ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Red Dead Redemption 2
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="brain" data-source="post: 4692922" data-attributes="member: 12688"><p>از وقتی این شاهکار رو تموم کردم کلا یه حالییم...هی سعی میکردم خودمو بزنم به فراموشی...ولی نمیشد...چند باری سعی کردم احساساتم رو بیان کنم ولی نتونستم، هی مینوشتم بیخیال میشدم... جدا از اینکه دست به قلم خوبی هم ندارم...ولی گفتم بیام صادقانه برداشتم رو بنویسم...</p><p>بدون شک این بازی تبدیل شد به بهترین بازی زندگیم و بعید میدونم جاش رو بازی دیگه ای بتونه بگیره. نمیخوام بیخودی اغراق کنم ولی این بازی، بازی نیست واقعا، درس زندگیه... تاثیرگذاریش روی من صد مراتب بیشتر از یک فیلم یا کتاب و... بود، چون برهه زمانی از زندگی یک فرد رو در نزدیک ترین حالت ممکن و به بهترین شکل ممکن تجربه کردم... اتفاقات فراموش نشدنی و خاطرات تلخ و شیرین...</p><p>بقیه ش رو در اسپویلر میذارم که حتی الامکان اشاره ای به چیزی نشه.</p><p>[SPOILER="..."]</p><p>با توجه به زمان حالی که درش زندگی میکنیم، فکر کنم بدون استثنا همه دارن سگ دو میزنن برای فرار... نقشه میریزن که وضعیت فعلی رو به یک وضعیت ایده آل یا بهتر تبدیل کنن... دست به هر کاری ممکنه بزنیم تا بتونیم به اصطلاح خوش بخت بشیم...</p><p>نمیخوام خیلی قضیه رو فلسفی یا خیلی احساسیش کنم و سرتون رو درد بیارم... ولی از این بازی یاد گرفتم تا چه حد خود خواهی... تا کی این در و اون در زدن... تا کی میخوای نقشه بریزی... اصلا به کجا میخوای برسی... تهش که چی...</p><p>از این بازی یاد گرفتم از خود گذشتگی، فداکاری و سخاوت چقدر شیرین تر از خود خواهیه...</p><p>در این بازی طعم مردونگی... وفاداری و شرف رو چشیدم... نمیگم یاد گرفتم چون میدونم مرد نیستم... اگه مرد بودم الان اینجا نبودم...</p><p>در این بازی طعم عشق رو چشیدم... محبت کردن و مهربونی...</p><p>در این بازی لحظاتی به عمق تنهایی تاریک خودم فرو رفتم...حتی برای ثانیه هایی هم که شده فکر کنم... </p><p>از این بازی یاد گرفتم که تا توانی دلی به دست بیار که دل شکستن هنر نیست...</p><p>امیدوارم در پایان، ما هم دل یکی رو شاد کرده باشیم...گرسنه ای رو سیر کرده باشیم... دست یکی رو گرفته باشیم... و هزاران هزار شعار دیگه... که امیدوارم به واقعیت بپیونده...</p><p>میشه ساعت ها راجب این شاهکار نوشت و هر کسی هم احتمالا برداشت خودش رو داره ولی گفتم شاید بیان کردن احساساتم خالی از لطف نباشه... اگر خودخواهی نبوده باشه... </p><p></p><p>سخن عشق نه آن است که آید به زبان</p><p><strong>ساقیا</strong> می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت</p><p></p><p>[/SPOILER]</p><p></p><p>اگه میشد از دنیای بازی یا سرگرمی خداحافظی کرد، دوست میداشتم آخرین تجربه زندگیم این اثر می بود...</p><p>فقط امیدوارم بتونید هر چه زودتر این اثر ماندگار رو با دقت تجربه کنید :-)</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="brain, post: 4692922, member: 12688"] از وقتی این شاهکار رو تموم کردم کلا یه حالییم...هی سعی میکردم خودمو بزنم به فراموشی...ولی نمیشد...چند باری سعی کردم احساساتم رو بیان کنم ولی نتونستم، هی مینوشتم بیخیال میشدم... جدا از اینکه دست به قلم خوبی هم ندارم...ولی گفتم بیام صادقانه برداشتم رو بنویسم... بدون شک این بازی تبدیل شد به بهترین بازی زندگیم و بعید میدونم جاش رو بازی دیگه ای بتونه بگیره. نمیخوام بیخودی اغراق کنم ولی این بازی، بازی نیست واقعا، درس زندگیه... تاثیرگذاریش روی من صد مراتب بیشتر از یک فیلم یا کتاب و... بود، چون برهه زمانی از زندگی یک فرد رو در نزدیک ترین حالت ممکن و به بهترین شکل ممکن تجربه کردم... اتفاقات فراموش نشدنی و خاطرات تلخ و شیرین... بقیه ش رو در اسپویلر میذارم که حتی الامکان اشاره ای به چیزی نشه. [SPOILER="..."] با توجه به زمان حالی که درش زندگی میکنیم، فکر کنم بدون استثنا همه دارن سگ دو میزنن برای فرار... نقشه میریزن که وضعیت فعلی رو به یک وضعیت ایده آل یا بهتر تبدیل کنن... دست به هر کاری ممکنه بزنیم تا بتونیم به اصطلاح خوش بخت بشیم... نمیخوام خیلی قضیه رو فلسفی یا خیلی احساسیش کنم و سرتون رو درد بیارم... ولی از این بازی یاد گرفتم تا چه حد خود خواهی... تا کی این در و اون در زدن... تا کی میخوای نقشه بریزی... اصلا به کجا میخوای برسی... تهش که چی... از این بازی یاد گرفتم از خود گذشتگی، فداکاری و سخاوت چقدر شیرین تر از خود خواهیه... در این بازی طعم مردونگی... وفاداری و شرف رو چشیدم... نمیگم یاد گرفتم چون میدونم مرد نیستم... اگه مرد بودم الان اینجا نبودم... در این بازی طعم عشق رو چشیدم... محبت کردن و مهربونی... در این بازی لحظاتی به عمق تنهایی تاریک خودم فرو رفتم...حتی برای ثانیه هایی هم که شده فکر کنم... از این بازی یاد گرفتم که تا توانی دلی به دست بیار که دل شکستن هنر نیست... امیدوارم در پایان، ما هم دل یکی رو شاد کرده باشیم...گرسنه ای رو سیر کرده باشیم... دست یکی رو گرفته باشیم... و هزاران هزار شعار دیگه... که امیدوارم به واقعیت بپیونده... میشه ساعت ها راجب این شاهکار نوشت و هر کسی هم احتمالا برداشت خودش رو داره ولی گفتم شاید بیان کردن احساساتم خالی از لطف نباشه... اگر خودخواهی نبوده باشه... سخن عشق نه آن است که آید به زبان [B]ساقیا[/B] می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت [/SPOILER] اگه میشد از دنیای بازی یا سرگرمی خداحافظی کرد، دوست میداشتم آخرین تجربه زندگیم این اثر می بود... فقط امیدوارم بتونید هر چه زودتر این اثر ماندگار رو با دقت تجربه کنید :-) [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Red Dead Redemption 2
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft