تحلیل شخصیت جیمز ساندرلند در بازی سایلنت هیل 2 مبنی بر گناه کار بودن یا نبودن او

از نظر شما، آیا جیمز واقعاً گناهکار بود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    35

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
شدین 4 به 1!!!
اشکالی نداره من از خودم میدفاعم!!!
درسته که ادم از اینکه میبینه یه نفر داره زجر میکشه به فکر این میوفته که خلاصش کنه ولی این در مورد جیمز صادق نیست.
ببینین:
مری توی این 3 سال باقیمونده از عمرش اومد پیش جیمز و خواست باهاش زندگی کنه ولی جیمز که سمبل خودخواهی و یس رحمی هست اومد مری رو با بالش خفه کرد و کشت.شاید از دیدگاه مری بودن با جیمز درد بیماری اونو از بین میبرد و شاید عشق تنها داروی بیماری مری بود اما جیمز اونو کشت.
اصلا خودتون بگین که تصمیم در مورد زندگی بقیه با شماست که کی زنده بمونه و کی بمیره؟
اصلا جیمز که نماد هوس و شهوت پرستی هست از کجا معلوم که از پرستاری از مری خسته نشده بود و نمیخواست این بار رو از رو دوشش برداره؟
اصلا جیمز به مری قول داده بود که اونو یه بار دیگه به سایلنت هیل ببره ولی به عهدش وفا نکرد.
خوبه خوبه.خوب داره پیش میره.

تایید میشه
 
  • Like
Reactions: Quantic Dream

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
بیا همین رو میخواستین؟!؟ :d

انقدر به جوون مردم گیر دادین که از خونه ی خودش فراری شد...(همون تاپیک )

