ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
God Of War Fan Club
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Kn!f3 Dan3R" data-source="post: 722522" data-attributes="member: 35748"><p><strong>god of war chains of olympus story</strong></p><p></p><p>حالا که هیچکی داستان god of war chains of olympus رو نگفته خودم کاملا براتون توضیح </p><p>میدم:</p><p>(این نسخه از بازی مربوط به ده سال قبل از god of war 1 است و مقدمه ای برای نسخه های 1 و 2 و 3 هست.)</p><p></p><p>داستان بازی:</p><p>کریتوس به خدایان المپیوس خدمت می کند و دستورات آن ها را انجام می دهد.او درپی این است که تمام جهان را بگیرد و به خدایان المپوس خدمت کند.</p><p>در یکی از همین حمله ها که این دفعه حمله به یک معبد بود کریتوس کنترل خود را از دست داد و تمام کسانی را که می دید به قتل می رساند.آنقدر آدم کشت که خون تمام صورتش را فرا گرفت.او دیگر چیزی نمی فهمد و فقط انسان ها را به قتل می رساند.ناگهان متوجه میشود بدون این که بداند همسر خود را هم که در آن معبد بوده را به قتل رسانده است.او عذاب وجدان می گیرد و دیگر کابوس این اتفاق را می بیند و مدام این اتفاق را بخاطر می آورد.پس برای این که خدایان از گناه کریتوس بگذرند و او از عذاب وجدان نجات پیدا کند مجبور می شود به دستور خدایان المپیوس به تصرف مناطق مختلف ادامه دهد.کریتوس هم می پذیرد.بازی از اینجا شروع میشود که شما همراه با ارتش برای شکست ایرانیان قدیم رفته اید.ایرانیان نوعی موجود شبیه دایناسور به نام باسیلیک را رها کرده اند و شما باید او را از بین ببرید.پس از شکست ایرانیان و شکست فرمانده آن ها به سراغ باسیلیک می روید تا کار او را تمام کنید و موفق می شوید.کریتوس هم باسیلیک را شکست می دهد و هم ایرانیان(من نمی دونم چرا همه جا به ما ایرانیا توهین می کنن؟)</p><p>پس از این اتفاقات ناگهان به طور ناگهانی خورشید فرود می آید و همه جا را تاریکی فرا می گیرد.پس کریتوس خود را به معبد خدای خورشید یعنی هلیوس رسانده و با مجسمه آتنا ملاقات می کند و آتنا به کریتوس میگوید که هلیوس به شکلی ناگهانی ناپدید شده و مورفیوس خدای خواب و رویا در غیاب او تاریکی را بر همه جا حکم فرما کرده.آتنا از کریتوس می خواهد که هلیوس را پیدا کرده و کریتوس به ناچار و به خاطر این که خدایان از گناهش بگذرند مجبور میشود دوباره به ماموریت برود.کریتوس وارد معبد هلیوس و اعماق غار های المپیوس می شود و در آنجا با EOS خواهر هلیوس رو به رو میشود و او از کریتوس می خواهد که برادرش را که اکنون در دست یکی از تایتان ها یعنی اطلس اسیر است را نجات دهد تا خدایان کریتوس را از عذاب وجدان نجات دهند و از گناه او بگذرند.پس کریتوس ناچار به دستور عمل میکند و ارابه ی آتشین که سه اسب آتشین آن را هدایت میکنند را به راه می اندازد و وارد دنیای هادس و دنیای مردگان می شود.او برای این که بتواند به هلیوس برسد باید وارد کشتی ارواح شود و پس از تلاش فراوان به آن کشتی میرسد اما صاحب کشتی که موجودی ناشناس است کریتوس را شکست داده و او را زندانی می کند اما کریتوس خود را رها می کند و پس از تلاش های بسیار دستکشی از سنگ که قبلا زیوس آن را به دست می کرده را به دست می آورد و با این دستکش موجود ناشناس را از بین می برد و کشتی ارواح را به راه می اندازد.او به شهر دیگری می رسد و در آنجا دختر کوچکش را می بیند.پس به دنبال او می رود و هنگامی که در پی او است زنی را میبیند و زن به او می گوید که کریتوس باید تمام نیرو هایش را به درختی که زیبایی المپیوس در گروی آن است بدهد تا بتواند دخترش را ببیند.</p><p>کریتوس قبول می کند وتمام قدرتش را به درخت می دهد و پس از آن با دخترش ملاقات میکند.زن از کنار کریتوس میگذرد و با کریتوس حرف هایی می زند و معلوم می شود که خود آن زن کسی است که هلیوس را دزدیده.اما کریتوس دیگر قدرتی ندارد.پس با کشتن موجوداتی مانند فرشته که در اطراف کریتوس هستند دوباره کریتوس قدرت هایش را پس میگیرد و پس از جنگ با زن موفق میشود او را از بین ببرد و ماموریتش را به خوبی به اتمام برساند.اما کریتوس متوجه می شود که باز هم خدایان او را نمیبخشند.پس خود را از بلندترین کوه المپیوس می اندازد اما قبل از این که به زمین بخورد خدایان از او محافظت کرده و نمی گذارند که او بمیرد چون برای انجام ماموریت ها به او احتیاج دارند اما از گناه او نمیگذرند.پس از این که کریتوس خود را انداخت و با این که خدایان از او محافظت کردند اما کریتوس بیهوش شد.در هنگامی که کریتوس بیهوش بود دو نفر می آیند و زرهی که کریتوس در طول این ماجرا به دست آورده و دستکشی را که به دست آورده را از دست او جدا میکنند و میبرند.</p><p>داستان این نسخه تمام شد اما نه خیلی درست.چون فکر کنم که طبق شایعات قدیمی یک نسخه ی دیگر از این بازی برای psp در راه است که ادامه داستان god of war chains of olympus است.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Kn!f3 Dan3R, post: 722522, member: 35748"] [b]god of war chains of olympus story[/b] حالا که هیچکی داستان god of war chains of olympus رو نگفته خودم کاملا براتون توضیح میدم: (این نسخه از بازی مربوط به ده سال قبل از god of war 1 است و مقدمه ای برای نسخه های 1 و 2 و 3 هست.) داستان بازی: کریتوس به خدایان المپیوس خدمت می کند و دستورات آن ها را انجام می دهد.او درپی این است که تمام جهان را بگیرد و به خدایان المپوس خدمت کند. در یکی از همین حمله ها که این دفعه حمله به یک معبد بود کریتوس کنترل خود را از دست داد و تمام کسانی را که می دید به قتل می رساند.آنقدر آدم کشت که خون تمام صورتش را فرا گرفت.او دیگر چیزی نمی فهمد و فقط انسان ها را به قتل می رساند.ناگهان متوجه میشود بدون این که بداند همسر خود را هم که در آن معبد بوده را به قتل رسانده است.او عذاب وجدان می گیرد و دیگر کابوس این اتفاق را می بیند و مدام این اتفاق را بخاطر می آورد.پس برای این که خدایان از گناه کریتوس بگذرند و او از عذاب وجدان نجات پیدا کند مجبور می شود به دستور خدایان المپیوس به تصرف مناطق مختلف ادامه دهد.کریتوس هم می پذیرد.بازی از اینجا شروع میشود که شما همراه با ارتش برای شکست ایرانیان قدیم رفته اید.ایرانیان نوعی موجود شبیه دایناسور به نام باسیلیک را رها کرده اند و شما باید او را از بین ببرید.پس از شکست ایرانیان و شکست فرمانده آن ها به سراغ باسیلیک می روید تا کار او را تمام کنید و موفق می شوید.کریتوس هم باسیلیک را شکست می دهد و هم ایرانیان(من نمی دونم چرا همه جا به ما ایرانیا توهین می کنن؟) پس از این اتفاقات ناگهان به طور ناگهانی خورشید فرود می آید و همه جا را تاریکی فرا می گیرد.پس کریتوس خود را به معبد خدای خورشید یعنی هلیوس رسانده و با مجسمه آتنا ملاقات می کند و آتنا به کریتوس میگوید که هلیوس به شکلی ناگهانی ناپدید شده و مورفیوس خدای خواب و رویا در غیاب او تاریکی را بر همه جا حکم فرما کرده.آتنا از کریتوس می خواهد که هلیوس را پیدا کرده و کریتوس به ناچار و به خاطر این که خدایان از گناهش بگذرند مجبور میشود دوباره به ماموریت برود.کریتوس وارد معبد هلیوس و اعماق غار های المپیوس می شود و در آنجا با EOS خواهر هلیوس رو به رو میشود و او از کریتوس می خواهد که برادرش را که اکنون در دست یکی از تایتان ها یعنی اطلس اسیر است را نجات دهد تا خدایان کریتوس را از عذاب وجدان نجات دهند و از گناه او بگذرند.پس کریتوس ناچار به دستور عمل میکند و ارابه ی آتشین که سه اسب آتشین آن را هدایت میکنند را به راه می اندازد و وارد دنیای هادس و دنیای مردگان می شود.او برای این که بتواند به هلیوس برسد باید وارد کشتی ارواح شود و پس از تلاش فراوان به آن کشتی میرسد اما صاحب کشتی که موجودی ناشناس است کریتوس را شکست داده و او را زندانی می کند اما کریتوس خود را رها می کند و پس از تلاش های بسیار دستکشی از سنگ که قبلا زیوس آن را به دست می کرده را به دست می آورد و با این دستکش موجود ناشناس را از بین می برد و کشتی ارواح را به راه می اندازد.او به شهر دیگری می رسد و در آنجا دختر کوچکش را می بیند.پس به دنبال او می رود و هنگامی که در پی او است زنی را میبیند و زن به او می گوید که کریتوس باید تمام نیرو هایش را به درختی که زیبایی المپیوس در گروی آن است بدهد تا بتواند دخترش را ببیند. کریتوس قبول می کند وتمام قدرتش را به درخت می دهد و پس از آن با دخترش ملاقات میکند.زن از کنار کریتوس میگذرد و با کریتوس حرف هایی می زند و معلوم می شود که خود آن زن کسی است که هلیوس را دزدیده.اما کریتوس دیگر قدرتی ندارد.پس با کشتن موجوداتی مانند فرشته که در اطراف کریتوس هستند دوباره کریتوس قدرت هایش را پس میگیرد و پس از جنگ با زن موفق میشود او را از بین ببرد و ماموریتش را به خوبی به اتمام برساند.اما کریتوس متوجه می شود که باز هم خدایان او را نمیبخشند.پس خود را از بلندترین کوه المپیوس می اندازد اما قبل از این که به زمین بخورد خدایان از او محافظت کرده و نمی گذارند که او بمیرد چون برای انجام ماموریت ها به او احتیاج دارند اما از گناه او نمیگذرند.پس از این که کریتوس خود را انداخت و با این که خدایان از او محافظت کردند اما کریتوس بیهوش شد.در هنگامی که کریتوس بیهوش بود دو نفر می آیند و زرهی که کریتوس در طول این ماجرا به دست آورده و دستکشی را که به دست آورده را از دست او جدا میکنند و میبرند. داستان این نسخه تمام شد اما نه خیلی درست.چون فکر کنم که طبق شایعات قدیمی یک نسخه ی دیگر از این بازی برای psp در راه است که ادامه داستان god of war chains of olympus است. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
God Of War Fan Club
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft