ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
The Last of Us Part II
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote=".Amirone" data-source="post: 4790211" data-attributes="member: 40193"><p>با مدیر صحبت کردم گفت اونجا هم مثل تاپیک لیک ها میشه.</p><p>همینجا ادامه میدیم.</p><p></p><p>اسپویل داستانی</p><p></p><p>امتیاز من به بازی 10/10</p><p></p><p>[SPOILER]بیخود نبود ND می گفت جاه طلبانه ترین بازی ایه که تا الان ساختیم، هر چی در مراحل پیشروی می کنی، برخلاف بازی های دیگه بجای اینکه از سرو تهش زده بشه از لحاظ جزییات و پلات داستانی، برعکس هر لحظه قوی و قوی تر می شه. برای داستان بازی می شه کلی تفسیر نوشت، با اینکه بازی برای همه یک تجربه رو ارائه می ده، ولی هر کس برداشت های مختلفی از بازی رو بازگو می کنه، این نشون از عمق داستان و شخصیت پردازی دقیق داره که بازیکن رو محو روایت تراژیکش می کنه.. فکر نمی کنم نه من نه شما، تا مدت ها بتونیم از بازی یا حتی فیلمی لذت ببریم، این شاهکار دوباره یه تلنگر اساسی به این صنعت زد و جایگاه استودیو رو به رخ همه کشید.</p><p></p><p>خیلی حرفا دارم ولی باز هم یه گوشه از اون احساسو ارتباطی که با بازی گرفتمو پر نمی کنه، شروع بازی برای فن ها ساخته شده بود، اینکه دوباره به همون حالو هوای نسخه اول برگردیم و ببینیم بالاخره یک سرپناه پیدا کردن و... توی همون چند دقیقه تاثیری که با هیچ دیالوگی نمیشه بیان کرد رو به خوبی از حالت های چهرشون منتقل کردن، پایان داستان تازه فهمیدم چرا دینا وارد بازی شد، دینا کسی نبود که فکرشو می کردم، الی هم چنین تفکری نداشت، فکر می کرد دینا کسیه که پادشاه قلبش شده، وقتی توجه دینا به جسی رفت، الی شروع کرد به اشک ریختن، اینجا داستان کار بزرگی انجام داد، اون خلاــی که درونش وجود داشتو نمایان کرد (جول) جول اون جای خالی رو بدون اینکه الی متوجه بشه براش پر می کرد، حالا متوجه شد اون جای خالی دیگه با هیچ چیز پر نمی شه و حس انتقام رو تنها راه درمان خودش می بینه، غافل از اینکه تاریکی تمام وجودشو گرفته، کسی مثل جول هم وجود نداره تا به سمت نور هدایتش کنه، جول همراه شما نبود ولی در طول بازی الی به عنوان یک گمشده مدام دنبالش می گشت، ابی فقط یک واسطه بود، با اینکه الی خودشو برای کشتنش به آبو آتیش زد ولی در پایان مردد بود و فقط می خواست بخشیده بشه توسط جول (وجدانش)، آخر بازی جول رو پیدا کرد و همون یک لحظه براش کافی بود تا قلبش پر از عشق بشه! کسی که مدام در طول بازی ازش فراری بود حالا آرزوی یک لحظه دیدنشو داره.. و همون یک لحظه برای الی کافی بود تا اشک بریزه و رفرنسی به آروم کردنش توسط جول بود، بعضی بازی ها یک سری ارجاعات به جاهای مختلف داستان دارن، ولی بازی ای نداریم که در پس روایتش نکته های نهفته بسیاری داشته باشه، برای همینه که کلاس کاری استودیو رو فراتر از این مدیوم می دونن و با آثار شاخص سینمایی مقایسش می کنن، بعد از فوت جول (اصلا دوس ندارم اسمشو بیارم اشکم در میاد)... خودمو سپردم به داستان، گفتم اگه بخوام با این روند ادامه بدم باید بازی رو بزارم کنار، در حین پیشروی وقتی که با واقعیت ها روبرو شدم استخونام خورد شد، اینکه همه مثل الی یکی رو دوس دارن، اینکه خودخواهی باعث نمی شه به خواسته هات برسی، اینکه کارکتر تو فقط انسان نیست! کشتن خیلیا خوشحالم کرد حتی اون سگ، ولی بعد از فهمیدن قضایا و داستان تک تک کارکترها، وجدانم به درد اومد و اگر دوباره حق انتخاب بهم می داد بازی اینکارو نمی کردم، برای همینه که اکثر منتقدین می گن بازی فراتر از استانداردهای امروزیه، آنتاگونیست بازی خود بازیکنه، وقتی به انتقام فکر می کنی نمی تونی واقعیت ها رو ببینی. نمی تونم فعلاادامه بدم..[/SPOILER]</p></blockquote><p></p>
[QUOTE=".Amirone, post: 4790211, member: 40193"] با مدیر صحبت کردم گفت اونجا هم مثل تاپیک لیک ها میشه. همینجا ادامه میدیم. اسپویل داستانی امتیاز من به بازی 10/10 [SPOILER]بیخود نبود ND می گفت جاه طلبانه ترین بازی ایه که تا الان ساختیم، هر چی در مراحل پیشروی می کنی، برخلاف بازی های دیگه بجای اینکه از سرو تهش زده بشه از لحاظ جزییات و پلات داستانی، برعکس هر لحظه قوی و قوی تر می شه. برای داستان بازی می شه کلی تفسیر نوشت، با اینکه بازی برای همه یک تجربه رو ارائه می ده، ولی هر کس برداشت های مختلفی از بازی رو بازگو می کنه، این نشون از عمق داستان و شخصیت پردازی دقیق داره که بازیکن رو محو روایت تراژیکش می کنه.. فکر نمی کنم نه من نه شما، تا مدت ها بتونیم از بازی یا حتی فیلمی لذت ببریم، این شاهکار دوباره یه تلنگر اساسی به این صنعت زد و جایگاه استودیو رو به رخ همه کشید. خیلی حرفا دارم ولی باز هم یه گوشه از اون احساسو ارتباطی که با بازی گرفتمو پر نمی کنه، شروع بازی برای فن ها ساخته شده بود، اینکه دوباره به همون حالو هوای نسخه اول برگردیم و ببینیم بالاخره یک سرپناه پیدا کردن و... توی همون چند دقیقه تاثیری که با هیچ دیالوگی نمیشه بیان کرد رو به خوبی از حالت های چهرشون منتقل کردن، پایان داستان تازه فهمیدم چرا دینا وارد بازی شد، دینا کسی نبود که فکرشو می کردم، الی هم چنین تفکری نداشت، فکر می کرد دینا کسیه که پادشاه قلبش شده، وقتی توجه دینا به جسی رفت، الی شروع کرد به اشک ریختن، اینجا داستان کار بزرگی انجام داد، اون خلاــی که درونش وجود داشتو نمایان کرد (جول) جول اون جای خالی رو بدون اینکه الی متوجه بشه براش پر می کرد، حالا متوجه شد اون جای خالی دیگه با هیچ چیز پر نمی شه و حس انتقام رو تنها راه درمان خودش می بینه، غافل از اینکه تاریکی تمام وجودشو گرفته، کسی مثل جول هم وجود نداره تا به سمت نور هدایتش کنه، جول همراه شما نبود ولی در طول بازی الی به عنوان یک گمشده مدام دنبالش می گشت، ابی فقط یک واسطه بود، با اینکه الی خودشو برای کشتنش به آبو آتیش زد ولی در پایان مردد بود و فقط می خواست بخشیده بشه توسط جول (وجدانش)، آخر بازی جول رو پیدا کرد و همون یک لحظه براش کافی بود تا قلبش پر از عشق بشه! کسی که مدام در طول بازی ازش فراری بود حالا آرزوی یک لحظه دیدنشو داره.. و همون یک لحظه برای الی کافی بود تا اشک بریزه و رفرنسی به آروم کردنش توسط جول بود، بعضی بازی ها یک سری ارجاعات به جاهای مختلف داستان دارن، ولی بازی ای نداریم که در پس روایتش نکته های نهفته بسیاری داشته باشه، برای همینه که کلاس کاری استودیو رو فراتر از این مدیوم می دونن و با آثار شاخص سینمایی مقایسش می کنن، بعد از فوت جول (اصلا دوس ندارم اسمشو بیارم اشکم در میاد)... خودمو سپردم به داستان، گفتم اگه بخوام با این روند ادامه بدم باید بازی رو بزارم کنار، در حین پیشروی وقتی که با واقعیت ها روبرو شدم استخونام خورد شد، اینکه همه مثل الی یکی رو دوس دارن، اینکه خودخواهی باعث نمی شه به خواسته هات برسی، اینکه کارکتر تو فقط انسان نیست! کشتن خیلیا خوشحالم کرد حتی اون سگ، ولی بعد از فهمیدن قضایا و داستان تک تک کارکترها، وجدانم به درد اومد و اگر دوباره حق انتخاب بهم می داد بازی اینکارو نمی کردم، برای همینه که اکثر منتقدین می گن بازی فراتر از استانداردهای امروزیه، آنتاگونیست بازی خود بازیکنه، وقتی به انتقام فکر می کنی نمی تونی واقعیت ها رو ببینی. نمی تونم فعلاادامه بدم..[/SPOILER] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
The Last of Us Part II
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft