انجمن پیرهای دنیای گیم (افراد 30 سال به بالا)

بیشترین دورانی که از گیم لذت بردید


  • مجموع رای دهنده‌ها
    1,279

REZA TAEL

کاربر سایت
Mar 25, 2007
4,138
نام
طائل
زمان بلاگ نویسی توی بازیسنتر یه بلاگ نوشته بودم راجع به حسی که به شهر و آسمون خراشای شورش در شهر داشتم و میگفتم حس میکنم اونجام کلا و سال ها اونجا زندگی کردم. واسم جالب بود الان پیامتو دیدم یاد اون بلاگم افتادم :D


این رو من یادمه
چون من عاشق این حس ها و تخیلایتم کلا یادمه
برای من هم مشابه هم چین چیزی ، تو CoD های جنگ جهانی رخ میداد
مثلا اون ماموریت های اخر 2، تو خیابون های برلین وقتی دور و بر پر از دشت و سبزه هست و بارون به شدت میباره،
همش به خودم میگفتم که خب بالاخره که این سربازا میرن، چه یار چه دشمن، حالا بعدش وقتی اینجا خلوت خلوت میشه چه حسی داره؟ فکر کن این خیابون و این بارون و این دشت سبز که هر طرف رو نگاه کنی گستره شده، چه اتمسفر تنهایی خواهد داشت وقتی چند سال پیشش(یعنی مثلا زمانی که تو کاد اتفاق میوفته)، این جور هرج و مرج و سر و صدا بوده. دوست دارم وسط اون خیابون دستام رو باز کنم سر رو بدم بالا یک نفس عیق بکشم و خیس آب شم.
پلن اینه که پاییز و بارونی شد، پنجره رو باز کنی به طوری که سر رو برگردونی، بارون رو ببینی و حس کنی
بعد روی سیستمت Brothers in arms بزنی
البته الان افتاب هست شاید اون چیزی که میگم دقیقا حس نشه :D

یا قلعه ها و اطراف رابین هوود هم خوب بوده :D یا خود بالای قلعه اش

1681123900008.png


نظرتون چیه با یک اسپیکر درشت تک و تنها نوک قلعه؟ موزیک هم shpongle - the aquatic garden of extra-celestial delights .. هوم ؟ :D
این خط اخر برای کسی که بعد ها اومد بازیسنتر و shpongle رو سرچ کرد بفهمه داشتیم تو بازیسنتر که کسی اشپانگل بزنه. از دور بهت درود میفرستم نازنینم . میدونم برای چی سرچ کردی و چیکاره ای :D
 
آخرین ویرایش:

MrElectricWizard

The Hawk Is Howling
کاربر سایت
Nov 6, 2011
3,582
نام
Mehrdad
این رو من یادمه
چون من عاشق این حس ها و تخیلایتم کلا یادمه
برای من هم مشابه هم چین چیزی ، تو CoD های جنگ جهانی رخ میداد
مثلا اون ماموریت های اخر 2، تو خیابون های برلین وقتی دور و بر پر از دشت و سبزه هست و بارون به شدت میباره،
همش به خودم میگفتم که خب بالاخره که این سربازا میرن، چه یار چه دشمن، حالا بعدش وقتی اینجا خلوت خلوت میشه چه حسی داره؟ فکر کن این خیابون و این بارون و این دشت سبز که هر طرف رو نگاه کنی گستره شده، چه اتمسفر تنهایی خواهد داشت وقتی چند سال پیشش(یعنی مثلا زمانی که تو کاد اتفاق میوفته)، این جور هرج و مرج و سر و صدا بوده. دوست دارم وسط اون خیابون دستام رو باز کنم سر رو بدم بالا یک نفس عیق بکشم و خیس آب شم.
پلن اینه که پاییز و بارونی شد، پنجره رو باز کنی به طوری که سر رو برگردونی، بارون رو ببینی و حس کنی
بعد روی سیستمت Brothers in arms بزنی
البته الان افتاب هست شاید اون چیزی که میگم دقیقا حس نشه :D

یا قلعه ها و اطراف رابین هوود هم خوب بوده :D یا خود بالای قلعه اش

View attachment 289441


نظرتون چیه با یک اسپیکر درشت تک و تنها نوک قلعه؟ موزیک هم shpongle - the aquatic garden of extra-celestial delights .. هوم ؟ :D
شاید فکر کنی دارم اغراق میکنم، اما به شکل عجیبی این حست رو درک میکنم، به شکل عجیبی دقیقا داری حس های قدیم(+همین الان) من نسبت به بازی (ارت*) رو بیان میکنی، چند وقت پیشم یه همچین پستی راجع به رویاپردازی پیرامون "قلعه" تو تاپیک هاگوارتز لگسی زدی، اونم عالی بود،
 
آخرین ویرایش:

Little John

کاربر سایت
Apr 13, 2009
4,544
این رو من یادمه
چون من عاشق این حس ها و تخیلایتم کلا یادمه
برای من هم مشابه هم چین چیزی ، تو CoD های جنگ جهانی رخ میداد
مثلا اون ماموریت های اخر 2، تو خیابون های برلین وقتی دور و بر پر از دشت و سبزه هست و بارون به شدت میباره،
همش به خودم میگفتم که خب بالاخره که این سربازا میرن، چه یار چه دشمن، حالا بعدش وقتی اینجا خلوت خلوت میشه چه حسی داره؟ فکر کن این خیابون و این بارون و این دشت سبز که هر طرف رو نگاه کنی گستره شده، چه اتمسفر تنهایی خواهد داشت وقتی چند سال پیشش(یعنی مثلا زمانی که تو کاد اتفاق میوفته)، این جور هرج و مرج و سر و صدا بوده. دوست دارم وسط اون خیابون دستام رو باز کنم سر رو بدم بالا یک نفس عیق بکشم و خیس آب شم.
پلن اینه که پاییز و بارونی شد، پنجره رو باز کنی به طوری که سر رو برگردونی، بارون رو ببینی و حس کنی
بعد روی سیستمت Brothers in arms بزنی
البته الان افتاب هست شاید اون چیزی که میگم دقیقا حس نشه :D

یا قلعه ها و اطراف رابین هوود هم خوب بوده :D یا خود بالای قلعه اش

View attachment 289441


نظرتون چیه با یک اسپیکر درشت تک و تنها نوک قلعه؟ موزیک هم shpongle - the aquatic garden of extra-celestial delights .. هوم ؟ :D
این خط اخر برای کسی که بعد ها اومد بازیسنتر و shpongle رو سرچ کرد بفهمه داشتیم تو بازیسنتر که کسی اشپانگل بزنه. از دور بهت درود میفرستم نازنینم . آره آره من میدونم برای چی سرچ کردی و دقیقا همون فکری که در مورد من میکنی درسته :D
یادش بخیر . مانیتورم 17 اینچ فلترون LG بود وقتی اینو بازی کردم .
 

MrElectricWizard

The Hawk Is Howling
کاربر سایت
Nov 6, 2011
3,582
نام
Mehrdad
این رو من یادمه
چون من عاشق این حس ها و تخیلایتم کلا یادمه
برای من هم مشابه هم چین چیزی ، تو CoD های جنگ جهانی رخ میداد
مثلا اون ماموریت های اخر 2، تو خیابون های برلین وقتی دور و بر پر از دشت و سبزه هست و بارون به شدت میباره،
همش به خودم میگفتم که خب بالاخره که این سربازا میرن، چه یار چه دشمن، حالا بعدش وقتی اینجا خلوت خلوت میشه چه حسی داره؟ فکر کن این خیابون و این بارون و این دشت سبز که هر طرف رو نگاه کنی گستره شده، چه اتمسفر تنهایی خواهد داشت وقتی چند سال پیشش(یعنی مثلا زمانی که تو کاد اتفاق میوفته)، این جور هرج و مرج و سر و صدا بوده. دوست دارم وسط اون خیابون دستام رو باز کنم سر رو بدم بالا یک نفس عیق بکشم و خیس آب شم.
پلن اینه که پاییز و بارونی شد، پنجره رو باز کنی به طوری که سر رو برگردونی، بارون رو ببینی و حس کنی
بعد روی سیستمت Brothers in arms بزنی
البته الان افتاب هست شاید اون چیزی که میگم دقیقا حس نشه :D

یا قلعه ها و اطراف رابین هوود هم خوب بوده :D یا خود بالای قلعه اش

View attachment 289441


نظرتون چیه با یک اسپیکر درشت تک و تنها نوک قلعه؟ موزیک هم shpongle - the aquatic garden of extra-celestial delights .. هوم ؟ :D
این خط اخر برای کسی که بعد ها اومد بازیسنتر و shpongle رو سرچ کرد بفهمه داشتیم تو بازیسنتر که کسی اشپانگل بزنه. از دور بهت درود میفرستم نازنینم . میدونم برای چی سرچ کردی و چیکاره ای :D
در امتداد حرفت و پست های قبلی، من از بچگی، حتی وقتی تو خیابون راه میرفتم، وقتی چمن و اسفالت و جدول و مجسمه اینارو میدیدم، توهم میزدم که دارم تو ارتفاع پرواز میکنم، و محیط اطرافم در واقع یک سیاره جدید یا باستانی هست که من دارم از تو مثلا سفینه ام، میبینم..

طوری که مثلا چمن ها میشدن درخت، خود درخت ها میشدن ساختمون های درختی عظیم تیپ داستان های فانتزی... کاشی و موزاییک و سرامیک میشدن بلوک های خونه ها و قلعه ها، جدول میشد دیوار های بسیار بلند و خفن، برجستگی های دیگه میشدن ساختمون های گوناگون... قلعه...

خط ها میشد خیابون و جاده..

هنوزم همینم باور میکنی :D هنوزم وقتی قدم میزنم سریع میرم تو مود "پرواز و دید پرنده"، به شدت هم همه چی رو ناخوداگاه به شکل بازی ها و ارت هایی که دوست دارم تو ذهنم ترجمه وبازسازی میکنم..

یه هوای ابری مثل همین رابین هود هم اضافه شه که دیگه تمومه همه چی :D

خلاصه دمت گرم، خیلی کم پیش اومده کسی اینطوری این حس من رو بیان کنه :D
 

BoxBox

کاربر سایت
Jun 16, 2014
3,147
نام
آریا
به عنوان پیام بازرگانی

آفیسم تو ماه رمضان فرقش با ماه های دیگه اینه که
توی ماه های عادی بهمون ناهار میدادن
الان که ماه رمضون شده خودمون از خونه ناهار میبریم:>

پ.ن: اگه بین ساعت 1 تا 2 کسی تو اتاقمون که تقریبا 20 نفر هستیم بیاد هممون اخراج میشیم : )))
 
آخرین ویرایش:

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
آقا در راستای این خیال پردازی ها میگم کیا بودن که توی بچگی بعد از دیدن فیلم های ترمیناتور یهو خودشون رو در نقش محافظ تصور میکردن که دارن مثلا از یه عده ای با چنگ و دندون محافظت میکنن؟ :D
یعنی جوری من توی نقش فرو میرفتم که T1000 که ضربه میزد من خودمو نقشه زمین میکردم =))=))
 

Mohsen GT

کاربر سایت
Dec 1, 2021
462
اولین دفعه که میخواستم رزیدنت بازی کنم شماره سوم بود. واسه مادرم از چیزای جذاب بازی که دوست داشتم (به غیر از جیل) تعریف میکردم، میگفتم خیلی بازی خفنیه؛ یه تفنگ داره میزنی سره دشمنا میترکه و اینا...
فکر میکردم الان مادرمم میگه عه چه جالب ولی یه داستانی شد بیا ببین. آخر با کلی ماله کشیدن و قول دادم که آقا همرو با کشکشی میزنم که کلشون نترکه و این حرفا؛ بلاخره التماسم جواب داد که بازیو بزارن بگیرم.😅
 

Madridista

کاربر سایت
Feb 2, 2008
2,886
نام
حسين
حالا که بحث داغه. فک کنید الان ۳۱ شهریوره و از قضا فردا ۱ مهر مصادف با شنبه هم شده! اوضاع فاکداپ ترین حالن ممکن. ساعت ۵ عصر قسمت آخر کارتونی که کل تابستون پاش بودی پخش شده و خورشید کم کم استارت غروب رو زده. حالا اسپویلر زیر رو باز کن و موسیقی رو گوش کن:

 

cheofox

کاربر سایت
Feb 24, 2023
230
حالا که بحث داغه. فک کنید الان ۳۱ شهریوره و از قضا فردا ۱ مهر مصادف با شنبه هم شده! اوضاع فاکداپ ترین حالن ممکن. ساعت ۵ عصر قسمت آخر کارتونی که کل تابستون پاش بودی پخش شده و خورشید کم کم استارت غروب رو زده. حالا اسپویلر زیر رو باز کن و موسیقی رو گوش کن:


این آقا تو عکس پروفایل شما سام جدی سرویس سم هست ؟
 

Sina pishdar

کاربر سایت
Mar 17, 2023
234
حالا که بحث داغه. فک کنید الان ۳۱ شهریوره و از قضا فردا ۱ مهر مصادف با شنبه هم شده! اوضاع فاکداپ ترین حالن ممکن. ساعت ۵ عصر قسمت آخر کارتونی که کل تابستون پاش بودی پخش شده و خورشید کم کم استارت غروب رو زده. حالا اسپویلر زیر رو باز کن و موسیقی رو گوش کن:

من ۳۱ شهریور و ۱۳ فروردین به خدا گریه میکردم
یعنی به قدری حالم از مدرسه بهم می‌خورد که حد نداشت
چه ظلمی که این EA بی پدر و مادر با این زندان هاش به بچه ها نکرد
و چه ظلمی که ننه بابا ها از سر زوری رفتن یه مدرسه بهمون نکردن
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر