فضای رعب انگیز پاوه و صدای تک تیر انداز ها،در جای جای فیلم وجود داشت و به کمک وسواس حاتمی کیا ، اتمسفر و فضای فیلم کاملاً عالی از آب در اومده.خارج شدن از کلیشه های کارگردانی ایرانی و اضافه شدن جنبه های هالیوودی در روایت داستان کاملاً به چشم میاد و به هیچ وجه "منتقد نماهایی" که این فیلم رو با تمام وجود کوبیدند رو درک نمی کنم!
داستان فیلم فراز و فرود های بسیاری رو تجربه می کنه که هر کدوم بخشی از خصوصیات شهید چمران و شهید وصالی رو ترسیم می کنه که با جسارت فوق العاده ی حاتمی کیا در ترکیب این وقایع،روند فیلم بسیار درگیر کننده پیش میره و کارگردانی و تجربه ی عالی حاتمی کیا، کیفیت کلی روایت را بسیار بالا برده.
تمام بازیگر ها عالی بودند ، حتی فرعی ترین نقش ها هم تاثیر گذار بودند و مخاطب رو درگیر خودشون می کردند.شخصیت چمران بسیار زیرکانه و باشکوه توصیف میشه و شعار زدگی و حتی قهرمان گرایی هالیوودی هم در مقابل تلاشی که برای ترسیم چمران شده هیچ معنایی نداره و به جرات میشه گفت این چمران،همان شهید چمران هست! هر چند یی نقص هم نیست و لازم بود در نشون دادن روابط چمران با خانواده اش، دقت و ظرافت بیشتری خرج بشه.
"هلیکوپتر"، تنها امید مردم رنجیده و رها شده ی پاوه در اون مقطع زمانی بود که با وجود آتش سنگین منافقین و جدایی طلب ها،توانایی فرود اومدن و کمک رسوندن رو داشت که در فیلم "چ" هم حضور پر رنگی دارد و جلوه های برجسته ی گرافیکی فیلم رو به خودش اختصاص داده.بدون شک تلاششون قابل تحسینه ولی بزرگ ترین نقطه ی ضعف فیلم مربوط به فعل و انفعالات گرافیکی مربوط به هلیکوپتر بود که ضعیف از آب دراومده و سکانس های مربوط به اون،بسیار بسته و گیج کننده فیلم برداری شده که حس اون لحظات رو حداقل برای من از بین برد! جلوه های ویژه ی میدانی فیلم بسیار عالی و حتی در سطح فیلم های هالیوودی بود که صحنه های تاثیر گذار و نفس گیری رو رفم زده که از سطح سینمای ایران،بسیار بالا تر است.
و در آخر حاتمی کیا دین خودش رو به شهید چمران ادا کرده و با به تصویر کشیدن هنرمندانه ی کرمانشاه و مردم رنج دیده ی این خطه،خدمت بزرگی به سینمای ایران ، نسل جدید ایران و بازماندگان اون سال ها کرد که شایسته ی ده ها بار تقدیر است و ارزش معنوی و ملی اش بسیار بالا تر از چیزی هست که در سیمرغ بلورین بگنجد.
8/10
پ ن:اشتباهاً به جای کرمانشاه گفتم کردستان،اصلاح شد!:d