سلام به همه گفتم طبق قولم بیام خاطراتمو تموم کنم .
خوب دفعه قبل اگه یادتون باشه تا سر تیکن 3 گفتم بهتون . خلاصه مطلب اینکه من و پنج نفر از دوستام همه باهم شروع کردیم به یاد گیری تکن 3 اول از یکی از بچه ها که تکن قوی هم داشت خواستیم بهمون یاد بده اسمشم ارشام بود یادش بخیر پسر خوبی بود . خلاصه بعد از تقریباَ 2 یا 3 هفته همه به یه حدی رسیدیم که فنون بازیو راحت می زدیم البته بیشترشو
بعد شروع کردیم با همین دوستمون به تیکن بازی کردن یه روز صاب کلوپ که پسر خیلی خوبیم بود اسمشم مهدی بود البته لازم به ذکر ایشون لیسانس الکترونیک بودن
برگشت به ارشام گفت ارشام یه چیزی بهت می گم نگی نگفتی ارشام گفت چی ؟ گفت به هر کس تیکن یاد میدی بده اما از این بیشتر به تکاوچ یاد نده گفت چرا ؟ گفت این خط این نشون یه روز برات شاخ میشه :confused:
من یهو گفتم این چه حرفیه میزنی مهدی من هنوز یه راندم نمیتونم ارشامو ببرم . مهدی گفت حالا من گفتم که اون روز نگی چیشد .
میدونید باید بگم اون روز بد جوری روحیه گرفتم :cheesygri راستش نمیدونم چه جوری به این نتیجه رسیده بود ولی پیش بینیش درست در اومد و اولین کسی که از ماها اونو زد من بودم . اون روز ارشام انقدر عصبانی شد که نزدیک بود منو بزنه . مهدی بهش گفت بهت گفته بودم خودت گوش نکردی .خلاصه بعد از یه مدت یکم میشه گفت بازیمون خوب شد یه روز فهمیدیم که کلوپ پایینی ps2 آورده و اونجا دیگه تیکن تگ بازی می کنن و گندشونم یکیه به اسم سعید تهرانی اون یکی از نفرای اصلی تهران بود اون موقع حدود فکر می کنم 25 سالو داشت . پسر خیلی خوبی بود . خلاصه رفتم اونجا و با چند نفرشون تیکن تگ بازی کردم جدای از کف کردن جلوی گرافیک ps2 .
همه شونو بردم بعد اونا گفتن راست می گی با سعید بازی کن منم گفتم بیارید باهاش بازی می کنم
زیادی احساس قدرت می کردم .بعدش حدوداَ 2 روز بعد فهمیدم بچه های ما با سعید بازی کردن و چشمتون روز بد نبینه باورم نمیشد خودشون می گفتن 10 دست بازی کردن 3 رانده و همه راندها رو پرفکت شدن که البته برام باورش غیر ممکن بود اما بعداَ فهمیدم چه کلکی زده نامرد . خودش بهم گفت . به هر حال با سعید آشنا شدم و اونم هم بهم تیکن یاد داد هم اینکه نفرات اصلی بهم گفت تو تهران کیا هستن . راستش حتماَ خیلی هاتون خانه کودک پارک ساعی رو رفتین و میدونید که اونجا هم بساط تیکن براه بود البته من خیلی سال نرفتم . اما اگه هنوز باشن به اونا بگید هم بهتون می گن سعید تهرانی کیه یکی از پاتوقاش اونجا بود .
اصلاَ بزارید نفرات اصلی تیکن تهرانو بهتون بگم البته از بابت اسماشون معضرت می خوام آخه بعضیاشون لغب های خوبی ندارن . به هر حال اینا بودن .
نفر او به اسم حسن کازویا ایشون که بعدها باهاش دوستم شدم بچه فلاح بود اما دائماَ همه جا بود جز فلاح :cheesygri. علت این اسم گذاریم معلومه دیگه . اینم بگم من دفعه اول تیکن 5 باهاش بازی کردم که 10 هیچ باختم . :blushing:.
نفر بعدی اسمش علی بود که من زیاد ندیدمش اما تعریفایی که همه ازش می کردن یه جورای از یه آدم روانشناس بود . طبق گفته بچه ها هر فنو یه بار ببینه دیگه نمی خوره به این راحتیا .
راستش یکی از دوستام که تیکن قوی هم داشت باهاش بازی کرده بود و قسم می خورد یه دست داشته میبردتش که اگه یه مشت معمولی میزده علی باخته بوده اما علی 15 دقیقه تمام رو ساعت که بچه ها تایم گرفتن یه ضرب دفاع کرده در آخرهم دوستم مغزش هنک کرده برای یه لحظه ایستاده و علی دخلشو آورده . من ندیدم ولی از هرکسی که پرسیدم دقیقاَ همینو گفت .
میدونید یاد ندارم 1 دقیقه اینجوری دفاع کرده باشم .
خلاصه بقیه بچه ها پشت سر اینا بودن و دائماَ بالا پایین میشدن . که با اجازتون همه رو اونموقع بردیم اما با علی که اصلاَ نشد بازی کنم با حسن هم 2 بار بازی کردم که عین دوبارشو باختم ولی دفعه دوم خوب جلوش طاقت آوردم و حتی اگه بهتر بازی می کردم بعید نبود بزنمش :cheesygri.راستش خیلی از خاطراتمو نگفتم چون خیلی زیاد میشد و احتمالاَ حوصلتون سر میرفت .
میدونید وقتی بچه بودم هم همینطوری بودم موقع انشا نوشتن همش گیر می کردم ولی وقتی میوفتادم رو دور نوشتن کتاب می نوشتم :cheesygri یکم بی جنبهم شرمنده .
امیدوارم خوشتون اومده باشه اگه بد بود میبخشید. راستش اصلاَ دلو دماغ نوشتن همینارم نداشتم ولی نوشتم .
موفق باشید.