وقتی به یک کارگردانی مثل نولان میرسیم معمولا با دو دسته نظر مواجه میشیم، گروهی معتقدن نولان یکی از خلاق ترین و بهترین کارگردان های تاریخ سینماست و در مقابل گروهی دیگه به شکل افراطی از نولان بیزارن و اونو یکی از اورریت ترین کارگردان ها میدونن (که البته گروه کوچکترین در مقایسه با گروه اول)، من خودم 7 8 سال پیش جزو گروه اول بودم ولی خب به تدریج سلایق و دیدگاه های آدم با دیدن فیلمای مختلف عوض میشه و در حال حاضر مخصوصا با ساخت فیلمای اخیر نولان دارم نظرم داره به سمت گروه دوم میره
من شخصا فیلمای قدیمی تر نولان رو خیلی بیشتر دوست دارم، ممنتو، بیخوابی، پرستیژ و دارک نایت رو بهترین فیلمای نولان میدونم و بقیه فیلماش خیلی جایگاه ویژه ای برام ندارن، حتی همون اینسپشن به نظرم به لحاظ عمق فلسفی کیلومترها عقب تر از ماتریکسه (ازین نظر که هسته هر دو فیلم اون دیدگاه دکارتیِ شک نسبت به ماهیت جهان اطراف هستن)، در کل به نظر من نولان به شدت دنبال این هست که فیلماش متمایز باشه که قبلا اینکارو خوب انجام میداد اما من شخصا دیگه از اینسپشن به اینطرف کارای نولان جایگاه ویژه ای برام ندارن هر چند که در این روزگار هالیوود، به نسبت فیلمای خوبی هستن!
اما برسیم به تِنِت، گفتنی هارو دوستان گفتن، من خودم وقتی نمره IMDb فیلم رو دیدم کاملا به یقین رسیدم فیلم خوب نیست!، چون با وجود این همه فن نولان، اومدن امتیاز فیلم زیر 8 نشون دهنده این بود که حتی طرفدارای سینه چاک نولان هم ناراضی بودن.
تنت مثل بیشمار فیلم دیگه سعی میکنه با مفهموم زمان بازی کنه. زمان یکی از عجیب ترین کمیت های فیزیکی جهانه، در عین اینکه به نظر خیلی ساده و ملموسه هنوز هیچ کس نمیتونه دقیقا توضیحش بده. زمان چی هست؟ چه فرقی بین گذشته و حال و آینده وجود داره؟! چرا همیشه زمان در یک جهت جریان داره؟ و حتی بعضی از فیزیکدان های نظری میگن زمان یک توهم ساخته ذهن ماست!
خود فیلم اشاره خیلی گذری به آنتروپی میکنه (قانون دوم ترمودینامیک) که به صورت خیلی ساده به معنی بی نظمی هست و به این صورته که برآیند فعل و انفعالات جهان در
طول زمان مجموعا به سمت آنتروپی بیشتر (بی نظمی بیشتر) هست، مثلا تمام سلول های بدن من و شما به مرور زمان به سمت بی نظمی و خطا حرکت میکنه که به شکل مریض شدن، پیر شدن و نهایت مرگ خودشو نشون میده. در کل نظام هستی هم به همین شکله و همین حرکت به سمت آنتروپی بیشتر نهایتا به شکل نابودی خورشید و منظومه شمسی و کل کیهان دیده خواهد شد! ما عادت کردیم که در طول زمان شاهد آنتروپی بیشتری باشیم، مثلا انتظار داریم آدما به تدریج پیر بشن! آگر اتاق مون رو به حال خودش رها کنیم انتظار داریم به مرور کثیف و بی نظم بشه، اما هیچ وقت انتظار نداریم که مثلا آبی که روی زمین ریخته شده خود به خود جمع بشه و برگرده توی لیوان، خونه ای که خراب شده مصالحش خود به خود جمع بشه و دوباره ساخته بشه و یا یک نفری که پیر شده به مرور زمان جوان بشه! این موارد باعث میشه یک جهت برای زمان در ذهن ما شکل بگیره و زمان مثل یه جاده یکطرفه به سمت آینده بشه. توی خود فیلم هم مواقعی که زمان به سمت عقب حرکت میکنه ما خیلی راحت متوجه غیر طبیعی بودنش میشیم.
کل اساس علمی تنت بازی کردن با همین مفهوم آنتروپی و جاده یکطرفه زمان هست! که بسیار بد بهش پرداخته میشه، گیج کننده اس، بیننده رو با خودش همراه نمیکنه (من شخصا فقط دنبال این بودم که کی فیلم تموم میشه) و داستان قوی پشت هم فیلم نیست.
ممنتوی نولان هم بار اولی که بیننده تماشاش میکنه، ممکنه به نظر پیچیده بیاد اما این پیچیدگی بخش مهمی از مفهوم فیلم بود و کاملا ضروری بود، یا مثلا مالهالند درایو دیوید لینچ هم ممکنه بارها نیاز بشه که بیننده اونو ببینیه تا متوجه فیلم بشه اما پیچیدگی این فیلم فقط و فقط به دلیل پرداخت و فیلمنامه بسیار بدشه و من که دیگه رغبتی برای تماشای دوباره ـش ندارم چون فیلم به خاطر پرداخت ضعیفش منو به مفهوم خودش علاقه مند نکرد.
تنها نکته مثبت فیلم برای من فیلمبرداریش بود مثل تمام کارای نولان از دارک نایت به اینطرف، نولان فک میکنم جزو انگشت شمار کارگردان هایی هست که از فیلمبرداری دیجیتال رایج استفاده نمیکنه و سختی استفاده از دوربین های غول آسای IMAX و نگاتیو 65mm رو به جون میخره برای اینکه مثل همیشه با فیلمبرداری فوق العاده جذاب و نفس گیر روبه رو بشیم (هر چند که این تیپ فیلما فقط باید در سینما دیده بشه)
TENET 3/10