سلام
کتاب Halo Ghost of Onyx یکی از مهمترین کتاب های هیلو هست که البته از نگارشی هم یکی از مشکل ترین هاش هست. داستان این کتاب میشه گفت یکی از پایه های هیلو هست و احتمالا در آینده سری هیلو گریزی از حوادث این کتاب هم توش ببینیم. بنابراین یه ترجمه ازش با کمک بعضی دوستان میذاریم. و به مرور آپدیت میشه تا قبل Halo 4 احتمالا تموم بشه (کتاب زیاد و متنش هم مشکل هست تقریبا)
مشکلاتش رو به صورت پ.خ به خودم بگید تا تو آپدیت های بعدی درست بشن ممنون
Halo Ghost of Onyx:
___________________________
مشخصات پزشکی به همراه برنامه تمام Spartan ها بر روی صفحه نمایش چشمک میزد. یک لیست بلند از وضعیت عملیاتی Spartan ها ! فقط تعدادی قابل استفاده مانده بودند. بیشترشان به صورت زخمی یا ناپدید شده در جنگ دسته بندی شده بودند. دکتر هالزی با ناراحتی زمزمه کرد هیچ KIA ی ؟ او کد SPARTAN-034 را جستجو کرد. Sam در قسمت ناپدید شدگان جنگ دسته بندی شده بود. دکتر گفت چرا اینطور باید باشد ؟ Sam در سال 2525 کشته شده بود.
کورتانا در جواب گفت قسمت ONI ، دو دستور با کد 930
زمانی که برنامه اسپارتان ها عمومی شد، فرماندهان نتیجه گرفتند که میزان تلفات گزارش شده اسپارتان ها ممکن است باعث از بین رفتن روحیه شود. در نتیجه تلفات اسپارتان های به صورت MIA (ناپدید شده در جنگ Missing in action) گزارش میشد. تا این تصور را به وجود آورد که اسپارتان های هیچ وقت نمیمیرند. دکتر با خود زمزمه کرد: "اسپارتان های هیچ وقت نمیمیرند ؟" دکتر هالزی صندلی خود را چرخاند و صفحه نمایش را از روبروی خود برداشت و با عصبانیت گفت فقط این موضوع میتواند درست باشد.
Beta Company در Pegaci Delta :
پوسته محافظ منفجر شد و آن شروع به ذوب شدن کرد. Spartan B292 از پشت صفحه اش منفجر شدن را نگاه میکرد. دهانش مزه خون میداد و از ذخیره هوای فشرده اش نفس میکشید. قسمت محافظ را کج کرد و دور انداخت و با سختی به خورشید آبی رنگ نگاه کرد. یکی چیزی اشتباه بود. 85 Pegaci 91 A تصور میشد که دارای یک خورشید زدر رنگ ضعییف باشد. اما این خورشید آبی بود و پلاسمای آب تشعشع میکرد. یک انفجار او را به سمتی پرتاب کرد. لایه بیرونی ذره نیمه نفوذی اش ذوب شد و یک سوختگی را به وجود آورد.
"آموزش سخت" آموزش دهنده اش ، افسر فرمانده Ambrose این را گفته بود. آموزش هایی که فرا میگی باید تبدیل به قسمتی از غریزه ات بشوند. تمرین کن تا زمانی که تمرینات جزئی از وجودت شوند. Tom بدون فکر کردن عکس العمل نشان داد و گفت : "یک عمر آموزش بی نتیجه شد". اسلحه MA5K خود را برداشت و به سمت مسیر گلوله های پلاسما شلیک کرد و برای اطمینان اسلحه اش را به آرامی تکان میداد. چشمانش شفاف بود و اسلحه اش را دوباره پر کرد. بالاخره نمایی از Pegaci Delta را مشاهده کرد. این به طور حتم میتوانست خود جهنم باشد. سنگ های قرمز ، آسمان پر از گرد و غبار، شکاف هایی از انفجار و دهانه های آتشفشان در اطرافش وجود داشت. و سی متر جلوتر خون بنفش Jackal ها شن را خیس و رنگین کرده بود. تام اسلحه کمری اش را بیرون آورد و با احتیاط به سمت دشمنان به خاک افتاده حرکت کرد. پنج تا بودند با اثرات زیاد جراحت بر روی پاهایشان. به سر کرکس مانند هر کدام از آنها یک تیر شلیک کرد. بعد زانو زد و آنها را از شرّ نارنجک های پلاسمایشان راحت کرد و ذره یکی از آنها را در آورد و به جای قستمی از ذره اش که در اثر انفجا از بین رفته بود قرار داد. گرچه تام یک ذره نیمه نفوذ پذیر با سیستم استتار پوشیده بود ، اما ذره دست و پا گیر بود و سیستم اش در این فضا به خوبی کار نمیکرد و همینطور صفحه نمایشش که تنها تحمل چند گلوله را داشت. و یک بار دیگر آموزش هایش را به یاد آورد. هر اسپارتان 3 آموزش های وسیعی دیده بود تا از تجهیزات دشمنان خود استفاده کند. بنابراین تام سپر یکی از Jackal ها را به ذره اش متصل کرد. یک محافظ خوب بود، در صورتی که به یاد داشته باشید چگونه خود و پاهایتان را در پشتش حفظ کنید. تصویر کلاهش میزان زندگی و قدرتش را نشان میداد ، یک لایه سبز کمرنگ
صد کیلومتر جلوتر یک آنتن رادیوی آنلاین شد. یک نقطه چشمک زن مکان تام را نشان میداد. او در پنج کیلومتری جنوب هدف اصلی بود.
تام خط افقی را اسکن کرد و در فاصله ای از Pegasi بود، که برروی سطح وسیعی از سنگ، شبیه یک قلعه زنگ زده با دود وسیع در عمقش قرار داشت. خارج از پایگاه یک فضای شیمیایی بنفش محیط را در برگفته بود. نقاطی اضافه بر روی صفحه اش ظاهر میشدند، یکی، دوتا، ... و یک دفعه صدها ! بقیه Beta Company آنلاین بودند. 291 نفر از آنها زنده بودند. 9 نفر نبودند ! یا در هنگام فرود کشته یا قبل از خارج شدن از کپسول توسط Covenant ها منفجر شده بودند. به طور حتم او بعد از عملیات فهرست را نگاه میکرد تا متوجه شود چه کسانی کشته شده بودند. تام یه آه از راحتی خیالش کشید. نوشته ای بر روی صفحه اش ظاهر شد: تیم Foxtrot حرکت کردن به سمت مختصات 086. برای حمایت کردن از تیم India هیچ جوابی لازم نبود. دستورات از مرکز رسیده بود. هرگونه تماس رادیویی ممکن بود محلشان را افشا کند. سه نقطه شروع به چشمک زدن کدن ئ شماره آنها معلوم شد. B091 لوسی ، B174 مین و B004 ، دوستش آدام بود. تام به سرعت به سمت جلو حرکت رفت. یک تخته سنگ پیدا کرد و در سایه آن پناه گرفت تا آنها به او برسند. برای اینکه وظیفه اش را به خاطر داشته ، و هوشیار باشدیک بار دیگر عملیات Torpedo را مرور کرد. Pegasi Delta پالایشگاه Covenant ها بود. دریای این سیاره کوچک پر از دئوتریوم و ترینیوم بود، که آنها از این مواد برای سوخت موتورهای پلاسمایشان استفاده میکردند. این کارخانه فرآیند پرکردن و سوخت گیری سفینه ها را به عهده داشت. به همین دلیل این ناحیه برای UNSC بسیا مهم بود. این مکان این توانایی را به Covenant ها را میداد تا به راحتی به فضای تحت اختیار UNSC حمله کنند. در گذشته هم عملیاتی برای نابودی Pegasi صورت گرفته بود. UNSC CENTCOM موشک هایی شلیک کرده بود که جوّ سیاره آنها را غیر استفاده کرد و Covenant ها به راحتی پیدایشان کردند و نابود کردند. تعداد زیادی سفینه Covenant ها برای یک عملیات در اطراف ماه جمع شده بودند و نیروهای ODST برای مقابله فرستاده شده بودند. در نتیجه UNSC تنها یک فرصت برای نابودی PEgasi داشت، قبل از اینکه Covenant ها خطو دفاعی خود را آماده کنند و عملیات هایشان آغاز شود. پس 300 اسپارتان از Beta Company را هفت ساعت قبل به وسیله سفینه All Under Heaven به اینجا فرستادند. مدت زیادی را تحمل کردند تا وارد فضای داخل سیاره بشوند و بعد با وجود حرارت بالا به سمت Pegasi Delta حرکت میکردند. با توجه به خوش آمد گویی گرم آن پنج Jackal ، تام میدانست آنها شناسایی شده اند. ولی احتمالا Covenant ها نمیدانستند چه تعدادی از فضای امنیتی آنها گذشته اند. آنها باید سرع حرکت میکردند ، از غافلگیری نهایت استفاده را میکردند و و پالایشگاه را منفجر میکردند. و اگر ممکن بود به سراغ عملیات دوم ، یعنی نابودی مخازن سوخت برود.
کتاب Halo Ghost of Onyx یکی از مهمترین کتاب های هیلو هست که البته از نگارشی هم یکی از مشکل ترین هاش هست. داستان این کتاب میشه گفت یکی از پایه های هیلو هست و احتمالا در آینده سری هیلو گریزی از حوادث این کتاب هم توش ببینیم. بنابراین یه ترجمه ازش با کمک بعضی دوستان میذاریم. و به مرور آپدیت میشه تا قبل Halo 4 احتمالا تموم بشه (کتاب زیاد و متنش هم مشکل هست تقریبا)
مشکلاتش رو به صورت پ.خ به خودم بگید تا تو آپدیت های بعدی درست بشن ممنون
Halo Ghost of Onyx:
___________________________
مشخصات پزشکی به همراه برنامه تمام Spartan ها بر روی صفحه نمایش چشمک میزد. یک لیست بلند از وضعیت عملیاتی Spartan ها ! فقط تعدادی قابل استفاده مانده بودند. بیشترشان به صورت زخمی یا ناپدید شده در جنگ دسته بندی شده بودند. دکتر هالزی با ناراحتی زمزمه کرد هیچ KIA ی ؟ او کد SPARTAN-034 را جستجو کرد. Sam در قسمت ناپدید شدگان جنگ دسته بندی شده بود. دکتر گفت چرا اینطور باید باشد ؟ Sam در سال 2525 کشته شده بود.
کورتانا در جواب گفت قسمت ONI ، دو دستور با کد 930
زمانی که برنامه اسپارتان ها عمومی شد، فرماندهان نتیجه گرفتند که میزان تلفات گزارش شده اسپارتان ها ممکن است باعث از بین رفتن روحیه شود. در نتیجه تلفات اسپارتان های به صورت MIA (ناپدید شده در جنگ Missing in action) گزارش میشد. تا این تصور را به وجود آورد که اسپارتان های هیچ وقت نمیمیرند. دکتر با خود زمزمه کرد: "اسپارتان های هیچ وقت نمیمیرند ؟" دکتر هالزی صندلی خود را چرخاند و صفحه نمایش را از روبروی خود برداشت و با عصبانیت گفت فقط این موضوع میتواند درست باشد.
Beta Company در Pegaci Delta :
پوسته محافظ منفجر شد و آن شروع به ذوب شدن کرد. Spartan B292 از پشت صفحه اش منفجر شدن را نگاه میکرد. دهانش مزه خون میداد و از ذخیره هوای فشرده اش نفس میکشید. قسمت محافظ را کج کرد و دور انداخت و با سختی به خورشید آبی رنگ نگاه کرد. یکی چیزی اشتباه بود. 85 Pegaci 91 A تصور میشد که دارای یک خورشید زدر رنگ ضعییف باشد. اما این خورشید آبی بود و پلاسمای آب تشعشع میکرد. یک انفجار او را به سمتی پرتاب کرد. لایه بیرونی ذره نیمه نفوذی اش ذوب شد و یک سوختگی را به وجود آورد.
"آموزش سخت" آموزش دهنده اش ، افسر فرمانده Ambrose این را گفته بود. آموزش هایی که فرا میگی باید تبدیل به قسمتی از غریزه ات بشوند. تمرین کن تا زمانی که تمرینات جزئی از وجودت شوند. Tom بدون فکر کردن عکس العمل نشان داد و گفت : "یک عمر آموزش بی نتیجه شد". اسلحه MA5K خود را برداشت و به سمت مسیر گلوله های پلاسما شلیک کرد و برای اطمینان اسلحه اش را به آرامی تکان میداد. چشمانش شفاف بود و اسلحه اش را دوباره پر کرد. بالاخره نمایی از Pegaci Delta را مشاهده کرد. این به طور حتم میتوانست خود جهنم باشد. سنگ های قرمز ، آسمان پر از گرد و غبار، شکاف هایی از انفجار و دهانه های آتشفشان در اطرافش وجود داشت. و سی متر جلوتر خون بنفش Jackal ها شن را خیس و رنگین کرده بود. تام اسلحه کمری اش را بیرون آورد و با احتیاط به سمت دشمنان به خاک افتاده حرکت کرد. پنج تا بودند با اثرات زیاد جراحت بر روی پاهایشان. به سر کرکس مانند هر کدام از آنها یک تیر شلیک کرد. بعد زانو زد و آنها را از شرّ نارنجک های پلاسمایشان راحت کرد و ذره یکی از آنها را در آورد و به جای قستمی از ذره اش که در اثر انفجا از بین رفته بود قرار داد. گرچه تام یک ذره نیمه نفوذ پذیر با سیستم استتار پوشیده بود ، اما ذره دست و پا گیر بود و سیستم اش در این فضا به خوبی کار نمیکرد و همینطور صفحه نمایشش که تنها تحمل چند گلوله را داشت. و یک بار دیگر آموزش هایش را به یاد آورد. هر اسپارتان 3 آموزش های وسیعی دیده بود تا از تجهیزات دشمنان خود استفاده کند. بنابراین تام سپر یکی از Jackal ها را به ذره اش متصل کرد. یک محافظ خوب بود، در صورتی که به یاد داشته باشید چگونه خود و پاهایتان را در پشتش حفظ کنید. تصویر کلاهش میزان زندگی و قدرتش را نشان میداد ، یک لایه سبز کمرنگ
صد کیلومتر جلوتر یک آنتن رادیوی آنلاین شد. یک نقطه چشمک زن مکان تام را نشان میداد. او در پنج کیلومتری جنوب هدف اصلی بود.
تام خط افقی را اسکن کرد و در فاصله ای از Pegasi بود، که برروی سطح وسیعی از سنگ، شبیه یک قلعه زنگ زده با دود وسیع در عمقش قرار داشت. خارج از پایگاه یک فضای شیمیایی بنفش محیط را در برگفته بود. نقاطی اضافه بر روی صفحه اش ظاهر میشدند، یکی، دوتا، ... و یک دفعه صدها ! بقیه Beta Company آنلاین بودند. 291 نفر از آنها زنده بودند. 9 نفر نبودند ! یا در هنگام فرود کشته یا قبل از خارج شدن از کپسول توسط Covenant ها منفجر شده بودند. به طور حتم او بعد از عملیات فهرست را نگاه میکرد تا متوجه شود چه کسانی کشته شده بودند. تام یه آه از راحتی خیالش کشید. نوشته ای بر روی صفحه اش ظاهر شد: تیم Foxtrot حرکت کردن به سمت مختصات 086. برای حمایت کردن از تیم India هیچ جوابی لازم نبود. دستورات از مرکز رسیده بود. هرگونه تماس رادیویی ممکن بود محلشان را افشا کند. سه نقطه شروع به چشمک زدن کدن ئ شماره آنها معلوم شد. B091 لوسی ، B174 مین و B004 ، دوستش آدام بود. تام به سرعت به سمت جلو حرکت رفت. یک تخته سنگ پیدا کرد و در سایه آن پناه گرفت تا آنها به او برسند. برای اینکه وظیفه اش را به خاطر داشته ، و هوشیار باشدیک بار دیگر عملیات Torpedo را مرور کرد. Pegasi Delta پالایشگاه Covenant ها بود. دریای این سیاره کوچک پر از دئوتریوم و ترینیوم بود، که آنها از این مواد برای سوخت موتورهای پلاسمایشان استفاده میکردند. این کارخانه فرآیند پرکردن و سوخت گیری سفینه ها را به عهده داشت. به همین دلیل این ناحیه برای UNSC بسیا مهم بود. این مکان این توانایی را به Covenant ها را میداد تا به راحتی به فضای تحت اختیار UNSC حمله کنند. در گذشته هم عملیاتی برای نابودی Pegasi صورت گرفته بود. UNSC CENTCOM موشک هایی شلیک کرده بود که جوّ سیاره آنها را غیر استفاده کرد و Covenant ها به راحتی پیدایشان کردند و نابود کردند. تعداد زیادی سفینه Covenant ها برای یک عملیات در اطراف ماه جمع شده بودند و نیروهای ODST برای مقابله فرستاده شده بودند. در نتیجه UNSC تنها یک فرصت برای نابودی PEgasi داشت، قبل از اینکه Covenant ها خطو دفاعی خود را آماده کنند و عملیات هایشان آغاز شود. پس 300 اسپارتان از Beta Company را هفت ساعت قبل به وسیله سفینه All Under Heaven به اینجا فرستادند. مدت زیادی را تحمل کردند تا وارد فضای داخل سیاره بشوند و بعد با وجود حرارت بالا به سمت Pegasi Delta حرکت میکردند. با توجه به خوش آمد گویی گرم آن پنج Jackal ، تام میدانست آنها شناسایی شده اند. ولی احتمالا Covenant ها نمیدانستند چه تعدادی از فضای امنیتی آنها گذشته اند. آنها باید سرع حرکت میکردند ، از غافلگیری نهایت استفاده را میکردند و و پالایشگاه را منفجر میکردند. و اگر ممکن بود به سراغ عملیات دوم ، یعنی نابودی مخازن سوخت برود.
آخرین ویرایش: