بیوگرافی Lady
خب من با دست پر اومدم
امیداورم اگه اشکالی چیزی داشته دیگه ببخشید تند تند نوشتم
What happened next? Nothing, really. We took care of all the remaining devils and that was it. I still have a job to do that's far from done, which is to eliminate every last demon
بعدش چی شد؟ واقعا هیچی. ما سایر شیاطین باقی مونده رو نابود کردیم و این کاری بود که باید انجام میدادیم. من هنوز هم کاری دارم که نا تموم مونده و اون اینکه هر تعداد شیطان باقی مونده رو از بین ببرم.
Lady ( با نام متولد شده ی Mary یا به تلفظ ژاپنی Meari ) یکی از جسورترین و محبوب ترین زنان سری بازی های H'nS ، بازی Devil May Cry است. او اولین بار در نسخه ی سوم این بازی که در سال 2005 با نام Devil May Cry: Dante's Awekning توسط شرکت capcom روانه ی بازار شد، حضور یافت. سپس در یک مانگای اسپین آف از بازی و انیمه ی چند قسمتی Devil May Cry حضوری پر تداوم یافت و در نهایت در نسخه ی چهارم منتشر شده در بازی به عنوان یک زن بالغ و یک شکارچی حرفه ای شیطان بار دیگر به تصویر کشیده شد.
در نسخه ی سوم بازی، لیدی در قسمتهای متفاوتی از آن مشاهده می شود و در نهایت در Credit بازی با دانته همراه شده و علیه شیاطین میجنگد. او همچنین در اواسط بازی به عنوان باس فایت یکی از مراحل در مقابل دانته می ایستد. با اینکه لیدی در بازی قابل کنترل نیست اما در حقیقت به عنوان راوی داستان چگونگی ملاقاتش با پسران اسپاردا و اتفاقاتی که باعث شده تا دانته- قهرمان اصلی بازی- راه اصلی خود را باز یابد، شرح می دهد.
نام اصلی او Mary است که در بدو تولد، پدرش Arkham برای او انتخاب کرده بود اما بعدها به دلیل نفرت بسیاری که از پدرش به دلیل به قتل رساندن مادرش داشت، این نام را نمی پذیرد. دانته وقتی برای بار اول با او ملاقات می کند و نامش را می پرسد، وقتی می بیند او از پاسخ سر باز می زند، وی را " Lady" خطاب می کند.
+ به نظر می رسد لیدی کمی از دانته جوانتر باشد. وقتی برای بار اول در نسخه ی سوم بازی ظاهر می شود یک لباس مدرسه ی دخترانه به تن دارد و در انیمه ی بازی نیز این لباس را به تن می کند. این لباس در نسخه ی چهارم به یک لباس رسمی زنانه مبدل می شود که افزایش سن و تجربه ی لیدی را به خوبی نشان می دهد. لیدی موهای کوتاه و مواجی دارد و روی صورتش خطوطی به چشم می خورد که تا پایین ابروهایش را گرفته است. درست مثل پدرش وی نیز از لحاظ ژنتیکی Heterochromia دارد که باعث شده چشمانش به دو رنگ متفاوت دیده شود. چشم چپ او قرمز است و چشم راستش سبز یشمی است. در آخرین حضور او در بازی عینک آفتابی به چشم زده که چشمانش را کاملا می پوشاند.
شخصیت پردازی
لیدی سرد و خشک، خشن و کمی عصبانی و درنده خو است و جسارت کافی و لازم را برای برخورد با دانته داراست. با این وجود زمانی که پدرش را کشت، این ظاهر فیزیکی سرد و خشک شکست، لیدی روی زمین نشست و گریست و اینگونه بعد عاطفی و احساسی اون نیز به تصویر کشیده شد. او همچنین به نظر می آید تا حدی به دانته علاقمند است چرا که در قسمتهایی از انیمه می بینم به خوبی به این مسئله که دانته با تریش دوستان خوبی هستند، حسودی می کند. او عمیقا از شیاطین متنفر است، حتی از نیمه شیطان ها، با این همه، با گذر زمان در میابد که انسانها هم می توانند با تغییر شرایط مثل شیاطین و حتی بی رحم تر از آنها باشند و بر عکس گاهی یک شیطان نیز می تواند دوست داشتنی شود!
داستان بازی
Devil May cry 3
پیش از ملاقات با دانته، پدر مری، Arkham، مادر او را به دلایل نامعلومی به قتل می رساند. به همین دلیل، وی خود را متقاعد میکند که هرگز نباید با نام انتخابی پدرش خطاب قرار گیرد. به سرعت نفرت بی اندازه ای نه تنها علیه ش پدرش بلکه علیه کلیه شیاطین، قلب وی را فرا می گیرد. به همین دلیل تصمیم میگیرد برای تعقیب آرکام و نابودی وی از برج Temen-ni-gru بالا رود. او بار اول دانته را جایی ملاقات می کند که وی در جنگ خود علیه Cerberus به پیروزی رسیده است. لیدی، ابتدا با شلیک موشکی از Kalina Ann از دانته پذیرایی می کند، اما دانته به راحتی موشک را جا خالی داده و از آن به عنوان یک اسکلیت برد پرنده استفاده کرده و در هوا پرواز می کند. بالاخره دانته از اسکیت برد پرنده ی خود جدا شده و روی زمین می ایستد. تیر موشک نیز قسمتی از سقف بالای سر آنها را ویران می کند و خارج می شود. سپس لیدی موتور سیکلت خود را روشن کرده و از سوراخ ایجاد شده از سقف به سمت بیرون حرکت می کند تا مسیر خود را ادامه دهد.
او در مسیر به شیاطین بسیاری بر می خورد ولی راهش را بی هیچ مشکلی به سمت جلو پاک می کند و در قسمت دیگری از برج بلند، دانته را بار دیگر ملاقات می کند. زمانیکه به بالاترین طبقه برج رسید، به طور ناگهانی آرکام رو ملاقات می کند، آرکام به آرامی از او می پرسد که چرا به سمت پدر دوست داشتنیش اسلحه گشوده ؟ سپس لیدی احساساتش را بروز می دهد و پدرش را به خاطر مرگ مادر مقصر و شیطان خطاب می کند و با شلیک چند گلوله سعی می کند وی را بکشد، اما آرکام همه را جا خالی می دهد و سپس در حالیکه در پشت سر لیدی ظاهر می شود وی را به پایین برج پرت می کند. لیدی هم چنان با خشم به پدرش تیر اندازی می کند.
در طبقه ی پایینی، دانته که تازه از جنگ نفس گیری که بین او و دو برادر دوقولی نگهبان یکی از درهای برج خلاصی یافته، متوجه سقوط لیدی می شود و در حالیکه با دست ساق پای وی را گرفته مانع از سقوطش می شود. لیدی با عصبانیت از دانته می خواهد تا او را رها کند اما دانته بی اعتنا به درخواست لیدی با او حرف می زند، لیدی که خشمگین شده گلوله ای را درست در پیشانی دانته می کارد، همین باعث میشود تا رها شود، سپس به وسیله ی تیغه ی جلویی اسحه ش Kalina Ann به دیوار برج می چسبد و بالا را نگاه می کند. دانته بار دیگر پایین را نگاه می کند اما دوباره لیدی شلیک می کند اینبار دانته گلوله را با دندانش میگیرد به بیرون تف می کند و در حالیکه گرفته به نظر می رسد لیدی را تنها می گذارد.
هنوز بی آنکه نامی داشته باشد، راهش را به سمت جلو باز می کند و بار دیگر بعد از مبارزه دانته با نهنگ پرنده ی اطراف برج Levaithan دانته را ملاقات می کند. این بار مکالمه ای بین آن دو در میگیرد و در حالیکه توسط گروه وسعی از شیاطین محاصرده شدند و پشت به پشت هم به آنها تیر اندازی می کنند و بوی باروت و خون همه جا را پر کرده، دانته از او نامش را می پرسد. وی در پاسخ می گوید که برایش مهم نیست دانته هر چه می خواهد می تواند او را صدا زند و دانته در جواب می گوید : " Whatever Lady " سپس می پرد و از لیدی دور می شود.
جلوتر وقتی دانته در یکی از اتاقهای برج، جسد آرکام را می بیند، بار دیگر با لیدی رو به روی می شود. لیدی که به نظر نگران و ناراحت می آید از دانته می پرسد که آیا او این مرد را کشته یا نه دانته در پاسخ می گوید : " so what if i did " و همین باعث میشود کریستال خشم لیدی شکسته شود و با دانته درگیر شود. در حین تیر اندازی و درگیری لیدی برای دانته توضیح می دهد که این مرد پدر و خانواده ی اوست و از گناهان او برای دانته می گوید اما باز هم می گوید که از مرگ تنها فرد خانواده ش ناراحت است.دانته بالاخره تسلیم می شود و در حالیکه کلمه ی خانواده را تکرار
می کند از لیدی جدا می شود و مسیر دیگری را در پیش می گیرد. اندکی بعد از رفتن دانته، آرکام به هوش می آید و در حالیکه به سختی نفس می کشد با لیدی صحبت می کند. او از شیطانی می گوید که باعث شد همسرش را به قتل برساند و تمام گناهان خود را بر گردن Vergil می اندازد. در نهایت آخرین نفس را می کشد و تسلیم مرگ می شود. لیدی بالای جسد پدرش اشک می ریزد و به او قول می دهد تا انتقام مرگ او را بگیرد و ورجیل را از اهداف شیطانیش متوقف کند.
لیدی بعدا بار دیگر با دانته در حالی رو به رو میشود که در حال مبارزه با بردارش Vergil است. خیلی زود به جمع سه نفره ی آنها Jester - دلقک مرموز- نیز اضافه می شود و آشکار می شود که او خود آرکام بوده. همچنین فاش می شود که آرکام دانته را فریب داده و هر سه نفر را به این مکان کشیده تا طلسم باز شدن دروازه ی شیطانی را با خون دو نیمه شیطان و یک زن انسان، بشکند. چرا که زمانیکه اسپاردا این قفل را فراهم آورده از خون خودش استفاده کرده و در این راه یک زن راهبه را نیز قربانی کرده است. جستر دو برادر شیطانی را ضعیف خطاب می کند و سپس با فرو کردن خنجر تیز سر اسحله ی مری خون او را روی زمین می ریزد و بدین ترتیب طلسم می شکند و دروازه به سوی سیاهی ها و بدی ها باز می شود. زمین به زیر پای آنها به سمت بالا حرکت می کند و هر سه با زمین لرزه ایجاد شده به پایین پرتاب می شود. دانته، دست لیدی را می گیرد و او را روی زمین می کشد در حالیکه بردارش با شکسته شدن زمین به اعماق آن پرتاب می شود. لیدی نگاهی به برج بلند ایجاد شده می کند و به دانته می گوید که این وظیفه ی اوست که آرکام را متوقف کند. دانته نیز از مسیر دیگری راهش را در پیش می گیرد.
خیلی زود، دانته بار دیگر لیدی را در کتابخانه ی برج ملاقات می کند. زمانیکه دانته به سمت بلندترین نقطه ی برج حرکت می کند تا به سمت دنیای شیاطین برود و با آرکام مبارزه کند، لیدی با نشانه گرفتن اسلحه ش به سمت او، وی را متوقف می کند و بار دیگر اذعان می دارد که این وظیفه ی اوست تا آرکام را نابود کند و این مسئله با دانته هیچ ارتباطی ندارد. دانته نیز وظایفش را برای لیدی میگوید. اما باز لیدی متقاعد نمی شود و درگیری بین آن دو سر می گیرد. بعد از آنکه لیدی توسط دانته شکست می خورد، دانته این بار خیلی جدی و صریح برای لیدی ماجرا را تعریف می کند و میگوید که تمامی اینها به او و خانواده ش مربوط است و این قدرت اسپارداس که آرکام به دنبال آن است. لیدی که حالا همه چیز را فهمیده، آرام می شود و Kalina Ann که یادگاری مادرش بوده را به دانته می دهد. کمی بعد از رفتن دانته، لیدی که همچنان در کتابخانه ست متوجه خروج مردی با پالتوی آبی رنگ از یکی درهای کتابخانه می شود.
بعد از شکست آرکام توسط دو فرزند اسپاردا، دانته و ورجیل، آرکام از دنیای شیاطین بر روی زمین پرتاب می شود، سپس در حالیکه ضعیف و خونین است به سمت جلو می خزد و متوجه می شود که لیدی مقابل او ایستاده است. آرکام بار دیگر به لیدی التماس می کند اما لیدی این بار تصمیمش را گرفته او بی هیچ تاملی اسلحه را به سمت آرکام نشانه می رود و با شلیک چند گلوله وی را به هلاکت می رسند، سپس کنار جسدش می نشیند و شروع به گریستن می کند.
لیدی نهایتا در پایان بازی در کنار دانته ظاهر می شود و برای بار اول جمله معروف Devil May Cry را به دانته می گوید. سپس هر دو دوش تا دوش با شیاطین باقی مانده به مبارزه می پردازند و لیدی به این نتیجه می رسد، همانطور که بین انسان ها نیز خوب و بد یافت می شود، شیطان خوب و بد نیز وجود دارد و دانته یک شیطان خوب است!
Devil May Cry: The Animated Series
در سری انیمه که از روی بازی ساخته شد، لیدی نیز حضور پر رنگی و کمی متفاوت با بازی را دارد. دانته گاهی اوقات وی را برای برخی مأموریت ها و کارها استخدام می کند. لیدی نیز از حضور شریک دیگر دانته، Trish، بی اطلاع است تا اینکه وی را در کی از ماموریتها ملاقات می کند. لیدی و تریش گاهی اوقات از نظر قدرت و جرئت برابری می کنند و گاهی وقتها هم خرج زیادی را برای خرید لباس روی دست دانته می گذارند! و متأسفانه دانته مجبور است تمامی پول مربوط به لباسهای متفاوت آنها را بپردازد!!
Devil May Cry 4
لیدی اولین کسی بود که در منطقه ی فورتونا اطلاعاتی را در مورد گروهی از مردم که به پرستش اسپاردا و جمع آوری ابزارآلات شیطانی می پرداختند، جمع آوری می کرد. او کسی بود که در مورد گروه The Order Of sword در شهر کوچک و ساحلی فورتونا به دانته و تریش، گفت.او همچنین اشاره می کند که The Order به دنبال چیزی بیشتر از آنچه است که در ظاهر دیده می شود.
Project X Zone
مشخص شده که به همکاری سه شرکت، capcom، Sega و Namco Bandai پروژه ای تحت عنوان Project X zone در حال پیشبریست و اشاره شده که در این پروژه لیدی برای اولین بار کاراکتر قابل کنترل خواهد شد.
نکته ی جالب :
+
نام اصلی لیدی به نام Mary بر گرفته است Virgin در اشعار Dante Alighieri ادر سفر او در مسیر دوزخ است. نام انتخابی لیدی برای او ممکن است به یکی دیگر از نامهای Virgin به نام Madonna که به ایتالیایی معنی Lady می دهد بر می گردد.