ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
*SPOILER ALERT* گفتگو در مورد داستان The Last of Us Part II (پست اول با دقت خوانده شود)
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="vaan 2" data-source="post: 4801534" data-attributes="member: 42639"><p>من یه بیست سی تا ری اکشن به اندینگ بازی دیدم ... باورم نمیشد هنوز اون مقدار هیت نسبت به ابی وجود داشت ... خیلی هاشونم گفتن اگه بخش ابی تو بازی نبود ما اوکی بودیم با بازی ...</p><p></p><p>من خودمم همین طوری بودم ، وقتی میره سر ابی و دقیقا تا اونجایی که میره کیفشو بر داره ،، میگفتم شوخی میکنی باید با این بازی کنم ؟؟؟ مگه میشه ، مگه داریم ... اولش فکر میکردم یه بخش کوتاهه مثل اول بازی ،،، خلاصه واقعا داشتم سر سری میرفتم حتی سر گاو صندوق ها دنبال نت نمیگشتم ...با گوش دادن به صدا باز میکردم ،، حتی وقتی جاهایی که ابی با خودش حرف میزد میگفتم ببند ، فقط ببند.. خلاصه خیلی عذاب بود ... هر چی روز اول طولانی تر میشد و من نمیرسیدم به آکواریوم عذاب آور تر میشد ... خلاصه وقتی دیدم تازه روز دوم شروع شد ... گفتم اوکی، اوکی، تسلیم ،، حالا که آنقدر اصرار دارید ما ابی رو بشناسیم ، منم دل میدم به بازی ، مگه چاره ای هم دارم ... ولی خب کم کم هر چی جلوتر رفت خیلی ارتباط گرفتم با ابی و لو و یارا و کمی هم اوون ...</p><p></p><p>اونجا که رسیدم به تئاتر خفن ترین و عجیب ترین بخش تجربه گیمی من بود ... واقعا قشنگ مغزم اتصالی کرد ، هر نیمه مغزم یه فرمان میداد...</p><p></p><p>به نظرم ملت نمیتونن قبول کنن تو زندگی واقعی هم اگه پامون رو تو کفش کسایی که دوست نداریم یا دشمنمون هستن بکنیم ،، ممکنه نظرمون راجع بهشون عوض بشه یا بهشون حق بدیم ...</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="vaan 2, post: 4801534, member: 42639"] من یه بیست سی تا ری اکشن به اندینگ بازی دیدم ... باورم نمیشد هنوز اون مقدار هیت نسبت به ابی وجود داشت ... خیلی هاشونم گفتن اگه بخش ابی تو بازی نبود ما اوکی بودیم با بازی ... من خودمم همین طوری بودم ، وقتی میره سر ابی و دقیقا تا اونجایی که میره کیفشو بر داره ،، میگفتم شوخی میکنی باید با این بازی کنم ؟؟؟ مگه میشه ، مگه داریم ... اولش فکر میکردم یه بخش کوتاهه مثل اول بازی ،،، خلاصه واقعا داشتم سر سری میرفتم حتی سر گاو صندوق ها دنبال نت نمیگشتم ...با گوش دادن به صدا باز میکردم ،، حتی وقتی جاهایی که ابی با خودش حرف میزد میگفتم ببند ، فقط ببند.. خلاصه خیلی عذاب بود ... هر چی روز اول طولانی تر میشد و من نمیرسیدم به آکواریوم عذاب آور تر میشد ... خلاصه وقتی دیدم تازه روز دوم شروع شد ... گفتم اوکی، اوکی، تسلیم ،، حالا که آنقدر اصرار دارید ما ابی رو بشناسیم ، منم دل میدم به بازی ، مگه چاره ای هم دارم ... ولی خب کم کم هر چی جلوتر رفت خیلی ارتباط گرفتم با ابی و لو و یارا و کمی هم اوون ... اونجا که رسیدم به تئاتر خفن ترین و عجیب ترین بخش تجربه گیمی من بود ... واقعا قشنگ مغزم اتصالی کرد ، هر نیمه مغزم یه فرمان میداد... به نظرم ملت نمیتونن قبول کنن تو زندگی واقعی هم اگه پامون رو تو کفش کسایی که دوست نداریم یا دشمنمون هستن بکنیم ،، ممکنه نظرمون راجع بهشون عوض بشه یا بهشون حق بدیم ... [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
*SPOILER ALERT* گفتگو در مورد داستان The Last of Us Part II (پست اول با دقت خوانده شود)
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft