PlayStation Detroit: Become Human

d598246_.png
Detroit: Become Human یک بازی هیجان انگیز سوم شخص مربوط به آینده ، با سبک اکشن ماجراجویی ، توسط استودیوی رویاپرداز Quantic Dream توسعه داده شده و بصورت انحصاری توسط Sony Interactive Entertainment در تاریخ 25 می 2018 برای PS4 منتشر خواهد شد .
Quantic Dream از موتور گرافیکی جدیدی برای ساخت این بازی بهره برده ، و از 100ها بازیگر در لس آنجلس ، لندن و پاریس برای ساخت انیمیشنها و خلق دنیایی پویا استفاده کرده .
نوشتن داستان بازی بیش از دو سال زمان برده که به عنوان پیچیده ترین کار دیوید کیج شناخته می شود .
بازی از PS4 PRO پشتیبانی خواهد کرد .
d42617_.png

داستان اینگونه است که هوش مصنوعی در آینده توانست اندرویدهایی را خلق کند که داوطلبانی برای تبدیل شدن به انسان باشند . انسانها برای هر چیزی از اندرویدها استفاده می کنند ، آنها کارآگاهان ، خدمتکاران و نیروی کار انسانها هستند .
تصمیماتی که در طول بازی میگیرید بسیار مهم هستند و بر روند داستان تاثیر مستقیم خواهند گذاشت . انتخابها گسترده تر ، پیچیده تر و متفاوت از بازیهای قبلی کیج خواهند بود .

s77674_.png

در بازی با 3 شخصیت اندرویدی کاملا متفاوت روبرو هستیم ، کارا به عنوان خدمتکار در خانه ی مرد مرموزی کار میکند که باید از کودکی معصوم به نام آلیس مراقبت و محافظت ! کند ، مارکوس اندرویدیست که برخلاف آب شنا می کند و قصد دارد جامعه ی انسانها را خالی از بردگی و آزار اندرویدها کند و به همین دلیل به عنوان رهبر با جمع کردن اندرویدهای دیگر دست به شورش میزند و به دنبال انقلابی جدید است ، در مقابل شخصیت کانر را داریم که یک کارآگاه است ! ، کانر طبق تریلرها مشخص شده یک اندروید با توانایی های بسیار بالاست که می تواند هر سرنخ کوچکی را تجزیه و به مقصود اصلی خود برسد ، چنین اندرویدی که اطلاعات و مهارتهای زیادی در رابطه با جرم و جنایت دارد مطمئنا کار را برای مارکوس سخت خواهد کرد !
w460561_.png

در بازی می توانید به نقاط خاصی از داستان بازگردید تا تصمیهایی که گرفتید را در صورت رضایت نداشتن تغییر دهید ، دریافت سرنخ اجازه خواهد داد تا رویدادهای رخ داده را بازسازی و پخش کنید ، یا می توان با گشتن در محیط با تجزیه و تحلیل موارد به آن دست پیدا کرد . کانر می تواند عناصر صحنه جرم را قبل از رفتن به بالکن و شروع مذاکره ، تجزیه و تحلیل کند ، اینها مشابه بخش های کارآمد در بازی Heavy Rain است ، جایی که از حالت کارآگاهی استفاده و برای تجزیه ، تحلیل و بازسازی دنباله ای از وقایع قبل از ورود به صحنه استفاده می کنید . تقریبا همانند همه ی بازیهای دیوید کیج که با همه چیز در محیط میتوان ارتباط برقرار کرد ، و از این حیث برتر می باشد . بطور مثال متوجه شدن کانر در قسمت قفسه ی اتاق که اندرو مسلح است .
وضعیت گروگانگیری دختر تنها یکی از سناریوهاست ، اندرو که وظیفه ی مراقبت از خانواده را بر عهده داشته ، اعضای خانواده را کشته و دختر را ربوده است ، تریلر کار بزرگی انجام می دهد ، نشان می دهد را ه های بی شماری در صحنه می توانید انجام دهید . امیدوارم در برخورد اول موفق باشین !!
Detroit: Become Human دقیقا تداعی گر دیگر عناوین Quantic Dream است ، با پیچ و تاب و چرخش آنالوگها برای تعامل با محیط ، همراه با صفحه لمسی و کنترل حرکتی ، که در این مورد از معدود توسعه دهندگانیست که از تمام مزایای DS4 استفاده می کند .



 
آخرین ویرایش:

FUTURE

Endure & Survive
کاربر سایت
Aug 20, 2014
4,581
نام
Alireza
منم چند روز پیش بالاخره بازی رو تموم کردم و اومدم هیتم رو نسبت بهش بروز بدم! :D
قشنگ انگار یه ایده‌ی بشدت خفن و جاه‌طلبانه رو داشته باشی ولی به بدترین شکل ممکن ارائه‌اش کنی...اوایل بازی خیلی جذاب شروع میشه ولی بازی اصلا حد و مرز خودش رو نمیدونه و روایتش دقیقا مثل بیاند بشدت آشفتست...بیاند هم ایده‌ی بشدت خوبی داشت ولی نتونست خوب اجراش کنه. یه تیکه‌هایی از بازی خیلی جالب بود ولی اگه تصویر کلی رو ببینی و بخوای ازش نتیجه‌گیری کنی همه چی بی‌معنی و بی‌هدف به نظر می‌رسه. با هیچکدوم از شخصیت‌ها هم نتونستم ارتباط برقرار کنم و هیچکدوم از لحظه‌های دراماتیک تاثیرگذار نبودن.
از نظر گیم پلی هم دقیقا همون حسی رو دارم که قبل از عرضه با بازی کردن دمو داشتم و اینجا هم در موردش گفتم! دوربین و کنترل بازی گند زده توی تجربه...اینهمه محیط جذاب و منحصربفرد طراحی شده ولی بازی اجازه نمیده مثل آدم دوربین رو کنترل کنی و داخل محیط‌ها گشت و گذار کنی. بعد از به پایان رسوندن بازی داشتم کانسپت آرتهای خفن بازی رو می‌دیدم و افسوس می‌خوردم که اینهمه استعداد و بودجه خرج یه نویسندگی و کارگردانی سطح پایین شده و به اندازه‌ی زیادی هدر رفته. کاری هم ندارم که تقصیر کیج هست یا نه ولی کلا انتظار داشتم QD بعد از قضیه بیاند همون اشتباه رو تکرار نکنه و نشون بده که میتونه یه داستان خفن هم در قالب همچین گیم‌پلی‌ای ارائه بده و بنظرم پسرفت بود و در کل بنظرم ضعیف‌ترین و در عین حال مشخصا پرخرج‌ترین بازی استدیو بود.

خب منم بالاخره به لطف پلاس بازی رو تجربه کردم و از چیزی که فکر می‌کردم بهتر بود. :D البته بازی امتیازهای بدی هم نگرفته و میانگین 78 برای بازی دیوید کیج چیز خوبیه. من کوچیک‌ترین شکی ندارم اگه اسم کیج روی بازی‌هایی که میسازه نباشه، امتیازها از این بالاتر میشن و کلاً خیلی وقته که یه لج‌بازی جالبی با این بنده خدا راه افتاده و اسمش روی تحویل گرفتن بازی‌هاش تأثیر منفی میذاره. بگذریم!
توی همچین بازی‌هایی ارزش انتخاب بازیکن خیلی مهمه و Detroit برخلاف بعضی از بازی‌ها که رسماً بیلاخ میدن به انتخاب‌ها، تنوع خیلی بالایی داره و وقتی بازی من تموم شد و رفتم یه سری ویدیو ازش دیدم، حیرت کردم که انقدر مسیر داستان میتونسته عوض بشه و کاراکترها به جاهای مختلف برسن.
از نظر موسیقی خیلی خوب بود و صداگذاری هم عالی. گرافیک هم که نیازی به صحبت نداره و جزو بهترین‌های این نسل هست.
گیم‌پلی هم جزو بهترین‌های این سبک بود. به‌شخصه توی همچین سبکی انتظار خیلی خاصی از گیم‌پلی ندارم و بیشتر بازی‌های Telltale از جمله TWD که بازی سال شد هم گیم‌پلی خاصی نداشتن و 99% موارد می‌رفتی یه سری دیالوگ انتخاب می‌کردی و دو تا دکمه می‌زدی. اینجا هم بعضی جاهاش همین‌طوره، ولی بعضی جاها هم گسترده‌تر میشه و هیجانش هم خیلی بالا میره و تا حالا توی بازی‌های این مدلی انقدر تحت فشار برای انتخاب‌ها نبودم!
ولی داستان (که اون هم در کنار انتخاب‌ها مهم‌ترین بخش این سبک رو تشکیل میده)، جای کار بیشتری داشت. اصل ماجرا که کلیشه‌ای بود، ولی یه سری موارد جالب داشت و در عین حال بعضی جاها هم خیلی ضایع‌بازی درمی‌آورد، از جمله جایی که استاد تحت تأثیر جَو همجنسگرایی، دو تا ربات همجنسگرا را نمایش میده که دست در دست هم و عاشقانه میرن سراغ خونه و زندگی‌شون و صحنه به‌شدت داغونی بود! :D
در مجموع تجربه لذت‌بخشی بود و حیف که حال و حوصله ندارم از اول برم و انتخاب‌های دیگه‌ای انجام بدم. :D پایان بازی هم برای من کم و بیش داغون بود و با اینکه اصل قضیه به خیر و خوشی رسید، ولی شخصیت‌ها منهدم شدن رفت!
برای من کانر بنده خدا به شهادت رسید! :| یعنی اون زنیکه آماندا بود کی بود، دستور داد خاموشش کنن و توی یه صحنه غمناک، وسط برف نشونش داد که خاموش شده. کلاً از همون اولین برخوردی که باهاش داشتم حالم ازش بهم می‌خورد! :| نمی‌دونم کجا رو اشتباه کردم که این‌طوری شد! اکثر بخش‌ها رو خوب جلو رفته بودم و هنک (شخصیت موردعلاقه‌م توی بازی) هم خیلی باهاش رفیق شده بود. تنها چیزهایی که شاید روی این قضیه تأثیر داشته، یکی اون مرحله صدا و سیما بود که اون ربات مجروح رو پیدا نکردم و یکی هم اونجایی که اون یارو طراح ربات‌ها میگه بیا این بانو رو بکش و گفتم خیر! به جز اینا نمی‌دونم مشکل چی بود.
کارا هم خیلی مفلوک شد و همراه اون عظیم‌الجثه‌هه و دخترک سوار قایق شدن و پلیس اومد ترکوندشون. دختر بدبخت رو محافظت نکردم و به جاش خواستم موتور قایق رو راه بندازم که دخترک تیر خورد و خون آبی‌رنگ خودش رو دید و بعدش هم وقتی به ساحل رسید گفت خوابم میاد و موتورش سوخت. :( سیاه‌پوسته هم توی قایق شهید شد و جسدش رو انداختیم توی آب و آخرش فقط خود کارا زنده موند، با آسیب‌های ناشی از افسردگی. :(
ولی بخش مارکوس بد نبود و تظاهرات آرام برگزار شد و شعر خوندیم و به پلیس گل دادیم و بوسشون کردیم و بروبچ ربات و انسان با همدیگه آشتی کردن. :D
البته با اینکه یه سری از شخصیت‌هام مُردن ولی با چیزهایی که توی اینترنت دیدم، همین پایان هم نسبت به بعضی پایان‌ها خیلی هپی اندینگ بوده!
چقدر انتخاب‌هات با من فرق داره :D
من از همون اول بشدت حامی ربات‌ها بودم و تقریبا تمام انتخاب‌هام به نفع ربات‌ها و به ضرر انسان‌ها بود :D
کانر تونست به برج سایبرلایف نفوذ کنه و هزاران ربات رو تونست تبدیل کنه و بیاره توی خیابون‌ها! توی این راه هنک رو هم قربانی کردم :D>:)
بخش مارکوس هم اول یه مراعاتی کردم ولی دیدم آدما آدم نمیشن و دارن تیراندازی می‌کنن! :D بنابراین دستور حمله دادم! همه رو سلاخی کردیم و تونستیم دیترویت رو فتح کنیم...البته به لطف ربات‌هایی که کانر آزاد کرده بود.
کارا رو هم تا آخرین نقطه (مرز کانادا) پیش بردم ولی نهایتا از اونجایی که با مارکوس قتل عام راه انداخته بودم، بدجوری تعابیر امنیتی شدید بود و بعد از اینکه متوجه شدن این دو تا ربات هستن، همون جا به رگبار بستن :|
 

R3D_R4N9ER

کاربر سایت
Aug 11, 2014
791
نام
امیرحسین
بازی انگار بیش از ۱۰۰ پایان داره.
پایان بازی برای من:
کارا و آلیس به سلامت با قایق به کانادا رسیدن ولی لوتر در قایق کشته شد.
مارکوس و نورث با همدیگه وارد رابطه شدن و دیترویت رو فتح کردن (اول مصالمت آمیز جلو رفتم ولی بعد از نابود شدن جریکو دیگه خشونت آمیز جلو رفتم)
کانر هم به جریکو پیوست و باقی اندرویدهای سایبر لایف رو آزاد کرد و هنک هم زنده موند.از دست آماندا هم در ذهن کانر فرار کردم و کانر آخر سر زنده موند نزاشتم برنامه کامسکی برای از بین بردن اعتراضات پیاده بشه.
 

sara700

کاربر سایت
Sep 16, 2010
195
تنها میتونم بگم این بازیش نسبت به سه عنوان دیگه خیلی ضعیفتر هست .
تنها گرافیک بازی نسبتا خوبه .
مگه میشه یه سری ربات براشون احساس قرار داد؟ به این دلیل بود که به این نتیجه رسیدم
داستان بشدت خنده دار و مضخرف هست .
ساخت بازیهاش به ترتیب ساخته ضعیف تر شده .
فارنهایت عالی بود .هوی رین نسبت به فارنهایت جذابیتش کمتر بود.
BEYOND: Two Souls هم که بازیش پرت بود. این هم از اون بدتر.
 

bayern_vahid

کاربر سایت
Dec 9, 2009
5,712
نام
وحید
خیلی وقت پیش تموم کردم ولی من پایانم رو بگم بد نبود پایان من
کانر رو با هنک رفیق فاب کردم و در اخر با کمک هنک هزاران رباتو اوردم تو خیابون برای اهرم فشار رییس جمهور اخرشم جفتشون همکار شدن
کارا و اون بچه رو از کمپ کشتار رباتها نجات دادم
مارکوس هم بیشتر صلح امیز رفتم جلو با کمی خشونت که در اخر با امدن رباتهای کانر تو خیابون رییس جمهور به صلح راضی شد مارکوس هم شد لیدر رباتها
اون سلاح کشتار جمعی هم هیچوقت ازش استفاده نکردم
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر