آرام و آهسته در تاريكي ها قدم مي زند، گويي هنوز در تاريكي و خاموشي گمشده ي خود را نيافته است، هيچ گونه نگراني در خود نمي بيند همچنان با صبر و حوصله قدم از قدم برمي دارد، با آن سه چراغ ديد در شب سبز رنگش خود را به پشت پنجره مي رساند، صداي نفس نفس زدنش به گوش مي رسد، ولي آن طور كه به نظر مي رسد آنقدر هم خون سرد نيست، نگاهي به فضاي اطرافش مي كند برف تمام زمين را سفيد پوش كرده، آره امشب كريسمسه! ناگهان صداي خنده ي دختر بچه اي در خانه ي روبرويي به گوشش مي رسه، دختر بچه در كنار خانواده در حالي كه هديه ي خود را از والدين دريافت مي كند به بغل پدر خود مي رود تا سال نو را در كنار او آغاز كنند. آن شب، خاطره اي فراموش نشدني براي مرد بود، زيرا كريسمس سال پيش در كنار خانواده ي خود بود در حالي كه دخترش سارا را در آغوش داشت به او گفت: هميشه در كنارم بمان، حالا يك سال از اون ماجرا مي گذره با اين تفاوت كه ديگر دختر او در كنارش نيست، بله دختر او مرده و ديگر پيش پدر نيست! مرد با احساس خشم حركت را دوباره آغاز مي كنه بايد عاملين قتل دخترش رو پيدا كنه به پشت يك سرباز مي ره و با به آرامي سر او را از بدنش جدا مي كند، تا كمي آتش درونش خاموش شود. آن مرد مامور مخفي «سام فيشر» است.
همان طور كه حدس زديد مي خواهيم در مورد بازي Splinter Cell صحبت كنيم، قطعا شخصيت «سام فيشر» ((Sam Fisher را به خوبي مي شناسيد، كاراكتري با قابليت هاي منحصر به فرد، وقتي به هر جايي پا مي گذارد، كارش را به بهترين وجه ممكن انجام مي دهد، اگر سام فيشر را مي شناسيد مسلما كمپاني مشهور «يوبي سافت» (UBI SOFT) را بهتر از هر كمپاني ديگري به خاطر داريد، يوبي سافت به همگان ثابت كرده شخصيتي را بدون دليل به وجود نمي آورد تمامي شخصيت هاي توليد شده از اين كمپاني به بهترين شكل ممكن شخصيت پردازي شده اند، اين موضوع را در تمامي بازي هاي ساخته شده از اين شركت به وفور مي بينيم، شخصيت پرنس در بازي شاهزاده ي ايراني، شخصيت جك در بازي FAR CRY، شخصيت هاي «مت بيكر» و «جو هارت سوك» در BROTHERS IN ARMS نمونه ي كاملي از شخصيت پردازي موفق به شمار مي روند. اصولا اين كمپاني بازي ضعيف ندارد بازي هايي همچون: XII،CSI ،FAR CRY ، KING KONG، BROTHERS IN ARMS ، PRINCE OF PERSIA آثار جاوداني در صنعت بازي هاي كامپيوتري به شمار مي روند. در ابتدا لازم است توضيحاتي در مورد كمپاني يوبي سافت بدهيم.
سلطان مطلق بازي سازي...
در سال 1986 پنج برادر از خانواده ي «گوليموت» ((Guillemot شركت يوبي سافت را در فرانسه تاسيس كردند، در ابتدا مانند كمپاني هاي ديگر نظير: Sierra ، Novalogic تنها ناشر بازي ها بودند. ولي در طي سال هاي 1989 تا 1991 بر آن شدند تا به عنوان سازنده ي بازي عمل كنند. تقريبا سال 94 يا 95 بود كه اولين شعبه از كمپاني خود را در فرانسه و روماني تاسيس كردند تا به صورت تخصصي بازي بسازند، كه شعبه ي روماني به ساخت بازي هاي اكشن و ماجرايي مشغول شد. سال 1996 يوبي سافت با كمپاني هاي ديسني و برادران وارنر وارد مذاكره شد و قرار شد امتياز بسياري از فيلم ها را براي ساخت بازي از اين شركت ها خريداري كند. اوج موفقيت يوبي سافت در سال 2000 بود زيرا اين شركت با نويسنده ي مشهور «تام كلنسي» (Tom Clancy’s) وارد مذاكره شد و توانست او را به خدمت بگيرد. تام كه براي شركت Redstorm Entertainment كار مي كرد وموسس آن شركت هم بود پيشنهاد يوبي را پذيرفت و شروع به نگارش داستان هاي فوق العاده كرد. همچنينubi با شركت Blue Byte قراردادي منعقد كرد و طبق اين قرارداد Blue Byte متعهد شد بازي هاي تحت شبكه ي يوبي سافت را توسعه دهد (بازي The Settlers از اين كمپاني مي باشد). در ضمن يوبي سافت در سال 1996 آقاي Michel Ancel خالق شخصيت Rayman را در راستاي رسيدن به اهدافش به خدمت گرفت و از تجربيات او نهايت استفاده را برد. هم اكنون يوبي سافت با داشتن حدودا 22 شركت در اقسا نقاط دنيا يكي از بزرگترين و معتبر ترين شركت هاي بازي سازي محسوب مي شود. يوبي سافت داراي 6 مدير است كه هر كدام مدير شعبه هاي مختلف محسوب مي شوند در زير ليست هيئت مديره اين شركت همراه با توضيحات آن آمده است.
با مديران UBI SOFT بيشتر آشنا شويد!
YVES GUILLEMOT: رئيس اصلي شركت يوبي سافت آقاي گوليموت مي باشند، او به همراه چهار برادر ديگرش اقدام به تاسيس اين كمپاني كرد.
ALAIN CORRE : آلاين كور، تقريبا يكي از اولين افرادي بود كه به شركت پيوست، در سال 1998 به عنوان كارآموز وارد شركت شد، ولي پس از مدت بسيار كمي دستيار بازاريابي شركت شد، و در حال حاضر هم مدير بازاريابي شركت است، آلن به سرعت محصولات شركت را در آسيا پخش كرد و نام خود را به عنوان مدير بازاريابي لايق نزد گوليموت مطرح كرد.
LAURENT DETOC : لارنت در سال 1991 به يوبي سافت پيوست. او به غير از فرنسه در دفاتر بلژيك و هلند هم كار كرده است، در حال حاضر مسئول فعاليت ها در شمال آمريكا است.
غير از اين افراد آقايان SERGE HASCOËT و ALAIN MARTINEZ و خانم CHRISTINE BURGESS هر كدام مديران بخش هاي مختلفي هستند كه به علت كمبود فضا از توضيح آن ها خودداري مي كنيم.
همان طور كه اطلاع داريد بازي Splinter Cell داراي سه شماره است. اولين قسمت از اين بازي در سال 2002 به كارگرداني Richard Dumont منتشر شد سپس در سال 2004 نسخه يPandora Tomorrow به كارگرداني Florent Emilio Siri روانه ي بازار شد و در سال 2005 هم نسخه يChaos Theory را ارايه كردند. چيزي كه بيشتر در تمامي اين نسخه ها به چشم مي خورد شخصيت پردازي بسيار قوي كاراكتر ها به ويژه سام فيشر است، قصد داريم سه كاراكتر بازي را بررسي كنيم.
سام فيشر ((Sam Fisher
كاراكتر اصلي كه كنترل آن به عهده ي شما مي باشد، نامش سام فيشر است. او عضو ويژه ي سي اي اي (CIA) و نيرو هاي سوم سري دريايي ارتش ايالت متحده ي آمريكا (U.S. Navy SEAL Team 3) و كارمند Third Echelon مي باشد، در ضمن عضو نيروهاي ويژه ي آژانس امنيت ملي محسوب مي شود.
او در سال 1980 به عضويت نيروي هوايي آمريكا كه مقر آن در آلمان است پيوست و همان جا با همسر آينده خود آشنا شد، ولي پس مدتي كه از ازدواج آن ها مي گذشت همسرش بر اثر سرطان فوت كرد. تنها يادگار همسرش يك دختر بچه به نام سارا بود، سارا تنها چهار سالش بود كه مادرش از دنيا رفت و وظيفه ي نگهداري او به پدرش سام واگذار شد. سام هم به ناچار مجبور شد براي كار خود محل زندگي اش را به Maryland تغيير بدهد. سام به سرعت وارد عمليات هاي بسيار سختي شد، او همراه با كلنل "لامبرت" دست به عمليات هاي خطرناكي زد. لامبرت در ابتدا سام را وارد كشور افغانستان كرد تا يك گروهك تروريستي را از داخل منهدم كند، سام به راحتي از عهده ي اين كار بر آمد و خود را آماده ي ماموريت هاي سنگين تري مي كرد. عمليات هايي كه سام به آن افتخار مي كند شامل عمليات هاي: جنگل هاي تونس، كويت، ژاپن است كه با موفقيت به اتمام رسيد. در ضمن هر جايي كه بشريت را خطري تهديد كند سام در همان نقطه حاظر مي شود وحتا حاظر مي شود به عراق برود و گروه هاي تروريستي را از بين ببرد ولي به علت خطراتي كه ممكن بود او را تهديد كند توسط Anna Grimsdóttír از رفتن به عراق منصرف شد. سام توانايي هاي بالقوه و ويژه اي دارد كه تمامي اين توانايي ها جز شركت در تمرينات ارتش و NSA ممكن نيست. او به راحتي از مكان هاي مرتفع بالا مي رود، دشمنان را به صورت مخفيانه از بين مي برد، با اسلحه ها به خوبي كار مي كند، شايد طراحان يوبي سافت اين همه توانايي را از روي افراد واقعي شبيه سازي كرده باشند. حركات سام مخلوطي از توانايي هاي سه بازيگر مشهور هاليوود است. باز كردن پا به صورت 180 برگرفته از «ژان كلود ون دام» Jean-Claude Van) Damme) مي باشد و گرفتن اسلحه و شليك كردن بدون هيچ گونه ترديدي برگرفته از «پيرس برازنان» (Pierce Brosnan) در فيلم جيمز باند مي باشد. از تمامي اين موارد كه بگذريم مي رسيم به مدل چهره ي سام! اين كه هنرپيشه ي استفاده شده براي ساختن چهره ي سام چه كسي مي باشد كمي بحث بر انگيز است! طراحان يوبي سافت براي خود چندين انتخاب داشته اند: 1: جرج كلوني 2: توماس جان(پانيشر معروف) 3: بروس ويليس، كه چهره ي هر كدام از اين هنرپيشه ها به صورت سام شبيه است ولي چيزي كه طراحان يوبي سافت روي آن پافشاري مي كنند و همان طور كه كاملا مشخص است چهره ي سام فيشر از روي هنر پيشه ي معروف «جورج كلوني» ((George Clooney ساخته شده است.
همان طور كه در عكس مي بينيد ما سعي كرديم تا چهره ي جرج كلوني را در سمت راست و چهره ي سام فيشر را در سمت چپ، آن قدر به هم نزديك كنيم كه شما به طور كاملا واضح ببينيد كه اين دو چهره چه قدر به هم شبيه هستند!
بعد از مدل سام نوبت به صداي او مي رسد، قطعا صداي او براي شما آشناست صداي سام كاملا پخته و سنگين و مناسب هيكل تنومند او در نظر گرفته شده. صداي شخصيت سام فيشر را آقاي «مايكل ايرون سايد» (Michael Ironside) انجام داده اند. مايكل متولد 12 فوريه 1950 تورنتو كانادا است، تنها 15 سال داشت كه با بازي در شو هاي تلويزيوني و تبليغات استعداد درخشان خود را به همه ثابت كرد. از سال 1984 به صورت جدي كار بازيگري را آغاز كرد و تا كنون بالغ بر 137 فيلم در كارنامه ي هنري خود دارد از مهمترين اين آثار مي توان به فيلم هاي: Top Gun، Major Payne، Guy X اشاره كرد.
در حقيقت لامبرت كنترل كننده ي حركات سام فيشر است. در مواقع ضروري سام را راهنمايي مي كند او رئيس بخش Echelon's مي باشد. خود او يكي از آموزش ديدگان ارتش مي باشد و در هك، تحقيق، عمليات هاي شبانه تخصص فراواني دارد. با اين كه سني از او گذشته و صداي كلنگ گورش شنيده مي شود! ولي مهارت خاصي در گرفتن افراد از پشت و ضربه زدن با چاقو دارد. صداي اين شخصيت را Don Jordan انجام داده است.
مادر او در سال 1973 همراه با خانواده از آمريكا به Akureyri واقع در شمال ايسلند مهاجرت كرد و فرزند خود آنا را در همان جا به دنيا آورد، در مدرسه و دبيرستان همواره علاقه ي خاصي به كارهاي مخفيانه و دزدكي داشت كه بالاخره توانست نام خود را در نيروي دريايي آمريكا ثبت كند و با سام فيشر همكار شود، او مسئول چك كردن كامپيوتر ها هنگام ماموريت هاي مهم است و وظيفه ي هماهنگي اعضا را به عهده دارد. در 20 فوريه سال 2005 با Anthony McCartney ازدواج كند.
صداي اين شخصيت را خانم «كلوديا بسو» (Claudia Besso) انجام داده است.
اگر كمي به داستان بازي نگاه كنيد مي بينيد كه با چه ظرافت و دقتي نوشته شده است، نويسندگان اين بازي يكي از خبره ترين نويسندگان حال حاضر دنيا مي باشند. اگر كمي به نوشته ي بالاي اين بازي دقت كنيد نام Tom Clancy به مانند يك ستاره مي درخشد، بايد بدانيد كه «تام كلنسي» (Tom Clancy) نويسنده ي اصلي اين بازي مي باشد و ايده ي اصلي داستان بازي برگرفته از تام كلنسي مي باشد. البته علاوه بر تام J.T. Petty هم كار نويسندگي اين بازي را به عهده داشته ولي ايده ي خلق شخصيت ها در ابتدا به ذهن تام كلنسي رسيده است.
تام كلنسي كيست؟
تام كلنسي متولد 12 آپريل 1947 در بالتيمور آمريكا و در بيمارستان فرانكلين مي باشد، نام اصلي او Thomas Leo Clancy است و شهرتش به خاطر داستان هاي حيرت انگيزي است كه به جرات مي توان گفت تنها با يك بار خواندن اين كتاب ها، هيجان سلول هاي بدنتان را فرا مي گيرد! او تحصيلاتش را در دبيرستان Loyola در Towson به پايان رساند. سپس در كالج Loyola رشته ي ادبيات انگليسي را برگزيد و در طي مدت تحصيلش اولين كتاب هاي خود را نوشت. تام در رابطه با انتخاب رشته اش مي گويد: هيچ وقت در درس فيزيك شاگرد زرنگي نبودم به همين خاطر ادبيات را برگزيدم.
حواشي زندگي تام كلنسي!
تام در سال 1970 با خانم «واندا» ((Wanda ازدواج كرد، ولي در سال 1998 از او جدا شد! واندا معتقد بود تام با خانم «كاترين هانگ» KatherineHuang)) پنهاني رابطه داشته و اين دو نفر مخفيانه از طريق اينترنت با هم ارتباط برقرارمي كردند جالب اين جاست كه خانم Huang با شناسه هايي نظير Bin Bin و Ping Ping در اينترنت گشت و گذار مي كرده ولي ونداي با هوش مچ تام كلنسي را به راحتي گرفت. ولي اين پايان ماجراي تام نبود زيرا او در سال 1999 در حالي كه وارد 52 سالگي شده بود با خانم Alexandra Marie Llewellyn 32 ساله كه نويسنده بود ازدواج كرد. به گزارش واشنگتن پست تام كلنسي بعد از طلاق همسر اولش قصد داشت با دختر خواهر وزير امور خارجه ي اسبق آمريكا كالين پاول (ColinPowell) ازدواج كند ولي از ماجراي بعد از آن اطلاعات كمي در دست است و براي محافظت از زندگي خصوصي تام كلنسي از پرداختن به جزييات ديگر زندگي خصوصي او پرهيز مي كنيم. اكنون تام داراي 4 فرزند است. تام كلنسي يكي از طرفداران دين اسلام به شمار مي رود و بعد از حملات تروريستي 11 سپتامبر در مصاحبه هايي كه CNN ترتيب داده بود حمايت خود را از دين اسلام اعلام كرد. در سال 1998 قصد خريد باشگاه راگبي Minnesota Vikings را داشت كه در مورد قيمت باشگاه به توافق لازم نرسيد، او هم اكنون نايب رئيس پروژه هاي اجتماعي-عمومي باشگاه بيسبال Baltimore Orioles است.
آثار و كتاب شناسي
اگر هنرپيشگاني نظير: بن افلكت، هريسون فورد در دنياي سينما شهرت بسياري دارند، بايد بدانيد كه شخصيت «جك رايان» (Jack Ryan) در عالم نويسندگي مانند اين هنرپيشگان، معروف و محبوب است. جك رايان شخصيت ساختگي ذهن تام كلنسي مي باشد كه در بسياري از كتاب هاي او حضور دارد، اين شخصيت به مانند خود تام عضو نيروهاي ايرلندي-آمريكايي ارتش مي باشد كه در قالب داستان هاي گوناگون حضور پيدا مي كند. از رمان هاي تام مي توان به آثاري هم چون The Hunt for Red October، Red Storm Rising، Clear and Present Danger، The Sum of All Fears اشاره كرد هم چنين در زمينه ي نويسندگي بازي هاي كامپيوتري علاوه بر بازي Splinter Cell مي توان بازي هاي: Rainbow Six، Ghost Recon، The Sum of All Fears را نام برد.
قصد داريم مصاحبه اي كوتاه با تام كلنسي داشته باشيم.
بعد از اينكه موفقيت هاي بسياري در زمينه ي داستان نويسي فيلم كسب كرديد چه طور شد كه تصميم گرفتيد شركت بازي سازي خودتان Red Storm را تاسيس كنيد. شما بازي را وسيله اي جديد براي قصه گويي مي ديديد؟
من خودم تا قبل از اين چندين بازي كامپيوتري انجام داده ام، من قصد دارم بازيكن خود تصميم بگيرد. من به بازيكن اجازه مي دهم كه خودش داستان را انتخاب كند. و به همين خاطر رو به داستان نويسي بازي ها آوردم و شركت خودم رو تاسيس كردم.
براي اولين بار كه داستان Rainbow Six را نوشتيد، قصد شما اين بود كه اين داستان را به صورت فيلم درآوريد يا به صورت بازي.
اكتبر سال 1996 بود كه من به همراه دوستانم در ويرجينيا يه قرار ملاقات گذاشتيم، تو اون ملاقات تصميم گرفتيم كه داستاني بنويسيم كه بسيار جذاب باشه، من روي خط داستاني و شخصيت پردازي ها كار كردم و قصدم اين بود كه داستان را به صورت يك بازي كامپيوتري تبديل كنم.
بعد از انتشار Rainbow Six خيلي از مردم به سمت اين بازي كشيده شدند، آيا اين موفقيت تصادفي بود؟
وقتي كه اين بازي منتشر شد خود من انتظار اين همه فروش را نداشتم، به طوري كه هفتصد هزار نسخه از آن طي مدت كوتاهي به فروش رفت. ما هم، خيلي متعجب شده بوديم ولي استقبال مردم بي سابقه بود.
در مورد داستان بازي Splinter Cell صحبت كنيد؟
اين بازي هم به مانند داستان هاي ديگر نگاشته شده، در ابتدا من فردي را در ذهنم مي پروراندم كه در مقابل ظلم و جور مقاومت كنه، بعد ها اين شخصيت را بيشتر گسترش دادم تا شخصيت سام فيشر شكل گرفت، حتا من سلاح هاي ويژه اي در اختيار او قرار دادم تا او از ديگران متمايز بشود و بازيكن احساس هيجان بكند.
جلوه هاي گرافيكي
جلوه هاي گرافيكي در اين بازي يكي از برترين ها محسوب مي شود، اين بازي درهر سه شماره از موتور گرافيكي Unreal Engine 2.0 استفاده مي كند، استفاده از اين موتور پرقدرت كه ساخت شركت Epic مي باشد جلوه هاي بسيار زيبايي را در اختيار طراحان گذاشته. اين روز ها جدل بر سر استفاده ي نسخه ي سوم بازي از Unreal Engine 3 قوت گرفته، در حالي كه بايد گفت نسخه ي سوم بازي ((Chaos Theory از همان موتور Unreal 2.0 بهره مي برد ولي در عين حال از امكانات Unreal Engine 3 به طور بسيار مختصري استفاده مي كند. نسخه ي چهارم اين بازي به طور كامل و اختصاصي از Unreal Engine 3 استفاده خواهد كرد.
در اين قسمت مي خواهيم مصاحبه اي با Clint Hocking كارگردان نسخه ي Chaos Theory انجام دهيم.
به چه شكل به يوبي سافت راه پيدا كرديد؟
من توي ونكور كانادا بودم و به عنوان نويسنده در UBC كار مي كردم، زماني رو هم به طراحي مراحل در بازي UnrealEd اختصاص دادم. خلاصه وقتي فهميدم يوبي سافت نويسنده نرم افزاري مي خواهد من هم فرم هاي مخصوص رو پر كردم و اون ها منو به قسمت بازي Splinter Cell فرستادن. من هم پس از مدتي به عنوان كارگردان نسخه ي سوم و طراحل مراحل (Lead Level) انتخاب شدم.
در جواني چه بازي رو از همه بيشتر دوست داشتيد؟
منظور شما از جوان چيه؟ مگه آلان جوان نيستم؟
چرا آلان هم جوانيد منظورم آن زمان هاي دورتره؟
اون زمان چون بازي كمتر بود ما بيشتر بازي هاي مدرسه اي و گروهي انجام مي داديم، بعد از مدتي خودم از همان ابتدا كار ساخت بازي را شروع كردم و در برنامه ي Basic اولين بازي خودم رو ساختم. امروزه من هم علاقه ي بسياري به بازي هاي Civilization و Doom دارم.
دوست داشتيد نويسنده بوديد يا طراح؟
من در ذهنم ضرورتي نمي بينم كه اول كدام خوب است، هميشه نوشتم چه به طور آزمايشي چه رسمي اين كاغذ است كه هميشه خواننده و نويسنده را آزمايش مي كند و سد بين آن ها را مي شكند. تمركز من همواره روي طراحي بوده و كار بسيار سختي هم مي باشد، زيرا بدون تصور بايد مراحل را با بافت داستاني بازي تطبيق بدهيد.
كدام نويسنده را بيشتر دوست داريد؟
نويسنده هاي بسياري را دوست دارم زيرا نويسنده ها زمان را در داستان كشف مي كنند. از بين نويسندگان به كارهاي Simon Singh علاقه دارم همچنين گاهگاهي ادبيات رم و يونان باستان را مطالعه مي كنم در ضمن از طرفداران شكسپير هستم. در كتابخانه مدت زيادي به خواندن رمان هاي عاشقانه مشغول مي شوم.
قبلا چه بازي هاي معروف ديگري را طراحي كرده بوديد؟
Deus Ex و Thief بازي هايي بودند كه چند سال پيش طراحي كردم.
متهم گريخت!
نسخه ي چهارم بازي Splinter Cell با نام Double Agent براي بهار سال 2006 آماده مي شود، بدون كوچكترين ترديدي داستان اين قسمت زيبا ترين داستان اين مجموعه است. زيرا ماجرا دگرگون شده وهيچ چيز به مانند قبل نيست. تا به امروز گوشه اي از داستان فاش شده است. ما هم قصد داريم كاملا اين قسمت مهيج را بررسي كنيم البته هنوز هيچ چيز قطعيت ندارد و طراحان بازي اطلاعات را در هاله اي از ابهام قرار داده اند.
نگاه اول به داستان
اين بار داستان بازي چندين سال بعد از نسخه ي Chaos Theory مي گذرد، دختر سام فيشر بر اثر تصادف با يك راننده ي مست كشته مي شود. حتا روزنامه ها هم خبر فوت او را چاپ مي كنند.
در گزارش اين روزنامه آمده است كه: "به گزارش پليس، صبح ديروز راننده اي به يك خانم 23 ساله با نام سارا فيشر برخورد كرد. طبق تحقيقات پليس اين راننده با سرعتي معادل 50 كيلومتر در ساعت به اين دانشجو برخورد مي كند. جسد نيمه جان او به بيمارستان شيكاگو برده مي شود. ولي بر اثر ظربه ي مغزي فوت مي كند". سپس اين روزنامه در ستوني ديگر به معرفي او مي پردازد اين روزنامه درباره ي سارا فيشر مي نويسد كه:
سارا در 31 مي 1985 در آلمان متولد شد. سپس به همراه پدر سام فيشر به دبيرستاني در Towson رفت، بعد از مدتي به عضويت تيم راگبي مدرسه درآمد و لياقت خود را به همگان ثابت كرد. علاوه بر راگبي ورزش كيك بوكسينگ را هم آموخت و مدال هايي در اين رشته ي ورزشي كسب كرد و بعد از چند سال به تدريس اين ورزش پرداخت.
سام فيشر در معرض اتهام!
سام قبل از اين ماجرا بر اثر دزدي از يك بانك به زندان انداخته مي شود. گويا در حدود چند سالي در بند گرفتار مي شود، وقتي جريان كشته شدن سارا به او داده مي شود فكر فرار از زندان به سر او مي زند. او مي داند كشته شدن سارا كاملا ساختگي و كار دشمنان اوست. پس هر چه سريعتر به كمك زندانيان ديگر از زندان مي گريزد. از طرفي Third Echelon حكم اخراج او را صادر كرده است.
و در پي دستگيري اوست. حالا هم تبهكاران به دنبال او هستند و هم نيروي پليس! سام در ابتدا قصد فرار از كشور را داشت و پاسپورت تقليبي با نامي جعلي براي خود محيا كرده بود.
تا از كشور خارج شود همان طور كه در عكس مي بينيد اين پاسپورت متعلق به سام است ولي هنوز به طور قعطي مشخص نيست كه آيا سام به فرانسه خواهد رفت يا خير. اين گوشه اي از داستان عجيب نسخه ي چهارم بود كه بايد در بهار امسال منتظر آمدن اين بازي زيبا باشيم.
سام فيشر بر روي پرده ي نقره اي هاليوود!
كمپاني پارامونت (Paramount) قصد دارد با همكاري مردان يوبي سافت و به نويسندگي تام كلنسي و JT Petty و John J. McLaughlin از روي بازي Splinter Cell فيلم بسازد. اين فيلم به كارگرداني «پيتر برگ» (Peter Berg) داستاني غير از داستان بازي خواهد داشت. هنوز پيتر برگ انتخاب بازيگر نداشته و مشخص نيست چه هنرپيشه اي نقش سام فيشر را ايفا خواهدكرد، احتمالا يكي از انتخاب هاي پيتر برگ جرج كلوني خواهد بود.
الگوبرداري از شهرها
در سه قسمت بازي Splinter Cell به ماموريت هايي برخورديد كه در كشورهاي آسيايي مثل كره و چين اتفاق مي افتاد، بايد مطلع شويد كه طراحان بازي تمامي مراحل و ساختمان ها را از روي مدل هاي واقعي شهرها الگو برداري كرده اند به عنوان مثال ساختمان هاي طراحي شده به سبك چيني از خود شهر شانگهاي برداشته شده، در زير عكس هاي مدل سه بعدي همراه با توضيحات كوتاه آمده است.
LIGHTHOUSE: اين مركز ديدباني در پرو قرار دارد و در بازي به صورت بسيار زيبايي طراحي شده است.
CARGO SHIP: اين كانال زيرزميني حوالي اقيانوس آرام در 90 كيلومتري جنوب غربي پاناما قرار دارد كه شما ماموريت بسيار سختي را در اين كانال انجام داديد.
BANK: بانك MCAS در پاناما با نور پردازي دقيقي طراحي شده است.
HOKKAIDO: يكي از زيباترين مراحل بازي در هوكايدوي ژاپن اتفاق مي افتاد، وظيفه ي شما نابود كردن سربازي بود كه بالاي كوه ايستاده است.
BATTERY: شمال كره همواره غروب هاي بسيار زيبايي دارد، غروب خورشيد با كوچكترين جزييات به تصوير كشيده شده.
SEOUL: سئول جنوب كره با آن ساختمان هاي بلند چشم هر فردي را خيره مي كند.