Hidden Gems (movies)

Jill_v

کاربر سایت
Nov 20, 2018
40
*لطفا فقط به معرفی فیلمای ناب کمتر دیده شده بپردازین و پست متفرقه نباشه که کمک میکنه فیلم ها بین پست ها گم نشن و همه بتونن استفاده کنن*

Screenshot_2021-09-12 Nostalghia (1983).png
Nostalghia (1983) by Andrei Tarkovsky
سالیان دراز در حسرت خورشید / اکنون ترسانیم از روشنایی روز​

متفاوت ترین و منحصر به فرد ترین تجربه سینمایی من 8 سال پیش توسط این قدیس به وجود امد. شاعر سینما (اندری تارکوفسکی) پادشاه سینمای شعر و روسیه. تک تک سکانس های فیلم های این بشر مثل یه قاب نقاشی میمونه و تک تک ثانیه هاش مثل یه شعر زیبا. تارکوفسکی 7 فیلم بلند داره که یکی از دیگری شاهکار ترن و Nostalghia فیلم محبوب من از ایشونه. ایشون فیلمساز مورد علاقه و شماره 1 Ingmar bergman غول سینمای کلاسیک هستش که حتما نظرشو راجبه فیلم Andrei rublev بخونید. از کارگردان های دیگه که عاشق این بشر و تحت تاثیرش بودن میتونم از kurosawa و کیارستمی و michael haneke , kiselowski , alejandro inaritu اسم ببرم. فیلم zerkalo یا mirror دیگر شاهکار تارکوفسکی تو لیست 10 فیلم برتر بسیاری از کارگردان های بزرگ تاریخه.
سبک فیلمسازیش همون طور که گفتم شاعرانه و متفاوته پس کسایی که اشنایی ندارن و تازه میخوان شروع کنن یه مطالعه مختصر راجب فیلمساز و سبکش قطعا میتونه برای ارتباط بر قرارکردن کمکتون کنه تا یکی از لذت بخش ترین تجربه های سینمایی تون رقم بخوره و صد البته اگه با ایشون اشنایی ندارین توصیه میکنم اول فیلم Stalker و ببینید بعد از ابتدای کارنامه ایشون و فیلم اولش Ivans childhood شروع کنید.
Nostalghia اولین فیلم تارکوفسکی که خارج از روسیه بعد از تبعیدش تو ایتالیا میسازه که نمایانگر دلتنگی و حس نوستالژی خود تارکوفسکیه

یه بیت شعر اول کاملا بیانگر مضمون کلی فیلم اما یه توضیح مختصر راجب فیلم

شاعر روس گورکاچوف همراه با مترجمی زیبا برای تحقیق راجب یک اهنگ ساز وارد ایتالیا میشه. از بدو ورودش به ایتالیا تارکوفسکی با نمایش صحنه های خاطرات گورکاچوف دلتنگی اونو برای روسیه و خوانوادش نشون میده وقتی که گورکاچوف حتی وارد صومعه نمیشه بیرون از صومعه و در میان مه فقط فقط غرق خاطرات گذشته خودشه و هیچ اعتنایی به اطراف و اطرافیان خودش نداره. گورکاچوف شخصی ناراحت تهی و منزجر از دنیای بیرون که به پوچی محض رسیده. درست مثل دومینیک . دومینیک شخصیه که گورکاچوف اونو تو ایتالیا میبینه اولین نفریه که توجه مردی مرده و خالی از احساسات که حتی به مترجم زیبای خودش نگاهم نمیکنه جلب میکنه چون دومینیک دقیقا مثل همون شخص پوچ و تو همون برزخ اگزیستانسیالیستی گیر کرده و گورکاچوف با اون همزاد پنداری میکنه. دومینیک سال ها قبل خودش و خوانودشو برای محافظت از کثافت دنیای بیرون به مدت 7 سال تو خونه زندانی میکنه و همه اونو یه دیوونه خطاب میکنن اما گورکاچوف اولین کسیه که بهش میگه من این کار تورو درک میکنم چون شدیدا با اون همزاد پنداری میکنه.
تارکوفسکی در این فیلم انگشت اتهام و انتقاد و به انسان ها و دنیایی که ساختن نشونه میگیره. وقتی وجود مرز ها باعث جدایی مردم شده و احساس دلتنگی تمام گورکاچوف و فرا میگیره و اون بیرون از صومعه تو مه غرق افکارش میشه و اعتنایی به اطرافش نداره.
برای نجات دنیا دومینیک از گورکاچوف درخواست میکنه که شمعی روشن کنه و از چشمه کاترین مقدس عبور کنه بدون خاموش شدن شمع. کاری که خودش هیچ وقت نتونسته انجام بده چون هر دفعه مردم که اونو دیوونه ای بیش نمیدونن مانعش میشن و خودش برای اجرای نمایش به رم میره.
چشمه نماد پاکی و عبور از چشمه با شمع روشن رسیدن به پاکی. در واقع تارکوفسکی عبور از چشمه را رستگاری انسان ها میدونه. بازگشت به طبیعت و دوری از تاریکی.
دومینیک تو رم سه روز سخن رانی میکنه و بعد خودشو اتیش میزنه وهمه فقط نظاره گر ایستاده نگاه میکنن. دومینیک تو این سکانس مسخ کننده مردم و دعوت به دوری از تاریکی بازگشت به طبیعت باز کردن جایی برای شنیدن صدای زنبور ها رسیدن به اتحاد و اقدام برای داشتن رویای مهمتر میکنه ولی فقط همه نظاره گرن و اونو فقط به چشم یه دیوونه میبینن و در حال ورداشتن سکه از ته چشمه کاترین مقدس اند.
9408_5.jpg
تارکوفسکی از جامعه از هم پاشیده و دکادنس موجود انتقاد میکنه و مردم و دعوت به رهایی از مسائل بیهوده دنیوی میکنه.در واقع دومینیک با خودسوزی قصد بیدار کردن مردم و داره.
گورکاچوف شمعی روشن میکنه به سختی فراوان پس از خاموش شدن چند باره شمع و مبارزه با شک و تردید خودش بالاخره از چشمه عبور میکنه و پس از قرار دادن شمع روی لبه چشمه میمیره. رسیدن به رستگاری.
به اعتقاد تارکوفسکی این بهترین شات تمام دوران فیلمسازی اونه و عبور از چشمه با شمع روشن همان زندگیست.

Screenshot_2021-09-04 Nostalghia (1983)(1).png
 
آخرین ویرایش:

Jill_v

کاربر سایت
Nov 20, 2018
40
sacrifice_1.jpg
The Sacrifice (1986) by Andrei Tarkovsky
راه رستگاری در چیست ؟
راه نجات بشریت در چیست ؟​

ایثار اخرین شاهکار تارکوفسکی تلاش الکساندر با بازی خیره کننده Erland Josephson بازیگر شخصیت دومینیک در Nostalghia برای نجات دنیا رو نشون میده.(بازیش تو nostalghia دیوانه کنندست)
دنیایی که درگیر جنگ جهانی. تارکوفسکی در این فیلم راه رستگاریو ایثار میدونه .
مضمون کلی فیلم مثل همون نوستالژیاست و تارکوفسکی مجددا انسان ها رو تشویق به بیدار شدن میکنه

sacrifice_2.jpg
سکانسی که هراس و مسخ شدن خانواده الکساندر بعد از شنیدن اخبار دنیای بیرون و صدای هواپیماهای جنگی نشون میده​


هنر چیست ؟ ایا خوب است یا پلید ؟ از خدا یا شیطان ؟ از قدرت انسان یا ضعف او ؟ ایا یک قول دوستیست ؟ یک هارمونی در جامعه ؟ ایا کاربرد ان ابراز علاقه است (اگاهی از وابستگی به یکدیگر)؟ یک اعتراف است ؟هنر امریست غیر ارادی که معنای اصلی زندگی را نشان میدهد. عشق و ایثار
در هر صورت واضح است که هدف هنرشفاف ساختن علت وجود انسان و معنای وجودیت است مگر اینکه به عنوان کالا به مصرف کننده معرفی شود. هدف هنر روشن ساختن علت وجود انسان در این سیاره است و اگر برای این شفاف سازی نباشد حداقل برای برانگیختن همین سوال است.(علت وجود انسان و معنای وجودیت)

(تارکوفسکی در کتاب Sculpting in time اثر تارکوفسکی)

 
آخرین ویرایش:

Walt.t

کاربر سایت
Sep 11, 2014
45
ببین چه تاپیکی داریم

تشکر از دوست عزیزی که تاپیک رو تشکیل دادند و همچنین پست های اول رو مزین کردن به آثار بی نظیر تارکوفسکی.

منم میخوام یکی از عشق ترین فیلمها رو اینجا معرفی کنم که متاسفانه اصلا دیده نشده و نهایتا کالت طرفداری داره. روایتی خوش ساخت و اسیدی از روزهای پرهرج و مرج زندگی دو همخونهِ بازیگر در لندن اواخر دهه 60. فیلمنامه و بازیگری این اثر به شدت چفت و محکمه و کاراکتر ها و دیالوگ ها - تا لحظه ای که کمدی سیاه دیگه ای بتونید ببینید که از این بهتر باشه - تو ذهنتون حک میمونن. کمدی هیستریکال ابزورد الکل ناامیدی جدایی شانس تهدید جنگُ دعوا و درنهایت رفاقت ...

توضیح دیگه ای ندارم بقیه همش عشق و علاقه خودمه که به این فیلم ابراز میکنم پس اگه به کمدی سیاه علاقه دارید بدون معطلی برید سراغش

ایندکس تصاویر

 

Jill_v

کاربر سایت
Nov 20, 2018
40
cemetery-man-movie-poster-1996-1020211001.jpg
Dellamorte Dellamore ( The Cemetery Man) 1994

داستان مردی تنها و انسان گریز که بیشتر وقتشو با مرده ها میگزرونه تا زنده ها . تو قبرستون کار میکنه و مرده هارو که وقتی زامبی میشن دوباره میکشه.

این فیلم کالت یه جم برای دوستاران سبک سورئال ه با چاشنی کمدی. اتمسفریک و متفاوت​
 
آخرین ویرایش:

Jill_v

کاربر سایت
Nov 20, 2018
40
اینگمار برگمن میگه: سینما مدیوم فوق‌العاده‌ای است درست مثل موسیقی. جریانی از ذهن شما گذشته و به احساس‌تان چنگ می‌زند.

مدیوم بزرگ سینما به عنوان دریچه ای برای ارتباط هنرمند با مخاطب قطعا برای سرگرمی محض نیست. رسالت سینما انتقال یک ایده است. ایجاد تغییر کوچیک یا بنیادی در یک شخص یا در نهایت یک جامعه است.برافروختن احساسات مخاطب و یا بیدار کردن ذهن برای تفکر و درک مسائل مختلف. همیشه هنری ترین و منحصر به فرد ترین ساخته های بشر در زمینه های مختلف برگرفته از اعماق ذهن ان هاست.

تارکوفسکی میگه :سینما باشکوه ترین و مهمترین هنره که همچنان در حال پس دادن گناه به وجود امدن به عنوان یک کالا برای بیزینسه.

فیلم ها یا به طور کلی سینمای کلاسیک نمونه بارز ادغام هنرمندانه فرم و محتوا برای حفظ رسالت واقعی سینماست.کافیه نگاهی بندازیم به فیلم ها و کارنامه شاهکارساز سوئدی
Ingmar Bergman
فیلم های Ingmar Bergman در عین سادگی به شدت پیچیده اند . به اعماق ذهن شما نفوذ میکنند و تا اخرین ثانیه شما را غرق در فیلم در حال جستجو و موشکافی نگه میدارند.پرسش های اگزیستانسیالیستی، تنهایی، درگیری های ذهن برای درک خدا یا به طور کلی ایمان و مسائل جنسی ایده های کلی بسیاری از فیلم های این کارگردان بزرگ هستند.
این کارگردان تئاتر دوست سوئدی نزدیک به 60 فیلم تو کارنامه پربار خودش داره و همیشه تو تمام لیست های کارگردان های بزرگ و تاثیرگزاره تاریخ حضور داره.ایشون منبع الهام بسیاری از کارگردان ها از جمله David fincher , Martin scorcese . woody allan و بسیاری دیگه هستند.
The seventh seal, The wild strawberries, Persona , Fanny and Alexander چند نمونه از معروفترین فیلم های این شاهکار ساز سوئدی هستند.

برای معرفی فیلم بعدی به عکس پایین بسنده میکنم

Screenshot_2021-08-29 Winter Light (1963).png
Winter light (1963) by Ingmar Bergman
شک و تردید در چهره کشیشی که در حال دعوت مردم به خدا و خداپرستیست !!
این شاهکار فیلم مورد علاقه تارکوفسکی از برگمان و همچنین فیلم مورد علاقه برگمان از خودشه. این دومین فیلم از 3 گانه برگمان در مورد تلاش ناامیدانه برای جستجوی خداست.
 
آخرین ویرایش:

Jill_v

کاربر سایت
Nov 20, 2018
40
vargtimmen_68.jpg
Hour of the wolf (1968) by Ingmar Bergman

ساعت گرگ و میش ساعتی است که بسیاری مردم می میرند، زمان سنگین ترین خواب ، هنگامی که کابوس ها وا قعی تر جلوه می کنند. زمانی است که آنان که بی خواب شده اند توسط عمیق ترین ترسهای خود دوره می شوند، زمانی که ارواح و شیاطین به قدرتمند ترین حالت می رسند. در ضمن ساعت گرگ و میش ساعتی است که کودکان زیادی در آن به دنیا می آیند
حاوی اسپویل

ساعت گرگ و میش شاهکار برگمن داستان هنرمند موفق و البته جامعه گریزی است که به همراه همسرش برای تعطیلات به جزیره نقل مکان میکنند.هنرمندی که مدتیست توانایی خلق شاهکار دیگر نداره و خلاقیتش ته کشیده و دیگر قلم زیبایی روی کاغذ نداره و با خود درگیری های ذهنی خودش و افکار تاریکش در کشمکشه، افکاری که اونارو ادم خوار مینامه. بعد از ورود به جزیره خوددرگیری های ذهنیش کم کم شکل واقعی میگیرند و همراه با گذشته تاریکش اونو در جنون غرق میکنن.

Screenshot_2021-09-04 Hour of the Wolf (1968).png

چرا سینمای امروز وام دار سینمای کلاسیک برگمان و امثالهم هست ؟
حاوی اسپویل از 3 فیلم hour of the wolf/Mulholland Drive/Persona

دیوید لینچ یکی دیگه از کارگردان هایی که شدیدا تحت تاثیر برگمان بوده و شاهکارش مالهلند درایو الهام گرفته از دو شاهکار برگمان یعنی پرسونا و ساعت گرگ و میش هست. بعد از دیدن مالهلند درایو اولین ویژگی که نظر مخاطب و جلب میکنه فضای سورئالی و وهم الود این فیلم و کارکترهای ترسناکشه.این فضای خوفناک همون فضایی که برگمان سال 69 تو شاهکار بی بدیل خودش ساعت گرگ و میش به تصویرمیکشه. کابوس های وحشتناک، ملاقات های عجیب با افراد عجیب، پیدا نکردن خط بین رویا و واقعیت وهیولاهای ذهنی یوهان بورگ هنرمند داستان.
فیلم مالهلند درایو به دو بخش رویا و واقعیت تبدیل میشه. قسمت اول رویای بتی با بازی نائومی واتس که ستاره در حال ظهور تو هالیووده و قسمت دوم نشان دهنده واقعیت و بیدار شدن بتی از رویاست که دیگه ستاره نیست و معشوقش ریتا ستاره شده. قسمت ابتدایی ساعت گرگ و میش، قسمت واقعگرایانه داستان و قسمت دوم فیلم اوج فضای سورئالی و نمایانگر تاریک ترین افکار یوهان هستش.
Screenshot_2021-09-04 Hour of the Wolf (1969).png
نکته مهم دیگه درفیلم مالهلند درایو که لینچ به زیبایی به تصویرمیکشه بحران شخصیتیه. سکانسی که دختر اسیب دیده که حافظه نداره اسم ریتا رو از روی پوستر روی دیوار انتخاب میکنه (ریتا هیورث که طبق پوستر سوپراستار بوده) و بتی به اون یه کلاه گیس میده و اون دختر شخصیت جدید ی میگیره.همچنین تو فیلم بارها یکی شدن چهره های بتی و ریتا رو میبینیم. در فیلم پرسونا شاهکار برگمان هم به همین طور شاهد دو شخصیت الیزابت و الما هستیم. الیزابت بازیگری که مریضه و الما از اون نگه داری میکنه و در فیلم جابجایی شخصیتی این دو نفرو میبینیم.
فیلم فایت کلاب شاهکار فینچرهم دقیقا همین بحران شخصیتی و نشون میده. ادوارد نورتون و تایلر دردن با بازی برد پیت. دیوید فینچر هم یکی دیگه از کارگردان هایی که تحت تاثیر برگمان بوده و شاهکارش فایت کلاب الهام گرفته از پرسونای برگمانه کبیره. فیلم ساعت گرگ و میش حتی تو سینمای ایران هم تاثیر داشته و فیلم طبیعت بیجان ساخته سهراب شهید ثالث تحت تاثیر این فیلم ساخته شده.
البته منبع اصلی الهام این 2 فیلم یعنی مالهلند درایو و فایت کلاب پرسونا هستش.
به نظرم این دو مثال فایت کلاب و مالهلند درایو، دو شاهکار سینمای عصر خودمون برای نشون دادن عظمت این کارگردان و تاثیرش روی سینمای امروز به عنوان نماینده خلف سینمای کلاسیک از کافی بیشتره. تصور اینکه این فیلم و برگمان سال 1968 ساخته دشواره.

جالبه بدونید بازیگر نقش یوهان تو فیلم اقای max von sydow هستن که بزنم به تخته بعد از این همه سال همچنان مثل ببر فعالند. ایشون بازیگر نقش threed eyed raven هستن تو گات. Liv ullmann که نقش همسر یوهان رو بازی میکنه همسر خود برگمان بوده. این 2 نفر به همراه Ingrid Thulin و Erland Josephson تیم اصلی بازیگری برگمن و تشکیل میدادند و تو اکثر فیلماش حضور دارند.
 
آخرین ویرایش:

FUTURE

Endure & Survive
کاربر سایت
Aug 20, 2014
4,578
نام
Alireza
به به تاپیک Hidden Gems ورژن فیلم <:-P
با اجازه از بقیه دوستان و اساتید محترم این تاپیک که خیلی بیشتر از من با فیلم‌های کلاسیک آشنایی دارن...

MV5BMTg4NTk5NjU2OV5BMl5BanBnXkFtZTYwNzU3Nzk4._V1_.jpg

یکی از فیلم‌های هیدن جمی که الان به ذهنم رسید و به نظرم باید بیشتر دیده بشه Waking Life هست که حدود 7 8 سال پیش دیدم و به خاطر استایل خاص و موضوع متفاوتی که داره هنوز خیلی از لحظاتش تو ذهنم مونده.
در مورد Lucid Dream یا همون رویاهای شفافی هست که وسط خواب متوجه میشی در حال خواب دیدن هستی! و بحث‌های فلسفی خیلی باحالی توی فیلم شکل می‌گیره که با اینکه باید حوصله‌اش رو داشته باشید ولی انقدری واضح هست که هر کسی متوجه‌اش بشه. خود فیلم هم یه جوری ساخته شده که انگار توی همین جور خواب‌ها هستی...کلا تجربه‌ی بشدت جالبیه.
 

Manchestercity

کاربر سایت
Oct 8, 2021
45
نام
بهروز
The Psychedelic Gaspar Noe
climax-6.png

آیا گاسپار نوئه منفی گراست؟
ایا گاسپار نوئه واقع گراست ؟


در میان سینمای هرز شده بتمن ها و سوپرمن های حاضر هالیوودی باید جسارت گاسپار نوئه را ستود. سینمایی سرامد از اعماق ذهن مریض و هراسناک نوئه که هر بار با تجربه ای جدید و خفه کننده, شما را میخکوب میکند, ذهن شما را تسخیر میکند, حس ترس عجیبی به شما تزریق میکند, صبر و تحمل شما را به چالش میکشد و اما بالا تر از هر انچه گفته شد حال شما را به هم میزند. این همان هدف نوئه در سینماست. تا با نمایش افکار حاضر در تالار های ذهن انسان, شما را به چالش های دردناک و روانگردان سینمایی دعوت کند. افکاری حاضر در بطن ذهن انسان که ممکن است گاهی به ان فکر کنید یا با هراس فراوان فراموش و یا کتمان کنید!! واکاوی به سبک نوئه. سینمای منحصر به فرد و یونیک برگرفته از رویا ها و کابوس های نوئه نمایان از طریق دوربین معکوس و انزجار اور او. نه سینمایی بازاری ساخته شده برای پول و عموم. بلکه یک تجربه منحصر به فرد نوئه ای. نوئه از جسور ترین های حال حاضر سینماست. حتی کاورها و موسیقی های سینمای نوئه هراسناک است. دوربین دست نوئه انقدر بی پرده و بی پرواست که بار ها شما را به فکر خروج از سینما می اندازد. دقیقا همان اتفاقی که برای برگشت ناپذیر افتاد و سینفایل ها را به نفرت و درب خروجی رساند. پس طبعا این سینمای شدیدا کانتراورشال و بحث بر انگیز, قطب سازهم است و باب میل خیلی ها نخواهد بود. پس قبل از ورود به سینمای نوئه اماده یک دنیای پوچ, شوم و نفرت انگیز باشید. این همان فرمول نوئه است(مخاطب این پست افراد 25 سال به بالا هستند).

32158d9a4e2ce1bf37804fbc0f9b763a.jpg
Climax (2018)
من به جهنم رفتم. در اینجا همه چیز قرمز است.

4-5 دقیقه رقص ابتدایی این گروه, در ورودی به این جهنم است. به مانند دعوت نامه ای به مکانی ترسناک. این رقص پرانرژی و زیباست اما به همان مقدار ترسناک و وصف ناپذیره.
فیلم مذبور شاید ملایم ترین استارت برای واکاوی ذهن و سینمای نوئه باشد اما همچنان سینمای نوئه هست. کلایمکس شاید محبوب ترین فیلم نوئه باشد اما همچنان محصول نوئه هست.

امیلی یوشیدا از نشریه ی والچر گزارشش را با این عنوان آغاز کرده: «فیلم رقص-وحشت کلایمکس بهترین چیزی است که گاسپار نوئه از مدت ها پیش تا به حال ساخته». او همچنین در مقاله ش نوشته که «بیست دقیقه بعد از آغاز فیلم، درحالی که از لذت ضعف کرده بودم سمت دوستم خم شدم و گفتم “از اینجا به بعد دیگه گاسپار نوئه باید خیلی تلاش بکنه که از این فیلم بدم بیاد”»!



 

Changed_Man 50

کاربر سایت
Jul 6, 2016
4,403
اسم تاپیک بنظرم تا حدودی نامربوطه، حداقل به بیشتر پست هایی که تا الان گذاشته شده.
هیدن جم به چیزی میگن که شناخته شده نباشه، نه چیزی که تو حوزه خودش خیلی هم معتبر و معروف باشه،
کیه که یه ذره جدی تر باشه تو سینما و فیلمای تارکفسکی یا برگمان رو نشناسه یا اسمشون رو نشنیده باشه.

میذاشتید Art house cinema بیشتر میخورد به این فیلما.

مگر اینکه هدف همون هیدن جم ها باشن ازین به بعد.

حالا خودم یکیش رو میگم :D
فیلم فرانسوی Le Verite زیاد تحسین شده و معروف نیست. منم تنها دلیلی که اولش دانلودش کردم حضور بریجیت باردو بود!!
اما بعد از دیدنش فهمیدم با یکی از شاهکارای کلاسیک طرفم. یه درام دادگاهی هست که علی رغم داشتن جذابیت های سینمایی این ژانر، خیلی هم محتوی و شخصیت های واقعگرایی داره.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر