همه چیز در مورد سریال Lost

بهترین شخصیت سریال LOST از نظر شما؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    429

Farh@d

کاربر سایت
Jun 5, 2007
8,964
نام
فرهاد
Michael Emerson بنجامین لاینس چشم ور قولومبیده لاست

michael_emerson04.jpg

Michael Emerson
. متولد 7 سپتامبر 1954 ، آمریکا.
. قد 173 سانتیمتر.
. کار اصلیش بازی در تئاتر است .
. فارق التحصیل رشته هنرهای نمایشی .
. برای مجله های The Boston Globe و NewYork Times کار طراحی انجام می دهد .
. در سال 2001 برای بازی در فیلم The Practice برنده جایزه امی شد
. در حال حاضر با همسرش Carrie Preston زندگی می کند.
در فیلم اره یک هم در نقش zap ظاهر شد
 

Humason

کاربر سایت
Oct 28, 2006
826
- گرفتن ِ یک ستارهِ در حالِ سقوط
اگه گفتيد اين چيه؟
من ميگم...
اين يه ترانس كه كلر دوست داشت اون زن و شوهر استرالياييه براي بچش بخونن و بعدها هم كيت براي آرون يه بار يه كوچولو خوندش(مثه لالائيه) پس.... توي اين قسمت احتمالا هر چي كه هست كلر و ارون به هم ميرسند
 

kiavash2

کاربر سایت
Aug 31, 2007
391
نام
کیاوش
من تازه سیزن 5و تموم کردم.به نظر شما اون انفجار جزئی از گذشته بود یا جک واقعا تونست آینده رو تغییر بده؟ و اینکه به نقش اهورامزدا تو اول اپیزود آخر توجه کردین؟در مورد جان لاک تقلبی هم فکر می کنم اون یارو باشه که به جیکوب گفت می کشکت.:biggrin1:
یه چیزی الان به ذهنم رسید اون انفجار بمب هیدروژنیه بیشتر شبیه اون نورایی بود که موقع تغییر زمان میومد!
 
آخرین ویرایش:

Sha7ab

کاربر سایت
Dec 2, 2006
992
نام
شهاب
یه چیزی الان به ذهنم رسید اون انفجار بمب هیدروژنیه بیشتر شبیه اون نورایی بود که موقع تغییر زمان میومد!
آره راست میگی ... امکانش خیلی زیاده
 

Tuco

کاربر سایت
Dec 14, 2005
759
آره راست میگی ... امکانش خیلی زیاده

خوب اون فلش اخر که مشخص بود که برای تغییر زمان بود جیکوب هم که داشت میمرد گفت اونا دارن میان که منظورش جک و بقیه بود اما مهم اینه که اون فلش که اخر زد در اثر انفجار بمب بوده یا نه
من دوشنبه پرواز دارم به تهران ساعت 8:15 !!! :biggrin1:
ببخشيد واسه پست چرتم آخه استرس دارم:biggrin1:

اوه اوه oceanic filght 815 (البته این جا توپولوف )خدا رحمت کنه :D
 
آخرین ویرایش:

Humason

کاربر سایت
Oct 28, 2006
826
سلام به همه دوستان خوبم
يه سري مطالب نوشته بودم درباره جان لاك و اينكه استثنائي نيست....
نميدونم يادتون هست يا نه
اما دوباره اونها رو ميذارم چون يك سري دلايل بهش اضافه كردم
و يك موضوع جديد هم هست اون هم ميگذارم
البته اونها رو براي يه سايت ديگه نوشتم اما گفتم براي دوستانم هم در بي سي بگذارمشون:

و پيشنهاد ميكنم بخونيدشون...چون با ترليري كه از سيزن 6 اومده...... صحبت بنده صحت پيدا كرده و من الان از خوشحالي در پوست خود نميگنجم

اين همون مطلب قبلي:
دلايلي مبني بر اينكه جان لاك استثنائي نبود!+ توجيه چندين صحنه معما برانگيز و حل نشده

من اينجا دلايلي دارم كه به نظرم توجيهي هست براي اينكه شايد جان لاك

استثنايي نبوده!

همونطوري كه ميدونيم اون شخص بي اسم كه همون دشمن جيكوب

محسوب ميشه در ابتداي اپيزود 16 به جيكوب ميگه كه من دنبال راهي

ميگردم كه بتونم تو رو بكشم و در انتهاي اپيزود 17 ميبينيم كه موفق ميشه تا

اينكارو بكنه.اما حربه اي كه اون ازش استفاده ميكنه جان لاك هست.يعني اون

خودشو به جان لاك تبديل ميكنه و از اون براي كشتن جيكوب استفاده

ميكنه.اولين نكته اينه كه از اينجا ميشه فهميد كه اون شخص خودش

نميتونسته جيكوب رو بكشه و دليل اين مسئله دو حالت داره.

1.افراد مهم جزيره كه داراي يك وي‍ژگي خاص هستن نميتونن همديگر رو
بكشند(مثل ويدمور و بن) و در اينجا جيكوب و دشمنش.

2.هر كس جيكوب رو بكشه بايد پيامدهايي رو تحمل كنه كه اون پيامدها شايد خيلي سخت باشه.و من اين رو محتمل تر ميدونم و فكر ميكنم در سيزن 6 بنجامين ممكنه دچار سختي هاي زيادي بشه.همونطور كه لاك تقلبي هم بهش گفت وقتي كه جيكوب بره همه چي عوض ميشه.


خوب حالا اينها رو گفتم كه بگم ميدونيم كه بنجامين گول خورده.و بعدش اين

سوال پيش مياد كه بنجامين كه گول نميخورد اون كه زرنگ بود و از همه چي

آگاه بود پس چي باعث شد كه بنيامين كلا روشش رو عوض كنه؟

جواب هم واضحه.وقتي كه بنجامين به زير معبد ميره تا دود سياه به اصطلاح

تنبيهش كنه اوضاع رو كاملا متفاوت ميبينه.بن ميره كه تنبيه بشه و كشته بشه

اما دود سياه صحنه هايي از دخترش و كشته شدن اونو بهش نشون ميده و


بعدش هم دخترش مياد و بهش ميگه از اين به بعد فقط جان لاك رو دنبال

ميكني و هر چي گفت كمك ميكني بهش.و بعد از اون هم بن كلي متعجب

ميشه كه بهش اجازه داده ميشه تا زنده بمونه.

بعد از اون بنجامين تغيير روش داد و دقيقا به يه حرف گوش كن احمق تبديل

شد و خبري از سياستهاي عجيب غريبش نبود.

خوب اين مسئله به كي كمك ميكرد؟ صد در صد به دشمن جيكوب. پس اونجا

توي معبد اين الكس نبود كه به بن گفت بايد پيرو جان لاك باشي.بلكه همون

دشمن جيكوب بود(ميبينيم كه لاك تقلبي به بهانه آوردن طناب از صحنه خارج

ميشه-بن الكس رو ميبينه و پس از پايان مكالمه اونها لاك تقلبي دوباره وارد

صحنه ميشه) و اين دسيسه اي بود كه باعث ميشد بن از مخالفت كردن جان

لاك تقلبي دست برداره و ديگه خطري براي اون محسوب نشه.براي اثبات

بيشتر ياد اون جمله لاك تقلبي به بن بيافتيد كه به بن گفت:" من ديگه از هيچ

كدوم از كارات نميترسم "

پس ميفهميم كه اختيار دود سياه دست همون لاك تقلبي هست وگرنه اون

انقدر به بي خطري بن اطمينان نداشت.

سوال بعدي كه پيش مياد اينه كه دود سياه از كي در اختيار اين شخص

هست؟!

شايد از وقتي كه جان لاك وارد جزيره شد.همونطور كه ميدونيم لاك چندين بار

از مرگ توي جزيره نجات پيدا كرد.در واقع به نظر من اون صحنه ها مبارزه اي

بوده بين جيكوب و دشمنش.

لاك قرار بود رهبر ديگران بشه.پس اگر اون شخص خودش رو جاي لاك قرار

ميداد ميتونست جيكوب رو بكشه. و جيكوب از اين ماجرا خبر داشت و بارها لاك

رو از مرگ نجات ميده.

توجيه بعضي از صحنه هاي مبهم:

چند تا صحنه رو يادآوري ميكنم.

توي فصل اول لاك و بون با هم به سمت هواپيماي برادر مستر اكو ميرن.براي

ما اين سوال پيش اومد كه لاك چرا بي دليل و ناگهاني فلج شد؟ پيدا كردن اون

هواپيماي كهنه چه كمكي به لاك كرد؟(لاك مرتبا ميگفت من نيفهمم قرار نبود

اينطوري بشه).

اگه لاك به طور ناگهاني پاش فلج نميشد خودش از اونجا بالا ميرفت و توي

هواپيما وارد ميشد و به جاي بون از ارتفاع پرت ميشد و كشته ميشد.

پس نتيجه اينكه رفتن لاك به سمت هواپيما حقه دشمن جيكوب بود و فلج

شدن لاك و بالا نرفتن اون از ارتفاع مقابله جيكوب با دشمن خودش بود.

جيكوب لاك رو از مرگ نجات داد و بون به جاي اون قرباني شد.



تو صحنه بعدي در انتهاي فصل 1 زماني كه جك و كيت و هارلي و لاك براي

آوردن ديناميتها رفته بودن تا دريچه رو منفجر كنن دود سياه به اونا حمله كرد و

سعي كرد لاك رو با خودش ببره.كه اينبار جك لاك رو نجات داد.و اين دود سياه

همون دشمن جيكوب بوده .....


توي يك صحنه ديگه توي راه برگشت بن و لاك از كلبه جيكوب وقتي بن به لاك

شليك ميكنه بهش ميگه اميدوارم كه جيكوب بياد و نجاتت بده.و همين طور هم

ميشه و جيكوب لاك رو از مرگ نجات ميده قبل از اينكه لاك خودش رو بكشه.و

دشمن جيكوب به هدف خودش برسه...

اما اون بالاخره يكجا موفق ميشه كه به نحوي باعث مرگ جان لاك بشه.

كه توي سيزن 5 ديديم.جايي كه همون لاك تقلبي به همراه ريچارد و بن ميره

سمت هواپيماي قديمي و به ريچارد ميگه برو من رو كه يه تير توي پامه مداوا

كن و اگه ازت پرسيدم چطوري همه رو به جزيره برگردونم بگو "بايد بميري".

لاك واقعي بعد از اون قضيه سعي ميكنه خودكشي كنه كه بن جلوش رو

ميگيره اما خودش اون رو ميكشه و اونجاس كه ديگه جيكوب نميتونه كاري كنه

و جان لاك ميميره و دشمن جيكوب به هدفش ميرسه.

جيكوب هم به ايلانا پناه ميبره و از اون كمك ميخواد و ايلانا مياد اما دير ميرسه.

از طرفي توي يك صحنه ديديم كه ريچارد به جك گفت تو چقدر جان لاك رو

ميشناسي؟ من اون رو چند بار توي سنين مختلف امتحان كردم اما هيچ چيز

خاصي در جان لاك نديدم (ريچارد داره به اين مسئله اشاره ميكنه كه جان لاك

استثنائي نيست).

خوب اگر يه كم به اين مسئله هم فكر كنيم شايد بشه نتايج بهتري گرفت.

هنوز درست نميدونيم كه دستورات از طريق چه كسي به ليدر ديگران

ميرسيده. ولي ميدونيم توي صحنه آخر بن به جيكوب ميگه تمام ليستها و

دستورات رو ريچارد براي من مي آورده.و من هرگز تو رو نديدم. از طرفي

ميبينيم كه مكان اصلي و پناهگاه ديگران كنار معبد بوده. و بن هم براي ديدن

دود سياه زير همون معبد ميره.اگر ريچارد دستورات رو از توي معبد مياورده و

اگر دشمن جيكوب هم تونسته به اونجا نفوذ كنه و يكبار بن رو گول بزنه شايد

قبلا هم همونكارو كرده و شايد دستور ليدر بودن جان لاك رو هم همون شخص

داده.و اون بوده كه به ديگران گفته جان لاك استثنائيه و بايد ليدر شما بشه.و

شايد جان لاك واقعا استثنائي نبوده و فقط يك بازيچه بوده كه دشمن جيكوب از

طريق اون بتونه نقشه هاش رو پيش ببره. و شايد اين توجيهي باشه براي

اينكه ريچارد فهميده بود كه جان لاك موجود خاص و استثنائي نبوده.

اما ممكنه اين سوال پيش بياد اگه جان لاك خاص نبود پس چرا بعد از ورود به

جزيره مداوا شد.و در جواب هم ميگيم كه خيلي ها توسط جزيره مداوا شدند و

انرژي درماني بهشو كمك كرد.مثل رز.

و توي اتاق ايزاك(فردي كه رز براي مداوا و انرژري درماني بهش مراجعه كرده

بود) پر از عصا و وسائل افراد فلج بود.پس اونها هم توسط انرژي درماني خوب

شده بودند و جزيره هم كه منبع بزرگي از اون انرژي بود.پس شايد درمان جان

لاك دليل به استثنائي بودن اون نبوده باشه.


منظورم كلي من اينه كه ديگران مدت طولاني رو توسط همين شخص سركار و بازيچه بودن! خودش هم به جيكوب گفت: نميتوني حدس بزني چه بدبختي هايي كشيدم تا به اينجا رسيدم

مطلب دوم تاكيدي هست بر اينها:
البته مطلب بالا رو براي اين نوشتم كه يكي از بچه هاي سايت با تفسير آيتم ها و انتخابهاي جان به اين نتيجه رسيده بود كه لاك رهبر ديگران هست و صلاحيتش رو داشته!
فصل 4 اپيزود 11 ملاقات لاك كوچولو و ريچارد:

قرار بود ريچارد از لاك تست بگيره(اگه يادتون باشه لاك در سال 1950) به ريچارد گفت من رهبرتونم.فلان موقع هم متولد ميشم.باور نداري بيا و منو تست كن.اما نتيجه تست مطلوب نبود.
وسائلي كه روي ميز جلوي جان گذاشته شد يك وسيله چرمي بود(مثل دستكش يا كلاه يا چنين چيزي)
يك كتاب كه روش نوشته بود book of law .كتاب قانون.

يك كتاب كه روش نوشته بود قصه هاي اسرار آميز.

شيشه خاك

قطب نما

چاقو


و تفسير بنده اينطور هست:
تا جائي كه ميدونيم ديگران كه سردسته اونها ريچارد بود قانونمند بودند و بي دليل كسي رو نميكشتن و بهتره بگم قاتل نبودند.در واقع بد بودن با جيكوب مغايرت داره.و اونها قوانين محمكي داشتن كه هرگز از اونها سرپيچي نميكردن.بارها راجع به كلمه rules شنيديم كه چقدر هم روش تاكيد داشتن.
اما جان لاك كتاب قانون رو انتخاب نكرد ولي ريچارد از رهبري كه جيكوب انتخاب ميكنه چيزي غير از اين انتظار داشت.

در باره انتخاب شيشه خاك و قطب نما :
توي همون صحنه ديديم كه لاك به بازيهاي فكري و ادونچر كلا علاقه داره و براي نشون دادن اين ريچارد يه جمله درباره همين مسئله به جان ميگه: ميبينم كه به اين جور گيم ها علاقه داري جان.
بعدها هم جان رو ميبينيم كه توي مدرسه به معلمش ميگه من به ورزش به بوكس به ماهيگيري و ... علاقه دارم و اينها هم جز مسائل ادونچري ميشه كه جان بهشون علاقه داره.امانه بخاطر اينكه جان انسان خاصي براي جزيره محسوب ميشه.چرا؟ چون اگر چيزي در جان لاك بود به پيشنهاد ريچارد براي رفتن به پورتلند به طور غريزي جواب مثبت ميداد.(چون ميدونيد كه معلم جان بهش گفت كه كمپ علمي پورتلند به سرپرستي آقاي آلپرت از تو دعوت كرده). و ميدونيم كه ريچارد هم بعدها به جك ميگه كه من در سنين مختلف اون رو امتحان كردم و چيز خاصي در جان نديدم!
پس علاقه جان به قطب نما دليل به ليدر بودنش نميشه اگر اين چنين بود ريچارد خوشحال ميشد كه جان لاكي كه يهو پيداش شده و گفته كه من رهبرتون هستم واقعا ويژگي هاي يك رهبر رو داره.
جان به رهبري علاقه داره بله.به گشتن و جنگل گردي و به قول خودشون walkabout هم علاقه داره اما نه بخاطر اينكه خاصه. بخاطر اينكه به ادونچر علاقه داره!
درباره چاقو
sad.png
كه ديدين بيشتر از همه ريچارد رو عصباني كرد اين بود)

انتخاب قطب نما و خاك ذهن ريچارد رو به اين سمت سوق ميده كه جان رهبر جزيره خواهد بود و خوشحالش ميكنه.در واقع اين ويژگيها لازم هست اما كافي نيست و انتخاب آيتم چاقو همه چيز رو بهم ميريزه.چاقو نماد كشتار هست و نماد بي قانوني!
و اين با جيكوب و ريچارد و شيوه اونها مغايرت داره.

و مطلب آخر هم كه يه موضوع جديد هست....
جنگ جيكوب و دشمنش به خارج از كشيده شد.جيكوب شخصا مبارزه ميكرد!
از اپيزود هفت فصل 5 شروع ميكنم: "زندگي و مرگ جرمي بنتام"

بعد از چرخوندن اون چرخ و خروج از جزيره جان لاك توسط افراد

ويدمور معالجه ميشه و بعد از اون هم با ويدمور ملاقات ميكنه.جان

به ويدمور ميگه كه ريچارد به من گفته بايد بميري و ويدمور به لاك
ميگه: من نميدونم چرا ريچارد اين حرف رو زده اما من هرگز

نميگذارم چنين اتفاقي بيوفته.(شما ميدونيد دليل اين حرف ريچارد

اين بوده كه ريچارد توسط لاك تقلبي گول خورده)

و وقتي كه لاك بيشتر سوال ميكنه ويدمور جواب ميده: يك جنگ در

حال وقوع هست و اگر تو
به موقع افرادت رو به جزيره برنگردوني

طرف بد
(طرف اشتباه) برنده خواهد شد.

اولين چيزي كه ميخوام بگم اين هست كه منظور ويدمور از جنگي كه

در حال وقوع هست چيزي نيست جز جنگ بين جيكوب و دشمنش.

و بعد اين سوال پيش مياد چرا ويدمور از لاك ميخواد افرادش رو

برگردونه و چرا ميگه به موقع برگردون؟!

اين رو تا اينجا داشته باشين تا يك مطلب ديگه رو هم عرض كنم.

ميدونيم كه پس از سقوط هواپيما و همه اتفاقات دشمن جيكوب از

جان لاك استفاده كرد تا بتونه توسط اون جيكوب رو گول بزنه و همه

رو بكشه.... خوب ايلانا هم كه نتونست به جيكوب كمك كنه....

پس جيكوب فقط براي نجات خودش يك راه نجات خواهد داشت.

قضيه تغيير متغير رو كه دنيل بهش اشاره كرده بود رو به ياد بياريد.

و اين همون راه نجات جيكوب هست.چرا كه اگر بمب هيدروژني

منفجر بشه دريچه اي ساخته نميشه دزموندي هم داخل دريچه

نخواهد بود... و اوشينيك هم سقوط نخواهد كرد... جان لاك به جزيره

وارد نخواهد شد و دشمن جيكوب هم ازش استفاده نميكنه و

هيچكدوم از اين اتفاق ها نميافته. و جيكوب هم نمييمره.

خوب پس اگه افراد جزيره به همراه لاك برگردن مشكل جيكوب حل

خواهد شد! و همين دليل هم باعث شده كه ويدمور از لاك محافظت

كنه.


پس فكر ميكنم حالا روشن شد كه دليل ملاقات جيكوب با سعيد و

ناديا موقع كشته شدن ناديا چي بود.بر خلاف حرف بعضي از دوستان

درواقع جيكوب براي نجات خودش از كشته شدن سعيد جلوگيري

كرد و سعيد رو مشغول كرد تا ماشين فقط ناديا رو زير بگيره و نه

سعيد رو.جيكوب به سعيد نياز داشت!

پس اول از مرگ نجاتش داد و بعدش هم از ايلانا خواست تا سعيد رو

به زور و حقه به جزيره برگردونه!

اما
هارلي كه حاضر نبود به جزيره بياد... جيكوب شخصا سراغش

رفت و مخش رو زد تا هارلي هم به جزيره برگرده.كه موفق شد اينكار

رو هم بكنه!

پس ميبينيم كه جيكوب خودش براي كمك به خودش اقدام كرده بود.تا

افراد رو به جزيره برگردونه و اونها با انفجار بمب هيدورژني جلوي

تمام اتفاقاتي كه قرار بوده بيوفته بگيره.

من نظري ندارم كه بمب منفجر ميشه يا نه . و ايا جيكوب موفق

ميشه يا نه! چون تا فصل 6 بايد صبر كرد اما واضحه كه دليل كارهاي

جيكوب همين مواردي بود كه عرض كردم.

پس شايد بشه به اين نتيجه برسيم كه
در خارج جزيره هم بين زنده

موندن و كشته شدن افراد اوشينيك 6 يك جنگ به پا شده بود.

و صد در صد يك طرف جنگ جيكوب بود كه سعي در زنده نگه داشتن

اون افراد داشت تا برگردن به جزيره. و يك طرف جنگ هم كسي بود

كه دنبال كشتن سعيد بود اما با مبارزه جيكوب ناديا به جاي سعيد

قرباني شد.

من معتقدم اوني كه ميخواست سعيد رو با ماشين زير بگيره جز

افراد ويدمور نبود!‌چون ويدمور خودش كسي بود كه به جان گفته بود

افرادت رو به موقع به جزيره برگردون وگرنه طرف اشتباه و بد(سياه)

برنده ميشه.پس چرا بايد ويدمور بر خلاف خواسته خودش عمل

كنه؟!

و معتقدم توي اين قسمت ويدمور دشمن جيكوب نبود.اگر بود به

راحتي ميتونست دخل افراد اوشينيك رو بياره.و براي مبارزه با سعيد

و يا جاهاي ديگه همونطور كه ديديد به جاي تفنگ واقعي از دارت

بيهوش كننده استفاده نميكرد.و مستقيما اونها رو ميكشت.

تنها گزينه اي كه باقي ميمونه دشمن جيكوب هست كه ميتونيم

بگيم طرف دوم جنگ هست.

ميدونيم در بيرون جزيره ايلانا و افرادش جز دسته جيكوب بودن.

و شايد دشمن جيكوب هم دسته اي داشته باشه كه هنوز ناشناس

هستن و ما تا كنون فقط بعضي اعمالشون رو ديديم (مثل اقدام براي

كشتن سعيد)


اميدوارم لذت برده باشيد
لينك تريلر رو هم ميگردم ميگذارم... البته ديگه واسه شما ها پيدا كردنش كاري نداره

اينو بچه هاي اون سايت گفتن(درباره تريلر) :
البته دوستان اگه trailer سیزن 6 رو دیده باشن ....به حرفهاي مهسا میرسن ....اون قسمتش که جک به کیت میگه Maybe it just Our Destiny ....(یا یه همچین چیزی)....یه نوشته میاد رو صفحه که میگه But Thay Dont know Thay are Parts of a game Between light and dark.....یا یه همچین چیزی باز دقیق یادم نیست ...
 
آخرین ویرایش:

POW3R

کاربر سایت
Oct 11, 2007
2,483
نام
کیان
سلام به همه دوستان خوبم
يه سري مطالب نوشته بودم درباره جان لاك و اينكه استثنائي نيست....
نميدونم يادتون هست يا نه
اما دوباره اونها رو ميذارم چون يك سري دلايل بهش اضافه كردم
و يك موضوع جديد هم هست اون هم ميگذارم
البته اونها رو براي يه سايت ديگه نوشتم اما گفتم براي دوستانم هم در بي سي بگذارمشون:

و پيشنهاد ميكنم بخونيدشون...چون با ترليري كه از سيزن 6 اومده...... صحبت بنده صحت پيدا كرده و من الان از خوشحالي در پوست خود نميگنجم

اين همون مطلب قبلي:
دلايلي مبني بر اينكه جان لاك استثنائي نبود!+ توجيه چندين صحنه معما برانگيز و حل نشده

من اينجا دلايلي دارم كه به نظرم توجيهي هست براي اينكه شايد جان لاك

استثنايي نبوده!

همونطوري كه ميدونيم اون شخص بي اسم كه همون دشمن جيكوب

محسوب ميشه در ابتداي اپيزود 16 به جيكوب ميگه كه من دنبال راهي

ميگردم كه بتونم تو رو بكشم و در انتهاي اپيزود 17 ميبينيم كه موفق ميشه تا

اينكارو بكنه.اما حربه اي كه اون ازش استفاده ميكنه جان لاك هست.يعني اون

خودشو به جان لاك تبديل ميكنه و از اون براي كشتن جيكوب استفاده

ميكنه.اولين نكته اينه كه از اينجا ميشه فهميد كه اون شخص خودش

نميتونسته جيكوب رو بكشه و دليل اين مسئله دو حالت داره.

1.افراد مهم جزيره كه داراي يك وي‍ژگي خاص هستن نميتونن همديگر رو
بكشند(مثل ويدمور و بن) و در اينجا جيكوب و دشمنش.

2.هر كس جيكوب رو بكشه بايد پيامدهايي رو تحمل كنه كه اون پيامدها شايد خيلي سخت باشه.و من اين رو محتمل تر ميدونم و فكر ميكنم در سيزن 6 بنجامين ممكنه دچار سختي هاي زيادي بشه.همونطور كه لاك تقلبي هم بهش گفت وقتي كه جيكوب بره همه چي عوض ميشه.


خوب حالا اينها رو گفتم كه بگم ميدونيم كه بنجامين گول خورده.و بعدش اين

سوال پيش مياد كه بنجامين كه گول نميخورد اون كه زرنگ بود و از همه چي

آگاه بود پس چي باعث شد كه بنيامين كلا روشش رو عوض كنه؟

جواب هم واضحه.وقتي كه بنجامين به زير معبد ميره تا دود سياه به اصطلاح

تنبيهش كنه اوضاع رو كاملا متفاوت ميبينه.بن ميره كه تنبيه بشه و كشته بشه

اما دود سياه صحنه هايي از دخترش و كشته شدن اونو بهش نشون ميده و


بعدش هم دخترش مياد و بهش ميگه از اين به بعد فقط جان لاك رو دنبال

ميكني و هر چي گفت كمك ميكني بهش.و بعد از اون هم بن كلي متعجب

ميشه كه بهش اجازه داده ميشه تا زنده بمونه.

بعد از اون بنجامين تغيير روش داد و دقيقا به يه حرف گوش كن احمق تبديل

شد و خبري از سياستهاي عجيب غريبش نبود.

خوب اين مسئله به كي كمك ميكرد؟ صد در صد به دشمن جيكوب. پس اونجا

توي معبد اين الكس نبود كه به بن گفت بايد پيرو جان لاك باشي.بلكه همون

دشمن جيكوب بود(ميبينيم كه لاك تقلبي به بهانه آوردن طناب از صحنه خارج

ميشه-بن الكس رو ميبينه و پس از پايان مكالمه اونها لاك تقلبي دوباره وارد

صحنه ميشه) و اين دسيسه اي بود كه باعث ميشد بن از مخالفت كردن جان

لاك تقلبي دست برداره و ديگه خطري براي اون محسوب نشه.براي اثبات

بيشتر ياد اون جمله لاك تقلبي به بن بيافتيد كه به بن گفت:" من ديگه از هيچ

كدوم از كارات نميترسم "

پس ميفهميم كه اختيار دود سياه دست همون لاك تقلبي هست وگرنه اون

انقدر به بي خطري بن اطمينان نداشت.

سوال بعدي كه پيش مياد اينه كه دود سياه از كي در اختيار اين شخص

هست؟!

شايد از وقتي كه جان لاك وارد جزيره شد.همونطور كه ميدونيم لاك چندين بار

از مرگ توي جزيره نجات پيدا كرد.در واقع به نظر من اون صحنه ها مبارزه اي

بوده بين جيكوب و دشمنش.

لاك قرار بود رهبر ديگران بشه.پس اگر اون شخص خودش رو جاي لاك قرار

ميداد ميتونست جيكوب رو بكشه. و جيكوب از اين ماجرا خبر داشت و بارها لاك

رو از مرگ نجات ميده.

توجيه بعضي از صحنه هاي مبهم:

چند تا صحنه رو يادآوري ميكنم.

توي فصل اول لاك و بون با هم به سمت هواپيماي برادر مستر اكو ميرن.براي

ما اين سوال پيش اومد كه لاك چرا بي دليل و ناگهاني فلج شد؟ پيدا كردن اون

هواپيماي كهنه چه كمكي به لاك كرد؟(لاك مرتبا ميگفت من نيفهمم قرار نبود

اينطوري بشه).

اگه لاك به طور ناگهاني پاش فلج نميشد خودش از اونجا بالا ميرفت و توي

هواپيما وارد ميشد و به جاي بون از ارتفاع پرت ميشد و كشته ميشد.

پس نتيجه اينكه رفتن لاك به سمت هواپيما حقه دشمن جيكوب بود و فلج

شدن لاك و بالا نرفتن اون از ارتفاع مقابله جيكوب با دشمن خودش بود.

جيكوب لاك رو از مرگ نجات داد و بون به جاي اون قرباني شد.



تو صحنه بعدي در انتهاي فصل 1 زماني كه جك و كيت و هارلي و لاك براي

آوردن ديناميتها رفته بودن تا دريچه رو منفجر كنن دود سياه به اونا حمله كرد و

سعي كرد لاك رو با خودش ببره.كه اينبار جك لاك رو نجات داد.و اين دود سياه

همون دشمن جيكوب بوده .....


توي يك صحنه ديگه توي راه برگشت بن و لاك از كلبه جيكوب وقتي بن به لاك

شليك ميكنه بهش ميگه اميدوارم كه جيكوب بياد و نجاتت بده.و همين طور هم

ميشه و جيكوب لاك رو از مرگ نجات ميده قبل از اينكه لاك خودش رو بكشه.و

دشمن جيكوب به هدف خودش برسه...

اما اون بالاخره يكجا موفق ميشه كه به نحوي باعث مرگ جان لاك بشه.

كه توي سيزن 5 ديديم.جايي كه همون لاك تقلبي به همراه ريچارد و بن ميره

سمت هواپيماي قديمي و به ريچارد ميگه برو من رو كه يه تير توي پامه مداوا

كن و اگه ازت پرسيدم چطوري همه رو به جزيره برگردونم بگو "بايد بميري".

لاك واقعي بعد از اون قضيه سعي ميكنه خودكشي كنه كه بن جلوش رو

ميگيره اما خودش اون رو ميكشه و اونجاس كه ديگه جيكوب نميتونه كاري كنه

و جان لاك ميميره و دشمن جيكوب به هدفش ميرسه.

جيكوب هم به ايلانا پناه ميبره و از اون كمك ميخواد و ايلانا مياد اما دير ميرسه.

از طرفي توي يك صحنه ديديم كه ريچارد به جك گفت تو چقدر جان لاك رو

ميشناسي؟ من اون رو چند بار توي سنين مختلف امتحان كردم اما هيچ چيز

خاصي در جان لاك نديدم (ريچارد داره به اين مسئله اشاره ميكنه كه جان لاك

استثنائي نيست).

خوب اگر يه كم به اين مسئله هم فكر كنيم شايد بشه نتايج بهتري گرفت.

هنوز درست نميدونيم كه دستورات از طريق چه كسي به ليدر ديگران

ميرسيده. ولي ميدونيم توي صحنه آخر بن به جيكوب ميگه تمام ليستها و

دستورات رو ريچارد براي من مي آورده.و من هرگز تو رو نديدم. از طرفي

ميبينيم كه مكان اصلي و پناهگاه ديگران كنار معبد بوده. و بن هم براي ديدن

دود سياه زير همون معبد ميره.اگر ريچارد دستورات رو از توي معبد مياورده و

اگر دشمن جيكوب هم تونسته به اونجا نفوذ كنه و يكبار بن رو گول بزنه شايد

قبلا هم همونكارو كرده و شايد دستور ليدر بودن جان لاك رو هم همون شخص

داده.و اون بوده كه به ديگران گفته جان لاك استثنائيه و بايد ليدر شما بشه.و

شايد جان لاك واقعا استثنائي نبوده و فقط يك بازيچه بوده كه دشمن جيكوب از

طريق اون بتونه نقشه هاش رو پيش ببره. و شايد اين توجيهي باشه براي

اينكه ريچارد فهميده بود كه جان لاك موجود خاص و استثنائي نبوده.

اما ممكنه اين سوال پيش بياد اگه جان لاك خاص نبود پس چرا بعد از ورود به

جزيره مداوا شد.و در جواب هم ميگيم كه خيلي ها توسط جزيره مداوا شدند و

انرژي درماني بهشو كمك كرد.مثل رز.

و توي اتاق ايزاك(فردي كه رز براي مداوا و انرژري درماني بهش مراجعه كرده

بود) پر از عصا و وسائل افراد فلج بود.پس اونها هم توسط انرژي درماني خوب

شده بودند و جزيره هم كه منبع بزرگي از اون انرژي بود.پس شايد درمان جان

لاك دليل به استثنائي بودن اون نبوده باشه.


منظورم كلي من اينه كه ديگران مدت طولاني رو توسط همين شخص سركار و بازيچه بودن! خودش هم به جيكوب گفت: نميتوني حدس بزني چه بدبختي هايي كشيدم تا به اينجا رسيدم

مطلب دوم تاكيدي هست بر اينها:
البته مطلب بالا رو براي اين نوشتم كه يكي از بچه هاي سايت با تفسير آيتم ها و انتخابهاي جان به اين نتيجه رسيده بود كه لاك رهبر ديگران هست و صلاحيتش رو داشته!
فصل 4 اپيزود 11 ملاقات لاك كوچولو و ريچارد:

قرار بود ريچارد از لاك تست بگيره(اگه يادتون باشه لاك در سال 1950) به ريچارد گفت من رهبرتونم.فلان موقع هم متولد ميشم.باور نداري بيا و منو تست كن.اما نتيجه تست مطلوب نبود.
وسائلي كه روي ميز جلوي جان گذاشته شد يك وسيله چرمي بود(مثل دستكش يا كلاه يا چنين چيزي)
يك كتاب كه روش نوشته بود book of law .كتاب قانون.

يك كتاب كه روش نوشته بود قصه هاي اسرار آميز.

شيشه خاك

قطب نما

چاقو


و تفسير بنده اينطور هست:
تا جائي كه ميدونيم ديگران كه سردسته اونها ريچارد بود قانونمند بودند و بي دليل كسي رو نميكشتن و بهتره بگم قاتل نبودند.در واقع بد بودن با جيكوب مغايرت داره.و اونها قوانين محمكي داشتن كه هرگز از اونها سرپيچي نميكردن.بارها راجع به كلمه rules شنيديم كه چقدر هم روش تاكيد داشتن.
اما جان لاك كتاب قانون رو انتخاب نكرد ولي ريچارد از رهبري كه جيكوب انتخاب ميكنه چيزي غير از اين انتظار داشت.

در باره انتخاب شيشه خاك و قطب نما :
توي همون صحنه ديديم كه لاك به بازيهاي فكري و ادونچر كلا علاقه داره و براي نشون دادن اين ريچارد يه جمله درباره همين مسئله به جان ميگه: ميبينم كه به اين جور گيم ها علاقه داري جان.
بعدها هم جان رو ميبينيم كه توي مدرسه به معلمش ميگه من به ورزش به بوكس به ماهيگيري و ... علاقه دارم و اينها هم جز مسائل ادونچري ميشه كه جان بهشون علاقه داره.امانه بخاطر اينكه جان انسان خاصي براي جزيره محسوب ميشه.چرا؟ چون اگر چيزي در جان لاك بود به پيشنهاد ريچارد براي رفتن به پورتلند به طور غريزي جواب مثبت ميداد.(چون ميدونيد كه معلم جان بهش گفت كه كمپ علمي پورتلند به سرپرستي آقاي آلپرت از تو دعوت كرده). و ميدونيم كه ريچارد هم بعدها به جك ميگه كه من در سنين مختلف اون رو امتحان كردم و چيز خاصي در جان نديدم!
پس علاقه جان به قطب نما دليل به ليدر بودنش نميشه اگر اين چنين بود ريچارد خوشحال ميشد كه جان لاكي كه يهو پيداش شده و گفته كه من رهبرتون هستم واقعا ويژگي هاي يك رهبر رو داره.
جان به رهبري علاقه داره بله.به گشتن و جنگل گردي و به قول خودشون walkabout هم علاقه داره اما نه بخاطر اينكه خاصه. بخاطر اينكه به ادونچر علاقه داره!
درباره چاقو
sad.png
كه ديدين بيشتر از همه ريچارد رو عصباني كرد اين بود)

انتخاب قطب نما و خاك ذهن ريچارد رو به اين سمت سوق ميده كه جان رهبر جزيره خواهد بود و خوشحالش ميكنه.در واقع اين ويژگيها لازم هست اما كافي نيست و انتخاب آيتم چاقو همه چيز رو بهم ميريزه.چاقو نماد كشتار هست و نماد بي قانوني!
و اين با جيكوب و ريچارد و شيوه اونها مغايرت داره.

و مطلب آخر هم كه يه موضوع جديد هست....
جنگ جيكوب و دشمنش به خارج از كشيده شد.جيكوب شخصا مبارزه ميكرد!
از اپيزود هفت فصل 5 شروع ميكنم: "زندگي و مرگ جرمي بنتام"

بعد از چرخوندن اون چرخ و خروج از جزيره جان لاك توسط افراد

ويدمور معالجه ميشه و بعد از اون هم با ويدمور ملاقات ميكنه.جان

به ويدمور ميگه كه ريچارد به من گفته بايد بميري و ويدمور به لاك
ميگه: من نميدونم چرا ريچارد اين حرف رو زده اما من هرگز

نميگذارم چنين اتفاقي بيوفته.(شما ميدونيد دليل اين حرف ريچارد

اين بوده كه ريچارد توسط لاك تقلبي گول خورده)

و وقتي كه لاك بيشتر سوال ميكنه ويدمور جواب ميده: يك جنگ در

حال وقوع هست و اگر تو
به موقع افرادت رو به جزيره برنگردوني

طرف بد
(طرف اشتباه) برنده خواهد شد.

اولين چيزي كه ميخوام بگم اين هست كه منظور ويدمور از جنگي كه

در حال وقوع هست چيزي نيست جز جنگ بين جيكوب و دشمنش.

و بعد اين سوال پيش مياد چرا ويدمور از لاك ميخواد افرادش رو

برگردونه و چرا ميگه به موقع برگردون؟!

اين رو تا اينجا داشته باشين تا يك مطلب ديگه رو هم عرض كنم.

ميدونيم كه پس از سقوط هواپيما و همه اتفاقات دشمن جيكوب از

جان لاك استفاده كرد تا بتونه توسط اون جيكوب رو گول بزنه و همه

رو بكشه.... خوب ايلانا هم كه نتونست به جيكوب كمك كنه....

پس جيكوب فقط براي نجات خودش يك راه نجات خواهد داشت.

قضيه تغيير متغير رو كه دنيل بهش اشاره كرده بود رو به ياد بياريد.

و اين همون راه نجات جيكوب هست.چرا كه اگر بمب هيدروژني

منفجر بشه دريچه اي ساخته نميشه دزموندي هم داخل دريچه

نخواهد بود... و اوشينيك هم سقوط نخواهد كرد... جان لاك به جزيره

وارد نخواهد شد و دشمن جيكوب هم ازش استفاده نميكنه و

هيچكدوم از اين اتفاق ها نميافته. و جيكوب هم نمييمره.

خوب پس اگه افراد جزيره به همراه لاك برگردن مشكل جيكوب حل

خواهد شد! و همين دليل هم باعث شده كه ويدمور از لاك محافظت

كنه.


پس فكر ميكنم حالا روشن شد كه دليل ملاقات جيكوب با سعيد و

ناديا موقع كشته شدن ناديا چي بود.بر خلاف حرف بعضي از دوستان

درواقع جيكوب براي نجات خودش از كشته شدن سعيد جلوگيري

كرد و سعيد رو مشغول كرد تا ماشين فقط ناديا رو زير بگيره و نه

سعيد رو.جيكوب به سعيد نياز داشت!

پس اول از مرگ نجاتش داد و بعدش هم از ايلانا خواست تا سعيد رو

به زور و حقه به جزيره برگردونه!

اما
هارلي كه حاضر نبود به جزيره بياد... جيكوب شخصا سراغش

رفت و مخش رو زد تا هارلي هم به جزيره برگرده.كه موفق شد اينكار

رو هم بكنه!

پس ميبينيم كه جيكوب خودش براي كمك به خودش اقدام كرده بود.تا

افراد رو به جزيره برگردونه و اونها با انفجار بمب هيدورژني جلوي

تمام اتفاقاتي كه قرار بوده بيوفته بگيره.

من نظري ندارم كه بمب منفجر ميشه يا نه . و ايا جيكوب موفق

ميشه يا نه! چون تا فصل 6 بايد صبر كرد اما واضحه كه دليل كارهاي

جيكوب همين مواردي بود كه عرض كردم.

پس شايد بشه به اين نتيجه برسيم كه
در خارج جزيره هم بين زنده

موندن و كشته شدن افراد اوشينيك 6 يك جنگ به پا شده بود.

و صد در صد يك طرف جنگ جيكوب بود كه سعي در زنده نگه داشتن

اون افراد داشت تا برگردن به جزيره. و يك طرف جنگ هم كسي بود

كه دنبال كشتن سعيد بود اما با مبارزه جيكوب ناديا به جاي سعيد

قرباني شد.

من معتقدم اوني كه ميخواست سعيد رو با ماشين زير بگيره جز

افراد ويدمور نبود!‌چون ويدمور خودش كسي بود كه به جان گفته بود

افرادت رو به موقع به جزيره برگردون وگرنه طرف اشتباه و بد(سياه)

برنده ميشه.پس چرا بايد ويدمور بر خلاف خواسته خودش عمل

كنه؟!

و معتقدم توي اين قسمت ويدمور دشمن جيكوب نبود.اگر بود به

راحتي ميتونست دخل افراد اوشينيك رو بياره.و براي مبارزه با سعيد

و يا جاهاي ديگه همونطور كه ديديد به جاي تفنگ واقعي از دارت

بيهوش كننده استفاده نميكرد.و مستقيما اونها رو ميكشت.

تنها گزينه اي كه باقي ميمونه دشمن جيكوب هست كه ميتونيم

بگيم طرف دوم جنگ هست.

ميدونيم در بيرون جزيره ايلانا و افرادش جز دسته جيكوب بودن.

و شايد دشمن جيكوب هم دسته اي داشته باشه كه هنوز ناشناس

هستن و ما تا كنون فقط بعضي اعمالشون رو ديديم (مثل اقدام براي

كشتن سعيد)


اميدوارم لذت برده باشيد
لينك تريلر رو هم ميگردم ميگذارم... البته ديگه واسه شما ها پيدا كردنش كاري نداره

اينو بچه هاي اون سايت گفتن(درباره تريلر) :
البته دوستان اگه trailer سیزن 6 رو دیده باشن ....به حرفهاي مهسا میرسن ....اون قسمتش که جک به کیت میگه Maybe it just Our Destiny ....(یا یه همچین چیزی)....یه نوشته میاد رو صفحه که میگه But Thay Dont know Thay are Parts of a game Between light and dark.....یا یه همچین چیزی باز دقیق یادم نیست ...
اه جان لاک:biggrin1::biggrin1::biggrin1: این همه نکته داره ؟ من چقدر له :biggrin1:سریال نگا میکنم
 
آخرین ویرایش:

freedom

کاربر سایت
Jun 7, 2006
1,377
نام
رضا
ما هم به لاست بازان پيوستيم! سيزن يك رو گرفتم ببينم . 6 تا دي وي دي با زير نويس همون ع.ف جاويد . بعد اينكه دي وي دي ششم رو ديدم تازه فهميدم هر دي وي دي 4 قسمته! :d ميگم چرا يهو اينا از اينجا ميپرن اونجا ها! :d دوباره باس از اول ببينم! :d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر