غمت نباشه اینجا همه پیر گیمندرود. من امروز این ترد رو دیدم و از زندگی نا امید شدم. من 34 سالمه. پس من فسیلم نه پیرمرد.
همه از میکرو و سگا شروع کردن
البته شما یه چند سالی از من بزرگ ترین
بابای خود من 58 سالشه بتلفیلد V میزنه
غمت نباشه اینجا همه پیر گیمندرود. من امروز این ترد رو دیدم و از زندگی نا امید شدم. من 34 سالمه. پس من فسیلم نه پیرمرد.
ای دهنت سرویس ترکیدمدیگه کار من از ترس گذشته بود همش تجدیدی
امضا هم خودم میزدم اگر معلمی شک میکرد میگفتم پدر مادرم سواد نهضتی دارن
هنوز هستی رفیق قدیمی؟دم همتون گرم پیرمردا! بابا ایول! دست مریضا! بعد چند سال اومدم بازی سنتر، میبینم که تاپیک هنوز بالاست که
این حس نوستالوژیک چیز عجیب و جالبیه. برای نسل پدر و مادرای ما بقول معروف زمان شاه حس نوستالوژیک داره که مربوط به 30 سال پیشه، برای ماها همین 5 سال پیش هم حس نوستالوژیک داره، که البته چیز خوبی نیست به عقیده خودم.
انگار نه انگار که بیشتر از 8 سال پیش این تاپیک رو زدم و کماکان گیم میزنم. گیم گیم گیم! اون موقع ها (منظورم همون زمانیه که این تاپیک رو زده بودم) فکر میکردم که اگه یه روز (معذرت میخوام، جسارت به کسی نباشه، خودمو میگم) بخوام مثه آدم زندگی کنم باید این گیم رو بزارم کنار، ولی الان با گذشت این 8 سال، هم زندگیم رو دارم هم گیم. حتی شدیدتر از گذشته...
پارسال تو محل کارم، سیستما شبکه بودن، با بچه های شرکت میشستیم Rainbow Six و Dirt لن میکردیم پلی میدادیم. دختر و پسر، از 23 ساله تا 55 ساله، از منشی تا مدیر، و لذت میبردیم.
یجورایی دیگه گیم پلی دادن (در حد فان نه هاردکور) بخشی از یه زندگی عادی شده. که بنظرم این خوبه.
دمتون گرم! تا میتونید سعی کنید لذت ببرید از گیم. "لذت"
اونا رفتن تو موزه ،هنوز گیم میزنیم.من از آتاری . کمودور ۶۴ و آمیگا شروع کردم
تا الان
بنظر منم بهترین دوران گیم زمان نسل ۴ و ۵ بود
بزرگترین جنگ کنسولی نسل ۴ که بین سگا و نینتندو بود
سگا بیچاره نیومد رفت
البته نسل ۴ جالبیش اینه رو سخت افزار ها خیلی ضعیف اون زمان رو سی پیو ها ۲ و ۵ مگاهرتزی چه بازیایی ساختن باورت نمیشه رو همچین سخت افزاری بوده
البنه بازیا نسل ۴ الکی وحشتناک سختن
نسل ۵ هم اوج سرگرمی و شروع محیط ها 3d بود
بعد عوض شد
بدآمموزی داری. باید تفریحات سالم انجام بدیدیگه کار من از ترس گذشته بود همش تجدیدی
امضا هم خودم میزدم اگر معلمی شک میکرد میگفتم پدر مادرم سواد نهضتی دارن
ما ترویج کار گروهی میکردیم.اگه تمام مدارس اینکار رو میکردن. الان ایران گلستان بودمن بد آموزی دارم؟
خودت که کارات مثل وایکینگ ها و بربر ها بوده
ما همیشه چند تا انتن داشتیم یعنی دیگه شناخته شده بودن لامصب هاما ترویج کار گروهی میکردیم.اگه تمام مدارس اینکار رو میکردن. الان ایران گلستان بود
یکی لو مییداد. الان مدرک تحصیلی (کل اون کلاس) سیکل بود.
همزمان کار گروهی تدریس میشد+نفروختن آدمها و ایستادن پشت همدیگر
ما دروغ نمیگفتیم فعالیت ورزشی میکردیم.باعث نشاط هم میشد،کلی دعای خیر هم پشتمون بود. معلم میرفت خونه میخوابید حقوقشو میگرفت،بچه ها هم میرفتن خونه.
ما درس خون بودیم. مدرسه نمونه مردمی بود. خود من همون سال المپیاد شیمی رفتم تا استان 8 تا دیگه از بچه ها تو شیمی و فیزیک و زیست تو استانی و کشوری بودن.ما همیشه چند تا انتن داشتیم یعنی دیگه شناخته شده بودن لامصب ها
عمرا کسی توی این جمع سابقه اتیش زدن کلاس داشته باشه ولی ما توانستیم ( نظافت چی دبیرستان توی این قوطی های مایع ظرف شویی،بنزین ریخته بود گذاشته بود کنار تخته سیاه حالا چراشو خدا میدونه) یکی از بچه ها ریخت وسط کلاس ما هم کبریت ولی لو نرفتیم چون کلاس بعدازظهر بود انتن ها نبودن سریع فرار کردیم ولی فرداش که رفتیم مدارسه توی صف اعلام کردن همه برن سر کلاس غیر از کلاس ما کار به زنگ به پدر ها کشید ولی هیچکس نفهمید کی کبریت زده و کی بنزین ریخته
ما هم یه ناظم جانباز داشتیم البته معلم زبان هم بود بنده خدا یک دست نداشتما درس خون بودیم. مدرسه نمونه مردمی بود. خود من همون سال المپیاد شیمی رفتم تا استان 8 تا دیگه از بچه ها تو شیمی و فیزیک و زیست تو استانی و کشوری بودن.
آبروشون میرفت. کسی هم باور نمیکرد ماها باشیم عوامل آشوب. اگه آنتنی بود. خودشون میدونستن اگه ماها بگیم ماست سیاهه مدیر قبول میکنه کار اونا بوده،برا همین نمیفروختن.
_____________
یه معلم دینی داشتیم جانباز بود . منو انداخت نامرد. این هر جلسه امتحان میگرفت ،بچه ها گفتن محمد،برو جلو . بکشش به حرف.
یه 8-9 جلسه گرفتمش تا ترم بعد.،ترم بعد گفت. برو سر جات دیگه امتحان کلاسی نمیگیرم. با 9.5 انداختم . اعتراض کردم. گفت اینجوری باید مینوشتی امتحانو.
اونایی که ازم تقلب کرده بودن 18-19 شدن منو انداخت تنها تجدیدیم. یه بار داشت سوار ماشین میشد. عصاش بیرون بود،چون یه پاش قطع بود . گفتم شانس آوردی من آدم بزرگواریم و گر نه مینداختمش تو جوب تا حالت جا بیاد.(15 ساله بودم در نظر بگیرید. از قصد منو انداخته بود و عصبانی بودم )
گفت ،شانس آوردی نمرتو گرفتی. و گر نه مینداختم تا حالت جا (پاره شدن ماتحت) بیاد.
باید استادم شریک میکردی که نکردی؟ما هم یه ناظم جانباز داشتیم البته معلم زبان هم بود بنده خدا یک دست نداشت
بهش میگفتیم دستغیب (ادم باحالی بود)
بابا درس خونا فقط المپیادی توی این محفل کم داشتیم که شما اومدی
ولی ما دانشگاه هم ادم نشدیم ترم3 سره کلاس تحلیل سازه 1 (رشته عمران) بچه ها توی گوشی از این فیلم های معنوی گذاشته بودن (این قدر کیفیت ها پایین بود که هیچیش معلوم نبود)
استاد دید همه محمو تماشا شدیم هممون که انداخت بیرون هیچ با 9/75 هم اخر ترم انداخت دهن سرویس
خمیر دندون فقط.باید میمالیدی بعد اونایی که داغون بودن ،رو یکم میزاشتم خیس باشه ،بهتر میخوند.اقا شما هم با مایع ظرف شویی یا خمیر دندون سی دی های ps1 رو میشستین یا فقط ما این کارو میکردیم؟؟؟
مایع ظرفشویی میزدیم یه چند دقیقه میموند میشستیم بهتر اجرا میشداقا شما هم با مایع ظرف شویی یا خمیر دندون سی دی های ps1 رو میشستین یا فقط ما این کارو میکردیم؟؟؟