خب دوستان اینم بیوگرافی Emma Frost! بیشتر می خواستم زندگی نامه ش از تولد تا پیوستن به X-Men به طور مختصر توضیح بدم، اگه کم و کسری ای داشت به بزرگواری تون ببخشید!
Emma Grace Frost، یکی از شخصیت های مجموعه کمیک های X-Men هست که توسط Marvel منتشر میشه.
Frost توسط Chris Claremont و John Byrne خلق شده و برای اولین بار در Uncanny: X-Men #129 ظاهر شده. او ابتدا یکی از دشمنان بزرگ X-Men بود اما بعدا تبدیل به یکی از کلیدی ترین اعضا شون شد.
Frost در رده بندی Empire در رده ی سی ام از بین 50 کاراکتر برتر تاریخ کیمک بوک ها قرار داره.
فراست در شهر بوستون به دنیا اومده و در خانواده ی ثروتمندی زندگی می کرده و سومین دختر خانواده بود (یه برادر هم داشته). فراست مشکلات زیادی با پدر و مادرش داشته. پدرش، یک انسان خشن، بی احساس و سخت گیر بوده که همیشه انتظار داشت بچه هاش بهترین باشن. از اون طرف مادرش از دست پدرش (
) به مواد مخدر رو آورده بود. فراست با خواهراش هم کنار نمیومده ولی با برادرش رابطه ی خوبی داشته.
توی مدرسه خیلی ها فراست رو مسخره می کردن (به خاطر نمره هاش
) و توی مدرسه هم دوران خوبی نگذرونده (خودمونیم چقدر سختی کشیده بدبخت!
) توی همین دوران مدرسه بود که سردرد های فراست شروع میشه و کم کم قدرت های تله پاتی (خوندن ذهن و ارتباط توسط ذهن) ـش پدیدار میشن. به وسیله ی همین قابلیت ها فراست تبدیل میشه به یه دانش آموز درجه یک، تا اونجایی که معلمش بهش پیشنهاد میشه که معلم بشه، اما پدر فراست این اجازه رو بهش نمی ده. بنا به دلایلی که نمیشه اینجا گفت (
) فراست تصمیم میگیره که با استفاده از قدرت هاش رابطه ی مخفی پدرش و یک زن دیگه رو بر ملا کنه که پدرش جلوی این کار رو میگیره و در پی یک سری اتفاقات، فراست از خونه میزنه بیرون و میره که زندگی خودش رو بسازه.
بعد یه مدت بی خانمانی (
) فراست عاشق یک مرد با نام Troy میشه. تروی بهش اجازه میده که توی خونش زندگی کنه. اما این جناب تروی هم خودش بدبخت بوده و کلی بدهی داشته. اینجا بود که فراست و تروی با هم تصمیم میگیرن با صحنه سازی، پدر فراست رو متقاعد کنن که تروی فراست رو دزدیده تا پدرش یه پول خفن به تروی بده و فراست رو آزاد کنه (And They’ll Live Happily Ever After Blah Blah Blah…) اما این نقشه شون نمیگیره. چون پدر فراست قبول نمی کنه پول بده برای دخترش و تروی هم تو این گیر و دار کشته میشه. با اینکه نقشه ی اونا با شکست مواجه میشه، خواهر فراست پدرشون رو متقاعد مینه که پول رو بده و همین اتفاق هم میفته.
فراست پول رو میگیره و توی دانشگاه ثبت نام میکنه و اونجا برای اولین بار در مورد جهش یافته ها ( Mutants) اطلاعاتی بدست میاره. توی دانشگاه هم مشکلات زیادی براش بوجود میاد (مثل دوباره دیدن معلمش که عاشقش بوده) تا جایی که کلا از انسان و انسانیت (
) زده میشه و میره توی یه استریپ کلاب (
) به نام Hell Fire کار میکنه. بعد از کشتن چند نفر که قصد از بین بردن تمام جهش یافته ها رو داشتن، و به کمک Sebastian Shaw، میشه رئیس یا همون White Queen ـه Hell Fire .
فراست بعد ها یک مدرسه به نام Massachusetts Academy تشکیل میده که مخصوص جهش یافته هاست و به نوعی رقیب مدرسه ایه که پروفسور Xavier ایجاد کرده. این رقابت، تا جایی پیش میره که حتی فراست چند تا از اعضای X-Men رو به شخصه (
) شکنجه میکنه. توی همین درگیری ها یک درگیری تله پاتیک خفن بین Pheonix (Jean Gray) و فراست ایجاد میشه که فراست شکست می خوره (
) و تا دم مرگ میره، اینجا تمام اعضای X-men فکر میکنن که فراست مرده اما اون زنده می مونه و با کمک Shaw به زندگی بر می گرده.
افرادی که فراست توی آکادمی خودش تربیت می کنه تبدیل میشن به گروه سوپر ویلن ـی به نام Hellions .
توی یکی از مبارزاتش، فراست با همکاری X-men ، Phalanx رو از بین میبرن که باعث بوجود اومدن گروهی از جهش یافته های نوجوون با نام Generation X میشه. فراست این گروه رو به آکادمی خودش میاره، اما خواهرش با بمب گذاری توی آکادمی، باعث کشته شدن یکی از اعضای Generation X میشه. فراست اینجا خواهرش رو میکشه و به اعضای Generation X میگه که آکادمی رو ترک کنن و این گروه اینجا از هم میپاشه.
فراست که از کشتن خواهرش ناراحته، به یک جزیره سفر میکنه تا به جهش یافته های اونجا درس بده. اما اون جزیره مورد حمله ی یک Sentinl قرار می گیره و بیشتر جمعیتش کشته میشن. اما فراست زنده میمونه، به خاطر کشف
دومین قابلیتش یعنی تبدیل شدن به الماس! این قابلیت باعث میشه فراست کاملا زد ضربه و بسیار انعطاف پذیر بشه. بعد این قضیه فراست متحول میشه و به X-men می پیونده و در مدرسه ی مخصوص جهش یافته ها به افرادی که قابلیت های تله پاتیک دارن درس میده……
And The Story Goes on and on……