در کام جنون -نگاهی به Thing ساخته جان کارپنتریکی از بهترین نمونه های آثار لاوکرافتی تاریخ سینما

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
197409

H.p Lovecraft

آیا میشود شخصی را پیدا کرد که با دیدن thing یا انجام بازی Bloodborne یا dead space به فکر رو نرود ؟ بعد از انجام این بازی ها یا حتی در حین انجامشان سوالات زیادی در ذهن مان ایجاد میشود زیرا با ترس عادی روبرو نیستیم ترس از روح و اجنه یا ترس اسلشر کلیشه ای و شوک های ناگهانی ، نه .. ! ترس اینجا لاوکرافتی است ، ترس از نادیده ها و ناشناخته ها ، ترس از کوچک و بی اهمیت بودن ترس از اینکه هیچ توضیحی برای اتفاقات افتاده شده نداریم ، Lovecraftian Horror یا هراس کازمیک ، ترس از کازموس یا کیهان گونه ای بسیار جذاب از هراس و دلهره است که در یک سری آثار شاخص بازی های رایانه ای و سینمایی به کار رفت است. در این تایپک طرفداران لاوکرافت میتواند فیلم ها یا بازی های مورد علاقه شان رو معرفی کنند تا دیگر طرفداران هم استفاده کنند.

197410

کتولو در ساحل از اعماق آبیس برآمده

تا الان بیش از 35 سال از اکران اولیه Thing میگذرد .35 سال زمان زیادی است برای یک اثر سینمایی تا از شکست در گیشه به یک کالت مووی تبدیل شود یک اثر شاخص در میان دیگر آثار علمی تخیلی هراسناک و حتی برای خود یک ساب ژانر ایجاد نماید. یک ارگانیزم ناشناخته قدرتمندکه قادر است هر شکلی از حیات را کپی یا تقلید کند ازماوراء فضای ناشناخته مدتها پیش روی قطب سیاره ما سقوط کرده است و در انتظار یافتن شکل مناسبی از حیات برای تقلید مانده است . تاریخ دقیقی از زمان سقوط این ارگانیزم مرگبار بر روی زمین در طی فیلم در اختیار ما قرار نمیگیرد و حتی ممکن است میلیون ها سال پیش در سیاره سقوط کرده باشد.این ارگانیزم را میتوان نمونه عالی از مخلوقات یا الدر ها یا خدایان باستانی لاوکرافتی نامید the Great ones . این خدایان که در اعماق کیهان سکنی گزیده اند همگی ویژگی های ظاهری بشدت هراسناک و غیر قابل توصیفی دارند ولی ارگانیزیم فیلم thing یک ویژگی خاص لاوکرافتی داردو آن این است که با چشم غیر مسلح دیدنی نیست پس ترس از نادیده ها را در طی فیلم بشدت تقویت میکند( ترس از نادیده ها برای ما که دوران شیوع بیماری زندگی میکنیم بشدت ملموس است ).

197411

شاهکار ماریانو بینو یکی از بهترین اتمسفر های آثار این چنینی را در خود دارد.​

ترس لاوکرافتی یا ترس کازمیک از دل عظمت کابوس وار کازموس ریشه میگیرد جایی که حقیقت نهفته زیر لوایح جهان مادی چنان غریبه و غیر قابل درک و هراسناک است که دیدن یا دانستن یا درک آن فقط منجر به جنون محض میگردد . باز شدن چشم تیم خدمه سفینه نجات فیلم Event Horizon 1997 به حقایق هستی آنان را به جنون میکشاند. افق رویداد که به کمک یک دستگاه خلق سیاهچاله مصنوعی پرتالی به مکانی دوردست در کیهان باز نموده تیم سفینه را وارد قلمرو Great one های لاورکرافتی میکند جایی که برای ذهن انسان حقایقش غیر قابل درک است .

197412

خدمه event Horizon دچار جنون میشوند آیا آنها هم همانند یارنامایت های بلادبورن یا ساکنان سفینه ایشیمورا در Dead space حقایق کازموس رو به چشم ندیده اند؟
H.P lovecraft نویسنده آمریکایی خالق ادبیات هراس و دلهره لاوکرافتی و خالق کتولو میتوس در رد آیلند بدنیا آمد و بیشتر دوران زندگی اش را در نیوانگلند گذراند. او در خانواده ثروتمندی بدنیا آمد ولی ثروت آنها بعد از مرگ پدر بزرگشان از دست رفت. او در سال 1913 نامه ای به مجله pulp magazine نوشت واین سرآغازی بود بر نگارش آثارش در یکسری از مجلات. در تمامی آثار لاوکرافت تمرکز بر روی موقعیت انسان در گیتی بود. از دید او انسان بخشی بسیار بی اهمیت از کیهان عظیم بود که در هر لحظه ای میتوانست جایگاه خود را در جهان هستی از دست بدهد. در ادبیات لاوکرافتی انسان همیشه در برابر نیروهای بسیار عظیم و ناشناخته قرار میگیرد و در مقابل آنها هیچ راه فراری ندارد.

197424

لاوکرافت در ژاپن بسیار محبوب است و کتابهایش در بهترین شکل ممکن همانند زیباترین مانگاها انتشار می یابند.
آثاری چون در کام جنون at the mouth of madness ، سایه ای از ماورا، نکرونامیکان کتاب مرگ، و آوای کثتولو و چندین اثر شاخص دیگر را میتوان بنیان گذران کازمیسیسم و ادبیات عجیب و غریب و دارک گوتیک فانتزی نامید. او در تمام طول عمر با فقر و بیماری دست و پنچه نرم کرد ، جامعه آن زمان هم درک صحیحی از ادبیات خاص او نداشت و او درنهایت در سن 46 سالگی در فقر با بیماری مرگبار درگذشت . او یک ماه آخر عمرش را به دکترها مراجعه کرد و لی تمام وقایع نگاری بیماری اش را تا موقعی که دیگر نمی توانست قلم دست بگیرد ثبت نمود. لاوکرافت تا سالها بعد از مرگش همچنان ناشناخته ماند ولی از دهه 70 به بعد بود که کم کم به یکی از بزرگترین نویسندگان قرن 20 ام در ژانر Super natural Horror Fiction تبدیل گشت و تاثیری که درادبیات سینمایی و بازیهای رایانه ای و بسیاری از انیمه ها گذاشت بشدت ملموس است .در واقع لاوکرافت چنان پیشرو تر از زمان خودش بود که حالا که نزدیک به 100 سال از مرگش میگذرد آثارش همچنان موضوع داغ و و مورد بحث بسیاری از طرفداران اش می باشند.

197413

فانوس دریایی سال 2019 از تلاش های جدید سینما برای خلق آثار لاوکرافتی البته با اشارتی بسیار مختصر میتوان این اثر خوش ساخت را نوعی ادای احترام به لاوکرافت به حساب آورد.
آثار بسیار زیادی در عالم بازیهای رایانه ای چه بطور مستقیم یا غیرمستقیم از او و کارهایش اقتباس گرفته اند. از Dead space و Bloodborne و Evil within و ... که عناصر لاوکرافتی را به صورت غیر مستقیم به نمایش میگذارند تا بازی هایی که مستقیم اقتباس آثار او می باشند همانند The call of cthulhu اکثراً آثاری قابل تامل وبرجسته بوده اند که سالها مورد بحث طرفداران بازی های رایانه ای و طرفداران ژآنر علمی تخیلی هراسناک قرار گرفته اند.

197414

آیزاک در حال وارد شدن به سیاره Homeworld مارکر در dead space 3 یکی از بهترین سه گانه های سبک وحشت و بقاء که بشدت یادآورکازمیک هورور است .​


در سینما آثار بسیار عالی را میتوان نام برد : از Thing و "در کام جنون" استاد کارپنتر گرفته تا the color out of space سال 2010 به کارگردانی Huan vu ( این فیلم جدیداً باسازی شده است ) تا کارهای استوارت گوردن کبیر مثل Re animator وDagon و " از ماورا ، در کنار Dark waters سال 1993 ماریانو بینو و Event horizon سال 1997 تا Annihilation سال 2018 الکس گارلند و تعداد زیادی دیگر از آثار برجسته را میتوان نام برد که همگی وام دار لاوکرافت و ادبیات بسیار جذابش هستند.

197415

در فیلم Mist دارابانت اثر استاد استفن کینگ ارتش دروازه ای در دنیای ما ایجاد میکند ( همانند تر هایی که الیزابت در بایوشک در دنیا ایجاد میکند ) تا نگاهی به دنیای موازی با جهان ما داشته باشند و مخلوقات غیر قابل توصیفی وارد جهان ما میشوند.​

Bloodborne خون زی یا ناقل خونی شاهکار میازاکی و فرام سافت ور را میتوان از نمونه های درخشان لاوکرافتی در بازی های رایانه ای نام برد . ژاپن قبل از غرب علاقه خود را به لاوکرافت و ادبیاتش نشان داد و آثار این نویسنده در ژاپن علاقه مندان بسیار زیادی دارد.بلادبورن نشان داد که کارلاوکرافتی در دستان تیم توانا چه پتانسیل بالایی برای خلق شاهکار دارد. این بازی را میتوان بهترین نمونه اقتباس از کوتولو میتوس اسطوره شناسی کتولو نام برد.

197416

آرت ورک ایجاد شده توسط فن ها که در آن قهرمان بلادبورن با خود کتولو رودرو میشود.
داستان شهری که انسان هایش پس از کشف خرابه های باستانی زیرمحل زندگی شان "یارنام" متوجه میشوند که این شهرها زمانی محل زندگی مخلوقات بسیار متعالی بوده است ( خدایان لاوکرافتی ) و تصمیم میگیرند تا بدنبال کشف لایحه هایی برتر از حقیقت جهان مادی ، به تعالی برسند و ذهنشان را به ذهن برتر اتصال دهند. این فرایند صعود یا آسند به تعالی در بلادبورن توسط نرمان مختلف به اشکالی مختلف انجام شده است برای مثال یکی ازnpc ها با جمع کردن تعداد زیادی چشم قصد دارد دنیای درون را ببیند و مستقیم به نیروی برتر متصل شود ولی کشف حقایق کازموس برای انسان مرگبار است . اتمسفر خیره کننده بلادبورن توانست به بهترین شکل ممکن مراحل صعود و سقوط ذهن یارنامایت ها را در دستیابی به حقیقت برتر به تصویر بکشد ، واقعاً خیابان های یارنام
برای همیشه تغییردهنده بازی های رایانه ای بودند و تک تک مراحل همانند قلعه های گوتیک سر به فلک کشیده گویی اماده بودند تا شما را در خود ببلعند تا البته بحث لور بلادبورن خودش داستانی عظیم است که در این نوشتار نمیگنجد .


197417

The Brethren Moons یاماه های برادر یا Blood moons غولان عظیمی هستندکه حدس زده میشود صاحبان سیگنال مارکر باشند، آنان آخرین مرحله متامورفیسس نکرو مورف ها را هدایت میکنند تا آنها رابه یک شکل متحد حیات تبدیل کنند.​

در دیگر اثر برجسته لاوکرافتی Dead space که حتی قبل از بلادبورن خلق شد شاهد حضور یک شی باستانی بسیار قدرتمند به نام مارکر هستیم که سیگنال های از جهان ماورایی گرفته و پخش میکند این ابجکت یک مدیوم یک اتصال دهنده و یک واسط بین خدایان لاوکرافتی و دیگر مخلوقات است . مارکر در سه گانه Dead space امواجی یا پیغامی به ذهن مخاطبانش انتقال میدهد و آنها را به وحدانیت به یکی شدن ترغیب میکند ترکیب روح و گوشت و همه مواد دیگر با همدیگر . Dead space 3 در سیاره ای یخ زده اتقاق میافتد که بسیار شبیه کوهستان جنون لاوکرافت است و خود سیارهHomeworld مارکر گویی مدتها پیش محل زندگی یکی از خدایان لاوکرافتی بوده است . آنها که چنان به حقیقت کازموس آگاهند که میتوانند با انتقال ذره ای کوچک از دانش شان ذهن انسان را متلاشی کرده و اورا به کام جنون بکشانند.

197418
در سال 2019 کارگردان رابرت ایگرز خالق شاهکار سال 2015 the Witch اثری درخشان و لاوکرافتی ارائه داد به نام The lighthouse فانوس دریایی تماشای این شاهکار به تمام علاقه مندان سینما پیشنهاد میکنم. در افسانه شناسی کتولو ، خود کوتولو یا کچولو یا غولو ( حتی اسم خود این Elder god نیز توسط لاوکرافت طوری انتخاب شد که غیر قابل تلفظ باشد چون این نام ها برای ما انسان ها غیر قابل درکند.) در اعماق Abyss زندگی میکند و هرگاه به نزدیکی سطح آب بیاید تمام ساکنان و انسان های نزدیک محل حضور او به جنون کشیده میشوند. در سکانس نهایی فانوس تنتکل ها یا شاخک های کتولویی ( صورت او همانند یک اختاپوس غول پیکر است) را برای لحظه ای شاهد هستیم . صحبت و نقد و بررسی در باب آثار لاوکرافتی بیشمار است و جای ارائه تئوری بسیار باز اما برسیم به اصل مطلب که نگاهی است به Thing فیلم مورد علاقه من از سالها پیش تا کنون .
197419
من به ترس کازمیک اعتقاد دارم! فقط کافیست بیشینیم و درباب ابعاد کیهان تعقل کنیم. همین الان بشرتازه توانسته به مریخ برسد و به کمک کاوشگر ایندورانس از سطح آن عکس هایی باکیفیت بگیرد. فاصله زمین تا مریخ در مقایسه با دیگر AU ها یا استرونامیکال یونت ها مثل یک لطیفه است که حتی خنده دار هم نیست. ما آنقدر در ابعاد کازموس کوچکیم واقعا هراسناک است گویی یک مزرعه 100 میلیون هکتاری باشد و ما یک مورچه در گوشه ای از آن باشیم.خود زمین تا سه میلیارد سال در حال شکل گیری بوده و هزاران ارگانیزم و میکروب و باکتری و اونواع سلول های اولیه با هم ترکیب شده اند تا یک موجودی یگانه تر را بوجود بیاورند.

197420

مخلوقات و اتمسفر The thing هنوز بعد ازگذشت 35 سال بی نظیر است.یکی از ساکنین ایستگاه توسط ارگانیزم متخاصم در حال شبیه سازی است
متاسفانه بدلیل ترجمه نشدن بسیاری از آثار ادبی و سینمایی لاوکرافت خیلی از کارهای این نویسنده ناشناخته باقی مانده است .فیلم هایی چون Dark waters یا dunwich Horror از نمونه های قابل نام برده هستند. اما Thing در بین همه آنها استثناء است.این فیلم لاوکرافتی تر از چیزی است که مخاطب فکر میکند. شاهکار هراسناک جان کارپنتر یک اثر پارانویایی و کلاستروفوبیک محض لاورکرافتی است با گروهی از انسان ها که ما نمیخواهیم براشان اتفاقی بیافتد در حالی که ما میدانیم نابودی سرنوشت نهایی همه آنهاست. " چیز " جان کارپنتر فقط یک شاهکار هیولایی نیست یک شاهکار لاوکرافتی در باب هراس کیهانی است. یک ساب ژانر که اجرای آن روی پرده سینما ذاتاً چالش برانگیز است . H.p Lovecraft نویسنده پیچیده ای بود که بدنه آثار او اکنون تبدیل به یک کالت شده و بین طرفدارانش تبدیل به افسانه گشته است .نکرومانیکان یا کتاب مردگان و افسانه ندای کتولئو 100 سال پیش نوشته شدند ولی 100 سال بعد هنوز الهام بخش کارگردانانی چون دل تورو , وسم ریمی و کارپنتر و تعدادی دیگر از کارگردان های تاثیر گذار این چند دهه اخیر بوده است . ازتمام چیز هایی که لاوکرافت به یادگار گذاشت cosmic Horror مهم ترین است، تعریف ساده اش را میشود گفت: در همین دنیای ما –نه سیاره زمین – بلکه تمام کیهان ، مخلوقاتی بسیار باستانی و کاملاً غیر انسانی وجود دارند که ذره ای به ما اهمیت نمیدهند حالا در کنار درک وجود این مخلوقات برتر ترس از دست دادن انسانیت در برابر آشکار شدن حقایق گیتی و تسلیم اراده این غولان برتر را هم اضافه کنید این تعریف کازمیک هورور خواهد بود. این مخلوقات را الدر ها یا در بعضی از آثار سینمایی وبازی ها Great one برتران بزرگان ، یا old ones باستانیان ماقبل ما ،می نامند.

197421
در مرکز داستان فیلم thing ، یک نیروی مهاجم و متخاصم را داریم که کلاً درکش ورای توان ادراک ماست ، نیرویی که همه اشکال حیات رو نابود میکند بعد رپلیکت یا نسخه کپی بدلی آنها رو ایجاد میکند و قادر است در زمان کوتاهی حیات را روی سیاره را از بین ببرد. وقتی تیم مستقر ایستگاه آرتیک این مخلوق را در مرحله تبدیل سگ های ایستگاه به یک موجود واحد مییبنند همه فقط میتوانند نظاره گر این شگفتی باشند چون اصلا توضیحی برای چنین مخلوقی وجود ندارد. البته ناگفته نماند شاهکار بصری پرکتیکال افکت کارپنتر و راب بوتیین چنان مخلوقات چندش آوری خلق کرده اند که برای همیشه در ذهن خواهند ماند. از طرفی لاوکرافت هیچ وقت مخلوق سینستر یا نقش منفی داستانش رو توضیح نمی دهد و آشکارش نمیکند بلکه از ترس غیر قابل توصیف استفاده میکند. این باعث میشود که من خواننده یا بیننده از قدرت تخیل خودم برای خلق شکل فیزیکی این مخلوقات استفاده کنم و هرچه تخیل من قوی تر ؛حقایق هراسناک تر خواهند بود. این سلاح بسیار قدرتمندی در داستان لاوکرافت بوده تا هراس آورترین ها را به نگارش دربیارد. در بخش پایانی فیلم "نابودی" الکس گارلند مخلوقی که روی زمین سقوط کرده یک جور خدای لاوکرافتی است که قادر است DNA تمام اشکال حیات را تغییر بدهد و مخلوط کند و در سطح سلولی اقدام به کنترل آنها بکند. همین کانسپت را ما در ارگانیزم متخاصم Thing هم میبینیم .در نهایت مخلوقی که دکتر با بازی ناتالی پورتمن همیشه عالی رودرو میشود چهره ای ندارد و یک جور شکل غیرقابل توصیف است .اینکه ذهن ما نتواند درک درستی از چنین مخلوقاتی نداشته باشد نکته کلیدی ترس کیهانی است . کارپنتر هم مخلوق را مخفی نمیکند بلکه در روز روشن به ما نشانش میدهدزیرا درست است که ما داریم نمونه ای از این مخلوق را روی میز آزمایشگاه میبینیم ولی قادر به توصیفش نیستیم. هیچ تصویری در Thing توجیه منطقی ندارد یا همانند نمونه های این جهانی نیست . ولی هیولای Thing فقط بخشی از هراس کازمیکی است و بخش بزرگ تر هراس از اینکه توسط این مخلوقات ناشناخته تسخیر شویم می آید و اینکه نگرش ما هم از جهان هستی برای همیشه تغییر خواهد کرد .سخت است که تغییرات روحی و روانی مخلوقی را به نمایش دربیاوریم که به این درک رسیده است که یک ارگانیزم بدون توانایی و بسیار تنها در این جهان هستی است .در حالی که همه اعضاء ایستگاه قطبی قادر به درک این مخلوق نیستند ، یک نفر هست که قهرمان لاوکرافتی رو به خوبی به تصویر میکشد و آنهم دکتر بلیر است .اوکه دانشمند و دکتر ایستگاه است اقدام به انجام یک کالبد شکافی بسیار حیرت آورروی مخلوق میکند بعد به کمک شبیه سازی رایانه ای به این مفهوم میرسد که این ارگانیزم قادر است ظرف چند روز تمام مخلوقات زنده کره زمین را نابود کرده بعد کپی کند و آنها را باهم بیامیزد. این کشف باعث میشود که دکتر بلیر دچار فروپاشی روانی شود و مثل اکثر قهرمانان لاوکرافتی تسیلم هراس ناشناخته شود. جایی که او با اسلحه دیوانه وار شلیک میکند و فریاد میزند " اون میخواد ما باشه " در نهایت تیم او را دستگیر کرده و زندانی میکنند ولی او دیگر چشمش به حقایق باز شده و درنهایت تسلیم جنون میشود. این ویژگی های شخصیت های لاوکرافتی که چشمشان به حقایق باز میشود بسیار جالب توجه است زیرا ما هم به عنوان بیننده یا خواننده نمی دانیم بلیر چه مدتی است که تبدیل به همان هیولایی گشته است که از او میترسید .

کرت راسل شخصیت مک ردی را بازی میکند هالیوودی قهرمان با پمپ آتش و زبر وزرنگ که بهترین نمونه تست خون تاریخ سینما را انجام میدهد!!!. تعلیق و دلهره و جنون در تک تک راهروهای ایستگاه موج میزند . در ابتدای داستان دکتر پروتوگانیست داستان و مک ردی آنتوگانیست داستان هستند. قهرمان وضدقهرمان ،ولی همانند دیگر آثار لاوکرافتی جای این دو در داستان تعویض میشود. در نهایت همه شخصیت های ایستگاه نابود میشوند و حتی Thing هم درنهایت پیدا نمیشود و تنها راه نابودی کامل ایستگاه با آتش است زیرا نباید مکان سالمی برای مخفی شدن نسخه های کپی ایجاد شده توسط ارگانیزم باقی گذاشت. مک ردی مجبور به فداکردن جان خود و همقطاران خود میشود و ایستگاه را نابود میکند و خودش هم بر اثر سرمای مرگبار احتمال زیاد زنده نخواهد ماند ولی در نهایت پارانویایی که بر جو حاکم است باعث میشود ما حتی به مک ردی هم به عنوان یک رپلیکانت شک کنیم.


197423
حدود 12 سال بعد کارپنتر درکام جنون را ساخت دیگر شاهکار لاوکرافتی و داستانی مردی که کم کم ذهنش را از دست میدهد. ولی Thing همچنان یک شاهکار کازمیک هورور است نمایش همه چیز هایی که از آنها هراس داریم ازطرفی نمایش ترس کازمیک بسیار سخت است برای همین است که من همیشه قدر جان کارپنتر The thing را میدانم.

رضا قاسمی
 

Attachments

  • 269888-full_cthulhu-artwork-giant-1920x1080-wallpaper-e1573937179973-1280x720.jpg
    269888-full_cthulhu-artwork-giant-1920x1080-wallpaper-e1573937179973-1280x720.jpg
    103.9 KB · مشاهده: 6
  • The-Mist.jpg
    The-Mist.jpg
    251.7 KB · مشاهده: 4
آخرین ویرایش:

voldmort

AʙʏsSw̶ᴀʟᴋεЯ
کاربر فعال
May 28, 2015
10,014
نام
ali
دست مریزاد، بسیار قوی بود دوست عزیز
راجب این پاراگراف من یه ذره بحثو باز کنم:D
داستان شهری که انسان هایش پس از کشف خرابه های باستانی زیرمحل زندگی شان "یارنام" متوجه میشوند که این شهرها زمانی محل زندگی مخلوقات بسیار متعالی بوده است ( خدایان لاوکرافتی ) و تصمیم میگیرند تا بدنبال کشف لایحه هایی برتر از حقیقت جهان مادی ، به تعالی برسند و ذهنشان را به ذهن برتر اتصال دهند. این فرایند صعود یا آسند به تعالی در بلادبورن توسط نرمان مختلف به اشکالی مختلف انجام شده است برای مثال یکی ازnpc ها با جمع کردن تعداد زیادی چشم قصد دارد دنیای درون را ببیند و مستقیم به نیروی برتر متصل شود ولی کشف حقایق کازموس برای انسان مرگبار است . اتمسفر خیره کننده بلادبورن توانست به بهترین شکل ممکن مراحل صعود و سقوط ذهن یارنامایت ها را در دستیابی به حقیقت برتر به تصویر بکشد ، واقعاً خیابان های یارنام
برای همیشه تغییردهنده بازی های رایانه ای بودند و تک تک مراحل همانند قلعه های گوتیک سر به فلک کشیده گویی اماده بودند تا شما را در خود ببلعند تا البته بحث لور بلادبورن خودش داستانی عظیم است که در این نوشتار نمیگنجد...
از اونجایی که برای بار nام چند وقت پیش بلاد رو نصب کردم و گشتی توی خیابون های یارنام زدم و از طرفی حالا که صحبت از این شاهکار شد یه چند خطی رو واسه عاشقانش مینویسم:D
خیلی سال پیش که مردم نگون بخت یارنام متوجه ی اون معابد و دخمه های زیرپاشون شدن و با تمدن Pthumerian اشنا شدن و یه سری غنایم رو برداشت کردن، بعد از احداث Byrgenwerth و تحقیق روی انها متوجه شدن که تمدنِ از بین رفته ی Pthumerian ، توانستند که با گریت وان ها ارتباط برقرار کنن
یه سری توی این مقاله یه توضیحاتی راجب این خدایان باستان داده بودم:D
به مناسبت 5 سالگی Bloodborne
گریت وان ها خدایانی بودن که جسم فیزیکی داشتن و برکیهان و کاینات سیطره داشتن
شکل شمایل اکثر این گریت وان های درون بلاد شبیه به توصیفات موجود در نوشته های Lovecraftعه!
این خدایان باستان توی بلاد و با افزایش Insight یا همون بینش (چه واس ما چه هر انسان معمولی درون بازی) قابل دیدن میشدن (عین همون امیگدالا که گمانم از بینش 40 قابل دیدن میشد) که اکثرا به شکل نامتعارف مثل عنکبوت های عظیم الجثه و ... بودن و یه سری هاشون چون جسم فیزیکی داشتن، میشد از بینشون برد
یا نمونه هایی مثل Orphan Of KOS (چقدرررر وحشی بود این بشر:D) که توی شکم مادر خودش کشته میشه
یا Ebrietas, Daughter Of Cosmos و Celestial Emissary و Rom, The Vacuous Spider و ...
ویادی کنیم از Mergo’s Wet Nurse که پرستاریه که از Mergo(فرزند Oedon و ملکه یارنام معروف) مراقبت میکرد که راجب این بخش کلی نظریه وجود داره!:D
خب بریم سراغ یکی از نظریه ها:
داستان فرزند متولد نشده ی Oedon که اگر خاطرتون باشه ما فقط صدای گریه ی Mergo رو میشنویم!
حالا یا اینکه Oedon بازهم نتونسته به وسیله ی فرزندنش دارای جسم فیزیکی بشه و ما فقط صدای بچه رو میشنویم و یا اینکه این بچه نیز به کل متولد نشده
بیرون اون محوطه و قبل از رسیدن به پرستارو ما با ملکه یارنام روبه رو میشیم که لباس سفیدش خونیه!
When a woman miscarries her child, the baby or what's left of it leaves the body
پس به نظر بچه سقط شده و مجددا وارث Oedon صاحب جسم نمیشه!
ولی چون اسم Mergo اومد باید راجب خدایانی که جسم فیزیکی ندارن هم یه توضیح بدم
سوا از اون خدایانی که جسم فیزیکی داشتن یه سری ها هم عین Oedon بدون فرم فیزیکی بودن که تنها از طریق بعد صدا واس ما قابل رویت بودن و یه نکته اینکه Oedon و پرستش کنندگانش دنبال خون بودن..

4040.jpg

بگذریم..
گریت وان ها می تونستن صاحب فرزند شن ولی توی نگه داری از بچه ها تو دیوار بودن!:D
چطور؟
چون توی همون معابد زیر یارنام جنین های مرده بسیاری پیدا شده بوده!

5050.jpg

به همین خاطر داستان اون نزدیکی خدایان باستان با تمدن Pthumerian ، یه جورایی واسه رابطه برای داشتن وارث و اوردن فرزند واسشون بوده!
البته یه نکته اینکه یه سری از این خدایانی که نام برده شد با عنوان Kin شناخته میشن و در تعریف این واژه اورده شده که از خویشان و عین برادران خدایان باستان هستن
در واقع Great Oneهایی مثل ROM ،Ebrietas ،Orphan Of KOS ،Celestial Emissary خدایانی هستن که Kin می باشن

3030.jpg


و اما بریم سراغ Holy Medium !:D
اینکه هولی مدیوم دقیقا چی بوده توی بازی بهش انچنان اشاره نمیشه ولی گویا مربوط به خون باستانی و یا مرگو و یا ملکه یارنامه که در اعماق معابد پیدا شد و دریچه و روشی جدید به سمت تکامل انسانی و ارتباط با خدایان باستانه که سراغازی بر چند دستگی میان محققان Byrgenwerth میشه!
توی مقاله ی قبلی در پاسخ یکی از رفقا داستان Master Willem رو تا حدودی بیان کردم منتهی بازم یه اشاراتی بهش میکنم
خب اول اینکه Byrgenwerth جهت مطالعه و بررسی روی غنایمی که از معابد بیرون کشیدن و چگونگی تکامل یافتن و ارتباط با گریت وان ها احداث شد
یکی از خفن ترینو مشهورترین اساتید اونجا استاد ویلیم بود که یه سری شاگرد ممتاز مثل لاورنس(Laurence) و کرل(Caryll) داشت
لاورنس به کل دنبال یه روش دیگه بود، استفاده از خون باستانی برای تکامل انسانی!
ویلیم به نگرش از درون جهت ارتباط با خدایان عقیده داشت و شاگردش از طریق خون باستانی و این شد اغازی بر اختلاف نظرها...
و درواقع اینجاس که اون جمله ی معروف گفته شد:D

6060.jpg


و راجب کرل که از محبوب ترین شاگردان استاد بود اینکه استعداد خاصی داشته که میتونسته صدای گریت وان هارو(بیشتر از همه صدای Oedon) بشنوه و اونارو بنویسه!

656565.jpg

توی داستان های Lovecraft هم به این نوع ارتباط با خدایان اشاره شده و در کتاب In Call Of Cthulhu بیان شده که زبان گفتاری گریت اولد وان قابل شنیدن نیست و در عوض به زبانی مرموز بازنویسی میشه!
خب به ادامه ی داستان خون باستانی بپردازیم و برگردیم به سراغ لاورنس که بعد از جدایی از استاد Healing Church یی رو تاسیس میکنه که اکثریت اعضاش رو راهبه ها و پزشکان مبتدی تشکیل دادن
بعد از اون Blood Ministration رو هم سرپا میکنه(در اون انواع مختلف خون رو کشف میکنه و یه سری هاشو هم ممنوع میکنه)
اگر خاطرتون باشه NPCهای زیادی و روبه رو شدیم که با قصد سلامتی یافتن و درمان و استفاده از خون شفابخش به شهر اومدن
خلاصه اینکه مردم شهر به این خون باستانی اعتیاد پیدا میکنن و به قولی عین یه نوشیدنی رایج میشه و خیلی ها رو هم دایرالخمر میکنه:D

808080.jpg

حالا این بین چه رفقای Healing Churchیی چه Byrgenwerthیی همچنان پا به معابد میگذاشتن تا به کشف غنایم جهت رسیدن به اهدافشون برسن که اعضای کلیسا توی این مسیر با Ebrietas, Daughter Of Cosmos رو به رو میشن و ایشونم که با انسان ها همکاری میکنه و یه سری از نخبه های کلیسا تحت نام سازمانی Choir روش تحقیقاتی رو اغاز میکنن
جالب اینکه اعضای Choir با اینکه عضو کلیسا هستن ولی به احترام استاد ویلیم و راه و روش اون چشمان خودشونو می بستن تا به نحوی از درون ببینن!
پ.ن:احتمالا باید این مجسمه هارو یادتون باشه
101010.jpg

به هرحال کارها واسه لاورنس خوب پیش میره و مردم هر روز دیوانه وار خون مینوشن و دردها شفا پیدا میکنه و کم کم بیماری خونی بین مردم شایع میشه!
میگن حتی از طرق بو هم انتقال پیدا میکرده!
اگر دقت کرده باشین یه سری کوزه ها دم درب منازل و یا درون کلیسا وجود داشت که رایحه ی معطری داشته و مانع ورود هیولا بهشون میشده
خلاصه اینکه هرکی خون بیشتری رو استفاده کرده بود تبدیل به هیولایی درنده تر و بزرگ تر شد و کلیسا که اوضاعو وخیم دید به صورت مخفیانه میاد هانترها رو جهت از بین بردن هیولاها استخدام میکنه و اینجاست که Gherman (اولین هانتر) وارد گود میشه و حتی شاگردانی نیز تربیت میکنه:D
گرمن از سلاح های سریع و لباسهای سبک برای مقابله با هیولاها استفاده میکرده و اعتقاد داشته باید سریع و چابک عمل کنیم
خلاصه نفرین به حدی شدیده که هر روز وضع بدتر میشه و اولین منطقه ایی که به کل به گاج میره Old Yharnamعه که کلیسا مجبور میشه اونجارو به کل قرنطینه کنه:D
خلاصه بعد از اینکه دیگه لاپوشونی های کلیسا بی ثمر میشه و همه از این جریان باخبر، یارنام تبدیل میشه به مکان شکارچیان و کم کم همین شکارچیان به علت استفاده از خون قوی تر جهت از بین بردن هیولاها،خود نیز دچار بیماری میشن و اینبار کلیسا دست به استخدام شکارچیِ شکارچی ها میزنه:D
حالا جا داره به حضرت لودویگ اشاره کنم:D
طبیعتا نه تنها شکارچیان بلکه افراد و اعضای درون Healing Church که طی این مدت از خون خدایان استفاده میکردن نیز گرفتار این نفرین شدن و کلیسا برای لاپوشونی کردن این داستان جناب لودویگ رو با دادن اختیارات تام، رسما به عنوان اولین شکارچی رسمی وعلنی کلیسا میکنن
لودویگ اولین حرکتش اینه که میاد از سلاح های بزرگ تر و کندتر ولی در عوض مرگبارتر نسبت به هانترهای اولیه (به دلیل بزرگ تر شدن هیولاها) استفاده میکنه و از اون افراد قوی هیکل و زنگوله به گردن کلیسا(باید یادتون باشه کدومارو میگم:D) برای از بین بردن افراد الوده استفاده میکنه و بعد از اینکه همونا هم مبتلا میشن (هیبتشون خیلی بزرگ تر و بلندتر میشه بعد از مبتلا شدن) رو میاره به کمک از مردم عادی!
راستی تو همین بین خود استاد ویلیم و افرادش در معابد بند ناف کودک خدایان رو کشف میکنن و با استفاده ازش در صدد برقراری با خدایان بر میاد و فارغ از اینکه محصول کار اون چی میشه خود استاد به علت دیوانگی حاصل از رسیدن به بینش بالا و رشد ماده هایی روی بدنش که نشان از شروع تغییرات درونش هست گوشه گیر میشه..

به هرحال برای این نفرین ها صحبت های زیادی وجود داره از جمله تخطی از استفاده از خون باستانی در جهتی به غیر از تولد نوزادان برای خدایان باستان ولی توی یکی دیگه از دست نوشت های Byrgenwerth به شکار خدایان باستان اشاره شده!!!
اوج فاجعه اینکه یه سری از دانشجویان استاد به همراه یه سری از هانترها تشریف میبرن به Fishing Hamlet و دست به یه فاجعه ی بزرگ میزنن!
فاجعه ایی که نفرینی رو برای اونا و نسل هانترها و یارنامی ها به وجود میارن(مربوط به دی ال سی بازی)
با یکی از بزرگ ترین خدایان باستان یعنی Mother KOS رو به رو میشن که از قضا صاحب بچه ایی توی شکمش هست(Orphan)
حالا یا اینکه میکشنش و بعد تشریحش میکنن و یا اینکه مادر از قبل مرده و بعد شروع میکنن به تشریح خودش و بچه و رهاش میکنن کنار اون ساحلی که با Orphanرو به رو میشیم که به بدترین نحو ممکن روش ازمایشات روش انجام دادن و خونش با اب دریا مخلوط شده و ازمایشاتی هم روی مردم اون منطقه انجام میدن و اگر دقت کنید به اشکال کریهی در اومدن و به کل زندگی اونارو تباه میکنن!!!
به نظر یکی از اون هانترها همون ماریا(عروسک درون هانتردریمز) بوده که از کارش ناراضی بوده و سر عذاب وجدانی که داشت خودشو توی طبقه ی اخر کلیسا گردن میزنه:(

پ.ن: به هر حال مطلب و صحبت راجب این شاهکار و گریت وان ها زیاده ولی خب بیشتر از این سرتون رو به درد نمیارم:D

"We are born of the blood, made men by the blood, undone by the blood; Fear the old blood"
 

( Layken )

عضو تحریریه
Nov 29, 2009
3,155
نام
حامد
خیلی مطلب خوبی بود.
من هم مدتی قبل تر ها راجب ساب ژانر لاوکرافتی مطالعاتی داشتم و وقت نمی کردم دقیق واردش بشم که الان باز دوباره سر شوق اومدم.

دد اسپیس از اون نظر خیلی کم وارد مبحث لاوکرافتی شد و بیشتر از نظر جنبه های ترس و وحشت کلاسیک و همون کلیشه ای بود اما خب نگاه ریزی هم به مبحث لاوکرافتی داشت.

اوج موضوع لاوکرافتی هم که بلادبورن هستش که کلا همه جای بازی جهان بینی لاوکرافتی رو به بهترین شکل نشون میداد و من خودم شخصا این حس والا رو وقتی با باس فایت Rom روبرو شدم دیدم. قشنگ فضا و عالم همه چیز یک گره ناب داشت.

مرسی بابت مطلب مفید
 
آخرین ویرایش:

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
درود از دوست خوبم بابت مقاله بلاوبورن قصد داشتم در باب بلاد بورن هم مقاله ای بسیار جامع بنویسم مطالب زیاد است در یک فرصتی حتما خدمت دوستان خواهم بود. Dead space هم از اون نمونه های نادر بود که استادانه از کازمیک هورور استفاده کرده بود منتها با ریزه کاری های بسیار
 
  • Like
Reactions: voldmort

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
خیلی مطلب خوبی بود.
من هم مدتی قبل تر ها راجب ساب ژانر لاوکرافتی مطالعاتی داشتم و وقت نمی کردم دقیق واردش بشم که الان باز دوباره سر شوق اومدم.

دد اسپیس از اون نظر خیلی کم وارد مبحث لاوکرافتی شد و بیشتر از نظر جنبه های ترس و وحشت کلاسیک و همون کلیشه ای بود اما خب نگاه ریزی هم به مبحث لاوکرافتی داشت.

اوج موضوع لاوکرافتی هم که بلادبورن هستش که کلا همه جای بازی جهان بینی لاوکرافتی رو به بهترین شکل نشون میداد و من خودم شخصا این حس والا رو وقتی با باس فایت Rom روبرو شدم دیدم. قشنگ فضا و عالم همه چیز یک گره ناب داشت.

مرسی بابات مطلب مفید
درود ممنون از شما
یک کتابی دارد استاد به نام کوهستان جنون من نسخه انگلیسی اش رو خواندم در این کتاب پر وفسور زمین شناسی با تیم محقق در قطب دارن تحقیق میکنن که یک سری سنگ با ساختار های عجیب و نوشته های
قدیمی در زبان غیر قابل درک میجورند یک جور اشاراتی به یک راهنمای بسیار باستانی که در اسطوره شناسی کتوولو محل شهر کاداث شهر رویا محل زندگی great one ها بوده است این سیاره dead space 3 محل مارکر با اون محیط یخ زده اش و دشت های عظیم و کوهستان برفی دقیقا از روی داستان کوهستان جنون لاوکرافت الهام گرفته است.
 
  • Like
Reactions: ( Layken )

Kurt117

کاربر سایت
Aug 6, 2009
3,636
نام
Ali
اول اینکه ممنون بابت تاپیک، داستان ها و دنیاهای لاوکرافتی همیشه برای من خیلی خیلی جذاب بودن، بیشتر بخاطر مرموز بودنشون، فقط حیف که اثار بیشتری توی این سبک نداریم.
+
بین داستان های خود لاوکرافت shadow over innsmouth رو حتما بخونید :-" از اولین داستان های لاوکرافت بود که خوندم و هنوزم داستان مورد علاقم بین همه ی داستان های لاوکرافت هست....
 

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
اول اینکه ممنون بابت تاپیک، داستان ها و دنیاهای لاوکرافتی همیشه برای من خیلی خیلی جذاب بودن، بیشتر بخاطر مرموز بودنشون، فقط حیف که اثار بیشتری توی این سبک نداریم.
+
بین داستان های خود لاوکرافت shadow over innsmouth رو حتما بخونید :-" از اولین داستان های لاوکرافت بود که خوندم و هنوزم داستان مورد علاقم بین همه ی داستان های لاوکرافت هست....
shadow over innsmouth عالیبود واقعا بازی ها و سینما بهش وام دار هستند.فیلم Dagon خیلی الهام گرفته یکجور هایی بازسازی همین داستان است .
 
  • Like
Reactions: Kurt117

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
سپاس از دوستان بابت همراهی در متن امیدوارم بیشتر مقالاتی در این باره کار کنیم. در یک مقاله ای قصد معرفی great one های لاوکرافتی رو دارم فرصتی بشه حتما انجام میدم.
 
  • Like
Reactions: Kurt117

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
بخش دوم مقاله معرفی great oneهاست خدایان لاوکرافتی برای نگارش احتیاج به تحقیق جامع دارم اگاهی کامل بهشون دارم منتهی برای نگارش باید قشنگ نوشته بشوند. اونم در فرصتی تقدیم علاقه مندان میکنم. موفق باشید.
 

Need4Speed

کاربر سایت
Jan 25, 2021
175
البته مس افکت 1 هم یه جورایی لاوکرافتی بود...! با اینکه ژانر horror محسوب نمیشه...! ولی خیلی لاوکرافتی بود! :D

هرچند به نظر من هم call of cthulhu و هم dead space بازیهای متوسطی بیش نبودن و نتونستن حق لاوکرافت کبیر رو در دنیای گیم اونطور که باید ادا کنن تا اینکه رسیدیم به بلادبورن و اینجا بود که اسم و آوازه لاوکرافت به اون چیزی که لایقش بود رسید! با تشکر از ژاپن!

ولی تو دنیای فیلم خبری از Thing نداشتم... یعنی داشتم! ولی از دستم در رفته بود تا الان ندیده بودمش. با تشکر از تاپیک خوبت حتما در لیست watch later قرار گرفت! :D

پ.ن: راستی The Mist هم ربطی چندانی به لاوکرافت نداره..! :-":D
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: darksider666

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
البته مس افکت 1 هم یه جورایی لاوکرافتی بود...! با اینکه ژانر horror محسوب نمیشه...! ولی خیلی لاوکرافتی بود! :D

هرچند به نظر من هم call of cthulhu و هم dead space بازیهای متوسطی بیش نبودن و نتونستن حق لاوکرافت کبیر رو در دنیای گیم اونطور که باید ادا کنن تا اینکه رسیدیم به بلادبورن و اینجا بود که اسم و آوازه لاوکرافت به اون چیزی که لایقش بود رسید! با تشکر از ژاپن!

ولی تو دنیای فیلم خبری از Thing نداشتم... یعنی داشتم! ولی از دستم در رفته بود تا الان ندیده بودمش. با تشکر از تاپیک خوبت حتما در لیست watch later قرار گرفت! :D

پ.ن: راستی The Mist هم ربطی چندانی به لاوکرافت نداره..! :-":D
درود ممنون که‌ خواندید منظروتون اون ریپر هاست که هر ۵۰ هزار سال میان حیات رو ریست میکنن؟؟در مس افکت؟اونا به موجودات زنده اهمیت میدن ک یا لااقل بهشون فکر میکنن که میخوان نابودشون کنن و قابل شکست دادن هستن ولی گریت وان ها در کتثولو میتاس اصلا اهمیتی به موجودات نمیدن اینقدر در سطح بالاتی از اگزیستنس و حیات وجودی قرار دارن که در ادراک نمیگنجند.
‌mistرو به این دلیل اشاره کردم چون اثر استیفن کینگ است و کینگ هم یک جورایی لاوکرافیته ضمنا کتابش کمی فرق داره با فیلمش .از طرفی خود کارگردان اشاره میکنه وقتی ارتش پرتال رو باز میکنه مخلوقات میان یکجورایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌unseen horror لاوکرافتی است .اتفاقا اگر اون مخلوقات رو‌فرض بگیریم از بعد great one ها اومده باشن کاملا میشه لاوکرافتی نامید.
Dead spaceهم متوسط نبود حالا بقیه اقتباس های مستقیم اره ولی dead space مخصوصا قسمت یک الان یک کالت ویدیو گیمه . درس یاد گرفت از things و aliens و رزیدنت ۴ و doom 3 بعد عالی درس پس داد خیلی ها الان خط گرفتنشون از dead space یک است . هراس ناب و فضای مرگبارش شاید بشه گفت جز بهترین ها یا شاید بهترین سوروایل هورور های تاریخه .من خودم یک رو جز بهترین بازی هایی میدونم که بازی کردم .۲ و ۳ رو هم خیلی دوست دارم هنوز بازیشون میکنم. بسیار مرموز ان همین مرموز بودن خودش لاوکرافتی است.
Screenshot_20210423_235441.jpg
Review های قوی هم داشت . شاهکاره دد اسپس یک .کالیستو پروتوکل الان داره توسعه داده میشه یکجورایی وارث معنوی سری است.
 
  • Like
Reactions: AmirPXP

Jill_v

کاربر سایت
Nov 20, 2018
40
درود فراوان . مرسی بابت این تاپیک خوب
اینم چندتا فیلم خوش ساخت دیگه تو این سبک

12232.jpg
از ترسناک ترین فیلمای این سبک بود

141241.jpg
the endless دنباله فیلم resolution 2012 هستش که برای درک بهتر این فیلم پیشنهاد میکنم اول اونو ببینید. فیلم خوش ساختیه

567575.jpg
the ritual
2017
 

darksider666

کاربر سایت
Mar 8, 2016
1,049
نام
رضا قاسمی
درود فراوان . مرسی بابت این تاپیک خوب
اینم چندتا فیلم خوش ساخت دیگه تو این سبک

View attachment 220738
از ترسناک ترین فیلمای این سبک بود

View attachment 220739
the endless دنباله فیلم resolution 2012 هستش که برای درک بهتر این فیلم پیشنهاد میکنم اول اونو ببینید. فیلم خوش ساختیه

View attachment 220741
the ritual
2017
عالی سپاس هردو هر سه عالی هستند مخصوصا اون The endless دقیقا اسطوره شناسی لاوکرافتیه
این هم بهترین فیلم لاوکرافتی 2020 بود

The empty man
The-Empty-Man-1.jpg
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر