sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
میشه فیلمها رو دوست نداشت (همین mother! توی ونیز همزمان هم تشویق و هم هو شده) ولی اینکه میاین میگین "دانکرک فیلم ضعیفی بود" یا "آرونوفسکی چیزی واسه ارائه نداره" واقعاً جالب نیست.
حالا من خودم از mother! خوشم نیومد. فیلم هم اصلاً پیچیده نیست و کاملاً واضحه که چی داره میگه.
حالا یه فیلمی مثل mother! با یه حرف و پیام تکراری میاد (حتی واسه خود کارگردان) بعد میشه "خب آرونوفسکی که چیزی واسه ارائه نداره" کارگردان Requiem و Fountain و Wrestler چیزی برای ارائه نداره ولی جوون ایران حرف زیاد واسه گفتن داره منتها چون اصل ایجاز خیلی مهمه همون "آرونوفسکی چیزی واسه ارائه نداره" کافیه.
 

saphire

کاربر سایت
Dec 9, 2007
2,578
نام
امیرحسین
اینو بالاتر گذاشتن:
'Deadpool' Can Stay R-Rated at Disney, Says Bob Iger
ولی این تیکش به نظرم جالب بود:
"It [Deadpool] clearly has been and will be Marvel branded. But we think there might be an opportunity for a Marvel-R brand for something like Deadpool," said Iger. "As long as we let the audiences know what's coming, we think we can manage that fine."
خوشبختانه نیاز یه ریبوت نداره ددپول (هلی کریر هم داشت تازه:D) و همینوری می تونن یونیورس عوض کنن، چند تا جوک جدید هم اضافه می شه تازه:D
 

REZA TAEL

کاربر سایت
Mar 25, 2007
4,138
نام
طائل
میشه فیلمها رو دوست نداشت (همین mother! توی ونیز همزمان هم تشویق و هم هو شده) ولی اینکه میاین میگین "دانکرک فیلم ضعیفی بود" یا "آرونوفسکی چیزی واسه ارائه نداره" واقعاً جالب نیست.
حالا من خودم از mother! خوشم نیومد. فیلم هم اصلاً پیچیده نیست و کاملاً واضحه که چی داره میگه.
حالا یه فیلمی مثل mother! با یه حرف و پیام تکراری میاد (حتی واسه خود کارگردان) بعد میشه "خب آرونوفسکی که چیزی واسه ارائه نداره" کارگردان Requiem و Fountain و Wrestler چیزی برای ارائه نداره ولی جوون ایران حرف زیاد واسه گفتن داره منتها چون اصل ایجاز خیلی مهمه همون "آرونوفسکی چیزی واسه ارائه نداره" کافیه.

امان از فردی که نمیتونه مث آدم پست نقل قول کنه.تو بار اول رو مث یه پسر خوب نقل قول کن بپرس که «چرا» به نظرت سینمای آرنوفسکی حرفی برای گفتن نداره،یا «چرا» حال نکردی با فیلم،بزار من جوابت رو بدم،ببین اصلا من حرفی برای گفتن دارم یا نه،بعد این حرف های بچگونه «جوون ایرانی» و اینا رو ارائه بده،خودت حالت به هم نمیخوره این طوری پست میدی،حداقل قبل قضاوت کردن یه نقل قول به خودت و طرف مقابل فرصت بده،یه نقل قول.
 

saphire

کاربر سایت
Dec 9, 2007
2,578
نام
امیرحسین
مادر رو ندیدم و احتمالا نظر بعد دیدن عوض بشه، ولی تعریفایی که می کنید خیلی چیز جالبی نیست خدایی. حالا نمی دونم مشکل فیلمه یا تعریفای شما که همش می رسه به: "وای خدا توی هر صحنه 44 تا استعاره داره! چقدر عمیق!". ولی خوب خیلی سخت نیست یه داستانی که وجود داره رو همشو استعاره کنی(مشبه به ها رو که داری، یه مشبه می سازی می ذاری جاش و تموم) و آخرم تنها نکته مثبتی که میگید همین استعاره های زورکی باشه:D
 

sina_unl

کاربر سایت
Oct 27, 2005
2,065
نام
سینا
امان از فردی که نمیتونه مث آدم پست نقل قول کنه.تو بار اول رو مث یه پسر خوب نقل قول کن بپرس که «چرا» به نظرت سینمای آرنوفسکی حرفی برای گفتن نداره،یا «چرا» حال نکردی با فیلم،بزار من جوابت رو بدم،ببین اصلا من حرفی برای گفتن دارم یا نه،بعد این حرف های بچگونه «جوون ایرانی» و اینا رو ارائه بده،خودت حالت به هم نمیخوره این طوری پست میدی،حداقل قبل قضاوت کردن یه نقل قول به خودت و طرف مقابل فرصت بده،یه نقل قول.
استاد رضا طائل فیلسوف شکاک قرن معاصر احساساتشون اوخ شد.
من که مطمئنا آدم نیستم و تو هم خیلی خوبی.
اگه حرف خاصیم داشتی می‌گفتی ولی ادا راحتتره.
مادر رو ندیدم و احتمالا نظر بعد دیدن عوض بشه، ولی تعریفایی که می کنید خیلی چیز جالبی نیست خدایی. حالا نمی دونم مشکل فیلمه یا تعریفای شما که همش می رسه به: "وای خدا توی هر صحنه 44 تا استعاره داره! چقدر عمیق!". ولی خوب خیلی سخت نیست یه داستانی که وجود داره رو همشو استعاره کنی(مشبه به ها رو که داری، یه مشبه می سازی می ذاری جاش و تموم) و آخرم تنها نکته مثبتی که میگید همین استعاره های زورکی باشه:D
خوبیه فیلم واسه من تو بخش استعاریش نیست. کلا سینمای سورئال رو صرف تمثیلی بودنش خوب نمی‌کنه.
من شخصا فضاسازی و مودش رو دوس دارم و بازیهای لارنس و فایفر.
بحث تمثیل و استعاره‌ش هم زورکی و زور چپونی نیست، یعنی به چشم من اینجوری به نظر نرسید.
البته من یکی از فیلم خوشم نیومده :D
به نظرم فیلمی رو ندیدی در موردش نخون، جهت گیری پیدا می‌کنی و همه چی خراب میشه :D
 

Ali Venom

کاربر سایت
Jul 2, 2013
6,703
نام
ali
Mother
واسه شخصی که پیداش زندگی و داستان آدم حوا رو طبق کتاب مقدس ندونه چیزی از فیلم سر درنمیاره یا حداقل چیز زیادی نسیبش نمیشه،حتما بعد از دیدن فیلم چندتا نقد ازش بخونید
اون قسمتی که اولین بار توی داستانش نابودی خونه رو به تصویر کشید آدم رو یاد فیلم Noahمیندازه،بعد از دیدن فیلم تازه متوجه شدم نویسنده Noahهم خودش بوده
آخرش که چی !
دقیقه 1:46:12 موقعی که بچه رو گرفتن رو دستاشون دارن اینور و اونور میبرن یکی چندبار داد میزنه الله اکبر :))بعدشم که میمیره،میخورنش !
نمره 10/6

تلمیح (در لغت یعنی: به گوشهٔ چشم اشاره‌کردن) از جملهٔ صنایع معنوی بدیع است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش به آیه، حدیث، داستان، یامثل معروفی اشاره داشته باشد.

تازه به ارونوفسکی خرده میگیریم چرا مخاطب رو دست پایین فرض کرده حالا شما میگی بعد فیلم باید بریم گوگل کنیم؟

یک فیلم شاعرانه که با استفاده از تلمیح و استعاره دغدغه کارگردان رو مطرح میکنه! اخرش که چی نداره! + فیلم هم اصلا پیچیده نیست واقعا
 
  • Like
Reactions: Alkazar

hs_gamer

کاربر سایت
Jul 26, 2013
726
نام
حمزه
نکن آقا، انصافاً اوردن اسم راه های افتخار و ارتش سایه ها کنار اینا هم ناراحت کننده س :D اصلاً تفاوت سطحشون رو توی عنواناشون هم میتونی ببینی :D
_______________________
جدیداً Lovelessـه آندری زویاگینتسف رو دیدم که محصول همین امساله، براش یه چیزیم سرشار از تخیل:D نوشتم:
(فیلم رو اگه هنوز ندیدید نخونید. اگرم خواستید ببینیدش حتماً با زیرنویس انگلیسی ببینیدش، زیرنویس فارسیی که فعلاً براش هست پر از ایراده که سریشونم کلاً داستان رو تغییر میدن.)

(Loveless(2017

151280758719521.jpg

داستان Loveless به طور کلی، و به شکلی که می‌شه خلاصه‌ش رو گفت، در مورد مرد و زنی هست که در شرف طلاق گرفتن هستند و این وسط بچه‌شون یدفعه گم می‌شه و ناگهان پدر و مادر متوجه بچه‌شون می‌شند و درگیر پیدا کردنش. داستان به شدت ساده به نظر می‌رسه و واقعاً هم ساده هست، و همین جا است که هنر زویاگینتسف و نگاه عمیقش وارد می‌شه.
اوایل فیلم گفت‌و‌گویی بین مرد و زن شکل می‌گیره و با این گفت‌وگو فیلم بیننده رو در جریان وضعیت خانواده قرار می‌ده؛ زن می‌خواد یه زندگی کاملاً جدید و بدون بچه‌ش رو شروع کنه، مرد هم با اینکه وضعیتش مثل زن روشن نیست آخرش مشخص می‌شه که اون هم فقط به بچه برای بوجود نیومدن مشکل برای کارش نیاز داشته و مثل زن به فکر خود بچه نبوده.
فیلم بعد از این گفتگو نگاه دقیق‌تر و باجزئیات‌تری به زندگی مرد و زن می‌ندازه. مرد توی شرکتی کار می‌کنه که سیاستش مبنی بر داشتن بچه و خانواده هست، و اگه احیاناً متوجه مشکلی بشند کارمند اخراج می‌شه، به خاطر همین مرد که متوجه می‌شه نمی‌تونه از خانواده‌ی فعلی‌ش استفاده کنه تصمیم به تشکیل خانواده‌ی جدید، البته همراه با به دنیا اوردن بچه‌ی جدید، می‌گیره. از اون طرف زن که توی یه آرایشگاه کار می‌کنه، کاملاً فارغ از دغدغه‌های مرد تصمیم به تشکیل یه زندگی جدید با مرد رویاهاش(!) گرفته و عملاً زندگی‌ش رو باهاش شروع کرده.
و طبیعتاً بچه‌شون هم برای هیچکدومشون اهمیتی نداشت.

فیلم از نظر مفهوم و محتوا، خصوصاً تا اینجا، در وهله‌ی اول به شدت مرتبط با طلاق و وضعیت پدر و مادرها و بچه‌شون توی این شرایط و توی جامعه‌ی مدرن هست، خصوصاً اونجایی که وسط دعوای مرد و زن بچه بی‌صدا گریه می‌کنه کاملاً همچین چیزی به ذهن می‌رسه.
ولی جاهایی هست که لاولس، علی رغم اینکه توانایی پذیرش چنین چیزهایی رو توی خودش داره، کاملاً خودش رو از این موضوعات جدا می‌کنه و وارد سطح دیگه‌ای می‌شه، مخصوصاً توی نیمه‌ی دوم فیلم، بعد از اتفاقی که میفته: گم شدن بچه.
مدت کمی می‌گذره که مرد و زن، با تماسی که زن از طرف مدرسه‌ی بچه‌شون دریافت می‌کنه، متوجه می‌شند که بچه گم شده، و.. همین. دقیقاً همین. مرد و زن که از اول فیلم تا گم شدن بچه‌شون نه حرف از عشقی نسبت به بچه زدند، و فیلم هم هیچ عشقی رو از طرف مرد و زن به بچه نشون نداد، تا آخر فیلم هم به همین شکل باقی می‌مونند. به خاطر گم شدن بچه مرد حاضر می‌شه که از کار عزیزش مرخصی بگیره و زن هم از شوهر جدید عزیزش فاصله می‌گیره، دقیقاً چیزهایی که باعث شده بودند به ادامه‌ی زندگی‌شون امیدوار باشند. بله، مرد و زن توی این وضعیت بی‌تابی می‌کنند، خصوصاً وقتی که کار به شناسایی اجساد کشیده می‌شه، ولی همچنان هیچ حرفی از بچه و عشق بهش زده نمی‌شه و این احساس هم مطلقاً منتقل نمی‌شه که عشقی به بچه وجود داره. و توی این وضعیت هست که این سوال، که شاید کلیدی‌ترین سوال فیلم باشه، برای بیننده پیش میاد که: "چرا اصلاً دارند دنبال بچه می‌گردند؟"

فیلم به شدت از نظر معنایی رکه؛ از همون ثانیه‌ی اول با معنا و نگاهش به ذهن بیننده حمله‌ور می‌شه تا خود لحظه‌ای که تموم بشه. یک ثانیه از وقتش به حدر نمی‌ره و نگاهش کاملاً به نقطه‌ای که از شروع فیلم بهش توجه داشته متمرکز باقی می‌مونه، و این وسط می‌شه گفت فیلمبرداری فوق العاده‌ش بیشترین نقش رو توی پیوسته نگه داشتن این جریان ثابت داشته.
علاوه بر این، فیلمبرداری تاثیر خیلی پررنگی توی معنا و خلقش و انتقالش هم داشت.
از همون لحظه‌ی اول فیلم با نشون دادن درخت‌های خشک خمیده و برف‌های اطرافشون هماهنگ با عنوان خودش شروع کرد به حرکت کردن و همینطور با جلو رفتنش این حالت رو کم و بیش نگه می‌داشت و سرما رو ذره ذره منتقل می‌کرد. در کنار این حالت دوربین با نماهایی که نشون می‌داد مدام به بار معنایی فیلم اضافه می‌کرد و لایه لایه‌ش می‌کرد. یکی از بهترین این‌ها حالتی بود که توی لحظات خاصی زن نشون داده می‌شد که واضح‌ترینش وقتی بود که حدود اواسط فیلم سوار تاکسی شده بود و به خونه برمی‌گشت، طی اون چند دقیقه تمرکز دوربین کاملاً روی تصویر زن از بیرون ماشین بود: زن توی ماشین نشسته بود و، بعد از معاشقه با همسر جدیدش، بین حالت خواب و بیداری تصویرش از بیرون به شکلی نشون داده می‌شد که انعکاس محیط اطراف کاملاً روی صورت زن افتاده بود و جاهایی هم بود که کاملاً صورت زن رو می‌پوشوند، انگار که زن توی محیط اطرافش، که از نظری فقط انعکاس محیط اطراف بوده، غرق شده، توی یه حالت به نظر خوش بین خواب و بیداری. این موضوع برای مرد هم تا حدودی نشون داده می‌شد، با شیوه‌ی تکراری‌ای که کار می‌کرد و جوری که برای از دست نرفتن کارش تلاش می‌کرد، اما مثل وضعیت زن واضح نبود، که این موضوع به شخصیت آروم مرد هم برمی‌گشت.
نکته‌ی دیگه‌ای که فیلمبرداری رو توی فیلم تاثیرگذارتر می‌کرد دیالوگ‌های فیلم بود که عموماً ساده بودند. جمله‌ای توی فیلم نبود که به شکل جدا معنای فیلم رو نمایان کنه، و قطعات و کلمات مختلف این جملات بود که با تصویر همراه می‌شد، این کلمات بودند که به اسارت تصویر در اومده بودند.

لاولس پر از استعاره بود و خیلی زیاد می‌شه در موردشون صحبت کرد، اما یکی از اصلی‌ترین‌هاشون، این بود که دنیایی که دوربین نشون می‌داد کاملاً عاری از عشق و زیبایی، حداقل از نوع ظاهری‌ش، بود؛ مردم، ساختمون‌ها، ماشین‌ها، خیابون‌ها، حتی طبیعت اطراف انسان. و توی این فقدان عشق بود که توی فیلم مرتب حرف از عشق زده می‌شد. توی این وضعیت بود که انسان به دنبال عشق بود و بهش نیاز داشت برای ادامه دادن و آینده‌ش(و حالش و شاید هم حتی گذشته‌ش؟)، اما این حرف‌ها و خواست انسان کاملاً با وضعیتی که ازش نشون داده می‌شد در تناقض بود، هیچ عشقی، با هیچ شیوه‌ای، به این فقدان عشق اضافه نمی‌شد. و مرد و زن فیلم هم نماینده‌ی نشون دادن این وضعیت توی دو حالت به نسبت متفاوت بودند. مرد، از نظری، به شکل اجباری و به خاطر وضعیت شغلی‌ش مجبور بود زن و بچه داشته باشه، که اینجا نمادی از عشق بودند و تاکید شرکتش روی این عشق. و زن به شکل آزادانه‌ای دنبال عشق بود و به این باور هم رسیده بود که بالاخره عشق واقعی رو پیدا کرده. هر دو توی مسیر متفاوتی بودند و هر دوشون هم تلاش کردند، ولی در نهایت به یه نقطه رسیدند: Loveless(بدون عشق)

در حین این تلاش کردنشون بود که بچه گم شد و به شکل عجیبی هم مرد از کارش فاصله گرفت هم زن از همسر جدیدش، در حالی که هیچکدوم به بچه علاقه‌ای هم نداشتند.
می‌شه گفت بچه از اواسط فیلم که گم شد حضورش توی فیلم بیشتر به یه استعاره شبیه شد، و واقعاً سخته که گفت استعاره از چی. شاید ثمره‌ی عشق زن و مرد، که برخلاف حرفاشون قطعاً یه زمانی به عشق بینشون باور داشتند. و حالا که بچه گم شده انگار باور مرد و زن به عشق، که فکر می‌کنند پیش روشون هست، به خطر افتاده و با پیدا نکردنش فاجعه‌ای رخ می‌ده.
یکی از آخرین جاهایی که برای پیدا کردن بچه گشته می‌شه ساختمون قدیمی‌ای نزدیک شهر هست که بچه‌ها به عنوان مخفیگاه ازش استفاده می‌کردند، و اونموقع به این اشاره می‌شه که بچه‌ها به سمت چنین مکان‌هایی (به خاطر مخفی شدن؟) کشیده می‌شند. بچه توی این مکان هم پیدا نشد، اما سوالی که پیش میاد اینه که چرا باید بچه که، حداقل یه روزی، میوه‌ی عشق بوده به سمت خرابه‌ها کشیده بشه و اونجا بمونه؟
فاجعه رخ می‌ده، بچه پیدا نمی‌شه و توی خرابه‌هایی که توشون پیدا نشد باقی می‌مونه و مرد و زن می‌مونند و وضعیت یه مدت بعدشون(چند سال؟) که مشابه وضعیت قبلی‌شون توی اوایل فیلم هست، دقیقاً به همون حالت.

و در نهایت، خارج از همه‌ی این حرف‌ها، شاید درخت‌هایی که اول و آخر فیلم نشون داده شدند تمثیلی بودند از اتفاقات توی فیلم و وضعیتی که نشون داده شد؛ درخت‌های خشک‌شده کاملاً خمیده شدند و انعکاسشون روی آب افتاده، انگار که مثل انسان توی فیلم، قد خم کردند که تصویر خودشون و اطرافشون رو توی آب ببینند، اما انقدر محوش شدند که یادشون رفته به حالت اولشون برگردند، هرچند که دیگه امکانش نیست. محو تصویر توی آب، انعکاس اطرافشون، شدند و دنبال عشق می‌گردند، دائم دنبال عشق می‌گردند، در حالی که فراموش کردند عشق رو نمی‌تونند پیدا کنند، باید خلقش کنند.

نمره هم اگه بخوام بدم یه چیزی بین 8 و 9 از 10 میشه.
چقد خوبه همچین کامنتایی میبینی اینجا خصوصاً بین فیلمای سوپر هیرویی و خز. :D آقا من بدون درنگ می تونم بگم رو دست زویاگینتسف هیچ کارگردان زنده ای نیست، مگر سوکوروف از کشور سینما خیز روسیه. :D دیگه کسی که اولین فیلمش «بازگشت» هست باید تا ته داستانش رو فهمید، حالا من بدون عشق رو ندیدم ولی فک نمی کنم خودِ زویاگینتسف هم بتونه رو دست «تبعید» چیزی بسازه. خودِ مفهوم سینما بود لامصب، من ده ها بار دیگه هم ببینمش بازم سیر نمیشم. (لویافان رو هم ندیدم ازش هنوز که بهش میخوره حتا خفن تر هم باشه.) آقا دمت گرم شاد شدیم با کامنتت، حالا بدون عشق رو هم دیدم اسپویلرتو باز می کنم شاید مباحثه ای هم داشتیم سرش. :D
 

Coffee Addicted

Better be careful The killer might be near
کاربر سایت
Dec 19, 2006
1,278
تلمیح (در لغت یعنی: به گوشهٔ چشم اشاره‌کردن) از جملهٔ صنایع معنوی بدیع است که در آن نویسنده یا گوینده در ضمن نوشتار یا گفتار خودش به آیه، حدیث، داستان، یامثل معروفی اشاره داشته باشد.

تازه به ارونوفسکی خرده میگیریم چرا مخاطب رو دست پایین فرض کرده حالا شما میگی بعد فیلم باید بریم گوگل کنیم؟

یک فیلم شاعرانه که با استفاده از تلمیح و استعاره دغدغه کارگردان رو مطرح میکنه! اخرش که چی نداره! + فیلم هم اصلا پیچیده نیست واقعا
من گفتم فیلم پیچیده است؟ یه چیزی میگی واسه خودت، اگه از داستان آدم حوا ندونی طبق کتاب اونا رو ندونی اصلا چیزی متوجه میشی؟قضیه دنده چپ و راست و فلان یکیش بود که من اصلا نمیدونستم،مطمئنا همه نمیدونن
وقتی اصل داستان رو ندونی مثلش دیگه برات فایده ای نداره
 

Katsura

کاربر سایت
May 25, 2011
1,111
نام
پرهام
چقد خوبه همچین کامنتایی میبینی اینجا خصوصاً بین فیلمای سوپر هیرویی و خز. :D آقا من بدون درنگ می تونم بگم رو دست زویاگینتسف هیچ کارگردان زنده ای نیست، مگر سوکوروف از کشور سینما خیز روسیه. :D دیگه کسی که اولین فیلمش «بازگشت» هست باید تا ته داستانش رو فهمید، حالا من بدون عشق رو ندیدم ولی فک نمی کنم خودِ زویاگینتسف هم بتونه رو دست «تبعید» چیزی بسازه. خودِ مفهوم سینما بود لامصب، من ده ها بار دیگه هم ببینمش بازم سیر نمیشم. (لویافان رو هم ندیدم ازش هنوز که بهش میخوره حتا خفن تر هم باشه.) آقا دمت گرم شاد شدیم با کامنتت، حالا بدون عشق رو هم دیدم اسپویلرتو باز می کنم شاید مباحثه ای هم داشتیم سرش. :D
بنظرمن که اوج کارش Leviathan هست . واقعا شاهکاره این اثر. من این کار جدیدیش رو نگاه نکردم نمیدونم چطوره ولی حتما Leviathan رو نگاه کنید .
To Live
10/10
من چندماه پیش To live یاIkiru کوروساوا رو دیدم واقعا فراتر از شاهکار بود
فیلم بعد از مردن شخصیت اصلیش خیلی بهتر میشه و صحبتایی که تو خونش میشه خیلی جالبه و از همه مهمتر اینکه وقتی دوباره بر میگردن سر کار ،برمیگردن به خونه اول :D
 

REZA TAEL

کاربر سایت
Mar 25, 2007
4,138
نام
طائل
مشکل اینه که تو وقتی همچین سطح از کاری برا تولید انتخاب میکنی،باید چیزی برات دغدغه باشه،اون دغدغه در طول زمان فیلم بهش پرداخته باشه،و در اخر راه حلی هر چند مبهم هم باشه براش ارائه بدی.الان تو فیلم enemy دو شخصیتی بودن کرکتر مطرح میشه و مثلا در اخرش میفهمی که اون عنکبوته استغاره از فلان بود(جالبه فیلم انقدر ناتوانه تو بیان کردن خودش،میاد یه عنکبوت 3 متری رو میزاره تو فیلم!که اقا ما منظئرمون یه چیز دیگه ست برید سرچ کنید :D جالبه بعدش این میشه استعاره،سه متر عکبوت به این درشتی و زمختی میشه آرایه ظریف استعاره)...حالا خب که چی؟چه چیزی بر بیننده اضافه شد؟راه حلت چیه برا این داستانی که مطرح کردی؟یا اصلا دغدغه ای وجود داشت که بخواد راه حلی براش ارائه شه؟ یا وقتی فهمید که اووو این پس در تمامی لحظات خودش بود اون عکبوته هم استعاره از فلان بود؟نه نه منظورم این نیست که "هر" فیلمی باید چیزی بر ما اضافه کنه و اگر این کارو نکنه ضعیفه..نه،بحث اینه که تو حتی فیلمت رو thriller هم کار نکردی،که طرف از خود پروسه فیلم دیدن لذت ببره(به صورت خام :D)،عوضش توو نما به نما سکانس به سکانس فیلمت چه رو راست چه ریاکارانه داد زدی که آقا این چیزی که دارین میبینین،پشتش معنی هاست،مبادا از دستش ببین،و این کار رو با لحظات عجیبی که تو فیلم اتفاق میوفته نشون میدن،مث پرت کردن فندک جنیفر لارنس و از این دست چیزا...

حالا تو بعدش میبینی این دست کارگردانا حتی چیزایی که دارن میگن جدید هم نیست،کپی و تلفیق شده از فیلما(و انیمه ها) قبل خودشونه،بلک سوان رو که دیدم همون اوایل فهمیدم که این احتمالا یه فایت کلاب دیگه ست،بعد دیم که از انیمه prefect blue کپی برداری کرده.این فیلم،به همراه نوح که خوشم نیومد نتونستم تا ته ببینمش،با مادر و ریکوایم فکر کنم برام بس باشه تا از سینمای یه کارگردانی خوشم نیاد.

به نظر من در مواجهه با این فیلما با 3 دسته مواجهیم : 1 - دسته اول که از علم سینمایی و یا هر علم دیگری زیاد برخوردار نیستند اما با حالتی سبک بار و بدون هیچ کمبودی بعد دیدن فیلم با یه حالت بی اعتنایی میگن مزخرف بود 2 - دسته دوم که محو فرم و فیلمبرداری زیبای فیلم میشن و فکر میکنن در این پشت این ظاهر زیبا حتما یه باطن خفنی هم وجود داره و اگر نگرفتم داستان چیه مشکل از منه..بعد گوگل میکنه و میبینه که وای تو تیراژ فیلم فقط خاویر باردمه که موقع نوشتن اسمش caps lock روشن بوده Him!بعد سر همچین چیز ساده ای خشتک میدره،میگه شت شت .. فاک فاک ...به قول دوستمون تو بالا نوشته مشبه به ها رو که داری مشبه ها رو میزاری جاش...و واقعا هم همینه!فقط یه استعداد و کارگردانی به خوبی آرنوفسکی میخواد همین. 3 - دسته سوم

من در استفاده از نماد گرایی فیلمایی مث collateral رو ترجیح میدم...
 

Pyramid Head

کاربر سایت
Jun 15, 2011
2,763
نام
محمد
مشکل اینه که تو وقتی همچین سطح از کاری برا تولید انتخاب میکنی،باید چیزی برات دغدغه باشه،اون دغدغه در طول زمان فیلم بهش پرداخته باشه،و در اخر راه حلی هر چند مبهم هم باشه براش ارائه بدی.الان تو فیلم enemy دو شخصیتی بودن کرکتر مطرح میشه و مثلا در اخرش میفهمی که اون عنکبوته استغاره از فلان بود(جالبه فیلم انقدر ناتوانه تو بیان کردن خودش،میاد یه عنکبوت 3 متری رو میزاره تو فیلم!که اقا ما منظئرمون یه چیز دیگه ست برید سرچ کنید :D جالبه بعدش این میشه استعاره،سه متر عکبوت به این درشتی و زمختی میشه آرایه ظریف استعاره)...حالا خب که چی؟چه چیزی بر بیننده اضافه شد؟راه حلت چیه برا این داستانی که مطرح کردی؟یا اصلا دغدغه ای وجود داشت که بخواد راه حلی براش ارائه شه؟ یا وقتی فهمید که اووو این پس در تمامی لحظات خودش بود اون عکبوته هم استعاره از فلان بود؟نه نه منظورم این نیست که "هر" فیلمی باید چیزی بر ما اضافه کنه و اگر این کارو نکنه ضعیفه..نه،بحث اینه که تو حتی فیلمت رو thriller هم کار نکردی،که طرف از خود پروسه فیلم دیدن لذت ببره(به صورت خام :D)،عوضش توو نما به نما سکانس به سکانس فیلمت چه رو راست چه ریاکارانه داد زدی که آقا این چیزی که دارین میبینین،پشتش معنی هاست،مبادا از دستش ببین،و این کار رو با لحظات عجیبی که تو فیلم اتفاق میوفته نشون میدن،مث پرت کردن فندک جنیفر لارنس و از این دست چیزا...

حالا تو بعدش میبینی این دست کارگردانا حتی چیزایی که دارن میگن جدید هم نیست،کپی و تلفیق شده از فیلما(و انیمه ها) قبل خودشونه،بلک سوان رو که دیدم همون اوایل فهمیدم که این احتمالا یه فایت کلاب دیگه ست،بعد دیم که از انیمه prefect blue کپی برداری کرده.این فیلم،به همراه نوح که خوشم نیومد نتونستم تا ته ببینمش،با مادر و ریکوایم فکر کنم برام بس باشه تا از سینمای یه کارگردانی خوشم نیاد.

به نظر من در مواجهه با این فیلما با 3 دسته مواجهیم : 1 - دسته اول که از علم سینمایی و یا هر علم دیگری زیاد برخوردار نیستند اما با حالتی سبک بار و بدون هیچ کمبودی بعد دیدن فیلم با یه حالت بی اعتنایی میگن مزخرف بود 2 - دسته دوم که محو فرم و فیلمبرداری زیبای فیلم میشن و فکر میکنن در این پشت این ظاهر زیبا حتما یه باطن خفنی هم وجود داره و اگر نگرفتم داستان چیه مشکل از منه..بعد گوگل میکنه و میبینه که وای تو تیراژ فیلم فقط خاویر باردمه که موقع نوشتن اسمش caps lock روشن بوده Him!بعد سر همچین چیز ساده ای خشتک میدره،میگه شت شت .. فاک فاک ...به قول دوستمون تو بالا نوشته مشبه به ها رو که داری مشبه ها رو میزاری جاش...و واقعا هم همینه!فقط یه استعداد و کارگردانی به خوبی آرنوفسکی میخواد همین. 3 - دسته سوم

من در استفاده از نماد گرایی فیلمایی مث collateral رو ترجیح میدم...
به نکته خوبی اشاره کردی فیلمی که داره تو این سطح ساخته میشه کارگردانش باید یه دغدغه ای داشته باشه برای مثال میگم یکی مثل برگمان کل زندگی دغدغه اینو داشته که آیا اصلا خدایی وجود داشته فیلم هاش همه بر اساس همین قضیه ساخته حالا یه سریشون مثل مهر هفتم میشن روشن فکرانه یه سری هاشون هم مثل فریاد ها و نجواها میشه شاهکار سینما
ولی مشکلی که من دارم با ذات این استعاره های بعضا پوچه من فکر می کنم وقتی کارگردانی تو بیان حرفش به زبون سینما ناتوانه کارش می کشه به استعاره سازی از در و دیوار و بازیگر ها ارنوفسکی دقیقا در فیلم مادر داره همین کارو می کنه برای همین هم هست که برای من خوشایند نیست این فیلم
 
  • Like
Reactions: Sam _Fisher

hs_gamer

کاربر سایت
Jul 26, 2013
726
نام
حمزه
مشکل اینه که تو وقتی همچین سطح از کاری برا تولید انتخاب میکنی،باید چیزی برات دغدغه باشه،اون دغدغه در طول زمان فیلم بهش پرداخته باشه،و در اخر راه حلی هر چند مبهم هم باشه براش ارائه بدی.الان تو فیلم enemy دو شخصیتی بودن کرکتر مطرح میشه و مثلا در اخرش میفهمی که اون عنکبوته استغاره از فلان بود(جالبه فیلم انقدر ناتوانه تو بیان کردن خودش،میاد یه عنکبوت 3 متری رو میزاره تو فیلم!که اقا ما منظئرمون یه چیز دیگه ست برید سرچ کنید :D جالبه بعدش این میشه استعاره،سه متر عکبوت به این درشتی و زمختی میشه آرایه ظریف استعاره)...حالا خب که چی؟چه چیزی بر بیننده اضافه شد؟راه حلت چیه برا این داستانی که مطرح کردی؟یا اصلا دغدغه ای وجود داشت که بخواد راه حلی براش ارائه شه؟ یا وقتی فهمید که اووو این پس در تمامی لحظات خودش بود اون عکبوته هم استعاره از فلان بود؟نه نه منظورم این نیست که "هر" فیلمی باید چیزی بر ما اضافه کنه و اگر این کارو نکنه ضعیفه..نه،بحث اینه که تو حتی فیلمت رو thriller هم کار نکردی،که طرف از خود پروسه فیلم دیدن لذت ببره(به صورت خام :D)،عوضش توو نما به نما سکانس به سکانس فیلمت چه رو راست چه ریاکارانه داد زدی که آقا این چیزی که دارین میبینین،پشتش معنی هاست،مبادا از دستش ببین،و این کار رو با لحظات عجیبی که تو فیلم اتفاق میوفته نشون میدن،مث پرت کردن فندک جنیفر لارنس و از این دست چیزا...

حالا تو بعدش میبینی این دست کارگردانا حتی چیزایی که دارن میگن جدید هم نیست،کپی و تلفیق شده از فیلما(و انیمه ها) قبل خودشونه،بلک سوان رو که دیدم همون اوایل فهمیدم که این احتمالا یه فایت کلاب دیگه ست،بعد دیم که از انیمه prefect blue کپی برداری کرده.این فیلم،به همراه نوح که خوشم نیومد نتونستم تا ته ببینمش،با مادر و ریکوایم فکر کنم برام بس باشه تا از سینمای یه کارگردانی خوشم نیاد.

به نظر من در مواجهه با این فیلما با 3 دسته مواجهیم : 1 - دسته اول که از علم سینمایی و یا هر علم دیگری زیاد برخوردار نیستند اما با حالتی سبک بار و بدون هیچ کمبودی بعد دیدن فیلم با یه حالت بی اعتنایی میگن مزخرف بود 2 - دسته دوم که محو فرم و فیلمبرداری زیبای فیلم میشن و فکر میکنن در این پشت این ظاهر زیبا حتما یه باطن خفنی هم وجود داره و اگر نگرفتم داستان چیه مشکل از منه..بعد گوگل میکنه و میبینه که وای تو تیراژ فیلم فقط خاویر باردمه که موقع نوشتن اسمش caps lock روشن بوده Him!بعد سر همچین چیز ساده ای خشتک میدره،میگه شت شت .. فاک فاک ...به قول دوستمون تو بالا نوشته مشبه به ها رو که داری مشبه ها رو میزاری جاش...و واقعا هم همینه!فقط یه استعداد و کارگردانی به خوبی آرنوفسکی میخواد همین. 3 - دسته سوم

من در استفاده از نماد گرایی فیلمایی مث collateral رو ترجیح میدم...
دسته سوم چیه؟ :D
-----
آرونوفسکی فقط فیلم کشتی گیرش به دلم نشست اونم چون توش نمیخاست گنده گ*زی کنه. :D هرچند اونم آخرش نتونست جلو خودشُ بگیره گند زد به فیلم. :D وگرنه مرثیه و قوی سیاه و اینا با اینکه خوب کارگردانی شدن ولی چیز پیش پا افتاده ای رو به صورت پیچیده میخان بگن. خصوصاً مرثیه ای بر یک رویا که فقط مفهوم اعتیاد رو داره نکوهش میکنه. انگار نه انگار چقد ریشه داره این بلا.
 

Deliverer

کاربر سایت
Oct 19, 2016
555
من خودم هنوز mother رو ندیدم، اما به نظرم نباید در نقد و تحلیل اینگونه فیلمها عجله کرد. بعدها پشیمون میشید از ما گفتن بود. :D اونایی که فیلمو دیدن، چند بار دیدن؟ این خیلی مهمه. و چقدر در موردش فکر کردن؟

ببینید مثال بارز چنین فیلمایی، آینه تارکوفسکی هست. من بار اولی که آینه رو دیدم رسما خوابیدم :D با اینکه زمان فیلم کوتاه هم هست. بار دوم خدا خدا میکردم تموم بشه. بار سوم از ابتکار فضا سازی و فیلمبرداری تارکوفسکی داشت خوشم میومد. 2 بار دیگه هم دیدم. الآن هر از گاهی به آینه فکر میکنم و توان بی نظیر فیلم در روایت و فیلمبرداری رو تحسین میکنم. البته هنوز هم فیلمو بطور کامل نفهمیدم :Dچون اصولا آینه به یک فیلم plotless مشهوره. در زمان اکران آینه، برخی منتقدا به شدت کوبیده بودنش، و برخی هم گفته بودن فیلم در نسلهای آینده خواهد درخشید. الآن صحت نظر دسته دوم اثبات شده. میشاییل هانکه گفته تا حالا 25 بار آینه رو دیده.

میخوام بگم بعد از 5 بار تماشای آینه، تا حد خیلی کمی فیلمو فهمیدم، لمسش کردم، تحسینش کردم. به نظرم به mother و کلا این نوع از فیلمها هم باید فرصت داد.
البته به نظرم اصلا نمیشه آرونوفسکی (من که اصولا از فیلماش خوشم نمیاد و اونایی که دیدم متوسط و ضعیف بودن) رو با تارکوفسکی مقایسه کرد، ولی به هر حال زود هم قضاوت نکنید.
 

Ali Venom

کاربر سایت
Jul 2, 2013
6,703
نام
ali
من گفتم فیلم پیچیده است؟ یه چیزی میگی واسه خودت، اگه از داستان آدم حوا ندونی طبق کتاب اونا رو ندونی اصلا چیزی متوجه میشی؟قضیه دنده چپ و راست و فلان یکیش بود که من اصلا نمیدونستم،مطمئنا همه نمیدونن
وقتی اصل داستان رو ندونی مثلش دیگه برات فایده ای نداره

برادر شما به زبان فیلم توجه کردی؟ عزیز من فیلم کجا ساخته شده؟ در کجا اکران گسترده شده و... ؟

اینکه شما یک داستان عمومی بسیار مشهور رو نمیدونی مشکل کارگردان نیست. و حالا اینکه شما اصلا ندونی کی به کیه بازم داستان حرف خودش رو میزنه و به حالی دون شما میندازه که دغدغه اش چیه

یکسری ایرادات واقعا مسخره به فیلم وارد میشه داداش نگرفتی فیلم چیه چرا به کارگردان و اثر لگد میزنی؟ همه چیز تو فیلم واضح هست و حرف کارگردان هم کاملا تو فیلم هست.
 
  • Like
Reactions: mldqaz

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر