I Know You John Marston

REZA TAEL

کاربر سایت
در بازی شما با شخصیت فرعی به نام Strange Man آشنا میشید که انگار از تمام اتفاقات گذشته زندگی جان خبر داره و به شما ماموریت‌های جانبی با عنوان I Know You میده.مرموز بودن این کرکتر باعث شد تا این مطلب براتون بنویسم.
این نکته رو بهتون بگم که پر سپویله و همشون گمانه‌زنی محضه نه فکت.
300px-Rdr_strange_man.jpg

تفسیرهای زیادی برای این رفتارهای عجیب و قابلیت‌های غیرطبیعی این کرکتر وجود داره،هر چند بیشتر سرنخ‌ها اونو نمادی از Saint Peter نشون میده،وقتی خودش اینگونه معرفی میکنه 'an accountant... in a way ، ک میتونه به این باور رایج مسیحیان اشاره داشته باشه که Saint Peter دم دروازه‌های بهشت برای خوشامدگویی مردگان منتظره و وظیفه ضبط کردن کارهای اونا رو به عهده داره.بعدا او به جان یادآوری میکنه ک مسئول اعمالی که انجام میده هست.او به جان میگه که افراد بسیار بسیار مهمتری از خودش رو فراموش کرده،که احتمالا ربطی به اعتقاد نداشتن جان به خدا داره.زمان دیدار او در مکزیک،حقیقت این امر که وسیله سفر و جابجایی اون یک قاطره نه اسب،فروتنی و فقر عمدی اونو نشون میده ک باز هم نمادی از یک شخصیت مقدسه.همچنین آخرین رویارویی با اون در جایی صورت میگیره که جان مارستون اونجا دفن میشه،و اونجا رو 'a fine spot' تشریح میکنه.
300px-Rdr_i_know_you00.jpg

این امکان هم وجود دارد که سازندگان این کرکتر رو بر پایه هیچ مذهبی نساخته باشند،خواه سنت پیتر باشه خواه "خدا" یا "مرگ".این حقیقت وجود داره ک جان خواه از روش جوانمردانه خواه ناجوانردانه وظیفه‌شو انجام بده،کرکتر در هر دو حالت بهش میگه : "I hope my boy turns out to be just like you."

نکته‌ی جالب ماموریت‌هایی که از Strange Man در یافت میکنید اینه که تنها ماموریت‌هایی که جک نمیتونه انجامش بده و فقط مختص جان‌ـه.و اینکه همشون معنوی و اخلاقی هستن و با دو روش جوانمردانه و ناجوانمردانه میشه انجامشون داد.

این ها یه سری چیزهای عجیب و غریب در مورد این کرکتره بعلاوه گمانه‌زنی‌ها


  • Strange Man به دشنام "Damn you!" جان با "Yes, many have" جواب میده،ک میتونه اشاره‌ای به بی‌حرمتی‌ها و کفرگویی‌ها که شامل لعنت خدایان در ادیان مختلف باشه.
  • Strange Man میتونه تجسمی از مرگ باشه (personification of Death) باشه،به این دلیل که جان زمان‌هایی با او سروکار داره که ماموریتش و اتفاقاتش اونو به سمت مرگ هدایت میکنه.همچنین آخرین مکانی که با اون ملاقاتی میکنه جایی که در اونجا دفن میشه و Strange Man از اونجا به عنوان یه نقطه خوب یاد میکنه.مدرک دیگه‌ای که دال بر تجسم مرگ بودن کرکتره اینه که جان بهش میگه اون مسئول اعمالی ک انجام میده نخواهد و Strange Man در جواب میگه،"oh, but you will".که نشون میده که اون از قبل خبر داره جان برای اثبات عشقش به خانواده اجازه میده که بهش تیراندازی بشه و خودش فدا کنه تا دیگه تحت تعقیب نباشه.
  • در آخرین رویاروییشون،جان سعی میکنه که همون طور ک مرد داره دور میشه بهش تیراندازی کنه،اما تیرها آسیبی بهش نمیرسونه و جان نگاهی به تفنگش میندازه که انگار به چیزی این وسط درست نیست.با این حال میشه Strange Man رو قبل از آخرین رویارویی کشت،با این که به تیرخوردن مقاومه اما با چند تیر به سرش میشه اونو از پا درآورد یا اینکه در اولین رویارویی اونو از بالای صخره به پایین پرت کرد.اگر هم بکشیتش،باز هم قادر خواهید بود که به questهاش انجام بدین چون اون دوباره به زندگی برمیگرده.
  • جان سه تیر به سمتش شلیک میکنه،و چهارمی تو لوله گیر میکنه.این میتونه تفسیری باشه از مرگ خانواده مارستون.یک تیر برای Uncle, Abigail,و جان،اما چهارمی که گیر کرد برای جک که زنده موند.
  • در اواخر قرن 19 این شایعه رواج گرفته بود که شیطان با یک لباس و کلاه و سبیل سیاه در کالبد یک انسان در زمین پرسه میزنه.
  • چند دلیل هم وجود داره که میگه Strange Man همون خداست.در اولین دیدار جان بهش میگه "ایا من میشناسمت؟" که پاسخ میده "I hope so".دلیل دیگه این که وقتی جان تصمیم میگیره به راهبه صدقه بده(که یکی از ماموریت هایی که Strange Man بهش میده)،بهش میگه "آیا این وظیفه خدا نیست که از مردمش مواظبت کنه،نه من؟" که راهبه پاسخ میده "بله،اما خدا تو رو پیش من آورده تا بهم کمک کنی"بعدا که به راهبه سر بزنید یه هدیه ای بهتون میده به نام "Obscuridad del Santo Andres" که از به راحتی تیر خوردن جان جلوگیری میکنه و یه جورایی نقش محافظش رو داره.
300px-Rdr_i_know_you02.jpg

  • تعداد و لوکیشن‌های رویارویی با Strange Man موازی با Temptations of Christ در انجیله

  1. اولین Temptations of Christ با شیطان در یک دشت پرصخره اتفاق میفته/اولین دیدار با Strange Man هم در همچین فضاییه
  2. دومین Temptations of Christتوسط شیطان در مکانی با نام "The Holy City" (اورشلیم) اتفاق میفته/دومین دیدار با Strange Manدر مکانی با نام Nuevo Paraiso که ترجمش میشه "New Paradise." اتفاق میفته.در ضمن عیسی با یک الاغ به Holy City میره و اینجا کرکترمون با قاطر.
  3. سومی هم در یک زمین مرتفع به وقوع میپیونده که از اونجا کل قلمرو پادشاهی جهان معلومه/سومین دیدار هم Strange Man در Beecher's Hopeـه که تمام قلمرو پادشاهی جان(که همون مزرعه و خونه‌ش باشه) معلومه.

حالا من نمیدونم که اون مرد لعنتی واقعا میشناختت یا نه ولی من با تمام وجودم میشناختمت جان مارستن .
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: the darkness 2
بسیار ممنون رضا جان بابت مطلب ! به معنای واقعی کلمه "لذت" بُردم !
این "شاهکار" اصلا مرز بین بازی ها و "سرگرمی های صرف" رو رد کرده و نشون داد که میشه کارهایی رو انجام داد که شاید به فکر کسی هم اصلا خطور نکنه..
حتی اهالی سینما هم تا چندوقت سراغ این شاهکار رو میگرفتن و باورشون نمی شد که چنین داستان سرایی، درون مایه ای رو سازندگان داخل یه "بازی" قرار دادن..
===
داستان بازی پُر از نکات پنهان و ریز و درشته ! دفعه اولی که شما در بلک واتر پروفسور Harold MacDougal رو ملاقات می کنید، وقتی در حال وارد شدن به اتاق ـش هستید، می توانید گوش کنید که او شما رو با کلمه "وحشی" خطاب میکنه(با اینکه اگر اون جان مارستون رو میشناخت چنین حرفی نمیزد..)، او معتقد بود که بومیان منطقه و کسانی که اونجا زندگی میکنند، همگی وحشی و بدور از تمدن هستند ! جالب تر زمانیه که شما وقتی با او هم صحبت می شید دیگه بوضوح میگه که معتقده جان مارستون دارای Savage Soulـه ! فکر میکنه که روح وحشی درون کالبد جان قرار داره !
I'm from Connecticut. I'm a professor at Yale! I write books! I do not deserve to die out here!” — Harold MacDougal
جالب اینجاست که اگر شما بعد از چندسال زمانی که با جک داستان بازی رو پیش میبرید روزنامه روز رو تهیه کنید، می بنید که تیتر زده شده که پروفسور MacDougal کسی که در دانشگاه Yale تدریس میکرده، ازش رفتارهای وحشیانه ای سر زده و کلا رفتار غیر قابل کنترلی داشته ! روزنامه به جزئیات اشاره میکنه و مینویسه: او قصد داشته که مغز انسان رو به طور زنده، مشاهده و بررسی کنه، به همین بابت پوست سر اون فرد رو با چاقو بریده و ....
====
صحنه ای که شما دیگه واقعا یه انسان آزاد می شید و قراره برگردید پیش خانواده، خارق العادست آقا ! هر مخاطبی که داستان بازی رو با دقت دنبال کرده باشه و خونده باشه، محاله اشک از چشم هاش در نیاد.. صحنه ای که شاید به نظر من یکی از ماندگارترین قسمت های این اثر هُنری باشه ! قطعه موزیکی که از Jamie Lidell به نام Compass پخش میشه، احساسات هر مخاطبی رو برانگیخته میکنه ! شاید دیگه واقعا جان مارستون به رستگاری رسیده بوده..
مگر او از این دنیایی که داخلش زندگی میکرد چه میخواست ؟! ولی تاوانی که برای رسیدن به رستگاری خودش داد، به قیمت جان ـش تمام شد...
شخصا افتخار میکنم که نقطه اوج دوران گیمری من، همین سرخ پوست مرده: رستگاری و آثار تیم ایکو هستش ! یعنی واقعا این دسته از بازی ها، حرف های زیادی برای گفتن دارن، حیف که بعضی مواقع به اونها انطور که باید و شاید توجه نمیشه، واقعا حیفه !
ممنون !
 
RDR با اختلاف بهترین بازی نسل هفت بود همه چی داشت این بازی یعنی واقعا همه چیش تو بالاترین سطح ممکن بود و جلوتر از زمانش جدا هرچقدر که زمان بیشتر میگذره بیشتر ارزشای بازی مشخص میشه تو شاهکار بودن نسخه ی بعدی بازی که شکی نیست چون اصولا راکستار بازی غیر از شاهکار نمیتونه بسازه اما امیدوارم همین حس عجیب و مرموز و پراحساسی که وجود داشت تو این نسخه تو نسخه ی بعدیم باشه
 
تشکر رضا جان کارت حرف نداره . داخل stranger mission ها یا همون مراحل اتفاقی و فرعی RDR من هیچ وقت اون ساید میشن به اسم American Appetites یادم نمیره ! با یه پیرمرد آدم خوار مواجه میشدیم که پاتوق آدم خوریش حوالی کوه های کنار همون شهر اواسط نقشه بازی بود .
 
تشکر رضا جان کارت حرف نداره . داخل stranger mission ها یا همون مراحل اتفاقی و فرعی RDR من هیچ وقت اون ساید میشن به اسم American Appetites یادم نمیره ! با یه پیرمرد آدم خوار مواجه میشدیم که پاتوق آدم خوریش حوالی کوه های کنار همون شهر اواسط نقشه بازی بود .

دو پست اول بخون یکم احساسی شیم رابین هود :crying1::دی

http://forum.bazicenter.com/thread22243/
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or