Rate your last seen movie (قوانین پست اول حتما رعایت شود)

Darkfie1d

Lux Omnia Vincit
Loyal Member
  • اگه خواستید پستی رو نقل قول کنید به جای جواب دادن توی این تاپیک پست رو ببرید داخل تاپیک Movie Center و بزارید پست های اینجا به صورت یک پارچه باقی بمونه. برای این کار گزینه "+ نقل قول" رو پایین سمت چپ پست مورد نظرتون بزنید تا پست انتخاب بشه بعد داخل تاپیک Movie Center از ادیتور گزینه
    1620238607876.png
    رو بزنید و پست مورد نظرتون رو اونجا نقل قول کنید.

  • لطفاً اسم فیلم رو حتماً بنویسید عکس به صورت خالی کافی نیست
  • عکسها رو حتماً به صورت Thumbnail/کم حجم قرار بدید.
  • دوستان لطف کنن به جای شیوه های من درآوردی برای امتیاز دادن ، 10 رو حداکثر قرار بدن و نسبت به اون امتیاز بدن.
  • نوشته هایی که ممکنه بخش خاصی از داستان فیلم رو لو بده، داخل تگ اسپویلر باید گذاشته بشه، در غیر اینصورت برخورد می شه
  • از پست کردن هر گونه مطلبی که به مبحث این تاپیک مربوط نمیشه خودداری کنید

امکان ویرایش قوانین وجود داره .
 
MV5BYzliNzRjNDMtYTFmOS00NDQxLWJlOWMtZTViNjcyMzc0NzQwXkEyXkFqcGc@._V1_.jpg

شب جمعه ای گفتیم چی نگاه کنیم هجو مسخره ای مثل Substance رو بشوره ببره پشمی برامون نموند!
نه میدونستم داستانش چیه ، نه میدونستم کارگردانش کیه ، اما چی در اومد...

داستان عالی ، شروع فوق العاده ، پایان کوبنده ، از نقش های دست چندمش گرفته تا بازیگرای اصلی بازی گرفته در حد جوایز ، نماها عالی ، موسیقی خوب ، این فیلم قطعا غافلگیری ساله.
منی که عاشق این ژانرم رو برد تو خاطرات یک قتل و زودیاک.بدون اینکه هیچی ازش بخونید و ببینید فقط پلی کنید.
واقعا دست مریزاد به عنوان اولین فیلمت ...
 
Canary Black
5/10

1730023718832.png

اولش ازینکه نقش اول یه مونثِ سفیدپوستِ جذاب بود خوشم اومد ولی کم کم و خیلی زیرپوستی شعارهای فمینیستی رو احساس کردم و پایانش دیگه تو این زمینه تکمیل شد!
فقط جا داشت زنه بجای شوهر زن میداشت :D
اما فارق ازین بحث ها اکشن و همچنین داستان فیلم مثل باقی عناوینی که در همین رده هست، کلیشه ای، پرباگ ولی تاحدودی سرگرم کننده بود.
 
Another Woman - 1988

photo_2024_10_14_17_16_03.jpg


رابطه من یا آثار وودی آلن، رابطه عجیبیه، از این لحاظ که تا مدت ها نمی تونستم انس و ارتباطی با کارهاش برقرار کنم و حالا که اواسط دهه 30 خودم قرار دارم، به طرز عجیبی پذیرشم نسبت به نوع نوشتار وودی آلن بالاتر رفته و برام لذت بخش شده که پای یک کار از وودی آلن بشینم. بخاطر همینه که نشستم و دارم آثارش رو بطور کامل زیر و رو می کنم و تو ماه اخیر چند کار ازش دیدم که میشه گفت همه برام لذت بخش و حاوی اهمیت بودند.

این فیلم هم ارزش تماشا رو داشت و زمان فیلم طولانی نبود و میشد راحت نشست و تمامش کرد و کسل نشد. یه جور طراوت خاصی توی نوع چینش سکانس و دیالوگ های اثر نهفته ست که میشه تو باقی آثار آلن هم اون رو پیدا کرد.

6/10

-----------

Austin Powers: The Spy Who Shagged Me - 1999

photo_2024_10_30_18_10_25.jpg


ادامه ای برای فیلم اول این سری که نسبتاً خوب ساخته شده و تم و حس و حال فیلم اول رو به خوبی ادامه داد. شوخی های فیلم بگیر و نگیر داشتن و نهایت جاذبه فیلم دو شخصیتی هست که مایک میرز بازی می کنه؛ دکتر ایول و آستین پاورز. و حالا شخصیت های دیگه ای که توی این شماره و شماره بعد، بازم خودش ایفای نقششون رو به عهده داشته.

حضور هدر گراهام برای من خیلی رنگ و نقشی نداشت و نسبت به بازیش و حضورش بی تفاوت بودم. میشد شخص خیلی بهتر و موثرتری رو وارد فیلم کرد. کسی که بتونه با شوخی های آستین بهتر بالا و پایین بشه و همراه و مکمل خوبی باشه. روی هم رفته فیلم بدی واسه سرگرمی نیست و به نظرم جز آثار بامزه این شکل کمدی به حساب میاد.

5.5/10

---------

Austin Powers in Goldmember - 2002

photo_2024_10_30_18_09_03.jpg


حجم Cameo و حضور ستاره های بخصوص درون فیلم واقعاً جالب توجه و خاص بود. یه جورایی من رو یاد ددپول جدید و برخی حضورهای غیرمنتظره درون اون فیلم انداخت. این نکته به خودی خود چیز بامزه ای درون فیلم بود و هر لحظه انتظار داشتم که ببینم دوباره کی قراره به داستان ورود کنه و نهایتا که فیلم هم تونست بود حس و حال دو شماره قبل رو به خوبی حفظ کنه و بعضی جوک های قدیمی رو همچنان ادامه دادند که البته به شکل خوش طعم این کار انجام گرفته بود و زیاد از حد اون رو نچسب نکرده بودند.

جدا از اون، من فکر می کنم همین سه شماره برای این سری کافی بوده ولی یه سری صحبت ها برای ساخت ادامه کار هم هست که اگه ساخته بشه، منتظر نظرات و نقدها می مونم و امیدوارم اگه قراره اینطور بشه، به شکل مناسبی اینکار رو بکنن و بازم بشه از دیدن فیلم لذت برد. طبیعتا از سال 2002 تا الان پاپ کلچر حسابی عوض شده و می تونن یه عالمه تغییرات جدید و روز به فیلم های آستین پاورز بدن.

5.8/10

---------

The Fly - 1986

photo_2024_10_30_18_10_20.jpg


در راستای شروع دیدن آثار دیوید کراننبرگ که فکر کنم خیلی کم ازش فیلم دیده باشم ...

فیلم حس مریض و جذابی داشت. هم داستان بگیر بود و هم سطح بازیگری دلچسب بود. جف گلدبلوم رو خاطرم نیست جایی در این حد درخشان دیده باشم و در این فیلم واقعاً حسابی خوش درخشیده بود. مضمون فیلم ناخودآگاه یکم مریض و روانشناختی به نظر میرسه و حسابی میشد بیشتر از اینها هم باهاش بازی کرد ولی هر چی که بود برای این فیلم استاندارد به نظر می رسید. احساس پاستوریزه آثار دیگه رو نداشت و بعضی جاهای فیلم هم غیرقابل پیش بینی پیش رفت که این رو دوست داشتم.

6.5/10
 
To Die For 1995.jpg

To Die For 1995

7/10

برای یکبار دیدن بد نبود

movie poster Monty Python's The Meaning of Life (1983).jpg

Monty Python's The Meaning of Life 1983

8.5/10

واقعا اسکچ کمدی جالبی بود ، اولش انتظار نداشتم چیز جالبی باشه ولی خوب با همه چی شوخی کردن
فکر کنم نمونه اسکچ کمدی ایرانی رو بشه به خنده بازار و شبکه نیم ( برنامه من و تو ) اشاره کرد
کنجکاو شدم بقیه کارهای Monty Python رو ببینم
ذهن خلاقی داشتند
خصوصا سناریو دوم به نظرم 10 از 10 بود​
 

Joker: Folie à Deux​


ریتم کند و موسیقی اتمسفریک فیلم اول Joker، چنان رفته‌رفته تا انتهای فیلم با هم در سرعت و توازن هم‌گام می‌شوند که آن جنون و اکستازی به وجود آمده از تلفیق آن‌ها، از گنجایش ظرفیت فیلم بیشتر می‌شود. یعنی یک فیلم دو ساعته، دیگر از پس آن بر نمی‌آید که آبشار روان جنون فیلم را، در پیمانه‌ی خود جا دهد، و جوکر یک درست در همین‌جا تمام می‌شود و ما هیچوقت شاهد سرریز شدن آن آبشار از پیمانه‌اش نیستیم. پس فیلم Joker: Folie à Deux (جوکر: جنون مشترک)، به عنوان پیمانه‌ی جدید، چاره‌ای نداشت که نیمی از خود را بی‌اختیار، از جنون به جا مانده‌ی فیلم اول پر کند. به همین خاطر تا نیمه‌ی ابتدایی فیلم، همان چیزی را داریم که در جوکر اول داشتیم و تنها از آن لحظه به بعد است که فیلم دوم، سعی می‌کند مشتقات خود را روی نموداری بکشد که از اثر قبلی چنان فیلمی ساخته بود.

white

درست در اینجاست که اولین سکانس موزیکال فیلم وارد سناریو می‌شود، یعنی بزرگترین وجه تمایز فیلم Joker: Folie à Deux نسبت به نسخه‌ی پیشینش. اولین صحنه‌ی موزیکال چنان یکپارچه در طی سناریو فیلم رخ می‌دهد که لذت موسیقیایی و بصری می‌آفریند. اما درست از همین لحظه است که Joker: Folie à Deux کم‌کم راه خود را از فیلم اول جدا می‌کند. حالا سکانس‌های موزیکال بیشتری وارد سناریو می‌شود و ببینده‌ای را که به دنبال روایتی هیجانی‌تر و روبه‌جلوتر شبیه به فیلم اول بود، ناامید می‌کند.

folie-1024x515.jpg

فیلمی از دنیای جوکر هم که بدون هیجان و اضطراب شدنی نیست، برای همی Joker: Folie à Deux سعی دارد این بار هیجانات و اضطراب را به قسمت دیگری از احساسات انسانی بیاندازد، به درگیری‌های عاطفی و عاشقانه که ذاتاً کشش و گنجایش آن مقدار هیجانی را ندارد که می‌توانیم از یک فیلم جنایی دریافت کنیم. به همین دلیل سکانس‌های بخش دوم فیلم، مزه‌ای به خود می‌گیرد که شاید به مذاق هر مخاطب یا هواداری خوش نیاید، مخصوصاً آن‌هایی که به دنبال مزه‌ای همچون فیلم اول بودند.

انتقال اضطراب و هیجان، از احساساتی همچون انتقام، نفرت و خشم در فیلم اول، به احساسات عاطفی و عاشقانه در Joker: Folie à Deux، که از نیمه‌ی دوم فیلم کلید می‌خورد، ریتم روایی فیلم را ناگهان دستخوش تغییر می‌کند. این تغییر ناگهانی توسط مخاطب طوری دریافت می‌شود که انگار فیلم یکپارچگی خود را از دست داده است. خب مگر یک سکانس موزیکال، چقدر قدرت جلو بردن قصه را دارد؟ از سکانس‌های موزیکال عموماً بسته به ذات فرم هنری خود، نمی‌توان انتظار پیش بردن داستان قصه را داشت، و تنها پیشروی حاصل شده از آن می‌تواند رشد احساسی شخصیت‌ها در حین اجرا و تجربه‌ی آن سکانس باشد. حالا شما نیمه‌ی دوم فیلم را پر از سکانس‌های موزیکال کنید، که کاملاً قصه را از پیش‌روی طولی باز می‌دارد و در فضایی معلق و متوقف‌شده، تنها احساسات هستند که رشد می‌کنند، داستان نه.

joker-1-ap-bb-241001_1727803004721_hpMain-1024x683.jpg

پس فیلم Joker: Folie à Deux از نظر سرعت روایت قصه، هواداران فیلم اول را ناراحت می‌کند. اما همان کیفیت ماورایی فیلمبرداری اثر قبلی را در این فیلم هم پیدا می‌کنید. زوایایی که ریاضی‌وار به دقیق‌ترین شکل ممکن انتخاب شده‌اند و نقطه‌های تمرکز نماها که تقارن در آن‌ها حتی چشم‌های غیرسینمایی را هم ناخودآگاه به تحسین می‌گشاید. در Joker: Folie à Deux هم به مانند فیلم اول، تصاویر برای چشم به مثابه موسیقی هستند برای گوش.

موسیقی که در فیلم جوکر هم‌اندازه‌ی دوربین در پرداخت قصه و جلوبرد آن نقش دارد، در این فیلم گامی فراتر می‌گذارد و حتی تئاتر و سینما را هم در عهده‌ی خود می‌گیرد تا بتواند سکانس‌های موزیکال خلق کند. سکانس‌های موزیکال به خودی خود، یعنی حتی اگر جدا از قصه به عنوان یک کلیپ ویدئویی از شبکه‌های تلویزیونی پخش می‌شد، جزو باکیفت‌ترین ویدئو موزیک‌های تولید شده تا به حال بود. اما با این که سکانس‌ها در بافت قصه قرار دارند، به علت کم‌تر شدن فاصله‌ی این سکانس‌ها با هم در طول زمان پیش‌روی فیلم و پدیدار شدن مداوم‌شان در سناریو، ریتم اولیه فیلم را از نفس می‌اندازند و آن را کلاً از نظر حسی و ذهنی، به چیز دیگری تبدیل می‌کند.

Warner-Bros.-Pictures-Joker-Folie-a-Deux-Official-Teaser-Trailer-1024x576.jpg

از آن‌جا که سکانس‌های موزیکال اغلب برون‌بینی ذهن جوکر هستند و در عالم خیال او رخ می‌دهند، این فیلم از این نظر بسیار درونی‌تر و داخل‌ذهنی‌تر از همتای پیشین خود است. هر سکانس موزیکال می‌خواهد درونی ترین احساسات و عواطف جوکر را به مخاطب نشان دهد، «درونی» که دیگر کلمات و موسیقی و تصویر به تنهایی از پس گفتن آن‌ها بر نمی‌آید. درونیات فردی به شکل جوکر، انگار برای انتقال باید زبان موزیکال به خود بگیرد، زبانی که ساختار آن اجازه دهد و قابلیت آن را داشته باشد که به درونیات این فرد امکان نمایش دهد، انگار برای نمایش جنون مشترک بین هارلی کوئین و جوکر، چیزی به غیر از زبان موزیکال توانایی «طبیعی» و «این‌جهانی» نشان دادن و «پذیرفتنی» نشان دادن آن را در مجموعه واکنش‌های روانی و ذهنی انسان، ندارد.

درونیات جوکر ما را بیشتر به سمت عواطف احساسی او فرو می‌برد، عواطفی که پرداختی به این شکل و فرم از آن در فیلم‌های کمیک‌بوکی، بی سابقه است. به علت همین تازه بودن، احتمالاً طرفداران و مخالفانی من باب این‌ مسئله پیدا می‌شوند که می‌پرسند: آیا متمرکز شدن به درونیات و عواطف یک روان‌پریش ابرشرور آن قدر ضروری است که حتما باید از آن سکانس موزیکال در بیاوری؟ به حدی که غلظت رمانتیک بودن آن با آثار عاشقانه قرن شانزدهم و هفدهم اروپا برابری کند؟

MCDJOFO_WB037-H-2024-1024x577.jpg

واکین فینیکس در این فیلم هیچ زوری نمی‌زند. در فیلم اول احساسم این بود که به خاطر به تصویر کشیدن دوباره جوکر از بازیگری این‌چنینی، و همچنین به علت فشار این نقش با توجه به افرادی که قبل از آن شخصیت جوکر را به نام خود زدند، فنیکس مجبور بود کاری کند که هم یک جوکر تازه و غیرتکراری باشد، و در عین حال جوکری باشد که به عنوان یک جوکر از نظر تمام افراد، پذیرفتنی است. حس کردم این فشار باعث شده کمی بازی فنیکس اغراق‌آمیز شود و در جریان اتمسفر یک‌دست فیلم اول، گاه دست‌انداز ایجاد شود، با این حال حق می‌دادم که برای ارائه‌ی نو و ساخت یک شخصیت جدید از جوکر، برخی از این زخمتی‌ها ناگزیر لازم است.

اما دیگر در فیلم Joker: Folie à Deux فنیکس مجبور به هیچ زور زدنی نیست. آن همه زور و فریاد و خنده در فیلم اول، آن همه جابه‌جایی‌های سر، صورت و فک تا از او یک جوکر جدید در بیاید، میوه و ثمره‌ی خود را در Joker: Folie à Deux می‌دهد. حالا فنیکس کار خاصی نمی‌کند و هر رفتار آن، هر کردار و میمیک و هر اکت در لحظه‌ی او، اکت یک جوکر است، جوکری مخصوص خودش.

image-w1280-1024x576.jpg

در فیلم اول فنیکس با دنیای بیرون خود مبارزه می‌کند، اما با سر چرخاندن Joker: Folie à Deux به دنیای درون، آرتور نه فقط دل عاشقش را می‌بیند، بلکه این بار به جای پلیس و دولت که نمادی بیرونی بودند، شورشی‌ها را می‌بیند. جوکر در این جا از شورشی‌ها که اتفاقاً در فیلم اول قهرمانان قصه بودند، دقیقاً به همان شکلی ضربه می‌خورد که از دنیای بیرون، شاید نوع ضربه متفاوت باشد، اما حس آخر هردوی آن‌ها شبیه به هم است: «ناامید شدن از دیگری». ناامیدی تمام و کمال از «هر» کس دیگری. جوکر نه دیگر از دولت و شورشی، نه از چپ و راست، بلکه از «انسان» ناامید و سپس بیزار می‌شود.

نقش پردازی لیدی گاگا در نقش هارلی کوئین به دو بخش تقسیم می‌شود. از یک منظر اگر بخواهیم افراطی به قضیه نگاه کنیم، می‌توانیم انتخاب او را صرفاً وابسته و به خاطر بخش موزیکال ببینیم. اما در بخش دوم نقشش، که شامل لحظات معمولی و غیرموزیکال می‌شود چطور؟ (کی فکرش را می‌کرد در نقد فیلمی از جوکر برای ارجاع به سکانس‌ها از لفظ «غیر موزیکال» استفاده کنیم؟) در فیلم Joker: Folie à Deux، نقش هارلی کوئین طوری نوشته شده که انگار در میان جمعیت عظیم مردم دیوانه، او تنها فرد سالم و عاقل است. اما سالم و عاقل در چه بستر و مفهومی و نسبت به چه چیزی (کانتکست)؟ نسبت به روان جوکر. او سلامت روان آرتور را، در جوکر بودن او می‌بیند، و این آگاهی را که خود جوکر هم از آن خبر ندارد یا حداقل از آن اجتناب می‌کند، می‌خواهد عاشقانه به او انتقال دهد، نگران، دلسوز، و عاشقانه. و لیدی گاگا از به تصویر کشیدن این بخش از نقشِ نوشته برای هارلی کوئین بر می‌آید و می‌تواند با احساسات صورت و دیالوگ‌های خود این حس را انتقال دهد. در واقع هارلی کوئین در این جا بیشتر شبیه یک دختر مشتری ثابت کافه‌های تنگ و تاریک است، که می‌خواهد پسر عجیب و مجنونی را که گاه به کافه می‌آید، نجات دهد.

untitled-design-2022-08-04t131244602_xhjz.1248-1024x619.jpg

در کل فیلم Joker: Folie à Deux احتمالاً خیلی‌ها را ناامید می‌کند و این به خاطر راه متفاوتی است که نسبت به فیلم قبل برمی‌گزیند... و این طبیعی‌ است. حتی از نظر فنی و پرداخت هم، ایراداتی به فیلم وارد است. اما به شخصه، عاشق فرنچایز جوکر و فضایی که خلق می‌کند هستم، و وقتی یک قدم عقب‌تر می‌روم و با دیدی کلی‌تر به هر دوی این فیلم‌ها نگاه می‌کنم، هیچ جداییِ راهی نمی‌بینم، همان نگاه اتمسفریک و تیز و عمیق فیلم اول را می‌بینم که این بار به لایه‌ی دیگری از روان جوکر دست گذاشته، و پرداخت به این لایه‌ی روانی، از اساس نمی‌تواند آن را به شکل فیلم اول جذاب کند.

برای همین من به جوکر وقت دادم تا حرف‌هایش را بزند، حتی وقتی در اواسط از ریتم افتاد و شاید با سکانس‌های موزیکال شورش را در آورده بود. اما در نهایت و با توجه پایان فیلم، به شکل کلی از حرفی که زد خوشم آمد. به نظرم در حال حاضر با توجه به نوع انتظار مخاطب و تب و تابی که برای این نسخه داشت، این فیلم نتواند محبوبیت خوبی به دست آورد، ولی حدس می‌زنم در چند سال دیگر، چند سال دیگری که کمی آرام‌تر به این فیلم نگاه شود و از ریتم افتادن آن توسط سکانس‌های موزیکال شما را از کوره خارج نکند، آن وقت این فیلم به فیلمی کالت تبدیل شده است. اما من نمی‌خواهم تا موقع کالت شدنش صبر کنم و نمره‌ی قبولیم را همین الان بهش می‌دهم.

8.5 / 10
 
1730645469195.png

The Apprentice 2024
7.5/10

ابتدا بگویم که طرفدار سینماتوگرافی «علی عباسی» نیستم؛ «عنکبوت مقدسش» را دوست نداشتم و کارگردانی‌های او در «آخرین بازمانده از ما» جز کارهای ضعیف سریال بودند؛ اما «کارآموز» یک فیلم‌نامه خوب دارد؛ سناریو روی دو خط داستانی تاکید می‌کند: دهه 70 میلادی - ترامپِ جوان، خام، رویاپرداز و نقشِ روی کوهن در نجات ترامپ و الگوسازی؛ دهه 80 میلادی - رشد ترامپ، افسارگسیختگی ترامپ، خودشیفتگی ترامپ و قدرت‌نمایی دونالد به‌ازای سقوط و افول روی کوهن؛ فیلم «کارآموز» عباسی مثل «بلوند» اندرو دامینیک نمی‌شود؛ چون شخصیت ذاتی ترامپ نیاز به تخریب‌سازی ندارد؛ او خودش یک «هیولای تخریب‌گذار» است؛ همان شخصیت رسانه‌ای و ذاتی او؛ همه ترامپ را می‌شناسیم و این فیلم کارش نمایش جلوه بد از او نیست (البته دم‌انتخابی این فیلم را بیرون دادند؛ کاملاً بر ضد او محسوب می‌شود).

این‌ها را کنار بگذاریم؛ بخش عمده موفقیت فیلم روی دوش نقش‌آفرینی سباستین استن و جرمی استرانگ است؛ این فیلم به طرز هوشمندانه‌ای است (به لطف توسعه آرک شخصیتی بی‌نظیر نویسنده)، لحظه به لحظه تبدیل‌شدن «استن» به ترامپ را نشان می‌دهد؛ این تحول به ترامپ کنونی می‌شود در باطن به یک اثر «وحشت جسمی» (Body Horror) تشبیه کرد.

 
آخرین ویرایش:
دیروز و پریروز دوتا فیلم ترسناک دیدم.
اولیش Funny games 1997
photo_2024-11-08_17-48-26_tuul.jpg


این فیلم از همون ابتدا کمر همت بسته که رو مخ بیننده بره، اینو در طول فیلم کامل و واضح بهتون نشون میده
ببینین تا متوجه منظورم بشین:D به جرعت میگم خیلی وقت بود دیدن یه فیلم اینقدر برام سخت نشده بود
نه اینکه بد باشه ها، جو فیلم خیلی سنگین و تلخ بود و قطعاً کارگردان اون پشت داشت کیف میکرد:D
یه نسخه ریمیک هم داره که 2007 ساخته شده، نائومی واتس داخلش هست، نمیشه یه چیو ریمیک نکنن اینا.
فیلمه یه طورایی منو یاد Speak no evil انداخت [جالبه که از این فیلم هم ریمیک ساختن:D] و همینطور یه کمی هم یاد Clockwork orange کوبریک.

دومی هم Raw 2016
photo_2024-11-08_13-28-15_60e7.jpg


این از اون فیلمای حال به‌هم‌زنه که خیلی دیدنش رو توصیه نمیکنم
چون فیلم ترسناک فرانسوی ندیده بودم گفتم یه فرصت بهش بدم ولی ناامید شدم:D
در طول فیلم میگین "چرا دارم این رو میبینم؟" ولی نمیتونید نبینید تا آخرش میبینید:D
قطعاً اگر خواستین ببینین با معده خالی باشه و بینش هم چیزی نخورین، یهو سکانسا میخوره تو صورتتون پشیمون میشین​
 
Joker_-_Folie_à_Deux_poster.jpg

7/10

من علاقه زیادی به جوکر 1 داشتم و این سری سعی کردم نقد ها نخونم و سر فرصت فیلم ببینم همنطور که تو نسخه 1 دیدم کارگردان میخواد یک شخصیتی از جوکر بسازه که تو دوگانگی گیر کرده یک شخصیت ضعیف بدبخت خسته کننده غمگین شکست خورده در مقابل یک شخصیت سرزنده و محبوب و شرور این وسط جامعه هم به دو بخش تبدیل شدن یک بخش که بیشتر دولتی هستن میخوان شخصیت مفلوک آرتور شکل بگیره و یک بخش که مردم عادی و زخم خورده هستن میخوان شخصت جوکر ببینن که خود آرتور این وسط گیر کرده و نمیدونه چی کار کنه به فیلم انتقادهای زیادی میشه گرفت مثل انتخاب اشتباه لیدی گاگا و اینکه هر بار تو بُعد فکری آرتور میریم شاهد یک موزیکال هستیم که کارگردان اینو از حد گذرانده و تنوعی هم نداره و سوم اینکه موضوع میتونست بهتر و سریعتر جمع کنه و پایان فیلم نشون میداد که آرتور کدام شخصیت انتخاب میکنه. ولی با توجه به مشکلات ، فیلم به شدت خوش ساختیه و نکات مثبت زیادی داره اولا که اینجوری پرداختن به یک شخصیت اونم جوکر خودش یک برگ برندست که تو فیلم های آبکی جدید به ندرت میبینیم و دوم فیلم برداری عالی لوکیشن عالی و بازی عالی آرتور همه جنبه های مثبت هستن
در کل برای من فیلم خوبی بود اما شاید کسانی که بیشتر دنبال فیلم های پاپکورنی و بلاک باستری هستن نا امید کننده باشه
 
1731614497042.png
Megalopolis 2024
2.5/10

«مگالوپولیس» یک جهان غنی دارد؛ اما عاری از داستان‌گویی منسجم است؛ نه نقطه عطف اولیه دارد، نه نقطه عطف ثانویه؛ نه کمشکش درونی و نه تعلیق؛ این فیلم مجموعه‌ای از استوری‌بردهای از هم‌گسسته «کاپولا» را به تصویر می‌کشد که از یک دفترچه‌ای مدفون و کهنه نشئت می‌گیرد؛ جهان‌سازی بدون روایت پوچ است؛ مانند این می‌ماند که مک‌کافین حلقه، ماجراجویی هابیت‌ها و گاندولف را از سه‌گانه «ارباب حلقه‌ها» بگیری و تنها به تصویرسازی جدابافته از «سرزمین میانه» بپردازید؛ آن داستان‌سرایی کلاسیک و حماسه‌ای «پدرخوانده‌ها» کجاست؟ آن تعلیق و اضطراب «مکالمه» کجاست؟ «مگالوپولیس» بعدها به مانند «اینک آخرالزمان» کالت و تحسین‌برانگیز می‌شود؟ قطعاً خیر؛ مگر اینکه سرمان به سنگ بخورد!​
 
Joker_-_Folie_à_Deux_poster.jpg

Joker: Folie à Deux: 5/10

خیلی بد بود.
حتی اگر از قسمت موزیکال فیلم چشم پوشی هم کنیم, ذاتا فیلمنامه و داستان و کارگردانی و کلا همه چیز ایراد داشت.
جهان بینی کارگردان با قسمت اول خیلی تفاوت داشت.
حیف که میتونستن یه چیز خفن خلق کنن که متاسافانه بدجوری خراب کردن.
 
Crimes and Misdemeanors - 1989

photo_2024_10_30_18_09_11.jpg


اَه پسر، عجب فیلم خوبی بود. نویسندگی اثر فوق العاده پرجلوه بود و حسابی به چشم میاد. هی با خودت تو طول فیلم میگی چقدر خوب این دیالوگ نوشته شده، چقدر چینش صحنه دلپذیره، چه روند پیشروی باحالی. هی سرگرم تر میشی و هی کنجکاوتر و نهایت فیلم تحسین برانگیز بود.

با اینکه معمولاً طرفدار حضور خود وودی آلن توی فیلم هاش نیستم و به نظرم یکم نچسب هست ولی اینجا حضورش برام ملموس بود و مشکلی با حضورش نداشتم.


7.2/10

-------------

Dead Ringers - 1988

photo_2024_10_30_18_09_32.jpg


داستان دوقلویی که کسی نمی تونه اونا رو از همش تشخیص بده و به میون کشیده شدن پای یک زن و علاقه به اون و ...

به به. چه غافلگیری خوبی بود. هرچی بیشتر از کراننبرگ فیلم می بینم، بیشتر مجذوب کارهاش میشم. یا شاید هم کارهایی که من دیدم جز کارهای تاپش بوده و خبر ندارم. هرچی که هست، این فیلم و The Fly تا اینجای کار حسابی به مذاقم خوش اومدن. یه جور احساس مریض و روانشناختانه دلچسب توی این فیلم ها وجود داره که البته توی Dead Ringers بیشتر هم بود و فیلم حسابی با غیرپاستوریزه بودن و روی لبه رفتن خودش عرض اندام می کرد.

احتمالاً بهترین فیلمی باشه که تا بحال از جرمی آیرونز دیدم ولی باز هم باید اقرار کنم که زیاد از این بازیگر فیلم ندیدم. شاید Damage رو خوب بخاطر بیارم که اونجا هنرنمایی جالبی داشت. ولی اینطور که توی این فیلم دیدم قابلیت های بالایی داره و باید برم سراغ کارنامه و آثار قدیمی این بازیگر. حسابی از دیدن بازیش توی این فیلم لذت بردم.

7.4/10

----------------

His Three Daughters - 2023

photo_2024_10_30_18_09_37.jpg


حقیقتش با حضور این سه بازیگر انتظارات بیشتری داشتم. فیلم خیلی معمولی بود؛ ناتاشا لیون که رسماً همون نقش همیشگی خودش رو بازی می کنه و با اینکه جز طرفدارانش بوده و هستم ولی حس می کنم دیگه زیادی تکراری نقش ایفا می کنه. یه تیپ مشخص و یه نوع دیالوگ گویی خاص و تکرار و تکرار. کری کون رو هم که بخاطر The Leftovers همیشه ستایش می کردم و به نظر من قدرت ایفای نقش بالایی داره که بازم توی این فیلم خیلی جای عرض اندام نداشت. یعنی فیلم در واقع نسبتاً دیالوگ محور بود ولی بازم اونطور که باید از فضا استفاده نشده بود که بازی های قوی ای ارائه داده بشه. الیزابت اولسون رو هم که همیشه دوست داشتم و به نظرم نهایتا نفر سوم بدی نبود و میشد باهاش کنار اومد.

ولی داستان و نحوه پیشروی و پایان بندی چیز بخصوصی واسه ارائه نداشت و صرفاً وقت پر کن بود.

5.8/10
 
چندتا فیلم دیدم این هفته، پست طولانی‌ای خواهد بود [برای دیدن سایز اصلی تصاویر روشون بزنین :D]

اولی Terrifier 2017 بود

به طور خلاصه: مقوا:D چون قسمت سومش تازه اومده خواستم ببینم چطوره از قسمت اولش شروع کردم و تجربه جالبی نبود.
کلی صحنه حال بهم‌ زن و خون و خونریزی داره که اگر از این سبک خوشتون میاد پیشنهاد میشه وگرنه هیچ داستانی نداره
و باید مغز رو خاموش کنین، خانم های زیبایی هم داره:D ترسناک هم خیلی نیست
مگر از همون صحنه‌های خونریزی بترسید، اکت جوکرمون عالیه و تنها بازیگری که بازی میکنه هم همین ایشون هست
چندتا قوم و خویش [لیترلی] پول گذاشتن و این فیلم رو ساختن، یه بازیگر ایرانی‌تبار هم داره این فیلم، به نام پویا محسنی
پیشنهاد میکنم اسمش رو گوگل یه سرچ بزنید، همون ثانیه اول تعجب میکنین:D

دومی The innocents 2021 بود

اینم برچسب ترسناک خورده ولی نه اون ترس جامپ اسکر، بیشتر با اون ترس زیرپوستی و روانشناختی رو کار داره.
چندتا بچه هستن و همه‌شون هم خیلی خوب بازی میکنن، زبونش هم نروژی هست. یه عالمه شات خوشگل و قشنگ داره و لذت میبرین
یکم طولانیه ولی و میتونست کوتاهتر باشه اما قطعاً ارزش دیدن داره. هیچوقت از یه سری بچه اینقدر وحشت نداشتم:D

سومی Hit man 2023 بود

اصلاً خوشم نیومد:D کمدیش خوب بود ولی داستان جالبی نداشت، چند روز قبلترش فیلم Blink twice رو دیده بودم
این خانومه تو اونم بازی کرده بود، ترغیب شدم اینم ببینم تا آخرش وگرنه کشش نداشت. پیشنهاد نمیشه

چهارمی مووی انیمه Look back 2024 بود

خیلی قشنگ بود8-> توی یه ساعت کاری کرد که خیلی فیلما با دوساعت نمیتونن بکنن.
اگه از این سبک انیمه که داستان زندگی مانگا آرتیست‌هارو نشون میده خوشتون اومد
میتونین انیمه سریالی Bakuman رو ببینید، اونم خیلی عالیه.
نویسنده این مووی انیمه، مانگاکاعه Chinsaw man هم هستش و توی این فیلم هم رفرنس میزنه بهش.
خیلی فضای خوشگل و دوس داشتنی داره. قطعاً اگر یه ساعت خالی دارین و میخواین حالتون خوب شه برین سراغش

پنجمی Antichrist 2009 بود

این فیلم رو با ذهنیت ترسناک بودن رفتم سراغش، با اینکه ترسناک نبود اونطوری ولی شدیداً راضی بودم=P~
چند دقیقه اول فیلم اثر هنریه غیر از اون سکانس +18ش. کارگردان هم لارس فون تریه هست
که قبلاً ازش یه فیلم دیدم [Breaking the waves] که اونم خیلی خوب بود. صحنه‌های آزاردهنده زیاد داره
چیزایی که شاید تا به‌حال ندیدین توی هیچ فیلمی، تضمین میدم بهتون:D
ویلام دفو هم نقش اصلیه و با دیدن این فیلم میتونید جاهایی از ایشون رو ببینید که توی فیلمای دیگه‌ش ندیدین:D

ششمی Little girl 2020 بود

اینم نمیدونم چرا دیدم، کلاً هزار نفر ریت داده بودن تو imdb، همون فک و فامیل بازیگرا و سازنده‌ها دیدنش فکر کنم فقط:D
داستان هم درباره یه دختر بچه هست که میگه تو بدن یه پسر گیر افتادم و درگیری‌ها و کشمکش‌های خودش و خانواده‌اش با دنیا و آدمای اطرافشون رو نشون میده.
محصول فرانسه‌ هم هست. البته مستنده بیشتر تا فیلم. اگر هیچ چیزی برای دیدن نداشتید پیشنهاد میشه وگرنه گذر کنید ازش

هفتمی About schmidt 2002 بود

درام خوبی بود، نیکلسون مثل همیشه عالی بازی کرده، داستان متوسط و بقیه بازیگرا هم خوب نقششون رو بازی کردن.
کتی بیتس افسانه‌ای هم تو این فیلم هست ولی انتظار نداشتم اینطور بی‌پرده ببینیمش:D
درکل فیلم حال خوب کن و آرومیه، بعد فیلم ترسناکا که دیدم بالانس شدم قشنگ:D
اینطور فیلما که قدیمی‌ترن رو میبینم تعجب میکنم که چقدر تکنولوژی پیشرفت کرده و چقدر دوره 2002
اینکه هیچ گوشی و تبلت و امثالهم رو نمیبینم حس خوشایندی داره، از نامه نگاری و تلفن عمومی سرراهی استفاده شد تو فیلم:D

هشتمی و آخری هم Gonjiam haunted asylum 2018 بود

اینم یه فیلم ترسناک دیگه:D از اون povطوراس، نمیدونم چی میگن بهش، found footage؟
به هرحال چیز جالبی بود، یه گروه که محتوای ترسناک میسازن میرن به یکی از ترسناک‌ترین ساختمونای کره و اتفاقات جالبی براشون میفته.
این جامپ اسکر داره چندتا و واقعاً هم ترسناک بودن. فیلم کارشو به خوبی انجام میده و داستان نسبتاً خوبی داره.
میتونست خیلی بیشتر از اینا ترسناک باشه، ایده و فرصت انجامش بود اما حین اجرا گند میزدن متاسفانه.
اما پیشنهاد میشه حتماً ببینین. از اون جوکر سفید رنگ صدبرابر بهتره:D
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

  • Top
    رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
    اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
    or