ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Mafia II | PC | پست اول تاپیک خوانده شود
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="A-L-I" data-source="post: 1183899" data-attributes="member: 49282"><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><strong><span style="color: red"><span style="font-size: 12px">چپتر 7</span> </span></strong>( 10 آپریل 1951 )</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ویتو تعریف می کنه: لیو دروغ نمی گفت وقتی که آزاد شد، من رو هم با پارتی بازی از زندان آزاد کرد.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">وقتی که زندان بودم جو چند بار ملاقاتم امده بود و از دنیای بیرون برام تعریف کرده بود ولی وقتی خودم با چشام دنیای بیرون رو دیدم ( آمریکا ) یه دنیای کاملا متفاوت و جدید بودش !!!!</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">آپارتمان جو</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">میره دم در و زنگ میزنه. و با جو خوشامد گویی میکنن و جو دعوتش میکنه که بیاد تو. تو خونه جو به ویتو میگه امشب می خواییم یه جشن به خاطر آزادیت بگیرم و تو رو به یکی از دوستام معرفیت کنم. جو از ویتو میپرسه که حالا که آزاد شدی میخوای چی کار ( شغل ) بکنی ؟؟ ویتو : دوباره میخوام با تو کار بکنم. جو میگه که نگران بودم که بعد از این همه بلایی که سرت اوردم جا بزنی!! در ضمن من یه آپارتمان برات خریدم!! و الان بریم اپارتمانتو ببینیم.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">آپارتمان ویتو</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">حرف خاصی نمیزنن فقط اون یارو از آپارتمانه تعریف میکنه .</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">آپار تمان جو</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">جو : من با یکی از دوستام قرار گذاشتم که تو رو بهش معرفی کنم و اون میاد ما رو میبره بیرون. و بهش احترام بزار چون آدم مهمیه .</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">راهروی آپارتمان جو</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">دوست جو که اسمش ادی هستش میاد و جو هر دو رو به هم معرفی میکنه.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">تو ماشین ادی</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ادی از ویتو می پرسه که تو این مدت که تو زندان بودی دلت برای چی تنگ شه ؟؟ ویتو در جواب میگه : بیسبال، مشروب ، **##** و ادی هم میگه که زدی به هدف !!!</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ادی میگه یادتون باشه که من خیلی مست نکنم چون یه کار مهمی دارم که باید انجام بدم.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">توی بار یا همون ***###** خونه !!!!!!</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ادی به ویتو میگه شنیدم تو زندان جزء دار و دسته لیو گلانته بودی ؟؟ و چند تا کار شاخ براش امجام دادی!</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ویتو هم تایید میکنه و میگه تو زندان آدم نمیتونه تنهایی زندگی کنه و برای همین هم رفتم پیش گلانته !!</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ادی میگه جو مدتی هست که داره برای من کار میکنه و از اونجایی که تو دوست ویتو هستی به تو هم می خوام پیشنهاد کار کنم !! ویتو هم قبول میکنه و ادی هم میگه به سلامتی ویتو و پیک ها رو میرن بالا .....</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ادی اروم به جو میگه که من امشب نباید مست کنم چون یه کار مهم هست که باید انجام بدم.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">( چند ساعت بعد ادی و جو هر دو کامل مست میکنن )</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">تو ماشین ادی</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">جو می پرسه این بوی چیه ؟؟ و به ادی میگه که خراب کاری کردی ؟؟؟ ادی میگه نه و جو می پرسه پس بوی چیه ؟؟؟ ادی میگه حتما کار فرانکیه !! جو میگه فرانکی تو ماشینت بو راه انداخته ؟؟ ادی میگه نه ، فرانکی تو صندوق عقب ماشینه !! و به جو میگه که بهت گفتم مواظب باش مست نکنم چون باید یه کار مهم انجام بدم !! ویتو میگه منظورت از کار مهم یه آدمه مرده تو صندوق ماشین بود ؟؟؟ ادی میگه آره و باید بیرم خارج شهر خاکش کنیم.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">خارج شهر</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">حرف خاصی نمی زنن فقط اینکه جو به ویتو میگه که ما (ادی و جو ) مستیم خودت خاکش کن.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px"><span style="color: seagreen">جلوی آپارتمان جو</span></span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">جو از ویتو معذرت خواهی میکنه که جشنش رو گند زدن و مجبور شده به جای جشن بره جسد خاک کنه.</span></span></span></p><p><span style="font-family: 'times new roman'"><span style="color: black"><span style="font-size: 10px">ویتو هم بعد از خدا حافظی میره آپار تمانش تا لالا کنه</span></span></span></p></blockquote><p></p>
[QUOTE="A-L-I, post: 1183899, member: 49282"] [FONT=times new roman][COLOR=black][SIZE=2][B][COLOR=red][SIZE=3]چپتر 7[/SIZE] [/COLOR][/B]( 10 آپریل 1951 ) ویتو تعریف می کنه: لیو دروغ نمی گفت وقتی که آزاد شد، من رو هم با پارتی بازی از زندان آزاد کرد. وقتی که زندان بودم جو چند بار ملاقاتم امده بود و از دنیای بیرون برام تعریف کرده بود ولی وقتی خودم با چشام دنیای بیرون رو دیدم ( آمریکا ) یه دنیای کاملا متفاوت و جدید بودش !!!! [COLOR=seagreen]آپارتمان جو[/COLOR] میره دم در و زنگ میزنه. و با جو خوشامد گویی میکنن و جو دعوتش میکنه که بیاد تو. تو خونه جو به ویتو میگه امشب می خواییم یه جشن به خاطر آزادیت بگیرم و تو رو به یکی از دوستام معرفیت کنم. جو از ویتو میپرسه که حالا که آزاد شدی میخوای چی کار ( شغل ) بکنی ؟؟ ویتو : دوباره میخوام با تو کار بکنم. جو میگه که نگران بودم که بعد از این همه بلایی که سرت اوردم جا بزنی!! در ضمن من یه آپارتمان برات خریدم!! و الان بریم اپارتمانتو ببینیم. آپارتمان ویتو حرف خاصی نمیزنن فقط اون یارو از آپارتمانه تعریف میکنه . [COLOR=seagreen]آپار تمان جو[/COLOR] جو : من با یکی از دوستام قرار گذاشتم که تو رو بهش معرفی کنم و اون میاد ما رو میبره بیرون. و بهش احترام بزار چون آدم مهمیه . [COLOR=seagreen]راهروی آپارتمان جو[/COLOR] دوست جو که اسمش ادی هستش میاد و جو هر دو رو به هم معرفی میکنه. [COLOR=seagreen]تو ماشین ادی[/COLOR] ادی از ویتو می پرسه که تو این مدت که تو زندان بودی دلت برای چی تنگ شه ؟؟ ویتو در جواب میگه : بیسبال، مشروب ، **##** و ادی هم میگه که زدی به هدف !!! ادی میگه یادتون باشه که من خیلی مست نکنم چون یه کار مهمی دارم که باید انجام بدم. [COLOR=seagreen]توی بار یا همون ***###** خونه !!!!!![/COLOR] ادی به ویتو میگه شنیدم تو زندان جزء دار و دسته لیو گلانته بودی ؟؟ و چند تا کار شاخ براش امجام دادی! ویتو هم تایید میکنه و میگه تو زندان آدم نمیتونه تنهایی زندگی کنه و برای همین هم رفتم پیش گلانته !! ادی میگه جو مدتی هست که داره برای من کار میکنه و از اونجایی که تو دوست ویتو هستی به تو هم می خوام پیشنهاد کار کنم !! ویتو هم قبول میکنه و ادی هم میگه به سلامتی ویتو و پیک ها رو میرن بالا ..... ادی اروم به جو میگه که من امشب نباید مست کنم چون یه کار مهم هست که باید انجام بدم. ( چند ساعت بعد ادی و جو هر دو کامل مست میکنن ) [COLOR=seagreen]تو ماشین ادی[/COLOR] جو می پرسه این بوی چیه ؟؟ و به ادی میگه که خراب کاری کردی ؟؟؟ ادی میگه نه و جو می پرسه پس بوی چیه ؟؟؟ ادی میگه حتما کار فرانکیه !! جو میگه فرانکی تو ماشینت بو راه انداخته ؟؟ ادی میگه نه ، فرانکی تو صندوق عقب ماشینه !! و به جو میگه که بهت گفتم مواظب باش مست نکنم چون باید یه کار مهم انجام بدم !! ویتو میگه منظورت از کار مهم یه آدمه مرده تو صندوق ماشین بود ؟؟؟ ادی میگه آره و باید بیرم خارج شهر خاکش کنیم. [COLOR=seagreen]خارج شهر[/COLOR] حرف خاصی نمی زنن فقط اینکه جو به ویتو میگه که ما (ادی و جو ) مستیم خودت خاکش کن. [COLOR=seagreen]جلوی آپارتمان جو[/COLOR] جو از ویتو معذرت خواهی میکنه که جشنش رو گند زدن و مجبور شده به جای جشن بره جسد خاک کنه. ویتو هم بعد از خدا حافظی میره آپار تمانش تا لالا کنه[/SIZE][/COLOR][/FONT] [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Mafia II | PC | پست اول تاپیک خوانده شود
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft