سلام
این نوشته ای است از سه ماهی که در شرکت رسانا شکوه کویر گذشت
همه اتفاقات به طور واقعی و دقیق:d
--------------------
بی گمان بسیاری از شما از تیتر این مطلب متوجه محتوای آن شده اید , آری قصد داریم نگاهی بیندازیم به رسانا شکوه کویر از پانزدهم مهرماه سال جاری به عنوان شروع یک نقطه عطف ( شرکت در چهارمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال) تا 15 دی ماه ( نقطه عطف دوم به معنای پرونده بازی قتل در کوچه های طهران در نشریه دنیای بازی). در این سه ماه چه ها کرده ایم و چه ها کشیده ایم را میخواهیم برای شما عزیزان ( هم آنهایی که علاقه مندند به وارد شدن در صنعت بازیسازی و هم آنهایی که اخبار را پیگیری میکنند) بیان کنیم .
غرفه رسانا شکوه کویر در چهارمین جشنواره رسانه های دیجیتال
بدون شک در خاطر تک تک اعضای رسانا شکوه کویر خاطره حضور در چهارمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال حک شده است . زمانی که پس از مشقت بسیار غرفه را آراستیم و نسخه آزمایشی بازی را نیز نصب کرده و برای بازی کردن گذاشتیم .
صبح روز پانزدهم سه مرد متحد الشکل ( من یعنی عماد رحمانی!, امیر عابدینی و میلاد سیادت) با قدم هایی استوار اما درونی سرشار از استرس وارد غرفه شد یم. باور کنید تجربه اش سخت تر از کنکور بود ! اما خوب خیلی زود متوجه شدیم نگرانیمان بی جا بوده است . دوستانی علاقه مند و خوش فهم می آمدند و می رفتند و چه لذتی داشت بین بازی باز ها بودن و شنیدن و گفتن . نقد هایشان گاهی طوفانی بود و گاهی منعطف اما بی گمان سرشار بود از صمیمت و صداقت. راستی با چه عزیزانی در نمایشگاه و برخی به واسطه ان اشنا شدیم. مگر میشود اولین ملاقات با دوستان عزیز و متخصص نظیر : جناب آقای خداشناس ( مدیر تولید بازی گاندو) , آقایان رفیعی و علی آبادی ( مدیریت محترم شرکت عصر بازی پارسه "مدرن")آقایان : محسن عسگری - علی ذاکری - امید عسگری و دوستان عزیزمان در شرکت وارتان , میرمهنا را فراموش کرد ؟
به هر حال نمایشگاه با یک اتفاق فوق العاده خوشایند دیگر برای ما پایان یافت و ان چیزی نبود جز کسب تندیس سیمین این جشنواره و این یعنی شروعی تفکری حرفه ای برای رسانا شکوه کویر...
بسیار خوب 10 روز شیرین گذشت و بالاخره نمایشگاه به پایان رسید . زمان , زمان تصمیم گیری بود , حتما میپرسید برای چه؟ پاسخ مهیا بودن شرایط فروش بازی و درخواست چند ناشر مطرح و قوی بود . در این بین صداقت عمل عصر
برخی از دوستان عزیز ما در چهارمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال
بازی ما را بر آن داشت تا "اولین " قرارداد همکاری خود را اینچنین در تاریخ 1389/08/05 منعقد کنیم . همچنین در تبادل نظر با ناشر محترم بر آن شدیم با جدیت نسخه سه بعدی بازی قتل در کوچه های طهران را نیز آغاز کرده و همزمان با عرضه نسخه دو بعدی ارائه کنیم. بدون شک یکی از بهترین
مراحل تبدیل نسخه دو بعدی به سه بعدی در این تصویر به خوبی مشخص است
اتفاقات برای شرکت ما در همین ورطه رخ داد. به سبب دوست عزیزی به یک شرکت سه بعدی ساز معتبر با نام " نسل اندیشه سبز" که شاید برای بسیاری از شما با نام " داداش سیا یا قند عسل" شناخته شده باشد معرفی شدیم . جناب آقای فربد منتظم یکی از خوش فکر ترین و مسلط ترین سه بعدی سازان کشور که بدون شک برای بسیاری از شما " به خصوص عزیزانی که مجتمع آموزشی تهران و پایتخت " را میشناسند , نام آشنا است.بدیت ترتیب شروع ساخت نسخه سه بعدی بازی را با خیال راحت به کسی سپردیم که میدانستیم به اصل خواستن و توانستن معتقد است. در این بین و در جریان نمایشگاه یکی از غرفه های بخش انیمیشن و تصویر سازی بسیار توجه من را به خود جلب کرد , آثاری فاخر که بدون شک در نگاه اول بیننده را جذب میکرد. صحبت با خانم غرفه دار کرده و ایشان در پاسخ به تقاضای همکاری بنده , فرمی را به من دادند و من پر کردم و پس از چند قدم با خود گفتم : دست ما کوتاه است و خرما بر نخیل و بعید است از پذیرش تقاضای همکاری ما ... بسیار خوب تا انجا گفتیم که نمایشگاه تمام شده بود و ما 3 آبان مشغول "استراحت" در دفتر شرکت بودیم که ناگهان تلفن به صدا در آمد, از آنجا که حوصله دوستان سر رفته بود و باز هم از آنجا که منشی در شرکت ما حضور بالفعل حتی بالقوه ندارد همگی به سمت تلفن یورش آوردیم که برنده ماجرا میلاد عزیز بود.ایشان بعد از چند کلمه صحبت معقولانه و مودبانه !!! گوشی را به من سپردند و من با نگاهی پرسیدم کیست؟ و میلاد تنها سری تکان داد ... بسیار خوب با شروع صحبت متوجه شدم فرد تماس گرفته کسی نیست جز اشکان رهگذر , مدیریت شرکت هورخش آسمان هفتم ( همان شرکت کانسپت آرتیستی که در سطور فوق ذکر شد) خلاصه کار به قراری حضوری کشید و من به دیدار ایشان رفتم : اشکان رهگذر بر خلاف تصور من !! فردی بود بسیار خوش مشرب , خوش فکر و مهمتر از همه با دقت , سرشار از اصل فوق : خواستن و توانستن...
بسیاری از شما عزیزان نسل اندیشه سبز را با انیمیشن تهران 1500 میشناسید
کمی جلو بیاییم. اواخر آبان ماه بر آن شدیم تا به عنوان یک هسته علمی وارد مرکز رشد " پارک علم وفناوری" دانشگاه کاشان بشویم. پس از ارائه در خواست و به لطف مدیریت محترم بخش روابط عمومی جناب آقای جم دار زمان دفاع از طرحمان ابلاغ شد . جلسه دفاع بسیار خوبی بود و اعضای شورا افرادی خوش فکر و آینده نگر , تنها 4 روز پس از جلسه ابلاغ پذیرفته شدن ما در مرکز رشد به دست ما رسید و اینچنین ما " رشدی" شدیم. در این بین پروژه جدید را با توانایی های هورخش آسمان هفتم کلید زدیم که چند روزی است به سر منزل مقوصود رسیده است به نام " شیطنت های ارسلان = علیمردان خان" راستی چند پیش تولید را آغاز کرده و تمام وقت بر روی سناریو بازی"در جستجوی آرامش" کار کردیم . سناریو که امیدواریم روزی جامعه عمل بدان بپوشانیم و تبدیل شود به یک اثر خاطره انگیز.
شیطنت های ارسلان = علیمردان خان جدیدترین عناون رسانا شکوه کویر است با کارگردانی گرافیکی اشکان رهگذر
اوه تا یادم نرفته مهر تاییدی بزنم بر سخنانم در باب عصر بازی و همراه بودن آنان با ما , تنها با دو تلفن بود که جناب آقای رفیعی مدیریت این شرکت موافقت خود را با اضافه کردن 5 الی 7 دقیقه انیمیشن حرفه ای به کار اعلام کردند , زیرا هر دو معتقد بودیم دوران کمیک برای بازی حرفه ای به سر آمده و ما نیاز به انیمیشن های حرفه ای و خوش ساخت داریم همانند بازی های روز دنیا. اینچینین بود که ایشان ضرر تاخیر در عرضه بازی ( آخیش بالاخره این مطلب رو در لفافه گفتم . جا داره از تمام دوستان عزیزم بابت این بد قولی عذر بخوام. قرار ما نوروز 90 بود که به دلیل ساخت انیمیشن از پیش رندر شده و ... مجبور خواهیم شد بازی را با دو ماه تاخیر عرضه کنیم .اما به همه شما قول میدهیم این تاخیر را با کیفیت و ارائه یک محصول در خور شان شما جبران کنیم) را به جان خریدند و در راستای اعتلای بازی قدم پیش نهادند...
ابان ماه یک خبر خوب دیگر نیز برای ما به ارمغان آورد و آن چیزی نبود جز انتخاب بازی " قتل در کوچه های طهران 1312" به عنوان بهترین بازی جشنواره هدایت.
خلاصه آنکه همه این اتفاقات خوب با یک اتفاق خوب دیگر تکمیل شد , و آن چیزی نبود جز یک تماس تلفنی از جانب اقای متین ایزدی , و ماحصل اتفاقات پس از آن شد بخش " روی خط تولید" این شماره ویژنامه بازیسازی دنیای بازی با بازی " قتل در کوچه های طهران" تنها چند روز قبل از انتشار نشریه در روز 15 دی ماه نیز آخرین اتفاق خوب این جمع 3 ماهه رخ داد و آن فروش "شیطنت های ارسلان = علیمردان خان" بود . آری...این بازی نیز ناشر خود را شناخت.
گمان میکنیم حدستان درست باشد اما دقایقی را صبر کنید تا خبر نهایی را بشنوید ...
هورخش آسمان هفتم و اشکان رهگذر و دیگر هیچ...
در پایان از طولانی شدن سطور فوق عدر خواهی میکنم . کلامم به اطاله رفت , اما باور کنید باید مینوشتیم تا برای همیشه در تاریخ ثبت شود... دست خداوند متعال را در جای جای این اتفاقات حس کردیم و وجودش گرمی بخش قدوممان بود...
اکنون سه ضلع بازیسازی رسانا شکوه کویر با قدرت مسیر ها را , هر چقدر هم سنگلاخ و سخت, طی میکند . سه ضلع در سه بخش : فربد منتظم , عماد رحمانی , اشکان رهگذر, هر کدام راهبر گروه هایی هستند , همدل و هم قدم
برای ما و پیشرفتمان دعا کنید تا شرمنده شما نشویم
من الله توفیق
عماد رحمانی
مدیریت شرکت رسانا شکوه کویر
UGS.IR
این نوشته ای است از سه ماهی که در شرکت رسانا شکوه کویر گذشت
همه اتفاقات به طور واقعی و دقیق:d
--------------------
بی گمان بسیاری از شما از تیتر این مطلب متوجه محتوای آن شده اید , آری قصد داریم نگاهی بیندازیم به رسانا شکوه کویر از پانزدهم مهرماه سال جاری به عنوان شروع یک نقطه عطف ( شرکت در چهارمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال) تا 15 دی ماه ( نقطه عطف دوم به معنای پرونده بازی قتل در کوچه های طهران در نشریه دنیای بازی). در این سه ماه چه ها کرده ایم و چه ها کشیده ایم را میخواهیم برای شما عزیزان ( هم آنهایی که علاقه مندند به وارد شدن در صنعت بازیسازی و هم آنهایی که اخبار را پیگیری میکنند) بیان کنیم .
بدون شک در خاطر تک تک اعضای رسانا شکوه کویر خاطره حضور در چهارمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال حک شده است . زمانی که پس از مشقت بسیار غرفه را آراستیم و نسخه آزمایشی بازی را نیز نصب کرده و برای بازی کردن گذاشتیم .
صبح روز پانزدهم سه مرد متحد الشکل ( من یعنی عماد رحمانی!, امیر عابدینی و میلاد سیادت) با قدم هایی استوار اما درونی سرشار از استرس وارد غرفه شد یم. باور کنید تجربه اش سخت تر از کنکور بود ! اما خوب خیلی زود متوجه شدیم نگرانیمان بی جا بوده است . دوستانی علاقه مند و خوش فهم می آمدند و می رفتند و چه لذتی داشت بین بازی باز ها بودن و شنیدن و گفتن . نقد هایشان گاهی طوفانی بود و گاهی منعطف اما بی گمان سرشار بود از صمیمت و صداقت. راستی با چه عزیزانی در نمایشگاه و برخی به واسطه ان اشنا شدیم. مگر میشود اولین ملاقات با دوستان عزیز و متخصص نظیر : جناب آقای خداشناس ( مدیر تولید بازی گاندو) , آقایان رفیعی و علی آبادی ( مدیریت محترم شرکت عصر بازی پارسه "مدرن")آقایان : محسن عسگری - علی ذاکری - امید عسگری و دوستان عزیزمان در شرکت وارتان , میرمهنا را فراموش کرد ؟
به هر حال نمایشگاه با یک اتفاق فوق العاده خوشایند دیگر برای ما پایان یافت و ان چیزی نبود جز کسب تندیس سیمین این جشنواره و این یعنی شروعی تفکری حرفه ای برای رسانا شکوه کویر...
بسیار خوب 10 روز شیرین گذشت و بالاخره نمایشگاه به پایان رسید . زمان , زمان تصمیم گیری بود , حتما میپرسید برای چه؟ پاسخ مهیا بودن شرایط فروش بازی و درخواست چند ناشر مطرح و قوی بود . در این بین صداقت عمل عصر
بازی ما را بر آن داشت تا "اولین " قرارداد همکاری خود را اینچنین در تاریخ 1389/08/05 منعقد کنیم . همچنین در تبادل نظر با ناشر محترم بر آن شدیم با جدیت نسخه سه بعدی بازی قتل در کوچه های طهران را نیز آغاز کرده و همزمان با عرضه نسخه دو بعدی ارائه کنیم. بدون شک یکی از بهترین
اتفاقات برای شرکت ما در همین ورطه رخ داد. به سبب دوست عزیزی به یک شرکت سه بعدی ساز معتبر با نام " نسل اندیشه سبز" که شاید برای بسیاری از شما با نام " داداش سیا یا قند عسل" شناخته شده باشد معرفی شدیم . جناب آقای فربد منتظم یکی از خوش فکر ترین و مسلط ترین سه بعدی سازان کشور که بدون شک برای بسیاری از شما " به خصوص عزیزانی که مجتمع آموزشی تهران و پایتخت " را میشناسند , نام آشنا است.بدیت ترتیب شروع ساخت نسخه سه بعدی بازی را با خیال راحت به کسی سپردیم که میدانستیم به اصل خواستن و توانستن معتقد است. در این بین و در جریان نمایشگاه یکی از غرفه های بخش انیمیشن و تصویر سازی بسیار توجه من را به خود جلب کرد , آثاری فاخر که بدون شک در نگاه اول بیننده را جذب میکرد. صحبت با خانم غرفه دار کرده و ایشان در پاسخ به تقاضای همکاری بنده , فرمی را به من دادند و من پر کردم و پس از چند قدم با خود گفتم : دست ما کوتاه است و خرما بر نخیل و بعید است از پذیرش تقاضای همکاری ما ... بسیار خوب تا انجا گفتیم که نمایشگاه تمام شده بود و ما 3 آبان مشغول "استراحت" در دفتر شرکت بودیم که ناگهان تلفن به صدا در آمد, از آنجا که حوصله دوستان سر رفته بود و باز هم از آنجا که منشی در شرکت ما حضور بالفعل حتی بالقوه ندارد همگی به سمت تلفن یورش آوردیم که برنده ماجرا میلاد عزیز بود.ایشان بعد از چند کلمه صحبت معقولانه و مودبانه !!! گوشی را به من سپردند و من با نگاهی پرسیدم کیست؟ و میلاد تنها سری تکان داد ... بسیار خوب با شروع صحبت متوجه شدم فرد تماس گرفته کسی نیست جز اشکان رهگذر , مدیریت شرکت هورخش آسمان هفتم ( همان شرکت کانسپت آرتیستی که در سطور فوق ذکر شد) خلاصه کار به قراری حضوری کشید و من به دیدار ایشان رفتم : اشکان رهگذر بر خلاف تصور من !! فردی بود بسیار خوش مشرب , خوش فکر و مهمتر از همه با دقت , سرشار از اصل فوق : خواستن و توانستن...
کمی جلو بیاییم. اواخر آبان ماه بر آن شدیم تا به عنوان یک هسته علمی وارد مرکز رشد " پارک علم وفناوری" دانشگاه کاشان بشویم. پس از ارائه در خواست و به لطف مدیریت محترم بخش روابط عمومی جناب آقای جم دار زمان دفاع از طرحمان ابلاغ شد . جلسه دفاع بسیار خوبی بود و اعضای شورا افرادی خوش فکر و آینده نگر , تنها 4 روز پس از جلسه ابلاغ پذیرفته شدن ما در مرکز رشد به دست ما رسید و اینچنین ما " رشدی" شدیم. در این بین پروژه جدید را با توانایی های هورخش آسمان هفتم کلید زدیم که چند روزی است به سر منزل مقوصود رسیده است به نام " شیطنت های ارسلان = علیمردان خان" راستی چند پیش تولید را آغاز کرده و تمام وقت بر روی سناریو بازی"در جستجوی آرامش" کار کردیم . سناریو که امیدواریم روزی جامعه عمل بدان بپوشانیم و تبدیل شود به یک اثر خاطره انگیز.
اوه تا یادم نرفته مهر تاییدی بزنم بر سخنانم در باب عصر بازی و همراه بودن آنان با ما , تنها با دو تلفن بود که جناب آقای رفیعی مدیریت این شرکت موافقت خود را با اضافه کردن 5 الی 7 دقیقه انیمیشن حرفه ای به کار اعلام کردند , زیرا هر دو معتقد بودیم دوران کمیک برای بازی حرفه ای به سر آمده و ما نیاز به انیمیشن های حرفه ای و خوش ساخت داریم همانند بازی های روز دنیا. اینچینین بود که ایشان ضرر تاخیر در عرضه بازی ( آخیش بالاخره این مطلب رو در لفافه گفتم . جا داره از تمام دوستان عزیزم بابت این بد قولی عذر بخوام. قرار ما نوروز 90 بود که به دلیل ساخت انیمیشن از پیش رندر شده و ... مجبور خواهیم شد بازی را با دو ماه تاخیر عرضه کنیم .اما به همه شما قول میدهیم این تاخیر را با کیفیت و ارائه یک محصول در خور شان شما جبران کنیم) را به جان خریدند و در راستای اعتلای بازی قدم پیش نهادند...
ابان ماه یک خبر خوب دیگر نیز برای ما به ارمغان آورد و آن چیزی نبود جز انتخاب بازی " قتل در کوچه های طهران 1312" به عنوان بهترین بازی جشنواره هدایت.
خلاصه آنکه همه این اتفاقات خوب با یک اتفاق خوب دیگر تکمیل شد , و آن چیزی نبود جز یک تماس تلفنی از جانب اقای متین ایزدی , و ماحصل اتفاقات پس از آن شد بخش " روی خط تولید" این شماره ویژنامه بازیسازی دنیای بازی با بازی " قتل در کوچه های طهران" تنها چند روز قبل از انتشار نشریه در روز 15 دی ماه نیز آخرین اتفاق خوب این جمع 3 ماهه رخ داد و آن فروش "شیطنت های ارسلان = علیمردان خان" بود . آری...این بازی نیز ناشر خود را شناخت.
گمان میکنیم حدستان درست باشد اما دقایقی را صبر کنید تا خبر نهایی را بشنوید ...
در پایان از طولانی شدن سطور فوق عدر خواهی میکنم . کلامم به اطاله رفت , اما باور کنید باید مینوشتیم تا برای همیشه در تاریخ ثبت شود... دست خداوند متعال را در جای جای این اتفاقات حس کردیم و وجودش گرمی بخش قدوممان بود...
اکنون سه ضلع بازیسازی رسانا شکوه کویر با قدرت مسیر ها را , هر چقدر هم سنگلاخ و سخت, طی میکند . سه ضلع در سه بخش : فربد منتظم , عماد رحمانی , اشکان رهگذر, هر کدام راهبر گروه هایی هستند , همدل و هم قدم
برای ما و پیشرفتمان دعا کنید تا شرمنده شما نشویم
من الله توفیق
عماد رحمانی
مدیریت شرکت رسانا شکوه کویر
UGS.IR