- Jan 25, 2018
- 6,600
- نام
- Albiceleste
تاکنون نسخههای مختلفی از عنوان Far Cry منتشر شده اند. اکنون نیز بازیبازهای سراسر جهان منتظر عرضه فارکرای ۶ هستند. من با نسخهی سوم این مجموعه به گروه هواداران این بازی پیوستم. عنوانی بسیار محبوب اما ناامید کننده فارکرای 3. این بازی با داستانی که در هنگام معرفی آن نشان داده بودند، انتظارات بسیار زیادی را برانگیخت، اما در نهایت نتوانست به خوبی از تمام پتانسیلی که داشت استفاده کند. داستان در عناوین فارکرای از آن زمان تاکنون هیچ پیشرفتی نداشته است. عنوانی مانند Far Cry Primal که روایت گر زندگی قبایل انسانهای اولیه است نیز به طور کلی ایده داستان را کنار گذاشته است. در این سالها که صنعت بازی پیشرفتهای قابل توجهی کرده است، به عنوان بازیبازی که علاقه مند است بداند بازیها چگونه میتوانند داستانهای تعاملی را روایت کنند، نسخههای جدید فارکرای در این زمینه اصلاً جذاب نیستند. در عوض من به دهه پیش سفر کردم و به سراغ عنوانی از سری فارکرای رفتم که هرگز فرصت تجربه آن را نداشتم ؛ عنوان Far Cry 2.
جایی که یک عنوان فارکرای جهانی بزرگ را در اختیار بازیباز قرار میدهد تا آن را کشف کنند و مهمتر از همه به شیوه ای منحصر به فرد با چالشهای آن روبرو شوند. فارکرای 2 به شکل شگفت انگیزی موفق شده بود تا تمام این ایدهها را با داستان خود ادغام کند. این بازی پر از شخصیتهایی است که میتوانید آنها را ملاقات کنید. با آنها دوست شوید، کار کنید و در نهایت حتی آنها را بکشید! تعاملات و ارتباطات شما با آن شخصیتها، اتفاقاتی را که در طول ماموریتها و داستان بازی رخ میدهد را دستخوش تغییر میکند. وقایع بازی بخشی از مکانیکهای بازی محسوب میشود و افرادی که با آنها در بازی ملاقات میکنید، چیزی بیشتر از آن هستند که تنها به بازیباز ماموریتهایی بدهند و در کات سینها صحبت کنند. این ایده، آزادی عمل را در این نسخه از فارکرای به ارمغان میآورد و آن را بسیار هیجان انگیز میکند. این موارد در بازی و تجربه آن تفاوت ایجاد کرده و به بازیباز حق انتخاب میدهد. چیزی که همیشه از این سری بازی انتظار داشتم(بعد از قسمت دوم) اما ظاهراً این انتظار هرگز تحقق نمی یابد.
در شروع فارکرای 2، شما از بین 9 شخصیت، شخصیت مورد نظر خود را انتخاب میکنید تا بتوانید او را کنترل کنید. برخلاف بسیاری از بازیها، شخصیت هایی که در ابتدای بازی انتخاب نکردید ناپدید نمیشوند. بلکه به عنوان مزدور در مناطق مختلف فارکرای 2 حضور مییابند. در طول داستان با آنها بارها ملاقات خواهید کرد. آن ها یا به عنوان اسیر در پایگاههای شبه نظامیان حضور دارند که باید آزادشان کنید. یا اینکه آنها را پیدا می کنید و سپس با آنها دوست می شوید. بعد از اینکه با آنها ارتباط برقرار کردید، آنها با شما کار خواهند کرد و حتی در شرایط بحرانی جان شما را نجات خواهند داد. در اوایل بازی، دو نفر از دوستان یا به تعبیر خود بازی Buddy های شما، به بهترین دوستانتان تبدیل میشوند. احتمالا تعداد کم این "بهترین دوستان" از عمد بوده است. زیرا آنها میتوانند مسیر بازی را به طور کلی تغییر دهند. هنگامی که ماموریتی از یکی از گروههای شبه نظامی دریافت میکنید، یکی از این دوستانتان با شما تماس میگیرد و همیشه نیز یک ایده متفاوت برای به پایان رساندن آن ماموریت دارد که به بازیباز پیشنهاد میدهد.
من از ابتدای بازی با Paul Ferenc بودم. پائول یک مزدور خوش مشرب است که همیشه ایدههای چشمگیرتری در مورد نحوه انجام ماموریتهای شبه نظامیان دارد. در یک ماموریت از من خواسته میشود تا تجهیزات گروه رقیب را منفجر کنم. در طول ماموریت معلوم میشود که کسی داروها را دزدیده و تیمی که قرار است تجهیزات آنها را منفجر کنم به همین دلیل در آن محل حضور دارند. همچنین مشخص میشود شخصی که دنبالش میگردند کسی نیست جز "پائول". پائول به جای اینکه به وسط بیابان برود و در کمین این تیم بنشیند، ایدهی بهتری در سر دارد. او از من میخواهد که به یک ویلایی که در فاصله نه چندان دوری قرار دارد نفوذ کنم و فردی که پشت بی سیم نشسته است را قانع کنم تا مختصات اشتباه برای سربازان ارسال کند. سپس من و پائول میتوانیم آنها را در محلی که خودمان انتخاب کردیم غافلگیر کنیم. انتخاب این روش موجب طولانیتر شدن ماموریت میشود. اما من تصمیم میگیرم که نقشه پائول را دنبال کنم.
در این روش سربازان دشمن را راحتتر در معرض آسیب قرار میدهیم که امکان استفاده از نیروهای پشتیبانی را نیز ندارند. این روش ماموریت را کمی آسانتر میکند. همچنین این کار باعث میشود تا به پائول لطف کنم. بعدها هنگامی که او از من خواست تا یک پادشاه را به خاطر پسرش ترور کنم، متوجه شدم که شاید پائول انسان چندان خوبی نباشد. اما به نظر میرسد که دوستی با او میتواند مفید باشد. همان طور که فارکرای 2 ادامه مییابد، رابطه من و پائول نیز به طور مستمر روند داستان را تغییر میدهد. برخی افراد مانند Marty نیز به من کمک کردند تا از مخمصه نجات پیدا کنم. او جان مرا در چند درگیری نجات داد و هنگامی که دیگر کاری از دستم برنمیآمد، بدن زخمی مرا به جای امنی رساند. افرادی دیگری نیز مانند Josip، که من او را از یک مخفیگاه شبه نظامیان نجات داده بودم، کارهای جدیدی به من پیشنهاد دادند. یک بار"Josip" از من خواسته بود تا برای جلوگیری از حملات یک گروه که قصد انفجار در نزدیکی مرز و ایجاد خسارت شدید را داشتند، به منابع سوختی آنها حمله کنم. او فرد خوبی به نظر میرسد.وجود چنین مکانیکها و انتخابهایی که حول محور شخصیتها وجود دارد، چشم انداز داستانی فارکرای 2 را به میزان قابل توجهی تغییر میدهد. شما به جای اینکه تنها ماموریتها را به پایان برسانید، باید گزینههایی را انتخاب نمایید. روابطی را حفظ کنید، افرادی را نیز نجات دهید و گاهی بکشید! حضور این شخصیتها یک مزیت دیگر نیز دارد و آن هم این است که شما احساس نمیکنید تنها کسی هستید که در طبیعت فارکرای 2 در حال دویدن هستید.
از آنجایی که فارکرای 3 در تلاش بود تا از طریق داستان بتواند جایگاه خوبی در بین بازیهای ویدیویی بدست آورد، بازی جالبی به نظر میرسید. این بازی شما را در نقش یک فرد سفید پوست ثروتمند قرار میدهد که به همراه دوستان اش به یک تعطیلات هیجان انگیز رفته است. در این میان همه توسط گروهی دستگیر میشوند. در ادامه شما یک گروه عرفانی محلی را پیدا میکنید که مقدار زیادی اسلحه و هیجان در اختیار شما قرار میدهند! اکنون تبدیل به یک قهرمان شکست ناپذیر شدهاید. فارکرای 3 این ایده را به مخاطب منتقل میکند که شما برای تفریح به محل عذاب دیگران آمدهاید! این ایده به طور کلی یک نگاه کاملاً آگاهانه به بازیهای ویدیویی محسوب میشود. در سمت دیگر اما فارکرای 2 یک نمای منطقیتری از درگیری و تلاش برای کسب قدرت در یک منطقه جنگی را ارائه می دهد.
همانند دیگر مزدورانی که در طول بازی ملاقات میکنید و با آنها میجنگید، برنامهها و اهداف شخصی را دنبال میکنید. تمام اینها لزوما بازتاب خوبی یا بدی مسیر انتخاب شده نیستند. شما مانند دیگر مزدوران در حال کار هستید با این تفاوت که از زاویه نگاه خودتان جریانات را دنبال میکنید. اگر دوست داشتید میتوانید قهرمانانه رفتار کنید اما این یک امر حتمی نیست. در حالی که بازیهای مدرن فارکرای، که از فارکرای 3 این روند آغاز شده است، مکانیسم گیم پلی بازی را حول محور سرگردانی در جهان بازی و انجام فعالیتهای گوناگون قرار داده است، فارکرای 2 از ایدهی انتخاب استفاده کرد تا داستان خود را انعطاف پذیرتر کند و ماموریتها روندی پویاتر داشته باشد و شخصیتهای آن نیز از همه بازیهای بعدی سری جذابتر باشد. قطعاً فارکرای 2 یک بازی قدیمی است که ایرادات زیادی نیز دارد. اما همانطور که بازیهای Open World در حال گسترش مرزهای خود هستند، وجود مکانهای بیشتر و گستردهتر و همچنین فعالیتهای بیشتر، میتوانند از ایدهی فارکرای 2 الهام بگیرند. در حال حاضر یک الگو و ایده خوب برای سری فارکرای وجود دارد؛ یوبیسافت تنها باید به 13 سال قبل خود نگاه کند.
آخرین ویرایش: