیط و اتمسفری بسازد که سوالات مبهمی در ذهن مخاطب ایجاد بشه و هر مخاطبی با توجه به برداشت خودش جواب های متفاوتی برای این سوال ها داشته باشه
اگر انتظار داری که همه چیز از قبل برایت آماده باشه و مستقیم بهت تحویل داده بشه,بنابراین این سبک بازی ها(فیلم ها,کتاب ها) برایت جالب نخواهند بود
هر چند بازی چندان هم مبهم نیست,چون یک برداشت آزاد از کتاب های 1984 و مزرعه حیوانات است و اکثر مفاهیمش بارها به شکل های مختلف مطرح شده است

بزرگترین اشتباهی که همه میکنن اینه که فکر میکنن اگه یه عنوان همینجوری سوال بیجواب ایجاد کنه پس خیلی خفنه نه اینطوری نیست. تو داستان نویسی یکی از بزرگترین اشتباهاتی که یه نویسنده میتونه بکنه اینه که تو داستانش برگرده بگه گذاشتم به عهده مخاطب! اصلا این جمله بی معنیه. اگه قرار بود همه چی رو من از خودم تخیل کنم پس تو و داستانت این وسط چیکاره بودن؟ نویسنده باید خودش مسلط به داستان خودش باشه و داستانش رو به درستی به مخاطب انتقال بده. این حرفایی که زدم دلیل بر این نیست که اینساید داستان نداره! مشکل اینسایند به نظر من اینه که اطلاعات خیلی کمی رو در دست مخاطب قرار میده و این کمبود اطلاعات کمی بیش از حد هست و مخاطب نمیتونه هیچ سرنخ درستی رو برای کشف حقیقت پیدا کنه.

 

[Dr. Ariamax]

اینا بدون دیالوگ چجوری همچین حس خفنی رو تو بازیاشون جا میدن ؟ اتمسفر این بازی هم مثل دو بازی قبل نفس آدم رو بند میاره معلومه از عکسش

 

[Squidward]

Inside واقعا جزو overrated ترین بازی های تاریخ بود.
البته قبول دارم بازی خوبیه، ولی اینهمه نمره 10 و نامزد goty ؟ اصلا در این حد خوب نبود.
سوای اینکه واسه یه بازی 3 ساعته 20 دلار خیلی زیاده و پازل های بازی واقعا ساده س. اصل مشکل من داستان بازیِ.
داستان واقعا اعصاب خوردکنه. رسما هیچ اطلاعاتی از هیچ جیزی بهت نمیده. من یادمه بعد از اینکه بازی رو تموم کردم رفتم نقد و توضیحات و اینا رو خوندم دیدم حدود 10 تا تئوری مختلف میدن که کلا هم ربطی به هم ندارن! این اصلا خوب نیست به نظرم. البته مشکل این نیست که پایان بازی طوری تموم شه که تئوری های مختلف بدی. این اتفاقا خیلی هم خوبه و بازی رو زنده نگه می داره. alan wake هم کلی تئوری مختلف داشت. ولی مشکل inside اینه که هیچ ایده ای نداری که کلا داری چی کار میکنی.

Spoiler: اسپویل داستان

میدونم مثلا یک تئوری نسبتا خوب اینه که اون Blob داشته کاراکتر اصلی رو کنترل میکرده ولی اینم قطعی نیست و کلی تئوری دیگه هم هست که هیچ جوره نمیشه گفت کدومش درست تره. دقیقا چون روایت داستان طوریه که هیچ اطلاعاتی نمیده.

یادمه یکی از نقد هایی که داشتم میخوندم خیلی حرف جالبی زده بود. البته چند ماه پیش خوندم و دقیق یادم نیست ولی یه چیزی تو این مایه ها بود:
یه سری فیلم یا بازی وجود دارن، که بعد از تموم کردنشون رسما هیچ ایده ای ندارن اصلا داستان چی بوده و چی شد. اینم جزو همین بازیاست و منم اصلا ایده ای ندارم.ولی برای اینکه بگم خیلی میفهمم میگم که بازی معرکه ای بود و داستانشم حرف نداشت!

 

[amirone]

تئوری من اینه که قسمتی از بازی کنسل شده ، حالا نمیدونم چقدر دخیل بوده این امر وارد جزییاتشم نمیشم کی مقصر بوده

۲۰ دلار حلالشون ، یه نسخه Complete E بدن واسه PS4 از خماری در بیایم

 

[Frobary]

به نظر من که جواب خیلی از سوال هایی که تو Inside به وجود میاد تو جریان بازی پاسخ داده میشه، من یه سری مراحل رو که دوباره رفتم یه چیزهایی دیدم که دفعه اول بهشون دقت نکرده بودم بعدش واقعا سخته بدون دیالوگ و متن بشه یه داستان خوب روایت کرد، تو Inside این قضیه خیلی عالی انجام میشه و اینکه یه سری جاهاش مبهم به نظر میاد هم طبیعی هست. البته ممکنه از دید یه عده این مورد ایراد باشه ولی برای من که ایراد نبود در مورد پازل ها هم درسته درجه سختی بالایی نداشتن ولی فوق العاده هوشمندانه بودن و من از تک تکشون لذت بردم، این مورد از نظر من اصلا جز نکات منفی به حساب نمیاد.

 

[Cloud Strife]

بزرگترین اشتباهی که همه میکنن اینه که فکر میکنن اگه یه عنوان همینجوری سوال بیجواب ایجاد کنه پس خیلی خفنه نه اینطوری نیست. تو داستان نویسی یکی از بزرگترین اشتباهاتی که یه نویسنده میتونه بکنه اینه که تو داستانش برگرده بگه گذاشتم به عهده مخاطب! اصلا این جمله بی معنیه. اگه قرار بود همه چی رو من از خودم تخیل کنم پس تو و داستانت این وسط چیکاره بودن؟ نویسنده باید خودش مسلط به داستان خودش باشه و داستانش رو به درستی به مخاطب انتقال بده. این حرفایی که زدم دلیل بر این نیست که اینساید داستان نداره! مشکل اینسایند به نظر من اینه که اطلاعات خیلی کمی رو در دست مخاطب قرار میده و این کمبود اطلاعات کمی بیش از حد هست و مخاطب نمیتونه هیچ سرنخ درستی رو برای کشف حقیقت پیدا کنه.

ایجاد سوال کردن، با یه پایان ول (گذاشتم به عهده مخاطب) خیی فرق داره.

مثلا خیلی از نویسنده ها معنی حقیقی پایان باز رو درک نکردن، یه داستان بی سر و ته مینویسن و چون نمیتونن جمع کنن داستان یه جایی ول میکننش و توهم میزنن پایان بازه و گذاشتن به عهده مخاطب که خوب غلطه. اما ایجاد سوال کردن برعکس یه هنره که هر نویسنده ای نداره.

Spoiler

در مورد Inside ما یه داستان باز نداریم. چون برعکس داستان شروع، وسط و پایان خوبی داره. و اتفاقا داستان به زیبایی تموم میشه! و ما متوجه سرنوشت شخصیت هم میشیم اما این پایان خیلی سوالات زیادی تو ذهن مخاطب ایجاد میکنه که جواب هر کسی هم متفاوته. در نتیجه یه مثال خیلی خوبه و نویسنده کارش رو عالی انجام داده! حتی به نظر من یکی از وحشتناک ترین نریتیو دیزاین هایی هست که تو بازی های ایندی طور دیدم. یعنی با اینکه هیچ دیالوگی نیست اما به راحتی میشه داستان و هدف شخصیت رو درک کرد. نفوذ به کارخونه/آزمایشگاه عجیب. متوقف کردن یه آزمایش خاص و شکست دادنشون. این خط داستانی ساده به راحتی قابل درکه. برای همین میگم داستان سر راسته و ول نیست. هرسی بازی کنه تهش میبینه که شخصیت به هدفش رسید و چیزی ناتمام نمیمونه. اما سوالات از اینجایی شروع میشه که از خودمون سوال کنیم حالا معنی این آزمایش چیه؟ پسر بچه کیه؟ اون دانشمندها کی بودن؟ چیکار میکردن؟ و ... و چاسخ به همه اینها هم تو دل گیم پلی و تصاویر نهفته است. هرکسی میتونه با توجه به پیش فرض هایی که داره به یک جواب برسه. برای بعضی ها جواب خیلی سادست: نمیدونم! و برای بعضی ها هم خیلی عمیق و فلسفی؛ مثلا نقد دوگانه انگاری دکارتی. اما در هر صورت همه مخاطب ها با هر برداشتی، درکش از خط روایی اصلی یه چیز ثابت و یکسانه که یعنی بازی کارش رو درست انجام داده.

کلا در مورد مقایسه اینساید با لیمبو، در اینکه اینساید پازل هاش نسبت به لیمبو ساده تره که شکی نیست. ضمن اینکه لیمبو از اساس از نز ویژوآل و آرت استایل خیلی یونیک بود و خاص تر از اینساید به نظر میرسید، اما در عوض اینساید نریتیو دیزاین به مراتب خفن تری داره و زمین تا آسمون بهتر از لیمبو داستان میگه. به نظر من اتمسفرش هم گیراتر نباشه کمتر نیست. و روی هم رفته یه شاهکار تمام عیاره. البته از نظر من و با توجه به انتظاری که من از گیم دارم!!

 

[Akiba]

۲۰ دلار حلالشون ، یه نسخه Complete E بدن واسه PS4 از خماری در بیایم

صبح بخیر! بازی کلا دو ماه هم انحصاری نبود

 

[amirone]

صبح بخیر! بازی کلا دو ماه هم انحصاری نبود

امیر یه حرفایی میزنی فکر میکنم تب امتحاناتت هنوز تموم نشده ، منظورم به شوخی اینه که اون قسمت کنسل شده رو برا سونی بسازن

ایجاد سوال کردن، با یه پایان ول (گذاشتم به عهده مخاطب) خیی فرق داره.

مثلا خیلی از نویسنده ها معنی حقیقی پایان باز رو درک نکردن، یه داستان بی سر و ته مینویسن و چون نمیتونن جمع کنن داستان یه جایی ول میکننش و توهم میزنن پایان بازه و گذاشتن به عهده مخاطب که خوب غلطه. اما ایجاد سوال کردن برعکس یه هنره که هر نویسنده ای نداره.

در مورد Inside ما یه داستان باز نداریم. چون برعکس داستان شروع، وسط و پایان خوبی داره. و اتفاقا داستان به زیبایی تموم میشه! و ما متوجه سرنوشت شخصیت هم میشیم اما این پایان خیلی سوالات زیادی تو ذهن مخاطب ایجاد میکنه که جواب هر کسی هم متفاوته. در نتیجه یه مثال خیلی خوبه و نویسنده کارش رو عالی انجام داده! حتی به نظر من یکی از وحشتناک ترین نریتیو دیزاین هایی هست که تو بازی های ایندی طور دیدم. یعنی با اینکه هیچ دیالوگی نیست اما به راحتی میشه داستان و هدف شخصیت رو درک کرد. نفوذ به کارخونه/آزمایشگاه عجیب. متوقف کردن یه آزمایش خاص و شکست دادنشون. این خط داستانی ساده به راحتی قابل درکه. برای همین میگم داستان سر راسته و ول نیست. هرسی بازی کنه تهش میبینه که شخصیت به هدفش رسید و چیزی ناتمام نمیمونه. اما سوالات از اینجایی شروع میشه که از خودمون سوال کنیم حالا معنی این آزمایش چیه؟ پسر بچه کیه؟ اون دانشمندها کی بودن؟ چیکار میکردن؟ و ... و چاسخ به همه اینها هم تو دل گیم پلی و تصاویر نهفته است. هرکسی میتونه با توجه به پیش فرض هایی که داره به یک جواب برسه. برای بعضی ها جواب خیلی سادست: نمیدونم! و برای بعضی ها هم خیلی عمیق و فلسفی؛ مثلا نقد دوگانه انگاری دکارتی. اما در هر صورت همه مخاطب ها با هر برداشتی، درکش از خط روایی اصلی یه چیز ثابت و یکسانه که یعنی بازی کارش رو درست انجام داده.

کلا در مورد مقایسه اینساید با لیمبو، در اینکه اینساید پازل هاش نسبت به لیمبو ساده تره که شکی نیست. ضمن اینکه لیمبو از اساس از نز ویژوآل و آرت استایل خیلی یونیک بود و خاص تر از اینساید به نظر میرسید، اما در عوض اینساید نریتیو دیزاین به مراتب خفن تری داره و زمین تا آسمون بهتر از لیمبو داستان میگه. به نظر من اتمسفرش هم گیراتر نباشه کمتر نیست. و روی هم رفته یه شاهکار تمام عیاره. البته از نظر من و با توجه به انتظاری که من از گیم دارم!!

واقعا دوس دارم اون بُعد فلسفی رو ماکان بشکافی ببینم فلسفست آخر یا سفسطه

 

[noctis-sm3]

اینساید رو تازه شروع کردم تا الان عالیه صد در صد هم تا اخرش عالی خواهد بود... با لیمبو هم که کلی خاطره دارم... امیدوارم این اثرشونم شاهکار بشه...
ــــــــ
ولی خدا لعنت کنه کسی رو که کلا پایان باز رو تو این داستان ها انداخت... الان هر کی با ننش قهر می کنه یه فیلم پایان باز میده...
اینکار داره به بازی ها هم سرایت پیدا می کنه...
من خیلی می خوام فکر کنم و ادای روشن فکر هارو در بیارم که پایان باز خوبه... ولی من ناتوانی نویسنده رو فقط از این برداشت می کنم(من این برداشت رو ناخودآگاه می کنم دست خودمم نیست)
ایجاد سوال کردن زمانی خوبه که تمام سوال ها تو اثر جوابشون باشه... حالا برای پیدا کردنشون یه فیلم رو ده بار ببینی یا بازی رو ده بار بری با دقت... ولی باشه... نه اینکه جواب ندی و ول کنی بعد بگی مخاطب هر چی دوست داشت...
وگرنه کسایی که فیلم و انیمه زیاد می بینن روزانه کلی ایده داستانی میاد سراغشون... ولی نه می تونن ایدشون رو یه داستان منسجم ازش در بیارن نه پایان بندی رو درست انجام بدن... قرار باشه یه اثری رو تجربه کنیم که ناقص باشه... و اخرش قرار باشه هر چی خودمون عشقمون می کشه رو ازش برداشت کنیم... باید به خودمون تبریک بگیم ما همه نویسندگانی هستیم که داریم تو این مملکت حروم میشیم

 

[saphire]

دیزاین هر بازی، یا بهتر بگم هر اثر هنری یه هدفی رو دنبال می کنه. اکثر بازی ها می شه گفت هدفشون خوش گذروندن هست. اما یه سری دیگه هستن هدفشون کاملا متفاوته، To the Moon هدفش تعریف کردن یه داستان عاشقانه به شدت غمگین و در نهایت در اوردن اشک بازیکنه، Brothers: a Tale of Two Sons هم همینطور با این تفاوت که جنس عشق فرق می کنه. لیمبو و اینساید هدفشون اینه که بازیکن بگیره فک کنه. "عجب بازی خفنی؛ ولی یه لحظه صبر کن، دقیقا چی شد؟". اینکه اینا تونستن اینقدر خوب به هدفشون برسن واقعا عالیه. می شه گفت هر کسی که اینساید رو بازی کرده یه تئوری واسه خودش داره. من خودم فکر می کنم داستان یه انقلاب توی یه Dystopiaـست. شاید سازنده ها ایده شون از داستان نزدیک به اینم نباشه اما مهم نیست، هدف این بوده که بشینی در مورد تجربه ای که داشتی فکر کنی، منم فکر کردم و این تئوری رو واسه خودم ساختم. سعی هم می کنم همه جوانب رو باهاش توضیح بدم و اگه نشد می رم سراغ یه تئوری دیگه.

Spoiler

اصلا یه مدت به سرم زده بود که Villain داستان، کاراکتر ماست. دلیلم هم این بود که کاراکتر ما تقریبا به تمام کسایی که بهش کمک می کنن خیانت می کنه، از اون جوجه هایی که تنها استفاده ازشون هل دادن یه تیکه کاه بود، تا اون برده هایی که ازشون استفاده می کردیم و به راهمون ادامه می دادیم و حتی از جنازشون هم واسه پیشروی دریغ نمی کردیم.