با تشکر از علی
Download
The Walking Dead Season 2| PC
- Thread starter hosein me
- تاریخ آغاز
با تشکر از علی
Download
مایک و بانی که میخواستن فرار کنن سریع داد زدم و کنی و جین رو خبر کردم:dهیچ جوره تو کتم نمیرفت این همه زحمت کشیدیم براشون بعد بی شرفا با یک بچه روس دروغگو فرار کنن
تو بازی هر جا که کنی این بچه روسو میزد مخالفت نمیکردم و میزاشتم مثل سگ بزنش:dو الانم فوق العاده از این کارم راضیم
مردن لوک خیلی سخت بود فکر میکنم اگه لوک بود اصلا این اتفاقا نمیفتاد
موقع دعوای کنی و جین چون دیدم هیچ کاری نمیشه کرد و بالاخره یکی باید بمیره گزاشتم کنی بکشه جینو...از همون موقع که جین تنهامون گزاشت و دوباره برگشت به هیچ عنوان دیگه بهش اعتماد کامل نداشتم
آخرم وقتی با کنی به کمپ رسیدیم و راهمون ندادن بعد از التماسای کنی قبول کردم که با بچه برم داخل کمپ اما همین که صحنه آخر و رفتن کنی رو دیدم(تلخ ترین سکانس بازی بعد از مردن لی
) پشیمون شدم سریع از بازی اومدم بیرون و با کنی تو افق محو شدم:d
در ضمن وقتی با کنی بری و نری داخل زنه بهت میگه که چند ماهه دیگه برگرد احتمال زیاد عضوگیری داریم
تو بازی هر جا که کنی این بچه روسو میزد مخالفت نمیکردم و میزاشتم مثل سگ بزنش:dو الانم فوق العاده از این کارم راضیم
مردن لوک خیلی سخت بود فکر میکنم اگه لوک بود اصلا این اتفاقا نمیفتاد
موقع دعوای کنی و جین چون دیدم هیچ کاری نمیشه کرد و بالاخره یکی باید بمیره گزاشتم کنی بکشه جینو...از همون موقع که جین تنهامون گزاشت و دوباره برگشت به هیچ عنوان دیگه بهش اعتماد کامل نداشتم
آخرم وقتی با کنی به کمپ رسیدیم و راهمون ندادن بعد از التماسای کنی قبول کردم که با بچه برم داخل کمپ اما همین که صحنه آخر و رفتن کنی رو دیدم(تلخ ترین سکانس بازی بعد از مردن لی
) پشیمون شدم سریع از بازی اومدم بیرون و با کنی تو افق محو شدم:dدر ضمن وقتی با کنی بری و نری داخل زنه بهت میگه که چند ماهه دیگه برگرد احتمال زیاد عضوگیری داریم
آخرین ویرایش:
زیبا بود.
من چرا بر عکس همتونم؟ :d
من تقریبا همیشه طرف کنی رو گرفتم، ولی اونجا که جین گفت کنی پتانسیل تبدیل شدن به یه کارور دیگه رو داره ترسیدم ازش! راست میگفت! کنی تو یه نقطه ای ممکن بود بشکنه و کل گروه رو به فنا بده! واسه همین زدم کنی رو کشتم و بعدش هم جین رو بخشیدم و برگشتیم به اون کمپ کارور اینا و اون خونواده رو راه دادم تو!
در کل راضی ام از انتخابام. بازی عالی بود اپیزود آخرش! جمع بندی های خوبی هم داشت! انتظار داشتم ماکزیمم 2 تا پایان داشته باشه! ولی 5 تا پایان؟ واقعا جای تبریک و تقدیر داره این حرکت تل تیل! اون هم اینقد خلاقانه! مجددا امیدوار شدم بهش! مشتاقانه منتظر سیزن بعدی و Game of Throne هستم
صحنه ای که کلمنتاین تیر خورد و از حال رفت و لی رو دید، یکی از زیباترین صحنه هایی بود که تو کل تجربه ی گیمر بودنم دیده بودم! یاد MW3 افتادم! اونجا که تو مرحله ی لندن، یهو بعد از یه مرحله ی سخت و کلی کشت و کشتار، سوئیچ می کنه روی اون خونواده که دارن از بچشون که داره با کفتر ها بازی می کنه فیلم می گیرن! صحنه واقعا زیبا بود! از کلمنتاینی که حالا وحشی شده و هیچی جلو دارش نیست، یک مرتبه برگشتیم به دنیای معصومانه ی کودکیش و سوالای بچه گانش، ترس های کودکانش، منطق کودکانش و لی که کنارش بود و... مو به تنم سیخ شد این رو نوشتم :d
مرگ لوک واقعا بد بود! ای کاش میشد یه جا خودمون به آرنو شلیک کنیم کارش رو بسازیم! کاراکتر رو اعصابی بود واقعا! از مایک و بانی واقعا انتظار نداشتم بخوان در برن. اگه سیزن بعدی فرصت پیدا کنم، حتما این سه نفر رو می کشم! به هیچ وجه نمی بخشمشون!
من چرا بر عکس همتونم؟ :d
من تقریبا همیشه طرف کنی رو گرفتم، ولی اونجا که جین گفت کنی پتانسیل تبدیل شدن به یه کارور دیگه رو داره ترسیدم ازش! راست میگفت! کنی تو یه نقطه ای ممکن بود بشکنه و کل گروه رو به فنا بده! واسه همین زدم کنی رو کشتم و بعدش هم جین رو بخشیدم و برگشتیم به اون کمپ کارور اینا و اون خونواده رو راه دادم تو!
در کل راضی ام از انتخابام. بازی عالی بود اپیزود آخرش! جمع بندی های خوبی هم داشت! انتظار داشتم ماکزیمم 2 تا پایان داشته باشه! ولی 5 تا پایان؟ واقعا جای تبریک و تقدیر داره این حرکت تل تیل! اون هم اینقد خلاقانه! مجددا امیدوار شدم بهش! مشتاقانه منتظر سیزن بعدی و Game of Throne هستم
صحنه ای که کلمنتاین تیر خورد و از حال رفت و لی رو دید، یکی از زیباترین صحنه هایی بود که تو کل تجربه ی گیمر بودنم دیده بودم! یاد MW3 افتادم! اونجا که تو مرحله ی لندن، یهو بعد از یه مرحله ی سخت و کلی کشت و کشتار، سوئیچ می کنه روی اون خونواده که دارن از بچشون که داره با کفتر ها بازی می کنه فیلم می گیرن! صحنه واقعا زیبا بود! از کلمنتاینی که حالا وحشی شده و هیچی جلو دارش نیست، یک مرتبه برگشتیم به دنیای معصومانه ی کودکیش و سوالای بچه گانش، ترس های کودکانش، منطق کودکانش و لی که کنارش بود و... مو به تنم سیخ شد این رو نوشتم :d
مرگ لوک واقعا بد بود! ای کاش میشد یه جا خودمون به آرنو شلیک کنیم کارش رو بسازیم! کاراکتر رو اعصابی بود واقعا! از مایک و بانی واقعا انتظار نداشتم بخوان در برن. اگه سیزن بعدی فرصت پیدا کنم، حتما این سه نفر رو می کشم! به هیچ وجه نمی بخشمشون!
pfff pfff با این انتخاباتون! :d
پستم چند صفحه قبل:
و من در نهایت:
پایان حقیقی!
خیلی هم Epicـه! :d هیچگونه شکی هم در انتخابام نداشتم.
اما در کل اپیزود آخر با حضور برف (:d) میدونم قراره سیزن فاینال خیلی خوبی بشه. حس میکنم آخرش همه میمیرن و کلم و بچه میمونن فقط!
و من در نهایت:
پایان حقیقی!
خیلی هم Epicـه! :d هیچگونه شکی هم در انتخابام نداشتم.منم نمی خواستم جین بمیره ولی حاضر نبودم به قیمت جون کنی نجاتش بدم...
جین تنش می خارید تقصیر خودش بود بچه رو مخفی کرد...بنده خدا کنی هم فک کرد کشتتش قاطی کرد...
بیچاره چشمش رو بخاطر کلم از دست داد و آخرشم التماس اونا میکرد پلم رو راه بدن...کارور کجا و کنی کجا باو...
اخرشم با کنی موندم و جدا نشدم... بسیار عالی و جالب بود.
جین تنش می خارید تقصیر خودش بود بچه رو مخفی کرد...بنده خدا کنی هم فک کرد کشتتش قاطی کرد...
بیچاره چشمش رو بخاطر کلم از دست داد و آخرشم التماس اونا میکرد پلم رو راه بدن...کارور کجا و کنی کجا باو...
اخرشم با کنی موندم و جدا نشدم... بسیار عالی و جالب بود.
اصلا انگار قسمت نیست من این قسمت آخر بازی رو بازی کنم
اونم از صبح که مجبور شدم دوباره دانلود کنم، اینم از الان که فهمیدم سیوام پاک شد یعنی ویندوز عوض کردم، حالا همیشه یادم بودا، ولی این دفعه سیوا رو یادم رفت یکی لطفا هنوز قسمتت 5 رو بازی نکرده، سیواشو ( توی C:\Users\YOUR NAME\Documents\Telltale Games ) آپلود کنه لطفا.
خیلی واجب! :d
کنی مث کارور نیست فرق کنی و کارور تو اینه ک کارور هر کار اشتباهی ک میکرد میگفت این کار درسته حتی اگ کشتن هم بود و هیچوقت قبول نمیکرد ک اشتباهه
اما کنی در پایان ولینگتون گفت من از خودم میترسم و میترسم به شما صدمه بزنم کدوم آدم خطرناکی همچین حرفی میزنه ؟ در آخر هم ک حتی حاضر شد خودش رو فدای کسائی ک دوست داره بکنه همچین ادمی فکر نکنم بتونه به کلم و ای جی صدمه بزنه :d
اما کنی در پایان ولینگتون گفت من از خودم میترسم و میترسم به شما صدمه بزنم کدوم آدم خطرناکی همچین حرفی میزنه ؟ در آخر هم ک حتی حاضر شد خودش رو فدای کسائی ک دوست داره بکنه همچین ادمی فکر نکنم بتونه به کلم و ای جی صدمه بزنه :d
لا مصب من چه دل رئوفی دارم !
همش از آروو حمایت کردم ! هِی گند زد اما بخشیدمش ولی لعنتی بزار دفعه بعد ببینمش تا سه تا گلوله تو مغزش خالی کنم .
بانی هم از همون موقع که ما رو تو اپیزود دوم گول زد حالم ازش بهم خورد ! باز اومدم فراموش کنم ولی داشت با مایک دَر میرفت ! این یکی حقّش چهار تا گلوله ـست !
مایک هم یدونه گلوله ولی بدون مرگ .
لوک
مثِ سگ پشیمون شدم وقتی رفتم سمتش کمک کنم چون فکر کردم مرگش تقصیر من بوده ! گفتم شاید نباید میومد دنبالم . اصن خیلی ناراحت شدم .
ولی باید بازی رو Rewind کنم . چون فکر می کردم قراره فقط به کنی تیر بزنم ولی نمی دونستم می کشتش .
همش از آروو حمایت کردم ! هِی گند زد اما بخشیدمش ولی لعنتی بزار دفعه بعد ببینمش تا سه تا گلوله تو مغزش خالی کنم
.بانی هم از همون موقع که ما رو تو اپیزود دوم گول زد حالم ازش بهم خورد
! باز اومدم فراموش کنم ولی داشت با مایک دَر میرفت ! این یکی حقّش چهار تا گلوله ـست !مایک هم یدونه گلوله ولی بدون مرگ
.لوک
مثِ سگ پشیمون شدم وقتی رفتم سمتش کمک کنم چون فکر کردم مرگش تقصیر من بوده ! گفتم شاید نباید میومد دنبالم . اصن خیلی ناراحت شدم .ولی باید بازی رو Rewind کنم . چون فکر می کردم قراره فقط به کنی تیر بزنم ولی نمی دونستم می کشتش .
100 درصد نمیتونه ولی آگاهانه نمیتونه !
مثه موقعی که اتفاقی زد تو صورتِ کلمنتاین ... و واقعیتش اینه که کنی نمیتونست خودش رو کنترل کنه , صبرش رو از دست داده بود , اونجایی که جین بهش میگه بچه مرده , اصلا واسش مهم نبود چطور بچه مرده یا اصن چرا اینطوری شده فقط میخواست یکی رو سرزنش کنه و من فکر میکنم اگه باز هم باهامون باشه به جایی برسه که کلمنتاین رو سرزنش کنه!!!
---
یکی از ضعف های گنده ی بازی اینه که آدم نمیتونه واقعن دلیل بیاره واسه کاراش مثلن :
اونجایی که واسایل آروُ رو نمیدزدیم ازش آخر اپیزود هیچ چی راجع به اینکه ما که کلا ندزدیدیم وسایل رو تو این اپیزود و تو اپیزود قبلی نبود...یا اینکه بخاطر اینکه یخ نشکنه و لوک نمیره جولو نرفتیم نه بخاطر اینکه میترسدیم ... یکم محدودیت جوابها و دیالوگ ها اذیت کننده است و امیدوارم رفع بشه!!
مثه موقعی که اتفاقی زد تو صورتِ کلمنتاین ... و واقعیتش اینه که کنی نمیتونست خودش رو کنترل کنه , صبرش رو از دست داده بود , اونجایی که جین بهش میگه بچه مرده , اصلا واسش مهم نبود چطور بچه مرده یا اصن چرا اینطوری شده فقط میخواست یکی رو سرزنش کنه و من فکر میکنم اگه باز هم باهامون باشه به جایی برسه که کلمنتاین رو سرزنش کنه!!!
---
یکی از ضعف های گنده ی بازی اینه که آدم نمیتونه واقعن دلیل بیاره واسه کاراش مثلن :
اونجایی که واسایل آروُ رو نمیدزدیم ازش آخر اپیزود هیچ چی راجع به اینکه ما که کلا ندزدیدیم وسایل رو تو این اپیزود و تو اپیزود قبلی نبود...یا اینکه بخاطر اینکه یخ نشکنه و لوک نمیره جولو نرفتیم نه بخاطر اینکه میترسدیم ... یکم محدودیت جوابها و دیالوگ ها اذیت کننده است و امیدوارم رفع بشه!!
بالاخره بازی کردم، چقدر عالی بود
چقدر عالی بود تا الان اپیزود های 4 و 5 هر دو سیزن عالی بودند، جقدر زیبا تموم شد و واقعا سر صحنه ی آخر می خواستم گریه کنم.
سعی کردم لوک رو کاور کنم تا خودش دربیاد. بعدش که مرد خودم خیلی ناراحت شدم :d چون از همون اول سیزن از ما حمایت می کرد جلو گروه ها و شخصیت خوبی داشت.
من همون اول بازی که تازه یادم افتاده بود، قضایا چیا بود و ریویو کردم ذهنمو :d دوست داشتم این پسره رو بکشم، مرتیـکه اونجا جونشو نجات دادم، تازه وسایلشم دادم بعد اینطوری مزد داد. و بعدش هم که شب می خواستند فرار کنند، سریع صدا کردم کنی و جین رو.
موقع دعوا هر کاری کردم تا دعوا تموم بشه، حاضر بودم ( انتخابی هست که از بین بره و دو تاشون زنده بمونند ) همین الان از اول دوباره برم که اونچا رو درست انتخاب کنم اما ....
منم کنی رو نجات دادم، یعنی شوت نکردم، دیدم کنی کشت، تقصیر با خود جین بود، کنی حق داشت، با توجه به گذشته ای که براش رخ داده بود، زن و فزرندش، بعد اون زنه که توی اون متل دوستش داشت و اپیزود قبل مرد، واقعا همینا روش تاثیر میذاشت، هر چند فصل اول کنی یه آدم ترسو بود، ولی الان خیلی بهتر بود و من خودم دوست داشتم کنی پیشم باشه تا جین.
تا اینکه 9 روز بعد دمه اون اردوگاه یعنی واقعا می خواستم گریه کنم، چقدر قشنگ بود. دیالوگ های کنی واقعا آزارم میداد، حیف. ولی خب منم با کنی رفتم.
یکی از دوستان هم گفت، زیباترین لحظه توی عمر گیمریم رو دیدم همیشه توی ذهنم این صحنه و صحنه ی پایان سیزن 1 میمونه .
بی صبرانه منتظر یه شاهکار دیگه از Telltale هستم.
اینم انتخاب های بنده :
سعی کردم لوک رو کاور کنم تا خودش دربیاد. بعدش که مرد خودم خیلی ناراحت شدم
:d چون از همون اول سیزن از ما حمایت می کرد جلو گروه ها و شخصیت خوبی داشت.من همون اول بازی که تازه یادم افتاده بود، قضایا چیا بود و ریویو کردم ذهنمو :d دوست داشتم این پسره رو بکشم، مرتیـکه اونجا جونشو نجات دادم، تازه وسایلشم دادم بعد اینطوری مزد داد. و بعدش هم که شب می خواستند فرار کنند، سریع صدا کردم کنی و جین رو.
موقع دعوا هر کاری کردم تا دعوا تموم بشه، حاضر بودم ( انتخابی هست که از بین بره و دو تاشون زنده بمونند ) همین الان از اول دوباره برم که اونچا رو درست انتخاب کنم اما ....
منم کنی رو نجات دادم، یعنی شوت نکردم، دیدم کنی کشت، تقصیر با خود جین بود، کنی حق داشت، با توجه به گذشته ای که براش رخ داده بود، زن و فزرندش، بعد اون زنه که توی اون متل دوستش داشت و اپیزود قبل مرد، واقعا همینا روش تاثیر میذاشت، هر چند فصل اول کنی یه آدم ترسو بود، ولی الان خیلی بهتر بود و من خودم دوست داشتم کنی پیشم باشه تا جین.
تا اینکه 9 روز بعد دمه اون اردوگاه
یعنی واقعا می خواستم گریه کنم، چقدر قشنگ بود. دیالوگ های کنی واقعا آزارم میداد، حیف. ولی خب منم با کنی رفتم. یکی از دوستان هم گفت، زیباترین لحظه توی عمر گیمریم رو دیدم
همیشه توی ذهنم این صحنه و صحنه ی پایان سیزن 1 میمونه .بی صبرانه منتظر یه شاهکار دیگه از Telltale هستم.
اینم انتخاب های بنده :
حرف های arnino صد در صد تایید می شود :d
من ازینکه کنی رو کشتم خوشحال نیستم! اما به نظرم راه دیگه ای نبود! همونطور که arnino گفت، دست خودش نیست و نا آگاهانه است! کنی آدم خوش قلب و دوست داشتنی ایه! ولی وقتایی که موقعیت استرسناک میشه خیلی بد عمل می کنه و همیشه دنبال اینه که کسی رو مقصر جلوه بده به جای پیدا کردن راه حل، از یه طرف هم چون دنیای TWD کلا اساسش استرسناکه، تصمیم گرفتم آدمی مثل کنی رو از این دنیا حذف کنم!
مرگ جین که حقش بود!یه نوزاد رو تو سرما تو یه ماشین گذاشته و جایی که هر لحظه یه واکر می تونست کار بچه رو یسره کنه تا ما رو بکشونه طرف خودش!حتی وسط دعواشون می تونست بگه که بچه زندست ولی فقط می خواست از دست کنی خلاص بشه تا بتونه با کلم بره جنوب!!
من تمام اندینگ ها رو چک کردم...
به نظرم احساسی ترین و زیبا ترینشون اونیه که با کنی میری دم کمپ ولی هرچی اصرار میکنه نمیری تو کمپ و ولش نمی کنی و باهاش میری...
دیالوگ هایی که اونجا رد و بدل میشه فوق العاده و تکرار نشدنیه...
بی شک بعد از اینهمه سال بازی کردن بازی های مختلف این قشنگ ترین لحظه ای بود که دیدم و تکرار نشدنیه.
بعد از او هم زیبا ترین اندینگ اینه که کنی رو نکشی ولی همونجا ترکش کنی باهاش به شمال نری....بازم دیالوگ های کنی عالیه ولی نه به اندازه اندینگ بالایی...
از طرفی به نظرم اندینگی که توش با جین میرید هاردور استور کمترین بار احساسی و قشنگی رو داره....تنها لحظه قشنگی که من تو این اندینگ دیدم دیالوگ هایی بود که کنی میگفت وقتی داشت جون میداد...
البته نظر شخصیمه...
به نظرم احساسی ترین و زیبا ترینشون اونیه که با کنی میری دم کمپ ولی هرچی اصرار میکنه نمیری تو کمپ و ولش نمی کنی و باهاش میری...
دیالوگ هایی که اونجا رد و بدل میشه فوق العاده و تکرار نشدنیه...
بی شک بعد از اینهمه سال بازی کردن بازی های مختلف این قشنگ ترین لحظه ای بود که دیدم و تکرار نشدنیه.
بعد از او هم زیبا ترین اندینگ اینه که کنی رو نکشی ولی همونجا ترکش کنی باهاش به شمال نری....بازم دیالوگ های کنی عالیه ولی نه به اندازه اندینگ بالایی...
از طرفی به نظرم اندینگی که توش با جین میرید هاردور استور کمترین بار احساسی و قشنگی رو داره....تنها لحظه قشنگی که من تو این اندینگ دیدم دیالوگ هایی بود که کنی میگفت وقتی داشت جون میداد...
البته نظر شخصیمه...
کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند
Google