با سلام
دیده شد دوستانی گفتند که چرا داستان بازی ادامه ی داستان نسخه ی قبلی نیست یا بهتر بود باشد و... ولی به نظر اگر داستان نسخه ی دوم بازی ، هیچ ارتباطی به نسخه ی اول هم نداشته باشد ، مشکلی ایجاد نمیکند و میتواند به اندازه ی نسخه ی اول و حتی بیشتر از اون محبوبیت کسب کند ، البته به شرط نوع آوری در روایت داستان و ایجاد فضاهای قوی و جذاب و المان های جذاب دیگر مثل موسیقی خوب. چون موضوع مافیا و گروه های مافیایی به قدری گسترده هست که بتوان از هر گوشه اش داستانی روایت کرد و از روی آن بازی ای ساخت ، احتمالا سازندگان قصد دارند در نسخه های مختلف بازی ، داستان های مختلفی را روایت کنند که اگر در هر نسخه و حد اقل در نسخه ی دومی که از بازی میسازند به زعم و روش بازی قبلی عمل نکنند و روشی جدید رو پیش بگیرند ، مطمئنان پیروز خواهند بود. زیرا بسیار دیده شده ، چه در ساخت بازی و چه در ساخت انیمیشن و بیشتر از همه ی اینها فیلم های سینمایی ، که موضوع و روند داستانی یک اثر در بین مردم مقبول واقع میشه و استقبال خوبی صورت میگیره ، سازندگان دیگر و حتی خود همان شرکت و کمپانی در نسخه های ساخته شده ی خودشون چه از اون بازی و چه بازی های دیگر از همان روند به همان نحو و گاهی با کمی تغییر استفاده میکنند اما اینبار دیگه برای مخاطب جذاب نیست.
باید سازنده نقاط مهم داستانی که باعث علاقه ی مخاطب میشود را پیدا کند و طبع مخاطب را ارزیابی کرده و در نسخه های بعدی ای که میسازد با عوض کردن تمام بخش های داستانی و روایی ، آن نقاط مهم را در روند داستان نگاه دارد (و گاهی با استفاده از اصل استقراء نقاط جدیدی را از مجموع نکات قبلی نتیجه گیری کنند که برای مخاطب دارای جذابیت باشد ، یعنی به عبارت دیگر ، ابتدا کشف کنند چه چیزی به صورت ریشه ای باعث مقبولیت داستان شده است ، وقتی انهارا به روش همه پرسی و نظر خواهی و تست های و بررسی کارشناسی پیدا کردند ، با بررسی همه ی این نکات و موضوعات موضعات جدیدی را ابداع کنند که در راستای سلیقه ی مخاطبینی باشد که موضوعات قبلی را پسندیده است و در بازی جدید به کار ببندد ) تا آن داستان و به طبع ، بازی جذاب باشد.
پیداست که سازندگان در مواردی مثل گرافیک و صدا گذرای تلاش بسیار خوبی کردند که امیدواریم در باب روند داستان هم همینقدر موفق باشند.
مجید جان (Ezhdeha) دستتون درد نکنه ، مطلب خوبی بود ، البته من مطلب رو قبلا خوانده بودم ولی خوب ، شرایط طوری نشد که بتوانم نظری ابراز کنم (خودتان که یادتان هست).
اینک ، من پیشنهادی داشتم : ببینید ، در نقد نویسی ، اینکه ما بیاییم موضوع بندی کنیم و مطالب را بر اساس تفکیک موضوعی بنویسیم ، امر قابل قبول و بسیار مفیدیست که الان ما بر آن نیستیم تا این خوبی هارا بشماریم ، اما در پیشنما وجود چنین تفکیکی یک بدی دارد. آنهم این هست که پیشنما نویسی معمولا اطلاعات زیاد و کاملی در دسترس ندارد تا بتواند مطلبی کامل بنویسد و ممکن است نکاتی از بخش های مختلف به صورت جسته و گریخته پیدا کرده را بخواهد باز گو کند که، به همین دلیل هم اینکه بخواهد موضوعات را تفکیک کند و حق مطلب را در هر کدام از بخش ها اداکند ، هم گاهی باعث نارسایی و هم باعث خلط و قاطی شدن مطلب میشود ، مثالش را در مطلبتان در بخش داستان و در باره ی موتور ماشین و موارد دیگر دیده شد ، در نتیجه ، چون اطلاعات کمی در دست نویسنده ی پیشنما میباشد و معمولا هر بخشی که در مطلب تفکیک میکند کاملا ناقص است و باعث هم پراکندگی مطلب و هم زشت شدن ظاهر مقاله میشود ، بنابر این مطالب ، پیشنهادم این است که مقاله های پیشنمایش تان را به صورت یکپارچه و بدون تیتر بندی بنویسید تا مطلب دوچار پراکندگی و دیگر مشکلاتی که عرض شد یا حتی عرض نشد ، نشود...
و باز هم تشکر میکنم از مطلب خوبتون ،
موفق و موید باشید...