عزیز من >:d< ارتاس جان ;;) برگرد خونه !!(تاپیک)...این جو بیرون خونه خرابت نکنه خدای نکرده...برگرد خونه(گفتم همون تاپیک دیگهههه) تا دیر نشده :d
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
ما هم اوایلش فکر می کردم جیمز این کار رو فقط برای این کرده که مری رنج نکشه ، اما بعدش به این نتیجه رسیدم که جیمز فقط بعد جسمی و مادی مری رو می خواسته و بعد از مریضی مری چون زیبای خودش رو از دست داده بوده و دیگه نمی تونسته نیازهای جسمانی جیمز رو برطرف کنه ، جیمز یه عمل خودخواهانه و بی رحمانه رو انجام میده !
بعدشم در آخر بازی جیمز پاک میشه و به نوعی سعی داره با کشتن خودش و بخشش مری از گناهش توبه کنه
نمیدونم چرا نمیتونم جوابت رو بدم!!! البته خودت میدونی چراااااااااااااا.... وایستا چند لحظه.....
خب! حله! اگه گفته شما درست باشه؛ چرا جیمز باید خطر کشتن ماری و گیر افتادن بوسیله پلیس و دردسر و اینارو به جون بخره؟! در حالی که خیلی راحت میتونسته بره یه زن دیگه بگیره مری هم که زور غر زدن به جیمز رو نداشت... یا اصلاً چرا جیمز هر شب با یکی نبود؟! میدونم جیمز تو کازینو ولو بوده... اما همین این حرفت صحه ای هست بر درستی حرفایه من، چر؟! چون جیمز با این کار اون نیازش رو ارضا میکنه و دوباره میتونه بره پیش عشق سابقش؛ درضمن همه میدونیم که اگه یه آدم بی بند و بار باشه زنش رو طلاق میده... جیمز چرا طلاقش نداد؟! جواب اینه که واقعاً عاشق مری بوده (بازم میگم اصلاً اینکه چه معیاری داشته مهم نیست، مهم اینه که این معیار اونقدر تأثیر داشته که بتونه جیمز رو پیش ماری تو بدترین شرایط نگه داره...)
هـــــه من هنوز موفق نشدم 2 رو بازی کنم کرک بازی وسطش خراب بود،منتظرم اچ دی بیادش تا شاید بتونم بازی کنم.l-)ولی از اونجایی که داستانو میدونم و اولای بازیو کردم.آدمیه که عادت داره خودشو گول بزنه و حالت پخمه به خودش بگیره.خوب از نظر خودتون چنین آدمایی مستحق بخشش اند یا نه؟:-/
نه دیگه! نشد... کجا جیمز خودش رو گول زده؟! رو چه ملاکی میگید؟!
شدین 4 به 1!!!
اشکالی نداره من از خودم میدفاعم!!!
درسته که ادم از اینکه میبینه یه نفر داره زجر میکشه به فکر این میوفته که خلاصش کنه ولی این در مورد جیمز صادق نیست.
ببینین:
مری توی این 3 سال باقیمونده از عمرش اومد پیش جیمز و خواست باهاش زندگی کنه ولی جیمز که سمبل خودخواهی و یس رحمی هست اومد مری رو با بالش خفه کرد و کشت.شاید از دیدگاه مری بودن با جیمز درد بیماری اونو از بین میبرد و شاید عشق تنها داروی بیماری مری بود اما جیمز اونو کشت.
اصلا خودتون بگین که تصمیم در مورد زندگی بقیه با شماست که کی زنده بمونه و کی بمیره؟
اصلا جیمز که نماد هوس و شهوت پرستی هست از کجا معلوم که از پرستاری از مری خسته نشده بود و نمیخواست این بار رو از رو دوشش برداره؟
اصلا جیمز به مری قول داده بود که اونو یه بار دیگه به سایلنت هیل ببره ولی به عهدش وفا نکرد.
خوبه خوبه.خوب داره پیش میره.
معلومه شدیم 4 به یک :D
تیکه قرمز: چرا؟!
تیکه ابی: تو رو خدا قضیه رو فیلم هندی نکن! احه یعنی چی عشق دارویه مریضی مری بوده... تازه اونم وقتی که دکترا طرف رو جواب کردن؟!
تیکه سبز: ببخشید پس شما برو اون قاضی که حکم مرگ کسی رو میده بزن بترکون دیگه... چه حرفیه... شرایط با شرایط فرق میکنه... گویا اصلاً صحبتهای اسفندیار رو نخوندید تو کامنتهایه قبلی...
تیکه خاکستری: محض اطلاع شما و باقی دوستان، موقعی که مری تو بیمارستان بوده و آقایه جیمز (که شماها میگید نماد شهوت پرستی هست) تو کازینو بود؛ ایشون جایه خوندن مجله ****، داشتن مقالات پزشکی میخوندن که راه حلی واسه درمون مری پیدا کنن! آیا مردی که عاشق زنش نباشه، اینکار رو میکنه؟! آیا مردی که فقط دنبال شهوت رانی هست و شما نماد شهوت پرستی میخونیدش همچین کاری میکنه؟!!!
نشونش هم اینه که وقتی تو بیمارستان با جیمز هستید؛ وقتی رو ژورنال هایه پزشکی exam میکنید جیمز میگه که من قبلاً از اینا زیاد خوندم
تیکه آخر: خو این چیو میرسونه؟! همه روزی صدتا قول میدن به زناشون! این چیو میخواد برسونه :-/
بیا همین رو میخواستین؟!؟ :d
انقدر به جوون مردم گیر دادین که از خونه ی خودش فراری شد...(همون تاپیک )
عزیز من >:d< ارتاس جان ;;) برگرد خونه !!(تاپیک)...این جو بیرون خونه خرابت نکنه خدای نکرده...برگرد خونه(گفتم همون تاپیک دیگهههه) تا دیر نشده :d
:D =))
از دست تو میلاد!!! دمت hell عزیزم :D
منتها اینجا خونه دومه منه :D خونه اولم هم همون تاپیک سایلنت هیله! خیالت تخت ;)>:d
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
تیکه قرمز: چرا؟!
چون چ چسبیده به را!!! خوب بابا شما که میرین تو دین یهود دنبال مدرک میگردین منم میرم تو واقعیت دنبال مدرک میگردم!!!
بابا یارو داره زندگی میکنه!!! تو فقط زجر کشیدن رو میبینی ولی چیزای دیگه رو نمیبینی!!! بالاخره ادم حق زندگی کردن داره.
بیا اینم یه نقل قول از تحلیل شماره دوم:
ذهن جیمز به مرور علت به وجود آمدن رنج ها و غصه هایش را فراموش می کند. او آنها را همراه خود دارد ولی علتش را فراموش می کند. او روحیه انکار پذیری شدیدی دارد و سعی می کند حوادث را آنطوری که دوست دارد مشاهده کند. در واقع او از Mary عاجز و متنفر شده بود. همواره او را مانند سدی در برابرش میدید. به همین علت تصمیم گرفت او را از بین ببرد. در کمال تعجب در طول بازی اظهار می کند که زنش سه سال پیش در اثر بیماری مرده است. این همان چیزیست که به او تسلی خاطر می دهد. بعد از اینکه نوار ضبط شده ویدیویی را می بیند باز هم در صدد انکار بر می آید و ادعا می کند این کار را جهت پایان دادن به زجرهای همسرش انجام داده! به همین علت توسط شهر فراخوانی می شود تا وجدان خفته اش باری دیگر بیدار شود و تقاص کارهایش را پس دهد.
تیکه ابی: تو رو خدا قضیه رو فیلم هندی نکن! احه یعنی چی عشق دارویه مریضی مری بوده... تازه اونم وقتی که دکترا طرف رو جواب کردن؟!
اره قبول.منظورمو بد رسوندم.منظورم اینه که دردشو تا حدی اروم میکرد.
تیکه سبز: ببخشید پس شما برو اون قاضی که حکم مرگ کسی رو میده بزن بترکون دیگه... چه حرفیه... شرایط با شرایط فرق میکنه... گویا اصلاً صحبتهای اسفندیار رو نخوندید تو کامنتهایه قبلی...
خب اون بحثش فرق میکنه.اگر جیمز تو شهر مونده بود که پلیسها هزارسال بود که گرفته بودنش.
تیکه آخر: خو این چیو میرسونه؟! همه روزی صدتا قول میدن به زناشون! این چیو میخواد برسونه :-/
خب همه از این قولا میدن و وقتی کسی وفا نکرد به قولش یعنی چی؟ دیگه خودتون میدونید.
تیکه خاکستری: محض اطلاع شما و باقی دوستان، موقعی که مری تو بیمارستان بوده و آقایه جیمز (که شماها میگید نماد شهوت پرستی هست) تو کازینو بود؛ ایشون جایه خوندن مجله ****، داشتن مقالات پزشکی میخوندن که راه حلی واسه درمون مری پیدا کنن! آیا مردی که عاشق زنش نباشه، اینکار رو میکنه؟! آیا مردی که فقط دنبال شهوت رانی هست و شما نماد شهوت پرستی میخونیدش همچین کاری میکنه؟!!!
نشونش هم اینه که وقتی تو بیمارستان با جیمز هستید؛ وقتی رو ژورنال هایه پزشکی exam میکنید جیمز میگه که من قبلاً از اینا زیاد خوندم
خب خونده باشه.منم نمیگم که نخونده ولی وقتی فهمید که راهی نیست صاف اون ژورنال ها رو بست و رفت که مری رو بکشه!!! خب این چه کاریه!!!
معمولا همه تا اخرین لحظه کنار اون فرد رو به مرگ میمونن.بیا اینم یه نقل قول دیگه:
Mary بعد از سه سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری فرصتی می یابد تا به خانه باز گردد. مهلت او رو به پایان است و دوست دارد روزهای آخر عمرش را کنار همسرش سپری کند. پیکر نحیفش روی تخت خانه شان افتاده است. جیمز چند روز در کنارش می ماند تا اینکه بلاخره بزرگترین اشتباه عمرش را مرتکب می شود. او با استفاده از بالشتی همسرش را خفه می کند سپس به او می گوید: " این هم نوای لالایی برای بستن چشمانت بود...خدانگهدار"
 

T.M.D.B.B

کاربر سایت
Oct 4, 2010
357
نام
اسفندیار
ببینید.قضیه جیمز از دیدگاه های مختلفی قابلیت بررسی داره. یه دیدگاهش اینه که اصلا خود جیمز به خاطر عدم توانایی در کمک کردن به مری خودش دچار مشکلات روانی شده.
یک دیدگاه دیگش اینه که جیمز از روی عشق و علاقه بیش از حد و اینکه نمیخواسته جون کندن عشقشو ببینه راحتش کرده.
یک دیدگاه دیگه هم میتونه این باشه که اون از این وضعیت خسته شده بوده و دیگه تحمل نگه داری از مری رو نداشته.
خالا دیدگاه های دیگه هم میشه گفت ولی فعلا من رو همینا مانور میدم
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
ببینید.قضیه جیمز از دیدگاه های مختلفی قابلیت بررسی داره. یه دیدگاهش اینه که اصلا خود جیمز به خاطر عدم توانایی در کمک کردن به مری خودش دچار مشکلات روانی شده.
یک دیدگاه دیگش اینه که جیمز از روی عشق و علاقه بیش از حد و اینکه نمیخواسته جون کندن عشقشو ببینه راحتش کرده.
یک دیدگاه دیگه هم میتونه این باشه که اون از این وضعیت خسته شده بوده و دیگه تحمل نگه داری از مری رو نداشته.
خالا دیدگاه های دیگه هم میشه گفت ولی فعلا من رو همینا مانور میدم
اتفاقا به موضوع خوبی اشاره کردی.حالا باید دید کدومشون درستن...
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
چون چ چسبیده به را!!! خوب بابا شما که میرین تو دین یهود دنبال مدرک میگردین منم میرم تو واقعیت دنبال مدرک میگردم!!!
بابا یارو داره زندگی میکنه!!! تو فقط زجر کشیدن رو میبینی ولی چیزای دیگه رو نمیبینی!!! بالاخره ادم حق زندگی کردن داره.
بیا اینم یه نقل قول از تحلیل شماره دوم:

اره قبول.منظورمو بد رسوندم.منظورم اینه که دردشو تا حدی اروم میکرد.

خب اون بحثش فرق میکنه.اگر جیمز تو شهر مونده بود که پلیسها هزارسال بود که گرفته بودنش.

خب همه از این قولا میدن و وقتی کسی وفا نکرد به قولش یعنی چی؟ دیگه خودتون میدونید.

خب خونده باشه.منم نمیگم که نخونده ولی وقتی فهمید که راهی نیست صاف اون ژورنال ها رو بست و رفت که مری رو بکشه!!! خب این چه کاریه!!!
معمولا همه تا اخرین لحظه کنار اون فرد رو به مرگ میمونن.بیا اینم یه نقل قول دیگه:

همین اول بگم که تموم این نقل قول ها را 1جا رد میکنم چون اینا که واسه دوسته عزیزمون Loyal هست و ایشون برداشت خودشون رو گفتن!!! و بزودی به جمع ما میپیوندند و اون موقع خیلی قشنگ نقصشون میکنم؛ بهم اعتماد کن :D


تو واقعیت؟!!!!! خب باشه! واست از واقعیت هم مثال میزنم؛ شما چیزی درمورد تیر خلاص دوستانه میدونید؟! این تیر خلاص رو 2تا دوست به هم میزنن! اونم وقتی که یکیشون دیگه تیر خورده و نمیتونه به مسیر ادامه بده و به هرحال کشته خواهد شد و از دوستش میخواد که اونو راحت کنه و اون دوست هم اگه بدونه که کاری از دستش بر نمیاد مجبور به شلیک به دوستش هست!
ببخشید این مری که انقدر مریض هست داره زندگی میکنه از نظر شما؟! شما اسم اونو میزارید زندگی؟! ایشون فقط داره زجر میکشه و عذاب میبینه، و زندگی همش این نیست! اگه اینجوریه؛ که اسفندیار هم گفت وقتی یه حیوونی رو به موت هست رو میکشن کاره اشتباهه دیگه؟! لابد حیوونا زندگی نمیکنن؟!

دردشو تا حدودی آروم میکرد؟! خب بله جیمز نقش مسکن هم داره دیگه... بازم منظورت رو بد رسوندی! من فکر کنم منظورت اینه که مری کنار جیمز احساس آرامش میکرد؟! هان؟! این فکر کنم منطقی تره! ولی خب باز همین هم چیو در پی داره؟! زجر مری رو کم میکنه؟! جلوگیری از مرگ مری میکنه؟! مری رو خوب میکنه؟! نع!!!! این فقط واسه همینه که مری خودش خواست بوسیله جیمز کشته شه! واقعاً کدوم یکی از این 2تا قشنگتره؟! آدم بوسیله بیماری و زجر و عذاب بمیره؛ یا بوسیله معشوقش؟!

ببین شما گفتی که آیا انسان ها حق اینو دارن که درباره زنده بودن یکی دیگه تصمیم بگیرن؟ که منم بحث قاضی رو آورد؛ حالا میگی که پلیس؛ منم قبلتر جوابت رو دادم؛ و گفتم که خب پس جیمز چرا باید همچین ریسکی کنه که بخاطر مرگ مری ممکنه اعدام بشه؟! و اگه واقعاً شهوت پرسته چرا مری رو به حال خودش نمیزاره یا طلاقش نمیده و بره با زناهایه دیگه باشه؟! پس جیمز یه انگیزه بالاتری داشته از اینکار (لطفاً اگه اینو رد میکنی با دلیل رد کن و یه ضرب نگو نه اینطوری نبوده)

چی شد؟! یعنی اگه صدتا قول به کسی دادی و به یکیش عمل نکردی یعنی دیگه کافر عالم هستیو هیچ عشقی به طرف نداریو از این حرفا؟! چیزی که از جیمز مطمئن هستم اینه که جیمز به همه قولاش نسبت به مری عمل کرده؛ چرا؟! اولیش اینه که عاشق مری خوش برو رو و س س س بوده، و دلیل دوم این که اگه غیر از این بود، این خانومه ناز نازی تو نامه آخر میگفت: جیمز دیدی منو نبردی سایلنت هیل، دیدی اون روز قول دادی فلان چیز رو واسم بخری اما نخریدی، دیدی قرار بود... اما فقط از سایلنت هیل نبردن جیمز گله گی داره...

آهان! وایستا، آروم آروم! پس قبول کردی که اون ژورنال ها رو خونده! اوکی؟! حالا این جواب رو به من بده، یه آدم شهوت پرست (صفتی که شماها لیبله جیمز کردید) وقتی زنش نیست میره ژورنال پزشکی میخوونه؟! :-o

---------- نوشته در 10:05 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:02 PM ارسال شده بود ----------

بیک دیدگاه دیگش اینه که جیمز از روی عشق و علاقه بیش از حد و اینکه نمیخواسته جون کندن عشقشو ببینه راحتش کرده.
مرسی اسفندیار جون...
خب من طرفدار این دیدگاه هستم... و فکر میکنم این درسته و اصلاً دلیل اینکه یه تاپیک جدا واسه این مسئله گذاشتم همینه دیگه...
 
آخرین ویرایش:

KamranMED

کاربر سایت
Sep 10, 2011
279
نام
کامران
الان دوباره مجبورم میکنین برم نصب کنم بازی کنم
آخه چرا منو تو این موقعیت قرار میدیییییییییییییییین؟

خدایی قشنگترین سایلنت هیل بود.بعد از یک دهه هنوز از بحث کردن در موردش لذت میبریم
 

T.M.D.B.B

کاربر سایت
Oct 4, 2010
357
نام
اسفندیار
الان دوباره مجبورم میکنین برم نصب کنم بازی کنم
آخه چرا منو تو این موقعیت قرار میدیییییییییییییییین؟

خدایی قشنگترین سایلنت هیل بود.بعد از یک دهه هنوز از بحث کردن در موردش لذت میبریم
آفرین. با کمی تفاوت با شما موافقم. به نظر من قشنگترین سایلنت هیل ها شماره1و2و3 بودن. منم فقط همین3شماره رو جویدم. بقیه رو هم بازی کردم ولی چون خوشم نیومد تمومشون نکردم. از همه بیخودتر هم4 بود چون اصلا خبری از شهر توش نبود...
 
  • Like
Reactions: KamranMED

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
الان دوباره مجبورم میکنین برم نصب کنم بازی کنم
آخه چرا منو تو این موقعیت قرار میدیییییییییییییییین؟
خدایی قشنگترین سایلنت هیل بود.بعد از یک دهه هنوز از بحث کردن در موردش لذت میبریم
آفرین. با کمی تفاوت با شما موافقم. به نظر من قشنگترین سایلنت هیل ها شماره1و2و3 بودن. منم فقط همین3شماره رو جویدم. بقیه رو هم بازی کردم ولی چون خوشم نیومد تمومشون نکردم. از همه بیخودتر هم4 بود چون اصلا خبری از شهر توش نبود...
بچه ها ببخشید! من کوچیکه همه ام... اما بحث رو از تاپیک خارجش نکنید لطفاً... درباره همین جیمز و کاراش بگید ما 3ساعت تایپ کنیم بعدم بحث اصلاً عوض شه؛ زیاد جالب نمیشه دیگه!
اوکی؟! ببخشید اگه جسارت شدا...
درضمن من هم فقط با 1و2و3 موافقم... :D
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا

همین اول بگم که تموم این نقل قول ها را 1جا رد میکنم چون اینا که واسه دوسته عزیزمون Loyal هست و ایشون برداشت خودشون رو گفتن!!! و بزودی به جمع ما میپیوندند و اون موقع خیلی قشنگ نقصشون میکنم؛ بهم اعتماد کن :D


تو واقعیت؟!!!!! خب باشه! واست از واقعیت هم مثال میزنم؛ شما چیزی درمورد تیر خلاص دوستانه میدونید؟! این تیر خلاص رو 2تا دوست به هم میزنن! اونم وقتی که یکیشون دیگه تیر خورده و نمیتونه به مسیر ادامه بده و به هرحال کشته خواهد شد و از دوستش میخواد که اونو راحت کنه و اون دوست هم اگه بدونه که کاری از دستش بر نمیاد مجبور به شلیک به دوستش هست!
ببخشید این مری که انقدر مریض هست داره زندگی میکنه از نظر شما؟! شما اسم اونو میزارید زندگی؟! اگه اینجوریه؛ که اسفندیار هم گفت وقتی یه حیوونی رو به موت هست رو میکشن کاره اشتباهه دیگه؟! لابد حیوونا زندگی نمیکنن؟!

دردشون تا حدودی آروم میکرد؟! خب بله جیمز نقش مسکن هم داره دیگه... بازم منظورت رو بد رسوندی! من فکر کنم منظورت اینه که مری کنار جیمز احساس آرامش میکرد؟! هان؟! این فکر کنم منطقی تره! ولی خب باز همین هم چیه در پی داره؟! زجر مری رو کم میکنه؟! جلوگیری از مرگ مری میکنه؟! مری رو خوب میکنه؟! نع!!!! این فقط واسه همینه که مری خودش خواست بوسیله جیمز کشته شه! واقعاً کدوم یکی از این 2تا قشنگتره؟! آدم بوسیله بیماری و زجر و عذاب بمیره؛ یا بوسیله معشوقش؟!

ببین شما گفتی که آیا انسان ها حق اینو دارن که درباره زنده بودن یکی دیگه تصمیم بگیرن؟ که منم بحث قاضی رو آورد؛ حالا میگی که پلیس؛ منم قبلتر جوابت رو دادم؛ و گفتم که خب پس جیمز چرا باید همچین ریسکی کنه که بخاطر مرگ مری ممکنه اعدام بشه؟! و اگه واقعاً شهوت پرسته چرا مری رو به حال خودش نمیزاره یا طلاقش نمیده و بره با زناهایه دیگه باشه؟! پس جیمز یه انگیزه بالاتری داشته از اینکار (لطفاً اگه اینو رد میکنی با دلیل رد کن و یه ضرب نگو نه اینطوری نبوده)

چی شد؟! یعنی اگه صدتا قول به کسی دادی و به یکیش عمل نکردی یعنی دیگه کافر عالم هستیو هیچ عشقی به طرف نداریو از این حرفا؟! چیزی که از جیمز مطمئن هستم اینه که جیمز به همه قولاش نسبت به مری عمل کرده؛ چرا؟! اولیش اینه که عاشق مری خوش برو رو و س س س بوده، و دلیل دوم این که اگه غیر از این بود، این خانومه ناز نازی تو نامه آخر میگفت: جیمز دیدی منو نبردی سایلنت هیل، دیدی اون روز قول دادی فلان چیز رو واسم بخری اما نخریدی، دیدی قرار بود... اما فقط از سایلنت هیل نبردن جیمز گله گی داره...

آهان! وایستا، آروم آروم! پس قبول کردی که اون ژورنال ها رو خونده! اوکی؟! حالا این جواب رو به من بده، یه آدم شهوت پرست (صفتی که شماها لیبله جیمز کردید) وقتی زنش نیست میره ژورنال پزشکی میخوونه؟! :-o

---------- نوشته در 10:05 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:02 PM ارسال شده بود ----------


مرسی اسفندیار جون...
خب من طرفدار این دیدگاه هستم... و فکر میکنم این درسته و اصلاً دلیل اینکه یه تاپیک جدا واسه این مسئله گذاشتم همینه دیگه...
پس جنابعالی به من بگین که چرا اخر بازی مری میخواد جیمز رو بکشه.
اصلا به من بگو که کله هرمی برای چی دنبالشه؟ نه،به من بگو! تازه اونم یکی نه! دوتا!!!
من کاری به بقیه سری ندارم اما چرا تو اونا کله هرمی دنبالت نیست؟
یه آدم شهوت پرست (صفتی که شماها لیبله جیمز کردید) وقتی زنش نیست میره ژورنال پزشکی میخوونه؟! :-o
اره میره بخونه تا ببینه که چه کاری میتونه بکنه تا مری رو خوب کنه تا باهاش........................خب معلومه مری رو دوست داره.تا وقتی مری خوب هستش که هیچی ولی وقتی مریضه به قول خودت خیلیا اینجورین که تا یه نفر یه مشکلی پیدا کرد ولش میکنن.خب ضایع هست کشتش چون اونو یه سد برای رسیدن به خواسته هاش میدید.
اما تو میگی که شهوت پرست نیست؟ صبر کن ببینم پس اونجا میره تو گنجه و کله هرمی رو میبینه،به نظرت کله هرمی داره چکار میکنه؟
مگر خودت نگفتی که این جونورای شبیه مانکن تجسمی از شهوت رانی جیمز هستن؟ پس چرا الان میایی میگی که این صفتیه که شما به جیمز نسبت میدین؟ مگه خودت نسبت ندادی؟ مگه گناهای ادم به صورت جونورا جلوش ظاهر نمیشن؟
اصلا چرا لورا میخواد جیمز رو بکشه؟
اصلا تو کدوم سری شهر نقش اصلی رو فراخونده؟
شماره 1 که فکر نکنم چون شهر شریل رو فراخونده بود نه هری رو و هری هم مجبور شد بره دنبالش.
شماره 3؟ فکر کنم که هدر خودش رفت تو شهر!!!
شماره4؟ هنری که اصلا تو شهر نرفت!!!
بازم تو شماره 5 کله هرمی بود ولی دنبال تو نبود!!!
اصولا کله هرمی دنبال ادمای گناهکار میره!!!
حالا ما کاری به شماره های دیگه نداریم.
اصلا نمیخواد به بالاییا نگاه بندازی!!!
راستش من به یه ذره وقت نیاز دارم تا دلیلامو ردیف کنم بعدش میام کلا از بیخ و بن نقضت میکنم به من اعتماد کن:d
 

Red Dead

کاربر سایت
Jun 16, 2010
1,659
نام
سیاوش
فکر کنم تو تاپیک سایلنت هیل به اندازه کافی در این باره بحث شده ولی به نظر من جیمز واقعا عاشق مری نبوده و تمام مدتی هم که باهاش زندگی کرده به خاطر اون حداقل زیبایی بوده که نیاز های جیمز رو بر طرف میکرده و با از بین رفتن همون یکمقدار کشش جیمز دیگه نتونسته تحمل کنه و دست به قتل مری میزنه و یک زن ارمانی برای خودش در نبود مری میسازه.من میگم جیمز اگه واقعا عاشق بود هیچ وقت اینکار رو نمی کرد و گناه جیمز کشتن مری نبود بلکه زندگی پوچی بود که با مری داشت و این همه سال از اون فقط استفاده می کرد
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
پس جنابعالی به من بگین که چرا اخر بازی مری میخواد جیمز رو بکشه.
اصلا به من بگو که کله هرمی برای چی دنبالشه؟ نه،به من بگو! تازه اونم یکی نه! دوتا!!!
من کاری به بقیه سری ندارم اما چرا تو اونا کله هرمی دنبالت نیست؟
اولاً آخر بازی؛ تو پایان رسمی این مری نیست که میخواد جیمز رو بکشه؛ بلکه ماریاست...
کله هرمی نماد گناهان جیمزه (از نظر سایلنت هیل) و همونطور که گفتم سایلنت هیل کلاً داره درباره جیمز اشتباه میکنه؛ و مجبورم کردی که حرف همیشگیم رو بزنم و اونم اینه که: سایلنت هیل غلط کرد که جیمز رو فراخوند و اوون کارارو باهاش کرد...
اره میره بخونه تا ببینه که چه کاری میتونه بکنه تا مری رو خوب کنه تا باهاش........................خب معلومه مری رو دوست داره.تا وقتی مری خوب هستش که هیچی ولی وقتی مریضه به قول خودت خیلیا اینجورین که تا یه نفر یه مشکلی پیدا کرد ولش میکنن.خب ضایع هست کشتش چون اونو یه سد برای رسیدن به خواسته هاش میدید.
ببخشید مری وقتی مریض شده؛ از برو رو افتاده دیگه چی چیزی داره؟! که جیمز بخواد واسش انقدر خودش رو به آب و آتیش بزنه؟!
بعدشم مری با اون اوضاع و احوالش چطور میتونه سد راه جیمز بشه؟! :D
اما تو میگی که شهوت پرست نیست؟ صبر کن ببینم پس اونجا میره تو گنجه و کله هرمی رو میبینه،به نظرت کله هرمی داره چکار میکنه؟
مگر خودت نگفتی که این جونورای شبیه مانکن تجسمی از شهوت رانی جیمز هستن؟ پس چرا الان میایی میگی که این صفتیه که شما به جیمز نسبت میدین؟ مگه خودت نسبت ندادی؟ مگه گناهای ادم به صورت جونورا جلوش ظاهر نمیشن؟
وایستا ببینم؛ تو چرا حرف میزاره تو دهن بچه مردم :D
من هیچوقت بطور مستقیم نگفتم جیمز شهوت ران هست یا نه... میگم شما که این لیبل رو میزنید بهش، پس باید جوابگو هم باشید...
خو مله هرمی رو که روشن کردم داستانش رو مانکن و باقی رفتارهایه شهر هم شامل همون قضیه میشه که کلاً سایلنت هیل غلط کرد که جیمز رو فراخوند :D
اصلا چرا لورا میخواد جیمز رو بکشه؟
یا پیرامید هد؟! این استنباط رو چجوری بهش رسیدی؟! نمیدونم؟! ولی در کل بهت بگم که اون اوایل بازی لورا جیمز رو عامل قتل مری میدونست و بعداً که متوجه علاقش میشه با جیمز همراه میشه...
اصلا تو کدوم سری شهر نقش اصلی رو فراخونده؟
شماره 1 که فکر نکنم چون شهر شریل رو فراخونده بود نه هری رو و هری هم مجبور شد بره دنبالش.
شماره 3؟ فکر کنم که هدر خودش رفت تو شهر!!!
شماره4؟ هنری که اصلا تو شهر نرفت!!!
بازم تو شماره 5 کله هرمی بود ولی دنبال تو نبود!!!
اصولا کله هرمی دنبال ادمای گناهکار میره!!!
حالا ما کاری به شماره های دیگه نداریم.
اصلا نمیخواد به بالاییا نگاه بندازی!!!
ربط اینا رو به بحث بگی بهت 1اعتبار میدم =))
البته بجز اینکه بگی ربطش به همون بی ربطیشه :p
راستش من به یه ذره وقت نیاز دارم تا دلیلامو ردیف کنم بعدش میام کلا از بیخ و بن نقضت میکنم به من اعتماد کن:d
من سرم درد میکنه واسه اینکارا!!! برو بروبکس رو جمع کن بیارشون اینجا که میخوام بازخواستشون کنم!!!! چون پیرامیدهد واقعی اینجاست >:)

---------- نوشته در 12:22 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:21 AM ارسال شده بود ----------

با از بین رفتن همون یکمقدار کشش جیمز دیگه نتونسته تحمل کنه و دست به قتل مری میزنه و یک زن ارمانی برای خودش در نبود مری میسازه.من میگم جیمز اگه واقعا عاشق بود هیچ وقت اینکار رو نمی کرد و گناه جیمز کشتن مری نبود بلکه زندگی پوچی بود که با مری داشت و این همه سال از اون فقط استفاده می کرد
سلام دوست عزیز! به جمع ما خوش اوومدی... بریم سریع سراغه بحث
اگه این کشش که شما میفرمایید از بین رفت؛ چرا جیمز مری رو کشت؟ چرا طلاقش نداد؟ چرا به حال خودش ولش نکرد؟ چرا نرفت یه زن زیبا بگیره؟ مری که با اون حالش نمیتونست جلوش رو بگیره و مقاومتی کنه...
در رابطه با زندگی پوچ جیمز؛ منکر این یکی دیگه نشید که مری عاشق جیمز نبوده... بوده دیگه؟! اوکی؟! همین خود بیانگر رفتار خوب جیمز با مری هست که باعث شده مری عاشق جیمز بشه... و مسلماً هیچ وقت یه زن عاشق مردی که همش تو فکر استفاده ازش باشه؛ ن می شه!!!!! :D
 
آخرین ویرایش:

farshid.parvar

کاربر سایت
Mar 22, 2010
519
نام
فرشید
به نظر من گناهکاره
درسته که مری داشت زجر میکشید ولی نباید میکشتش
به این هم فکر کنید:هر مادری بچش رو دوست داره ولی چون بچش مریضی لاعلاجی داره و زجر میکشه به نظر شما باید بکشتش؟اگه اینطور باشه که آمار قتل ها خیلی زیاد میشه.
مادر و فرزند رو برای این مثال زدم چون عشق بین مادر و فرزند هم تقریبا مثل عشق بین زن و شوهره.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر