سلام به همه دوستان عزیز
فکر کنم هر کسی که تو این سایت عضو هست حتما ps2 بازی کرده حالا یا حرفه ای یا نه به صورت گزرا...
امروز کمکم عمر این کنسول با آمدن کنسول های نسل جدید رو به پایان هست و باید قید شو زد و به علم و تکنولوژی احترام گذاشت...
ولی نباید یادمون بره که وقتی این کنسول وارد بازار شد تحولی عظیم رو در اجرا و گرافیک بازیها داشت و به بازیها روح داد این تحولps1 بهps2 تحولی بزرگتری نسبت به آمدنps3 بود که ما رو از دست بازیهای مسخره و بی خود ps1 نجات داد...
ولی هنوز هم در خیلی کشورها ps2 طرفداران زیادی دارد و بازیهای جدیدی هم قراره به اون اضافه بشه...
آمار فروش 5/1 میلیونی ps2 تا آخر ماه ژوئن در آمریکا که از طرف نماینده سونی در کنفرانس E3 امسال عنوان شد و همچنین آمدن 130 بازی جدید در امسال برای این کنسول نشان از این میدهد که این کنسول هنوز نمرده و در کشوری مثل آمریکا هم هنوز طرفدار داره...
من خودم از اولین کسانی بودم که کنسول ps2 رو تو ایران تجربه کردم و هنوزهم دست از او برنداشتم
اصلا هم قصد کنار گذاشتن اون ندارم... ولی با آمدن کنسولهای جدید باید سر ps2 هوو بیارم ...
من از وقتی که بچه بودم با این کنسولها بودم تا به حال ... از آتاری به میکرو (میکروب به قول بابام) بعد سگا بعدشم نی تیندو ( که خیلی مسخره بود) ps1 (سونی خودمون) و بعد هم ps2 و تا یک مدت دیگری هم xbox 360 و این ائامه خاهد داشت و اصلا نمیتونم بدون بازی باشم حتی حالا که سنم بالا رفته و هزار تا کار دارم باز هم دست بر نمیدارم...
من خواستم خاطراتی که با کنسول ps2 داشتم رو برای شما بازگو کنم تا شاید یاد گذشته های خوب بیفتم و شما هم یاد اون زمان ها بیندازم....
شما هم اگر خاطراتی از ps2 دارید می تونید تواین قسمت وارد کنید...
در آخر هم اسم بازی های برتر رو از نظر خودم میگم و هچنین بازی های که تا آخر اون ها رو بردم...
خاطرات
من تازه بعد از کلی کلنجار رفتن و رایزنی با خانواده موفق شده بودم یک دستگاه ps1 بخرم و از خوشحالی نمی دونستم باید چه کار کنم از دست این کلوپ های بازی هم راحت شده بودم و دیگه احتیاجی به نگاه کردن به وقت و سرو صدای کلوپ و ماندن تویی صف برای کرایه دستگاه نبود و هر تعداد که بازی می خواستم می نداختم حلق دستگاه و عشق و حال...
بعد از یک مدتی با خانواده رفته بودیم تهران برای دید و بازدید نمی دونم تابستان بود یا زمستان اصلا یادم نمیاد ، خلاصه رفته بودیم و هر روز به یکی از آشنا ها سر میزدیم اون ها اصلا اهل بازی – کامپیوتر تکنولژی از این چیزها نبودن و همشون پیر پاتال یا کارمند بودند و اصلا حال نمی دادند...
یک روز قرار بود بریم خانه یکی از آشنا ها که من خودم زیاد اون ها رو نمی شناختم یک پسر بچه ای داشتند هم سن و سال خود من بود و با هم برای بازی رفتیم تو اتاق ما با هم حرف می زدیم و هی ازخودمون تعریف می کردیم حرف هامون به سمت بازی های کامپیوتری رفته بود که یک دفعه رفت سراغ میز تلویزیونی تو اتاقش و درشو باز کرد و من نمیتونم بگم چه حسی داشتم ذهنم منفجرشد اصلا اون صحنه رو هیچ وقت از یاد نمی برم الان که اینو مینویسم بدنم داغ شده مارک شرکت سونی رو جلوی دستگاه که دیدم سریع آمدم جلو و خوب نگاهش کردم و دیدم بله سونیه اول فکر کردم همون ps1 خودمونه که رنگ عوض کرده و گفتم اینو از کجا آوردی که گفت برادر بزرگترم از آلمان آورده ، قیمت و مشخصات ازش پرسیدم که هیچی نمی دونست...
رفت یک بازی آورد تو یک قاب که الان همه جا پره و تو قابه یک مموری کارت هم بود که سبز کمرنگ بود. نمودنم اسم بازی چه بود ولی تو مایه های هری پاتر از این بازیهای تخیلی بود ، و قتی که بازی بالا آمد فهمیدم این ps1 نیست و یک دستگاه دیگره دو باره سئوال پیچش کردم که دیدم نه این بابا سر از هیچی در نمیاره...بازی دیگری هم نداشت و فقط همون یک دونه بود.
اون روز و قتی داشتم بازی میکردم هیچی نمی فهمیدم و حال میکردم.
تا شب اون جا بودیم و بعد از چند روز آمدیم شهرمون و قتی رفتم سر وقت ps1خودم دیگه حال بازی کردن نداشتم و بازیهاش برام تکراری شده بود و همش فکر اون کنسول فامیلمون بودم.
رفتم و موضوع رو برای بچه ها گفتم که باور نمی کردند و صاحب کلوپی هم که میگفت خواب دیدی بچه...
یک مدت حال بازی نداشتم و زیاد دور و بر دستگاه نمی رفتم تا یک روز برای مسابقه (ورزشی)رفته بودیم اصفهان و با بچه ها حسابی تو کلوپ بازی کردیم و حال و هوای گذشته دو باره برگشته بود تو سرمون و از یاد اون قضیه در آمده بود...
بعد از یک سال دو باره رفته بودیم تهران ولی از شانس بد من برای دید و بازدید نبود برای عروسی بود که اصلا فرصت رفتن به خونه اون فامیلمون پیش نیومد ولی تو روزهای آخر بودیم که یک کلوپ پیدا کردم و وقتی وارد اونجا شدم دوبار اون کنسول رو دیدم و دونفر هم داشتند فوتبال باهاش بازی میکردن و روی تلویزیون کنسوله نوشته بود playstition 2 فهمیدم اینps2 جدیده اون روز نوبت بازی به من نرسید و فقط ps1بازی کردم وقتی که برگشتیم بازهم به بچه ها و صاحب کلوپ در مورد ps2 حرف زدم ولی باز هم... بعد از یک مدت کوتاهی وقتی آمدم کلوپ دیدم بله صاحب کلوپ سرعت به خرج داده و بعد از یک سال نیم یک دونه ps2 خریده من هم که ذوق کرده بودم هی به همه حرف میزدم و مسخرشون می کردم... از اون به بعد دوباره پای ما باز شده بود تو کلوپ صبح کلوپ شب کلوپ تا ساعت 9 شب هم کلوپ...
اول ها دستگاه رو کرایه نمی داد ولی بعد رازیش کردیم که به اون های که میشناسه کرایه بده از اون به بعد سر کرایه گرفتن دستگاه شب ها خون به پا می شود و دردسری بود بد...
ساعت 6 بعد از باشگاه می رفتیم کلوپ توی نوبت تا ساعت 9:30 شب دستگاه رو با پول گذاف 5 تومن میگرفتیم میبردیم خانه قایم میکردیم تا باباهه نفهمه شام رو میخوردیم ساعت 12 با اجازه از اهل خانه میزدیمش به TV و بسمه الله شروع میکردیم به بازی تا خود صبح ساعت 8 که باید تحویلش بدیم با چشمهای قرمز و خواب آلود می بردیم کلوپ تحویل میدادیم و دوباره می نشستیم و 3-4 ساعت بازی میکردیم...
صاحب کلوپه دستگاه رو خریده بو 540 تومن یک مدتی که هر روز کلوپ بودیم یک روز که آمدم دیدم ps2 خراب شده و صاحب کلوپی فرستادش برای تعمییر تهران حدود یک ماه نیومد. و ما دیگه کلان حالمون تخته شده بود و دیگه از سرمون پریده بود...
بعد از مدتی یکی از آشنا ها از بوشهر یک ps2 آورده بود (دم هرچی بوشهریی گرم) که من ازش خریدم 250 هزار تومن (از این قدیمی بزرگها) که از اون زمان تا حالا یک پشت داره کار میکنه و آخ نگفته ....
اوایل روزی 10-12 ساعت به بالا بازی میکردم که به همین خاطر چشم چپم یکم ضعیف شده بعد دیگه درسها سخت شد و من هم فرصت بازی کردن به اون شکل رو نداشتم ولی میانگین روزی 4-5 ساعت رو بازی میکردم. که الان دیگه خیلی کم شاید یک روز درمیان هم بازی نکنم آخه از وقتی xbox و ps3 آمده دیگه زیاد حال نمیده. ولی هروقت بیکار بشم بازم بازی میکنم.
بازی ها
من بازیهای زیادی رو بازی کردم و شاید اکثر بازیها رو دارم ولی هر بازی رو تا آخر بازی نمیکنم اگر بازی اولش با حال باشه تا آخرش هستم ولی بازی های بیخود هم زیاد هستند که آمدم حال بازی کردن اون ها رو نداره. دوست دارم بازی منو باخودش ببره و شبها فقط اون بازی تو ذهنم باشه (مهمترین خصوصیت ps2 )
من نود درصد وقتم رو فوتبال بازی کردم و الان هم عاشق این بازیم فقط هم بازیهای کونامی رو بازی میکنم Wiinning Eleven و Pro Euolution Soccer (PES) و اصلا دور و بر بازیهای FIFA و EA نمیرم اونهای که تازه کارن و فقط گرافیک و منو رو مدنظر دارن دنبال EA میرن و همون طور که از اسمش پیداست حرفه ای ها سراغ Pro Euolution Soccer میرن.
بهترین بازیها از دید من
Pro Euolution Soccer 2006
God of War 1-2
Most Wanted (Need For Speed)
BLACK
Resident Evil 4
Gran Turismo 4
Prince of Persia 1-2-3
Carbon (Need For Speed)
Spartan
Call of Duty 2-3
Medal of Honor (European Assault)
Medal of Honor (Vangurd)
GTA
Tekkens 1-2-3-4-5
The God Fathr
Bully
Ratatouille
King Kong
این مطالب قسمتی از خاطرات من از کنسول دوست داشتنی ps2 بود. که هیچ وقت از یادش نمی برم.
امید وارم شما هم خاطرات خودتون رو در این بخش برای عموم قرار دهید.
در آخر هم فکر نکنم هیچ کنسولی به محبوبیت ps2 وارد بازار بشه و این کنسول جز بهترین ها باقی خواهد ماند.
فکر کنم هر کسی که تو این سایت عضو هست حتما ps2 بازی کرده حالا یا حرفه ای یا نه به صورت گزرا...
امروز کمکم عمر این کنسول با آمدن کنسول های نسل جدید رو به پایان هست و باید قید شو زد و به علم و تکنولوژی احترام گذاشت...
ولی نباید یادمون بره که وقتی این کنسول وارد بازار شد تحولی عظیم رو در اجرا و گرافیک بازیها داشت و به بازیها روح داد این تحولps1 بهps2 تحولی بزرگتری نسبت به آمدنps3 بود که ما رو از دست بازیهای مسخره و بی خود ps1 نجات داد...
ولی هنوز هم در خیلی کشورها ps2 طرفداران زیادی دارد و بازیهای جدیدی هم قراره به اون اضافه بشه...
آمار فروش 5/1 میلیونی ps2 تا آخر ماه ژوئن در آمریکا که از طرف نماینده سونی در کنفرانس E3 امسال عنوان شد و همچنین آمدن 130 بازی جدید در امسال برای این کنسول نشان از این میدهد که این کنسول هنوز نمرده و در کشوری مثل آمریکا هم هنوز طرفدار داره...
من خودم از اولین کسانی بودم که کنسول ps2 رو تو ایران تجربه کردم و هنوزهم دست از او برنداشتم
اصلا هم قصد کنار گذاشتن اون ندارم... ولی با آمدن کنسولهای جدید باید سر ps2 هوو بیارم ...
من از وقتی که بچه بودم با این کنسولها بودم تا به حال ... از آتاری به میکرو (میکروب به قول بابام) بعد سگا بعدشم نی تیندو ( که خیلی مسخره بود) ps1 (سونی خودمون) و بعد هم ps2 و تا یک مدت دیگری هم xbox 360 و این ائامه خاهد داشت و اصلا نمیتونم بدون بازی باشم حتی حالا که سنم بالا رفته و هزار تا کار دارم باز هم دست بر نمیدارم...
من خواستم خاطراتی که با کنسول ps2 داشتم رو برای شما بازگو کنم تا شاید یاد گذشته های خوب بیفتم و شما هم یاد اون زمان ها بیندازم....
شما هم اگر خاطراتی از ps2 دارید می تونید تواین قسمت وارد کنید...
در آخر هم اسم بازی های برتر رو از نظر خودم میگم و هچنین بازی های که تا آخر اون ها رو بردم...
خاطرات
من تازه بعد از کلی کلنجار رفتن و رایزنی با خانواده موفق شده بودم یک دستگاه ps1 بخرم و از خوشحالی نمی دونستم باید چه کار کنم از دست این کلوپ های بازی هم راحت شده بودم و دیگه احتیاجی به نگاه کردن به وقت و سرو صدای کلوپ و ماندن تویی صف برای کرایه دستگاه نبود و هر تعداد که بازی می خواستم می نداختم حلق دستگاه و عشق و حال...
بعد از یک مدتی با خانواده رفته بودیم تهران برای دید و بازدید نمی دونم تابستان بود یا زمستان اصلا یادم نمیاد ، خلاصه رفته بودیم و هر روز به یکی از آشنا ها سر میزدیم اون ها اصلا اهل بازی – کامپیوتر تکنولژی از این چیزها نبودن و همشون پیر پاتال یا کارمند بودند و اصلا حال نمی دادند...
یک روز قرار بود بریم خانه یکی از آشنا ها که من خودم زیاد اون ها رو نمی شناختم یک پسر بچه ای داشتند هم سن و سال خود من بود و با هم برای بازی رفتیم تو اتاق ما با هم حرف می زدیم و هی ازخودمون تعریف می کردیم حرف هامون به سمت بازی های کامپیوتری رفته بود که یک دفعه رفت سراغ میز تلویزیونی تو اتاقش و درشو باز کرد و من نمیتونم بگم چه حسی داشتم ذهنم منفجرشد اصلا اون صحنه رو هیچ وقت از یاد نمی برم الان که اینو مینویسم بدنم داغ شده مارک شرکت سونی رو جلوی دستگاه که دیدم سریع آمدم جلو و خوب نگاهش کردم و دیدم بله سونیه اول فکر کردم همون ps1 خودمونه که رنگ عوض کرده و گفتم اینو از کجا آوردی که گفت برادر بزرگترم از آلمان آورده ، قیمت و مشخصات ازش پرسیدم که هیچی نمی دونست...
رفت یک بازی آورد تو یک قاب که الان همه جا پره و تو قابه یک مموری کارت هم بود که سبز کمرنگ بود. نمودنم اسم بازی چه بود ولی تو مایه های هری پاتر از این بازیهای تخیلی بود ، و قتی که بازی بالا آمد فهمیدم این ps1 نیست و یک دستگاه دیگره دو باره سئوال پیچش کردم که دیدم نه این بابا سر از هیچی در نمیاره...بازی دیگری هم نداشت و فقط همون یک دونه بود.
اون روز و قتی داشتم بازی میکردم هیچی نمی فهمیدم و حال میکردم.
تا شب اون جا بودیم و بعد از چند روز آمدیم شهرمون و قتی رفتم سر وقت ps1خودم دیگه حال بازی کردن نداشتم و بازیهاش برام تکراری شده بود و همش فکر اون کنسول فامیلمون بودم.
رفتم و موضوع رو برای بچه ها گفتم که باور نمی کردند و صاحب کلوپی هم که میگفت خواب دیدی بچه...
یک مدت حال بازی نداشتم و زیاد دور و بر دستگاه نمی رفتم تا یک روز برای مسابقه (ورزشی)رفته بودیم اصفهان و با بچه ها حسابی تو کلوپ بازی کردیم و حال و هوای گذشته دو باره برگشته بود تو سرمون و از یاد اون قضیه در آمده بود...
بعد از یک سال دو باره رفته بودیم تهران ولی از شانس بد من برای دید و بازدید نبود برای عروسی بود که اصلا فرصت رفتن به خونه اون فامیلمون پیش نیومد ولی تو روزهای آخر بودیم که یک کلوپ پیدا کردم و وقتی وارد اونجا شدم دوبار اون کنسول رو دیدم و دونفر هم داشتند فوتبال باهاش بازی میکردن و روی تلویزیون کنسوله نوشته بود playstition 2 فهمیدم اینps2 جدیده اون روز نوبت بازی به من نرسید و فقط ps1بازی کردم وقتی که برگشتیم بازهم به بچه ها و صاحب کلوپ در مورد ps2 حرف زدم ولی باز هم... بعد از یک مدت کوتاهی وقتی آمدم کلوپ دیدم بله صاحب کلوپ سرعت به خرج داده و بعد از یک سال نیم یک دونه ps2 خریده من هم که ذوق کرده بودم هی به همه حرف میزدم و مسخرشون می کردم... از اون به بعد دوباره پای ما باز شده بود تو کلوپ صبح کلوپ شب کلوپ تا ساعت 9 شب هم کلوپ...
اول ها دستگاه رو کرایه نمی داد ولی بعد رازیش کردیم که به اون های که میشناسه کرایه بده از اون به بعد سر کرایه گرفتن دستگاه شب ها خون به پا می شود و دردسری بود بد...
ساعت 6 بعد از باشگاه می رفتیم کلوپ توی نوبت تا ساعت 9:30 شب دستگاه رو با پول گذاف 5 تومن میگرفتیم میبردیم خانه قایم میکردیم تا باباهه نفهمه شام رو میخوردیم ساعت 12 با اجازه از اهل خانه میزدیمش به TV و بسمه الله شروع میکردیم به بازی تا خود صبح ساعت 8 که باید تحویلش بدیم با چشمهای قرمز و خواب آلود می بردیم کلوپ تحویل میدادیم و دوباره می نشستیم و 3-4 ساعت بازی میکردیم...
صاحب کلوپه دستگاه رو خریده بو 540 تومن یک مدتی که هر روز کلوپ بودیم یک روز که آمدم دیدم ps2 خراب شده و صاحب کلوپی فرستادش برای تعمییر تهران حدود یک ماه نیومد. و ما دیگه کلان حالمون تخته شده بود و دیگه از سرمون پریده بود...
بعد از مدتی یکی از آشنا ها از بوشهر یک ps2 آورده بود (دم هرچی بوشهریی گرم) که من ازش خریدم 250 هزار تومن (از این قدیمی بزرگها) که از اون زمان تا حالا یک پشت داره کار میکنه و آخ نگفته ....
اوایل روزی 10-12 ساعت به بالا بازی میکردم که به همین خاطر چشم چپم یکم ضعیف شده بعد دیگه درسها سخت شد و من هم فرصت بازی کردن به اون شکل رو نداشتم ولی میانگین روزی 4-5 ساعت رو بازی میکردم. که الان دیگه خیلی کم شاید یک روز درمیان هم بازی نکنم آخه از وقتی xbox و ps3 آمده دیگه زیاد حال نمیده. ولی هروقت بیکار بشم بازم بازی میکنم.
-----------------------------------------
بازی ها
من بازیهای زیادی رو بازی کردم و شاید اکثر بازیها رو دارم ولی هر بازی رو تا آخر بازی نمیکنم اگر بازی اولش با حال باشه تا آخرش هستم ولی بازی های بیخود هم زیاد هستند که آمدم حال بازی کردن اون ها رو نداره. دوست دارم بازی منو باخودش ببره و شبها فقط اون بازی تو ذهنم باشه (مهمترین خصوصیت ps2 )
من نود درصد وقتم رو فوتبال بازی کردم و الان هم عاشق این بازیم فقط هم بازیهای کونامی رو بازی میکنم Wiinning Eleven و Pro Euolution Soccer (PES) و اصلا دور و بر بازیهای FIFA و EA نمیرم اونهای که تازه کارن و فقط گرافیک و منو رو مدنظر دارن دنبال EA میرن و همون طور که از اسمش پیداست حرفه ای ها سراغ Pro Euolution Soccer میرن.
بهترین بازیها از دید من
Pro Euolution Soccer 2006
God of War 1-2
Most Wanted (Need For Speed)
BLACK
Resident Evil 4
Gran Turismo 4
Prince of Persia 1-2-3
Carbon (Need For Speed)
Spartan
Call of Duty 2-3
Medal of Honor (European Assault)
Medal of Honor (Vangurd)
GTA
Tekkens 1-2-3-4-5
The God Fathr
Bully
Ratatouille
King Kong
این مطالب قسمتی از خاطرات من از کنسول دوست داشتنی ps2 بود. که هیچ وقت از یادش نمی برم.
امید وارم شما هم خاطرات خودتون رو در این بخش برای عموم قرار دهید.
در آخر هم فکر نکنم هیچ کنسولی به محبوبیت ps2 وارد بازار بشه و این کنسول جز بهترین ها باقی خواهد ماند.
آخرین ویرایش: