درود.
هفته ديگر Heavy Rain عرضه خواهد شد و انتظار 5 ساله ي تمام طرفدارانش را جواب خواهد داد. هرچند هم اكنون اين بازي در بازار ايران پيدا مي شود ، ولي به نظر اين آخرين مصاحبه با David Cage است كه در مورد Heavy Rain قبل از عرضه بازي انجام خواهد شد.
سايت Eurogamer اين بار با مردي كه سالها درمورد عشق ، رستگاري و احساسات در بازي ها صحبت كرد مصاحبه اي انجام داده. در اين مصاحبه بازهم سخنان هنجار شكن كيج و ديد متفاوت او را خواهيم ديد.
اولين Review هاي بازي بيرون آمد. نظرتان در مورد واكنش مردم چيست ؟
فكر كنم خيلي مثبت بود. با بيشتر مطالبي كه خواندم واقعا خوشحال مي شدم. من بيشتر فكر مي كردم با نقدهاي منفي و امتيازها متفاوت رو به رو خواهيم بود. فكر مي كردم 50% مردم پي ببرند اين بازي چه عنوان بزرگي است و بگويند:" چرا قهرمان بازي اسلحه ندارد" ، اما در حقيقت اين فكر درستي نبود . متوسط امتيازهاي بازي 9 از 10 بوده و من خيلي خوشحالم. فكر كنم اين بازي به خبرنگارها و نويسندگان اجازه مي دهد خيلي خوب باشند و در نوشتن مطالبشان موفق باشند.
اين خيلي براي ما خوب است كه چيز متفاوتي براي نوشتن داريم.
دقيقا. به خاطر اين كه وقتي شما در مورد يك بازي شوتر ديگر مي نويسيد فقط مي توانيد بگوييد گرافيك بازي چقدر خوب است ، چه مقدار دشمن در بازي وجود دارد ، چه تعداد مرحله در بازي است ؛ ولي با Heavy Rain همه روزنامه نگارها بايد طور خاصي بنويسند و سبك خاص و جبهه متفاوتي نسبت به بازي بگيرند و اين چيز جالبي براي ديدن و شنيدن است.
جذاب ترين واكنش نسبت به بازي براي شما كدام بوده است ؟
صادقانه بخواهم بگويم ، خيلي است. Preview آقاي Tom Bramwell از Eurogamer . اين واقعا مرا غافل گير كرد به خاطر اين كه بازي اجازه داد كه او چيزي در مورد زندگي خودش بگويد ، فكر مي كنم اين خيلي ناب و فوق العاده بود ؛ منظورم اين است كه چه تعداد بازي وجود دارد كه كاري كند كه شما از زندگي شخصيتان بگوييد ؟ خيلي كم. فكر مي كنم نمايش اين بازي تنشي در مردم ايجاد مي كند.
همچنين من Review مجله Official PlayStation Magazine در US را دوست داشتم. آنها فوق العاده نوشته بودند و امتياز 5 از 5 را به بازي دادند و در طول Review آنها اصلا در مورد تكنولوژي و گرافيك صحبت نمي كردند ، آنها فقط راجع به احساسي كه وقت بازي كردن داشتن مي گفتند ، اين دقيقا چيزي بود كه من مي خواستم بخوانم. تكنولوژي را فراموش كنيد ، اينها فقط وسيله هستند. هيچ كس اهميت نمي دهد . چيزي كه مهم است اين است كه بازي از لحاظ احساسي چيزي به دست آورده يا نه.
آيا صحنه اي خاص در بازي وجود دارد كه شما خيلي به آن علاقه داشته باشيد؟
يك صحنه اي در بازي است كه من خيلي آن را دوست دارم. اسمش پدر و پسر است. اين صحنه اي است كه Tom آن را در Preview خود به آن اشاره كرده بود. اين صحنه دقيقا چيزي است كه ما مي توانيم آن را "ضدبازيهاي كامپيوتري" بناميم. چيز خاصي اتفاق نمي افتد ، شما كسي را نمي كشيد ، تقريبا هيچ كاري هم نمي كنيد ، ولي اين صحنه فقط در مورد ميزان ناراحتي و دپرسينگ است.
فكر كنم شما واقعا حس كنيد چرا اين صحنه غم انگيز است و شما اين را بين پدر و پسر به خوبي حس خواهيد كرد . اين صحنه در مورد خوب يا بد بازي كردن نيست ، شما فقط مي خواهيد اين پدر دوباره با پسرش دوست شود ، اما بايد بار گناه را هم تحمل كنيد.
من در مورد بعضي از چيزها در اين صحنه غافل گير شدم. اولي اين بود كه چقدر اين صحنه غم انگيز بود و ديگري اين است كه بازي خيلي آرام شروع مي شود. آيا اين كار از قصد بود؟
بله. اين يك انتخاب خيلي جالبي بود. در بعضي از Review هاي ضعيف نويسنده مي گويد:" اوه من نمي خواهم در يك بازي آب پرتقال بخورم" . من فكر نمي كنم Heavy Rain فقط مربوط به نوشيدن آب پرتقال باشد ! ولي جالب اين جا است كه مردم چه چيزهايي را از بازي به خاطر دارند.
اين يك ريسك بود. من مي توانستم بازي را با يك مرحله هيجاني با اتفجار هم درست كنم و اين خيلي هم راحت بود ...
آيا فكر نمي كنيد همين موضوع باعث بعضي برداشتهاي بد بشود ؟ بهتر و آسان تر نبود همين كار را مي كرديد ؟
درسته...درسته. اين تصميم آساني نبود و ما طي جلساتي در Quantic Dream و حتي با Sony در مورد آن بحث كرديم ، چون ممكن بود مردم بگويند:" من اين بازي رو دوست ندارم ، خيلي آرام است" . اما بايد بگويم اين بازي زمان مي برد ، بايد صبور باشيد و اگر صبر كنيد جايزه اي دريافت مي كنيد و در ادامه بازي احساسات شما را تسخير خواهد كرد.
من پس از بازي كردن Heavy Rain مستقيما يك فيلم سينمايي ديدم و تفاوتهايي را مشاهده كردم. تفاوت اين بود كه اين بازي بلند تر از يك فيلم سينمايي است و بيشتر شبيه به سريال مي ماند. آيا راهي براي روايت داستان HR در مدت زمان كمتر هم هست ؟
حتما...حتما. گذشته از ساخا HR ما مي خواستيم يك سبك جدا بسازيم. مي خواستيم به سبك ديگري داستان را روايت كنيم و سعي كرديم زباني براي روايت داستان بسازيم. با اين روش ما در آينده مي توانيم يك كمدي يا يك ترژدي هم بسازيم.
شايد روزي بخواهم داستاني از شكسپير را در اين سبك بگويم كه خيلي سخت ولي جالب خواهد شد . چطور يك تراژدي از شكسپير را در قالب يك بازي بسازيم و بازيباز را وادار به كنترل آن كنيم. اين واقعا هيجاني است.
ولي در همين موقعيت ما مي توانيم يك فيلم سينمايي حتي به كوتاهي 30 دقيقه بسازيم ، فرقي ندارد شما هركاري مي توانيد بكنيد چون ما يك زبان اختراع كرديم كه هر داستاني را مي توانيد با آن بگوييد.
شخصا پس از Heavy Rain مي خواهيد چه كار كنيد ؟ آيا همين سبك Heavy Rain را ادامه مي دهيد يا كلا يك كار متفاوت مي كنيد ؟
هردو. من دوست دارم احساسات را در اين گونه سبك ها رها كنم. اما يك چيز را قطعي بگويم كه Heavy Rain آخرين عنوان من در مورد قتل هاي زنجيره اي خواهد بود و آخرين عنوان Thriller من.
آيا فكر مي كنيد فضايي براي ساخت يك درام براي بيش از يك بازيباز خواهد بود ؟
اوه ، بله ، بله. فكر مي كنم شدني باشد و اين چالش بعدي ما خواهد بود. وقتي من مشغول فكر كردن در مورد Heavy Rain در قالب يك بازي تك نفره بودم ، ايده هاي جالبي براي همين سبك در مورد قسمت Multiplayer هم به ذهنم رسيد.
آيا بازي بعدي شما بازهم يك عنوان انحصاري براي PS3 خواهد بود ؟ اگر اين طور است آيا از تكنولوژي 3D و موشن كنترل استفاده خواهيد كرد ؟
{ سكوتي طولاني}... ما به هردو علاقه داريم. ايده اوليه ساخت Heavy Rain بر پايه موشن كنترل بود . اين چيزي بود كه ما مي خواستيم اختراع كنيم. قرار بود يك تكه دستگاه بالاي Dual Shock قرار بگيرد كه توسط Eye Toy شناسايي شود . اين ايده براي چهار سال پيش بود و ما با سوني هم صحبت كرديم ، اما اين كار در آن زمان شدني نبود.
ولي ما خيلي به موشن كنترلر علاقه داريم و با آن بازي هم كرديم ، و بله در آينده كارهايي با آن خواهيم كرد.
خب آيا بازي بعدي يك عنوان انحصاري براي PS3 خواهد بود؟ خب اين كاملا به ناشر بازي بعدي ما بستگي دارد ؛ اگر سوني بازهم ناشر باشد ، مشخص است كه يك عنوان انحصاري خواهد بود.
به نظرتان چقدر از اين بازي بفروشيد برايتان موفقيت خواهد بود ؟ فكر مي كنيد چند در صد اين بازي موفق خواهد بود.
من اين معيار را فعلا نزد خودم نگه خواهم داشت تا پس از فروش بازي. ولي فكر كنم متوسط ما 90% خواهد بود.
اين خيلي زياد است
Fahrenheit در آن زمان متوسط 85% را گرفت و Heavy Rain خيلي بهتر از Fahrenheit است . ولي با توجه به سبك بازي نمي توان متوسط آن را تخمين زد.
اگر Heavy Rain به 85% نرسد ما به هدف نزده ايم (دستهايش را به هم مي زند) . بايد مردم متقاعد شوند اين بازي را انجام دهند و با يك تجربه جديد رو به رو شوند. نياز است كه آنها با Review هاي دسته بالا متقاعد شوند.
اين بازي براي صنعت بازي خيلي مهم است. اين در مورد Quantice Dream يا Sony و يا David Cage نيست. اين يك سوال و يك نتيجه است كه آيا بازار علاقه اي به اين سبك با سن و سال بزرگ دارد ؟ اگر اين طور باشد درهاي زيادي باز خواهد شد كه بقيه هم با همين سبك و با ايده هاي بهتر بيايند و ناشرها آنها را ساپورت كنند.
فكر مي كنم فروش HR يك حركت همه گاني باشد . اگر اين بازي فروش نكند ديگر سالها مي گذرد كسي با اين سبك بازي بسازد . اين يك همه پرسي است كه آيا دوست داريد چيزي جديد را تجربه كنيد و يا فقط مي خواهيد با ترولها ، گابلين ها و زامبي ها باشيد؟
فكر كنم توجه زيادي به تست بازي كرده ايد. آيا كساني كه بازي را تست كرده اند قبل از پايان بازي حدس زده اند قاتل چه كسي است ؟
هيچ كدام. 70 نفر بازي را تست كردند و هيچ كدام قبل از پايان بازي نفهميدن قاتل چه كسي است.
من يك پيام از تام دارم كه مي گويد در صحنه ي كلاب رقص حدس زده قاتل چه كسي است.
اه...نه
اما اون 100 درصد مطمعا نبود . آيا خوشحال هستيد كه مردم نمي توانند حدس بزنند ؟ فكر كنم بايد خودتان را يك بررسي كنيد كه يك داستان گويي هستيد كه مخاطب نمي تواند داستانتان را حدس بزند.
من خوشحالم كساني كه مي توانند حدس بزنند و فكر مي كنند باهوش هستند. من نمي خواتسم او را مخفي كنم و يك دفعه آن را نشان دهم و مردم بگويند:" آه...جدي ؟ چرا؟". ولي وقتي شما دوباره بازي را از اول برويد و با اين آگاهي كه مي دانيد قاتل چه كسي است ، خيلي جالب مي شود.
اگر جاي Ethan Mars بوديد " تا كجا حاظر بوديد براي نجات دادن كسي كه دوستش داريد برويد؟" :biggrin1:
اوه خداي من. آرزو مي كنم هيچ وقت در اين موقعيت قرار نگيرم . ولي ميدوني ، جواب دادن اين سوال خيلي آسان است وقتي راحت كنار شومينه نشسته اي و مي گويد:" حتما...هركاري مي كنم". فكر مي كنم هيچ كسي نمي داند اگر در چنين موقعيتي قرار بگيرد چه كار مي كند.
نميدانم ، اگر الان بخواهم بگويم جوابم اين است كه هركاري براي نجات دادن پسرم خواهم كرد. حتي فدا كردن جانم.
Heavy Rain يك تجربه ناب در داستان سرايي بود. استوديو هاي ديگري مثل Bioware هستند كه بازيهايشان با داستان جلو مي رود. آيا آنها را با كاري كه شما انجام مي دهيد مقايسه كرده ايد ؟
من بازيهاي زيادي انجام مي دهم ، ولي فكر مي كنم بعضي وقتها آنها جرعت شكستن قوانين را ندارند . آنها هنوز سعي مي كنند يك بازي بسازند و داستان را در آن پيچ دهند.
چرا هنوز نگران اين هستيد كه يك اسلحه به قهرمانتان بدهيد ؟ نمي توانيد داستاني را بدون اسلحه تصور كنيد ؟ آنها هنوز از مكانيزمي استفاده مي كنند كه مثلا در اينجا شما بايد بپريد ، در اين جا شليك كنيد و ... .
Heavy Rain بازي است كه اين قواعد را مي شكند و تجربه اي جديد را خلق مي كند.
چطور Origami Killer را خلق كرده ايد ؟ در مورد انگيزه هاي او تحقيق بسيار كرده ايد ؟
اوه بله. من خيلي راجع به قاتل هاي سريالي تحقيق كردم . كتابهاي زيادي راجع به آنها خواندم من نوشته هاي آن ها را خوانده ام و خيلي هيجان زده شده ام. درست است كه آنها ديوانه هستند ولي نوعي استدلال و احساسات در آنها وجود دارد . او قصد دارد به مقتولهايش نوعي هديه بدهد. چرا بايد يك گل اركيده روي سينه ي آنها بگذارد و صورتشان را با گل بپوشاند ؟ اين كار نمادي از او است.
من يك Trophy از بازي ديدم كه بايد تمام پايان هاي بازي را مشاهده مي كرديم. بازي چند پايان دارد ؟
بازي پايانهاي زيادي دارد. به طور قالب 23 پايان ، ولي با توجه به نوع رفتار شما بازهم اين پايانها افزايش ميابد.
پايان
Google